هنردرمانی شیوهای اثرگذار در دنیای پرتنش امروز
مهشید جمعهپور
عضو گروه سلامت و هنر شبکه جهانی یوسرن
میتوان با قطعیت گفت انسانی نیست که حداقل یک بار در تمام طول زندگی خود، در لحظات پر از تنش و اضطراب، پر از فراز و نشیب یا در لحظات آرام و بهیادماندنی خود، از دیدن هنر نقاش در تداعی کردن طبیعت، هنر نوازنده در به پرواز درآوردن نتهای موسیقی و هنر مجسمهساز در دمیدن در کالبد خاک لذت نبرده باشد. در سوی دیگر نیز، کودکی همه ما پر از تجربه لذت و آرامش ناشی از درک مفهوم هنر در بعد کودکانه خود، مانند رنگ پاشیدن بر بوم سفید نقاشی، جان بخشیدن به خاک بیجان، گوشمان پر از نوای لالایی و قصههای مادرانه و روحمان درگیر جان گرفتن در کالبدی دیگر بر صحنه نمایش بوده است. با نگاه به عقب و در کنار هم قرار دادن تمامی تجربههای زندگی میتوان نتیجه گرفت زندگی همه انسانها، خودآگاه و ناخودآگاه، با مفهوم هنر پیوند خورده است.
از سوی دیگر نیز، یکی از تجربههای مشترک همه ما در طول زندگی تجربه درد و رنج ناشی از بیماری و نیازمندی به درمان است که یادآور لحظات پر از غم و ناراحتی برای همه ما است.
در سالهای اخیر، قرار گرفتن واژه هنر در کنار درمان و شکل گرفتن مفهوم هنردرمانی، کمک بیشائبهای به بهبود وضعیت سلامت روانی و جسمانی افراد در سنین مختلف از کودکی تا بزرگسالی کرده است. مفهوم هنردرمانی در سادهترین تعریف، استفاده از واسط یا ابزار هنر برای ارتقا و بهبود سلامت روانی است. در این مفهوم، هنر ابزاری میشود تا جنبههای تیره و تاریک ترسها، تشویشها و اضطرابها، کمرنگ شده و افزایش میل و شور و امید به زندگی جلوهای برجستهتر بیابد.
برای اولین بار مفهوم هنردرمانی با دیدگاه «هنر برای کودکان» مطرح شد. روانشناس اتریشی در حدود سال ۱۹۰۰ اعتقاد داشت که کودکان در هنر آزادانه احساسات خود را ابراز میکنند. دو نفر از نویسندگان معاصر نیز، آلن دو باتن و جان آرمسترانگ، در کتاب شناخته شده «هنر همچون درمان»، از هفت عملکرد هنر که شامل به یاد آوردن، امید، ایجاد توازن، اندوه، خودشناسی، قدردانی و رشد است، بهعنوان راهی برای تسکین آلام روحی و جسمی و القای حس رهایی و آزادی به افراد یاد میکنند.
هنر بهعنوان ابزاری لطیف و الهامبخش و البته سرشار از اعجاب همچون دریچهای رو به زندگی، نسیمی پر از شور، نشاط و انگیزه، حیاتی دوباره را برایمان به ارمغان میآورد. فرد با هنر و بروز خلاقیت ذاتی خود میتواند افکار پریشان، نگاه متفاوت خود به زندگی، خواستههای سرکوب شده، آرزوهای غیرقابل دسترس را در شمایل یک اثر هنری ارزشمند، یک موسیقی بینظیر و... به دیگران معرفی کند و از هنر بهعنوان ابزاری برای بهبود و تقویت سلامت جسمی، عاطفی و روانی خود بهره ببرد. افراد در هنردرمانی با خلق آثار متفاوت با ابعاد ناهشیار روان خویش روبهرو شده و حس رهایی، آزادی و تخلیه روانی و جسمی گاهی چندین ساله را تجربه میکنند.
در سالهای اخیر پذیرش کارآمدی و اثرگذاری مفهوم هنر درمانی در جنبههای مختلف زندگی بیماران، مراکز درمانی را به سوی استفاده از هنر بهعنوان ابزاری شفابخش و حیاتی و با هدف کمک به بهبود سریعتر روانی و جسمانی بیماران بخصوص افراد درگیر با بیماریهای مزمن که نیازمند مراجعه چندینباره و بستری شدنهای طولانی مدت در مراکز درمانی هستند، سوق داده است.
در حال حاضر کمتر مرکز درمانی است که با ورود به آن تضاد ناشی از حس نگرانی و تشویش ذاتی مفهوم بیماری، در کنار نوای خنده و شادی کودکان در اتاق بازی یا نقاشیهای چشمنواز کودکانه در راهروهای آن، منجر به تعدیل فضای روانی مرکز درمانی نشده باشد و برای دقایقی لبخند را بر لبان بیماران نیاورده باشد.
مرکز طبی کودکان هم در کشورمان از این قاعده مستثنی نیست. گروه سلامت و هنر پس از هفت سال فعالیت در حوزه بهبود سلامت روان کودکان بیمار و در هشتمین سال فعالیت خود همچنان به مانند روزهای آغازین فعالیت پر از شور و اشتیاقی بیمانند برای ادامه دادن مسیر رؤیای دیرینهمان در جهت بهبود سلامت روان فرزندانمان، شنیدن دوباره طنین خنده کودکانمان، دیدن برق شادی در چشمانشان و زنده نگه داشتن نور امید در دلهایشان است. اگر در روزهای برگزاری مسابقات به مرکز طبی کودکان بیایید، شور و شوق بچهها از لمس حس کودکانه بازی و تفریح در یک مرکز درمانی را به وضوح مشاهده میکنید و این شور و اشتیاق به گفته تیم درمانی، خود به مثابه نیروی محرکهای برای ادامه مسیر سخت و پرپیچ و خم درمان است.
عضو گروه سلامت و هنر شبکه جهانی یوسرن
میتوان با قطعیت گفت انسانی نیست که حداقل یک بار در تمام طول زندگی خود، در لحظات پر از تنش و اضطراب، پر از فراز و نشیب یا در لحظات آرام و بهیادماندنی خود، از دیدن هنر نقاش در تداعی کردن طبیعت، هنر نوازنده در به پرواز درآوردن نتهای موسیقی و هنر مجسمهساز در دمیدن در کالبد خاک لذت نبرده باشد. در سوی دیگر نیز، کودکی همه ما پر از تجربه لذت و آرامش ناشی از درک مفهوم هنر در بعد کودکانه خود، مانند رنگ پاشیدن بر بوم سفید نقاشی، جان بخشیدن به خاک بیجان، گوشمان پر از نوای لالایی و قصههای مادرانه و روحمان درگیر جان گرفتن در کالبدی دیگر بر صحنه نمایش بوده است. با نگاه به عقب و در کنار هم قرار دادن تمامی تجربههای زندگی میتوان نتیجه گرفت زندگی همه انسانها، خودآگاه و ناخودآگاه، با مفهوم هنر پیوند خورده است.
از سوی دیگر نیز، یکی از تجربههای مشترک همه ما در طول زندگی تجربه درد و رنج ناشی از بیماری و نیازمندی به درمان است که یادآور لحظات پر از غم و ناراحتی برای همه ما است.
در سالهای اخیر، قرار گرفتن واژه هنر در کنار درمان و شکل گرفتن مفهوم هنردرمانی، کمک بیشائبهای به بهبود وضعیت سلامت روانی و جسمانی افراد در سنین مختلف از کودکی تا بزرگسالی کرده است. مفهوم هنردرمانی در سادهترین تعریف، استفاده از واسط یا ابزار هنر برای ارتقا و بهبود سلامت روانی است. در این مفهوم، هنر ابزاری میشود تا جنبههای تیره و تاریک ترسها، تشویشها و اضطرابها، کمرنگ شده و افزایش میل و شور و امید به زندگی جلوهای برجستهتر بیابد.
برای اولین بار مفهوم هنردرمانی با دیدگاه «هنر برای کودکان» مطرح شد. روانشناس اتریشی در حدود سال ۱۹۰۰ اعتقاد داشت که کودکان در هنر آزادانه احساسات خود را ابراز میکنند. دو نفر از نویسندگان معاصر نیز، آلن دو باتن و جان آرمسترانگ، در کتاب شناخته شده «هنر همچون درمان»، از هفت عملکرد هنر که شامل به یاد آوردن، امید، ایجاد توازن، اندوه، خودشناسی، قدردانی و رشد است، بهعنوان راهی برای تسکین آلام روحی و جسمی و القای حس رهایی و آزادی به افراد یاد میکنند.
هنر بهعنوان ابزاری لطیف و الهامبخش و البته سرشار از اعجاب همچون دریچهای رو به زندگی، نسیمی پر از شور، نشاط و انگیزه، حیاتی دوباره را برایمان به ارمغان میآورد. فرد با هنر و بروز خلاقیت ذاتی خود میتواند افکار پریشان، نگاه متفاوت خود به زندگی، خواستههای سرکوب شده، آرزوهای غیرقابل دسترس را در شمایل یک اثر هنری ارزشمند، یک موسیقی بینظیر و... به دیگران معرفی کند و از هنر بهعنوان ابزاری برای بهبود و تقویت سلامت جسمی، عاطفی و روانی خود بهره ببرد. افراد در هنردرمانی با خلق آثار متفاوت با ابعاد ناهشیار روان خویش روبهرو شده و حس رهایی، آزادی و تخلیه روانی و جسمی گاهی چندین ساله را تجربه میکنند.
در سالهای اخیر پذیرش کارآمدی و اثرگذاری مفهوم هنر درمانی در جنبههای مختلف زندگی بیماران، مراکز درمانی را به سوی استفاده از هنر بهعنوان ابزاری شفابخش و حیاتی و با هدف کمک به بهبود سریعتر روانی و جسمانی بیماران بخصوص افراد درگیر با بیماریهای مزمن که نیازمند مراجعه چندینباره و بستری شدنهای طولانی مدت در مراکز درمانی هستند، سوق داده است.
در حال حاضر کمتر مرکز درمانی است که با ورود به آن تضاد ناشی از حس نگرانی و تشویش ذاتی مفهوم بیماری، در کنار نوای خنده و شادی کودکان در اتاق بازی یا نقاشیهای چشمنواز کودکانه در راهروهای آن، منجر به تعدیل فضای روانی مرکز درمانی نشده باشد و برای دقایقی لبخند را بر لبان بیماران نیاورده باشد.
مرکز طبی کودکان هم در کشورمان از این قاعده مستثنی نیست. گروه سلامت و هنر پس از هفت سال فعالیت در حوزه بهبود سلامت روان کودکان بیمار و در هشتمین سال فعالیت خود همچنان به مانند روزهای آغازین فعالیت پر از شور و اشتیاقی بیمانند برای ادامه دادن مسیر رؤیای دیرینهمان در جهت بهبود سلامت روان فرزندانمان، شنیدن دوباره طنین خنده کودکانمان، دیدن برق شادی در چشمانشان و زنده نگه داشتن نور امید در دلهایشان است. اگر در روزهای برگزاری مسابقات به مرکز طبی کودکان بیایید، شور و شوق بچهها از لمس حس کودکانه بازی و تفریح در یک مرکز درمانی را به وضوح مشاهده میکنید و این شور و اشتیاق به گفته تیم درمانی، خود به مثابه نیروی محرکهای برای ادامه مسیر سخت و پرپیچ و خم درمان است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه