شعر سعدی یک رسانه هویتی است
دکتر الهام باقری
پژوهشگر و مدرس دانشگاه
اینکه برخی شاعران دوست دارند با مخاطب شعرشان بازی کنند و از راه دور یا زمان دیر، این بازی را با هر گونه خواننده خود آغاز کنند و ادامه بدهند، معنایش این است که نهتنها آن شاعر از دنیا نرفته، بل آن متن بازیگوش و بازیگر هم نمرده است. حال اگر مخاطبِ سالهای بعد یا سرزمینهای دور، آن را بر زبان بیاورد و بازگو کند، شاعر رسالتش را انجام داده و یک رسانه هویتیِ درست و حسابی ساختهاست. سعدی از این دست شاعران است و همچنان با ما زندگی میکند.
دی گفت سعدیا من آن توام به طنز/ این عشوة دروغ دگربار بنگرید
سعدی، انسانی تلفیقی است. در غزل، یک شخصیت دارد؛ در بوستان شخصیتی دیگر و در گلستان، دیگرگونه مردی است. استاد غلامحسین یوسفی در مقدمه «گلستان» گفته: «سعدی، مانند همه ملت ایران است.» موجودی تلفیقی! آمیختهای از اندیشههای گوناگون. تاریخ و جغرافیای ایران و جامعه ایرانی، بهسبب درِ دروازه شرق بودن ایران برای غربیها، همواره ناچار بوده همین شخصیت تلفیقی را داشته باشد. برای همین، ایرانی همانقدر که در ذات خودش دیکتاتور است، به همان میزان نیز دموکرات است! درست مانند سعدی.
طنز در کلام سعدی شایع است
با آنکه هر گفته و نوشتهای در گوش مردمان خوش نمیآید، بیتردید سعدی در تربیت روحی و قوام اخلاقی ما ایرانیان تأثیر داشته است. طنز سعدی در گلستان و بوستان و غزلیات، طنز، در خدمت محتوای دیگر است.
اما چرا طنز؟
طنز، رسانای خوبی برای انتقال پیام است. از بین متنها و شعرهایی که میخوانیم، آنها که به طنز آمیخته باشد، بهتر یادمان میماند. تکرار میکنیم و اثرگذارتر است؛ بویژه اگر قرار باشد پسِ پشتِ طنز، آموزشی، پندی، درسی هم باشد، آن پسِ پشت را بهتر درمییابیم.
یکی از جذابترین بخشهای طنز سعدی، حاضرجوابیها و گفتوگوهای عاشق و معشوق زمینی و البته در بستر غزل است؛ همان «گفتم/گفتا»هایی که آشناست و از قدیم رسم بوده و شاعران از آن بهرهها بردهاند. شاید قدیمیترین این مدل را در یک قصیده عنصری بتوان دید که سراسرش همین «گفتم/گفتا»ها را دارد و ازقضا طنزآمیز هم هست. این قصیده طنازانه اینچنین آغاز شده است: هر سؤالی کزآن لب سیراب/ دوش کردم، مرا بداد جواب. گفتمش: جز شبت نشاید دید/ گفت: پیدا به شب بود مهتاب.... یکی دیگر از زیباترین «گفتم/گفتا»ها یا همان حاضرجوابیها را در مثنوی «خسرو و شیرین» بین خسرو و فرهاد دیدهایم:
نخستین بار گفتش: از کجایی؟/ بگفت: از دار ملک آشنایی/ بگفت: آنجا به صنعت در چه کوشند؟/ بگفت: انده خرند و جان فروشند... سعدی هم این روش را دوست داشته، و تک و توک در میان غزلهایش استفاده کرده؛ برای مثال، غزلی دارد با مطلع:
ای که رحمت مینیاید بر منت / آفرین بر جان و رحمت بر تنت! غزل در توصیف معشوق پیش میرود: ای که سر تا پایت از گل خرمن است / رحمتی کن بر گدای خرمنات . ماهرویا، مهربانی پیشه کن! / سیرتی چون صورت مستحسنات. ای جمال کعبه، رویی باز کن / تا طوافی میکنم پیرامنت ...
بعد ادامه میدهد تا میرسد به:
... گفتم: از جورت بریزم خون خویش / گفت: خون خویشتن در گردنت. گفتم: آتش درزنم آفاق را / گفت: سعدی، درنگیرد با مَنَت! معشوق با حاضرجوابی و استفاده از ترکیب کنایی «درنگیرد با منت» در پاسخ به سعدی که گفته آفاق را از عشق تو به آتش میکشم، پاسخ میدهد که کل جهان را هم آتش بزنی، به من آسیبی نمیرسد؛ انگار تهدید سعدی درمورد آتش زدن افق تا افق جهان، بابت آسیب رساندن به معشوق بوده! اما همانطور که «گفتم» سعدی معنای دوم دارد، «گفت» معشوق هم معنای دوم دارم. هر دو با کنایه و ایهام با هم حرف میزنند. سعدی از سوزش عشق و داغ فراق مینالد و معشوق اینهمه زاری را به هیچ میگیرد و بهکنایه میگوید: عاشقت نمیشوم که نمیشوم!
بازیگوشی دیگر سعدی در این بیت هم این است که مصرع اول را جوری نوشته، که ما را به اشتباه بیندازد و خیال کنیم قصد شاعر، تهدید و پرخاش یا تندخویی به معشوق است؛ اما در مصرع دوم، لحن را عوض کرده و با نرمخویی سخن عاشقانه خود را ادامه دادهاست: عزم دارم کز دلت بیرون کنم / و اندرونِ جان بسازم مسکنت/ از این دست غزلها بسیار دارد. در غزل دیگری با دو پرسش چنین سخن خود را آغاز میکند: بازت ندانم از سر پیمان ما که برد؟ / باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد؟ ... گفتم لب تو را که: دل من تو بردهای / گفتا: کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که برد؟
اینهمه استفهام انکاری در پاسخ معشوق شاعر، خودش داستان دیگری دارد که در زبان افواه مشهور است به «خود را به کوچه علیچپ زدن»! خواندنیِ این غزلها این است که درمییابیم معشوق شاعر از خود او بازیگوشتر است و در سربهسر گذاشتن شاعری چون سعدی، کم نمیگذارد! به راستی که سعدی مانند همه مردم ایران است. شوخ طبعی و حاضرجوابیاش نیز گواهی بر این ادعاست.
پژوهشگر و مدرس دانشگاه
اینکه برخی شاعران دوست دارند با مخاطب شعرشان بازی کنند و از راه دور یا زمان دیر، این بازی را با هر گونه خواننده خود آغاز کنند و ادامه بدهند، معنایش این است که نهتنها آن شاعر از دنیا نرفته، بل آن متن بازیگوش و بازیگر هم نمرده است. حال اگر مخاطبِ سالهای بعد یا سرزمینهای دور، آن را بر زبان بیاورد و بازگو کند، شاعر رسالتش را انجام داده و یک رسانه هویتیِ درست و حسابی ساختهاست. سعدی از این دست شاعران است و همچنان با ما زندگی میکند.
دی گفت سعدیا من آن توام به طنز/ این عشوة دروغ دگربار بنگرید
سعدی، انسانی تلفیقی است. در غزل، یک شخصیت دارد؛ در بوستان شخصیتی دیگر و در گلستان، دیگرگونه مردی است. استاد غلامحسین یوسفی در مقدمه «گلستان» گفته: «سعدی، مانند همه ملت ایران است.» موجودی تلفیقی! آمیختهای از اندیشههای گوناگون. تاریخ و جغرافیای ایران و جامعه ایرانی، بهسبب درِ دروازه شرق بودن ایران برای غربیها، همواره ناچار بوده همین شخصیت تلفیقی را داشته باشد. برای همین، ایرانی همانقدر که در ذات خودش دیکتاتور است، به همان میزان نیز دموکرات است! درست مانند سعدی.
طنز در کلام سعدی شایع است
با آنکه هر گفته و نوشتهای در گوش مردمان خوش نمیآید، بیتردید سعدی در تربیت روحی و قوام اخلاقی ما ایرانیان تأثیر داشته است. طنز سعدی در گلستان و بوستان و غزلیات، طنز، در خدمت محتوای دیگر است.
اما چرا طنز؟
طنز، رسانای خوبی برای انتقال پیام است. از بین متنها و شعرهایی که میخوانیم، آنها که به طنز آمیخته باشد، بهتر یادمان میماند. تکرار میکنیم و اثرگذارتر است؛ بویژه اگر قرار باشد پسِ پشتِ طنز، آموزشی، پندی، درسی هم باشد، آن پسِ پشت را بهتر درمییابیم.
یکی از جذابترین بخشهای طنز سعدی، حاضرجوابیها و گفتوگوهای عاشق و معشوق زمینی و البته در بستر غزل است؛ همان «گفتم/گفتا»هایی که آشناست و از قدیم رسم بوده و شاعران از آن بهرهها بردهاند. شاید قدیمیترین این مدل را در یک قصیده عنصری بتوان دید که سراسرش همین «گفتم/گفتا»ها را دارد و ازقضا طنزآمیز هم هست. این قصیده طنازانه اینچنین آغاز شده است: هر سؤالی کزآن لب سیراب/ دوش کردم، مرا بداد جواب. گفتمش: جز شبت نشاید دید/ گفت: پیدا به شب بود مهتاب.... یکی دیگر از زیباترین «گفتم/گفتا»ها یا همان حاضرجوابیها را در مثنوی «خسرو و شیرین» بین خسرو و فرهاد دیدهایم:
نخستین بار گفتش: از کجایی؟/ بگفت: از دار ملک آشنایی/ بگفت: آنجا به صنعت در چه کوشند؟/ بگفت: انده خرند و جان فروشند... سعدی هم این روش را دوست داشته، و تک و توک در میان غزلهایش استفاده کرده؛ برای مثال، غزلی دارد با مطلع:
ای که رحمت مینیاید بر منت / آفرین بر جان و رحمت بر تنت! غزل در توصیف معشوق پیش میرود: ای که سر تا پایت از گل خرمن است / رحمتی کن بر گدای خرمنات . ماهرویا، مهربانی پیشه کن! / سیرتی چون صورت مستحسنات. ای جمال کعبه، رویی باز کن / تا طوافی میکنم پیرامنت ...
بعد ادامه میدهد تا میرسد به:
... گفتم: از جورت بریزم خون خویش / گفت: خون خویشتن در گردنت. گفتم: آتش درزنم آفاق را / گفت: سعدی، درنگیرد با مَنَت! معشوق با حاضرجوابی و استفاده از ترکیب کنایی «درنگیرد با منت» در پاسخ به سعدی که گفته آفاق را از عشق تو به آتش میکشم، پاسخ میدهد که کل جهان را هم آتش بزنی، به من آسیبی نمیرسد؛ انگار تهدید سعدی درمورد آتش زدن افق تا افق جهان، بابت آسیب رساندن به معشوق بوده! اما همانطور که «گفتم» سعدی معنای دوم دارد، «گفت» معشوق هم معنای دوم دارم. هر دو با کنایه و ایهام با هم حرف میزنند. سعدی از سوزش عشق و داغ فراق مینالد و معشوق اینهمه زاری را به هیچ میگیرد و بهکنایه میگوید: عاشقت نمیشوم که نمیشوم!
بازیگوشی دیگر سعدی در این بیت هم این است که مصرع اول را جوری نوشته، که ما را به اشتباه بیندازد و خیال کنیم قصد شاعر، تهدید و پرخاش یا تندخویی به معشوق است؛ اما در مصرع دوم، لحن را عوض کرده و با نرمخویی سخن عاشقانه خود را ادامه دادهاست: عزم دارم کز دلت بیرون کنم / و اندرونِ جان بسازم مسکنت/ از این دست غزلها بسیار دارد. در غزل دیگری با دو پرسش چنین سخن خود را آغاز میکند: بازت ندانم از سر پیمان ما که برد؟ / باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد؟ ... گفتم لب تو را که: دل من تو بردهای / گفتا: کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که برد؟
اینهمه استفهام انکاری در پاسخ معشوق شاعر، خودش داستان دیگری دارد که در زبان افواه مشهور است به «خود را به کوچه علیچپ زدن»! خواندنیِ این غزلها این است که درمییابیم معشوق شاعر از خود او بازیگوشتر است و در سربهسر گذاشتن شاعری چون سعدی، کم نمیگذارد! به راستی که سعدی مانند همه مردم ایران است. شوخ طبعی و حاضرجوابیاش نیز گواهی بر این ادعاست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه