یک عمر پایداری بر سر هنر انقلابی
آزاده سهرابی/ اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 بود که دوسالانههای جهان اسلام در فرهنگستان هنر کلید خورده بود و حبیبالله صادقی پای ثابت اجرایی شدن این دوسالانهها بود. همان جا حبیبالله صادقی را برای نخستین بار از نزدیک دیدم. بولتنهای این دوسالانهها را تهیه میکردم و نشستن پای صحبت این هنرمند نقاش که چهره هنریاش با هنر انقلابی و اسلامی و هنر مقاومت که آن روزها شکلی تازه به خود میگرفت، گره خورده بود بسیار دلنشین بود. او هنرمند نقاش فعالی بود. همیشه در حال خلق اثری تازه بود. کسی که لابهلای تعریف خاطراتش یادم میآید که میگفت دو سه روز قبل از 22 بهمن 57 در زیرزمین دانشکده هنرهای زیبا با هنرمندان دیگری در حال خلق آثاری از انقلاب مردم بودند و از همان زیر زمین به تظاهرات پیوستند. از دوران جبهه و جنگ میگفت. از وقتی که در دانشکده هنرهای زیبا شاگرد هانیبال الخاص بود و میگفت الخاص هم مدافع هنر اعتراضی بود و در آن زمان او تابلوی فیضیه را کار کرده بود. میگفت تعداد ما هنرمندانی که شکل اعتراضهای مردم را برای انقلاب میدیدم کم بود و در مقابل هنرمندان چپ زیادتر بود اما آنها تلاش کردند هنر اعتراضی را تعریفی دیگر کنند. معرفت دینی را به نقاشیها آوردند. از روزهایی میگفت که در حوزه هنری در کنار کسانی چون کاظم چلیپا، مرتضی گودرزی، ناصر پلنگی، مرتضی اسدی، غلامعلی طاهری و... شروع کردند به پدید آوردن هنر انقلابی، هنر حماسی که بعدها آثار این هنرمندان به روایتهای مردم مظلوم فلسطین و ظلمهای رژیم اشغالگر قدس نیز کشیده شد و درباره روز قدس، کشتار غزه، جنگ ۳۳ روزه، انتفاضه و.... اثر خلق کردند.
درباره تک تک خاطراتش روایتی صریح اما با طمأنینه داشت. حبیبالله صادقی در هر طرفی ایستاده بود، همیشه خودش بود. هیچ گاه از قطار هنرمند انقلابی و اسلامی بودن پیاده نشد. همیشه نقاشی بود که آثارش چه آنها که انتزاعی بودند و چه آثاری که روایتی مستقیمتر از عاشورا و انقلاب و فلسطین داشت، میتوانست با مخاطب وارد دیالوگی شاعرانه و عاشقانه شود و مصداق این بود که «آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.» او از سوی دیگر در بازار هنرهای تجسمی هم خوش درخشید. از هنرمندان انقلابی بود که آثارش در حراج تهران بارها با استقبال زیاد به فروش رفت و نمایشگاههایش در گالریها با استقبال بسیار خوب هنرمندان و خریداران حرفهای هنر روبهرو میشد. او مصداق یک هنرمند انقلابی بود که توانسته بود مخاطبان خود را به شکل مؤثری افزایش دهد و با نسل جوان نیز ارتباط خوبی داشت. یکی از دغدغههایش این بود که چه کسانی راه او و امثال او را ادامه خواهند داد.
متولد 1336 بود. در دوره کارشناسی نقاشی با تحقیق پیرامون موضوع «اساس آفرینش هنری در قرآن کریم» و انجام پروژه عملی تحت عنوان «هابیل و قابیل» پرداختن به بیان هنری از مفاهیم قرآن کریم را عملاً تجربه کرد. دکترای پژوهش هنر را از دانشگاه تربیت مدرس گرفته بود و در دانشگاههای متعددی با نسل جوان دمخور بود. مدتی رئیس موزه هنرهای معاصر بود اما بیشترین زمان حضورش در یک مجموعه فرهنگی به عنوان عضو پیوسته در فرهنگستان هنر بود.
در همان روزهایی که نمایشگاههای دوسالانه جهان اسلام برپا میشد، حرفش این بود که وقتی انقلاب شد ما کمتر از 25 سال داشتیم. در یکی از مصاحبههایش گفته: « هنرمند انقلاب همواره به دنبال بیان است نه بیانیه؛ در تمامی انقلابهای جهان هنرمندان انقلابی به دنبال بیانیهسازی برای تطهیر حکومت انقلابی بودند اما هنرمندان انقلاب اسلامی چون شاهد حقایق زیبایی همچون دین، قرآن، ولایت و شهدا در بطن جامعه ایرانی بودند به دنبال ترویج این مسائل در قالب نقاشی افتادند. پس ما باید همزمان با جهانیشدن و معاصرشدن، اهدافمان را بازشناسی و بازخوانی کنیم.»
او همیشه طرف انقلاب ماند و در کمال ناباوری صبح روز چهارشنبه به دلیل ایست قلبی این دنیا را ترک کرد در حالی که تابلوهای ناتمام زیادی را به جا گذاشت و بومهای سفیدی در انتظار او ماندند.
درباره تک تک خاطراتش روایتی صریح اما با طمأنینه داشت. حبیبالله صادقی در هر طرفی ایستاده بود، همیشه خودش بود. هیچ گاه از قطار هنرمند انقلابی و اسلامی بودن پیاده نشد. همیشه نقاشی بود که آثارش چه آنها که انتزاعی بودند و چه آثاری که روایتی مستقیمتر از عاشورا و انقلاب و فلسطین داشت، میتوانست با مخاطب وارد دیالوگی شاعرانه و عاشقانه شود و مصداق این بود که «آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.» او از سوی دیگر در بازار هنرهای تجسمی هم خوش درخشید. از هنرمندان انقلابی بود که آثارش در حراج تهران بارها با استقبال زیاد به فروش رفت و نمایشگاههایش در گالریها با استقبال بسیار خوب هنرمندان و خریداران حرفهای هنر روبهرو میشد. او مصداق یک هنرمند انقلابی بود که توانسته بود مخاطبان خود را به شکل مؤثری افزایش دهد و با نسل جوان نیز ارتباط خوبی داشت. یکی از دغدغههایش این بود که چه کسانی راه او و امثال او را ادامه خواهند داد.
متولد 1336 بود. در دوره کارشناسی نقاشی با تحقیق پیرامون موضوع «اساس آفرینش هنری در قرآن کریم» و انجام پروژه عملی تحت عنوان «هابیل و قابیل» پرداختن به بیان هنری از مفاهیم قرآن کریم را عملاً تجربه کرد. دکترای پژوهش هنر را از دانشگاه تربیت مدرس گرفته بود و در دانشگاههای متعددی با نسل جوان دمخور بود. مدتی رئیس موزه هنرهای معاصر بود اما بیشترین زمان حضورش در یک مجموعه فرهنگی به عنوان عضو پیوسته در فرهنگستان هنر بود.
در همان روزهایی که نمایشگاههای دوسالانه جهان اسلام برپا میشد، حرفش این بود که وقتی انقلاب شد ما کمتر از 25 سال داشتیم. در یکی از مصاحبههایش گفته: « هنرمند انقلاب همواره به دنبال بیان است نه بیانیه؛ در تمامی انقلابهای جهان هنرمندان انقلابی به دنبال بیانیهسازی برای تطهیر حکومت انقلابی بودند اما هنرمندان انقلاب اسلامی چون شاهد حقایق زیبایی همچون دین، قرآن، ولایت و شهدا در بطن جامعه ایرانی بودند به دنبال ترویج این مسائل در قالب نقاشی افتادند. پس ما باید همزمان با جهانیشدن و معاصرشدن، اهدافمان را بازشناسی و بازخوانی کنیم.»
او همیشه طرف انقلاب ماند و در کمال ناباوری صبح روز چهارشنبه به دلیل ایست قلبی این دنیا را ترک کرد در حالی که تابلوهای ناتمام زیادی را به جا گذاشت و بومهای سفیدی در انتظار او ماندند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه