مروری بر کتاب «عملیات عطش» اثر جواد کلاته عربی
کتابی برای فرونشاندن عطش دانستن
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با مواجهه تاریخی - حماسی مردم کشورمان از همان روزهای اول به دفاع مقدس تبدیل شد و همچون واقعه عاشورا شرح ماجراهای آن در طول تاریخ طنین اندازخواهد بود.این جنگ بهدلیل حمایت همه جانبه تسلیحاتی، تبلیغاتی، سیاسی و... حداقل 53 کشور بزرگ و نفتی از طرف عراقی و سکوت و سرپوش نهادن برجنایتهای آشکار و ضد بشری رژیم بعث عراق از سوی محافل مدعی حقوق بشر از یک طرف و تحریم همه جانبه و به راه افتادن جنگ روانی در امتداد جنگ تحمیلی علیه کشورمان با مشارکت پایگاههای خبری غربی - عربی از سوی دیگر صحنهای عاشورایی را پیش آورد که گوشه گوشه آن مشحون از حماسههای تکرار نشدنی است.
با آنکه تاریخ هشت ساله دفاع مقدس با حماسه آفرینیهای بسیاردر مقاطع مختلف همراه است، اما صحنههای حماسی روزهای شروع و پایانی آن غیر قابل توصیف و گاهی از حد باور فراتر است. صحنه درگیری در«تنگه ابو قریب» یکی از آن صحنههای حماسی و بیبدیل است که بسیاری از نویسندگان وهنرمندان، حتی حماسه نگاران از ترس آنکه نتوانند حق مطلب را ادا کنند سراغش نمیروند.
جواد کلاته عربی که کار نوشتن را با موضوعی سخت و باوجود مدعیان بسیارآغاز کرده و در کتابی معتبربه شرح «نامه امام خمینی به گورباچف» پرداخته، با جسارتی درخور تحسین سراغ این واقعه عاشورایی رفته و با وجود آنکه در زمان وقوع حماسه تنگه ابوقریب 8 ساله بوده برای ثبت آن در تاریخ اقدام کرده است. وی برای مستندسازی جزئیات واقعه با بیش از 50 نفراز فرماندهان وقت لشکر۲۷، کادر فرماندهی و رزمندگان گردان عمار، کسانی از گردان تخریب و واحد اطلاعات عملیات لشکر۲۷ و یکی از شاهدان عینی در لشکر۷ «ولیعصر(عج)» دزفول بیش از 70 ساعت گفتوگو کرده و سه مجلس پای حرفهای افراد دخیل در ماجرا در مرکز اسناد انقلاب اسلامی نشسته و بارها فیلم ۲۶ دقیقهای از تنگه ابوقریب را که از تفحص شهدای این عملیات تهیه شده و گویای موقعیت تنگه و نحوه شهادت رزمندگان مظلوم گردان عمار است دیده، آنگاه دست به قلم برده و اثری ماندگار با عنوان «عملیات عطش» را خلق کرده است.
جواد کلاته بعد ازنگارش کتابهای «بیش از چند نفر» و «مگر چشم تو دریاست!» در حوزه زندگینامه و خاطره و« درنگی در نجف»، «فرمانده لالهها»، «در هیاهوی سکوت»، «ماجرای عجیب یک جشن تولد»در سایرحوزهها، دست به این کار برده و حضور وی کنار پدید آورندگان اثر سینمایی «ایستاده در غبار» بهعنوان پژوهشگر، همچنین فعالیت در پست معاونت ادبیات و پژوهش مؤسسه مطالعاتی 27 بعثت وابسته به لشکر 27 محمد رسول الله(ص) پشتوانه غنای اسنادی و نگارشی این اثراست.
کلاته برای روایت ماجرای تنگه ابو قریب بعد از شنیدن خاطرات نفرات حاضر درزمین واقعه، به نقل جابهجاییهای گردان عمار - یگانی که درواقعه تنگه ابو قریب حماسه ساز شد – از حضور در منطقه پدافندی شاخ شمیران، بازگشت به تهران و دوکوهه، آمادهباش بعد از شنیدن حمله مجدد عراق به مناطق فکه وعین خوش، عزیمت به طرف محل مأموریت، معطلی پشت پل نادری، استقرار اولیه در تلمبه خانه، درگیری با عراقیها در تنگه و شرح حماسههایی که به شهادت 50 نفر انجامید، میپردازد و به نقل از راویان از ماجرا تصویری عینی به دست میدهد.
وسواس در روایت تاریخ
کلاته عربی با نگاهی تاریخی و برای اینکه اتهامی به نهاد یا فردی وارد نشود پس از روایت خاطرات رزمندگان بسیجی ازبازگشت غیر معمول سربازان ارتش از خط در شرایط تهاجم دوباره ارتش صدام به شهرها و مناطقی از خوزستان به سراغ فرماندهان ارتش میرود و سرانجام برای آن پاسخی مستدل و موجه مییابد. او در این باره میگوید: «تحقیق و پژوهشم از ابعاد دیگر ماجرا دچار کاستی بزرگی بود، چون برای نگارش روایتهای غیر معمول از عقب نشینی ارتش، هیچ حرفی و حدیثی از ناحیه خود ارتشیهای عزیز به دستم نرسیده بود. «هفت روز آخر» محمد رضا بایرامی و «روزهای آخر» احمد دهقان حاوی خاطرات خودنوشت از این عملیات بودند. این دو کتاب را مطالعه کردم. آنها تصویرهای خوبی از چگونگی حمله غافلگیرانه عراق به نیروهای لشکر 21حمزه برایم ترسیم میکرد، اما برای استناد محکمتر، به منبعی نیاز داشتم که از نظر بررسیهای عملیاتی در سطوح بالای نظامی قرار داشته باشد. چیزی مثل خاطرات خودنوشت سرتیپ دوم پیاده، علی رزمی که خودش جزو کادر فرماندهی لشکر 21 حمزه در زمان آن حمله سهمگین بوده است. کتاب «خاطرات رزمی» این امکان مهم و حیاتی را برای من فراهم کرد که چرایی و چگونگی آن عقب نشینی را از نگاه یکی از فرماندهان ارتشی حاضر در میدان، ببینم و روایت کنم. و حالا خیالم آسوده بود که برای آن روایتهای غیر معمول عقبنشینی، دلیلها و روایتهای منطقی از نگاه برادران ارتشی در اختیار دارم.»
حواشی مهمتر از متن
«عـــملیــات عطـــش» بهدلیل پرداختن به جزئیات و موضوعات پیش از حمله، به نقل از فرماندهان میانی از اهمیت بسیار مهمی برخوردار است که برموقعیت تاریخی و اسنادی آن میافزاید. از آنجایی که شرایط روزهای پایانی جنگ که منتهی به پذیرش قطعنامه شد یکی از مقاطع چالشی تاریخ جنگ است، خاطرات فرماندهان میانی و نقطه نظراتشان که بازتاب فضای گفتمانی آن روزها، حداقل در میان بخشی از رزمندگان است از ویژگیهای این کتاب محسوب میشود. در مقطع حضور گردان عمار در موقعیت پدافندی شاخ شمیران که کتاب با روایتهای آن آغاز شده سردار یزدی فرمانده گردان عمار در دیدار با سردار شهید غلامرضا صالحی گفتوگویی دارد که حائز اهمیت تاریخی است.
سردار یزدی فرمانده گردان عمار در ملاقات باشهید غلامرضا صالحی جانشین لشکر 27 محمد رسول الله(ص) که خبر آمدن آقای هاشمی رفسنجانی جهت ارزیابی وضعیت توان رزمی به منطقه آمده و خواهان ملاقات با فرماندهان است میگوید:«می خوام به آقای هاشمی بگم:«اگه تصور میکنید ما اینطوری میتونیم جنگ رو ادامه بدیم، اشتباه میکنید» صالحی کمی جا میخورد و میپرسد: «منظورت چیست؟» یزدی ادامه میدهد: «حاج آقا من یه طرحی دارم برای ادامه جنگ و...، طرحم اینه که آقا محسن (رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران) بشه نخستوزیر، رفیق دوست بشه وزیر بازرگانی، مسئول مهندسی سپاه بشه وزیر راه، مسئول بهداشت سپاه بشه وزیر بهداشت و همین جور تا بقیه کابینه دولت» در ادامه وقتی از طرحش دفاع میکند الگوی وی عراق و استدلالش وحدت سازمان رزم با اداره کشور است. این گفتمان بیانگر باور جمعی از فرماندهان و رزمندگان بود و دلیل آن هم عدم تأمین نیرو و امکانات لازم برای جنگ بیان میشد. سردارصالحی با گفتن این حرف ها مخالفت میکند، ولی یزدی میگوید«اتفاقا اینا مهمه اینجوری میشه یه تغییری توی روند جنگ بدیم. به نظر من گفتن بقیه حرفا فایدهای نداره» مؤلف بدون اینکه به کسی استناد کند در ادامه به شرح وضعیت آن روزها میپردازد و مینویسد«یکی دوسالی میشود که توان نظامی ما کم شده، نیروهای داوطلب کمتری میآیند جبهه، نه نیروی کافی هست ،نه امکانات.در جبهه خوزستان کار چندانی از پیش نبردهایم. هزاران کیلومتر دورتر از خاکریزها پرشده از بگومگوهای سیاسی درباره قطعنامه آتش بس، فشارهای بینالمللی برای تحمیل قطعنامه به ایران بیشتر شده است. اختلافات بزرگی بین آدمهای سیاسی بر سر پایان جنگ پیش آمده، بعضیها میگویند باید جنگ را زودتر تمام کنیم، بعضیها هم فکر میکنند هنوز میتوانیم با عراقیها بجنگیم. توی همین شرایط صدام هم افتاده به جان غیر نظامیها و تهران و بعضی شهرهای بزرگ و کوچک را با بمب و موشک میزند و دسته دسته آدم میکشد. معلوم است میخواهد روحیه مردم را از بین ببرد»، اگر چه روایتهای مؤلف انعکاس گفتههای راویان حاضر در صحنه است ولی کاش این مطالب از زبان یکی از فرماندهان یا رزمندگان انعکاس مییافت، زیرا این گونه گزارهها منحصر به فرد بوده و تا کنون به صورت مکتوب جایی نیامده است.
از دیگر امتیازات کتاب «عملیات عطش» آوردن مسائل و موضوعاتی است که شاید در وهله اول یک راوی زائد و غیر ضروری تلقی کند،اما به کار جامعه شناسی جنگ میآید و از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. یکی از این موضوعات مرخصی رفتن نیروهای گردان و نحوه جمعشدن آنان پس از واگذاری مأموریتی به گردان در دوکوهه است. نویسنده بیهیچ ملاحظهای آن چه بوده را انعکاس داده بیهیچ لاپوشانی و خودسانسوری، این ویژگی به نظر میرسد وجه ممیزه کتاب «عملیات عطش» است که با خواندن همان صفحات اول نیز به چشم میآید.
دبیر گروه پایداری
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با مواجهه تاریخی - حماسی مردم کشورمان از همان روزهای اول به دفاع مقدس تبدیل شد و همچون واقعه عاشورا شرح ماجراهای آن در طول تاریخ طنین اندازخواهد بود.این جنگ بهدلیل حمایت همه جانبه تسلیحاتی، تبلیغاتی، سیاسی و... حداقل 53 کشور بزرگ و نفتی از طرف عراقی و سکوت و سرپوش نهادن برجنایتهای آشکار و ضد بشری رژیم بعث عراق از سوی محافل مدعی حقوق بشر از یک طرف و تحریم همه جانبه و به راه افتادن جنگ روانی در امتداد جنگ تحمیلی علیه کشورمان با مشارکت پایگاههای خبری غربی - عربی از سوی دیگر صحنهای عاشورایی را پیش آورد که گوشه گوشه آن مشحون از حماسههای تکرار نشدنی است.
با آنکه تاریخ هشت ساله دفاع مقدس با حماسه آفرینیهای بسیاردر مقاطع مختلف همراه است، اما صحنههای حماسی روزهای شروع و پایانی آن غیر قابل توصیف و گاهی از حد باور فراتر است. صحنه درگیری در«تنگه ابو قریب» یکی از آن صحنههای حماسی و بیبدیل است که بسیاری از نویسندگان وهنرمندان، حتی حماسه نگاران از ترس آنکه نتوانند حق مطلب را ادا کنند سراغش نمیروند.
جواد کلاته عربی که کار نوشتن را با موضوعی سخت و باوجود مدعیان بسیارآغاز کرده و در کتابی معتبربه شرح «نامه امام خمینی به گورباچف» پرداخته، با جسارتی درخور تحسین سراغ این واقعه عاشورایی رفته و با وجود آنکه در زمان وقوع حماسه تنگه ابوقریب 8 ساله بوده برای ثبت آن در تاریخ اقدام کرده است. وی برای مستندسازی جزئیات واقعه با بیش از 50 نفراز فرماندهان وقت لشکر۲۷، کادر فرماندهی و رزمندگان گردان عمار، کسانی از گردان تخریب و واحد اطلاعات عملیات لشکر۲۷ و یکی از شاهدان عینی در لشکر۷ «ولیعصر(عج)» دزفول بیش از 70 ساعت گفتوگو کرده و سه مجلس پای حرفهای افراد دخیل در ماجرا در مرکز اسناد انقلاب اسلامی نشسته و بارها فیلم ۲۶ دقیقهای از تنگه ابوقریب را که از تفحص شهدای این عملیات تهیه شده و گویای موقعیت تنگه و نحوه شهادت رزمندگان مظلوم گردان عمار است دیده، آنگاه دست به قلم برده و اثری ماندگار با عنوان «عملیات عطش» را خلق کرده است.
جواد کلاته بعد ازنگارش کتابهای «بیش از چند نفر» و «مگر چشم تو دریاست!» در حوزه زندگینامه و خاطره و« درنگی در نجف»، «فرمانده لالهها»، «در هیاهوی سکوت»، «ماجرای عجیب یک جشن تولد»در سایرحوزهها، دست به این کار برده و حضور وی کنار پدید آورندگان اثر سینمایی «ایستاده در غبار» بهعنوان پژوهشگر، همچنین فعالیت در پست معاونت ادبیات و پژوهش مؤسسه مطالعاتی 27 بعثت وابسته به لشکر 27 محمد رسول الله(ص) پشتوانه غنای اسنادی و نگارشی این اثراست.
کلاته برای روایت ماجرای تنگه ابو قریب بعد از شنیدن خاطرات نفرات حاضر درزمین واقعه، به نقل جابهجاییهای گردان عمار - یگانی که درواقعه تنگه ابو قریب حماسه ساز شد – از حضور در منطقه پدافندی شاخ شمیران، بازگشت به تهران و دوکوهه، آمادهباش بعد از شنیدن حمله مجدد عراق به مناطق فکه وعین خوش، عزیمت به طرف محل مأموریت، معطلی پشت پل نادری، استقرار اولیه در تلمبه خانه، درگیری با عراقیها در تنگه و شرح حماسههایی که به شهادت 50 نفر انجامید، میپردازد و به نقل از راویان از ماجرا تصویری عینی به دست میدهد.
وسواس در روایت تاریخ
کلاته عربی با نگاهی تاریخی و برای اینکه اتهامی به نهاد یا فردی وارد نشود پس از روایت خاطرات رزمندگان بسیجی ازبازگشت غیر معمول سربازان ارتش از خط در شرایط تهاجم دوباره ارتش صدام به شهرها و مناطقی از خوزستان به سراغ فرماندهان ارتش میرود و سرانجام برای آن پاسخی مستدل و موجه مییابد. او در این باره میگوید: «تحقیق و پژوهشم از ابعاد دیگر ماجرا دچار کاستی بزرگی بود، چون برای نگارش روایتهای غیر معمول از عقب نشینی ارتش، هیچ حرفی و حدیثی از ناحیه خود ارتشیهای عزیز به دستم نرسیده بود. «هفت روز آخر» محمد رضا بایرامی و «روزهای آخر» احمد دهقان حاوی خاطرات خودنوشت از این عملیات بودند. این دو کتاب را مطالعه کردم. آنها تصویرهای خوبی از چگونگی حمله غافلگیرانه عراق به نیروهای لشکر 21حمزه برایم ترسیم میکرد، اما برای استناد محکمتر، به منبعی نیاز داشتم که از نظر بررسیهای عملیاتی در سطوح بالای نظامی قرار داشته باشد. چیزی مثل خاطرات خودنوشت سرتیپ دوم پیاده، علی رزمی که خودش جزو کادر فرماندهی لشکر 21 حمزه در زمان آن حمله سهمگین بوده است. کتاب «خاطرات رزمی» این امکان مهم و حیاتی را برای من فراهم کرد که چرایی و چگونگی آن عقب نشینی را از نگاه یکی از فرماندهان ارتشی حاضر در میدان، ببینم و روایت کنم. و حالا خیالم آسوده بود که برای آن روایتهای غیر معمول عقبنشینی، دلیلها و روایتهای منطقی از نگاه برادران ارتشی در اختیار دارم.»
حواشی مهمتر از متن
«عـــملیــات عطـــش» بهدلیل پرداختن به جزئیات و موضوعات پیش از حمله، به نقل از فرماندهان میانی از اهمیت بسیار مهمی برخوردار است که برموقعیت تاریخی و اسنادی آن میافزاید. از آنجایی که شرایط روزهای پایانی جنگ که منتهی به پذیرش قطعنامه شد یکی از مقاطع چالشی تاریخ جنگ است، خاطرات فرماندهان میانی و نقطه نظراتشان که بازتاب فضای گفتمانی آن روزها، حداقل در میان بخشی از رزمندگان است از ویژگیهای این کتاب محسوب میشود. در مقطع حضور گردان عمار در موقعیت پدافندی شاخ شمیران که کتاب با روایتهای آن آغاز شده سردار یزدی فرمانده گردان عمار در دیدار با سردار شهید غلامرضا صالحی گفتوگویی دارد که حائز اهمیت تاریخی است.
سردار یزدی فرمانده گردان عمار در ملاقات باشهید غلامرضا صالحی جانشین لشکر 27 محمد رسول الله(ص) که خبر آمدن آقای هاشمی رفسنجانی جهت ارزیابی وضعیت توان رزمی به منطقه آمده و خواهان ملاقات با فرماندهان است میگوید:«می خوام به آقای هاشمی بگم:«اگه تصور میکنید ما اینطوری میتونیم جنگ رو ادامه بدیم، اشتباه میکنید» صالحی کمی جا میخورد و میپرسد: «منظورت چیست؟» یزدی ادامه میدهد: «حاج آقا من یه طرحی دارم برای ادامه جنگ و...، طرحم اینه که آقا محسن (رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران) بشه نخستوزیر، رفیق دوست بشه وزیر بازرگانی، مسئول مهندسی سپاه بشه وزیر راه، مسئول بهداشت سپاه بشه وزیر بهداشت و همین جور تا بقیه کابینه دولت» در ادامه وقتی از طرحش دفاع میکند الگوی وی عراق و استدلالش وحدت سازمان رزم با اداره کشور است. این گفتمان بیانگر باور جمعی از فرماندهان و رزمندگان بود و دلیل آن هم عدم تأمین نیرو و امکانات لازم برای جنگ بیان میشد. سردارصالحی با گفتن این حرف ها مخالفت میکند، ولی یزدی میگوید«اتفاقا اینا مهمه اینجوری میشه یه تغییری توی روند جنگ بدیم. به نظر من گفتن بقیه حرفا فایدهای نداره» مؤلف بدون اینکه به کسی استناد کند در ادامه به شرح وضعیت آن روزها میپردازد و مینویسد«یکی دوسالی میشود که توان نظامی ما کم شده، نیروهای داوطلب کمتری میآیند جبهه، نه نیروی کافی هست ،نه امکانات.در جبهه خوزستان کار چندانی از پیش نبردهایم. هزاران کیلومتر دورتر از خاکریزها پرشده از بگومگوهای سیاسی درباره قطعنامه آتش بس، فشارهای بینالمللی برای تحمیل قطعنامه به ایران بیشتر شده است. اختلافات بزرگی بین آدمهای سیاسی بر سر پایان جنگ پیش آمده، بعضیها میگویند باید جنگ را زودتر تمام کنیم، بعضیها هم فکر میکنند هنوز میتوانیم با عراقیها بجنگیم. توی همین شرایط صدام هم افتاده به جان غیر نظامیها و تهران و بعضی شهرهای بزرگ و کوچک را با بمب و موشک میزند و دسته دسته آدم میکشد. معلوم است میخواهد روحیه مردم را از بین ببرد»، اگر چه روایتهای مؤلف انعکاس گفتههای راویان حاضر در صحنه است ولی کاش این مطالب از زبان یکی از فرماندهان یا رزمندگان انعکاس مییافت، زیرا این گونه گزارهها منحصر به فرد بوده و تا کنون به صورت مکتوب جایی نیامده است.
از دیگر امتیازات کتاب «عملیات عطش» آوردن مسائل و موضوعاتی است که شاید در وهله اول یک راوی زائد و غیر ضروری تلقی کند،اما به کار جامعه شناسی جنگ میآید و از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. یکی از این موضوعات مرخصی رفتن نیروهای گردان و نحوه جمعشدن آنان پس از واگذاری مأموریتی به گردان در دوکوهه است. نویسنده بیهیچ ملاحظهای آن چه بوده را انعکاس داده بیهیچ لاپوشانی و خودسانسوری، این ویژگی به نظر میرسد وجه ممیزه کتاب «عملیات عطش» است که با خواندن همان صفحات اول نیز به چشم میآید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه