پاسخ سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک به انتقادهای گزارش «ایران» در خصوص عملکرد این سازمان
سازمان بهزیستی در همراهی کوتاهی کرد
گروه اجتماعی/ روزنامه ایران در تاریخ 22 تیرماه گزارشی تحت عنوان «کودکی رها شده» منتشر کرد که در خصوص وضعیت نابسامان مهدکودکها بود. در این گزارش والدین و مدیران مهدهای کودک به مشکلات خود در این حوزه اشاره کردند. این در حالی است که تا زمان تنظیم گزارش تماسهای خبرنگار این روزنامه با سازمان تعلیم و تربیت کودک برای پاسخگویی بینتیجه ماند که همین موضوع در گزارش هم قید شد اما پس از چاپ گزارش و بازتاب آن در میان رسانهها و افکار عمومی، سازمان تعلیم و تربیت بلافاصله نشستی خبری برگزار کرد و رئیس سازمان نیز محتوای گزارش روزنامه ایران را تأیید کرد اما در عین حال این سازمان اقدام به ارسال جوابیهای برای روزنامه ایران کرده است که در زیر میخوانید:
«در پاسخ به مطلب مندرج در آن روزنامه به تاریخ 22/04/1401 باعنوان «کودکی رها شده» پاسخ سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک وزارت آموزش و پرورش را به استحضار میرساند:
1ـ مراکز تربیت کودک در ایران سابقهای بس طولانی دارند و با عناوین مختلف همچون «کودکستان، مهدکودک و مراکز پیشدبستانی» فعالیت مینمودند. از دهههای گذشته، این مراکز با چالشهای متعدد مواجه بودهاند؛ غلبه نگرش مراقبتی یا آموزشی صرف به جای رویکرد تربیتی، ناپایداریهای مالی و حرفهای و در نتیجه ضعف تخصصی مربیان و کادر شاغل در این مراکز، نابسامانی محتوایی و ورود محتواهای بازاری و سطحی از جمله این چالشهاست. چالشهای اجرایی همچون مالیات، عوارض، عدم کفاف شهریهها نسبت به هزینههای ساختمان و تجهیزات و نیروی انسانی و... نیز عرصه را برای دغدغهمندان تنگتر کرده است. طبعاً برآیند چالشهای مذکور تأثیر منفی جدی بر تربیتمحوری و کیفیت خدمات تربیتی مراکز داشته است. والدین هم که نسبت به فرزندانشان حساسیت زیادی دارند و آنها را گرانبهاترین سرمایه خودشان میدانند، از این امر دلنگران بودهاند و هستند.
گلایه صریح رهبر معظم انقلاب در 11 شهریور 1399 هم ناظر به همین «رها شدگی» و «بیتوجهیها»ی تربیت دوره کودکی بود که خوشبختانه این تذکر، باعث شد تا توجه نهادهای مسئول به مسأله تولیگری تعلیم و تربیت دوره کودکی (زیر هفت سال) جلب شود.
در همین راستا، شورای عالی انقلاب فرهنگی بعد از بررسیهای کارشناسی و مرور سناریوهای مختلف، نهایتاً به این نتیجه رسید که ریشه چالش را باید در «تشتت و فقدان یکپارچگی در مدیریت و راهبری و نظارت» تعلیم و تربیت دوره کودکی جستوجو نمود. بر اساس این مسألهشناسی، تشکیل «سازمان ملّی تعلیم و تربیت کودک» در اواخر 1399 به تصویب شورا رسید تا این سازمان ذیل وزارت آموزش و پرورش راهاندازی و مستقر شود و بهعنوان نهادی ملی و تخصصی، مدیریت و راهبری تعلیم و تربیت کودکان زیر هفت سال را بر عهده بگیرد. این مصوبه گام آغازین برای حل مسأله بود.
2ـ گرچه ایجاد سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک برای حل مسائل تعلیم و تربیت کودکان و مراکز ارائهدهنده خدمات تربیتی بوده است، اما باید عنایت داشت که این چالشها مزمناند و به تازگی پدید نیامدهاند و ضمن اینکه در دوره بروز بحران کووید 19 بعضاً تشدید و گستردهتر هم شدند و از قضا شکلگیری سازمان هم با همین شرایط سخت کشور همزمان شد و از آن متأثر گردیده است. از اینرو انتظار معقولی نیست که با یک تصمیم و یا صرف تشکیل یک سازمان، مسائلی که بعضاً مزمن و ریشهدار هستند، در کوتاهمدت حل گردند. هر چند انتظار معقولی است که سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک ضمن شناسایی و فهم این چالشها، برای حل آنها و ارتقای تربیت دوره کودکی برنامه داشته باشد و فعالانه مدیریت میدان را بر عهده گیرد. بواقع دغدغه و عزم مدیران و کارشناسان سازمان چنین است و امید است که بزودی و بتدریج میوههای این تلاشها کام کودکستانها و خانوادهها را شیرین کند.
3ـ درددلی هم داشته باشیم! شکلگیری سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک هم چندان راحت و سریع و چابک نیست. برخی از قوانینی که در دهه اخیر مصوب شده است، توسعه تشکیلاتی دولت را ممنوع کرده است. در سایه این قوانین، دشواریهای معمول راهاندازی یک سازمان جدید مضاعف شده است. همین امر باعث شده که باوجود اهمیت و اولویت موضوع، دوره زمانی شکلگیری و استقرار «سازمان ملّی تعلیم و تربیت کودک» کند و با ناهمواریهای اداری بسیار طی شود و باوجود تلاش و زحمات دستاندرکاران و مسئولان سازمان، ظهور و بروز شایسته صورت نگیرد.
علاوهبر این برخی از اقدامات شتابزده و غیرمسئولانه دستگاههای متولی در رها کردن مراکزی که تا پیش از آن تحت مجوز ایشان فعالیت میکردند، دشواریهای دوره شکلگیری را بیشتر کرد. به طور مثال سازمان بهزیستی برخلاف آنچه در اساسنامه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک بدان موظف شده بود، بلافاصله بعد از ابلاغ اساسنامه از خود سلب مسئولیت نمود و در عین حال در واگذاری و انتقال منابع مالی و امکانات و نیروی انسانی در اختیار خود به سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک برای انجام مأموریتهای محوله و حمایت از مهدکودکها کوتاهی کرد.
4ـ سازمان نوپایی که گامهای آغازین شکلگیری خود را طی میکند، در حال پیریزی و ریلگذاری مسیر جدیدی است تا بتواند رویکرد تربیتی و رشد همه جانبه کودکان را در «کودکستانها» حاکم کند. در اسناد کلان این سازمان که بهعنوان نظامنامه و سند راهنمای عمل ایفای نقش خواهند کرد، بر این نکته تأکید شده است که خانواده مسئول تربیت فرزندان است و کودکستانها بهعنوان حامی و یاریدهنده والدین نقشآفرین خواهند بود. لذا دغدغه اصلی سازمان، توانمندسازی والدین برای فرزندپروری و والدگری است. کودکستانها هم به جای آموزش مستقیم مفاهیم و برخی از مضامین که نسبتی با اقتضائات سن کودکی و اهداف تربیت اسلامی ندارند و یا ارائه خدمات صرفاً نگهداری، باید فضای مناسبی برای رشد و بازی و فعالیتهای سازنده تربیتی کودکان در چهارچوبی اسلامی و ایرانی باشند. در این میان، «پیشدبستانی» بهعنوان دوره اتصال و آمادهسازی کودکان برای ورود به مدرسه تلقی میشود که بویژه در مناطق عشایری، روستایی و دوزبانه و مرزی بر آن تأکید میشود و بودجه حمایتی محدودی نیز برای آن در نظر گرفته شده است.
امید است که با توجه و عنایت همه مسئولان امر ـ قوه مجریه، مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادهای ذیربط ـ حمایتهای لازم از گسترش کیفی خدمات تربیتی دوره اوان کودکی و تحقق عدالت تربیتی در این دوره سنی صورت پذیرد و با سیاستگذاری اجتماعی خانوادهمحور و مبتنی بر رویکرد تربیتی، گامهای اساسی و استواری برای جامعهپردازی و تمدنسازی اسلامی برداشته شود.»
پاسخ «ایران»: نکتهای که همچنان از اهمیت برخوردار است این است که حوزه تربیت کودک حوزهای حساس است و این روزها شاهد رشد مراکز غیرقانونی نگهداری کودک هستیم که وظیفه نظارت سازمان تعلیم و تربیت را سختتر از گذشته میکند. امید که متولیان این سازمان نوپا جدیتر در این زمینه گام بردارند و شاهد رشد و تعالی کودکان سرزمینمان باشیم.
«در پاسخ به مطلب مندرج در آن روزنامه به تاریخ 22/04/1401 باعنوان «کودکی رها شده» پاسخ سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک وزارت آموزش و پرورش را به استحضار میرساند:
1ـ مراکز تربیت کودک در ایران سابقهای بس طولانی دارند و با عناوین مختلف همچون «کودکستان، مهدکودک و مراکز پیشدبستانی» فعالیت مینمودند. از دهههای گذشته، این مراکز با چالشهای متعدد مواجه بودهاند؛ غلبه نگرش مراقبتی یا آموزشی صرف به جای رویکرد تربیتی، ناپایداریهای مالی و حرفهای و در نتیجه ضعف تخصصی مربیان و کادر شاغل در این مراکز، نابسامانی محتوایی و ورود محتواهای بازاری و سطحی از جمله این چالشهاست. چالشهای اجرایی همچون مالیات، عوارض، عدم کفاف شهریهها نسبت به هزینههای ساختمان و تجهیزات و نیروی انسانی و... نیز عرصه را برای دغدغهمندان تنگتر کرده است. طبعاً برآیند چالشهای مذکور تأثیر منفی جدی بر تربیتمحوری و کیفیت خدمات تربیتی مراکز داشته است. والدین هم که نسبت به فرزندانشان حساسیت زیادی دارند و آنها را گرانبهاترین سرمایه خودشان میدانند، از این امر دلنگران بودهاند و هستند.
گلایه صریح رهبر معظم انقلاب در 11 شهریور 1399 هم ناظر به همین «رها شدگی» و «بیتوجهیها»ی تربیت دوره کودکی بود که خوشبختانه این تذکر، باعث شد تا توجه نهادهای مسئول به مسأله تولیگری تعلیم و تربیت دوره کودکی (زیر هفت سال) جلب شود.
در همین راستا، شورای عالی انقلاب فرهنگی بعد از بررسیهای کارشناسی و مرور سناریوهای مختلف، نهایتاً به این نتیجه رسید که ریشه چالش را باید در «تشتت و فقدان یکپارچگی در مدیریت و راهبری و نظارت» تعلیم و تربیت دوره کودکی جستوجو نمود. بر اساس این مسألهشناسی، تشکیل «سازمان ملّی تعلیم و تربیت کودک» در اواخر 1399 به تصویب شورا رسید تا این سازمان ذیل وزارت آموزش و پرورش راهاندازی و مستقر شود و بهعنوان نهادی ملی و تخصصی، مدیریت و راهبری تعلیم و تربیت کودکان زیر هفت سال را بر عهده بگیرد. این مصوبه گام آغازین برای حل مسأله بود.
2ـ گرچه ایجاد سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک برای حل مسائل تعلیم و تربیت کودکان و مراکز ارائهدهنده خدمات تربیتی بوده است، اما باید عنایت داشت که این چالشها مزمناند و به تازگی پدید نیامدهاند و ضمن اینکه در دوره بروز بحران کووید 19 بعضاً تشدید و گستردهتر هم شدند و از قضا شکلگیری سازمان هم با همین شرایط سخت کشور همزمان شد و از آن متأثر گردیده است. از اینرو انتظار معقولی نیست که با یک تصمیم و یا صرف تشکیل یک سازمان، مسائلی که بعضاً مزمن و ریشهدار هستند، در کوتاهمدت حل گردند. هر چند انتظار معقولی است که سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک ضمن شناسایی و فهم این چالشها، برای حل آنها و ارتقای تربیت دوره کودکی برنامه داشته باشد و فعالانه مدیریت میدان را بر عهده گیرد. بواقع دغدغه و عزم مدیران و کارشناسان سازمان چنین است و امید است که بزودی و بتدریج میوههای این تلاشها کام کودکستانها و خانوادهها را شیرین کند.
3ـ درددلی هم داشته باشیم! شکلگیری سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک هم چندان راحت و سریع و چابک نیست. برخی از قوانینی که در دهه اخیر مصوب شده است، توسعه تشکیلاتی دولت را ممنوع کرده است. در سایه این قوانین، دشواریهای معمول راهاندازی یک سازمان جدید مضاعف شده است. همین امر باعث شده که باوجود اهمیت و اولویت موضوع، دوره زمانی شکلگیری و استقرار «سازمان ملّی تعلیم و تربیت کودک» کند و با ناهمواریهای اداری بسیار طی شود و باوجود تلاش و زحمات دستاندرکاران و مسئولان سازمان، ظهور و بروز شایسته صورت نگیرد.
علاوهبر این برخی از اقدامات شتابزده و غیرمسئولانه دستگاههای متولی در رها کردن مراکزی که تا پیش از آن تحت مجوز ایشان فعالیت میکردند، دشواریهای دوره شکلگیری را بیشتر کرد. به طور مثال سازمان بهزیستی برخلاف آنچه در اساسنامه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک بدان موظف شده بود، بلافاصله بعد از ابلاغ اساسنامه از خود سلب مسئولیت نمود و در عین حال در واگذاری و انتقال منابع مالی و امکانات و نیروی انسانی در اختیار خود به سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک برای انجام مأموریتهای محوله و حمایت از مهدکودکها کوتاهی کرد.
4ـ سازمان نوپایی که گامهای آغازین شکلگیری خود را طی میکند، در حال پیریزی و ریلگذاری مسیر جدیدی است تا بتواند رویکرد تربیتی و رشد همه جانبه کودکان را در «کودکستانها» حاکم کند. در اسناد کلان این سازمان که بهعنوان نظامنامه و سند راهنمای عمل ایفای نقش خواهند کرد، بر این نکته تأکید شده است که خانواده مسئول تربیت فرزندان است و کودکستانها بهعنوان حامی و یاریدهنده والدین نقشآفرین خواهند بود. لذا دغدغه اصلی سازمان، توانمندسازی والدین برای فرزندپروری و والدگری است. کودکستانها هم به جای آموزش مستقیم مفاهیم و برخی از مضامین که نسبتی با اقتضائات سن کودکی و اهداف تربیت اسلامی ندارند و یا ارائه خدمات صرفاً نگهداری، باید فضای مناسبی برای رشد و بازی و فعالیتهای سازنده تربیتی کودکان در چهارچوبی اسلامی و ایرانی باشند. در این میان، «پیشدبستانی» بهعنوان دوره اتصال و آمادهسازی کودکان برای ورود به مدرسه تلقی میشود که بویژه در مناطق عشایری، روستایی و دوزبانه و مرزی بر آن تأکید میشود و بودجه حمایتی محدودی نیز برای آن در نظر گرفته شده است.
امید است که با توجه و عنایت همه مسئولان امر ـ قوه مجریه، مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادهای ذیربط ـ حمایتهای لازم از گسترش کیفی خدمات تربیتی دوره اوان کودکی و تحقق عدالت تربیتی در این دوره سنی صورت پذیرد و با سیاستگذاری اجتماعی خانوادهمحور و مبتنی بر رویکرد تربیتی، گامهای اساسی و استواری برای جامعهپردازی و تمدنسازی اسلامی برداشته شود.»
پاسخ «ایران»: نکتهای که همچنان از اهمیت برخوردار است این است که حوزه تربیت کودک حوزهای حساس است و این روزها شاهد رشد مراکز غیرقانونی نگهداری کودک هستیم که وظیفه نظارت سازمان تعلیم و تربیت را سختتر از گذشته میکند. امید که متولیان این سازمان نوپا جدیتر در این زمینه گام بردارند و شاهد رشد و تعالی کودکان سرزمینمان باشیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه