شعر عاشورایی

برای حضرت ابوالفضل العباس(ع)


میلاد موحدی راد
شاعر 

مشتی زده بر شعشعه آب؛مردد
نیلوفرِ دستش سَرِ مرداب؛مردد
دیدی که به روز آید و در آب نشیند
عکس رخ تابنده مهتاب مردد؟
از آب چه موجی زده بر چنگ عزایش
ساقی شده انگشت به مضراب؛مردد
هرجا که حسین آمده عباس کنارش
زینب سر این قبله و محراب مردد
ای کاش که بودی و دلِ حرمله می‌شد
در لحظه آخر سر پرتاب مردد
گودال عجب جای عجیبی است برادر
شمر آمده مهمانی ارباب مردد

​​​​​​​وقتی برای بردن مشک انتخاب شد
تنها امیدِ ماندنِ طفلِ رباب شد
شمشیر تا کشید و به قلب سیاهه زد
گویا علی دومرتبه پا در رکاب شد
رو شد برای علقمه دستان خواهشش
حتما قنوت آخر او مستجاب شد
مشک آمد و چنان به لبش بوسه زد که آب
از شهد بوسه‌اش به تمامی گلاب شد
از کف نهاد آب و به لب ذکر یا حسین
عالی مقام بوده و عالی جناب شد

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7973/24/622115/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها