افشاگری شمشیرباز جوان مازندرانی علیه منتقدان در گفتوگو با «ایران»:
شهمیری: آوارگی و خانه به دوشی حق من نبود
مهری رنجبر/ این روزها، شمشیربازی بدجوری حاشیهدار شده است؛ روزهایی که هنوز معلوم نیست رئیس جدید فدراسیون چه زمانی انتخاب میشود، اما بعضیها به بهانه عدالتخواهی، به تکاپو افتادهاند. به قول سید عبدالرضا میرشفیعی، مدیر سابق تیمهای ملی، تکاپو برای پاکسازی فدراسیون از غاصبان. چرا که به رغم تعداد زیاد شمشیربازان اپه و فلوره اما به آن بیتوجهی میشود. مخالفان فدراسیون در حالی به موضع ملیپوشان علیه عابدینی انتقاد کردند که ظاهراً حال و روز همه شمشیربازان سابر هم جالب نیست.
احمدرضا شهمیری، شمشیربازجوان سابر مازندرانی قرار است در یونیورسیاد جهانی دانشجویان حاضر باشد. او معتقد است همانهایی که داعیه عدالت دارند، بدجوری به او ضربه زدهاند، تا حدی که دو سال است برای تمرین آواره تهران، یزد و تبریز شده است.
شمشیرباز جوان سابر بعد از دو سال سکوت، در گفتوگو با خبرنگار«ایران» افشاگری میکند:«من 13- 12 سالی است که شمشیربازی را حرفهای کار میکنم، البته پله، پله بالا آمدهام. این مدت هم با مجتبی عابدینی کاپیتان سابق تیم ملی همتیمی بودم، اما وقتی از قهرمانی آسیای 2019 امیدها با مدال نقره برگشتم، مسئولان هیأت به من گفتند تو به درد نمیخوری؛ منی که هر سال در رنکینگ جوانان نفر اول یا دوم بودم. فخری باید مرا چکار میکرد؟ مگر نه اینکه هیأت استان باید مرا حمایت میکرد تا آماده باشم و به تیم ملی نزدیک میشدم؟ اما چند سال است که حمایتهای هیأت استانم را ندارم و 2 سال است که مثل آوارهها در تهران، یزد و تبریز تمرین میکنم. آنها، چرا کور خودشان هستند و بینای ما؟ حدود یک ماه پیش وقتی با تیم ملی از قهرمانی جهان در مصر برگشتم، برای تمرین به یزد رفتم و به اردو دعوت شدم. اگر من بد بودم سال 2017 در جام جهانی کلاس A طلا میگرفتم؟ یا در فینال لیگ برتر بین تیم مس و دانشگاه آزاد بازی میکردم؟ من قهرمانی زیر 25 سال قهرمانی کشور را دارم، اما نمیدانم چرا یکسری علیهام جوسازی میکنند؟ چرا من باید در سالن وزنهبرداری تمرین کنم؟ وقتی با پیشرفت من احساس خطر کردند، با شیوع کرونا به خاطر اینکه بعضی مواقع برای حفظ آمادگی جسمانی به صورت تفریحی با بچههای فوتبال ساحلی بازی میکردم به من گفتند برو فوتبال ساحلی، موفقتری؛ که البته من قبول نکردم. بعد گفتند برو شمشیربازی اپه، مازندران اپه ندارد و شرایط برای حضور در تیم ملی را داری، حتی برای تمرین سابر وقتی من پیام میدادم تا بدانم چه ساعتی تمرین داریم جواب مرا نمیدادند. با من کاری کردند که بگویم رضایت بدهید من بروم. آنها وقتی نتوانستند هیأت را اداره کنند، چطور میخواهند فدراسیون را اداره کنند؟ من 2 سال سکوت کردم اما دلم برای 12 سال زحمتی که کشیدهام، میسوزد. آوارگی و خانه به دوشی حق من نبود.»
شهمیری از اینکه در استانش جایگاهی ندارد، ناراحت است: «چند سال است که نگاهها روی من سنگین است و مرا به چشم یک خائن نگاه میکنند. نمیدانم چرا باید در استانم به من و خانوادهام فحاشی کنند؟ شمشیربازی فوتبال نیست که به بازیکن فحش بدهند و او هم بیخیال باشد. من شمشیرباز بدی برای استانم نبودهام و مدالهای زیادی گرفتهام. من همیشه به مازندران عرق دارم و قلبم برای آن میتپد و روزی شمشیرباز بزرگی میشوم. اولین مدال قهرمانی کشور، اولین مدال جام جهانی کلاس A جوانان و اولین مدال امیدهای آسیا را دارم. من با مربیای کار کردم که برایم خیلی زحمت کشیده است، اما حالا شرایط فرق کرده است. ما به یک نفر رأی دادیم تا خادم شمشیربازی باشد، نه حاکم که تعیین تکلیف کند. در حالی که یک ورزشکار جوان باید حمایت هیأت استانی و مربی سازندهاش را داشته باشد، اما خودم باید مواظب تمرین فنی و بدنسازیام باشم. من برای روزهای تمرین 4 صبح از شهرم به آکادمی ملی المپیک تهران میآیم، تمرین میکنم و ساعت 11-10 شب هم برمی گردم. قبل از عید دست چپم شکست و جراحی کردم اما یک نفر در استان به دادم نرسید، البته در قصه من جز حسن رنگرز، مدیرکل ورزش و جوانان استان مازندران که همیشه پیگیر حال و احوالم بود، هیچ کسی سراغی از من نمیگرفت و به اجبار از صفر شروع کردم. شاید اگر بعضی مواقع لطف یکسری افراد مثل پیمان فخری مدیر فنی تیم ملی سابر نبود، من دیگر همینجا هم نبودم. زیر سایه خانواده عابدینی جایی برای پیشرفت من در استان مازندران نبود.»
احمدرضا شهمیری، شمشیربازجوان سابر مازندرانی قرار است در یونیورسیاد جهانی دانشجویان حاضر باشد. او معتقد است همانهایی که داعیه عدالت دارند، بدجوری به او ضربه زدهاند، تا حدی که دو سال است برای تمرین آواره تهران، یزد و تبریز شده است.
شمشیرباز جوان سابر بعد از دو سال سکوت، در گفتوگو با خبرنگار«ایران» افشاگری میکند:«من 13- 12 سالی است که شمشیربازی را حرفهای کار میکنم، البته پله، پله بالا آمدهام. این مدت هم با مجتبی عابدینی کاپیتان سابق تیم ملی همتیمی بودم، اما وقتی از قهرمانی آسیای 2019 امیدها با مدال نقره برگشتم، مسئولان هیأت به من گفتند تو به درد نمیخوری؛ منی که هر سال در رنکینگ جوانان نفر اول یا دوم بودم. فخری باید مرا چکار میکرد؟ مگر نه اینکه هیأت استان باید مرا حمایت میکرد تا آماده باشم و به تیم ملی نزدیک میشدم؟ اما چند سال است که حمایتهای هیأت استانم را ندارم و 2 سال است که مثل آوارهها در تهران، یزد و تبریز تمرین میکنم. آنها، چرا کور خودشان هستند و بینای ما؟ حدود یک ماه پیش وقتی با تیم ملی از قهرمانی جهان در مصر برگشتم، برای تمرین به یزد رفتم و به اردو دعوت شدم. اگر من بد بودم سال 2017 در جام جهانی کلاس A طلا میگرفتم؟ یا در فینال لیگ برتر بین تیم مس و دانشگاه آزاد بازی میکردم؟ من قهرمانی زیر 25 سال قهرمانی کشور را دارم، اما نمیدانم چرا یکسری علیهام جوسازی میکنند؟ چرا من باید در سالن وزنهبرداری تمرین کنم؟ وقتی با پیشرفت من احساس خطر کردند، با شیوع کرونا به خاطر اینکه بعضی مواقع برای حفظ آمادگی جسمانی به صورت تفریحی با بچههای فوتبال ساحلی بازی میکردم به من گفتند برو فوتبال ساحلی، موفقتری؛ که البته من قبول نکردم. بعد گفتند برو شمشیربازی اپه، مازندران اپه ندارد و شرایط برای حضور در تیم ملی را داری، حتی برای تمرین سابر وقتی من پیام میدادم تا بدانم چه ساعتی تمرین داریم جواب مرا نمیدادند. با من کاری کردند که بگویم رضایت بدهید من بروم. آنها وقتی نتوانستند هیأت را اداره کنند، چطور میخواهند فدراسیون را اداره کنند؟ من 2 سال سکوت کردم اما دلم برای 12 سال زحمتی که کشیدهام، میسوزد. آوارگی و خانه به دوشی حق من نبود.»
شهمیری از اینکه در استانش جایگاهی ندارد، ناراحت است: «چند سال است که نگاهها روی من سنگین است و مرا به چشم یک خائن نگاه میکنند. نمیدانم چرا باید در استانم به من و خانوادهام فحاشی کنند؟ شمشیربازی فوتبال نیست که به بازیکن فحش بدهند و او هم بیخیال باشد. من شمشیرباز بدی برای استانم نبودهام و مدالهای زیادی گرفتهام. من همیشه به مازندران عرق دارم و قلبم برای آن میتپد و روزی شمشیرباز بزرگی میشوم. اولین مدال قهرمانی کشور، اولین مدال جام جهانی کلاس A جوانان و اولین مدال امیدهای آسیا را دارم. من با مربیای کار کردم که برایم خیلی زحمت کشیده است، اما حالا شرایط فرق کرده است. ما به یک نفر رأی دادیم تا خادم شمشیربازی باشد، نه حاکم که تعیین تکلیف کند. در حالی که یک ورزشکار جوان باید حمایت هیأت استانی و مربی سازندهاش را داشته باشد، اما خودم باید مواظب تمرین فنی و بدنسازیام باشم. من برای روزهای تمرین 4 صبح از شهرم به آکادمی ملی المپیک تهران میآیم، تمرین میکنم و ساعت 11-10 شب هم برمی گردم. قبل از عید دست چپم شکست و جراحی کردم اما یک نفر در استان به دادم نرسید، البته در قصه من جز حسن رنگرز، مدیرکل ورزش و جوانان استان مازندران که همیشه پیگیر حال و احوالم بود، هیچ کسی سراغی از من نمیگرفت و به اجبار از صفر شروع کردم. شاید اگر بعضی مواقع لطف یکسری افراد مثل پیمان فخری مدیر فنی تیم ملی سابر نبود، من دیگر همینجا هم نبودم. زیر سایه خانواده عابدینی جایی برای پیشرفت من در استان مازندران نبود.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه