به مناسبت روز خبرنگار
سرسختی برای حفظ سنت رسانه های مکتوب
آزاده سهرابی
دبیر گروه اجتماعی
روز گذشته روز ما بود؛ روز خبرنگاران و روزنامهنگارانی که صف اول روایتهای خبری ایستادهاند؛ حالا چه این خبر سیل و زلزله باشد چه روایت مشکلات اجتماعی، اقتصادی، چه اطلاعرسانی رویدادهای سیاسی و...
در این مجال قصد گفتن از مصائب شغل خبرنگاری نیست. مثل بسیاری از شغلهای دیگر شاید شناختن خبرنگار از کسانی که بدون دانش خود را خبرنگار مینامند، سخت شده است؛ خصوصاً با سیطره فضای مجازی شاید کار سختتر هم باشد. درباره اینکه چقدر دشوار شده است تشخیص «فیکنیوزها» از «نیوز» هم سخنی نیست که در این مجال بیشتر درباره ادعای «مرگ رسانههای مکتوب» سخن میگویم.
آنچه واضح است این است که روزنامهنگاران نقش بسیار حیاتی در دنیای اطلاعات بازی میکنند. آنها رابطان بین مکانها و مخاطبان، اشخاص و مخاطبان و دادهها و مخاطبان هستند. حالا در این فضای غلبه سایبر که حتی بسیاری از روزنامههای معتبر جهانی را به نسخه آنلاین تبدیل کرده است، چه اهمیتی دارد که روزنامهها چاپ شوند و روی دکه بیایند؟
شکی نیست که رونق گرفتن رسانههای اجتماعی بر نشریههای مکتوب مختص ایران نیست، اما آنچه امروزه از روزنامهنگاری حرفهای و خصوصاً بعد تحقیقی آن برجای مانده را بدون تردید میتوان در رسانههای مکتوب دید، چرا که دنیای پرسرعت رسانههای اجتماعی جای نقل خبرهاست تا تحلیلهای عمیق. آنها با سرعتی که میتواند هر کدام دیگری را نقض کند و زاویههای جدید یک روایت واحد را روی هم انباشته کند، پیش میروند و مخاطبانش هم با سرعت دادههای قبلی را از یاد میبرند که همین خود یک سبک جدید فکری برای مردم ایجاد کرده است که در این فرصت قصد نقد این تأثیر نیست.
در این میان جایی که فرصت تأمل و تحقیق و روایتی مستندتر و همهجانبهتر دارد رسانههای مکتوب است. ما در روزنامهها میدانیم که فردا که صفحات رسانه ما به دست مخاطب میرسد بسیاری از خبرها به گوش آنها رسیده است! پس از همان وقت شنیدن خبر سعی میکنیم چند قدم از رسانههای اجتماعی و مخاطب جلوتر باشیم، با داشتن تحلیل و روایتی همه جانبهتر! آیا همیشه و هر روز در این رقابت پیروز میشویم؟ بدون شک نه. ولی این همان نقطهای است که نیاز به رسانههای مکتوب خودش را نشان میدهد؛ اینجا جایی است که مخاطب میتواند از این سرعت نقل خبر فاصله بگیرد، بایستد و تأمل کند. شاید راه پیروزی در چالش بقای نشریات در عصر غلبه سایبر در ایران همین باشد. اینکه روزنامهنگاران در تحلیل دست قدرتمندتری پیدا کنند و هم خود را با این عصر جدید اطلاعاتی تطبیق دهند و هم جایی برای بروز و ظهور حرفهایترین شکل خبرنگاری باشند. اینجا جای تأمل است. جای رقابت در سرعت نیست. هر چند رسانههای مکتوب در رساندن خبرهای دست اول به مخاطب هم عقبنشینی نکردهاند.
موضوع مهم دیگر اما نگه داشتن یک فرهنگ در میان مردم است. روزنامه خواندن بخشی از فرهنگ مطالعه در یک جامعه است. اینکه سرانه مطالعه در کشور ما هر روز روند نزولی طی میکند برای هیچ کدام ما خبر خوشحالکنندهای نیست. عادت به مطالعه شاید از نظر برخی به همین گشت و گذار در فضاهای اجتماعی هم معنا شود اما واقعیت این است که آنجا همه ابعاد مطالعه مهیا نمیشود. بسیاری از نوشتهها در فضاهای مجازی پر غلط و بدون رعایت دستور نگارشی نوشته میشود در حالی که در رسانههای مکتوب، شما میتوانید نوشتاری سالم را بخوانید. برای همین است که حفظ فرهنگ مطالعه در یک جامعه، معیار مهمی برای حفظ فرهنگ نوشتاری و زبانی یک جامعه میتواند باشد. شاید بگوییم سخت است از فرزندان امروز انتظار داشته باشیم برای فردایی که بزرگ شدهاند سمت خرید یک روزنامه و مطالعه آن بروند؛ نمیدانم، اما این زندگی همیشه در حال غافلگیر کردن ما است. پس شاید اتفاقاً نسل کودکان امروز، فردا دوباره به اهمیت مطالعه پیببرند و ما باید این سنت را برای آنها حفظ کنیم.
دبیر گروه اجتماعی
روز گذشته روز ما بود؛ روز خبرنگاران و روزنامهنگارانی که صف اول روایتهای خبری ایستادهاند؛ حالا چه این خبر سیل و زلزله باشد چه روایت مشکلات اجتماعی، اقتصادی، چه اطلاعرسانی رویدادهای سیاسی و...
در این مجال قصد گفتن از مصائب شغل خبرنگاری نیست. مثل بسیاری از شغلهای دیگر شاید شناختن خبرنگار از کسانی که بدون دانش خود را خبرنگار مینامند، سخت شده است؛ خصوصاً با سیطره فضای مجازی شاید کار سختتر هم باشد. درباره اینکه چقدر دشوار شده است تشخیص «فیکنیوزها» از «نیوز» هم سخنی نیست که در این مجال بیشتر درباره ادعای «مرگ رسانههای مکتوب» سخن میگویم.
آنچه واضح است این است که روزنامهنگاران نقش بسیار حیاتی در دنیای اطلاعات بازی میکنند. آنها رابطان بین مکانها و مخاطبان، اشخاص و مخاطبان و دادهها و مخاطبان هستند. حالا در این فضای غلبه سایبر که حتی بسیاری از روزنامههای معتبر جهانی را به نسخه آنلاین تبدیل کرده است، چه اهمیتی دارد که روزنامهها چاپ شوند و روی دکه بیایند؟
شکی نیست که رونق گرفتن رسانههای اجتماعی بر نشریههای مکتوب مختص ایران نیست، اما آنچه امروزه از روزنامهنگاری حرفهای و خصوصاً بعد تحقیقی آن برجای مانده را بدون تردید میتوان در رسانههای مکتوب دید، چرا که دنیای پرسرعت رسانههای اجتماعی جای نقل خبرهاست تا تحلیلهای عمیق. آنها با سرعتی که میتواند هر کدام دیگری را نقض کند و زاویههای جدید یک روایت واحد را روی هم انباشته کند، پیش میروند و مخاطبانش هم با سرعت دادههای قبلی را از یاد میبرند که همین خود یک سبک جدید فکری برای مردم ایجاد کرده است که در این فرصت قصد نقد این تأثیر نیست.
در این میان جایی که فرصت تأمل و تحقیق و روایتی مستندتر و همهجانبهتر دارد رسانههای مکتوب است. ما در روزنامهها میدانیم که فردا که صفحات رسانه ما به دست مخاطب میرسد بسیاری از خبرها به گوش آنها رسیده است! پس از همان وقت شنیدن خبر سعی میکنیم چند قدم از رسانههای اجتماعی و مخاطب جلوتر باشیم، با داشتن تحلیل و روایتی همه جانبهتر! آیا همیشه و هر روز در این رقابت پیروز میشویم؟ بدون شک نه. ولی این همان نقطهای است که نیاز به رسانههای مکتوب خودش را نشان میدهد؛ اینجا جایی است که مخاطب میتواند از این سرعت نقل خبر فاصله بگیرد، بایستد و تأمل کند. شاید راه پیروزی در چالش بقای نشریات در عصر غلبه سایبر در ایران همین باشد. اینکه روزنامهنگاران در تحلیل دست قدرتمندتری پیدا کنند و هم خود را با این عصر جدید اطلاعاتی تطبیق دهند و هم جایی برای بروز و ظهور حرفهایترین شکل خبرنگاری باشند. اینجا جای تأمل است. جای رقابت در سرعت نیست. هر چند رسانههای مکتوب در رساندن خبرهای دست اول به مخاطب هم عقبنشینی نکردهاند.
موضوع مهم دیگر اما نگه داشتن یک فرهنگ در میان مردم است. روزنامه خواندن بخشی از فرهنگ مطالعه در یک جامعه است. اینکه سرانه مطالعه در کشور ما هر روز روند نزولی طی میکند برای هیچ کدام ما خبر خوشحالکنندهای نیست. عادت به مطالعه شاید از نظر برخی به همین گشت و گذار در فضاهای اجتماعی هم معنا شود اما واقعیت این است که آنجا همه ابعاد مطالعه مهیا نمیشود. بسیاری از نوشتهها در فضاهای مجازی پر غلط و بدون رعایت دستور نگارشی نوشته میشود در حالی که در رسانههای مکتوب، شما میتوانید نوشتاری سالم را بخوانید. برای همین است که حفظ فرهنگ مطالعه در یک جامعه، معیار مهمی برای حفظ فرهنگ نوشتاری و زبانی یک جامعه میتواند باشد. شاید بگوییم سخت است از فرزندان امروز انتظار داشته باشیم برای فردایی که بزرگ شدهاند سمت خرید یک روزنامه و مطالعه آن بروند؛ نمیدانم، اما این زندگی همیشه در حال غافلگیر کردن ما است. پس شاید اتفاقاً نسل کودکان امروز، فردا دوباره به اهمیت مطالعه پیببرند و ما باید این سنت را برای آنها حفظ کنیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه