«ایران» از لزوم حضور بموقع نیروهای امداد روانی در بحرانها گزارش میدهد
حضور طلایی اورژانس اجتماعی در بحرانها
مهسا قوی قلب
خبرنگار
کشور ما هم همانند بسیاری از کشورهای دنیا بحرانها و حوادث متعددی را در طول سال از سر میگذراند. حالا چند روزی است که حادثه سیل عظیمی در سراسر کشور از جمله پایتخت را از سر گذراندهایم، هرچند برخی استانها همچنان در حال دست و پنجه نرم کردن با این حادثه مهیب هستند و تعدادی مفقودی از این حوادث باقی مانده است. به گفته متخصصان و کارشناسان روانی - اجتماعی یک دوره طلایی یک ماهه از لحظه وقوع بحران وجود دارد که با بهرهمندی از آن میتوان از بروز بیماریهای روانی ناشی از بحران دور ماند، در غیر این صورت افراد ممکن است، تا سالها با آسیبهای روانی ناشی از بحران درگیر باشند. سازمان بهزیستی و اورژانس اجتماعی از جمله نهادهایی هستند که این امر خطیر را برعهده دارند. از آنجایی که ویژگی مهم ارائه خدمات اجتماعی، تخصصی بودن، بموقع بودن و در دسترس بودن است، از اورژانس اجتماعی میتوان در امر حضور در مخاطرات روانی هنگام بروز حادثه یاد کرد.
دکتر سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، با اشاره به اینکه اورژانس اجتماعی در بحرانهای طبیعی مانند سیل و زلزله و حوادث غیرطبیعی مانند پلاسکو، حمایتهای روانی - اجتماعی انجام میدهد، به «ایران» میگوید: در بلایای طبیعی، افراد زیادی دچار آسیبهای روحی میشوند، سازمان بهزیستی کشور به واسطه مسئولیتی که برعهده دارد، از لحظه وقوع حادثه ورود میکند، البته در این زمانها، تمامی سازمانها به نسبت تکالیف قانونی، موظف هستند مداخلات فوری و لازم را داشته باشند. اورژانس اجتماعی نیز ذیل سازمان بهزیستی در موارد مختلف مرتبط با حمایتهای روانی و اجتماعی به سرعت وارد عمل میشود.
او با بیان اینکه حادثه سیل اخیر به شدت سال 98 بحرانی نبود، توضیح میدهد: در همان اولین روزهای وقوع سیل، تیم امداد روانی ورود کرد، یکی از مهمترین وظایفی که در این گونه حوادث برعهده اورژانس اجتماعی است، شناسایی کودکان، ارجاع به مراکز مربوطه، برقراری ارتباط با خانوادهها و نگهداری از کودکانی است که والدین خود را از دست دادهاند و به موازات اینها ارائه بستههای روانی - اجتماعی در قالب تیمی ویژه انجام میشود. این در حالی است که نوع مداخلات بر اساس آسیب متفاوت است و در زمان وقوع بحرانها خدمات روانی در بازه زمانی مورد نیاز ارائه میشود. وقتی بحرانی در کشور اتفاق میافتد، دستورالعملهای بازتوانی روانی- اجتماعی داده میشود، به عنوان نمونه در بحران کرونا ما تمام مدت حضور داشتیم.
چلک در پاسخ به این سؤال که تیمهای امداد روانی تا چه مدتی بعد از وقوع حادثه در محل حضور دارند، پاسخ میدهد: نمیتوان زمان مشخصی را تعیین کرد، برحسب نیاز هر بحرانی، تیمها در منطقه باید حضور داشته باشند، با وجود این، بازتوانیهای روانی - اجتماعی پس از بحران شش ماه تا دو یا سه سال باید ادامه داشته باشند. البته خدمات اورژانس اجتماعی خیلی طولانی مدت نیست، هرچند متخصصان، به صورت شبانه روزی حضور دارند، اما در حقیقت مداخلات اولیه برعهده اورژانس اجتماعی است، پس از آن فرد به مراکز ذیصلاح معرفی میشود. به عنوان مثال در زلزله کرمانشاه تیمهای روانشناسی از سایر استانها هم حضور داشتند و در حدود چهار ماه به صورت مستمر خدمات روانشناسی ارائه میشد.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در ادامه با اشاره به اهمیت نوع آسیبهای ناشی از بحرانها، بیان میکند: هرچه میزان آسیبهایی که یک بحران با خود به همراه میآورد، بیشتر و عمیقتر باشد، حضور مشاوران، روانشناسان و در کل تیمهای حمایتی روانی که اورژانس اجتماعی هم ذیل آنهاست، طولانیتر میشود، خوشبختانه در سیل اخیر مردم هوشیارتر از سیل سال 98 بودند و خسارات جانی کمتری پیش آمد و نیاز به حضور نیروهای حمایت روانی- اجتماعی نیز کمتر بود.
گریه زیاد، نداشتن تمرکز، اختلال خواب و علائمی نظایر این موارد، نشان دهنده وقوع یک اتفاق روحی است، هنگام وقوع بحران افراد به واسطه مشکلات مختلفی که ایجاد میشود یا فقدانهای مالی یا از دست دادن اطرافیان و نزدیکان تا اندازه زیادی در معرض اختلالات روانی پس از حادثه هستند، این در حالی است که پس از وقوع بحران برخی اطرافیان فرد آسیب دیده ممکن است با بیان جملاتی بخواهند او را آرام کنند، غافل از اینکه جملات و اصطلاحات آنها میتواند آثار مخرب زیادی را با خود به همراه داشته باشد. «وضعیت درست میشه»، «نگران نباش»، «آفرین که گریه نکردی، تو مردی»، «توجه نکن، همه چی حل میشه» و جملاتی از این دست جزء باورهای غلطی هستند که نباید بیان شوند، زیرا دقیقاً افراد در آن لحظات به امدادهای روانی نیاز دارند. باید با این قبیل توصیههای سنتی برخورد شود. برای همین است که به گفته متخصصان روان از همان ابتدای وقوع حادثه باید کمک روانی گرفت و حادثه دیدهها باید به این باور برسند که دقیقاً در همان روزهای اول پس از حادثه نیاز به حمایتهای مشاوران، روانشناسان و مددکاران اجتماعی دارند. همه این افراد، متخصص هستند، همان اندازه که یک متخصص قلب میتواند برای سلامت جسمی مؤثر باشد، یک روانشناس میتواند به ترمیم مشکلات روانی در زمان وقوع بحرانها کمک کند. باید بپذیریم که قویترین افراد هم در بحرانها نیاز به کمک دارند.
خبرنگار
کشور ما هم همانند بسیاری از کشورهای دنیا بحرانها و حوادث متعددی را در طول سال از سر میگذراند. حالا چند روزی است که حادثه سیل عظیمی در سراسر کشور از جمله پایتخت را از سر گذراندهایم، هرچند برخی استانها همچنان در حال دست و پنجه نرم کردن با این حادثه مهیب هستند و تعدادی مفقودی از این حوادث باقی مانده است. به گفته متخصصان و کارشناسان روانی - اجتماعی یک دوره طلایی یک ماهه از لحظه وقوع بحران وجود دارد که با بهرهمندی از آن میتوان از بروز بیماریهای روانی ناشی از بحران دور ماند، در غیر این صورت افراد ممکن است، تا سالها با آسیبهای روانی ناشی از بحران درگیر باشند. سازمان بهزیستی و اورژانس اجتماعی از جمله نهادهایی هستند که این امر خطیر را برعهده دارند. از آنجایی که ویژگی مهم ارائه خدمات اجتماعی، تخصصی بودن، بموقع بودن و در دسترس بودن است، از اورژانس اجتماعی میتوان در امر حضور در مخاطرات روانی هنگام بروز حادثه یاد کرد.
دکتر سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، با اشاره به اینکه اورژانس اجتماعی در بحرانهای طبیعی مانند سیل و زلزله و حوادث غیرطبیعی مانند پلاسکو، حمایتهای روانی - اجتماعی انجام میدهد، به «ایران» میگوید: در بلایای طبیعی، افراد زیادی دچار آسیبهای روحی میشوند، سازمان بهزیستی کشور به واسطه مسئولیتی که برعهده دارد، از لحظه وقوع حادثه ورود میکند، البته در این زمانها، تمامی سازمانها به نسبت تکالیف قانونی، موظف هستند مداخلات فوری و لازم را داشته باشند. اورژانس اجتماعی نیز ذیل سازمان بهزیستی در موارد مختلف مرتبط با حمایتهای روانی و اجتماعی به سرعت وارد عمل میشود.
او با بیان اینکه حادثه سیل اخیر به شدت سال 98 بحرانی نبود، توضیح میدهد: در همان اولین روزهای وقوع سیل، تیم امداد روانی ورود کرد، یکی از مهمترین وظایفی که در این گونه حوادث برعهده اورژانس اجتماعی است، شناسایی کودکان، ارجاع به مراکز مربوطه، برقراری ارتباط با خانوادهها و نگهداری از کودکانی است که والدین خود را از دست دادهاند و به موازات اینها ارائه بستههای روانی - اجتماعی در قالب تیمی ویژه انجام میشود. این در حالی است که نوع مداخلات بر اساس آسیب متفاوت است و در زمان وقوع بحرانها خدمات روانی در بازه زمانی مورد نیاز ارائه میشود. وقتی بحرانی در کشور اتفاق میافتد، دستورالعملهای بازتوانی روانی- اجتماعی داده میشود، به عنوان نمونه در بحران کرونا ما تمام مدت حضور داشتیم.
چلک در پاسخ به این سؤال که تیمهای امداد روانی تا چه مدتی بعد از وقوع حادثه در محل حضور دارند، پاسخ میدهد: نمیتوان زمان مشخصی را تعیین کرد، برحسب نیاز هر بحرانی، تیمها در منطقه باید حضور داشته باشند، با وجود این، بازتوانیهای روانی - اجتماعی پس از بحران شش ماه تا دو یا سه سال باید ادامه داشته باشند. البته خدمات اورژانس اجتماعی خیلی طولانی مدت نیست، هرچند متخصصان، به صورت شبانه روزی حضور دارند، اما در حقیقت مداخلات اولیه برعهده اورژانس اجتماعی است، پس از آن فرد به مراکز ذیصلاح معرفی میشود. به عنوان مثال در زلزله کرمانشاه تیمهای روانشناسی از سایر استانها هم حضور داشتند و در حدود چهار ماه به صورت مستمر خدمات روانشناسی ارائه میشد.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در ادامه با اشاره به اهمیت نوع آسیبهای ناشی از بحرانها، بیان میکند: هرچه میزان آسیبهایی که یک بحران با خود به همراه میآورد، بیشتر و عمیقتر باشد، حضور مشاوران، روانشناسان و در کل تیمهای حمایتی روانی که اورژانس اجتماعی هم ذیل آنهاست، طولانیتر میشود، خوشبختانه در سیل اخیر مردم هوشیارتر از سیل سال 98 بودند و خسارات جانی کمتری پیش آمد و نیاز به حضور نیروهای حمایت روانی- اجتماعی نیز کمتر بود.
گریه زیاد، نداشتن تمرکز، اختلال خواب و علائمی نظایر این موارد، نشان دهنده وقوع یک اتفاق روحی است، هنگام وقوع بحران افراد به واسطه مشکلات مختلفی که ایجاد میشود یا فقدانهای مالی یا از دست دادن اطرافیان و نزدیکان تا اندازه زیادی در معرض اختلالات روانی پس از حادثه هستند، این در حالی است که پس از وقوع بحران برخی اطرافیان فرد آسیب دیده ممکن است با بیان جملاتی بخواهند او را آرام کنند، غافل از اینکه جملات و اصطلاحات آنها میتواند آثار مخرب زیادی را با خود به همراه داشته باشد. «وضعیت درست میشه»، «نگران نباش»، «آفرین که گریه نکردی، تو مردی»، «توجه نکن، همه چی حل میشه» و جملاتی از این دست جزء باورهای غلطی هستند که نباید بیان شوند، زیرا دقیقاً افراد در آن لحظات به امدادهای روانی نیاز دارند. باید با این قبیل توصیههای سنتی برخورد شود. برای همین است که به گفته متخصصان روان از همان ابتدای وقوع حادثه باید کمک روانی گرفت و حادثه دیدهها باید به این باور برسند که دقیقاً در همان روزهای اول پس از حادثه نیاز به حمایتهای مشاوران، روانشناسان و مددکاران اجتماعی دارند. همه این افراد، متخصص هستند، همان اندازه که یک متخصص قلب میتواند برای سلامت جسمی مؤثر باشد، یک روانشناس میتواند به ترمیم مشکلات روانی در زمان وقوع بحرانها کمک کند. باید بپذیریم که قویترین افراد هم در بحرانها نیاز به کمک دارند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه