فوتبال به مثابه امر اجتماعی
احسان محمدی
مدرس دانشگاه
بیش از سهونیم میلیارد نفر یعنی بیش از نیمی از جمعیت جهان، رقابتهای جامجهانی ۲۰۱۸ روسیه را تماشا کردند. در چنین شرایطی اینکه «فوتبال چیست؟» همواره پرسشی مهم و اساسی بوده است. فوتبال، مفهومی سهل و ممتنع است؛ امری مشترک با تفاسیری مختلف، با حسهای متفاوت برای انسانهای متفاوت. معرکه معانی و روایتها است؛ سادگی و پیچیدگی، مرگ و زندگی، جنگ و آشتی، انسجام و جدایی، غم و شادی، خیر و شر، ترس و دلاوری، زیبایی و زشتی، مهربانی و خشم، عشق و نفرت، بیم و امید، پیروزی و شکست، افتخار و سرخوردگی، غرور و حسرت، گذشته و آینده و بودن و نبودن. اینها همه حسهای متفاوتی است که فوتبال به ما میدهد. نقلها و روایتها از فوتبال به اندازه تنوع در گلهای فوتبال، گوناگون است. در نگاهی ساده؛ یک رویداد، مسابقه و بازی ورزشی است که شامل دو تیم هر کدام با ۱۱ بازیکن، تیم داوری، یک توپ و دو تیر دروازه در چهارچوب مجموعهای از قواعد و مقررات. در چهارچوب همین قواعد، هر دو تیم تحت هدایت و تدابیر کادرفنی شامل سرمربی و مربیان، استراتژی، تاکتیکها و تکنیکها تلاش میکنند بهترین عملکرد خود را در مستطیل سبز به نمایش بگذارند تا پیروز شوند. با توجه به اینکه مجموعهای از علل و عوامل انسانی در خلق یک بازی فوتبال دخیل است، آنچه بهعنوان فوتبال خلق میشود منحصربهفرد، پیشبینیناپذیر و به همین خاطر جذاب و هیجانانگیز است؛ به گونهای که هیچ دو فوتبالی در طول تاریخ شبیه هم نبوده و نتیجه هیچ فوتبالی قابل پیشبینی نبوده و نخواهد بود. زیبایی، شگفتی و هیجان منحصربهفرد و تمامنشدنی فوتبال برای همین است. وقتی تیمملی دو کشور در زمین فوتبال به مصاف هم میروند، مهم نیست هر کدام از این کشورها از چه موقعیت امنیتی، نظامی، سیاسی، فرهنگی، جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و اقتصادی برخوردار است، چه درآمد ناخالص ملی دارد، چه جمعیتی دارد، اینها هیچ کدام نتیجه فوتبالی فوتبال را مشخص نمیکند. همه چیز (حداقل در ظاهر) غیرقابل پیشبینی و مبتنی بر حوادث فوتبالی فوتبال است. فوتبال بازی بهتر فهمیدن، بهتر دیدن، بهتر فکر کردن، بهتر تلاش کردن و بهتر بودن است. فوتبال، بازی کمتر اشتباه کردن است، هرکس کمتر اشتباه کند، میبرد. نتایج گاهی اعجابانگیز است. اصلاً همین فضای پیشبینیناپذیری و هیجانانگیز است که فوتبال را به محبوبترین پدیده زندگی بدل کرده است. فوتبال اما فقط زمین فوتبال نیست. فوتبال مفهوم و موجودیتی عجیب و استثنایی است با قواعد و منطق خاص خود که از مستطیل سبز تا ورای آن میرود اما با منطق، فلسفه و نظم خاص خود. نظم فوتبال نظم خاص و استثنایی است. فوتبال، فوتبال است و ورای فوتبال؛ پدیدهای برآمده از جامعه، بخشی از جامعه و برسازنده جامعه؛ مفهومی با پیوندهایی ژرف با پهنههای جامعه، با فرهنگ، اقتصاد و حتی سیاست و دیپلماسی. شاید هیچ ساحتی از جامعه را نتوان یافت که فوتبال، مستقیم یا غیرمستقیم به آن مربوط نباشد. اگر ملت را مردمی با خاطرات، آرزوها، آرمانها و سرنوشت مشترک بدانیم، فوتبال یعنی ملت. فوتبال جایی است که ملت بودن را میتوان خوب فهمید و درک کرد. این تعبیر که مردم دنیا به دو دسته تقسیم میشوند یکی آنهایی که تیمملیشان به جامجهانی راه پیدا کرده و دیگری آنهایی که تیمشان به جامجهانی راه نیافته، ناظر بر همین ماهیت ملت است. فوتبال استراتژیک است. محیطی استراتژیک برای تأمین منافع ملی کشورها. در طول تاریخ، فوتبال با تحولات اجتماعی و سیاسی جهانی، بینالمللی، منطقهای و ملی پیوند جدی داشته است. از جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم تا سایر جنگها، مناقشات، مسائل قومی، فرهنگ، هویت، برندینگ، اقتصاد، توسعه و... فوتبال، معنا میشود و معنا میکند. پروژه است اما پروژه نیست. فرایند است؛ فرایندی اجتماعی که نه از زمین شروع میشود و نه به زمین ختم میشود، بلکه معنا میشود و معنا میکند. زمین فوتبال صرفاً بخشی از این فرایند است. نتایج فوتبال در زمین بازی مشخص میشود اما این نتیجه نهایی بازی فوتبال است، نه نتیجه نهایی فوتبال. نتیجه نهایی فوتبال، خارج از زمین، روی سکوها و در محیط جامعه رقم میخورد.
مدرس دانشگاه
بیش از سهونیم میلیارد نفر یعنی بیش از نیمی از جمعیت جهان، رقابتهای جامجهانی ۲۰۱۸ روسیه را تماشا کردند. در چنین شرایطی اینکه «فوتبال چیست؟» همواره پرسشی مهم و اساسی بوده است. فوتبال، مفهومی سهل و ممتنع است؛ امری مشترک با تفاسیری مختلف، با حسهای متفاوت برای انسانهای متفاوت. معرکه معانی و روایتها است؛ سادگی و پیچیدگی، مرگ و زندگی، جنگ و آشتی، انسجام و جدایی، غم و شادی، خیر و شر، ترس و دلاوری، زیبایی و زشتی، مهربانی و خشم، عشق و نفرت، بیم و امید، پیروزی و شکست، افتخار و سرخوردگی، غرور و حسرت، گذشته و آینده و بودن و نبودن. اینها همه حسهای متفاوتی است که فوتبال به ما میدهد. نقلها و روایتها از فوتبال به اندازه تنوع در گلهای فوتبال، گوناگون است. در نگاهی ساده؛ یک رویداد، مسابقه و بازی ورزشی است که شامل دو تیم هر کدام با ۱۱ بازیکن، تیم داوری، یک توپ و دو تیر دروازه در چهارچوب مجموعهای از قواعد و مقررات. در چهارچوب همین قواعد، هر دو تیم تحت هدایت و تدابیر کادرفنی شامل سرمربی و مربیان، استراتژی، تاکتیکها و تکنیکها تلاش میکنند بهترین عملکرد خود را در مستطیل سبز به نمایش بگذارند تا پیروز شوند. با توجه به اینکه مجموعهای از علل و عوامل انسانی در خلق یک بازی فوتبال دخیل است، آنچه بهعنوان فوتبال خلق میشود منحصربهفرد، پیشبینیناپذیر و به همین خاطر جذاب و هیجانانگیز است؛ به گونهای که هیچ دو فوتبالی در طول تاریخ شبیه هم نبوده و نتیجه هیچ فوتبالی قابل پیشبینی نبوده و نخواهد بود. زیبایی، شگفتی و هیجان منحصربهفرد و تمامنشدنی فوتبال برای همین است. وقتی تیمملی دو کشور در زمین فوتبال به مصاف هم میروند، مهم نیست هر کدام از این کشورها از چه موقعیت امنیتی، نظامی، سیاسی، فرهنگی، جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و اقتصادی برخوردار است، چه درآمد ناخالص ملی دارد، چه جمعیتی دارد، اینها هیچ کدام نتیجه فوتبالی فوتبال را مشخص نمیکند. همه چیز (حداقل در ظاهر) غیرقابل پیشبینی و مبتنی بر حوادث فوتبالی فوتبال است. فوتبال بازی بهتر فهمیدن، بهتر دیدن، بهتر فکر کردن، بهتر تلاش کردن و بهتر بودن است. فوتبال، بازی کمتر اشتباه کردن است، هرکس کمتر اشتباه کند، میبرد. نتایج گاهی اعجابانگیز است. اصلاً همین فضای پیشبینیناپذیری و هیجانانگیز است که فوتبال را به محبوبترین پدیده زندگی بدل کرده است. فوتبال اما فقط زمین فوتبال نیست. فوتبال مفهوم و موجودیتی عجیب و استثنایی است با قواعد و منطق خاص خود که از مستطیل سبز تا ورای آن میرود اما با منطق، فلسفه و نظم خاص خود. نظم فوتبال نظم خاص و استثنایی است. فوتبال، فوتبال است و ورای فوتبال؛ پدیدهای برآمده از جامعه، بخشی از جامعه و برسازنده جامعه؛ مفهومی با پیوندهایی ژرف با پهنههای جامعه، با فرهنگ، اقتصاد و حتی سیاست و دیپلماسی. شاید هیچ ساحتی از جامعه را نتوان یافت که فوتبال، مستقیم یا غیرمستقیم به آن مربوط نباشد. اگر ملت را مردمی با خاطرات، آرزوها، آرمانها و سرنوشت مشترک بدانیم، فوتبال یعنی ملت. فوتبال جایی است که ملت بودن را میتوان خوب فهمید و درک کرد. این تعبیر که مردم دنیا به دو دسته تقسیم میشوند یکی آنهایی که تیمملیشان به جامجهانی راه پیدا کرده و دیگری آنهایی که تیمشان به جامجهانی راه نیافته، ناظر بر همین ماهیت ملت است. فوتبال استراتژیک است. محیطی استراتژیک برای تأمین منافع ملی کشورها. در طول تاریخ، فوتبال با تحولات اجتماعی و سیاسی جهانی، بینالمللی، منطقهای و ملی پیوند جدی داشته است. از جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم تا سایر جنگها، مناقشات، مسائل قومی، فرهنگ، هویت، برندینگ، اقتصاد، توسعه و... فوتبال، معنا میشود و معنا میکند. پروژه است اما پروژه نیست. فرایند است؛ فرایندی اجتماعی که نه از زمین شروع میشود و نه به زمین ختم میشود، بلکه معنا میشود و معنا میکند. زمین فوتبال صرفاً بخشی از این فرایند است. نتایج فوتبال در زمین بازی مشخص میشود اما این نتیجه نهایی بازی فوتبال است، نه نتیجه نهایی فوتبال. نتیجه نهایی فوتبال، خارج از زمین، روی سکوها و در محیط جامعه رقم میخورد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه