گزارش «ایران» از یک وعده کارگری محقق نشده
کارگران باربر چرخ دستی به رسمیت شناخته نمیشوند
علی پیرولی
خبرنگار
«چرخ زندگیشان بچرخد»؛ این تنها چیزی است که از روزهایی که درپی میآیند انتظار دارند. سالهاست که سقف این جماعت، تنپوشی از آسمان و سردی و گرمی شبها، لباس آنها بوده و به همین خاطر است که دیگر سراغی از یک سقف پر از رؤیا نمیگیرند. تنها و تنها دغدغه آنها معیشت نیمبندشان است. معیشتشان که با چرخهای دستیشان گره خورده است.
مونس و همدم این جماعت، همان کوچه پس کوچههای بازار شلوغ پایتخت و دیگر کلانشهرهای کشور است که با کوک کردن صدای چرخهای غلتان چرخ دستیهایشان، مشتریان خود را گویی صدا میزنند.
مدتی بود که نامشان بر سر زبانها افتاد که گویا میخواهند آنها را یکبار برای همیشه ساماندهی کنند. حدود سه چهار سال پیش بود، آنها امیدوار شدند که به آرزوی خود رسیدهاند، سقفشان دیگر رؤیایی نخواهد بود بلکه سقفی خواهند داشت که دلواپسی جای خود را به آرامش میداد؛ اما افسوس که سقف آنها همان تن ابر آسمان شد و به اندازه یک افق با آرزوهایشان فاصله وجود داشت و این داستان همچنان ادامه دارد...
مشکل کجاست؟
قصه کارگران باربر بازارهای تهران و کلانشهرهای کشور همان قصهای از جنس کارگران ساختمانی و جایگاههای سوخت است. اگر کارگران ساختمانی با برپا کردن داربستهایی بازی با مرگ را شبیهسازی میکنند، اینان با غلتاندن چرخ دستیهایشان، آیندهشان را له میکنند.
این کارگران مثل کارگران ساختمانی سالهاست با نبود بیمه، دستمزدهای پایینتر از نرخ تورم و نبود امنیت شغلی مواجه هستند.
آنها یک تفاوت بزرگ با دیگر مشاغلی مثل کارگران ساختمانی دارند و آن این است که هیچ گاه به رسمیت شناخته نشدهاند و به عنوان یک شغل غیر رسمی شناخته میشوند؛ آن هم با وجود همه شعارهایی که در چهار سال اخیر مبنی بر ساماندهی آنها مطرح شده بود.
پس این کارگران همچنان چرخ زندگیشان مثل چرخ دستیهایشان لنگ میزند. آنها هیچ مصونیت شغلی هم ندارند، حتی صیانت از کار نیز مشمول آنها نمیشود. به همین خاطر هست که جهان آنها بزرگ نیست و با آرزوهایشان بینهایت فاصله دارند.
همین چندی پیش خبری در خبرگزاریها منتشر شد که شماری از کارگران بخش چرخ دستی پایانه مرز شلمچه به سبب محدود شدن فعالیت شغلیشان به تازگی بیکار شدهاند. طبق اظهارات یکی از این کارگران شماری از کارگران بخش چرخ دستی پایانه مرز شلمچه اخیراً با تصمیمی که از سوی مسئولان برای جایگزین شدن فعالیت شغلی آنها با تعدادی تاکسی گرفته شده است، فعالیت شغلی خود را از دست داده و بیکار شدهاند.
از دیگر مشکلات این کارگران، برچسب مزاحمت خیابانی به آنها است. یکی از همین کارگران که کمتر از 22 سال سن دارد و در بازار تهران به این کار مشغول است میگوید که ما اصلاً جای درستی نداریم. هرجا میایستیم یکی اعتراض میکند. از موتورسوارها بگیرید تا راننده تاکسیهای کنار خیابان. مغازهدارها هم که خودشان را صاحب اینجا میدانند. در سرما و گرما ما همیشه همین جا هستیم. سقفی بالای سرمان نیست. جایی برای استراحت نداریم. دیوارمان هم از همه کوتاهتر است. این اتفاقات تنها نمونهای از عدم امنیت شغلی این دسته از کارگران است.
چرا ساماندهی نمیشوند؟
کارگرانی که با چرخ دستی حمل بار را برعهده دارند از جمله کارگرانی هستند که حداقلبگیر جامعه هستند و همواره حقوقشان از هزینههایشان کمتر است. تعداد زیادی از کارگران باربر دارای مدرک تحصیلی هستند اما برای فرار از بیکاری به این شغل روی آوردهاند.
سختیهای کار برای این کارگران مشترک است؛ نبود بیمه، نبود قرارداد، عدم ساماندهی در حوزه کاری خود، نداشتن درآمد مشترک، سختیهای بیش از حد در کار و... همه و همه مواردی است که باعث میشود کارگران از کار خود ناراضی باشند. اما دلیل مشترک آنها برای اشتغال در این کار، نبود کار مناسب است.
این در حالی است که طبق قانون همه کارگران باربر میتوانند با معرفی مراجع ذیصلاح همچون شهرداریها، فرمانداریها، تشکلهای صنفی کارگری، کارفرمایی در میادین میوه و ترهبار، بازار و غیره به صورت گروهی یا انفرادی بر اساس بیمه صاحبان مشاغل آزاد تحت پوشش حمایتهای کوتاه مدت و بلندمدت سازمان تأمین اجتماعی قرار گیرند، اما از آنجایی که بیمه کارگران حامل چرخ دستی متقاضی زیادی داشت سهمیه به خیلیها نرسید. این دسته از مشاغل از دریافت خدمات حمایتی و بیمهای محروم هستند و خود این مسأله یکی از دلایل نابرابریهای بزرگ در کشور است.
در یک دهه اخیر بازارهای کاری کشور با آنچه سازمان بینالمللی کار و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره مفهوم کار شایسته تعریف کردهاند؛ تناسبی نداشته است. برخی اعداد نشان میدهد بیش از 10 میلیون نفر تا پایان سال 1400 از کار شایسته در کشور برخوردار نبودهاند.
در ایران اگر چه موضوع کار شایسته و نماگرهای آن از سال 83 و برای تدوین آن در برنامههای چهارم و پنجم توسعه تأکید شد اما این سند سرانجام با تأکید مجدد در برنامه ششم توسعه در سال 98 در قالب «سند ملی کار شایسته و سیاستهای اشتغال مبتنی بر سند ملی کار شایسته» به تصویب رسید. این سند با هدف نیل به رشد و توسعه اقتصادی بر پایه عدالت نسبت به اعمال سیاستهای اشتغالی، مهارت افزایی و ارتقای دانش حرفهای و حمایت از مشاغل کوچک خانگی و دانش بنیان و مبتنی بر کاهش نرخ بیکاری حداقل به میزان 8 درصد سالانه در طول سالهای اجرای قانون برنامه تنظیم شده است، اما همچنان به معنای واقعی و به علت نفوذ گسترده مافیای کارفرمایی نادیده گرفته میشود.
بسیاری از کارشناسان معتقدند در شرایطی که سطح حقوق و دستمزد پایین باشد تولید و به تبع آن، تقاضا نیز کاهش مییابد زیرا به تناسب کم شدن قدرت خرید، انگیزه کار در افراد فروکش کرده و از کیفیت تولید کاسته میشود، لذا در صورتی که دولت درصدد اعمال سیاست ارتقای بهرهوری در بنگاهها و افزایش راندمان تولید، بالا بردن سطح رفاه و بهبود کیفیت زندگی اقشار متوسط و کم درآمد جامعه باشد، باید به دستمزد نیروی کار خود بها دهد.
به اعتقاد کارشناسان اقتصادی بسیاری از مسائل حوزه کار اعم از دستمزد کارگران، قراردادهای کار، بیمه بیکاری و قراردادهای موقت با اجرای سند ملی کار شایسته حل خواهد شد.
چهار سال از وعده وزارت کار مبنی بر ساماندهی کارگران چرخی میگذرد، اما گویا آرشیو، تنها خانه امن این وعده بوده است. کارگران باربر چرخ دستی، کارگرانی هستند که با غلتاندن چرخهای چرخ دستی خود، در آسمان ناامیدی بازار کار برای خود رؤیا میبافند.
خبرنگار
«چرخ زندگیشان بچرخد»؛ این تنها چیزی است که از روزهایی که درپی میآیند انتظار دارند. سالهاست که سقف این جماعت، تنپوشی از آسمان و سردی و گرمی شبها، لباس آنها بوده و به همین خاطر است که دیگر سراغی از یک سقف پر از رؤیا نمیگیرند. تنها و تنها دغدغه آنها معیشت نیمبندشان است. معیشتشان که با چرخهای دستیشان گره خورده است.
مونس و همدم این جماعت، همان کوچه پس کوچههای بازار شلوغ پایتخت و دیگر کلانشهرهای کشور است که با کوک کردن صدای چرخهای غلتان چرخ دستیهایشان، مشتریان خود را گویی صدا میزنند.
مدتی بود که نامشان بر سر زبانها افتاد که گویا میخواهند آنها را یکبار برای همیشه ساماندهی کنند. حدود سه چهار سال پیش بود، آنها امیدوار شدند که به آرزوی خود رسیدهاند، سقفشان دیگر رؤیایی نخواهد بود بلکه سقفی خواهند داشت که دلواپسی جای خود را به آرامش میداد؛ اما افسوس که سقف آنها همان تن ابر آسمان شد و به اندازه یک افق با آرزوهایشان فاصله وجود داشت و این داستان همچنان ادامه دارد...
مشکل کجاست؟
قصه کارگران باربر بازارهای تهران و کلانشهرهای کشور همان قصهای از جنس کارگران ساختمانی و جایگاههای سوخت است. اگر کارگران ساختمانی با برپا کردن داربستهایی بازی با مرگ را شبیهسازی میکنند، اینان با غلتاندن چرخ دستیهایشان، آیندهشان را له میکنند.
این کارگران مثل کارگران ساختمانی سالهاست با نبود بیمه، دستمزدهای پایینتر از نرخ تورم و نبود امنیت شغلی مواجه هستند.
آنها یک تفاوت بزرگ با دیگر مشاغلی مثل کارگران ساختمانی دارند و آن این است که هیچ گاه به رسمیت شناخته نشدهاند و به عنوان یک شغل غیر رسمی شناخته میشوند؛ آن هم با وجود همه شعارهایی که در چهار سال اخیر مبنی بر ساماندهی آنها مطرح شده بود.
پس این کارگران همچنان چرخ زندگیشان مثل چرخ دستیهایشان لنگ میزند. آنها هیچ مصونیت شغلی هم ندارند، حتی صیانت از کار نیز مشمول آنها نمیشود. به همین خاطر هست که جهان آنها بزرگ نیست و با آرزوهایشان بینهایت فاصله دارند.
همین چندی پیش خبری در خبرگزاریها منتشر شد که شماری از کارگران بخش چرخ دستی پایانه مرز شلمچه به سبب محدود شدن فعالیت شغلیشان به تازگی بیکار شدهاند. طبق اظهارات یکی از این کارگران شماری از کارگران بخش چرخ دستی پایانه مرز شلمچه اخیراً با تصمیمی که از سوی مسئولان برای جایگزین شدن فعالیت شغلی آنها با تعدادی تاکسی گرفته شده است، فعالیت شغلی خود را از دست داده و بیکار شدهاند.
از دیگر مشکلات این کارگران، برچسب مزاحمت خیابانی به آنها است. یکی از همین کارگران که کمتر از 22 سال سن دارد و در بازار تهران به این کار مشغول است میگوید که ما اصلاً جای درستی نداریم. هرجا میایستیم یکی اعتراض میکند. از موتورسوارها بگیرید تا راننده تاکسیهای کنار خیابان. مغازهدارها هم که خودشان را صاحب اینجا میدانند. در سرما و گرما ما همیشه همین جا هستیم. سقفی بالای سرمان نیست. جایی برای استراحت نداریم. دیوارمان هم از همه کوتاهتر است. این اتفاقات تنها نمونهای از عدم امنیت شغلی این دسته از کارگران است.
چرا ساماندهی نمیشوند؟
کارگرانی که با چرخ دستی حمل بار را برعهده دارند از جمله کارگرانی هستند که حداقلبگیر جامعه هستند و همواره حقوقشان از هزینههایشان کمتر است. تعداد زیادی از کارگران باربر دارای مدرک تحصیلی هستند اما برای فرار از بیکاری به این شغل روی آوردهاند.
سختیهای کار برای این کارگران مشترک است؛ نبود بیمه، نبود قرارداد، عدم ساماندهی در حوزه کاری خود، نداشتن درآمد مشترک، سختیهای بیش از حد در کار و... همه و همه مواردی است که باعث میشود کارگران از کار خود ناراضی باشند. اما دلیل مشترک آنها برای اشتغال در این کار، نبود کار مناسب است.
این در حالی است که طبق قانون همه کارگران باربر میتوانند با معرفی مراجع ذیصلاح همچون شهرداریها، فرمانداریها، تشکلهای صنفی کارگری، کارفرمایی در میادین میوه و ترهبار، بازار و غیره به صورت گروهی یا انفرادی بر اساس بیمه صاحبان مشاغل آزاد تحت پوشش حمایتهای کوتاه مدت و بلندمدت سازمان تأمین اجتماعی قرار گیرند، اما از آنجایی که بیمه کارگران حامل چرخ دستی متقاضی زیادی داشت سهمیه به خیلیها نرسید. این دسته از مشاغل از دریافت خدمات حمایتی و بیمهای محروم هستند و خود این مسأله یکی از دلایل نابرابریهای بزرگ در کشور است.
در یک دهه اخیر بازارهای کاری کشور با آنچه سازمان بینالمللی کار و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره مفهوم کار شایسته تعریف کردهاند؛ تناسبی نداشته است. برخی اعداد نشان میدهد بیش از 10 میلیون نفر تا پایان سال 1400 از کار شایسته در کشور برخوردار نبودهاند.
در ایران اگر چه موضوع کار شایسته و نماگرهای آن از سال 83 و برای تدوین آن در برنامههای چهارم و پنجم توسعه تأکید شد اما این سند سرانجام با تأکید مجدد در برنامه ششم توسعه در سال 98 در قالب «سند ملی کار شایسته و سیاستهای اشتغال مبتنی بر سند ملی کار شایسته» به تصویب رسید. این سند با هدف نیل به رشد و توسعه اقتصادی بر پایه عدالت نسبت به اعمال سیاستهای اشتغالی، مهارت افزایی و ارتقای دانش حرفهای و حمایت از مشاغل کوچک خانگی و دانش بنیان و مبتنی بر کاهش نرخ بیکاری حداقل به میزان 8 درصد سالانه در طول سالهای اجرای قانون برنامه تنظیم شده است، اما همچنان به معنای واقعی و به علت نفوذ گسترده مافیای کارفرمایی نادیده گرفته میشود.
بسیاری از کارشناسان معتقدند در شرایطی که سطح حقوق و دستمزد پایین باشد تولید و به تبع آن، تقاضا نیز کاهش مییابد زیرا به تناسب کم شدن قدرت خرید، انگیزه کار در افراد فروکش کرده و از کیفیت تولید کاسته میشود، لذا در صورتی که دولت درصدد اعمال سیاست ارتقای بهرهوری در بنگاهها و افزایش راندمان تولید، بالا بردن سطح رفاه و بهبود کیفیت زندگی اقشار متوسط و کم درآمد جامعه باشد، باید به دستمزد نیروی کار خود بها دهد.
به اعتقاد کارشناسان اقتصادی بسیاری از مسائل حوزه کار اعم از دستمزد کارگران، قراردادهای کار، بیمه بیکاری و قراردادهای موقت با اجرای سند ملی کار شایسته حل خواهد شد.
چهار سال از وعده وزارت کار مبنی بر ساماندهی کارگران چرخی میگذرد، اما گویا آرشیو، تنها خانه امن این وعده بوده است. کارگران باربر چرخ دستی، کارگرانی هستند که با غلتاندن چرخهای چرخ دستی خود، در آسمان ناامیدی بازار کار برای خود رؤیا میبافند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه