پرچمدار موسیقی اجتماعی و سیاسی
داریوش طلایی
آهنگساز و نوازنده پیشکسوت
آشنایی من با زندهیاد هوشنگ ابتهاج به سالها قبل برمیگردد. دورانی که زندهیاد «سایه» در رادیو فعالیت داشت؛ خرداد 1351 سرپرست برنامه گلهای رادیو بود. در واقع به سبب تواناییهای ادبی آقای ابتهاج و شناختی که از موسیقی داشت، جریانی در موسیقی ایران به وجود آمد که در ابتدای کار، مرکزیت آن آقایان محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و هوشنگ ابتهاج بودند. در آن دوران موسیقیهایی خلق شد که علاوه بر استواری بر پایه سنت، به گونهای بیانگر موسیقیهای اجتماعی و حتی انقلابی هم بود.
در واقع جنس و ساختار موسیقی دستگاهی ایران به گونهای است که با ادبیات کلاسیک ما همگون و عجین است و اشعار شادروان ابتهاج نیز از این مشخصات برخوردار بوده است و وقتی بعضی از اشعار ایشان را میخوانید مشابه این قالبهای شعری در بین شعرای 700 سال قبل یافت میشود؛ اما جدا از قالبهای شعری، اشعار او دارای مضمون انقلابی و اجتماعی است. درواقع به نوعی با زبان شعر حساسیتها و مضمونهای خاص این دوره را نیز بیان میکند و به کار میبرد. هوشنگ ابتهاج در برخی از اشعار که تعبیرات سیاسی و اجتماعی دارد، آورده: «نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان / سوی تو میدوند هان! ای تو همیشه در میان» و در شعر دیگر میگوید « در این سرای بیکسی کسی به در نمیزند / به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند/ یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکند /کسی به کوچهسار شب در سحر نمیزند...» و...
اشعار موسیقایی سایه، درقالب شعر کلاسیک بود و از صنایع ادبی برخوردار است و در کنار آن روحیه اجتماعی و انقلابی هم در این اشعار دیده میشود و این دیدگاه در موسیقی ما بسیار تأثیرگذار بوده است و در حقیقت سایه به گونهای دردهه 50 سردمدار این جریان شد و در کنار برنامههای موسیقی در رادیو در ادامه گروههای موسیقی چاووش، عارف و شیدا پایهگذاری شد.
باید بگویم امیرهوشنگ ابتهاج شیفته موسیقی ایرانی بود و شناخت خوبی از آن داشت اما به سبب طبع شاعرگونهاش وارد جریانات حرفهای موسیقیدانان نشد و تنها یک نگاه همبستگی، همدلی و بیطرفی به موسیقی داشت که همین دیدگاه نقش بسیار مثبت و سازندهای در موسیقی ایران به همراه داشت.
آهنگساز و نوازنده پیشکسوت
آشنایی من با زندهیاد هوشنگ ابتهاج به سالها قبل برمیگردد. دورانی که زندهیاد «سایه» در رادیو فعالیت داشت؛ خرداد 1351 سرپرست برنامه گلهای رادیو بود. در واقع به سبب تواناییهای ادبی آقای ابتهاج و شناختی که از موسیقی داشت، جریانی در موسیقی ایران به وجود آمد که در ابتدای کار، مرکزیت آن آقایان محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و هوشنگ ابتهاج بودند. در آن دوران موسیقیهایی خلق شد که علاوه بر استواری بر پایه سنت، به گونهای بیانگر موسیقیهای اجتماعی و حتی انقلابی هم بود.
در واقع جنس و ساختار موسیقی دستگاهی ایران به گونهای است که با ادبیات کلاسیک ما همگون و عجین است و اشعار شادروان ابتهاج نیز از این مشخصات برخوردار بوده است و وقتی بعضی از اشعار ایشان را میخوانید مشابه این قالبهای شعری در بین شعرای 700 سال قبل یافت میشود؛ اما جدا از قالبهای شعری، اشعار او دارای مضمون انقلابی و اجتماعی است. درواقع به نوعی با زبان شعر حساسیتها و مضمونهای خاص این دوره را نیز بیان میکند و به کار میبرد. هوشنگ ابتهاج در برخی از اشعار که تعبیرات سیاسی و اجتماعی دارد، آورده: «نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان / سوی تو میدوند هان! ای تو همیشه در میان» و در شعر دیگر میگوید « در این سرای بیکسی کسی به در نمیزند / به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند/ یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکند /کسی به کوچهسار شب در سحر نمیزند...» و...
اشعار موسیقایی سایه، درقالب شعر کلاسیک بود و از صنایع ادبی برخوردار است و در کنار آن روحیه اجتماعی و انقلابی هم در این اشعار دیده میشود و این دیدگاه در موسیقی ما بسیار تأثیرگذار بوده است و در حقیقت سایه به گونهای دردهه 50 سردمدار این جریان شد و در کنار برنامههای موسیقی در رادیو در ادامه گروههای موسیقی چاووش، عارف و شیدا پایهگذاری شد.
باید بگویم امیرهوشنگ ابتهاج شیفته موسیقی ایرانی بود و شناخت خوبی از آن داشت اما به سبب طبع شاعرگونهاش وارد جریانات حرفهای موسیقیدانان نشد و تنها یک نگاه همبستگی، همدلی و بیطرفی به موسیقی داشت که همین دیدگاه نقش بسیار مثبت و سازندهای در موسیقی ایران به همراه داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه