نماد نامداری برای زندگی متعادل هنری
عبدالجبار کاکایی
شاعر و منتقد ادبی
استاد ابتهاج از آن دست چهرههای فرهنگی و ادبی است که ارائه هر توصیفی درباره شخصیت و فعالیتهای وی را نمیتوان مبالغهآمیز دانست. ایشان بیهیچ اغراقی در حوزههای مختلف منشأ اثر و از طرفی صاحبنام بوده و هست؛ هم در عرصه موسیقی و هم در زمینه شعر و از طرفی پژوهشهای ادبی. اگر بخواهم از دریچه حرفه و تخصص خود نگاهی بسیار گذرا به سالها فعالیت استاد ابتهاج داشته باشم بیش از همه باید به غزلسرایی اش و تأثیری که در این رابطه به جای گذاشته اشاره کنم. او نقشی غیرقابل انکار در سیر تکامل غزل نوین ایفا کرد، بعد از سنت غزل قدیم که در روزگار ما با شهریار شناخته شده، غزل با هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و حسین منزوی فضایی تازه برای تولد دوباره یافته است، آن هم در شرایطی که غزل از جمله قالبهای مهم شعری در همه دورههای تاریخی کشورمان محسوب میشود. از سوی دیگر ایشان در مهندسی کلمات و چگونگی چینش واژگان در کنار یکدیگر تبحر خاصی داشته است. عمق زیبایی بخشی از شعرهای وی شاید با خوانش عادی و حتی دکلمه کردن خود را نشان ندهد اما در تلفیق با موسیقی جلوه حقیقیاش را نشان میدهد. بخشی از ویژگی درخشان شعرهای وی در قالب بهرهمندی از یک لحن درست و درآمیختن با موسیقی است که خود را نشان میدهد. به گمانم حضور پررنگ شعرهای ابتهاج در عرصه موسیقی به سبب قابلیتهای نهفته در سرودههای وی است. آنچه در حافظه جامعه ما از آثار ایشان ثبت شده اغلب آنهایی هستند که با موسیقی درآمیخته است. هر چند غزلهای اجتماعی ایشان در مهمترین دورههای تاریخی کشورمان اثرگذاری ویژهای داشته است. غزل ابتهاج بیهیچ مبالغه بیش از پنجاه سال زندگیاش را در غزل جای داده، در کنار اینها ابتهاج زندگی بیحاشیهای داشت. به قول امروزیها نه سوپرانقلابی بود که با حرفهای تند و تیز عرصه را بر خود و دیگران تنگ کند و نه اینکه آنقدر اهل احتیاط باشد که روی حقیقت را بپوشاند. هم پیش و هم بعد از انقلاب، در ارتباط با غزل نیز اینچنین بود، نه دچار سنتزدگی بود و نه اینکه به آن واکنش منفی داشته باشد. چیزی که در یک کلام درباره زندگی حرفهای و شخصی وی میتوان به آن اشاره کرد تعادل است. نکتهای که در پایان نمیتوان از آن صرف نظر کرد این است که صحبت درباره استاد ابتهاج در چنین فرصتهای اندکی نمیگنجد، ایران و ایرانیان یک سرمایه ارزشمند فرهنگی خود را از دست داده اند، هرچند که یادگارهای استاد ابتهاج و حتی صدای ایشان برای ما باقی مانده است.
شاعر و منتقد ادبی
استاد ابتهاج از آن دست چهرههای فرهنگی و ادبی است که ارائه هر توصیفی درباره شخصیت و فعالیتهای وی را نمیتوان مبالغهآمیز دانست. ایشان بیهیچ اغراقی در حوزههای مختلف منشأ اثر و از طرفی صاحبنام بوده و هست؛ هم در عرصه موسیقی و هم در زمینه شعر و از طرفی پژوهشهای ادبی. اگر بخواهم از دریچه حرفه و تخصص خود نگاهی بسیار گذرا به سالها فعالیت استاد ابتهاج داشته باشم بیش از همه باید به غزلسرایی اش و تأثیری که در این رابطه به جای گذاشته اشاره کنم. او نقشی غیرقابل انکار در سیر تکامل غزل نوین ایفا کرد، بعد از سنت غزل قدیم که در روزگار ما با شهریار شناخته شده، غزل با هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و حسین منزوی فضایی تازه برای تولد دوباره یافته است، آن هم در شرایطی که غزل از جمله قالبهای مهم شعری در همه دورههای تاریخی کشورمان محسوب میشود. از سوی دیگر ایشان در مهندسی کلمات و چگونگی چینش واژگان در کنار یکدیگر تبحر خاصی داشته است. عمق زیبایی بخشی از شعرهای وی شاید با خوانش عادی و حتی دکلمه کردن خود را نشان ندهد اما در تلفیق با موسیقی جلوه حقیقیاش را نشان میدهد. بخشی از ویژگی درخشان شعرهای وی در قالب بهرهمندی از یک لحن درست و درآمیختن با موسیقی است که خود را نشان میدهد. به گمانم حضور پررنگ شعرهای ابتهاج در عرصه موسیقی به سبب قابلیتهای نهفته در سرودههای وی است. آنچه در حافظه جامعه ما از آثار ایشان ثبت شده اغلب آنهایی هستند که با موسیقی درآمیخته است. هر چند غزلهای اجتماعی ایشان در مهمترین دورههای تاریخی کشورمان اثرگذاری ویژهای داشته است. غزل ابتهاج بیهیچ مبالغه بیش از پنجاه سال زندگیاش را در غزل جای داده، در کنار اینها ابتهاج زندگی بیحاشیهای داشت. به قول امروزیها نه سوپرانقلابی بود که با حرفهای تند و تیز عرصه را بر خود و دیگران تنگ کند و نه اینکه آنقدر اهل احتیاط باشد که روی حقیقت را بپوشاند. هم پیش و هم بعد از انقلاب، در ارتباط با غزل نیز اینچنین بود، نه دچار سنتزدگی بود و نه اینکه به آن واکنش منفی داشته باشد. چیزی که در یک کلام درباره زندگی حرفهای و شخصی وی میتوان به آن اشاره کرد تعادل است. نکتهای که در پایان نمیتوان از آن صرف نظر کرد این است که صحبت درباره استاد ابتهاج در چنین فرصتهای اندکی نمیگنجد، ایران و ایرانیان یک سرمایه ارزشمند فرهنگی خود را از دست داده اند، هرچند که یادگارهای استاد ابتهاج و حتی صدای ایشان برای ما باقی مانده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه