یار کلمات پاک
امیر دژاکام
نویسنده و کارگردان
هوشنگ ابتهاج پیش از هر چیز، حتی پیش ازآنکه شاعر و پژوهشگر و... باشد، انسان بزرگی بود که آدم دلش میخواست مدام به او نگاه کند. گاهی اوقات آدمهایی در اطراف ما هستند که ما دوست داریم ببینیمشان و نگاهشان کنیم. سایه را هم هر وقت که میشد دید و شنید، چه از نزدیک چه در فضای مجازی، گوش و چشم از دیدن و شنیدنش سیر نمیشد. شاعری فصیح، بلیغ و ادیبی بیهمتا و ماندگار با واژگان و عواطفی درخور. هرگاه انسان شعر آقای سایه را میشنود به هیجان و ذوق و شوق میآید و دلش میخواهد دوباره و دوباره آن را بخواند و بشنود. نمیشود اشعار سایه را یکبار خواند؛ حظ و مستیای از فهمیدن دوباره معنای زندگی در شعرهای او به آدمی دست میدهد، که توصیف کردنی نیست. حتی اگر او از یک بوته ارغوان بنویسد. همیشه با خودم اندیشیدهام که چطور ممکن است انسانی تا این حد فهیم باشد و لطیف و شاعر و حساس و اینهمه را به بهترین زبانها و کلام به دیگری منتقل کند؟ حرف زدن درباره این یار کلمه و انسان شریف برای هر کسی افتخارآمیز است. سایه، تمام عمر با حرمت، حرف زدن، زیستن و نگاه کردن را انتخاب کرد. انگار همیشه روبهروی «گالیا» نشسته بود و تا پایان عمر هم عشقورزی کرد و عشق را از معنای مادی خود فراتر برد و جهانیتر کرد. دیروز که این خبر را شنیدم بسیار متأسف شدم. خانهای که یاران کلمههای پاک و شریف و نجیب و آگاهیبخش میسازند، هرگز ویران نخواهد شد و ماندگار خواهد بود و زندگی یاران کلمه بعد از خاموشی چراغ جسم، باشکوهتر و پرنورتر تا قرنها و قرنها باقی خواهد ماند. هیچ یار کلمهای نبوده و نیست که قلم را به دست بگیرد و کلماتی شریف ماندگار کند در نظم و نثر و یادش گرامی داشته نشود. من کوچکتر از آنم که درباره او حرف بزنم. خدا من را بیامرزد! هر کلمه او شرافتی است که تا پایان باقی خواهد ماند.
نویسنده و کارگردان
هوشنگ ابتهاج پیش از هر چیز، حتی پیش ازآنکه شاعر و پژوهشگر و... باشد، انسان بزرگی بود که آدم دلش میخواست مدام به او نگاه کند. گاهی اوقات آدمهایی در اطراف ما هستند که ما دوست داریم ببینیمشان و نگاهشان کنیم. سایه را هم هر وقت که میشد دید و شنید، چه از نزدیک چه در فضای مجازی، گوش و چشم از دیدن و شنیدنش سیر نمیشد. شاعری فصیح، بلیغ و ادیبی بیهمتا و ماندگار با واژگان و عواطفی درخور. هرگاه انسان شعر آقای سایه را میشنود به هیجان و ذوق و شوق میآید و دلش میخواهد دوباره و دوباره آن را بخواند و بشنود. نمیشود اشعار سایه را یکبار خواند؛ حظ و مستیای از فهمیدن دوباره معنای زندگی در شعرهای او به آدمی دست میدهد، که توصیف کردنی نیست. حتی اگر او از یک بوته ارغوان بنویسد. همیشه با خودم اندیشیدهام که چطور ممکن است انسانی تا این حد فهیم باشد و لطیف و شاعر و حساس و اینهمه را به بهترین زبانها و کلام به دیگری منتقل کند؟ حرف زدن درباره این یار کلمه و انسان شریف برای هر کسی افتخارآمیز است. سایه، تمام عمر با حرمت، حرف زدن، زیستن و نگاه کردن را انتخاب کرد. انگار همیشه روبهروی «گالیا» نشسته بود و تا پایان عمر هم عشقورزی کرد و عشق را از معنای مادی خود فراتر برد و جهانیتر کرد. دیروز که این خبر را شنیدم بسیار متأسف شدم. خانهای که یاران کلمههای پاک و شریف و نجیب و آگاهیبخش میسازند، هرگز ویران نخواهد شد و ماندگار خواهد بود و زندگی یاران کلمه بعد از خاموشی چراغ جسم، باشکوهتر و پرنورتر تا قرنها و قرنها باقی خواهد ماند. هیچ یار کلمهای نبوده و نیست که قلم را به دست بگیرد و کلماتی شریف ماندگار کند در نظم و نثر و یادش گرامی داشته نشود. من کوچکتر از آنم که درباره او حرف بزنم. خدا من را بیامرزد! هر کلمه او شرافتی است که تا پایان باقی خواهد ماند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه