استقبال خانواده‌ها از نمایشگاه جدید موزه هنرهای معاصر

ملاقات با راجر والش


محمد معصومیان
گزارش نویس
 
«هرچه چیزهای بیشتری در اثر وجود داشته باشد، کار هنری شلوغ‌تر است، بدتر است. بیشتر کمتر است. کمتر بیشتر است. چشم تهدیدی برای روشن دیدن است. خود ناپسند است. هنر با رهایی از طبیعت آغاز می‌شود.» بازدید از نمایشگاه آثار مینی‌مالیسم (کمینه‌گرایی) و کانسپچوال‌آرت (هنر مفهومی) را با این جملات از آدراینهارت آغاز می‌کنم. نمایشگاهی که با ارائه بیش از ۱۲۰ اثر از ۳۴ هنرمند از ۳۱خرداد‌ماه افتتاح شد و تا ۲۷ شهریورماه ادامه خواهد داشت. آثاری که از گنجینه با ارزش موزه هنرهای معاصر ، انتخاب و به نمایش درآمده‌اند و تا امروز آنطور که برخی گفته‌اند بیش از 13 هزار نفر بازدید کننده داشته است. با سؤالی که در ذهن داشتم پا به موزه هنرهای معاصر گذاشتم. چه چیزی باعث استقبال چشمگیر مردم از این نمایشگاه شده است؟
راستش حتی کمی به آماری که شنیده‌ام مشکوک بودم اما وقتی درهای دودی نمایشگاه کنار رفت و با صفی روبه‌روی در ورودی برای خرید بلیت مواجه شدم قانع شدم. دو مرد پشت پیشخوان خوش‌برخورد و با لبخند از مردم می‌خواهند که اگر کارت خبرنگاری، هنرمندی یا دانشجویی دارند ارائه دهند تا شامل تخفیف شوند. ورودی نمایشگاه حسابی شلوغ است و روی صندلی‌هایی که اطراف راه‌پله مارپیچ قرار دارند جای نشستن نیست. عده‌ای در شلوغی ورودی سرک‌کشان مشغول خواندن مانیفست نمایشگاه هستند که بهرنگ صمدزادگان به‌عنوان نمایشگاه‌گردان آن را نوشته است. خانواده‌ها از فروشگاه موزه در حال خرید مگنت، کارت پستال یا نقاشی‌های معروفی هستند که در قطع کوچک چاپ شده است. اولین ورودی را داخل می‌روم و با حجمی از رنگ‌ روبه‌رو می‌شوم که مربعی شکل در کنار هم قاب شده‌اند. اینجا خبری از نقاشی‌های چهره بزرگ یا فیگورهای احساسی نیست. در نگاه اول همه‌چیز ابتدایی و ساده به نظر می‌آید، خلوت و بدون ژست‌های مرسومی که از یک نمایشگاه نقاشی انتظار می‌رود. قاب‌های ساده در کنار حجمی از چوب‌های سفید تو در تو که روی زمین در کنار هم چیده شده‌اند. اینجا ایده به زیبایی می‌چربد و از ملاحظات زیبایی‌شناسانه خبری نیست. در راهروها راه می‌روم و به گفت‌و‌گوهایی که بین مردم جریان دارد گوش می‌دهم. چند جوان با کوله‌پشتی روبه‌روی قابی ایستاده‌اند و یکی از آنها به شوخی جلوی دوربین موبایل یکی از دوستانش مشغول گفتن حرف‌های قلمبه و سلمبه و بی‌معنی در تشریح یک چاپ سیلک اسکرین از«اد راشا» به نام «پوشه حشرات» است. دوستانش می‌خندند و یکی از آنها به شوخی می‌گوید: «بیا پایین سرمون درد گرفت.»
زن و شوهری میانسال در اتاقی کوچک آثار «راجر والش» را تماشا می‌کنند که شامل پنج قطعه عکس رنگی از پروژه محمدعلی کلی است. عکس‌هایی از سال 1976. محمدعلی در باشگاه مشت‌زنی مشغول تمرین با کیسه بوکس است. عکس‌هایی که در نگاه اول مشخصه‌ای از عکس‌های مرسوم قهرمانانه ندارد. سر حرف را با مرد باز می‌کنم. او جراح است و همراه همسر پزشکش بعد از شنیدن خبر برگزاری این نمایشگاه برای دیدنش کنجکاو شده و به اینجا آمده‌اند. یک عصر جمعه تابستانی بهترین فرصت برای بازدید از چنین نمایشگاهی است: «من خیلی اهل هنرهای تجسمی نیستم، زیاد مطالعه می‌کنم اما در حوزه ادبیات و فلسفه. چیزی که این نمایشگاه را برای من جذاب کرده این است که اگر اشتباه نکنم، این نقاشی‌ها و عکس‌ها برای اولین بار است که به نمایش در می‌آید، بالاخره گنجینه‌ای است. شاید ارزش هر کدام از این آثار میلیون‌ها دلار باشد، خیلی‌ها برای دیدن این آثار کشور به کشور سفر می‌کنند. حالا که در دسترس است بد نیست آدم برای تغییر ذائقه هم شده سری به اینجا بزند. چشم‌های آدم هم باید استراحت کنند. از طرفی اگر اهل مطالعه در فلسفه باشید دیدن یک نمایشگاه موضوعی که ردپای فلسفه هم در آن هست به زاویه نگاه انسان در رابطه با موضوعات فلسفی کمک می‌کند.»
نمایشگاه به زوج‌های جوان و میانسال ختم نمی‌شود. اینجا پر از خانواده‌هایی است که دسته‌جمعی به نمایشگاه آمده‌اند. مرد و زنی که هر کدام در کالسکه فرزند کوچکی همراه خود دارند یکی از آنها هستند. آنها را مشغول بازدید از پروژه نورهای نئونی «کیت سونیر» در طبقات پایین می‌بینم. یک دالان بزرگ با چند چیدمان از نورها و لامپ‌های نئونی که فضایی جذاب ساخته‌ است. جوانان مشغول سلفی گرفتن زیر نورها هستند و زوج مورد نظر به همراه دو کودک، آرام در حال قدم زدن. کمی جلوتر می‌روم و سر حرف را باز می‌کنم. مرد و زن هر دو مهندس معمار هستند و به قول خودشان دیدن این کارها شاید بتواند دید آنها را در خصوص بعضی از طرح‌هایی که در ذهن دارند، عوض کند. مرد می‌گوید: «مثلاً برایم جالب است که این طرح‌ها برای سال 1977 است اما حالا می‌بینیم که این نورهای نئونی در طراحی‌های مدرن رایج شده‌اند، به‌عنوان کسی که در این کار فعال هستم خیلی برای من مفید است.»
همین طور که حرف می‌زند دختر کوچکی که داخل کالسکه است از جایش بلند می‌شود و به سمت نورها می‌رود. قدم زدن در نمایشگاه بدون نگاه کردن به قاب‌ها هم جذابیت خاصی دارد. معماری تو در تو و قاب‌های پنجره‌ای که فضای سبز اطراف پارک لاله و درختان کاج از آن پیداست به تنهایی شبیه قاب عکس است. خیلی از بازدیدکنندگان هم مانند من مجذوب فضای بیرونی می‌شوند و از منظره‌ای که پشت پنجره‌ها است عکاسی می‌کنند. دو زن جوان روبه‌روی قابی بزرگ و سیاه ایستاده‌اند. خیره به سیاهی و سکوت، انگار که در عالم دیگری سیر می‌کنند، کمی منتظر می‌مانم. روی صندلی رو به روی قاب می‌نشینند و با یکدیگر حرف می‌زنند. سر حرف را باز می‌کنم، هر دو استاد نقاشی هستند و تحصیلکرده همین رشته. یکی از آنها که از دیدن این تابلو به وجد آمده در پاسخ به سؤال من که چه چیز در این تابلو نظرشان را جلب کرده، پاسخ می‌دهد: «این تابلو شاید در نگاه اول ساده باشد اما اگر زاویه خود را عوض کنید می‌بینید که یک سیاه یکپارچه نیست...» سریع این کار را می‌کنم و با اشتیاق برمی‌گردم سمت آنها. او در خصوص نقاش این اثر توضیح می‌دهد و این قاب را یکی از نمونه‌های مهم آثار انتزاعی می‌داند. هر چه حرف می‌زند بیشتر می‌فهمم که نباید از آنها در مورد دلیل حضورشان در این نمایشگاه بپرسم.
اما همه در این نمایشگاه برای دیدن نمونه‌های هنر انتزاعی نیامده اند. آنطور که یکی از راهنماهای موزه می‌گوید بسیاری صرفاً برای دیدن یک نمایشگاه از آثار معروف نقاشان به اینجا آمده‌اند و خودشان هم خیلی مخاطب حرفه‌ای نیستند: «این خیلی خوب است که آدم‌های عادی که سررشته‌ای از این هنر ندارند به این نمایشگاه‌ها بیایند. بالاخره همین که چند دقیقه‌ای به چرایی کشیده شدن یک نقاشی که شاید در نگاه اول بی‌مفهوم برسد فکر کنند باعث یک تلنگری می‌شود. شاید رفتند و در مورد این نقاشان جست‌و‌جو کردند. بخصوص کودکان که دیدن همین نقاشی‌ها شاید باعث تغییری در علایق آنها بشود.» همین‌طور که تکیه داده به دیوار حرف می‌زنیم با چشم به شخصی اشاره می‌کند که قاب شیشه‌ای یک نقاشی را لمس می‌کند: «از این موارد هم زیاد است» دیگر نکات جالب این نمایشگاه حضور توریست‌های خارجی است، کم هم نیستند، راهنما هم تأیید می‌کند و می‌گوید: «این نمایشگاه مورد توجه توریست‌های خارجی که در ایران به سر می‌برند هم قرار گرفته و می‌توان آنها را هر روز اینجا دید.» او از استقبال خوب مردم از این نمایشگاه می‌گوید. زنی به همراه دو دختر جوان پیش می‌آید و از راهنما می‌پرسد: «کارهای جکسن پولاک، اندی وارهول، کلود مونه و پیکاسو را کجا می‌شود پیدا کرد؟» زن با در آوردن گوشی چند لینک خبر از رسانه‌های رسمی و چند صفحه اینستاگرامی را نشان می‌دهد که خبری با عکس‌هایی از آثار این هنرمندان در رابطه با این نمایشگاه کار کرده‌اند. حتی در متن خبر هم از به نمایش درآمدن آثار آنها نوشته شده است.
همین‌طور که زن مشغول حرف زدن است مرد دیگری هم وارد صحبت می‌شود و او هم با ناراحتی از خبرها می‌گوید که از نمایش آثار دیگری خبر می‌دهند. مرد ناراحت می‌گوید: «من از راه دوری برای دیدن این نمایشگاه و این آثار آمده‌ام چرا کسی پاسخگو نیست؟» زن هم از اینکه چنین خبرگزاری‌های معروفی خبرهای نارسایی کار کرده‌اند ناراحت است و می‌گوید: «من اگر می‌دانستم آثار این هنرمندان نیست از کرج تا اینجا نمی‌آمدم.» راهنما متعجب از خواسته‌های بازدید‌کنندگان تنها چیزی که به ذهنش می‌رسد این است که بگوید یک شیطنت رسانه‌ای است. شاید بد نباشد اینجا اشاره کنیم که آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه از سل‌له‌ویت، جوزف کاسوت، جان بالدساری، اد راشا، یان دیبتس، دنیس اُپنهایم، برنار وُنه، شوساکوآراکاوا، مارسل دوشان و ... است و خبری از نقاشان سبک‌های دیگر نیست.
حرف زدن با مردمی که بخشی از روز تعطیل خود را برای دیدن نمایشگاه اختصاص داده‌اند مرا به این نتیجه می‌رساند که به جز بخشی از دانشجویان و مخاطبین حرفه‌ای، دیگرانی هم که سررشته‌ای از نقاشی ندارند به اینگونه اماکن علاقه‌مند هستند. آنها دوست دارند ساعتی را در آرامش یک موزه کنار آثار هنری بگذرانند. مانند پیرمردی که معلم بازنشسته است و تنها در راهروها قدم می‌زند و با دقت توضیحات روی دیوار یا مشخصات آثار را می‌خواند؛ حوصله حرف زدن ندارد و به قول خودش اگر می‌خواست با کسی حرف بزند ترجیح می‌داد در پارک لاله کنار همسالان خود بنشیند.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7978/15/622741/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها