اگر تعزیه دچار گسست نمی‌شد


رضا آشفته
منتقد تئاتر
​​​​​​​
 اگر تعزیه روال عادی و هموار شده‌ای را طی کرده بود امروز در جهان به‌عنوان یک گونه مستقل نمایشی شناخته می‌شد؛ درست همان‌طور که بونراکو و کابوکی و اپرای پکن و کاتاکالی از چنین جایگاهی برخوردارند. به قول بهرام بیضایی، اگر تعزیه امروز ضمن استقرار یک جایگاه قرص و محکم در جریان تئاتر ملی از شکل و صبغه معاصر نیز برخوردار می‌شد آن‌وقت فقط در همان شکل کلاسیک خود باقی نمی‌ماند، هر چند که او با شکل دستکاری شده کلاسیک تعزیه هم چندان موافق نیست. اینکه سرتاپای اشقیا سرخ پوشانده شود و سرتاپای اولیا سبز پوشانده شود چندان سنخیتی با آن رنگ‌بندی مد نظر تعزیه گردانان عصر قاجاری که شمایی از رنگ سرخ و سبز را در کنار دیگر رنگ ها برای نمایاندن اشقیا و اولیا در نظر می‌گرفتند، ندارد. مواردی از این دست را نمی‌توان نوآوری و مدرن‌سازی در تعزیه به شمار آورد. این نویسنده و پژوهشگر شناخته شده تئاتر معتقد است در همان دوره شکوه و جلال تعزیه در تکیه دولت، افزون بر نسخه‌های مرتبط با تعزیه و سوگواری امام حسین آنچه در تعزیه اجرا می‌شده، نشانگر نگاه متفاوت و نوگرایانه بوده است. در همین رابطه مجلس‌های کشته شدن ناصرالدین شاه، موسی و شبان و حتی قتل امیرکبیر دلالت بر چنین منظر نویی می‌کرده. از سوی دیگر در دوره یاد شده نسخه نویسان و اجراگران که بر نظم و شعر آگاهی و تسلط داشته‌اند هم می‌توانستند به تعزیه کشفیاتی نوتر اضافه کنند و آن را از این حالت کلاسیک و کهن بیرون بیاورند . در این بین دولت پهلوی اول از دو منظر قشریون و روشنفکران با جریان حقیقی تعزیه به مخالفت پرداخت اما از آنجا که این هنر بنابر تاریخ ریشه دارش در همه جا حضور داشت، در روستاها و نقاط دورافتاده به حیات و تداوم راه خود ادامه می‌داد، البته در جامعه فقیر روستایی نمی‌توانست همچنان بر آن شکوه و جلال و حتی نوآوری بایسته و شایسته و درخور دوران تکیه دولت تأکید بورزد و این خود دلیلی شد برای ایجاد یک بیراهه که تکرار آن شکوه و جلال را برای تعزیه ناممکن ساخت،هر چند در دوران پهلوی دوم، بنابر ضرورت جشن هنر شیراز دوباره سعی کردند تعزیه را احیا کنند اما بنابر نوآوری‌های غیر معمول و برنیامده از خود تعزیه و به جای آنکه کمک حال ذات تعزیه شوند آن را به بیراهه کشاندند و تأثیر سوئی بر آن به جای گذاشتند.
بنابراین مسائل یاد شده مسبب آن است که تعزیه نه آن شکل کلاسیک را نگه داشته و نه این نگاه نوین و شکل امروزی‌تر را برایمان به ارمغان آورده است! بلکه آن را دچار یک شکل نسبتاً الکن کرده است. در این بین می‌توان به اتکای برخی راهکارها، اصل و ریشه تعزیه را به آن برگرداند و از سوی دیگر این امکان را ایجاد کرد که اهالی خود تعزیه شکل راستین آن را در مسیر نوآورانه قرار دهند. در این شرایط می‌توان شاهد یک شکل گسترده برای اجراهای امروزی تر، آن هم با محتوای اجتماعی باشیم و این گونه قرابتی بین تعزیه و زمانه اکنون برقرار کنیم. این شکل فقط منحصر به مراسم و سوگواری مذهبی نیست و در دل آن می‌توان مسائل امروزی و اجتماعی را حتی با نگاهی عینی و زمینی مطرح سازیم، البته تحقق این مسأله در شرایطی است که خود اهالی تعزیه کار را به دست بگیرند و اهالی تئاتر دخالتی نکنند.
به هر تقدیر، تمام دنیا ضمن بالیدن به داشته‌های فرهنگی خود هم در نگهداری اصل و اساس آن می‌کوشند و هم در استقرار و برداشت‌های روزآمد آن خلاقیت‌هایی  پیش روی دارند. این در حالی است که ما با وجود برخورداری از ده‌ها شکل و شیوه نمایشی و آیین‌های کهن که درخور روزگار ماست، همه را فراموش کرده یا هرازگاهی و با کژراهه به سراشیبی تحمیل شده بر این هنرها می‌نگریم. گاهی نیز از سر تعقل و شعور به این بر باد داده‌ها حسرت می‌خوریم. در نهایت بدانیم که جایی برای حسرت خوردن نیست، باید آگاهانه بر تعزیه و اجرای راستین آن تأکید کرد و امکان رشد و پیشرفت دوباره‌ای نیز پس از این گسست یک سده‌ای برایش در نظر گرفت!

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7979/24/622877/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها