«ایران» از سکوت احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب در برابر اهانت به مدافعان حرم گزارش میدهد
مردودی دوباره ساکتان فتنه
گروه سیاسی/ هفته گذشته وبسایت ضدانقلاب «کلمه» نوشتاری از میرحسین موسوی از سران فتنه سال 88 را با عنوان «مقدمهای بر ترجمههای عربی بیانیه جنبش سبز» منتشرکرد. هر چند از پیش مشخص است که ترجمه عربی از بیانیههای مرتبط با یک شورش شکست خورده علیه ارزشهای جمهوریت و اسلامیت هیچ مابهازایی نداشته و مونولوگی در خلأ است. این مقدمه نویسی برخلاف ادعای صورت گرفته برای انتشار به زبان عربی مسألهای بیارزش قلمداد میگردد؛ چرا که نویسنده این متن یک شکست خورده سیاسی است و حتی امروز نام او در ایران هم برای نسل جدید کمتر شناخته شده است؛ چه رسد به آنکه عربزبانان با این اسم و رسم آشنایی داشته باشند!
همه این موارد نشان میدهد که این نوشتار نه یک مقدمه برای کتاب که یک بیانیه سیاسی هدفمند با اراده عقدهگشایی علیه سیاستهای جمهوری اسلامی بوده و مخاطب آن نه هیچ عرب زبانی که جریانهای سیاسی داخلی هستند.
مردودی در آزمون اصلی
حال انتشار این اهانت نامه علیه قهرمانان و شهدای مدافع حرم به بهانه تخریب سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران بار دیگر باعث شده فتنهگران، اصلاحطلبان و حتی ساکتان فتنه که پروندهای پرابهام در سال 88 از خود به جای گذاشتهاند یک بار دیگر در آزمونی سخت قرار بگیرند. سال 88 و در جریان شورش علیه رأی جمهور مشخص شد که این دسته از افراد نسبتی با ادعاهای دموکراتیک خود نداشته و آنجا که منافع خود را در کودتا علیه رأی مردم ببینند از آن چشم پوشی نخواهند کرد. اما شعارهای رادیکال و ضداسلامی مطرح شده در همان سال از جمله حذف پسوند «اسلامی» و اعلام شعار «جمهوری ایرانی»، تخریب سیاستها و آرمانهای انقلابی امام راحل یعنی حمایت از مظلومان و مستضعفان جهان با شعار «نه غزه، نه لبنان»، آتش زدن تصویر بنیانگذار انقلاب اسلامی و در نهایت هتک حرمت عاشورای 88 همه و همه یک جریان سیاسی را در وضعیتی قرار داد که نیاز به مرزبندی روشن با آن رخدادهای سیاه داشته باشد. این مهم در همان سال گاهی با سکوت و گاهی با نقش حمایت گونه بخشی از بدنه اصلاحطلبان همراه شد و بسیاری از خواص این جناح سیاسی خود را در این گناه نابخشودنی شریک کردند.
«آشتی ملی» در کنار توهین به «قهرمان ملی»؟
متن منتشر شده از جانب میرحسین موسوی و سکوت جریان نزدیک به این عنصر فتنهگر در حالی است که سران اصلاحطلب چند سال پس از فتنه 88 به ظاهر در تقلای بهبود روابط خود با مردم و حاکمیت برآمده بودند. کلیدواژه معروف به «آشتی ملی» و این سخنان محمدخاتمی رئیس دولت اصلاحات که «هیچ راهی جز فعالیت در چهارچوب انقلاب و قانون اساسی نداریم» نشانههایی از همین مسأله بود. هرچند از ابتدا مشخص بود این صحبتها بدون توبه از اقدامات حمایتی از فتنه 88 و گذشته سیاه شورش و اغتشاش تنها یک بازی سیاسی است. همین مسأله باعث شده بود که رهبر معظم انقلاب همان زمان با این جملات مهم بازی سیاسی و نمایشی آنها را نقش برآب کنند: «چرا میگویید آشتی [ملی]؟ مگر مردم باهم قهرند؟ مردم با آن کسانی که روز عاشورا آمدند وسط خیابان و با قساوت و بیحیایی، جوان بسیجی را در خیابان لختکردند و کتک زدند، قهرند و آشتی هم نمیکنند.»
حالا با توهینهای اخیر یکی از سران فتنه به شهدای انقلاب و«قهرمانان ملی» که اجتماع میلیونی در مراسم تشییع آنها نشان داده مردم به آنها و مسیرشان اعتقاد راسخ دارند بار دیگر عیار شعار «آشتی ملی» مشخص شده است. سکوت بسیاری از اصلاحطلبان نشان داده است همچنان آنها هیچ نسبتی بین خود و ارزشهای مورد قبول مردم تصور نمیکنند و با سر در برف فرو بردن سعی در نادیده گرفتن این مسأله دارند.
سکوت سران و احزاب اصلاحطلب
محمد خاتمی، حسن روحانی، محمدجواد ظریف، اسحاق جهانگیری، عبدالناصر همتی، محسن هاشمی، حسین مرعشی، مسعود پزشکیان و... از جمله کسانی هستند که بدون هیچ موضعگیری رسمی از کنار این هتک حرمت عبور کردهاند. همچنین شخصیتهایی نزدیک به جریان موسوم به اعتدال همچون علی لاریجانی نیز که همواره مواضع مورد انتقادی از وی یادآور میشود، همچون سال 88، سکوت را به جای محکوم کردن اقدامات فتنهگران ترجیح داده است.
احزاب فعال اصلاحطلب از جمله حزب اعتماد ملی، حزب توسعه ملی، حزب کارگزاران سازندگی ایران، حزب ندای ایرانیان، مجمع نیروهای خط امام، حزب اسلامی کار، حزب مردمسالاری، خانه کارگر، حزب جوانان ایران اسلامی، مجمع اسلامی فرهنگیان، جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان، مجمع زنان اصلاحطلب، حزب آزادی، جمعیت زنان نواندیش، حزب وحدت و همکاری نیز ترجیح دادند سکوت کنند. هر چند در این میان برخی رسانههای اصلاحطلب تلاش داشتند با چنگ زدن به حربه آزادی بیان از محتوای زننده این متن شانه خالی کنند اما رسانههایی مثل رسانه منتسب به رئیس دولت اصلاحات نیز بودند که به شکل مشمئزکنندهای انتشار و مانور روی متن نوشتار منتشر شده را در دستور کار قرار دادند.
فرار از پاسخگویی
انتظار واکنش نشان دادن به یک بی حرمتی آشکار برای بسیاری از اصلاحطلبان البته گران آمده و آنها را به ورطه توجیهگری کشانده است. غلامحسین کرباسچی دبیرکل پیشین حزب کارگزاران سازندگی مطالبه موضعگیری در این خصوص را «جنجال مشکوک» معرفی کرد و گفت: «اصلاحطلبان و آقای خاتمی اگر بخواهند در هر موضوعی حرفی بزنند؛ میزنند و در این مدت هم نشان دادهاند در جایی که «حرفی داشته باشند» و ضرورت بدانند، نه میترسند و نه ملاحظهکاری دارند که حرفشان را نزنند. منتهی، این حرف زدن باید مطابق با تحلیل و اعتقادشان و مهمتر اینکه همهجانبهنگر باشد.» وی همچنین بدون ورود به محتوای نوشتار میرحسین موسوی تلویحاً وی را دور از فضای سیاسی و تحلیل معرفی کرد و گفت: «واقعیت این است که نیروها و شخصیتهای سیاسی، باید در جریان آزاد اطلاعات باشند و منابع مختلف به آنان مشورت و اطلاعات بدهند. وقتی کسی ۱۳-۱۲ سال در حصر بوده، چنین امکانی را ندارد.» هرچند توجیه یاد شده با توجه به کاهش محدودیتهای سران فتنه قابل قبول نبوده و ارتباطات بالای آنها، حمایت از نامزدهای اصلاحطلب در انتخاباتها و در آخرین مورد پشتیبانی مهدی کروبی از متن منتشر شده از سوی میرحسین موسوی خود گواهی بر آن است که مشکل آنها نه عدم دسترسی به جریان آزاد اطلاعات که مبنای تحلیلی غلط و قرار گرفتن در جایگاه اپوزیسیون است.
احتمالاً سران فتنه که در جلسات خصوصی خود به دروغ بودن کلید رمز آشوبهای سال 88 یعنی «تقلب در انتخابات» اعتراف میکنند و اکنون نیز به خسارتهای آن اذعان دارند بعدها در دورهمیهای خود و به صورت مخفیانه و درگوشی از سخنان ناشایست میرحسین موسوی نیز گلایه نمایند. اما آنچه اهمیت دارد نه صحبتهای محفلی که سخنان رسمی است. موضع گیری رسمی و توبه در خصوص فتنه گری سال 88 و همچنین اهانت به اسلام و مقدسات و ارزشهای انقلابی مردم تنها راهی است که میتواند زمینه را برای کاهش انزجار حداقلی مردم با آنها فراهم آورد.
همه این موارد نشان میدهد که این نوشتار نه یک مقدمه برای کتاب که یک بیانیه سیاسی هدفمند با اراده عقدهگشایی علیه سیاستهای جمهوری اسلامی بوده و مخاطب آن نه هیچ عرب زبانی که جریانهای سیاسی داخلی هستند.
مردودی در آزمون اصلی
حال انتشار این اهانت نامه علیه قهرمانان و شهدای مدافع حرم به بهانه تخریب سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران بار دیگر باعث شده فتنهگران، اصلاحطلبان و حتی ساکتان فتنه که پروندهای پرابهام در سال 88 از خود به جای گذاشتهاند یک بار دیگر در آزمونی سخت قرار بگیرند. سال 88 و در جریان شورش علیه رأی جمهور مشخص شد که این دسته از افراد نسبتی با ادعاهای دموکراتیک خود نداشته و آنجا که منافع خود را در کودتا علیه رأی مردم ببینند از آن چشم پوشی نخواهند کرد. اما شعارهای رادیکال و ضداسلامی مطرح شده در همان سال از جمله حذف پسوند «اسلامی» و اعلام شعار «جمهوری ایرانی»، تخریب سیاستها و آرمانهای انقلابی امام راحل یعنی حمایت از مظلومان و مستضعفان جهان با شعار «نه غزه، نه لبنان»، آتش زدن تصویر بنیانگذار انقلاب اسلامی و در نهایت هتک حرمت عاشورای 88 همه و همه یک جریان سیاسی را در وضعیتی قرار داد که نیاز به مرزبندی روشن با آن رخدادهای سیاه داشته باشد. این مهم در همان سال گاهی با سکوت و گاهی با نقش حمایت گونه بخشی از بدنه اصلاحطلبان همراه شد و بسیاری از خواص این جناح سیاسی خود را در این گناه نابخشودنی شریک کردند.
«آشتی ملی» در کنار توهین به «قهرمان ملی»؟
متن منتشر شده از جانب میرحسین موسوی و سکوت جریان نزدیک به این عنصر فتنهگر در حالی است که سران اصلاحطلب چند سال پس از فتنه 88 به ظاهر در تقلای بهبود روابط خود با مردم و حاکمیت برآمده بودند. کلیدواژه معروف به «آشتی ملی» و این سخنان محمدخاتمی رئیس دولت اصلاحات که «هیچ راهی جز فعالیت در چهارچوب انقلاب و قانون اساسی نداریم» نشانههایی از همین مسأله بود. هرچند از ابتدا مشخص بود این صحبتها بدون توبه از اقدامات حمایتی از فتنه 88 و گذشته سیاه شورش و اغتشاش تنها یک بازی سیاسی است. همین مسأله باعث شده بود که رهبر معظم انقلاب همان زمان با این جملات مهم بازی سیاسی و نمایشی آنها را نقش برآب کنند: «چرا میگویید آشتی [ملی]؟ مگر مردم باهم قهرند؟ مردم با آن کسانی که روز عاشورا آمدند وسط خیابان و با قساوت و بیحیایی، جوان بسیجی را در خیابان لختکردند و کتک زدند، قهرند و آشتی هم نمیکنند.»
حالا با توهینهای اخیر یکی از سران فتنه به شهدای انقلاب و«قهرمانان ملی» که اجتماع میلیونی در مراسم تشییع آنها نشان داده مردم به آنها و مسیرشان اعتقاد راسخ دارند بار دیگر عیار شعار «آشتی ملی» مشخص شده است. سکوت بسیاری از اصلاحطلبان نشان داده است همچنان آنها هیچ نسبتی بین خود و ارزشهای مورد قبول مردم تصور نمیکنند و با سر در برف فرو بردن سعی در نادیده گرفتن این مسأله دارند.
سکوت سران و احزاب اصلاحطلب
محمد خاتمی، حسن روحانی، محمدجواد ظریف، اسحاق جهانگیری، عبدالناصر همتی، محسن هاشمی، حسین مرعشی، مسعود پزشکیان و... از جمله کسانی هستند که بدون هیچ موضعگیری رسمی از کنار این هتک حرمت عبور کردهاند. همچنین شخصیتهایی نزدیک به جریان موسوم به اعتدال همچون علی لاریجانی نیز که همواره مواضع مورد انتقادی از وی یادآور میشود، همچون سال 88، سکوت را به جای محکوم کردن اقدامات فتنهگران ترجیح داده است.
احزاب فعال اصلاحطلب از جمله حزب اعتماد ملی، حزب توسعه ملی، حزب کارگزاران سازندگی ایران، حزب ندای ایرانیان، مجمع نیروهای خط امام، حزب اسلامی کار، حزب مردمسالاری، خانه کارگر، حزب جوانان ایران اسلامی، مجمع اسلامی فرهنگیان، جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان، مجمع زنان اصلاحطلب، حزب آزادی، جمعیت زنان نواندیش، حزب وحدت و همکاری نیز ترجیح دادند سکوت کنند. هر چند در این میان برخی رسانههای اصلاحطلب تلاش داشتند با چنگ زدن به حربه آزادی بیان از محتوای زننده این متن شانه خالی کنند اما رسانههایی مثل رسانه منتسب به رئیس دولت اصلاحات نیز بودند که به شکل مشمئزکنندهای انتشار و مانور روی متن نوشتار منتشر شده را در دستور کار قرار دادند.
فرار از پاسخگویی
انتظار واکنش نشان دادن به یک بی حرمتی آشکار برای بسیاری از اصلاحطلبان البته گران آمده و آنها را به ورطه توجیهگری کشانده است. غلامحسین کرباسچی دبیرکل پیشین حزب کارگزاران سازندگی مطالبه موضعگیری در این خصوص را «جنجال مشکوک» معرفی کرد و گفت: «اصلاحطلبان و آقای خاتمی اگر بخواهند در هر موضوعی حرفی بزنند؛ میزنند و در این مدت هم نشان دادهاند در جایی که «حرفی داشته باشند» و ضرورت بدانند، نه میترسند و نه ملاحظهکاری دارند که حرفشان را نزنند. منتهی، این حرف زدن باید مطابق با تحلیل و اعتقادشان و مهمتر اینکه همهجانبهنگر باشد.» وی همچنین بدون ورود به محتوای نوشتار میرحسین موسوی تلویحاً وی را دور از فضای سیاسی و تحلیل معرفی کرد و گفت: «واقعیت این است که نیروها و شخصیتهای سیاسی، باید در جریان آزاد اطلاعات باشند و منابع مختلف به آنان مشورت و اطلاعات بدهند. وقتی کسی ۱۳-۱۲ سال در حصر بوده، چنین امکانی را ندارد.» هرچند توجیه یاد شده با توجه به کاهش محدودیتهای سران فتنه قابل قبول نبوده و ارتباطات بالای آنها، حمایت از نامزدهای اصلاحطلب در انتخاباتها و در آخرین مورد پشتیبانی مهدی کروبی از متن منتشر شده از سوی میرحسین موسوی خود گواهی بر آن است که مشکل آنها نه عدم دسترسی به جریان آزاد اطلاعات که مبنای تحلیلی غلط و قرار گرفتن در جایگاه اپوزیسیون است.
احتمالاً سران فتنه که در جلسات خصوصی خود به دروغ بودن کلید رمز آشوبهای سال 88 یعنی «تقلب در انتخابات» اعتراف میکنند و اکنون نیز به خسارتهای آن اذعان دارند بعدها در دورهمیهای خود و به صورت مخفیانه و درگوشی از سخنان ناشایست میرحسین موسوی نیز گلایه نمایند. اما آنچه اهمیت دارد نه صحبتهای محفلی که سخنان رسمی است. موضع گیری رسمی و توبه در خصوص فتنه گری سال 88 و همچنین اهانت به اسلام و مقدسات و ارزشهای انقلابی مردم تنها راهی است که میتواند زمینه را برای کاهش انزجار حداقلی مردم با آنها فراهم آورد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه