گفتوگوی «ایران» با مهدی علیزاده، قهرمان پاراآسیایی جاکارتا
رزمنده آزادهای که قهرمان شد
مهری رنجبر/داستان قهرمانی مهدی علیزاده به اندازه روزهای سخت اسارتش اعجابآور است. بسیجی 16 سالهای که با 17 ترکش و 4 تیر در بدن و جراحات شیمیایی، روزهای سختی را با شکنجه و سلول انفرادی سر کرد. او حتی با تیر خلاص جامانده در جمجمهاش هم اسارت را پشتسر گذاشت و هم در ورزش قهرمانی درخشید و حالا هم به قول خودش هدف بالاتری را دنبال میکند. این پرتابگر قهرمان و آزاده، قبل از جنگ و اسارت ورزش نکرده بود اما برای اینکه خطر سکته تهدیدش میکرد و به توصیه پزشکان، ورزش را شروع کرد. ابتدا با کوهپیمایی و سپس پرتابگر وزنه، نیزه و دیسک شد. او در سن بالای 40 سال ورزش حرفهای را استارت زد و 7 مدال طلا و نقره جهانی و بازیهای پاراآسیایی را در ویترین افتخاراتش دارد. دیروز 26 مرداد مصادف با سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به وطن بود و به همین مناسبت خبرنگار «ایران» با این ورزشکار گفتوگویی انجام داد. مهدی علیزاده میگوید: «من وزنم فوقالعاده بالا رفته بود تا حدی که دکتر هشدار داد در مرز سکته هستی و باید در بیمارستان بستری شوی. اما من نمیخواستم بستری شوم، چرا که به خاطر جراحتم اگر مریض میشدم باید 10 نفر از من پرستاری میکردند. به همین خاطر برای حفظ سلامتیام شبانه روز ورزش و برای زندگی سالم کوهپیمایی را شروع کردم. یک بار صبح 3 ساعت کوهپیمایی میکردم و یک بار هم بعدازظهر. با این روش 30-35 کیلو وزن کم کردم و بعد پرتاب وزنه، نیزه و دیسک را شروع کردم و مدالهای زیادی گرفتم و در بازیهای پاراآسیایی هم طلا گرفتم.» او معتقد است شباهت زیادی بین ورزش قهرمانی و جبهه و جنگ وجود دارد: «جنگیدن در هر دو میدان نقطه اشتراک است. البته باید هدفت را بدانی. هدف والا در ورزش اهتزاز پرچم کشورت در میادین مختلف است که خیلی لذتبخش است. جنگ هم هدف دارد؛ جهاد که به گفته رهبر واجب میشود و گاهی هم خودت فکر میکنی برای حفظ ناموست باید از جانت بگذری. ورزش قهرمانی و جنگ میتواند در یک مسیرباشد، به شرطی که خوب درک کنی. یعنی جنگ برای حفظ کشور است که وظیفه شرعی میشود و افتخارآفرینی هم برای کشور است.»
این آزاده قهرمان با تحمل شکنجهها و پایداری روی اعتقاداتش، باعث تمجید فرمانده اردوگاه از خودش شده بود: «یک بار در چله زمستان، فرمانده اردوگاه به نام نقیب جمال مرا با لقب امالمشاکه صدا زد و پرسید: تو از دولت عراق میترسی؟ گفتم نه. مرا به دستور او در حوض وسط اردوگاه انداختند. حوضی که آبش یخ زده بود و وقتی روی آن افتادم یخ شکست. دوباره پرسید: حالا چی؟ باز هم گفتم نه. بار سوم اجازه ندادم مرا بیندازند و خودم پریدم. آب به شدت یخ بود و پهلوهای من میلرزید. آنها بعد مرا با کابل زدند. آنقدر مرا شکنجه کردند که بیهوش شدم. آن موقع نقیب جمال گفته بود اگر ما 500 امالمشاکه داشتیم اسرائیل را فتح میکردیم.» جالب اینکه مهدی علیزاده بعد از بازیهای پاراآسیایی 2014جاکارتا هدف دیگری را جایگزین ورزش کرد. او ترجیح میدهد با اداره شرکتش که حالا برند شده، اشتغالزایی داشته باشد؛ به قول خودش هدفی بالاتر از ورزش قهرمانی.
این آزاده قهرمان با تحمل شکنجهها و پایداری روی اعتقاداتش، باعث تمجید فرمانده اردوگاه از خودش شده بود: «یک بار در چله زمستان، فرمانده اردوگاه به نام نقیب جمال مرا با لقب امالمشاکه صدا زد و پرسید: تو از دولت عراق میترسی؟ گفتم نه. مرا به دستور او در حوض وسط اردوگاه انداختند. حوضی که آبش یخ زده بود و وقتی روی آن افتادم یخ شکست. دوباره پرسید: حالا چی؟ باز هم گفتم نه. بار سوم اجازه ندادم مرا بیندازند و خودم پریدم. آب به شدت یخ بود و پهلوهای من میلرزید. آنها بعد مرا با کابل زدند. آنقدر مرا شکنجه کردند که بیهوش شدم. آن موقع نقیب جمال گفته بود اگر ما 500 امالمشاکه داشتیم اسرائیل را فتح میکردیم.» جالب اینکه مهدی علیزاده بعد از بازیهای پاراآسیایی 2014جاکارتا هدف دیگری را جایگزین ورزش کرد. او ترجیح میدهد با اداره شرکتش که حالا برند شده، اشتغالزایی داشته باشد؛ به قول خودش هدفی بالاتر از ورزش قهرمانی.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه