تابستان فصل داغ تحولات جنگ تحمیلی درعرصه دیپلماسی
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
حمایتهای بیحد وحساب و آشکار وپنهان قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه از طرف عراقی به مدت طولانی، موفقیت چشمگیری برای ارتش عراق دربرنداشت، بلکه ضمن عملیاتهایی همچون کربلای 5، ارتش عراق با وجود برتری تسلیحاتی و یگانهای رزمی پرتعدادتر، نتوانست از استحکامات خود درمقابل تهاجم رزمندگان ایرانی بخوبی دفاع نموده و مانع نزدیک شدن نیروهای ایرانی به شهر بصره که از موقعیت حساسی برخوردار بود، شود. این درحالی بود که شهرها و مراکز اقتصادی ایران توسط پیشرفتهترین هواپیماها و سلاح قدرتهای بزرگ و تحت عنوان ارتش عراق مورد شدیدترین و بیرحمانهترین بمبارانها قرار داشتند.اما توان انگیزشی در جبهههای ایران همچنان در اوج بوده و با حداقلها حماسه میآفرید. با این همه ارتش عراق که بشدت تقویت شده بود، خطر بالقوهای برای منطقه محسوب میشد و معلوم نبود سرنوشت منطقه با ارتش قدرتمند عراق بعد از جنگ چه سرنوشتی خواهد داشت. ضمن آنکه صدام نشانههایی از استیلاطلبی براعراب منطقه رانیز بروز می داد. صادرات نفت کشورهای منطقه هم با مشکل مواجه شده و درآمدهایشان کاهش یافته بود و بالطبع کمکهای کشورهای نفتی نیز به عراق تقلیل یافته بود. این موضوع میتوانست زمینهساز خیزشهای مردمی در منطقه شده ودر پیوند با خیزش مردم عراق با عنوان انتفاضه معادلات منطقهای را بهنحوی غیر قابل پیشبینی کند. دولتهای بزرگ برای مدیریت موضوع ابتدا تحرکاتی را به منظور جلبنظر جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند. برای این منظور کنفرانسی از سوی بنیاد فورد و با مشارکت اعضای دائم شورای امنیت به اضافه دبیر و معاون آن وعدهای از صاحبنظران مسائل خاورمیانه تشکیل شد که ضمن آن حقایقی از مظلومیت ایران گفته شده و برمتجاوز بودن طرف عراقی تصریح شد. گرچه هیچ یک از مقالات و سخنرانیهای این کنفرانس انتشار نیافت و کسی خروجی از آن ندید اما این کنفرانس مقدمهای شد برای صدور قطعنامهای که بعدها مورد توافق طرفین بود و پایانبخش جنگ شد. در چنین فضایی و در شرایطی که سایه ترس از قدرتیابی صدام بر دل و جان سران منطقه وحامیانشان غلبه یافته بود شورای امنیت سازمان ملل متحد اقدام به صدورقطعنامه 598 نمود.
قطعنامه 598 گرچه بر خلاف قطعنامههای قبلی در بند ششم خود بخشی از خواستههای ایران را تأمین میکرد اما در صورت عدم پذیرش طرف ایرانی، زمینه افزایش فشارهای بینالمللی برکشورمان تحت پوشش حفظ صلح و امنیت جهانی به نحوی قانونی افزایش مییافت. همینطور هم شد و بهخاطر عدم قبول ایران بهدلیل تأمین نشدن حقوق حقه خویش بهطور کامل، فشارهای بینالمللی روی ایران متمرکز شد. بهطوری که وقتی کشتی یو.اس.اس. استارک امریکایی توسط بمبافکنهای عراقی هدف قرار گرفت، امریکاییها فشار سیاسی و تبلیغاتی آن را متوجه ایران نموده و با طرح این موضوع که منطقه ناامن است وباید جنگ هرچه زودتر پایان یابد، فشار مضاعفی را علیه کشورمان به کار گرفتند. مسئولین کشورمان نیز بیکار ننشسته و سعی کردند تا روی مفاد قطعنامه تأثیر بگذارند و دیدگاههای خود را به اطلاع رئیس سازمان ملل برسانند. طرح قطعنامه 598 مورد حمایت هر 15 عضو شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت و یک رأی منفی یا ممتنع هم به آن داده نشد. قطعنامه 598 اگرچه دارای امتیازاتی از جمله قابلیت اجرایی شدن داشت، اما نقاط ضعفی نیز داشت که دبیرکل سازمان ملل طرح مکملی را در 6 ماده بهطور محرمانه به طرفین ارائه کرد.
بهدنبال صدور قطعنامه 598 در 29 تیر ماه 1366 از سوی شورای امنیت سازمان ملل، عراق با علم به اینکه ایران آن را نخواهد پذیرفت بلافاصله آن را پذیرفت و ریاکارانه آمادگی خود را برای همکاری با دبیرکل و شورای امنیت اعلام نمود.
این قطعنامه دو روز مانده به سالروز صدور آن در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران نیز بنا به دلایل تاریخی پذیرفته شد. پذیرش این قطعنامه هرچند به معنای پذیرش آتشبس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی بهدست نیاورد و نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت.
با برقراری آتشبس در مرزها با نظارت نیروهای سازمان ملل متحد پیگیریها جهت اجرایی شدن مواد قطعنامه آغاز شد و ظرف دو سال به نتایج خوبی نیز منجر گردید. در نتیجه این پیگیریها و طی نامهنگاریهای رسمی میان رؤسایجمهور دو کشور اسرای جنگی مبادله شده و تابستانی پر از خاطرات شیرین در تاریخ کشورمان به ثبت رسید. لحن آخرین نامه صدام به آیتالله هاشمی رفسنجانی نشان از پیروزی و موفقیت بزرگ دیپلماسی کشورمان در تدبیر و هدایت مذاکرات و نحوه برخورد با نامههای صدام دارد.
برخی حمله صدام به کویت را زمینهساز چنین موفقیتی میدانند، اما با توجه به شخصیت صدام چنین امری غیر قابل پذیرش است، زیرا صدام با تن دادن به کلیه خواستههای ایران تن به حقارتی تاریخی داد. اما این نکته که صدام از توان رزمی بالقوه رزمندگان هراس داشته ودر صورت برداشته شدن حمایتهای غربی وعربی از پشت رژیم بغداد و محکومیت حمله صدام به کویت و اشغال آن زمینه حملهای به عراق فراهم شود قابل قبولتر است. از اینرو صدام در اقدامی پیشگیرانه کلیه خواستههای ایران را که تا آن زمان از پذیرفتن آنها طفره میرفت پذیرفت تا خیالش از این سو آسوده باشد. آنچه در این میان قابل تقدیر است زمانشناسی واقدام بموقع و واقعگرایانه دیپلماسی کشور بود که منجر به آزادی کلیه آزادگان بتدریج شد.
دبیر گروه پایداری
حمایتهای بیحد وحساب و آشکار وپنهان قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه از طرف عراقی به مدت طولانی، موفقیت چشمگیری برای ارتش عراق دربرنداشت، بلکه ضمن عملیاتهایی همچون کربلای 5، ارتش عراق با وجود برتری تسلیحاتی و یگانهای رزمی پرتعدادتر، نتوانست از استحکامات خود درمقابل تهاجم رزمندگان ایرانی بخوبی دفاع نموده و مانع نزدیک شدن نیروهای ایرانی به شهر بصره که از موقعیت حساسی برخوردار بود، شود. این درحالی بود که شهرها و مراکز اقتصادی ایران توسط پیشرفتهترین هواپیماها و سلاح قدرتهای بزرگ و تحت عنوان ارتش عراق مورد شدیدترین و بیرحمانهترین بمبارانها قرار داشتند.اما توان انگیزشی در جبهههای ایران همچنان در اوج بوده و با حداقلها حماسه میآفرید. با این همه ارتش عراق که بشدت تقویت شده بود، خطر بالقوهای برای منطقه محسوب میشد و معلوم نبود سرنوشت منطقه با ارتش قدرتمند عراق بعد از جنگ چه سرنوشتی خواهد داشت. ضمن آنکه صدام نشانههایی از استیلاطلبی براعراب منطقه رانیز بروز می داد. صادرات نفت کشورهای منطقه هم با مشکل مواجه شده و درآمدهایشان کاهش یافته بود و بالطبع کمکهای کشورهای نفتی نیز به عراق تقلیل یافته بود. این موضوع میتوانست زمینهساز خیزشهای مردمی در منطقه شده ودر پیوند با خیزش مردم عراق با عنوان انتفاضه معادلات منطقهای را بهنحوی غیر قابل پیشبینی کند. دولتهای بزرگ برای مدیریت موضوع ابتدا تحرکاتی را به منظور جلبنظر جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند. برای این منظور کنفرانسی از سوی بنیاد فورد و با مشارکت اعضای دائم شورای امنیت به اضافه دبیر و معاون آن وعدهای از صاحبنظران مسائل خاورمیانه تشکیل شد که ضمن آن حقایقی از مظلومیت ایران گفته شده و برمتجاوز بودن طرف عراقی تصریح شد. گرچه هیچ یک از مقالات و سخنرانیهای این کنفرانس انتشار نیافت و کسی خروجی از آن ندید اما این کنفرانس مقدمهای شد برای صدور قطعنامهای که بعدها مورد توافق طرفین بود و پایانبخش جنگ شد. در چنین فضایی و در شرایطی که سایه ترس از قدرتیابی صدام بر دل و جان سران منطقه وحامیانشان غلبه یافته بود شورای امنیت سازمان ملل متحد اقدام به صدورقطعنامه 598 نمود.
قطعنامه 598 گرچه بر خلاف قطعنامههای قبلی در بند ششم خود بخشی از خواستههای ایران را تأمین میکرد اما در صورت عدم پذیرش طرف ایرانی، زمینه افزایش فشارهای بینالمللی برکشورمان تحت پوشش حفظ صلح و امنیت جهانی به نحوی قانونی افزایش مییافت. همینطور هم شد و بهخاطر عدم قبول ایران بهدلیل تأمین نشدن حقوق حقه خویش بهطور کامل، فشارهای بینالمللی روی ایران متمرکز شد. بهطوری که وقتی کشتی یو.اس.اس. استارک امریکایی توسط بمبافکنهای عراقی هدف قرار گرفت، امریکاییها فشار سیاسی و تبلیغاتی آن را متوجه ایران نموده و با طرح این موضوع که منطقه ناامن است وباید جنگ هرچه زودتر پایان یابد، فشار مضاعفی را علیه کشورمان به کار گرفتند. مسئولین کشورمان نیز بیکار ننشسته و سعی کردند تا روی مفاد قطعنامه تأثیر بگذارند و دیدگاههای خود را به اطلاع رئیس سازمان ملل برسانند. طرح قطعنامه 598 مورد حمایت هر 15 عضو شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت و یک رأی منفی یا ممتنع هم به آن داده نشد. قطعنامه 598 اگرچه دارای امتیازاتی از جمله قابلیت اجرایی شدن داشت، اما نقاط ضعفی نیز داشت که دبیرکل سازمان ملل طرح مکملی را در 6 ماده بهطور محرمانه به طرفین ارائه کرد.
بهدنبال صدور قطعنامه 598 در 29 تیر ماه 1366 از سوی شورای امنیت سازمان ملل، عراق با علم به اینکه ایران آن را نخواهد پذیرفت بلافاصله آن را پذیرفت و ریاکارانه آمادگی خود را برای همکاری با دبیرکل و شورای امنیت اعلام نمود.
این قطعنامه دو روز مانده به سالروز صدور آن در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران نیز بنا به دلایل تاریخی پذیرفته شد. پذیرش این قطعنامه هرچند به معنای پذیرش آتشبس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی بهدست نیاورد و نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت.
با برقراری آتشبس در مرزها با نظارت نیروهای سازمان ملل متحد پیگیریها جهت اجرایی شدن مواد قطعنامه آغاز شد و ظرف دو سال به نتایج خوبی نیز منجر گردید. در نتیجه این پیگیریها و طی نامهنگاریهای رسمی میان رؤسایجمهور دو کشور اسرای جنگی مبادله شده و تابستانی پر از خاطرات شیرین در تاریخ کشورمان به ثبت رسید. لحن آخرین نامه صدام به آیتالله هاشمی رفسنجانی نشان از پیروزی و موفقیت بزرگ دیپلماسی کشورمان در تدبیر و هدایت مذاکرات و نحوه برخورد با نامههای صدام دارد.
برخی حمله صدام به کویت را زمینهساز چنین موفقیتی میدانند، اما با توجه به شخصیت صدام چنین امری غیر قابل پذیرش است، زیرا صدام با تن دادن به کلیه خواستههای ایران تن به حقارتی تاریخی داد. اما این نکته که صدام از توان رزمی بالقوه رزمندگان هراس داشته ودر صورت برداشته شدن حمایتهای غربی وعربی از پشت رژیم بغداد و محکومیت حمله صدام به کویت و اشغال آن زمینه حملهای به عراق فراهم شود قابل قبولتر است. از اینرو صدام در اقدامی پیشگیرانه کلیه خواستههای ایران را که تا آن زمان از پذیرفتن آنها طفره میرفت پذیرفت تا خیالش از این سو آسوده باشد. آنچه در این میان قابل تقدیر است زمانشناسی واقدام بموقع و واقعگرایانه دیپلماسی کشور بود که منجر به آزادی کلیه آزادگان بتدریج شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه