ریشهیابی همکاریهای دیرپای دو غول سیاسی و اقتصادی
اتکای روسیه و چین به یکدیگر
احمد بوهجی، تحلیلگر سیاسی – اجتماعی
مترجم: وصال روحانی
روسیه و چین سابقه همکاریهای طولانی مدت با یکدیگر دارند و این همسویی در یکی دو دهه اخیر تشدید شده است. پس از کمونیستی شدن چین در سال 1949 تشابه آیین حکومتی آنان با اتحاد جماهیر شوروی این همکاری را ایجاب و ایجاد کرد و انعقاد یک قرارداد همکاری سی ساله بین دو سو در سال 1950 بر عمق روابط آنان افزود و جنبههای مختلفی مانند امنیتی، نظامی و اقتصادی را در بر گرفت. درست است که مائوتسه تونگ در اوایل دهه 1970 کوشید روابط قطع شده چین با امریکا را بهبود بخشد اما اجلاس موسوم به «چین و روسیه» در سال 1989 روابط دو کشور را به سطح مطلوب گذشته بازگرداند. حل مجادلههای مرزی روسیه و چین در سال 2004 و ورود روسها به نهاد موسوم به «سازمان همکاری شانگهای» این دو کشور را بیش از پیش «یکی» کرد و زمانی که چین از محکوم کردن کرملین بابت الحاق کریمه و ضمیمه کردن آن به خاک روسیه سرباز زد، روابط این دو غول اقتصادی و سیاسی به اوج شکوفایی خود رسید. در جریان المپیک زمستانی 2022 در پکن هم سران دو کشور ملاقات و گفتوگو و سپس با انتشار بیاینهای تصریح کردند که بر حجم مبادلات مختلف بین خود خواهند افزود.
شکی نیست دلیل این همسوییهای طولانی، نوع نگاه هر دو کشور به امریکا و شیوههای غلط حکومتی این کشور و دخالت آشکار کاخ سفید در امور سایر ملل است. با این حال در ارتباط با نحوه برخورد روسیه و چین با مسائل خاورمیانه تفاوتهایی وجود دارد. چینیها در این منطقه بیشتر بدنبال بسط فعالیتهای اقتصادی خود هستند و به عنوان مثال از طریق احداث جادهها و راههای طولانی ارتباطی در سطح وسیعی از غرب آسیا به منافع چشمگیری رسیدهاند. روسیه اما تقویت جایگاه سیاسیاش و رسیدن به نقطهای بالاتر از تأثیر گذاریهای اجتماعی و توسعه همکاریهای نظامیاش با برخی دولتهای خاورمیانه را تعقیب میکند و در این زمینه موفقیتهای غیر قابل انکاری هم داشته است.
جنگ هفت ماهه بین روسیه و اوکراین چالش جدیدی در خاورمیانه ایجاد کرده و نحوه برخورد چین با این ماجرا را عمدهتر کرده و البته بر حجم کوشش روسیه برای یافتن متحدانی تازه در خاورمیانه افزوده است. وقتی بخشی مهم از اروپا تصمیم به حمایت از اوکراین در این مناقشه گرفتند و کییف را به لحاظ تسلیحاتی و مالی تقویت کردند و امریکا در همین زمینه کمکهای بسیار افزونتری را به اوکراین ارائه کرد، کرملین از پکن انتظار حمایتی بیشتر از همیشه را داشت و حتی متوقع بود که دولت چین با گفتوگو با شرکا و کشورهای همسو با خود موضع مسکو را در این تقابل نظامی تقویت کند. این کاری بود که چین انجام داد و با اینکه کوشید تا سرحد امکان از رسانهای کردن آن جلوگیری کند اما آثار مثبت آن سهمی بارز در تنها نماندن روسها در ستیز تبلیغاتیاش با امریکا داشته است. درست است که بسیاری از کشورهای عرب خاورمیانه دوست و شریک اقتصادی امریکا هستند اما حمایت آشکار و نهان پکن از مسکو در حمله نظامی روسها به اوکراین روسیه را به یک نقطه تعادل رسانده و از غرق شدن در گرداب این ماجرا نجات داده است. کرملین از شدت گرفتن جنگ اقتصادی پکن با واشنگتن هم شادمان است زیرا چینیها را وادار کرده است که برای داشتن حمایت لازم بیش از پیش به روسها نزدیک شوند. این همکاری به سبب نیاز هر دو طرف به یکدیگر دایر شده و به تبع آن به این زودی متوقف نخواهد شد.
منبع: National Interest
مترجم: وصال روحانی
روسیه و چین سابقه همکاریهای طولانی مدت با یکدیگر دارند و این همسویی در یکی دو دهه اخیر تشدید شده است. پس از کمونیستی شدن چین در سال 1949 تشابه آیین حکومتی آنان با اتحاد جماهیر شوروی این همکاری را ایجاب و ایجاد کرد و انعقاد یک قرارداد همکاری سی ساله بین دو سو در سال 1950 بر عمق روابط آنان افزود و جنبههای مختلفی مانند امنیتی، نظامی و اقتصادی را در بر گرفت. درست است که مائوتسه تونگ در اوایل دهه 1970 کوشید روابط قطع شده چین با امریکا را بهبود بخشد اما اجلاس موسوم به «چین و روسیه» در سال 1989 روابط دو کشور را به سطح مطلوب گذشته بازگرداند. حل مجادلههای مرزی روسیه و چین در سال 2004 و ورود روسها به نهاد موسوم به «سازمان همکاری شانگهای» این دو کشور را بیش از پیش «یکی» کرد و زمانی که چین از محکوم کردن کرملین بابت الحاق کریمه و ضمیمه کردن آن به خاک روسیه سرباز زد، روابط این دو غول اقتصادی و سیاسی به اوج شکوفایی خود رسید. در جریان المپیک زمستانی 2022 در پکن هم سران دو کشور ملاقات و گفتوگو و سپس با انتشار بیاینهای تصریح کردند که بر حجم مبادلات مختلف بین خود خواهند افزود.
شکی نیست دلیل این همسوییهای طولانی، نوع نگاه هر دو کشور به امریکا و شیوههای غلط حکومتی این کشور و دخالت آشکار کاخ سفید در امور سایر ملل است. با این حال در ارتباط با نحوه برخورد روسیه و چین با مسائل خاورمیانه تفاوتهایی وجود دارد. چینیها در این منطقه بیشتر بدنبال بسط فعالیتهای اقتصادی خود هستند و به عنوان مثال از طریق احداث جادهها و راههای طولانی ارتباطی در سطح وسیعی از غرب آسیا به منافع چشمگیری رسیدهاند. روسیه اما تقویت جایگاه سیاسیاش و رسیدن به نقطهای بالاتر از تأثیر گذاریهای اجتماعی و توسعه همکاریهای نظامیاش با برخی دولتهای خاورمیانه را تعقیب میکند و در این زمینه موفقیتهای غیر قابل انکاری هم داشته است.
جنگ هفت ماهه بین روسیه و اوکراین چالش جدیدی در خاورمیانه ایجاد کرده و نحوه برخورد چین با این ماجرا را عمدهتر کرده و البته بر حجم کوشش روسیه برای یافتن متحدانی تازه در خاورمیانه افزوده است. وقتی بخشی مهم از اروپا تصمیم به حمایت از اوکراین در این مناقشه گرفتند و کییف را به لحاظ تسلیحاتی و مالی تقویت کردند و امریکا در همین زمینه کمکهای بسیار افزونتری را به اوکراین ارائه کرد، کرملین از پکن انتظار حمایتی بیشتر از همیشه را داشت و حتی متوقع بود که دولت چین با گفتوگو با شرکا و کشورهای همسو با خود موضع مسکو را در این تقابل نظامی تقویت کند. این کاری بود که چین انجام داد و با اینکه کوشید تا سرحد امکان از رسانهای کردن آن جلوگیری کند اما آثار مثبت آن سهمی بارز در تنها نماندن روسها در ستیز تبلیغاتیاش با امریکا داشته است. درست است که بسیاری از کشورهای عرب خاورمیانه دوست و شریک اقتصادی امریکا هستند اما حمایت آشکار و نهان پکن از مسکو در حمله نظامی روسها به اوکراین روسیه را به یک نقطه تعادل رسانده و از غرق شدن در گرداب این ماجرا نجات داده است. کرملین از شدت گرفتن جنگ اقتصادی پکن با واشنگتن هم شادمان است زیرا چینیها را وادار کرده است که برای داشتن حمایت لازم بیش از پیش به روسها نزدیک شوند. این همکاری به سبب نیاز هر دو طرف به یکدیگر دایر شده و به تبع آن به این زودی متوقف نخواهد شد.
منبع: National Interest
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه