چگونه رسانه‌های بیگانه از «زن» به‌عنوان ابزاری برای آشوب آفرینی سیاسی استفاده می‌کنند؟

جدال نمادین


پهنه تجمعات خیابانی در طول سال‌های اخیر و به مرور شاهد بازیگری متمایز است؛ زن. هم حضور زن در تجمعات و هم سوژه‌پردازی رسانه‌ای پیرامون زن باعث شده تا مقوله تجمعات و جریان‌سازی رسانه‌ای از این مقوله وارد فاز جدیدی از پیچیدگی شود. با نگاهی گذرا به تجمعات شهری در ایران می‌توان دریافت که اغلب روندها و کلان روندهای رسانه‌ای در نهایت یا به زن ختم می‌شوند یا جایگاهی کلیدی را برای وی درنظر می‌گیرند. اما دلیل استفاده مکرر از زنان به‌عنوان عامل پیش برنده مقاصد سیاسی چیست؟ توطئه گران چه مزیتی در این شیوه از ایجاد ناآرامی که زنان در آنها نقش پررنگی داشته باشند، می‌بینند؟ زمینه‌های بومی تأثیر‌گذاری این شیوه چیست؟ و در نهایت اینکه عکس العمل‌های بهینه نسبت به این رخداد از چه قرارند؟ در مباحث جامعه‌شناسی تغییرات مهم اجتماعی، نقش زنان بخصوص در دوران جدید حائز اهمیت مضاعف است. در سالیان اخیر و با افزایش حضور زنان ایرانی در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی، همزمان با تغییر سبک زندگی اجتماعی در ایران، «هویت زنانه» تا حدی دستخوش تغییرات فرهنگی شده است، که نتایج آن در عرصه‌های مختلف قابل رؤیت است. این تغییر و تحول در جایگاه اجتماعی جنس زن - که بخشی از آن به‌واسطه دیدگاه متعالی جمهوری اسلامی به زن شکل‌ گرفته است و به‌نوعی یکی از نقاط قوت و از مزیت‌های نظام اسلامی است- از نظرگاه عناصر مخالف جمهوری اسلامی هم دور نبوده و به‌مثابه فرصتی طلایی برای سوءاستفاده از برخی جوانب آن به‌عنوان «تهدیدی» برای قلب ماهیت جمهوری اسلامی در نظر گرفته‌شده است. تلفیق «طرح‌های براندازانه بر بستر مطالبات زنانه» یا به بیان دیگر، «تغییر اجتماعی زن محور» مورد توجه قرارگرفته است. جایگاه مهم زن در نظام دینی و سیاسی و دنبال کردن ایجاد جنبشی فمینیستی در میان زنان طبقه متوسط، امکانی را برای مخالفت‌های مذهبی و ساختاری در اختیار عناصر برانداز قرار می‌دهد.

عکس از یلدا معیری؛ عکاسی که عکس کارگردانی شده معروفش در آشوب‌های دی ماه ۹۶ در رسانه های بین‌المللی و شبکه‌های اجتماعی بازتاب گسترده‌ای داشت و توسط انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران جایزه برتر را از آن خود کرد. جالب اینجا است که این عکس مدت‌ها در رسانه‌های اجتماعی به عنوان عکس واقعی از آشوب‌ها دست به دست می‌شد و در رابطه با آن به دروغ اعلام می‌شد که پلیس ضدشورش از نارنجک دودزا علیه معترضین استفاده کرده‌است؛ تا جایی که حتی رئیس جمهور امریکا در یک توئیت ضدایرانی، از این عکس به‌عنوان عکسی از آشوب‌ها استفاده کرده بود. معیری بعدها در مصاحبه‌ای اعلام کرد: «به‌عنوان یک ایرانی که هر روز و هر روز بیشتر از تحریم‌های ایالات متحده آسیب می‌بیند، بخاطر تفاوت قیمت ارز و پول ملی قادر به مسافرت به کشورهای همسایه هم نیست دیدن این عکس در پشت توئیت آقای ترامپ و مصاحبه مطبوعاتی آقای پمپئو و هر سیاستمدار امریکایی بزرگی، شرمندگی زیادی به‌همراه دارد. این عکس، از مردم ایران و برای مردم ایران گرفته شده است و نباید توسط هیچکس دیگری مورد سوءاستفاده قرار بگیرد»

زن و کنش‌گری سیاسی و اجتماعی در ایران
کاراکتر زن در کمی بیش از یک سده اخیر تاریخ ایران نقش پررنگ تری نسبت به قبل از آن دارد. «نسوان» که حلقه مفقود و گمنام تاریخ و تاریخ‌نویسی در ایران و منطقه بوده اند، بنا به دلایلی از حدود صد سال گذشته مستقیم و غیرمستقیم منشأ رخداد‌های عظیمی در عرصه تحولات سیاسی اجتماعی ایران می شوند. حمایت از زن گرجی تازه مسلمان شده در برابر سفیر روس، جنبش توتون و تنباکو، جنبش مشروطه خواهی، حمله سیصد زن به مجلس دوم به جهت تهدید نمایندگان مجلس، بایکوت محصولات اروپایی(که روزنامه‌ها از این واقعه به‌عنوان «مردانگی زنان» یاد کردند)  یا مسائل منفی و انحرافی  چون مسأله بهاییت و نقش برجسته طاهره قرة العین و بهیه خانم، مسأله کشف حجاب رضاخانی و واقعه گوهرشاد و نهایتاً حضور برجسته زنان حتی زنان روستایی در فرایند به حاصل نشستن انقلاب اسلامی از  جمله نقاط پر رنگ نقش‌آفرینی زنان است. این سابقه تاریخی و وجود یک‌سری ملاحظات مختص به این جنس در جامعه ایرانی، زن را برخلاف مرد، از صرف یک مشارکت کننده سیاسی و اجتماعی فراتر می برد. ما اکنون با پدیده‌ای مواجهیم که سعی می‌شود از آن نمادسازی شود و از نظر جریان‌های رسانه‌ای بیگانه، از این جهت از ارزش افزوده بالایی برخوردار است. حرکت‌های جسته و گریخته زنانه در بافت تاریخ به ظاهر مردانه ایران، ذهنیتی مشتمل بر منحصر به فرد بودن و خاص بودگی، اثرگذاری، جدی بودن و ریشه‌ای بودن زنان و اعتراضات برپا شده توسط آنان را القا می کند. زن در ایران کنونی تمام آنچه در بالا ذکر شد با خود به‌دنبال دارد با این تفاوت که به حاشیه رفتن زیست سنتی، رواج فرهنگ مدرنیته و مناسبات آن بخصوص در کلانشهرها، اگر چه نقش مناسبی به زن اعطا نکرده، بخش عمده‌ای از منزلت سنتی پیشین را نیز از او منفصل کرده است. این پدیده فرهنگی ضمن ایجاد حسی از به حاشیه‌رفتگی و غیبت اجتماعی، زن را در صدد حرکتی هویت جویانه برمی‌انگیزد. حرکت کور به سمت مرام‌های فمینیستی و تشدید عطش مطالبات غیربومی که به وضوح هیچ ارتباطی با نیازهای یک زن ایرانی ندارد نیز منبعث از همین انگیزه هویت طلبی است. بدنه این جریان مانند غالب جریان‌های بورژوازی‌مآبانه ایرانی، نه اینکه از حیث نگرش سیاسی در جبهه مقابل جریان انقلاب قرار بگیرد، بلکه بیشتر مشتمل بر افرادی «سیاست زدایی شده»اند. عدم آگاهی از اتمسفر سیاست این بدنه را آماج برنامه‌ریزی‌های سیاسی جریانات دیگر می کند. این بهره‌برداری مغرضانه، البته در اغلب اوقات توانسته خود را به معرض نمایش بگذارد.


تصویرسازی از زن به مثابه نماد روشنفکری
اگر نخواهیم به گذشته دور و درازی برویم، از  ابتدایی‌ترین ادراک‌سازی رسانه‌ای از زن  می‌توان زهرا رهنورد را مثال زد  که در عمده سخنرانی‌های میرحسین موسوی در کنار او حاضر می‌شد و برای اولین بار صحنه‌ای از همراهی همسر یک شخصیت برجسته سیاسی را به نمایش گذاشت. رسانه‌ها سعی کردند این عمل را نشانه نواندیشی القا کنند. نمونه دیگر در اتفاقات آن سال‌ها مرگ مشکوک ندا آقاسلطان بود؛ آقا سلطان دختری بود که با انتشار کلیپ مشکوک هدف قرار گرفتن وی، به یکی از محرک‌ها در سال‌های 88 تبدیل شد. اگر چه صحنه‌هایی از کشتارهای دردناک تری نیز در آن موسم به وقوع پیوست (برای نمونه هجمه به مردم عادی از سوی برخی آشوبگران یا زنده سوزی نیروهای بسیج)، اما از نظر رسانه‌ها هیچ‌کدام اهمیت مورد مذکور را نداشت؛ این خود شاهد دیگری برای برجستگی مسأله زن و حساسیت موضوع از دید رسانه‌های بیگانه است. مرگ مشکوک «ندا آقاسلطان» جدای از عاملیت و چگونگی آن، به هر طریق در مقطعی از این چهره برای اپوزیسیون جمهوری اسلامی، برند ساخته بود. اگر چه هدف این جریان یعنی براندازی محقق نشد اما از آن به بعد، سعی کردند با بهره‌گیری از این برند، امکان حفظ خاطره جمعی بدنه اجتماعی خود و ایجاد یک محور برای اجتماعی دایر بر مدار این شخصیت را فراهم کنند. به نظر می رسد که از دید رسانه‌های بیگانه، یکی از تکنیک‌های مشابه و پرکاربرد در شورش‌های منطقه نیز همین مسأله، یعنی «زنان» باشد. استفاده از زن در صحنه‌سازی و تبلیغ و پروپاگاندا سابقه‌ای طولانی در جهان دارد. منتها این مسأله در بستر این منطقه و به‌صورت خاص در ایران حائز یک‌سری تمایزات در خور تأمل است.


تابوشکنی و ترویج ناهنجاری در جامعه ایران
جنجال‌سازی رسانه‌ای دیگری که پیرامون زن انجام گرفت، راه انداختن کمپین‌هایی با موضوعیت زنان بود که در آنها از زنان ایرانی خواسته می‌شد حجاب خود را در مکان‌های عمومی بردارند. این دست حرکت‌ها به این دلیل که همزمان بود با گسترش رسانه‌های اجتماعی و افزایش ضریب نفوذ اینترنت، نسبت به سایر حرکت‌های زنانه از برد رسانه‌ای بیشتری برخوردار بود و رسانه‌های بیگانه نیز سعی کردند با واژه پردازی، آن را حرکتی کاملاً زنانه القا کنند. در حال حاضر نیز لیدر این جریان، به واسطه شبکه اجتماعی خود و با پردازش شبکه‌های ماهواره‌ای و حمایت‌های مالی دولت‌های غربی و امریکایی، جامعه زنان ایرانی را به شکستن آنچه که تابو‌های زن ستیز می‌نامد دعوت می‌کند که کلید واژه «دختران خیابان انقلاب» نمونه‌ای از اقدامات او و حامیانش است.


جنجال‌سازی پیرامون ورود زنان به ورزشگاه
ورود زنان به ورزشگاه مسأله‌ای است که رسانه‌های بیگانه سعی داشتند در سال‌های گذشته حتی بالاترین سطوح حقوقی و سیاسی و دینی کشور را نیز درگیر آن کنند. این موضوع که در داخل نیز تبدیل به بهانه خوبی برای جریان‌های شبه روشنفکری شده بود، در نهایت توانست با قربانی گرفتن در قالب اتفاقی تلخ که در آن دختری اقدام به خودسوزی کرده بود، مقاصد سیاسی و آشوب آفرینی اجتماعی خود را به پیش ببرد. عملیات روانی پیرامون کلیدواژه «دختر آبی» را بیشتر می‌توان در پس یک اتفاق برنامه‌ریزی نشده و در جهت بهره‌برداری از آن دانست و همین امر نشان‌دهنده سرعت عمل و انسجام در طراحی و اجرای آن توسط جبهه رسانه‌ای معارض ایران دارد. این اتفاق بخوبی نشان داد که بهره‌برداری و مصادره رخدادهای مربوط به حوزه زنان از اولویت‌های دست‌اول رسانه‌های ضدانقلاب در طول سال‌های اخیر بوده است؛ حقیقت این موضوع به این تصور سیاستگذاران مخالفان خارج نشین بازمی‌گردد که زنان را باید به‌عنوان نیروی آوانگارد و پیشروی تغییر اجتماعی و سیاسی در ایران به حساب آورد. تصوری که مبنایش، جایگاه مهم زنان در حیات اجتماعی ایران است و با هدف پیشبرد مقاصد سیاسی، زن را به‌عنوان ابزار می‌بیند.

نمادسازی از زن به‌عنوان قهرمان تجمعات خیابانی
در اتفاقات دی‌ماه 96 و آبان‌ماه 98، اگرچه تجمعات خیابانی منحصر به زنان نبودند و ارتباطی هم با مسائل زنان نداشتند، اما مسأله لیدری زنان و سر دادن شعار‌های خاص به‌ واسطه آنان، توسط کاربران شبکه‌های اجتماعی با نگاه متفاوت‌تری دنبال می‌شد. بررسی‌ها نشان می‌دهد در تجمعات سال 98 افراد آموزش‌دیده در گروه‌های ۵ تا ۷ نفره سازماندهی شده‌اند و بر خلاف اغتشاشات سال ۹۶ که زنان هدایت این گروه‌ها را بر عهده داشتند، این‌بار مردانی که اکثراً قوای جسمانی بالایی دارند در این «هسته‌های خشونت» نقش‌آفرینی می‌کنند. موارد کشف شده از این افراد نشان می‌دهد «هسته خشونت» در لایه اول به نارنجک دست‌ساز، ژل‌های آتش‌زا، ابزار شکستن قفل و سلاح سرد مجهز هستند که توسط یک یا چند موتورسوار مسلح با سلاح گرم درلایه دوم پشتیبانی می‌شوند، اما نکته جالب توجه آن است که در لایه سوم، زنان جوانی وظیفه تهییج مردم حاضر در میدان بویژه جوانان را بر عهده دارند که با هدف تحریک عواطف، آنها را برای پیوستن به اقدامات خرابکارانه تشویق می‌کردند؛ موضوعی که در تجمعات روزهای اخیر نیز مشاهده می‌شود و انتشار کلیپ‌ها و تصاویر کارگردانی شده از حضور زنان و نمادسازی درباره آن، شاهدی بر این مطلب است.

ایجاد تزلزل در نیروهای امنیتی و دوگانه‌سازی جعلی از زن و مرد
جامعه ایران یک جامعه با ارزش‌های اخلاقی حساس نسبت به زن است. زن در این جامعه موجودیتی محرمانه‌تر و چهره‌ای آرام و بردبار است. حضور این جنس با تمام خصوصیاتی که ذکر شد، باعث جلوه دادن شرایط به‌عنوان شرایط بسیار سخت و خاص (که حتی توانسته زن را با همه محدودیت‌های اجتماعی، ناچار به فریاد کند) و ایجاد یک بار روانی، فردی و اجتماعی بر مردان ساکت و بی‌کنش و در نتیجه تحریک آنان می‌شود. به همین منظور عموماً کلمه «بی‌غیرت» ضرباهنگ شعار‌های گروه‌های زنانه علیه مردانی که آنها منفعل و ساکت می‌خوانند، بوده است. مردانه بودن نیروهای امنیتی و ایجاد تزلزل در آنها نیز دلیل دیگری بر این امر است؛ ایجاد سستی و رخنه در نیروهایی که خود را مسلح در برابر زنانی بی‌سلاح می‌بینند، می‌تواند از جمله دیگر اهداف مورد نظر رسانه‌های مذکور باشد.

بالا بودن هزینه و فشار روانی برخورد سخت با زنان
تصاویر خبری حاکی از مبارزه یک مأمور باتوم به دست با یک مرد چماق‌دار چندان ذهنیتی از انگاره جعلی ستمگری به نمایش نمی‌گذارد، اما تجربه نشان می‌دهد آنچه بیش از همه مخاطبان را آزرده می‌کند، دیدن زنان ضربت خورده، مجروح و کشته شده در این ناآرامی‌ها است. یکی از سناریوهایی که صحنه‌سازان آشوب‌های خیابانی دنبال می‌کنند، آن است که زنانی به‌ صورت انتخاب شده و هدفمند، سعی در برانگیختن واکنش مأموران دارند؛ زنانی که بر اساس سناریوهای از پیش تعیین‌شده و با هماهنگی افرادی دوربین به دست، به مقابله آشکار با مأموران می‌پردازند تا خوراک رسانه‌ای برای رسانه‌های بیگانه تهیه کنند. نباید از نظر دور داشت که به‌ دلیل جایگاه مهم زن در جامعه ایرانی و حرمت آن، نسبت به زنان حساسیت امنیتی کمتری از سوی مأموران وجود دارد و به همین خاطر عمدتاً برای انجام عملیات میدانی از سوی جریان‌های خارجی، روی این قشر سرمایه‌گذاری بیشتری صورت می‌گیرد.


کسب همراهی بین‌المللی و القای گزاره زن‌ستیزی در ایران برای دولت‌های خارجی
​​​​​​​نباید از نظر دور داشت که الگوی بهره‌برداری از زن و اساساً مقوله جاسوسی و خرابکاری، مختص یهود و جریان بهائیت در ایران است. تشریح تاریخ این جریان برای قشر نوجوان و جوان در کتب درسی یا به هر طریق دیگر مفید خواهد بود. پیگیری سیاست تحریک آشوب مدنی توسط دول سلطه‌گر و متخاصم علیه دولت‌های استقلال‌طلب منطقه در هر مرحله به اقتضای تجربه و آزمون با پختگی بیشتری دنبال می‌شود. بنیه این آشوب‌ها که به مرور گرانبار از عادات و نمادهای بومی شده است، در هر مرحله از رخداد از توان اثر‌گذاری بیشتری برخوردار می‌شود. در اثر این تکوین، اثربخشی تجمعات جنبه‌ای چند بعدی پیدا می‌کند؛ به نحوی که همواره منفعت نسبی دولت‌های مداخله‌گر بالا می‌رود، بدین معنا که حتی به فرض عدم وقوع تغییر اساسی در شاکله دولت هدف، تحول قابل ملاحظه‌ای در بافت عمومی و افکار مردمی و حتی بین‌المللی شکل می‌گیرد و این تغییر خود بستری برای یک گام به پیش نهادن دولت‌های متقابل  در جهت احقاق مطامع خویش است.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8011/6/627571/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها