فایسال سویسال از تجربه ساخت «درخت خاموش» به «ایران» گفته است
به دنبال درونیات انسانها هستم
مژده متین پور/ فایسال سویسال، شاعر و کارگردانی از سینمای ترکیه است که از دانشگاه هنر تهران فارغالتحصیل شده است. دومین فیلم سینمایی او، «درخت خاموش» بهعنوان محصول مشترک ایران و ترکیه با سرمایهگذاری شبکه TRT ترکیه و بنیاد سینمایی فارابی در گروه سینمای هنر و تجربه در حال اکران است. «درخت خاموش» که تاکنون 21 جایزه بینالمللی دریافت کرده است، در فهرست نامزدهای نماینده اسکار ترکیه 2023 قرار دارد و عوامل فنی مراحل پس از تولید این فیلم از سینمای ایران هستند. اکران «درخت خاموش» در ایران از روز چهارشنبه، شانزدهم شهریور در سینماهای گروه هنر و تجربه آغاز شده است. سردار اورچین، سزین آکباش اوغلو، مرت یاووزکان و کوبرا کیپ در این فیلم ایفای نقش کردهاند. «درخت خاموش» درباره زندگی نویسندهای است که در مرز جدایی از همسرش قرار دارد و در همین حین برملا شدن رازی از زندگی گذشته پدرش او را در مسیر جدیدی قرار میدهد.
چطور شد که تصمیم گرفتید در تولید فیلم سینمایی دومتان به سراغ ایران بیایید؟
«درخت خاموش» اولین همکاری من با ایران نیست، چون من در ایران تحصیل کردهام و از دانشگاه هنر تهران فارغالتحصیل شدهام. در همان دوران هم یک فیلم با هم دانشکدهایهایم ساختیم که تجربه بسیار خوبی برایم بود و این فیلم هم کلی جایزه گرفت. بعد از آن هم برای مراحل پس از تولید فیلم اولم به سراغ هنرمندان ایرانی آمدم چون در ایران دوستان خوبی داشتم و دستمزد آنان هم برایم مناسب بود. فرشاد نیکومنش فیلمام را تدوین کرد، هوتن حقشناس تصحیح رنگاش را انجام داد و بازهم آقای محسن روشن کارم را صداگذاری کرد و حتی برای موسیقی فیلم هم قطعهای از کیهان کلهر را انتخاب کردیم. بنابراین از قبل تجربه خوبی از کار با ایرانیان داشتم و بعد که شنیدم بنیاد سینمایی فارابی از فیلمهای تولید مشترک حمایت میکند، طرح فیلمام را فرستادم و آنها نیز قبول کردند. همچنین آقای علی نوری اسکویی هم قبول کرد بهعنوان تهیهکننده با فیلمام همکاری کند.
شما در فیلم «درخت خاموش» در کنار دیگر نویسندگان ترک به صادق هدایت، نویسنده ایرانی اشاره میکنید. آیا او را میشناسید؟
بله، او بسیار معروف است و داستانهایش را خیلی دوست دارم، چون فضای فیلمهای من اغلب سوررئال است. رمان «بوف کور» او را خواندهام و تحتتأثیرش قرار گرفتم، رمان شاهکاری است و ما در ادبیات ترکیه هم نویسندهای به نام احمد حلمی از فیلیبه داریم که رمانی مشابه هدایت نوشته است. بیشتر فیلمهایی که تاکنون ساختهام فضایی بین رؤیا و واقعیت داشتهاند، فقط در فیلم «درخت خاموش» است که به سمت فضای رئالیستی معاصر روز رفتهام. با اینکه حتی در این فیلم هم صحنهای بین رؤیا و واقعیت وجود دارد؛ در جایی که حیاتی خودش را جای پدرش میگذارد. من فکر میکنم حتی به خاطر شباهت شخصیت حیاتی و نویسنده «بوف کور» مخاطب فکر میکند که حیاتی هم به سرنوشت او دچار میشود.
به کتابهای دیگری هم در طول فیلم اشاره میکنید، یکی از آنها رمان «جنایت و مکافات» داستایفسکی است. چرا به این رمان هم اشاره کردید؟
من چندین بار رمان «جنایت و مکافات» را خواندهام و تحتتأثیر آن قرار گرفتم. البته در آن رمان شخصیت اصلی کاری را گردن میگیرد که واقعاً انجام داده است، در حالی که «حیاتی»، شخصیت فیلم من از این نظر متفاوت است و اگر قرار باشد او را با شخصیتی از ادبیات روسیه مقایسه کنیم، به نظر من بیشتر به رمان «برادران کارامازوف» نزدیک است. چون او هم پدرش را نکشته، ولی چون همیشه میخواسته پدرش را بکشد، اعلام میکند که من او را کشتم. البته به غیر از رمان داستایفسکی، شخصیت کتاب «کافکا» هم مثل حیاتی عمل میکند. او هم بهدلیل جرمی دستگیر میشود که اصلاً نمیداند آن جرم چیست. شخصیت حیاتی هم این مسیر را طی میکند، جامعه از او انتظار دارد که جرم را بپذیرد. در ابتدا او مشکلاش را با گذشته پدرش حل میکند، چون پدرش بعد از کودتا دچار عذاب وجدان شده است، او شاهد شکنجه دوستش بوده و حتی مجبور شده تا مرگ او را لاپوشانی کند و بعد مجبور به خودکشی میشود چون طاقت تحمل این عذاب وجدان را ندارد. زمانی که این اتفاق برای حیاتی میافتد، آنجاست که او پدرش را درک میکند، جایی که خودش شاهد قتلی میشود و نمیتواند کاری انجام دهد. بعد از آن است که حیاتی تصمیم میگیرد مسئولیت گناه دیگری را برعهده بگیرد. هنر و قصه به او کمک میکنند که از این ماجرا عبور کند. این همان اتفاقی است که برای ما، هنرمندانی که در ترکیه زندگی میکنیم میافتد چون ما نمیتوانیم آثار خودمان را به خاطر اتفاقات سیاسی بسازیم و حیاتی راهی برای این مشکل نشان میدهد. از سمت دیگر ما همسر حیاتی را داریم که من به عمد میخواستم او را به سمتوسویی ببرم که در جایی بیننده احساس کند اگر هم حیاتی واقعاً او را کشته باشد، حق دارد و اتفاق بدی هم نیست. البته همسر حیاتی دلایل خودش را دارد ولی دوست داشتم این شخصیت گاهی نفرتانگیز باشد. تلاش کردم او شخصیت خاکستری باشد، چون در ترکیه جنبش فمینیست بسیار قوی است و نمیخواستم با آنها درگیر شوم. فقط میخواستم نشان بدهم که حیاتی تلاش میکند تا او را راضی کند، ولی در نهایت حرف اصلی این بود که هرچقدر هم او بد باشد، بهعنوان یک انسان حق نداریم حق حیات را از کسی بگیریم. حیاتی هم میخواهد این حرف را ثابت کند.
ولی به نظر میرسد میخواستید به خشونت علیه زنان اشاره کنید. البته شما به خشونت علیه مردان هم اشاره میکنید. در واقع گویی شما به خشونت علیه بشریت اشاره میکنید، درست است؟
من هنرمندی نیستم که فیلمهای اجتماعی بسازم. بیشتر به درونیات انسانها علاقهمند هستم ولی در کشور ترکیه اتفاقات تلخ مبنی بر خشونت علیه زنان زیاد اتفاق میافتد که دوست داشتم به آن اشاره کنم. میخواستم ببینم اگر مردی در این جامعه که انتظار خشونت دارد، همسرش را نکشته باشد، چه اتفاقی میافتد. او مجبور میشود که این جرم را برعهده بگیرد و اگر این کار را میکند به خاطر حیلهگری اوست یا میخواهد ثابت کند که مرد قوی است یا علت دیگری دارد. من بهدنبال درونیات انسانها هستم و بعد از خواندن رمانهای داستایفسکی، کافکا و... دلیل دیگری پیدا کردم.
چرا از ستارههای معروف سریالهای ترکی در ساخت فیلم «درخت خاموش» استفاده نکردید؟ این به خاطر بودجه بود یا عدم تمایل خودتان؟! در ایران بسیاری از کارگردانان هنری ترجیح میدهند از چنین سلبریتیهایی در فیلمهایشان استفاده نکنند، آیا در سینمای ترکیه هم این روال وجود دارد؟
متأسفانه بازیگران معروف سریالهای ترکی وقت زیادی برای حضور در سینما ندارند و از طرف دیگر من فکر نمیکنم ستارههای خیلی معروف از پس این کار بربیایند. من با بازیگران بسیاری برای همکاری صحبت کردم، البته بازیگرانی که در فیلم «درخت خاموش» هستند هم بسیار معروفاند ولی دنیای سینمای ترکیه با سریالهایش تفاوت زیادی دارد. بازیگران این سریالها به سختی میتوانند برنامههای فیلمبرداریشان را با سینما تطبیق بدهند. اگر آنها را دعوت به همکاری کنید، باید مطابق برنامههای آنها پیش بروید. فیلمی مثل «درخت خاموش» نیاز به بازیگری دارد که انگیزه و حوصله لازم را داشته باشد. بودجه تأثیرگذار است ولی بسیاری از بازیگران معروف ترکیه برای بازی در یک فیلم خوب حاضر هستند دستمزدهایشان را پایین بیاورند، چون سینما چیز دیگری است و برای آنها هم مهم است که فیلمهای خوب در کارنامه خودشان داشته باشند. این خودش انگیزه خوبی برای بازیگران است.
چطور شد که تصمیم گرفتید در تولید فیلم سینمایی دومتان به سراغ ایران بیایید؟
«درخت خاموش» اولین همکاری من با ایران نیست، چون من در ایران تحصیل کردهام و از دانشگاه هنر تهران فارغالتحصیل شدهام. در همان دوران هم یک فیلم با هم دانشکدهایهایم ساختیم که تجربه بسیار خوبی برایم بود و این فیلم هم کلی جایزه گرفت. بعد از آن هم برای مراحل پس از تولید فیلم اولم به سراغ هنرمندان ایرانی آمدم چون در ایران دوستان خوبی داشتم و دستمزد آنان هم برایم مناسب بود. فرشاد نیکومنش فیلمام را تدوین کرد، هوتن حقشناس تصحیح رنگاش را انجام داد و بازهم آقای محسن روشن کارم را صداگذاری کرد و حتی برای موسیقی فیلم هم قطعهای از کیهان کلهر را انتخاب کردیم. بنابراین از قبل تجربه خوبی از کار با ایرانیان داشتم و بعد که شنیدم بنیاد سینمایی فارابی از فیلمهای تولید مشترک حمایت میکند، طرح فیلمام را فرستادم و آنها نیز قبول کردند. همچنین آقای علی نوری اسکویی هم قبول کرد بهعنوان تهیهکننده با فیلمام همکاری کند.
شما در فیلم «درخت خاموش» در کنار دیگر نویسندگان ترک به صادق هدایت، نویسنده ایرانی اشاره میکنید. آیا او را میشناسید؟
بله، او بسیار معروف است و داستانهایش را خیلی دوست دارم، چون فضای فیلمهای من اغلب سوررئال است. رمان «بوف کور» او را خواندهام و تحتتأثیرش قرار گرفتم، رمان شاهکاری است و ما در ادبیات ترکیه هم نویسندهای به نام احمد حلمی از فیلیبه داریم که رمانی مشابه هدایت نوشته است. بیشتر فیلمهایی که تاکنون ساختهام فضایی بین رؤیا و واقعیت داشتهاند، فقط در فیلم «درخت خاموش» است که به سمت فضای رئالیستی معاصر روز رفتهام. با اینکه حتی در این فیلم هم صحنهای بین رؤیا و واقعیت وجود دارد؛ در جایی که حیاتی خودش را جای پدرش میگذارد. من فکر میکنم حتی به خاطر شباهت شخصیت حیاتی و نویسنده «بوف کور» مخاطب فکر میکند که حیاتی هم به سرنوشت او دچار میشود.
به کتابهای دیگری هم در طول فیلم اشاره میکنید، یکی از آنها رمان «جنایت و مکافات» داستایفسکی است. چرا به این رمان هم اشاره کردید؟
من چندین بار رمان «جنایت و مکافات» را خواندهام و تحتتأثیر آن قرار گرفتم. البته در آن رمان شخصیت اصلی کاری را گردن میگیرد که واقعاً انجام داده است، در حالی که «حیاتی»، شخصیت فیلم من از این نظر متفاوت است و اگر قرار باشد او را با شخصیتی از ادبیات روسیه مقایسه کنیم، به نظر من بیشتر به رمان «برادران کارامازوف» نزدیک است. چون او هم پدرش را نکشته، ولی چون همیشه میخواسته پدرش را بکشد، اعلام میکند که من او را کشتم. البته به غیر از رمان داستایفسکی، شخصیت کتاب «کافکا» هم مثل حیاتی عمل میکند. او هم بهدلیل جرمی دستگیر میشود که اصلاً نمیداند آن جرم چیست. شخصیت حیاتی هم این مسیر را طی میکند، جامعه از او انتظار دارد که جرم را بپذیرد. در ابتدا او مشکلاش را با گذشته پدرش حل میکند، چون پدرش بعد از کودتا دچار عذاب وجدان شده است، او شاهد شکنجه دوستش بوده و حتی مجبور شده تا مرگ او را لاپوشانی کند و بعد مجبور به خودکشی میشود چون طاقت تحمل این عذاب وجدان را ندارد. زمانی که این اتفاق برای حیاتی میافتد، آنجاست که او پدرش را درک میکند، جایی که خودش شاهد قتلی میشود و نمیتواند کاری انجام دهد. بعد از آن است که حیاتی تصمیم میگیرد مسئولیت گناه دیگری را برعهده بگیرد. هنر و قصه به او کمک میکنند که از این ماجرا عبور کند. این همان اتفاقی است که برای ما، هنرمندانی که در ترکیه زندگی میکنیم میافتد چون ما نمیتوانیم آثار خودمان را به خاطر اتفاقات سیاسی بسازیم و حیاتی راهی برای این مشکل نشان میدهد. از سمت دیگر ما همسر حیاتی را داریم که من به عمد میخواستم او را به سمتوسویی ببرم که در جایی بیننده احساس کند اگر هم حیاتی واقعاً او را کشته باشد، حق دارد و اتفاق بدی هم نیست. البته همسر حیاتی دلایل خودش را دارد ولی دوست داشتم این شخصیت گاهی نفرتانگیز باشد. تلاش کردم او شخصیت خاکستری باشد، چون در ترکیه جنبش فمینیست بسیار قوی است و نمیخواستم با آنها درگیر شوم. فقط میخواستم نشان بدهم که حیاتی تلاش میکند تا او را راضی کند، ولی در نهایت حرف اصلی این بود که هرچقدر هم او بد باشد، بهعنوان یک انسان حق نداریم حق حیات را از کسی بگیریم. حیاتی هم میخواهد این حرف را ثابت کند.
ولی به نظر میرسد میخواستید به خشونت علیه زنان اشاره کنید. البته شما به خشونت علیه مردان هم اشاره میکنید. در واقع گویی شما به خشونت علیه بشریت اشاره میکنید، درست است؟
من هنرمندی نیستم که فیلمهای اجتماعی بسازم. بیشتر به درونیات انسانها علاقهمند هستم ولی در کشور ترکیه اتفاقات تلخ مبنی بر خشونت علیه زنان زیاد اتفاق میافتد که دوست داشتم به آن اشاره کنم. میخواستم ببینم اگر مردی در این جامعه که انتظار خشونت دارد، همسرش را نکشته باشد، چه اتفاقی میافتد. او مجبور میشود که این جرم را برعهده بگیرد و اگر این کار را میکند به خاطر حیلهگری اوست یا میخواهد ثابت کند که مرد قوی است یا علت دیگری دارد. من بهدنبال درونیات انسانها هستم و بعد از خواندن رمانهای داستایفسکی، کافکا و... دلیل دیگری پیدا کردم.
چرا از ستارههای معروف سریالهای ترکی در ساخت فیلم «درخت خاموش» استفاده نکردید؟ این به خاطر بودجه بود یا عدم تمایل خودتان؟! در ایران بسیاری از کارگردانان هنری ترجیح میدهند از چنین سلبریتیهایی در فیلمهایشان استفاده نکنند، آیا در سینمای ترکیه هم این روال وجود دارد؟
متأسفانه بازیگران معروف سریالهای ترکی وقت زیادی برای حضور در سینما ندارند و از طرف دیگر من فکر نمیکنم ستارههای خیلی معروف از پس این کار بربیایند. من با بازیگران بسیاری برای همکاری صحبت کردم، البته بازیگرانی که در فیلم «درخت خاموش» هستند هم بسیار معروفاند ولی دنیای سینمای ترکیه با سریالهایش تفاوت زیادی دارد. بازیگران این سریالها به سختی میتوانند برنامههای فیلمبرداریشان را با سینما تطبیق بدهند. اگر آنها را دعوت به همکاری کنید، باید مطابق برنامههای آنها پیش بروید. فیلمی مثل «درخت خاموش» نیاز به بازیگری دارد که انگیزه و حوصله لازم را داشته باشد. بودجه تأثیرگذار است ولی بسیاری از بازیگران معروف ترکیه برای بازی در یک فیلم خوب حاضر هستند دستمزدهایشان را پایین بیاورند، چون سینما چیز دیگری است و برای آنها هم مهم است که فیلمهای خوب در کارنامه خودشان داشته باشند. این خودش انگیزه خوبی برای بازیگران است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه