گفت‌وگوی «ایران» با روح‌الله شریفی به بهانه انتشار کتاب «روزهای پیام‌بری»

اهمیت خاطرات پشت جبهه گاهی بیشتر از خود میدان نبرد است


مرضیه کیان/ «روزهای پیام‌بری» از جمله کتاب‌هایی است که طی روزهای اخیر روانه کتاب فروشی‌ها شده؛ نوشته‌ای از روح‌الله شریفی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس که به همت انتشارات سوره مهر و دفتر ادبیات و هنر مقاومت منتشر شده است. این کتاب در چهار فصل، خاطرات غلامحسین حدادزادگان و فعالیت ویژه‌ وی در دوران دفاع مقدس را روایت می‌کند. در سال‌های جنگ تحمیلی، حدادزادگان کارمند بنیاد شهید قزوین، راننده آمبولانس پیکر شهدا و پیام‌رسان خبر شهادت تعدادی از شهدای این شهر بوده است. این کتاب با توجه به حساسیت این مسئولیت و چگونگی مواجهه خانواده‌های شهدا با پیام‌رسان‌های خبر شهادت رزمندگان تألیف شده است. نکات بیشتر درباره «روزهای پیام‌بری» را در گفت‌وگوی امروز «ایران» با روح‌الله شریفی‌ می‌خوانید.
ضرورت پرداختن به ناگفته‌های جنگ تحمیلی
بخش عمده‌ای از کتاب‌های منتشر شده در حوزه دفاع مقدس به درج خاطراتی از رزمندگان خط مقدم پیکار با رژیم بعث و همچنین شهدا اختصاص دارد و در این بین آن‌طور که باید و شاید به اقدامات صورت گرفته از سوی دیگر حاضران در دفاع مقدس پرداخته نشده است. موضوع کتاب «روزهای پیام‌بری» را نیز می‌توان از آن جمله دانست، ماجرای فعالیت‌ و کارهایی که افرادی همچون غلامحسین حدادزادگان در سال‌های جنگ تحمیلی انجام داده‌اند و کمتر کسی درباره آنها نوشته و کمتر مخاطبی درباره‌شان خوانده است.
روح‌الله شریفی، نویسنده کتاب «روزهای پیام‌بری» در پاسخ به اینکه چرا برخلاف دیگر نویسندگان به جای آنکه سراغ خاطرات رزمندگان حاضر در خط مقدم و شهدا برود دست به روایت خاطرات غلامحسین حدادزادگان زده است به «ایران» می‌گوید: «وقتی سخن از خاطرات جنگ به میان آید، در ذهن عموم مردم چیزی جدا از افرادی نظیر غلامحسین حدادزادگان و فعالیت‌های آنان نقش می‌بندد. اغلب خاطرات افرادی برایمان موضوعیت پیدا می‌کند که در استان‌های درگیر جنگ تحمیلی گذشته باشد؛ خاطراتی که در آن گلوله شلیک شده باشد. خمپاره بر زمین خورده باشد و از همه مهم‌تر آنکه طرف مقابل قهرمان و شخصیت مورد نظر ما نیروهای بعثی باشد، با هم درگیر شوند و خاطره‌ای در آن میانه شکل بگیرد و ما نیز به‌عنوان نویسنده آن خاطرات را ضبط و ثبت کنیم و... . اما همان‌طور که اشاره کردید در «روزهای پیام بری» این گونه نیست. خاطرات آقای حدادزادگان ما را به جغرافیایی می‌برد که در آن یک گلوله هم شلیک نمی‌شود ولی دربردارنده خاطراتی به مراتب تکان‌دهنده‌تر و خواندنی‌تر از آن چیزی است که  پیش‌تر شنیده یا خوانده‌ایم.»
کار ادبیات پایداری هنوز تمام نشده
او درباره اینکه آشنایی قبلی با راوی این کتاب داشته یا اینکه براساس یک پیشنهاد به سراغ حدادزادگان رفته ادامه می‌دهد: «نه! او را نمی‌شناختم، حتی بحث پیشنهاد سازمان یا ناشر خاصی هم در میان نبود. ماجرای تألیف این کتاب به روزی بازمی‌گردد که آقای حدادزادگان به محل کارم آمد. یک کتاب، حدود 10 روزنامه و یک فلش حاوی مستندهایی را که از او ساخته شده بود  نیز همراه خود داشت. گفت همشهری شما هستم اما بیرون قزوین من را بیشتر می‌شناسند. گفتم خودم بیایم بگویم که آدم‌هایی شبیه من هم هستند که می‌توان سراغ خاطراتشان رفت و از آنان نوشت.»
این نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری در ادامه اشاره به خاطرات نخستین دیدار خود با راوی کتاب می‌گوید: «با اینکه در ابتدا واکنش من به ایشان محترمانه بود اما راستش پیش خودم گفتم خدا خیرت بدهد! این ‌همه روزنامه سراسری، شبکه یک و شبکه افق درباره‌ات نوشته‌اند و کار ساخته‌اند. چقدر دیگر باید بنویسند که راضی بشوی؟ هنوز قیافه‌ این مرد در روز اول آشنایی و حتی نوع راه رفتنش را به یاد دارم. بعدها متوجه شدم که با آن همه آمد و شد و گپ و گفت مستندسازان و حتی دست‌اندرکاران تلویزیونی و اهالی رسانه هنوز به آرامش نرسیده بود. متأسفانه حتی او را به حاشیه برده و از متن اصلی دور کرده بودند. او با کوله باری از رنج پیش من آمده بود و من فهمیدم تا زمانی که حرف دل و ناگفته‌های راویان جنگ را مکتوب نکنیم کاری در زمینه ادبیات پایداری نکرده‌ایم.»
شریفی درباره اینکه «روزهای پیام‌بری» چه برش‌هایی از زندگی غلامحسین حدادزادگان را در برمی‌گیرد، تصریح می‌کند: «در این کتاب بر زندگی حدادزادگان، از زمان ورود به بنیاد شهید تا پایان پیام‌رسانی‌‌اش تمرکز شده است؛ اینکه چگونه وارد بنیاد شهید می‌شود، چه کارهایی می‌کند و چه می‌شود که ادامه‌اش نمی‌دهد. آقای حدادزادگان در بنیاد شهید دو کار اصلی داشته: بردن پیام شهادت برای خانواده شهدا و رانندگی آمبولانس پیکر شهدا. او در پیام بری به شیوه خاصی عمل می‌کرده. معمولاً کسی از او راضی نبوده اما خانواده شهدا هم از او گلایه‌ای نداشته‌اند. او یک سال به منوالی که در کتاب آمده خبر می‌رساند تا اینکه یک اتفاق غیرمنتظره رخ می‌دهد، رئیس بنیاد شهید به او می‌گوید باید خبر شهادت برادرت را به مادرت برسانی! حدادزادگان راننده آمبولانس پیکر شهدا نیز بود. او کار در بنیاد شهید را در حالی شروع می‌کند که از کودکی از جنازه می‌ترسید.»
توسل به طنز برای مواجهه راحت‌تر با تلخی وقایع
نویسنده کتاب «روزهای پیام‌بری» با تأکید بر اینکه مخاطب در این کتاب با روایتی ناگفته از جنگ و لایه‌ای عمیق از تاریخ جنگ رو به رو می‌شود، در پاسخ به اینکه تلخ‌ترین روایتی که در خلال گفت‌وگوها با غلامحسین حدادزادگان برای تألیف کتاب با آن مواجه شده می‌گوید:«ترجیح می‌دهم به این سؤال پاسخ ندهم. باید همه خاطرات او را خواند تا زندگی و زمانه و شخصیت او را درک کنیم. حدادزادگان در این کتاب بارها و بارها شما را غافلگیر می‌کند و بر همین اساس هم به علاقه‌مندان اطمینان می‌دهم که از خواندن این کتاب هرگز پشیمان نمی‌شوند. در این کتاب رگه‌هایی از طنز نیز به چشم می‌خورد که نشأت گرفته از عوامل مختلفی است، عواملی از جمله زیرکی راوی و همچنین برخورداری‌اش از روحیه طنز. بر همین اساس هم بسیاری از اطرافیان غلامحسین حدادزادگان با خنده و خوشی خاطرات او را بازگو می‌کنند، البته خودم نیز علاقه‌مند به استفاده از طنز در ساختار نوشتار کتاب بودم و به شکلی هدفمند تلاش کردم با بهره‌مندی از طنزی ملایم در حین روایت، کار را متعادل کنم تا واقعیت ماجرا و تلخی‌های آن را همانگونه که هست و راحت‌تر به مخاطبان منتقل کنم.»
شریفی درباره مدت زمانی که صرف انجام گفت‌وگوهای این کتاب و همچنین پیاده‌سازی و تألیف آن کرده تصریح می‌کند: «این کتاب ماحصل انجام 30 ساعت مصاحبه و گفت‌وگو است، برای پیاده‌سازی و تدوین آن نیز حدود دوسال زمان صرف کرده‌ام. بگذارید در پایان به نکته‌ای اشاره کنم، اینکه به‌عنوان نویسنده کتاب «روزهای پیام‌بری» هم‌اکنون چه خصیصه‌ای به‌عنوان مهم‌ترین ویژگی شخصیت غلامحسین حدادزادگان در ذهنم نقش بسته است، بی‌هیچ اغراقی او یکی از هزاران جعبه سیاه هواپیمای غول پیکر ادبیات جنگ تحمیلی است. «روزهای پیام‌بری» قادر است بیدارمان کند و به ما بگوید که ارزش و اهمیت خاطرات پشت جبهه گاه بیشتر از خود جبهه و میدان جنگ است. شما در این کتاب فقط با زندگی راوی آشنا نمی‌شوید. این کتاب روایت زندگی شهیدان است. خودشان، خانواده‌هایشان و همه غم ها و شادی‌هایی که ما سال‌هاست از آنها بی‌خبر مانده‌ایم.»

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8022/23/629042/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها