خطاهای منطقی را به نسل بعد انتقال ندهیم


صدیقه عاشوری
روانشناس

​​​​​​​با دل‌درد و بی‌حالی به درمانگاه رسیدم. درد هر لحظه زیادتر می‌شد. خودم را به اتاقک دریافت نوبت پزشک رساندم و رسید نوبت را دریافت کردم. پشت سرم خانمی با دختر شش ساله‌اش ایستاده بود، چون به کسی اعتراض کرد، توجه‌ام به او جلب شد. به اتاق دکتر رسیدم، گفتند، ایشان چند دقیقه دیگر می‌آیند. به انتظار بر صندلی نشستم که همان خانم و دخترش هم رسیدند. نمی‌دانم دلیل مراجعه‌شان به پزشک چه بود، ولی دخترک کاملاً سرحال به نظر می‌رسید و پیوسته سؤالاتی درباره محیط پیرامون از مادر می‌پرسید. پس از گذشت دقایقی دکتر آمد. در حالی که هر لحظه دردم بیشتر شدت می‌گرفت، سعی می‌کردم به‌عنوان یک آدم بزرگسال ظاهرم را حفظ کنم. بلند شدم  به سمت اتاق دکتر بروم که ناگهان همان خانم با اشاره به من گفت: «خانم نوبت ماست.» در پاسخ گفتم: «فکر کنم اشتباه می‌کنید. شما پشت سر من بودید» و به باجه دریافت رسید اشاره کردم که بعد از من نوبت گرفتند. همزمان روی رسید دنبال شماره نوبت می‌گشتم تا نشانشان بدهم. شماره نوبت را براحتی پیدا نمی‌کردم. در حال جست‌و‌جو بودم که ناگهان همان خانم با صدایی بلند و لحنی اعتراض گونه گفت: «جایی که یک بچه حضور دارد، بزرگترها برای رفتن پیش دکتر حرص نمی‌زنند.» از حرفش شوکه شدم. باورم نمی‌شد یک انسان بزرگسال چنین تحلیلی داشته باشد. به او گفتم: «من اعتقاد شما را قبول ندارم. به نظرتان یک کودک وقتی شرایط اضطراری ندارد، لازم نیست رعایت نوبت را بیاموزد؟» چشم و ابرویی بالا کشید و چهره‌اش را در هم کرد؛  دختر کوچکش شاهد این صحنه بود و غرق در فضای مسمومی که مادرش ایجاد کرده بود.
از همان موقع  به آینده آن کودک فکر می‌کنم و اینکه در کنار مادری رشد می‌کند که هرازگاهی به او پیام هایی از این دست  می‌دهد که چون تو کودکی، حتی جایی که اضطراری وجود ندارد، دیگران باید نوبتشان را در اختیار تو قرار دهند وگرنه ما حق داریم که بلند بلند آنها را مورد توهین قرار دهیم و حریص خطاب کنیم و اگر باز هم نپذیرفتند، حق داریم چهره‌مان را برایشان درهم بکشیم و... تفکری که سرشار از خطاهای منطقی و باورهای غلط است. در واقع این مادر با چنین رفتارهای ناآگاهانه‌، رابطه دختر معصومش با جهان پیرامون را دستخوش آسیب‌های بسیار و ناحق می‌کند؛ آسیب‌هایی که اگر خود دخترک در مسیر زندگی به بینش درستی درباره آنها نرسد، ممکن است تا آخر عمرگریبانگیرش شود.
در علم روانشناسی به این موضوعات با عنوان تفکراتی همراه با خطاهای منطقی پرداخته شده است. برای روشن‌تر شدن این مبحث به برخی از این خطاهای منطقی می‌پردازم.
خطای منطقی نادیده‌انگاری حقایق
در خطای منطقی نادیده‌انگاری حقایق، فرد بخشی از حقایق یک ماجرا را کاملاً نادیده می‌گیرد ، لذا فقط آنچه را که می‌خواهد، می‌بیند و بر همان اساس هم اظهار نظر می‌کند، یا واکنش نشان می‌دهد.
خطای منطقی سیاه و سفید
در خطای منطقی سیاه و سفید، فرد حوادث، افراد و... را یا کاملاً خوب می‌داند، یا کاملاً بد؛ یعنی در یک تقسیم‌بندی غیرمنطقی همه چیز را سفیدِ سفید یا سیاهِ سیاه می‌بیند و خاکستری برایش معنا ندارد. از این‌رو نمی‌تواند اینگونه فکر کند که فردی خوب است ولی فلان ویژگی بد را داراست و... .
این افکار اشتباه، ریشه بسیاری از احساسات اشتباه و در نتیجه رفتارهای اشتباه ما هستند، لذا همه ما نیاز داریم  طی فرایندهای علمی، این خطاها و افکار ناشی ازآنها را بررسی، شناسایی و اصلاح کنیم.‌ خروجی این اصلاحات نیز متعادل شدن احساسات و در نتیجه رفتارهایمان خواهد بود، تا جایی که حتی منجر به کاهش انتقال این سبک‌های پرخطای اندیشیدن به نسل‌های بعد خواهد شد.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8022/18/629078/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها