برهوت براندازی در برلین!
حسام الدین برومند
اول- دستگاه محاسباتی غرب در 44 سال گذشته در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران دو راهبرد کلان را دنبال کرده است؛ یکی تغییر حکومت- بخوانید براندازی-
و دیگری تغییر رفتار و تضعیف ساختارهای نظام.
اوج این تقلاها و تلاشها برای به اصطلاح براندازی جمهوری اسلامی به فتنه سال 88 بازمیگشت که استراتژیستهای برجسته مرکز سابان وابسته به اندیشکده امریکایی بروکینگز (اتاق فکر و مشاوره دموکراتها) همچون «کنت ام پولاک»، «مارتین ایندیک»، «دانیل ال بای من»، «سوزان مالونی»، «مایکلای اوهانلون»، «بوروس ریدل» و... در گزارشی ۱۶۰ صفحهای، آشکارا از خط تغییر حکومت در ایران از طریق کودتای مخملی گفتند. اما نکته درخور توجه این است که یکسال پس از فتنه امریکایی-صهیونیستی ۸۸ که خط براندازی نظام جمهوری اسلامی را با تمام توان دنبال میکرد؛ مرکز سابان در اواخر سال ۸۹ طی یک گزارش تحلیلی که در وب سایت مؤسسه بروکینگز منتشر شد به صراحت اعتراف کرد که؛ «وقوع براندازی در جمهوری اسلامی ایران غیرممکن است.» جالبتر اینکه «جرج سوروس» از طراحان مشهور انقلابهای مخملی اسفند سال 1389 در برابر فرید زکریا درشبکه تلویزیونی سی ان ان شرطبندی کرد که تا یک سال دیگر براندازی در جمهوری اسلامی محقق میشود که البته چیزی جز یک رؤیا و خواب آشفته نبود.
دوم- شنبه گذشته، سلطنتطلبها، تجزیهطلبها، منافقین، ضدانقلاب، اپوزیسیون، همجنسگراها تا پناهندگان اوکراینی پس از مدتها برنامهریزی سنگین کشورهای اروپایی و با تبلیغات سنگین و در یک تور تفریحی- گردشگری و با وعده وعیدهای رنگی و مختلف، در برلین تجمع کردند تا نمایش براندازی را رقم بزنند اما در پسِ این هیاهوها و سر و صداها مشخص شد که دیوار توهم در برلین فرو ریخته است. در این باره چند نکته قابل اعتناست:
1- تجمع طیفی از ضدانقلاب و اپوزیسیون بیرونی در برلین در حالی انجام شد که همه شواهد و قرائن نشان میدهد اروپا پشت سر این موضوع بوده ولی با همه ِعده و عُده نتوانست تجمعی را ایجاد کند که صدای ایرانیها باشد و بیشتر صدای افرادی بوده که در یک نمایش شکست خورده مسائل نازل و زردی در سطح ولنگاری و برهنگی را دنبال کردند.
این اروپا در حالی به این خفت و خواری افتاده است که یک زمستان سخت در پیش دارد و از هم اکنون در بحران وحشتناک انرژی، دستها را بالا برده و به اما و اگرها روی آورده است. به عنوان نمونه، «بلومبرگ»، با اشاره به افزایش شدید قیمت انرژی در اروپا و کاهش شدید عرضه برق، نوشت که کشورهای اتحادیه اروپا تحت تأثیر بدترین تورم از دهه ۱۹۷۰ قرار خواهند گرفت.
آمارها و پیشبینی کارشناسان غربی، حکایت از آن دارد که خیابانهای اروپا طی هفتهها و ماههای آینده به صحنه اعتراضاتی تبدیل خواهد شد که بیش از پیش بحران انرژی و افزایش تورم و رکود اقتصادی را نشان خواهد داد. حالا این اروپا شده پشتوانه جماعت ضدانقلاب و اپوزیسیونی که خیلی زود طبل توخالی آن عیان شد.
2- گونهشناسی جمعیت تجمع کننده در برلین نشان میدهد طیفی از بی خاصیتترین افراد یعنی از طرفداران همجنسگرایی، منافقین، تجزیهطلبها، سلطنتطلبان و آنارشیستها دور هم جمع شدهاند تا در رؤیای براندازی، صرفاً عقدهگشایی کنند و پرچمهایی با رنگ و نشانهای مختلف به دست بگیرند و در برهوت بی هویتی هیاهو به راه بیندازند که ما هم هستیم؛ همین!
3- جماعتی و جمعیتی از ایران و آزادی در برلین دم زدهاند که ذرهای «استقلال ایران» را نشناختهاند و پنداشتهاند با خاستگاه بیرونی و با حمایت اروپای بحرانزده و ورشکسته میتوانند دست به تغییر بزنند، آن هم براندازی! جماعتی که با این اقدام نشان داد که هیچ چیز از خودش ندارد و حتی برای تغییر که قاعدتاً باید تغییری درونزا باشد، به قدرت خارجی روی آورده است تا مثلاً به سراب رژیم چنج برسد! بنابراین؛ برلین چیزی جز رسوایی بزرگ برای تجمع کنندگان نبود.
4- مسأله اصلی این است که مواجهه غرب با ایران اسلامی به یک پیچ تاریخی رسیده و معادلات قدرتهای غربی را برهم زده است. اروپا در بحران انرژی و حکمرانی دست و پا میزند تا جایی که حتی «لیز تراس» در خانه شماره 10 خیابان داونینگ در لندن به عنوان نخست وزیرانگلیس، تنها 44 روز دوام آورد یا در فرانسه، کارگران توانستند کشور را به تعطیلی بکشانند. وضعیت امریکا هم به گونهای است که نمیتواند به داد اروپا برسد چون خودش به تعبیر کسانی مثل «هنری کیسینجر» در سراشیبی افول است.
یا به قول وب سایت امریکایی المانیتور، امریکا مانند یک ببر است که خوابیده و به خرناسهایش ادامه میدهد و بهتر است بیدار نشود چون وقتی به میدان میآید، گربهای بیش نیست!
این وضعیت امریکا و اروپاست، حالا با چه محاسبهای دست به تجمع برلین زدید؟! در برهوت و هپروت، چرتکه انداختهاید.
اول- دستگاه محاسباتی غرب در 44 سال گذشته در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران دو راهبرد کلان را دنبال کرده است؛ یکی تغییر حکومت- بخوانید براندازی-
و دیگری تغییر رفتار و تضعیف ساختارهای نظام.
اوج این تقلاها و تلاشها برای به اصطلاح براندازی جمهوری اسلامی به فتنه سال 88 بازمیگشت که استراتژیستهای برجسته مرکز سابان وابسته به اندیشکده امریکایی بروکینگز (اتاق فکر و مشاوره دموکراتها) همچون «کنت ام پولاک»، «مارتین ایندیک»، «دانیل ال بای من»، «سوزان مالونی»، «مایکلای اوهانلون»، «بوروس ریدل» و... در گزارشی ۱۶۰ صفحهای، آشکارا از خط تغییر حکومت در ایران از طریق کودتای مخملی گفتند. اما نکته درخور توجه این است که یکسال پس از فتنه امریکایی-صهیونیستی ۸۸ که خط براندازی نظام جمهوری اسلامی را با تمام توان دنبال میکرد؛ مرکز سابان در اواخر سال ۸۹ طی یک گزارش تحلیلی که در وب سایت مؤسسه بروکینگز منتشر شد به صراحت اعتراف کرد که؛ «وقوع براندازی در جمهوری اسلامی ایران غیرممکن است.» جالبتر اینکه «جرج سوروس» از طراحان مشهور انقلابهای مخملی اسفند سال 1389 در برابر فرید زکریا درشبکه تلویزیونی سی ان ان شرطبندی کرد که تا یک سال دیگر براندازی در جمهوری اسلامی محقق میشود که البته چیزی جز یک رؤیا و خواب آشفته نبود.
دوم- شنبه گذشته، سلطنتطلبها، تجزیهطلبها، منافقین، ضدانقلاب، اپوزیسیون، همجنسگراها تا پناهندگان اوکراینی پس از مدتها برنامهریزی سنگین کشورهای اروپایی و با تبلیغات سنگین و در یک تور تفریحی- گردشگری و با وعده وعیدهای رنگی و مختلف، در برلین تجمع کردند تا نمایش براندازی را رقم بزنند اما در پسِ این هیاهوها و سر و صداها مشخص شد که دیوار توهم در برلین فرو ریخته است. در این باره چند نکته قابل اعتناست:
1- تجمع طیفی از ضدانقلاب و اپوزیسیون بیرونی در برلین در حالی انجام شد که همه شواهد و قرائن نشان میدهد اروپا پشت سر این موضوع بوده ولی با همه ِعده و عُده نتوانست تجمعی را ایجاد کند که صدای ایرانیها باشد و بیشتر صدای افرادی بوده که در یک نمایش شکست خورده مسائل نازل و زردی در سطح ولنگاری و برهنگی را دنبال کردند.
این اروپا در حالی به این خفت و خواری افتاده است که یک زمستان سخت در پیش دارد و از هم اکنون در بحران وحشتناک انرژی، دستها را بالا برده و به اما و اگرها روی آورده است. به عنوان نمونه، «بلومبرگ»، با اشاره به افزایش شدید قیمت انرژی در اروپا و کاهش شدید عرضه برق، نوشت که کشورهای اتحادیه اروپا تحت تأثیر بدترین تورم از دهه ۱۹۷۰ قرار خواهند گرفت.
آمارها و پیشبینی کارشناسان غربی، حکایت از آن دارد که خیابانهای اروپا طی هفتهها و ماههای آینده به صحنه اعتراضاتی تبدیل خواهد شد که بیش از پیش بحران انرژی و افزایش تورم و رکود اقتصادی را نشان خواهد داد. حالا این اروپا شده پشتوانه جماعت ضدانقلاب و اپوزیسیونی که خیلی زود طبل توخالی آن عیان شد.
2- گونهشناسی جمعیت تجمع کننده در برلین نشان میدهد طیفی از بی خاصیتترین افراد یعنی از طرفداران همجنسگرایی، منافقین، تجزیهطلبها، سلطنتطلبان و آنارشیستها دور هم جمع شدهاند تا در رؤیای براندازی، صرفاً عقدهگشایی کنند و پرچمهایی با رنگ و نشانهای مختلف به دست بگیرند و در برهوت بی هویتی هیاهو به راه بیندازند که ما هم هستیم؛ همین!
3- جماعتی و جمعیتی از ایران و آزادی در برلین دم زدهاند که ذرهای «استقلال ایران» را نشناختهاند و پنداشتهاند با خاستگاه بیرونی و با حمایت اروپای بحرانزده و ورشکسته میتوانند دست به تغییر بزنند، آن هم براندازی! جماعتی که با این اقدام نشان داد که هیچ چیز از خودش ندارد و حتی برای تغییر که قاعدتاً باید تغییری درونزا باشد، به قدرت خارجی روی آورده است تا مثلاً به سراب رژیم چنج برسد! بنابراین؛ برلین چیزی جز رسوایی بزرگ برای تجمع کنندگان نبود.
4- مسأله اصلی این است که مواجهه غرب با ایران اسلامی به یک پیچ تاریخی رسیده و معادلات قدرتهای غربی را برهم زده است. اروپا در بحران انرژی و حکمرانی دست و پا میزند تا جایی که حتی «لیز تراس» در خانه شماره 10 خیابان داونینگ در لندن به عنوان نخست وزیرانگلیس، تنها 44 روز دوام آورد یا در فرانسه، کارگران توانستند کشور را به تعطیلی بکشانند. وضعیت امریکا هم به گونهای است که نمیتواند به داد اروپا برسد چون خودش به تعبیر کسانی مثل «هنری کیسینجر» در سراشیبی افول است.
یا به قول وب سایت امریکایی المانیتور، امریکا مانند یک ببر است که خوابیده و به خرناسهایش ادامه میدهد و بهتر است بیدار نشود چون وقتی به میدان میآید، گربهای بیش نیست!
این وضعیت امریکا و اروپاست، حالا با چه محاسبهای دست به تجمع برلین زدید؟! در برهوت و هپروت، چرتکه انداختهاید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه