دانشجویان پزشکی دیروز خیران مدرسه ساز امروز
بازگشت ورودیهای 65 به کلاس
یوسف حیدری
گزارشنویس
محمد، قیچی به دست میگیرد و روبان قرمز را میبرد. بچهها با خوشحالی وارد حیاط بزرگ مدرسه میشوند و پشت میز و نیمکتهای نو مینشینند. محمد اهل روستای چاهجمال ایرانشهر دستش را بالا میگیرد و میگوید: «آقا اجازه! چطور میتوانیم از کسانی که این مدرسه را برای ما ساختهاند تشکر کنیم؟ یکی از پزشکان خیر که با کمک همکلاسیهای قدیم مدرسه را بنا کرده است دست نوازش به سر محمد میکشد و میگوید: «مدرسه میسازیم برای اینکه آینده کشور به دست فرزندان آگاه، پرتلاش و امیدواری چون شما ساخته شود.»
سال 1365 وقتی دانشجویان ورودی دانشکده پزشکی در کلاس درس حاضر شدند، نمیدانستند 30 سال بعد هم در کنار هم در مناطق محروم مدرسه خواهند ساخت تا هیچ دختر و پسر دانشآموزی به دلیل نبود مدرسه از درس بازنماند. حالا گروه پزشکان ورودی سال 65 که بعضیهایشان هم خارج از ایران هستند در کنار طبابت تلاش میکنند لبخند را به چهره کودکان مناطق محروم هدیه کنند. دکتر مسعود بصیر یکی از همان پزشکان ورودی سال 65 دانشگاه تهران است که با کمک دوستانش پنج مدرسه در مناطق محروم ساختهاند. او میگوید: «مدرسه میسازیم تا آینده کشور ساخته شود. همه چیز از تولد یکی از همکلاسیهای دانشگاه شروع شد. آن روز تولد دکتر کریمی بود. اهل تهران است ولی سالها است در ایرانشهر طبابت میکند. آن روز او پیشنهاد داد برای اینکه تولدش ماندگار باشد کمک کنیم برای یک دبیرستان دخترانه در منطقه ایرانشهر سالن مطالعه درست کنیم. همه ما ورودی سال 65 دانشکده پزشکی هستیم و امروز خیلی از ما در شهرهای مختلف کشور طبابت میکنیم و برخی هم خارج از کشور هستند. آن روز بچهها قبول کردند و خیلی زود دست به کار شدیم. مدتی بعد سالن مطالعهای به مساحت 60 مترمربع در کنار دبیرستان دخترانه ساختیم و در اختیار دانشآموزان قرار دادیم. این شروع کار ما بود. سال 1397 با زلزله کرمانشاه و سرپلذهاب باز دوستان پیشنهاد دادند ما هم سهمی در بازسازی مناطق زلزلهزده داشته باشیم و یکی از بچهها پیشنهاد داد مدرسه بسازیم. همه قبول کردند و از دکتر صیاد که ساکن کرمانشاه است خواستیم یک مدرسه را که بر اثر زلزله تخریب شده است در نظر بگیرد و خودش ناظر ساخت باشد. به این ترتیب مدرسهای سه کلاسه در روستای «سنگ در میدان» سرپل ذهاب ساختیم. روز افتتاح مدرسه دیدن چهره خوشحال بچهها خیلی شیرین بود.»
قرار نبود مدرسهسازی ادامه پیدا کند اما وقتی دلها یکی میشود، راه خود به خود ادامه پیدا میکند. سیل خرمآباد و تخریب وحشتناک روستاها باعث شد اینبار 70 نفر از بچههای ورودی سال 65 آستین بالا بزنند و دست به کار شوند. دکتر بصیر که اهل خرمآباد است، میگوید: «دوستان تصمیم گرفتند یک مدرسه را که بر اثر سیل تخریب شده باشد برای بازسازی پیدا کنم. به روستای ریقان در شهرستان چگینی رفتم. سیل مدرسه را برده بود و چیزی از آن نمانده بود. وقتی فراخوان دادیم کمکها سرازیر شد و مدتی بعد یک مدرسه چهار کلاسه خوب ساختیم. روزی که مدرسه افتتاح شد احساس کردیم باید این راه را ادامه دهیم و همه مشتاقانه پای کار آمدند. اینبار دیگرمنتظر سیل و زلزله نشدیم. یک باب مدرسه را به شکل مشارکتی در روستای محروم بنجو در بوشهر ساختیم. سال 99 هم تصمیم گرفتیم در سیستانوبلوچستان مدرسه بسازیم و اینبار مسئولیت نظارت بر عهده دکتر کریمی بود. در منطقه روستایی چاهجمال ایرانشهر یک زمین 2 هزار متر مربعی در اختیار ما قرار گرفت که یک مدرسه 6 کلاسه در آن ساختیم. پنجمین مدرسه را هم در منطقه روستایی پشت قلعه در استان ایلام ساختیم که این دبیرستان 6 کلاسه اول مهرماه در اختیار آموزش و پرورش و دانشآموزان قرار گرفت. ساخت مدرسه در مناطق محروم و کمبرخوردار باعث شد خیلی از دختران دانشآموز که ترک تحصیل کرده بودند دوباره به مدرسه برگردند. وقتی مدرسه و امکانات مناسب در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد آنها با اشتیاق بیشتری درس میخوانند. متأسفانه در مناطق محروم بعضی از مدارس آنقدر مخروبه هستند که دانشآموزان انگیزهای برای تحصیل ندارند. ما با این هدف مدرسه میسازیم که ارزش انسانی آدمها حفظ شود.»
سال 80 برای زندگی و طبابت از تهران به ایرانشهر رفت. زندگی در کنار مردم این شهر و با دیدن محرومیتهای آنها و مدارسی که با وجود دو شیفته بودن بازهم کمبود کلاس دارند، تصمیم گرفت با کمک دوستان پزشکش مدرسهای در یکی از روستاهای این منطقه بسازد و مهرماه امسال مدرسه 6 کلاسه ایراندخت با فریاد شادی بچههای روستای چاهجمال شروع به فعالیت کرد. دکتر فرشاد کریمی پزشک عمومی از روزهایی میگوید که با دیدن وضعیت دانشآموزان یک مدرسه تصمیم گرفت نهضت مدرسهسازی همکلاسیهای ورودی سال 65 را در این استان ادامه دهد: «یک سالونیم سرپرست بیمارستان ایران در ایرانشهر بودم. ایرانشهر دو بیمارستان دارد و بر اساس گزارش مرکز آمار، بیمارستان ایران بیشترین میزان ولادت در کل کشور را دارد. سال 96 که مسئولیت بیمارستان را داشتم 12 هزار نوزاد در این بیمارستان به دنیا آمد. همین میزان زاد و ولد بالا در استان سیستانوبلوچستان باعث شده این استان جوانترین استان با بیشترین جمعیت زیر 18 سال کشور باشد. بنابراین هرسال به تعداد دانشآموزان این استان اضافه میشود درحالی که سرانه فضای آموزشی جوابگوی آنها نیست. از طرف دیگر آمار بیکاری این استان هم بالا است و دخترها و پسرها به دلیل نبود مدرسه و فضای آموزشی بعد از یک مقطع، ترک تحصیل میکنند.
زمانی که مسئولیت بیمارستان ایران را برعهده داشتم، مدیر یکی از مدارس پایه ابتدایی خواست از مدرسه بازدید کنم. تابستان بود و با وجود اینکه مدارس تعطیل بود، رفتم. شرایط خیلی بد بود و مدرسه امکانات اولیه هم نداشت. 380 دانشآموز در این مدرسه درس میخواندند و کلاسها شباهت زیادی به انباری داشت و خبری هم از تخته سیاه نبود. تعداد کلاسهای مدرسه ظرفیت این تعداد دانشآموز را نداشت. مدیر مدرسه میگفت وقتی دانشآموزان یکی از کلاسها زنگ ورزش دارند و به حیاط میآیند دانشآموزان دیگری به کلاس آنها میروند. تصمیم گرفتم از دوستان و همکلاسیهای ورودی سال 65 کمک بگیرم. موضوع را در فضای مجازی با آنها مطرح کردم و مثل همیشه استقبال کردند. بعد از این ماجرا بهعنوان نماینده همکلاسیها موضوع را با مهندس امیری رئیس مجمع خیرین مدرسهساز ایرانشهر مطرح کردم و خواستم روستای محرومی به ما معرفی کند که روستای چاهجمال را با جمعیت زیاد و مرکز روستاهای دور و بر خودش معرفی کردند. پیش از این یک مدرسه ابتدایی توسط خیرین در این روستا ساخته شده بود. سال 98 کلنگ ساخت مدرسه زمین زده شد و همکلاسیها هزینهها را واریز کردند. متأسفانه با شیوع کرونا و عوض شدن پیمانکار کار با تأخیر جلو رفت. ساخت این مدرسه در فضای 2 هزار مترمربع قبل از مهرماه امسال به پایان رسید و این مدرسه 6 کلاسه با نام ایراندخت در مقطع متوسطه اول دخترانه در اختیار آموزش و پرورش قرار گرفت. امروز دانشآموزان در دو مقطع در این مدرسه درس میخوانند و زیباترین صدایی که از کلاسها شنیده میشود روخوانی درس ایران عزیز است.»
گزارشنویس
محمد، قیچی به دست میگیرد و روبان قرمز را میبرد. بچهها با خوشحالی وارد حیاط بزرگ مدرسه میشوند و پشت میز و نیمکتهای نو مینشینند. محمد اهل روستای چاهجمال ایرانشهر دستش را بالا میگیرد و میگوید: «آقا اجازه! چطور میتوانیم از کسانی که این مدرسه را برای ما ساختهاند تشکر کنیم؟ یکی از پزشکان خیر که با کمک همکلاسیهای قدیم مدرسه را بنا کرده است دست نوازش به سر محمد میکشد و میگوید: «مدرسه میسازیم برای اینکه آینده کشور به دست فرزندان آگاه، پرتلاش و امیدواری چون شما ساخته شود.»
سال 1365 وقتی دانشجویان ورودی دانشکده پزشکی در کلاس درس حاضر شدند، نمیدانستند 30 سال بعد هم در کنار هم در مناطق محروم مدرسه خواهند ساخت تا هیچ دختر و پسر دانشآموزی به دلیل نبود مدرسه از درس بازنماند. حالا گروه پزشکان ورودی سال 65 که بعضیهایشان هم خارج از ایران هستند در کنار طبابت تلاش میکنند لبخند را به چهره کودکان مناطق محروم هدیه کنند. دکتر مسعود بصیر یکی از همان پزشکان ورودی سال 65 دانشگاه تهران است که با کمک دوستانش پنج مدرسه در مناطق محروم ساختهاند. او میگوید: «مدرسه میسازیم تا آینده کشور ساخته شود. همه چیز از تولد یکی از همکلاسیهای دانشگاه شروع شد. آن روز تولد دکتر کریمی بود. اهل تهران است ولی سالها است در ایرانشهر طبابت میکند. آن روز او پیشنهاد داد برای اینکه تولدش ماندگار باشد کمک کنیم برای یک دبیرستان دخترانه در منطقه ایرانشهر سالن مطالعه درست کنیم. همه ما ورودی سال 65 دانشکده پزشکی هستیم و امروز خیلی از ما در شهرهای مختلف کشور طبابت میکنیم و برخی هم خارج از کشور هستند. آن روز بچهها قبول کردند و خیلی زود دست به کار شدیم. مدتی بعد سالن مطالعهای به مساحت 60 مترمربع در کنار دبیرستان دخترانه ساختیم و در اختیار دانشآموزان قرار دادیم. این شروع کار ما بود. سال 1397 با زلزله کرمانشاه و سرپلذهاب باز دوستان پیشنهاد دادند ما هم سهمی در بازسازی مناطق زلزلهزده داشته باشیم و یکی از بچهها پیشنهاد داد مدرسه بسازیم. همه قبول کردند و از دکتر صیاد که ساکن کرمانشاه است خواستیم یک مدرسه را که بر اثر زلزله تخریب شده است در نظر بگیرد و خودش ناظر ساخت باشد. به این ترتیب مدرسهای سه کلاسه در روستای «سنگ در میدان» سرپل ذهاب ساختیم. روز افتتاح مدرسه دیدن چهره خوشحال بچهها خیلی شیرین بود.»
قرار نبود مدرسهسازی ادامه پیدا کند اما وقتی دلها یکی میشود، راه خود به خود ادامه پیدا میکند. سیل خرمآباد و تخریب وحشتناک روستاها باعث شد اینبار 70 نفر از بچههای ورودی سال 65 آستین بالا بزنند و دست به کار شوند. دکتر بصیر که اهل خرمآباد است، میگوید: «دوستان تصمیم گرفتند یک مدرسه را که بر اثر سیل تخریب شده باشد برای بازسازی پیدا کنم. به روستای ریقان در شهرستان چگینی رفتم. سیل مدرسه را برده بود و چیزی از آن نمانده بود. وقتی فراخوان دادیم کمکها سرازیر شد و مدتی بعد یک مدرسه چهار کلاسه خوب ساختیم. روزی که مدرسه افتتاح شد احساس کردیم باید این راه را ادامه دهیم و همه مشتاقانه پای کار آمدند. اینبار دیگرمنتظر سیل و زلزله نشدیم. یک باب مدرسه را به شکل مشارکتی در روستای محروم بنجو در بوشهر ساختیم. سال 99 هم تصمیم گرفتیم در سیستانوبلوچستان مدرسه بسازیم و اینبار مسئولیت نظارت بر عهده دکتر کریمی بود. در منطقه روستایی چاهجمال ایرانشهر یک زمین 2 هزار متر مربعی در اختیار ما قرار گرفت که یک مدرسه 6 کلاسه در آن ساختیم. پنجمین مدرسه را هم در منطقه روستایی پشت قلعه در استان ایلام ساختیم که این دبیرستان 6 کلاسه اول مهرماه در اختیار آموزش و پرورش و دانشآموزان قرار گرفت. ساخت مدرسه در مناطق محروم و کمبرخوردار باعث شد خیلی از دختران دانشآموز که ترک تحصیل کرده بودند دوباره به مدرسه برگردند. وقتی مدرسه و امکانات مناسب در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد آنها با اشتیاق بیشتری درس میخوانند. متأسفانه در مناطق محروم بعضی از مدارس آنقدر مخروبه هستند که دانشآموزان انگیزهای برای تحصیل ندارند. ما با این هدف مدرسه میسازیم که ارزش انسانی آدمها حفظ شود.»
سال 80 برای زندگی و طبابت از تهران به ایرانشهر رفت. زندگی در کنار مردم این شهر و با دیدن محرومیتهای آنها و مدارسی که با وجود دو شیفته بودن بازهم کمبود کلاس دارند، تصمیم گرفت با کمک دوستان پزشکش مدرسهای در یکی از روستاهای این منطقه بسازد و مهرماه امسال مدرسه 6 کلاسه ایراندخت با فریاد شادی بچههای روستای چاهجمال شروع به فعالیت کرد. دکتر فرشاد کریمی پزشک عمومی از روزهایی میگوید که با دیدن وضعیت دانشآموزان یک مدرسه تصمیم گرفت نهضت مدرسهسازی همکلاسیهای ورودی سال 65 را در این استان ادامه دهد: «یک سالونیم سرپرست بیمارستان ایران در ایرانشهر بودم. ایرانشهر دو بیمارستان دارد و بر اساس گزارش مرکز آمار، بیمارستان ایران بیشترین میزان ولادت در کل کشور را دارد. سال 96 که مسئولیت بیمارستان را داشتم 12 هزار نوزاد در این بیمارستان به دنیا آمد. همین میزان زاد و ولد بالا در استان سیستانوبلوچستان باعث شده این استان جوانترین استان با بیشترین جمعیت زیر 18 سال کشور باشد. بنابراین هرسال به تعداد دانشآموزان این استان اضافه میشود درحالی که سرانه فضای آموزشی جوابگوی آنها نیست. از طرف دیگر آمار بیکاری این استان هم بالا است و دخترها و پسرها به دلیل نبود مدرسه و فضای آموزشی بعد از یک مقطع، ترک تحصیل میکنند.
زمانی که مسئولیت بیمارستان ایران را برعهده داشتم، مدیر یکی از مدارس پایه ابتدایی خواست از مدرسه بازدید کنم. تابستان بود و با وجود اینکه مدارس تعطیل بود، رفتم. شرایط خیلی بد بود و مدرسه امکانات اولیه هم نداشت. 380 دانشآموز در این مدرسه درس میخواندند و کلاسها شباهت زیادی به انباری داشت و خبری هم از تخته سیاه نبود. تعداد کلاسهای مدرسه ظرفیت این تعداد دانشآموز را نداشت. مدیر مدرسه میگفت وقتی دانشآموزان یکی از کلاسها زنگ ورزش دارند و به حیاط میآیند دانشآموزان دیگری به کلاس آنها میروند. تصمیم گرفتم از دوستان و همکلاسیهای ورودی سال 65 کمک بگیرم. موضوع را در فضای مجازی با آنها مطرح کردم و مثل همیشه استقبال کردند. بعد از این ماجرا بهعنوان نماینده همکلاسیها موضوع را با مهندس امیری رئیس مجمع خیرین مدرسهساز ایرانشهر مطرح کردم و خواستم روستای محرومی به ما معرفی کند که روستای چاهجمال را با جمعیت زیاد و مرکز روستاهای دور و بر خودش معرفی کردند. پیش از این یک مدرسه ابتدایی توسط خیرین در این روستا ساخته شده بود. سال 98 کلنگ ساخت مدرسه زمین زده شد و همکلاسیها هزینهها را واریز کردند. متأسفانه با شیوع کرونا و عوض شدن پیمانکار کار با تأخیر جلو رفت. ساخت این مدرسه در فضای 2 هزار مترمربع قبل از مهرماه امسال به پایان رسید و این مدرسه 6 کلاسه با نام ایراندخت در مقطع متوسطه اول دخترانه در اختیار آموزش و پرورش قرار گرفت. امروز دانشآموزان در دو مقطع در این مدرسه درس میخوانند و زیباترین صدایی که از کلاسها شنیده میشود روخوانی درس ایران عزیز است.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه