زندگی، بازی مثلثهاست
مینا نبئی
روزنامهنگار
بازی، یکی از کاربردیترین شیوههای آموزش مهارتهای زندگی به کودکان است. بچهها در بازی به گونهای اکتشافی با مسائل زندگی روبهرو میشوند و در این رویاروییها تجربه کسب میکنند؛ بازی مثلثها، بازی قابلتأملی است که شاید بتوان گفت برای بزرگسالان نیز آموزش بسیاری دارد.
بیخبری و سکوت
در این بازی، بازیکنان در دو ردیف روبهروی هم میایستند. به آنها گفته میشود که هریک در ذهن خود دو نفر از صف روبهرو را انتخابکند و با آندو مثلث متوازیالاضلاع بسازد؛ یعنی در جایی بایستد که این مثلث تشکیل شود. این بازی در سکوت انجام میشود و هیچکس نمیداند که با چه کسان دیگری مثلث شده است. در واقع هرکس تنها با توجه به حرکت دو رأسی که خود انتخاب کرده، حرکت میکند. آن دو رأس نیز هر کدام با توجه به حرکت رأسهای انتخابی خود تغییر مکان میدهند.
تجربه و احساسات
بازی مثلثها چند دقیقهای در سکوت اجرا میشود و بازیکنان با تمرکز روی حرکت رأسهای دیگر خود حرکت میکنند و بهگونهای در بازی غرق میشوند که بارها به در و دیوار میخورند. بازی که تمام میشود، فرد اجراکننده از بازیکنان میخواهد که بنشینند و درباره تجربه خود در بازی صحبت کنند. آنها معمولاً چنین چیزهایی میگویند: «هماهنگ شدن سخت بود»؛ «مدام نگران بودم که نتوانم در وضعیت درست بایستم»؛ «میترسیدم که به دیگران بخورم و سعی میکردم از بقیه هم مراقبت کنم.»؛ «در بازی خودم را یادم رفته بود و به شکل عجیبی فقط گرفتار حرکت دو نفر دیگر شدهبودم. اگر آنها میدانستند من دارم با آنها مثلثم را میسازم، شاید کمتر حرکت میکردند تا من کمتر اذیت شوم و البته من هم با هر حرکتم دو نفر دیگر را به دنبال خودم میکشیدم.»؛ «بعضی جاها نمیشد مثلث ساخت و گیر میافتادیم.»؛ «از بازی خیلی لذت بردم ولی گیج و سردرگم بودم که مفهوم این بازی چیست.»
بازی مثلثها کجای زندگی به کار میآید؟
این بازی برای آموزش مهارت ارتباط میانفردی به کار میرود. در واقع زندگی، بازی مثلثهاست و ما در طول زندگی خود در هیاهوی این بازی هستیم. آدمها وقتی وارد این بازی میشوند، تازه کشف میکنند که همواره در رأس مثلثهایی در حرکت هستند؛ ارتباطات ما، در بازی همین مثلثها شکل میگیرد.
بسیار مهم است که آگاه باشیم و حواسمان باشد که ما با انتخابهایمان، با از این شاخه به آن شاخه پریدنهایمان و با اشتباهاتمان، دیگران را هم داریم به دنبال خود میکشانیم. مردی که بهطور افراطی در کار غرق میشود، رأسهای جدیدش میشوند رئیس و هدف جدیدش و از رأسهای قبلی، که همسر و فرزندان هستند، فاصله میگیرد؛ مادری، که بیموقع تصمیم میگیرد با تور به سفر برود، در ذهن خود رأسهای جدید سفر و همسفر را ایجاد کرده است و رأسهای قبلی را دارد به در و دیوار میکوبد؛ فرزند جوان یا نوجوانی که دوستانش میشوند رأسهای جدیدش و از مادر و پدر فاصله میگیرد، نمیداند که دارد تنظیمات میان خود و والدینش و حتی تنظیمات پدر و مادرش را نسبت به هم، دستکاری میکند. وقتی کودکی به یک همکلاسی نزدیک میشود و از دیگری دور میگردد؛ یا با او قهر میکند، تعادل دوست یا رأس قبلیاش را دارد به هم میریزد و اگر شما تصمیمگرفتهاید با خانواده همسرتان قطعرابطه کنید یا از همسرتان جدا شوید، بدانید این فاصلهگرفتن از رئوس قبلی، فاصله شما را با رئوس دیگرتان هم تغییر میدهد و به آنها آسیب میرساند. بازی مثلثها به ما میآموزد تصمیمات ما روی دیگران تأثیر میگذارد و به همین دلیل هم هست که باید مراقب فاصلههایمان باشیم.
روزنامهنگار
بازی، یکی از کاربردیترین شیوههای آموزش مهارتهای زندگی به کودکان است. بچهها در بازی به گونهای اکتشافی با مسائل زندگی روبهرو میشوند و در این رویاروییها تجربه کسب میکنند؛ بازی مثلثها، بازی قابلتأملی است که شاید بتوان گفت برای بزرگسالان نیز آموزش بسیاری دارد.
بیخبری و سکوت
در این بازی، بازیکنان در دو ردیف روبهروی هم میایستند. به آنها گفته میشود که هریک در ذهن خود دو نفر از صف روبهرو را انتخابکند و با آندو مثلث متوازیالاضلاع بسازد؛ یعنی در جایی بایستد که این مثلث تشکیل شود. این بازی در سکوت انجام میشود و هیچکس نمیداند که با چه کسان دیگری مثلث شده است. در واقع هرکس تنها با توجه به حرکت دو رأسی که خود انتخاب کرده، حرکت میکند. آن دو رأس نیز هر کدام با توجه به حرکت رأسهای انتخابی خود تغییر مکان میدهند.
تجربه و احساسات
بازی مثلثها چند دقیقهای در سکوت اجرا میشود و بازیکنان با تمرکز روی حرکت رأسهای دیگر خود حرکت میکنند و بهگونهای در بازی غرق میشوند که بارها به در و دیوار میخورند. بازی که تمام میشود، فرد اجراکننده از بازیکنان میخواهد که بنشینند و درباره تجربه خود در بازی صحبت کنند. آنها معمولاً چنین چیزهایی میگویند: «هماهنگ شدن سخت بود»؛ «مدام نگران بودم که نتوانم در وضعیت درست بایستم»؛ «میترسیدم که به دیگران بخورم و سعی میکردم از بقیه هم مراقبت کنم.»؛ «در بازی خودم را یادم رفته بود و به شکل عجیبی فقط گرفتار حرکت دو نفر دیگر شدهبودم. اگر آنها میدانستند من دارم با آنها مثلثم را میسازم، شاید کمتر حرکت میکردند تا من کمتر اذیت شوم و البته من هم با هر حرکتم دو نفر دیگر را به دنبال خودم میکشیدم.»؛ «بعضی جاها نمیشد مثلث ساخت و گیر میافتادیم.»؛ «از بازی خیلی لذت بردم ولی گیج و سردرگم بودم که مفهوم این بازی چیست.»
بازی مثلثها کجای زندگی به کار میآید؟
این بازی برای آموزش مهارت ارتباط میانفردی به کار میرود. در واقع زندگی، بازی مثلثهاست و ما در طول زندگی خود در هیاهوی این بازی هستیم. آدمها وقتی وارد این بازی میشوند، تازه کشف میکنند که همواره در رأس مثلثهایی در حرکت هستند؛ ارتباطات ما، در بازی همین مثلثها شکل میگیرد.
بسیار مهم است که آگاه باشیم و حواسمان باشد که ما با انتخابهایمان، با از این شاخه به آن شاخه پریدنهایمان و با اشتباهاتمان، دیگران را هم داریم به دنبال خود میکشانیم. مردی که بهطور افراطی در کار غرق میشود، رأسهای جدیدش میشوند رئیس و هدف جدیدش و از رأسهای قبلی، که همسر و فرزندان هستند، فاصله میگیرد؛ مادری، که بیموقع تصمیم میگیرد با تور به سفر برود، در ذهن خود رأسهای جدید سفر و همسفر را ایجاد کرده است و رأسهای قبلی را دارد به در و دیوار میکوبد؛ فرزند جوان یا نوجوانی که دوستانش میشوند رأسهای جدیدش و از مادر و پدر فاصله میگیرد، نمیداند که دارد تنظیمات میان خود و والدینش و حتی تنظیمات پدر و مادرش را نسبت به هم، دستکاری میکند. وقتی کودکی به یک همکلاسی نزدیک میشود و از دیگری دور میگردد؛ یا با او قهر میکند، تعادل دوست یا رأس قبلیاش را دارد به هم میریزد و اگر شما تصمیمگرفتهاید با خانواده همسرتان قطعرابطه کنید یا از همسرتان جدا شوید، بدانید این فاصلهگرفتن از رئوس قبلی، فاصله شما را با رئوس دیگرتان هم تغییر میدهد و به آنها آسیب میرساند. بازی مثلثها به ما میآموزد تصمیمات ما روی دیگران تأثیر میگذارد و به همین دلیل هم هست که باید مراقب فاصلههایمان باشیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه