بیانیه تبیینی مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران

شکست پروژه «ویران‌سازی»


ادامه از صفحه یک 

  ۲– مصادیق تلاش امریکایی‌‌ها برای شکل‌‌گیری و بحران‌‌سازی در حوزه‌‌های فرهنگی و اجتماعی 
 
۱/۲- برگزاری نشست حقوق بشر اسلو
این نشست سوم تا پنجم خردادماه سال جاری با حمایت دولت امریکا و مؤسسات صهیونیستی در اسلو نروژ برگزار گردید. مهم‌ترین هدف این نشست، گستراندن پوشش به اصطلاح پشتیبانی از کمپین‌‌های موسوم به «حمایت از حقوق زنان و اقلیت‌‌ها در ایران» و ایجاد همگرایی بین این قبیل عناصر در ایران و افغانستان بوده است. منجمله در مذاکرات پنهان مقامات سیا در حاشیه این اجلاس با یکی از زنان مزدور (که از سخنرانان این نشست بود)، علاوه بر موضوع زنان، به لزوم بهره‌‌برداری از هر حادثه‌‌ای منجمله حادثه‌‌ متروپل آبادان برای شکل‌‌گیری اعتراضات گسترده تأکید می‌‌نمایند! و البته آن عنصر ضدانقلاب پس از دریافت دستور از مقامات سازمان سیا در این زمینه بسیار تلاش کرد و تا مدت‌‌ها سوء استفاده از حادثه‌‌ غمبار برج متروپل آبادان را در دستور کار خود داشت.
    ۲/۲- القای بحران کارآمدی
عوامل امریکایی پس از حادثه ناگوار هواپیمای اوکراینی و نیز پس از واقعه متروپل آبادان، به عوامل رسانه‌‌ای خود تأکید داشتند از هر چالش و مشکلی برای القای بحران کارآمدی و استنتاج عدم مشروعیت نظام در عرصه‌‌ داخلی و بین‌‌المللی استفاده نمایند. این خط ابلاغی عیناً، هم در نارسانه‌های امریکایی- انگلیسی- سعودی و نظایر آن‌ها و هم در آشوب‌‌های اخیر از دنباله‌‌روان آن بلندگوها به‌کرات تکرار شد. 
   ۳/۲- مطالبه‌سازی کاذب؛ با هدف پنهان کردن تأثیر تحریم‌‌های ظالمانه
امریکایی‌‌ها با استفاده از شبکه نفوذی خود که بعضاً از عناصر تأثیرگذار اجتماعی بودند  تلاش کردند با مطالبه‌‌سازی کاذب در حوزه‌‌های فرهنگی و اجتماعی، تأثیر تحریم‌‌ها بر زندگی مردم و کمبودهای موجود را به ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران منتسب نمایند. اطلاعات پنهان موجود نشان از طراحی موازی توسط مافیای رسمی امریکایی دارد. از یک سو اعمال شدیدترین تحریم‌‌های وحشیانه علیه ملت ایران و از سوی دیگر ابلاغ به رسانه‌‌های وابسته که برای کمبودها و مشکلاتِ مردم اشک تمساح بریزند و هر مشکل و کاستی پدید آمده را به کارگزاران نظام نسبت دهند و البته، هر جا صحبت از تعدیل تحریم‌‌ها کنند، آن‌‌را صرفاً در تقویت دسترسی به شبکه‌‌های اجتماعی امریکایی در فضای مجازی تعریف نمایند! 
۴/۲- تمرکز بر اقشار به اصطلاح به حاشیه رانده شده
پس از اعتراضات سال ۹۸، امریکایی‌‌ها بر ایجاد نارضایتی و تحریک اقشاری که «به حاشیه رانده شده» می‌‌خوانند، تمرکز بیشتری کردند. عوامل امریکایی ده‌‌ها پروژه که اسناد محرمانه‌‌ آن کشف شده است در این زمینه طراحی نمودند تا به نوعی ظرفیت اقشار آسیب‌‌پذیر را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به کارگیری نمایند.
 
  ۳- دوره‌‌های آموزش جنگ‌‌های ترکیبی و براندازی نرم 
در بیانیه‌‌ تبیینی مورخ ۸ مهرماه گذشته اشاره شد که سرویس‌‌های جاسوسی غربی و صهیونیستی دوره‌‌های «آموزش مربیان جنگ‌‌های ترکیبی» برای تعداد قابل توجهی از عناصر مرتبط و از پیش نشان شده برگزار و به آنها مأموریت داده‌‌اند که آموخته‌‌ها را به دیگران منتقل و بر مبنای آن‌ها به‌‌صورت تشکیلاتی عمل نمایند. اکنون اضافه می‌‌شود که رصد دقیق اطلاعاتی تحرکات مؤسسات همکار ستاد نفوذ حریف در فضای حقیقی و مجازی نشان از برنامه‌‌ریزی جدی و مستمر با هدف تأثیرگذاری در لایه‌‌های مختلف اجتماعی بویژه در حوزه‌‌های مربوط به زنان دارد. مأمورین رژیم دژخیم امریکا با برنامه‌‌های به‌‌اصطلاح «توسعه دموکراسی و آزادی» تحت پروژه‌‌های گوناگونی نظیر  POMED و  NERD و نظایر آن‌ها، پیاده نظام اجاره‌‌ای خود را تأمین مالی می‌‌کنند، آموزش اقسام جنگ شهری و تکنیک‌‌های شورش اجتماعی می‌‌دهند، اراذل و اوباش را شناسایی و سازماندهی کرده و به جان مردم و اموال آن‌ها می‌‌اندازند و از سوی دیگر توسط عوامل خود یا افرادِ غافل، هر آن‌‌کس که سناریوی فوق‌‌الذکر را کشف کند و آشکار نماید یا حتی مورد اشاره قرار دهد، بلافاصله به «توهم توطئه» منتسب می‌‌سازند. تا آنجا که شوربختانه، برخی خواص نیز به‌‌صورت آگاه یا ناآگاه گرفتار این دام شده و با جماعت پیش‌گفته هم‌نوا می‌‌شوند! شایان ذکر است مرکز فرماندهی و هدایت اقدامات امریکا در عرصه نفوذ و جریان‌‌سازی، ضمن استقرار در وزارت خارجه‌ آن کشور از اطلاعات و ظرفیت سایر دستگاه‌‌های دولتی و اطلاعاتی جهت اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران بهره‌‌برداری می‌‌نماید. امریکایی‌‌ها به منظور جذب افراد مورد نظر خود، شبکه‌‌سازی از آن‌ها و انتقال ایده‌‌های مبتنی بر ایجاد تغییرات اجتماعی در چهارچوب اهداف پیش‌گفته، دوره‌‌های آموزشی متعددی را در کشورهای ثالث و بعضاً به‌‌صورت برخط برگزار نموده‌‌اند. موضوع حائز‌اهمیت آن است که غالباً هماهنگی‌‌های مربوط به حضور عناصر تحت آموزش در کشورهای ثالث توسط افراد و سازمان‌‌های مُجری، از طریق دفاتر و نمایندگی‌‌های وزارت خارجه رژیم مافیایی امریکا صورت می‌‌گیرد. اطلاعات معتبر موجود پیرامون برخی دیگر از ابعاد این دوره‌‌ها به‌‌شرح ذیل است: 
 ۱/۳- متولی دوره‌‌های مذکور وزارت خارجه امریکا می‌‌باشد که از حمایت کامل سرویس جاسوسی C.I.A و تعداد معتنابهی از مؤسسات، بنیادها، دانشگاه‌‌ها و اندیشکده‌‌های به اصطلاح غیردولتی استفاده می‌‌نماید. اطلاعات موثق حاکی است که رژیم غاصب صهیونیستی و تعدادی از کشورهای اروپایی، جملگی ذیل هدایت سیا با این پروژه همکاری می‌‌نمایند. 
 ۲/۳- مفاد دوره‌‌ها در فشرده‌‌ترین تعبیر در چهارچوب مؤلفه‌‌های «جنگ ترکیبی و براندازی نرم» تعریف می‌‌شود. ذیل این راهبرد، سرفصل‌‌هایی با اسامی و عناوین موجه و غالباً انسان‌دوستانه اما در عمل پی‌‌جوی راهبردها و خط‌‌مشی دولت و دستگاه‌‌های اطلاعاتی امریکا می‌‌باشند؛ همچون: شبکه‌سازی و کمپین‌‌سازی در موضوعات گوناگون و از عناصر مختلف، توانمندسازی زنان، تولید بهانه‌‌های حقوق بشری علیه ایران و گزارش به مبادی تعیین شده، توانمندسازی سندیکاهای تحت امر، آموزش وجوه مختلف نافرمانی مدنی، پرورش رهبران جوان گوش به فرمان، کنشگری به‌اصطلاح مدنی، خبرنگاری و خبرسازی در دوره بحران، کنشگری در توسعه اجتماعی و مدنی، آموزش جنبش‌‌های آنلاین، آموزش امنیت ارتباطات در فضای مجازی، دوره‌‌های آموزش وکالت رایگان برای حمایت از همکاران پروژه‌‌های امریکایی، دوره آموزش‌‌های حمایتی از حقوق گروه‌‌های منحرف جنسی، آموزش روند مدیریت فرآیند مطالبه برای تغییر قوانین، راه‌‌اندازی کلینیک‌‌های حقوقی با هدف القای ناکارآمدی دستگاه قضایی، تعریف اقشار و نقش‌‌ها برای فعالین مدنی در چهارچوب کودتاهای رنگین و پشتیبانی از اغتشاشگران خیابانی، ترویج شهروند خبرنگاری مورد نیاز امریکا، شبکه‌‌سازی از عناصر مشهور، همسو و تأثیرگذار اجتماعی و... 
 ۳/۳- محل برگزاری دوره‌‌های آموزشی تاکنون در کشورهایی همچون ترکیه، امارات، هلند، ارمنستان، گرجستان، مالزی، اندونزی، تایلند، جمهوری چک، آفریقای جنوبی، ایتالیا و جزیره سیشل (در اقیانوس هند) بوده که با آگاهی یا بدون آگاهی دولت‌‌های مذکور تشکیل شده‌اند. همچنان‌که ملاحظه می‌‌شود محل برگزاری دوره‌‌ها غالباً کشورهایی است که برای سفر اتباع ایرانی نیازمند ویزا نباشند و در مواردی که ویزا لازم باشد، با حمایت نمایندگی‌‌های امریکا و تحت پوشش ویزاهای توریستی یا علمی اقدام می‌‌شود. 
 ۴/۳- تعدادی از سازمان‌‌های برگزار کننده‌‌ دوره‌‌ها تحت عناوین واقعی یا جعلی همچون اتحاد برای ایران، عدالت برای ایران، آیرکس، خانه‌‌ آزادی، اسمال مدیا، بنیاد سیامک پورزند، ائتلاف ایمپکت ایران، توانا تک، بنیاد عبدالرحمن برومند، کانون مدافعان حقوق بشر (به سرکردگی شیرین عبادی)، مؤسسه‌‌ یلدا و افراد ایرانی خودفروخته‌‌ شناسایی شده و عناصر امریکایی اطلاعاتی، نظامی و سیاسی بوده‌‌اند. مؤسسات و افراد پیش‌گفته هر کدام بر یک قشر و صنف و جنسیت تمرکز دارند. 
 ۵/۳- هزینه‌‌ دوره‌‌ها اعم از بلیت رفت و برگشت به کشور هدف، هزینه هتل محل اقامت، غذا و برنامه‌‌های تفریح و سرگرمی و هدایا توسط برگزارکنندگان دوره‌‌ها پرداخت می‌‌شود. مثلاً هزینه‌‌ دوره‌‌ آموزشی چند روزه‌‌ برگزار شده در کشور گرجستان توسط عنصر آواره و عضو فراکسیون اصلاحات در مجلس ششم، فاطمه حقیقت‌جو پرداخت شده است! (به عبارت دقیق‌تر او صرفاً مأمور پرداخت از طرف کارفرمای امریکایی بوده است.) 
 ۶/۳- گرچه این دوره‌‌ها بیش از هر کشوری علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگزار می‌شوند اما طبق اطلاعات موجود، حسب ضرورت (از نظر رژیم امریکا) و در مواردی که قصد مجاب‌‌سازی کشورهای دیگر را داشته باشند، از روش‌‌های مشابه علیه آنها استفاده می‌‌نمایند که تعدادی از مصادیق، در تبادلات اطلاعاتی با برخی از کشورها، به اطلاع آنها رسیده و از این پس نیز حسب مورد به اطلاع آنها خواهد رسید. 
 ۷/۳- با توجه به حضور منابع اطلاعاتی ما در تعدادی از دوره‌‌های فوق‌‌الاشاره لذا مفاد آموزشی دوره‌‌های مذکور و عناصر شرکت‌کننده در آنها در اختیار بوده و بنا به ضرورت تعدادی از شرکت کنندگان بازداشت، تعدادی از آنها جلب همکاری و عده‌‌ای دیگر تحت نظر سربازان گمنام امام زمان (عج) می‌‌باشند و از ارتباطات آنها با مراکز موردنظر برای حفظ اشراف اطلاعاتی استفاده می‌شود.
 ۸/۳- رد اطلاعاتی و عملیاتی تعدادی از عناصر مذکور در اغتشاشات اخیر و پیش از آن نیز مشاهده و حسب مورد اقدام مقتضی به‌‌عمل آمده است. به‌‌عنوان مثال انتشار اولین عکس از مرحومه امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن. ح» صورت گرفت که از آموزش‌‌دیدگان همین دوره‌‌ها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهت‌‌دار پرداخت. همچنین است اقدامات «الف. م» که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مرحومه، کارگردانی برخی صحنه‌‌ها و انعکاس اخبار و تصاویر جهت‌‌دار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعات شکل‌‌گرفته در آن شهر به ایفای مأموریت پرداخت. این فرد نیز آموزش‌‌دیده‌‌ دوره‌‌های رژیم مافیایی امریکا در کشورهای خارجی است؛ ضمن آنکه هر دو نفر نقش منابع اولیه‌‌ خبرسازی برای رسانه‌‌های بیگانه را ایفا کرده‌‌اند.
در اینجا و به‌‌‌ عنوان نمونه‌‌‌‌ای از کارکرد این مؤسسات و دوره‌‌‌‌های آموزشی، اشاره‌‌‌‌ای به اظهارات صریح مدیر مؤسسه‌‌‌ اعانه‌‌‌ ملی برای دموکراسی می‌شود که بیانگر کارکرد اصلی و پشت پرده‌ای آنها است. وی می‌‌‌‌گوید: «کاری که ۲۵ سال قبل سازمان C.I.A به صورت پنهانی و با جاسوسی انجام می‌‌‌‌داد، امروز ما از طریق مؤسسات و در بستر آموزش انجام می‌‌‌‌دهیم!»
 
   ۴ – نقش اندیشکده‌‌‌‌ها و مؤسسات امریکایی و غربی
 طی ماه‌‌‌‌های گذشته، اندیشکده‌‌‌‌ها و مؤسسات امریکایی- صهیونیستی و غربی به نظریه‌‌‌‌پردازی و انگاره‌‌‌‌سازی پیرامون نقش زنان در حوادث پیش روی ایران پرداخته‌‌‌‌اند و این مبانی در محتویات محصولات آنان گفتمان‌سازی شده است. این اندیشکده‌‌‌‌ها به مثابه مغز متفکر جریان تحریف، با بزرگ‌‌‌نمایی یا کوچک‌‌‌‌نمایی هدف‌‌‌دار وقایع در قالب توصیه‌‌‌‌نامه‌‌‌‌هایی که به دستور کارفرمایان خود ارائه ‌‌‌می‌‌‌‌دهند، بر حجم توهمات مقامات رسمی امریکا نسبت به ماهیت وقایع می‌‌‌‌افزایند. به‌‌‌‌عنوان نمونه به یکی از القائات اندیشکده‌‌‌ میدل ایست (MEI) اشاره می‌‌‌‌شود. این  اندیشکده در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ آورده است: «در شرایط کنونی ایران، جریانات مختلف سیاسی، از سوسیالیست‌‌‌‌ها گرفته تا لیبرال‌‌‌‌ها و از سلطنت‌‌‌‌طلب‌ها تا جمهوریخواهان، همگی با یکدیگر همکاری می‌‌‌‌کنند تا جایگزینی جدی برای جمهوری اسلامی ایجاد نمایند و زنان نقش اصلی را در این تلاش ایفا می‌کنند.»
اما غالباً مأموریت این اندیشکده‌‌‌‌ها با گذر از پوشش گفتمان‌‌‌‌سازی و ارائه‌‌‌ توصیه‌‌‌‌نامه، با یک یا چند واسطه وارد حوزه‌‌‌‌های جنگ خیابانی می‌‌‌‌شوند. نمونه‌‌‌ آن بنیاد ملی برای دفاع از دموکراسی‌ها (FDD) است؛ تشکیلاتی با وابستگی به دولت‌های صهیونیستی و ایالات متحده که دارای ارتباط گسترده با افسران سازمان اطلاعات مرکزی امریکا و سرویس‌‌‌‌های رژیم غاصب است. این تشکیلات کاملاً اطلاعاتی عمل می‌‌‌‌کند و تمرکز ویژه‌‌‌‌ای بر جمهوری اسلامی تحت عنوان «پروژه‌‌‌ ایران» دارد.
 اطلاعات کاملاً معتبری که اخیراً به دست آمده حاکی است که این تشکیلات ماه‌‌‌‌ها پیش از اغتشاشات اخیر، در حال فراهم آوردن تمهیداتی برای آن بوده است. از نگاه طراحان امریکایی- صهیونیستی این پروژه، اولاً جنبش‌‌‌‌ها موفق نخواهند بود مگر اینکه با خشونت همراه باشند. ثانیاً به پیاده نظامی نیاز است که هیچ خط قرمزی نداشته و حاضر باشند دست به هر کاری بزنند. ازجمله اقداماتی که به عوامل مرتبط ابلاغ کرده‌‌‌‌اند، توهین به ائمه معصومین(علیهم‌‌‌السلام) و آتش زدن مسجد و قرآن، قتل مأمورین نظامی امنیتی و انتظامی، حمله به پاسگاه‌‌‌‌ها و مقرهای نظامی و انتظامی، حمله به روحانیت و... می‌‌‌‌باشد. اما علاوه بر تشکیلات FDD، ده‌‌‌‌ها مؤسسه‌‌‌ پوششی امریکایی و پروژه‌‌‌‌های متعدد دیگر تحت عناوین مختلف در حال فعالیت علیه ایران اسلامی می‌‌‌‌باشند. از قبیل :

۱- مؤسسه اعانه ملی برای دموکراسی و نهادهای وابسته نظیر مؤسسه دموکراتیک ملی و مؤسسه بین‌‌‌‌المللی جمهوریخواهی
 ۲- مرکز امریکایی برای همبستگی کارگران
 ۳- بنیاد جامعه باز
 ۴- خانه آزادی
 ۵- صندوق ژرمن مارشال امریکا
 ۶- بنیاد دموکراسی در ایران
 ۷- مرکز بین‌‌‌‌المللی برای انتقال دموکراسی
 
    ۵– زنجیره‌‌‌‌های ارتباط مالی سرشبکه‌‌‌‌های خارجی با مزدوران داخلی
 انتقال و توزیع پول بیگانگان بین عوامل مزدبگیر داخلی که متولی پروژه‌‌‌‌های نفوذ هستند به روش‌های مختلف و متنوعی صورت می‌‌‌‌گیرد. تاکنون شیوه‌‌‌‌های گوناگونی کشف و عوامل متعددی بازداشت شده‌اند. به ‌‌‌عنوان مثال اخیراً شبکه‌‌‌‌ای شناسایی و بازداشت شد که از «روش تهاتر» با افراد ایرانی متردد به خارج از کشور، همچون دانشجویان و فعالین حوزه ساخت‌وساز مسکن سوءاستفاده می‌‌‌‌کرد. در این شیوه، عامل اصلی یا کارگزار وی در یکی از کشورهای همسایه، افراد نیازمند ارز خارجی در کشور مقصد را شناسایی کرده، مبلغ مورد نیاز آنها به‌‌‌ همراه پورسانت همکاری را تأمین نموده و از آنان می‌‌‌‌خواستند وجه را پس از بازگشت به کشور به حساب تعیین شده (حساب پیاده نظام امریکا) واریز کنند.
در شیوه‌‌‌ دیگر، انباشت یا سود برخی از وجوه سرمایه‌‌‌‌گذاری شده در بسترهایی همچون کارگاه‌‌‌‌های خرد، مجموعه‌‌‌‌های مرتبط با بازاریابی شبکه‌ای داخلی، سوءاستفاده از رمزارزها، بهره‌‌‌‌گیری از صرافی‌‌‌‌های غیرمجاز و ... را به پروژه‌‌‌‌های امریکایی‌‌‌‌ها در داخل کشور تزریق می‌‌‌‌نمودند. با این شیوه‌‌‌‌ها عملاً مبدأ و مقصد وجوه پروژه‌‌‌‌های نفوذ، مخفی شده و کار شناسایی آن دشوار می‌‌‌‌شد. اما به‌رغم اقدامات عوامل CIA برای پیچیده‌سازی ابعاد انتقال وجه به داخل، ردیابی اطلاعاتی – مالی چند لایه در مورد واریزکنندگان و دریافت‌‌‌کنندگان وجوه مربوط به پروژه‌‌‌‌ها انجام و نهایتاً تبادلات مالی و اطلاعاتی شبکه‌‌‌‌های یاد شده شناسایی و عوامل آن بازداشت شدند.
 
۶- شناسایی و سازمان‌‌‌دهی شبکه اراذل و اوباش
سرویس‌‌‌‌های اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی در سال‌‌‌‌های گذشته از طریق شناسایی اراذل و اوباش متردد به خارج از کشور در مراکز قمار و فساد و فحشا و ارتباط‌‌‌ گیری بعدی با آنها در داخل کشور، تلاش‌‌‌های گسترده‌ای برای تزریق پول و امکانات، مسلح کردن آنها به سلاح گرم و انواع دیگر تجهیزات، ارائه آموزش به طرق مختلف به منظور توانمند کردن آنان برای عملیات خرابکارانه علیه مراکز و تأسیسات مهم، راه‌‌‌اندازی آشوب و تولید خشونت علیه مردم عادی و همچنین نیروهای انتظامی و بسیج به عمل آورده‌‌‌اند. متأسفانه حضور پرحجم و اقدامات مجرمانه اراذل و اوباش و نوپدیدها درآشوب‌‌‌های اخیر کاملاً مشهود بود و حکایت از سازماندهی قبلی داشت. اما پیش از آشوب‌‌‌ اخیر، حضور اراذل و اوباش در چندین طرح ترور، عملیات ایذایی، خرابکاری، تهدید و ایجاد وحشت، احراز شده بود که در جملگی موارد به استخدام صهیونیست‌‌‌ها، امریکایی‌‌‌ها یا گروهک منافقین درآمده بودند و تعداد قابل توجهی از آنها بازداشت و بعضاً اعترافات آنها از صدا و سیما پخش گردید. (همچون مستندهای وفا و لات مجازی که از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید).
 
   ۷ – سندیکاسازی و پیوند آنها به یکدیگر
یکی از محورهای اصلی تحرکات زمینه‌‌‌ساز سرویس‌‌‌های اطلاعاتی دشمن برای وقوع آشوب در کشور، تلاش برای تأثیرگذاری بر اقشار شریفی همچون معلمان، کارگران و دانشجویان از طریق ایجاد گروه‌‌‌های جعلی و آلوده و رهبرسازی برای سوءاستفاده این طبقات بوده که هوشیاری، میهن‌دوستی و احساس مسئولیت مثال‌‌‌زدنی این اقشار ارجمند موجب خنثی‌‌‌سازی توطئه‌‌‌های بیگانه شده است. مأموران اطلاعاتی و امنیتی کشور بر بسیاری از ابعاد آن قبیل تحرکات اشراف داشته و در مواردی مشارکت مستقیم اتباع بیگانه و مرتبط با سرویس‌‌‌های اطلاعاتی کشورهای اروپایی را در این باره مورد ضربه قرار داده و نتیجه را به استحضار مردم شریف ایران رسانده‌‌‌اند (ازجمله مستند «داستان یک مأموریت» مربوط به اقدامات مجرمانه‌‌‌ دو مأمور فرانسوی که اخیراً از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد).

۸ – تشدید و ترکیب سیاست فشار حداکثری ترامپ توسط بایدن
دولت کنونی امریکا علیرغم ادعای تغییر راهبرد نسبت به دولت قبلی، عملاً در ادامه مسیر فشار حداکثری ترامپ و با توجه به شکست آن خط مشی، به تصریح خود مقامات امریکایی، حوزه‌های نوینی به آن افزوده است؛ منجمله با حفظ سیاست فشار حداکثری تحریمی، حوزه تأثیرگذاری در درون کشور، قطبی‌سازی و تلاش برای از بین بردن بافت اجتماعی قدرتمند مردم ایران را هدف قرار داده است. در این راستا دولت امریکا که سابقه کودتاهای ننگین نظامی در ایران را داد، منابع برنامه‌هایی را که در لفّافه عناوین پرزرق و برقی چون توسعه دموکراسی و مقابله با تروریسم پیچیده شده افزایش داده و درخواست ارتقای آن را برای سال مالی ۲۰۲۳ در موضوع ایران داد. این برنامه اساساً معطوف به بی‌ثبات‌سازی محیط امنیتی داخل کشور، توسعه نفرت و خشونت و ایجاد ناامنی روانی در جامعه ایران است. در این راستا علاوه بر تقویت و توسعه ساختاری و مالی بخش ویژه در واحد  NCS در سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، بودجه و منابع انسانی حوزه‌های شبه مدنی در وزارت خارجه در موضوع ایران مانند دفتر اطلاعات و تحقیق، دفتر امنیت بین‌الملل، دفتر مبارزه با تروریسم و دفتر امور خاور نزدیک را افزایش داده است که در واقع منابع مالی لایه میانی مذکور را تأمین کرده‌­اند که در ادامه به برخی از این بودجه‌ها اشاره خواهد شد.

۹- حمایت از گروهک‌های تروریستی و تلاش برای ائتلاف آنها 
دولت تروریست ایالات متحده در ادوار و دولت‌های مختلف خود سابقه رسوای حمایت از خونخوارترین گروهک‌های تروریستی را داشته و دارد. از آن جمله است تضاد رفتاری شگفت‌انگیز از مرحله قرار دادن نام جانیان آلبانی‌نشین در لیست سیاه تروریستی تا خارج کردن اسم جنایتکاران منافق از آن لیست، حمایت مادی و معنوی از آنها، تا حضور بلند پایگان رژیم مافیایی در اجلاسیه‌های نمایشی منافقین! منجمله حضور افرادی همچون جان بولتون، پمپئو و مایک پنس (مشاور امنیت ملی اسبق رژیم، رئیس سازمان سیا و وزیر خارجه سابق و معاون اول رئیس جمهور سابق رژیم دژخیم امریکا) و تعداد فراوانی نماینده کنگره و سناتور امریکایی در مقر گروهک تروریستی منافقین در سال‌های گذشته. برای سال‌جاری نیز از رئیس جمهور سابق و قاتل سردار بزرگ جهان اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی برای حضور در جمع کفتارهای آن گروهک دعوت شده بود که بنا به گفته اعضای گروهک منافقین، برخی حوادث روی داده در آستانه مراسم آنها در کشور آلبانی و احتمال وجود تهدید جدی به جان آن قاتل، حضور وی (ترامپ) در آن مراسم منتفی و اصولاً برگزاری مراسم مورد نظر آنها لغو گردید!
از همین سنخ است تماس امریکایی‌ها با گروهک جنایت پیشه و شخص عبدالمالک ریگی معدوم در گذشته تا ارتباطات این روزها با گروهک‌های مختلف تروریستی که نام اقوام شریف ایرانی کرد، تُرک، عرب و بلوچ را بر خود می‌نهند اما جملگی آن گروهک‌ها، دشمنان آن اقوام عزیز غیور گرامی بوده و تجزیه‌طلبانی هستند که مأموریت امریکا و اذنابش را دنبال می‌کنند.


در بخش اول به اختصار بخشی از تمهیدات ائتلاف شیطان بزرگ برای آماده‌سازی قبلی و زدن جرقه آشوب‌ها مورد اشاره قرار گرفت. در این بخش نیز صرفاً به گوشه‌ای دیگر از خباثت‌های آن ائتلاف و البته در حدی که ملاحظات امنیتی اجازه می‌دهند، اشاره می‌شود. شاید در آینده با کاهش محذورهای مذکور تشریح مبسوطی از برنامه‌های حریف به‌عمل آید:

۱- بودجه ویژه فضای سایبر در زمان آشوب
طبق اطلاعات کاملاً موثق، سازمان CIA علاوه بر بودجه سالیانه اختصاص داده شده برای سازمان‌های سابق‌الاشاره، اخیراً و پس از آغاز آشوب‌ها در ایران، بودجه کمکی معادل حدود ۵۳ میلیون دلار دیگر، با ترک تشریفات اداری- مالی در دو مرحله به آن سازمان‌ها اختصاص داده و توصیه کرده است که این بودجه در درجه اول برای امور به‌اصطلاح رسانه‌ای و تقویت ابزارهای اینترنتی به‌منظور حفظ ارتباط با آشوبگران هزینه شود!

۲- اقدامات امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های فناوری و رسانه
در ماه‌های گذشته اجرای عملیات‌های گسترده علیه امنیت روانی مردم ایران در قالب کمپین‌های گسترده سیاسی و اجتماعی، حوزه‌ای از تلاش‌های سرویس اطلاعاتی امریکا برای فشار بر مردم ایران بود. راه‌اندازی جنگ اطلاعاتی و شناختی با عاملیت نهادهای اطلاعاتی و نظامی مانند سیا، سایبرکام و سنتکام، امروز در خود امریکا نیز هیاهو به راه انداخته است. به‌طوری که افشای بخش کوچکی از عملیات فریب سایبری گسترده امریکا علیه افکار عمومی ملت ایران، باعث شد تا واکنش‌های مقامات امریکایی را برانگیزد و حتی پس از آن برخی رسانه‌های امریکایی تلاش کردند تا برای درز‌گیری از رسوایی به‌وجود آمده برای دولت امریکا از سطح و گستره عملیات‌های ننگین انجام شده بکاهند، البته خود می‌دانند که پرداختن بیشتر به این موضوع و افشای ابعاد بیشتر آن و نهایتاً اعتراف به شکست‌های تحمیل شده، هزینه‌های این سرویس‌ها را به‌شدت افزایش خواهد داد.
ردیابی، شناسایی، ضربه و افشای چند صد هزار حساب کاربری قلابی فارسی زبان که با توسل به اخبار جعلی و بزرگ­نمایی مشکلات و کوچکنمایی دستاوردها، به‌طور ناشیانه‌ای اقدام به تولید میلیون‌ها پیام و محتوای گمراه کننده برای فریب مخاطبین فارسی زبان می‌کردند، ناکارآمدی توان عملیاتی دست اندرکاران این پروژه‌ها را به کارفرمایان امریکایی خود اثبات کرد. هدف پنهانی این کمپین‌ها ترویج تنفر در جامعه ایرانی و ایجاد رفتارهای خشن قطبی بود. افزون براین، تأمین مالی و شبکه‌سازی کنشگران اجاره‌ای ضدانقلاب برای اجرای جنگ شناختی علیه مردم ایران از طریق آنچه که «مرکز تعامل جهانی»‌(GEC) نامیده‌اند، نمونه‌ای از فعالیت‌های ضربه خورده دیگر امریکا در این حوزه بوده که تحت اشراف قرار گرفته است. امریکایی‌ها در عرصه فناوری و فعالیت‌های رسانه‌ای با عنایت به افزایش اثرگذاری شبکه‌های اجتماعی و مرجعیت خبری آنها، «عملیات‌های تأثیرگذاری» و «جنگ ترکیبی» بزرگی علیه مردم مظلوم ایران در فضای سایبر به راه انداختند که ذیلاً مواردی به اختصار مورد اشاره قرار می‌گیرند:
 ۱/۲- توئیتر
توئیتر به دستور رژیم امریکا، میدان نبرد و جنگ رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران را با نادیده گرفتن همه قوانین بین‌المللی و دستورالعمل‌های فنی و حقوقی توئیتر، به سود دشمنان ایران هموار کرد تا پیاده نظام اجاره‌ای و ضدانقلاب خارج‌نشین به هدایت سرویس‌های اطلاعاتی و با ساختن هزاران کاربر جعلی (ربات) و انتشار اخبار هدفمند و دروغ، افکار عمومی را در ایران و جهان فریب دهند. بر اساس پایش توئیتر فقط در بازه زمانی ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ تا ۲۰ مهر ۱۴۰۱ بیش از پنجاه هزار کاربر جدید فارسی زبان با هویت‌های جعلی در توئیتر ساخته شده است تا علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کنند. این در حالی است که پیش از آن ماهانه حداکثر در حدود چهار هزار کاربر فارسی زبان در توئیتر ایجاد می‌شده است. همچنین توئیتر با حداقل ده برابر کردن ظرفیت انتشار پیام برای هر کاربر در ساعت و لغو بسیاری محدودیت‌های دیگر، نهایت سعی خود در کمک به بزرگنمایی و برجسته‌سازی اخبار جعلی و تشدید جنگ ترکیبی علیه جامعه فارسی زبان را در سراسر جهان اعمال کرد.
فراوانی این اقدامات موجب شد برخی جناح‌های سیاسی امریکا نسبت به این موضوع احساس خطر کرده و در گزارش‌های متعدد مانند گزارش CNN با عنوان «کمپین دستکاری هماهنگ» به تخلفات توئیتر از قوانین اعتراض نمایند!
 ۲/۲- اینستاگرام
در پرده‌ای دیگر شرکت متا، مالک اینستاگرام و واتساپ نیز مشابه توئیتر، تمام قوانین بین‌المللی و قوانین رسمی خود را در مقطع اغتشاشات ایران زیر پا گذاشت و با اقداماتی از قبیل دستکاری عمدی الگوریتم‌های هوش مصنوعی باعث شد اخبار جعلی، موارد نفرت افکنی و اقدامات خشونت‌آمیز با شدت بسیار زیاد برای جامعه ایرانی به صورت هدفمند منتشر شود. همچنین این شرکت همانند توئیتر به دستور سرویس اطلاعاتی امریکا، با حمایت همه جانبه از صفحه‌های دروغ‌پراکن ضدانقلاب خارج‌نشین و مزدوران سعودی و با پر تعداد نشان دادن مخاطبین اخبار و اطلاعات این صفحات مانند صفحه رسمی نارسانه سفارشی کار موسوم به ایران اینترنشنال، سعی در ایجاد خطای محاسباتی در ذهن مخاطب ایرانی نمود. اینستاگرام با برانگیختن احساسات جامعه ایرانی خصوصاً جوانان و نوجوانان سعی در ایجاد ناامیدی، بالا بردن سطح خشونت و ایجاد شکاف اجتماعی در لایه‌های مختلف جامعه داشت و با اجرای عملیات تأثیرگذاری سایبری بر افکار عمومی، کاربران ایرانی این فضا را مورد حملات شناختی قرار داد. یکی از معروف‌ترین شگردهای این جنگ شناختی، «اجاره انسان رسانه‌ها» نام دارد. در این روش، دشمن برخی از حساب‌های کاربری معروف در اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی امریکایی مربوط به چهره‌های معروف (سلبریتی‌ها) را که دارای دنبال‌کنندگان میلیونی هستند برای مدتی اجاره می‌کند و با انتشار اطلاعات جعلی یا جهت‌دار، از هویت آن چهره‌‌ها برای باورپذیری مخاطب سوء‌استفاده می‌کند. بر اساس اطلاعات موثق در اغتشاشات ایران برخی از انسان رسانه‌‌های مقیم آلمان و امارات حساب‌های کاربری خود را به‌طور کامل به عوامل شناخته شده سرویس اطلاعاتی امریکا اجاره دادند!
جامعه فهیم ایرانی سانسور تصاویر سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی را در این شبکه‌های اجتماعی امریکایی فراموش نکرده است و جای این سؤال وجود دارد که ابلاغیه مربوط به سانسور، محدودسازی و اجرای آن را کدام تشکیلات اطلاعاتی به این شرکت‌ها داده است و آنها چه دلیل قانع‌کننده‌ای برای این رفتار دوگانه و حمایت همه‌جانبه از اغتشاشگران برای افکارعمومی جامعه ایرانی دارند؟
 ۳/۲- استارلینک
اگر چه آزادی دسترسی به اینترنت یکی از شعارهای دروغین لیبرال دموکراسی غرب است و آنها مدعی هستند اینترنت آزاد باید در دسترس همگان باشد اما بسیاری از خدمات اینترنتی و نرم‌افزارهای مفید برای جامعه جهانی و مردم ایران توسط دولت امریکا مسدود شده است. این مدعیان دروغین آزادی با ارائه اینترنت‌های خارج از حاکمیت کشورها مثل استارلینک که طبق قوانین بین‌‌المللی باید با نظارت و رضایت کشور میزبان ارائه شود، سعی در گسترش دیکتاتوری اینترنتی امریکا دارند. مصداق روشن این تضاد رفتاری علاوه بر موارد فوق‌الذکر، اقدام دولت امریکا مبنی بر انسداد و محدودیت خدمات‌رسانی ابزارها و فناوری‌‌های ارتباطی و اینترنتی غیرامریکایی در امریکا است.
 کارگزاران دولت مافیایی امریکا در اقدامی مداخله‌جویانه، به شرکت استارلینک دستور دادند بدون رعایت ضوابط و مقررات بین‌المللی و بدون دریافت مجوزهای لازم در ایران، برای دسترسی اغتشاشگران، اینترنت غیرقانونی ارائه دهد. همزمان سرویس‌های اطلاعاتی دشمن نیز ظرفیت‌های مختلف خود را برای قاچاق تجهیزات غیرقانونی این شبکه به داخل کشور فعال کردند.
 ۴/۲- حملات سایبری
حملات سایبری رژیم مافیایی امریکا و دست‌پروردگان و مزدبگیران آن مقوله مبسوطی است که به بحثی جداگانه نیاز دارد، اما صرفاً به‌عنوان نمونه می‌توان به ده‌ها گروه‌ هکری که وابستگی آنان به امریکا محرز است، اشاره کرد که با حملات هدفمند چه به ‌صورت حملات منع سرویس (DDOS) و چه نفوذ و از کار انداختن خدمات و روش‌های دیگر، تلاش داشتند ضرباتی بر روند عادی کشور وارد کنند که با تدابیر اتخاذ شده، در بسیاری حملات از شیطنت‌های آ‌نها پیشگیری به‌ عمل آمد. حمله به سامانه‌هایی که خدمات عمومی و مردمی ارائه می‌دهند، هدف مشخص و تعریف شده آنها است؛ چنانکه در حمله به سامانه سوخت کشور در سال گذشته، حمله به سامانه‌های شهرداری تهران و حمله به سامانه‌های سرویس مدارس نشان دادند ایجاد مزاحمت برای مردم هدف اصلی آنها بوده است. در مقطع اغتشاشات اخیر نیز ده‌ها حمله هکری به سازمان‌های خدمات‌دهنده به مردم به‌ عمل آمد که با تدابیر دستگاه‌های ذی‌ربط خنثی شدند.
اقدامات رژیم دژخیم امریکا در عرصه فناوری و رسانه به این چهار محور خلاصه نمی‌شود و خباثت‌ها و مزاحمت‌های آن رژیم مقوله گسترده‌‌ای است که در فرصت مناسب به آن پرداخته خواهد شد.

۳- حضور تیم سازمان سیا در مقر گروهک‌‌های ضد انقلاب
در تاریخ 1401/06/29 تیمی از C.I.A با پوشش وزارت خارجه امریکا، با حضور در مقر گروهک تجزیه‌طلب موسوم «به حزب دموکرات کردستان ایران» در شهر اربیل کردستان عراق با سرکرده آن گروهک به نام مصطفی هجری دیدار و گفت‌و‌گو کرد. تیم سازمان جاسوسی امریکا ضمن تقدیر از ادغام دو جناح گروهک، از آنها می‌خواهند در اغتشاشات رخ داده در برخی شهرهای کردستان ایران، بیش از این ایفای نقش کنند. در این نشست طاهر محمودی، کمال کریمی، محمد‌نظیف قادری و محمد‌صالح قادری؛ سرکرده گروهک را همراهی می‌کردند. شایان ذکر است در گذشته نیز سازمان سیا، مصطفی هجری و عبدالله مهتدی (سرکرده گروهک کومله) را به امریکا فراخوانده و به آنها ابلاغ کرده بود که باید با یکدیگر ادغام شوند و‌الا کمک‌های مالی و تسلیحاتی رژیم مافیایی امریکا به هر دو گروهک قطع خواهد شد! در اجرای آن دستور و به‌عنوان گام اول، دو جناح انشعابی حزب منحله موسوم به دموکرات کردستان ایران در تابستان گذشته با یکدیگر ادغام شدند و در حال فراهم آوردن زمینه‌ برای ادغام با گروهک کومله بودند که با افشاگری رسوا‌کننده وزارت اطلاعات پیرامون وابستگی کومله به رژیم کودک‌کش صهیونیستی مواجه شدند، (اطلاعیه پنجم مردادماه روابط عمومی وزارت اطلاعات و مستند «عملیات بزرگ» که اخیراً از صدا‌وسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد)  لذا مجبور به تعویق برنامه دستوری ادغام دو گروهک خائن و وابسته به بیگانگان شدند.

۴- دیدار تیم امریکایی از مقر گروهک موسوم به پاک
در تاریخ 1401/7/15 هیأت سازمان جاسوسی امریکا به‌ صورت پنهان و در هتل دیوان اربیل با سرکرده گروهک پاک به ‌نام حسین یزدان‌پناه ملاقات کردند و به بررسی آخرین وضعیت گروهک پس از موشکباران مقر آن توسط دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداختند. آنها به وی قول کمک‌های بیشتر و امید دادند تا زودتر اوضاع گروهک را ترمیم کنند و به صحنه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگردانند. سپس تیم C.I.A برای دادن روحیه به گروهک درهم‌پاشیده، به همراه حسین یزدان‌پناه و همسرش (هامِنو) از زخمی‌های موشکباران فوق‌الاشاره در بیمارستانی در اربیل عیادت کردند. همچنین کارشناسان نظامی همراه هیأت امریکایی از محل اصابت موشک‌های رزمندگان اسلام در مقرهای مختلف ضدانقلاب بازدید کردند تا توان و دقت تخریب موشک‌های سپاه مقتدر اسلام را ارزیابی نمایند.

۵- شبکه‌‌های ماهواره‌ا‌ی سفارشی‌کار
جنگ رسانه‌‌ای و تبلیغاتی که از قدیم یکی از مهم‌ترین ابزارهای استکبار جهانی برای استعمار، غارتگری، جنگ روانی و تحریف واقعیت‌های جهان به نفع غارتگران و علیه ملل ستمدیده بوده است، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و با پیوستن بازماندگان رژیم ساقط شده پهلوی و فراریان گروهک‌های تروریستی چپ و راست و منافق و فرقه‌های منحرف و سایر فراریان سابقه‌دار به جریان مسلط رسانه‌‌ای صهیونیستی، صورت و سیرتی دیگر پیدا کرد. جریان سلطه ضمن فراهم آوردن به‌روزترین امکانات و تکنولوژی رسانه‌ای (البته به‌ هزینه گاو شیرده سعودی و امثالهم) و اعمال فرماندهی واحد رسانه‌ای بر آنها، به خط‌ده آمرانه و بهره‌برداری استعمارگرانه از این نارسانه‌ها پرداخت.
اگرچه جمهوری اسلامی ایران در طول تاریخ پرافتخار خود بویژه در مقاطع بروز برخی رویدادهای سال‌های گذشته همیشه با آوازه‌گری‌های مزورانه این نارسانه‌ها مواجه و با شیوه‌های آنها آشنا بوده است؛ اما بی‌شک در جریان اغتشاشات اخیر «بزرگ‌ترین عملیات تأثیرگذاری» و به عبارت دیگر «جنگ جهانی رسانه‌ای» علیه ملت سرافراز ایران طراحی و اجرا شد. علاوه بر سوژه‌سازی از هر پدیده طبیعی و مصنوعی و آوازه‌گری همنوای شبکه‌های مزدور فارسی‌زبان، موج‌سواری روی نارضایتی و خلق نارضایتی‌های سفارشی با جعل و روایت‌سازی دروغین از رویدادها، تبدیل نارضایتی به اعتراضات اجتماعی، دیگرگون کردن اعتراضات اجتماعی به سیاسی، تغییر جهت آنها به اعتراضات ساختاری و در نهایت تبدیل جملگی آنها به اغتشاش، شورش، جنگ خیابانی و... همان دستورالعملی است که شبکه‌های مذکور در اغتشاشات اخیر دنبال کردند. طُرفه آنکه شبکه‌ای همچون بی‌‌بی‌‌سی که از قدمتی دیرینه برخوردار است و قاعدتاً پیرامون شئون حرفه‌ای خویش باید حساس باشد، با چرخشی گسترده و تغییر کامل برنامه‌های عادی و روزانه خود و گذشتن از دیگر اخبار مهم جهانی، عملاً به مرتبه «صحنه‌گردانی عملیاتی اغتشاشگران خیابانی» تبدیل شد. همچنین است رسوایی شبکه همتای آن، ایران اینترنشنال سعودی که علاوه بر موضوع پیش‌ گفته، رسماً به خط تجزیه ایران مقتدر و یکپارچه روی آورد و در نهایت صراحت از تجزیه‌‌طلبی و تجزیه‌‌طلبان حمایت کرد.
چنین چرخشی در شبکه‌های مزدور و چنین هزینه حیثیتی بالایی نمی‌تواند صرفاً ناشی از یک ارزیابی اشتباه از موقعیت توسط آن شبکه‌‌ها باشد، بلکه قطعاً مبتنی بر «یک راهبرد تازه، یک طرح بزرگ و یک بسته اطلاعاتی- عملیاتی» است که در سطوح بالای رژیم‌های امریکا و انگلیس اتخاذ شده و به این نوکران سفارشی‌کار ابلاغ شده است.
در وقایع اخیر سناریوهای نخ نمای «کشته‌سازی» و ادبیات تکراری اعتراف اجباری و خشونت سیستماتیک و نیز عوض کردن جای جلاد و شهید و ده‌ها شگرد شناخته شده دیگر، با شیوه‌ ای یکسان اما با حجمی صدها برابر بیش از وقایع گذشته، نه تنها حیثیت نداشته شیپورهای انگلیسی، امریکایی و گاوان شیرده آن‌ها را بر باد داد، بلکه تمام موازین حرفه‌ ای و بین‌المللی را  درنوردید و سابقه مبتذلی بر سوابق سیاه آن‌ها افزوده شد که پیگرد حقوقی آنها و پیاده نظام فراری نارسانه‌های یادشده در دستور کار قرار دارد.


در یک ماه و نیم گذشته، دشمن امریکایی و هم‌پیمانان خبیث و پیاده نظام مزدور و نارسانه‌های سفارشی‌کار آنها، یقیناً با کل توان خویش وارد عرصه جنگ ترکیبی تمام عیار و بزرگترین عملیات تأثیرگذاری با نظام مقدس جمهوری اسلامی شدند. برای جامعه اطلاعاتی پرافتخار کشور که شبانه‌روز و لحظه به لحظه تحرکات ائتلاف شیطان بزرگ را تعقیب می‌کردند، کمترین تردیدی وجود ندارد که حریف کل سناریوهای جنگ نرم و ترکیبی و عملیات تأثیرگذاری خویش را با همه توانمندی‌های قشون خود و هم‌پیمانان، وارد صحنه نبرد با ملت مقاوم و سرافراز ایران اسلامی کرد. اذعان داریم که دشمن مزاحمت ایجاد نمود، خسارت وارد کرد، تعدادی از جوانان این مرز و بوم را به خاک و خون کشید، اما با اتقان کامل می‌گوییم او نتوانست به هیچ‌یک از اهداف اصلی از پیش تعیین شده خود دست یابد. این ارزیابی مستدل و قطعی ماست که از قضای روزگار، دشمن امریکایی و انگلیس خبیث نیز بدان اذعان دارند اما جرأت و جسارت اعتراف آشکار به آن‌را ندارند. جامعه اطلاعاتی کشور، با الطاف الله و عنایات اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به ارزیابی داخلی سازمان‌های جاسوسی امریکا و انگلیس دسترسی یافته است که صریحاً دربردارنده آن اعترافات، هم در پیرامون شکست سناریوهای مجمع شیاطین و هم در باب اذعان به ریشه‌دار بودن «درخت تناور ایران اسلامی» و در قبول اقتدار غیرقابل انکار «ایران قوی» می‌باشند. امروز مصالح اطلاعاتی و امنیتی به ما اجازه نمی‌دهند که عین ارزیابی‌های اردوگاه سلطه را افشا کنیم،اما شاید در آینده، محذورهای کنونی رفع و امکان بر ملاکردن آن گزارشات فراهم گردد که در آن صورت طبل رسوایی دشمنان امریکایی، انگلیسی، صهیونیستی از بام فلک بر زمین خواهد افتاد.
علاوه بر دشمنی‌های گذشته و جاری، رژیم امریکا در تلاش است تا سیاست فشار حداکثری ترکیبی را علیه ملت شریف ایران در سال آتی میلادی نیز اعمال کند و بودجه‌های متعددی را بر پایه توهمات خود برای این منظور در نظر گرفته است. وزارت خزانه‌داری امریکا به اتفاق بخش‌های مختلف در جامعه اطلاعاتی و وزارت خارجه آن رژیم، ظرفیت انسانی و مالی بی‌سابقه‌ای را برای ایجاد فشار بر ایران اسلامی در قالب بسته‌های تحریمی به‌کار گرفته است. علاوه بر سیاست فشار حداکثری، ده‌ها پروژه به‌منظور بی‌ثبات‌سازی محیط داخلی ایران در قالب‌های گوناگون در نظر گرفته و صرفاً برای یکی از پروژه‌های مذکور که در این راستا طراحی شده ۵۵ میلیون دلار اختصاص داده شده است. آژانس رسانه‌های جهانی امریکا که یکی از شکست‌خورده‌ترین بخش‌های سیاست نفوذ امریکا در پوشش دیپلماسی عمومی است و بودجه ۸۴۰ میلیون دلاری دارد صرفاً برای مقابله رسانه‌‌ ای و عملیات روانی علیه مردم ایران مبلغ ۳/۱۳۱ میلیون دلار در نظر گرفته است. این پروژه‌ها صرفاً معطوف به عملیات روانی علیه مردم داخل کشور نیست؛ یکی از برنامه‌های آتی رژیم امریکا تخریب وجهه ملت ایران در میان ملت‌های دوست و همسایه و در نتیجه تضعیف سیاست‌های ثبات‌ساز جمهوری اسلامی ایران در منطقه و انتقال ناامنی‌های پیرامونی کشور به داخل است، به‌طوری‌که در جهت تحقق آن، بودجه اختصاصی تعریف کرده و برای دفتر متولی این امور ۳۵۳ میلیون دلار در نظر گرفته است.
جالب توجه است که دفتر تحقیق و اطلاعات وزارت خارجه امریکا برای مقابله با نفوذ قدرت‌های خارجی در داخل امریکا ۸۷ میلیون دلار بودجه و ۳۹۴  نیروی کارشناس اختصاص داده است. این دفتر که یکی از اعضای جامعه اطلاعاتی امریکا محسوب می‌شود، با سوءبرداشت نسبت به وضعیت حاکم بر جامعه قطبی شده امریکا و تبعیض‌های سیستماتیک در آن، ریشه این مشکلات را در نفوذ سایرین در محیط سیاست داخلی خود جست‌و‌جو می‌کند و برای موضوع ایران بودجه و پروژه مستقل تعریف کرده است. علاوه بر این موارد دولت جنایتکار امریکا که تنها استفاده کننده از سلاح کشتار جمعی هسته‌ای در طول تاریخ بوده و هم‌اکنون نیز از رژیم صهیونیستی (دارنده تسلیحات هسته‌ای بدون نظارت هیچ نهاد بین‌المللی) حمایت می‌کند، برای به‌اصطلاح مقابله و از بین بردن ظرفیت هسته‌ای صلح‌آمیز ایران و فشار بر برخی دیگر از کشورها مبلغ ۲۹۵ میلیون دلار در نظر گرفته است.
این موارد صرفاً بخشی از بودجه‌ها و امکاناتی است که رژیم تروریست امریکا برای تضییع حقوق ملت بزرگ ایران تحت عناوین مختلف وضع کرده است و ظرفیت‌های مختلف دیگری را  در قالب‌های پنهان و غیررسمی اختصاص داده که هدف اصلی آن حمایت پنهان از عناصر تولید ناامنی و آشوب در داخل کشور و زنده نگه‌داشتن کورسوی آتش اغتشاشات است.
طبق اطلاعات معتبر، پس از سیر نزولی‌یافتن پروژه اغتشاشات، کانال‌های منتهی به ائتلاف شیطانی، به پیاده نظام خود ابلاغ کرده‌اند تا آمادگی خویش را حفظ و محورهای ذیل‌الذکر را به‌عنوان خطوط اصلی اقدامات مورد تأکید قرار داده‌اند:
۱- تقویت ابزارهای مخرب تأثیرگذاری از طریق فضای سایبر به هر شکل ممکن و از هر طریقی. (شبکه‌‌‌های اجتماعی امریکایی به‌‌‌مثابه سلاح استراتژیک).
۲- علاوه بر مقامات امریکایی و انگلیسی، با دولتمردان سایر کشورهای اروپایی نیز ارتباط برقرار کرده و تلاش نمایند آنها را در این پروژه دخیل نمایند.
۳- حفظ آهنگ تخریبی نارسانه‌‌‌های فارسی زبانِ عمدتاً لندنی- سعودی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
۴- تحریک به اعتصاب در صنایع مختلف بویژه در صنایع نفت و گاز با هدف قطع درآمدهای نفتی و نیز فلج کردن حمل و نقل کشور.
۵- دامن زدن به اعتصاب مغازه‌‌‌ها و بستن بازارهای کشور با هدف فشار بر مردم و افزایش نارضایتی و نهایتاً پیوند اعتصابات مختلف به یکدیگر.
۶- تأکید ویژه بر کشته‌‌‌سازی از طریق انتساب هر قتل و حادثه‌‌‌ای به نیروهای امنیتی و انتظامی، یا هدف قرار دادن اغتشاشگران در صحنه توسط تروریست‌‌‌های اجاره‌‌‌ای و انتساب آنها به نیروهای نظام یا بهره‌‌‌گیری از سایر روش‌‌‌ها.
۷- هر اتفاق طبیعی و مصنوعی باید به سمت یک اغتشاش سیر کند و نیز هر اعتراض مدنی به شورشی خونین تبدیل شود.
۸- به تعطیلی کشاندن مدارس و دانشگاه‌ها.
رژیم دژخیم امریکا نه پیشینه‌‌‌ درخشانی دارد که به اعتبار تاریخش اکنون صلاحیت دخالت در عرصه‌‌‌های جهانی را دارا باشد و نه آینده‌‌‌ای که به امید آن، در اندیشه‌‌‌ حکمرانی جهانی در آینده باشد. در باب گذشته‌‌‌ امریکا، شالوده‌‌‌ مافیایی آن رژیم بر غصب سرزمین بومیان و قتل و نابودسازی حرث و نسل صاحبان آن مُلک شکل گرفته و پس از آن با ربایش و اسارت سیاه‌‌‌پوستان آفریقایی و استثمار شیره‌‌‌ جان آنها و اعمال بزرگترین، عمیق‌‌‌ترین و بی‌‌‌سابقه‌‌‌ترین تبعیض نژادی در طول تاریخ و پهنه‌‌‌ جغرافیا، گرد آمدن قسی‌‌‌ترین و حرفه‌‌‌ای‌‌‌ترین جانیان جهان در آن جغرافیا، تشکیل گسترده‌‌‌ترین دولتِ متشکل از حرامیانِ سرگردنه‌‌‌های جهان، تنها بکار برنده‌ سلاح‌‌‌های هسته‌‌‌ای در دنیا، عامل کودتاهای متعدد و خونین در پهنه‌‌‌ گیتی، عامل مستقیم و غیرمستقیم خونبارترین جنگ‌‌‌های روی زمین، بانیانِ آشکار تروریسم رسمی و دولتی در عرصه‌‌‌ بین‌‌‌المللی آن ‌هم بنا به شهادت سردار بزرگ جهان اسلام حاج قاسم سلیمانی، بزرگ‌‌‌ترین سازنده و دلال تسلیحات کشتار جمعی، خالق جنایتکارترین تروریست‌‌‌های آدم خوار همچون داعش و گروهک‌‌‌های تکفیری هم‌‌‌سنخ آن، حامی پرسابقه‌‌‌ترین و خائن‌‌‌ترین تروریست‌‌‌های جهانی از نوع تروریست‌‌‌های آلبانی‌نشین با حداقل 12 هزار قربانی، پشتیبان خونریزترین و بدوی‌‌‌ترین رژیم‌‌‌های روی زمین همچون رژیم آل سعود، بزرگ‌‌‌ترین و صریح‌‌‌ترین استعمارگر جهان که در روزگار کنونی هم صریح و آشکار و با صدای بلند، دولتِ فرومایه‌‌‌ تحت استعمار خود را «گاو شیرده» می‌‌‌خواند، نمادِ توحشِ به‌‌‌روز شده و جاهلیتِ مدرن و بالاخره رژیم ایالات متحده به‌‌‌عنوان عصاره‌‌‌ همه‌‌‌ پلیدی‌‌‌های اهریمنی که به درستی و دقت و حکمت توسط حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران به صفت «شیطان بزرگ» متصف شد؛ اکنون این جرثومه‌‌‌ همه زشت‌خویی‌‌‌ها برای ملت سربلند ایران ابراز نگرانی می‌‌‌کند، در عین حال تنها آرزویی که برای این ملت مستغنی می‌‌‌نماید، استفاده از شبکه‌‌‌های اجتماعی امریکایی است و بس!
و اما در پیرامون آینده، سردمداران رژیم امریکا خوب می‌‌‌دانند که «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.» مطلع هستند که از سال‌‌‌ها پیش نظم نوینی در حال شکل‌‌‌گیری است که سردمداری آن رژیم در این نظام تنها در حد وهم و خیال و در عوالم مجاز امکان‌‌‌پذیر است، در همان فضایی که اخیراً خود و پیاده نظام‌‌‌شان، به کرات نظام جمهوری اسلامی را در آن ساقط کردند؛ در فضای مجازی! همچنان‌‌‌که پیشینیان آن‌‌‌ها در ۴۳ سال گذشته و در فواصل شش ماهه‌‌‌، ۸۶ بار حاکمیت ایران را جابه‌‌‌جا کردند! جمهوری اسلامی ایران همان درخت تنومندی است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) اخیراً توصیف کردند. درختی که حوادث زمانه نه تنها گزندی متوجه آن نکرده است بلکه هر رویدادی، ریشه‌‌‌ آن‌‌‌را عمیق‌‌‌تر، تنه‌‌‌اش را نیرومندتر و سایه‌‌‌اش را گسترده‌‌‌تر کرده و «ایران قوی» را آفریده است که به اذن الهی، روز به روز در حال قوی‌‌‌تر شدن خواهد بود. 
     حوادث اخیر کشور نیز بیش از همه، عنایات خداوندی به این آب و خاک را نشان داد؛ «پروژه‌ ویران سازی ایران» شکست مفتضحانه‌‌‌ای خورد. همان پروژه‌‌‌ای که قبلاً در افغانستان و عراق و سوریه و یمن و لیبی پیاده کردند، اما در ایران قوی شکست سختی خورد. طبیعی است که به انتقام‌‌‌گیری از ملت سرافراز و مقاوم ایران روی آورند و بدیهی است که بلافاصله، دست‌‌‌پروردگان داعشی و تروریست‌‌‌های تجزیه‌‌‌طلب را وارد میدان نمایند؛ اما با عنایات صاحب اصلی این ملک و ملت، حضرت ولیعصر ارواحنا فداه و عجل‌‌‌الله تعالی فرجه‌‌‌الشریف، کل توطئه‌‌‌ها به‌‌‌سوی آنها برخواهند گشت اِن‌‌‌شاءالله. همچنین آن اغتشاشات رشد و درک و فهم و بصیرت ملتی فرهیخته را یک‌‌‌بار دیگر به نمایش گذاشت که باید قدردان این ملت عظیم‌‌‌الشأن بود و سربازان گمنام امام زمان (عج) به نوبه‌ خویش در برابر این ملت تعظیم می‌‌‌نمایند. رهبری‌‌‌های داهیانه‌‌‌ فرمانده‌‌‌ معظم کل قوا (مدظله العالی) را یک‌‌‌بار دیگر به پیش چشم دوست و دشمن آورد. انسجام درونی هر چه بیشتر جامعه اطلاعاتی کشور و همراهی و همدلی و همکاری آنها را برای آینده بیشتر و نزدیک‌‌‌تر کرد. 
       اما در باب گروهک‌‌‌ها و پیاده نظام شیطان و اغتشاشگران، قصد بر ادامه‌‌‌ شناسایی و تعقیب آنها تا آخرین نفر است که این روند هم اکنون جریان دارد و البته راهی هم برای افراد فریب‌‌‌خورده و نادم باز گذاشته شده تا خود را معرفی و شامل تخفیف در مجازات شوند. 
      و نهایتاً در پیرامون دشمنان اصلی، جنایات آنها در وقایع اخیر فراموش یا بخشوده نخواهد شد و این وعده قرآن کریم است که : «اِنا مِنَ المُجرِمینَ مُنتَقِمُون». 
والسلام علی من اتبع الهدی
 وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8038/19/631390/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها