یادداشت اختصاصی و منتشر نشده از زنده‌یاد دکتر علیرضا صدرا*

از سوءهاضمه علمی رنج می‌بریم


مصنوعات ‌بشری از ابزارهای تکنولوژیک گرفته تا نهادسازی‌ اجتماعی و سیاسی همچون دولت‌سازی، نظام‌سازی، تمدن‌سازی و... همگی محصول فکر انسان هستند. در واقع، فکر، تولید علم کرده و علم به عمل منجر می‌شود. در این فضا، یکی از مهم‌ترین پارامترها در فربه و کارآمد ساختن محصولات فکری در هر جامعه‌ای، بی‌تردید، نظام آموزش رسمی آن است و در عین حال مهم‌ترین چیزی که از یک سیستم آموزشی توقع می‌رود، بروندادی مولد، خلاق و افرادی صاحب فکر است.
ابن‌خلدون در ارزیابی نظام آموزشی ایران عنوان می‌کند که سیستم آموزش ما در طی 6 سال از افراد، مجتهد می‌سازد و مقصود او از عبارت مجتهد «انسان مولد» است یعنی کسی که نیازهای زمانه خود را می‌شناسد، به آن آگاه است، می‌تواند به مسائل‌اش فکر کرده و برای برون‌رفت از آنها راه‌حل ارائه کند.
پرسشی که در این فضا مطرح می‌شود این است که چقدر سیستم آموزش رسمی در ایران امروز، از کارآمدی و توانمندی لازم برخوردار است؟ چقدر انسان خلاق و پرسشگر تربیت می‌کند؟ و چرا در مقایسه با گذشته خود، فیلسوف، نظریه‌پرداز و علامه تحویل نمی‌دهد؟
بی‌تردید، مهم‌ترین مؤلفه‌‌ و خصیصه‌ زمانه ما «‌مصرف‌زدگی» است و به تبع، از جدی‌ترین موانع سیستم آموزش رسمی ما در ارائه بروندادهای خلاق و پرسشگر نیز همین مصرف‌‌زدگی است. واقعیت این است که مصرف‌زدگی تنها به حوزه‌های مادی و سبک‌زندگی محدود نمی‌شود بلکه به مثابه فرهنگ حاکم بر زمانه ما، تمام ابعاد و زندگی بشر را در برمی‌گیرد و نظام آموزشی نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما پرسش اصلی اینجا است که مصرف‌زدگی چگونه خلاقیت و تولید را از نظام آموزشی ما می‌گیرد؟ واقعیت این است که در ساختار مصرفی به جای آنکه دانشجو خود به مطلب برسد، بمبارانی از اطلاعات به دانشجو رسانده می‌شود و در این وضعیت، دانشجو و دانش‌آموزِ مصرف‌کننده، هیچگاه فرصت درک، جذب و هضم این حجم گسترده از اطلاعات را نمی‌یابد چه رسد به اینکه بخواهد از دل آنچه فهم کرده، به تولید و خلق ایده جدید برسد.
متأسفانه، سیستم آموزشی ما این روزها، بیشتر به سمت آموزشی منفعل در حرکت ‌است و نهایت تلاش ما ارائه اطلاعات و داده مکفی به دانش‌آموز و دانشجو است و در این ساختار استاد یا معلم خوب کسی است که به شکل کپسولی‌تری حجم بیشتری از محتوا را به دانش‌آموز و دانشجو انتقال دهد غافل از اینکه مهم‌ترین مسئولیت یک معلم و استاد متعهد باید «پرورش قدرت حل مسأله» در دانش‌آموز و دانشجو باشد. بر این اساس، مولد بودن زمانی محقق می‌شود که در دبیرستان و پیش‌دانشگاهی نقش استاد و دانش‌آموز 50-50 باشد. در دانشگاه و به‌طور مشخص در دوران تحصیلات تکمیلی این نقش به 75 -25 درصد تغییر یافته و استاد، منابع و کتاب‌ها تنها نقشی 25 درصدی را ایفا   کنند و در نهایت در مقطع دکتری سهم دانشجو به 90 درصد ارتقا یافته و مجموعه نظام آموزشی اعم از استاد، منابع و روش‌های علمی تنها ده درصد ماجرا را متکفل‌ شوند.
امروز ما «زیاد خواندن» را به جای «خوب خواندن» ترویج می‌کنیم. زیاد می‌خوانیم و دچار سوءهاضمه علمی هستیم و فرصت پیدا نمی‌کنیم آنچه که دریافت کرده‌ایم را هضم و جذب کنیم. بنابراین مجموعاً نظام آموزشی ما با وجود اینکه از نظر کمی رشد قابل توجهی داشته ‌است و از نظر کیفی هم در حوزه ارائه منابع و روش‌های علمی متقن، قدم‌های زیادی برداشته ‌است اما عملاً دانشجو و دانش‌آموز را به مرحله تولید و اجتهاد نمی‌رساند و گویی سیستم‌آموزشی ما برای رسیدن به این مهم (مولد‌ بودن) طراحی نشده است و اگر بعضاً در ارائه نظریه‌ها و دکترین‌ها توفیقاتی به چشم می‌خورد، بیشتر به تلاش، ظرفیت و استعداد خود دانشجو و دانش‌آموز برمی‌گردد؛ نه اینکه سیستم آموزش رسمی ما برای تربیت و پرورش و برجسته کردن چنین استعدادهایی برنامه‌ریزی کرده ‌باشد.
نکته‌ای دیگری که نباید از ذکر آن گذشت این است که با وجود اینکه استاد دانشگاه و نظام آموزشی باید بسترساز باشد، موانع را برداشته و چهارچوب ذهنی به دانش‌آموز و دانشجو بدهد اما در هر سیستمی، خود دانشجو اصل ماجرا است. این باور باید در دانشجو وجود داشته باشد که توانایی تولید دارد. این خودباوری باید از ابتدا در خلال سیستم آموزش رسمی مدارس به دانش‌آموزان القا شود.
بنابراین، در خصوص ارزیابی عملکرد سیستم آموزش رسمی در جامعه ایرانی با دو نکته مواجه هستیم؛ نخست اینکه سیستم آموزشی ما باید از «حافظه‌محوری» و «مصرف‌زدگی» فاصله‌ گرفته و ذهن دانشجو را از «قوه حافظه» به سمت «قوه عاقله» حرکت دهد و دوم اینکه این باور را در دانش‌آموز و دانشجو ایجاد کند که خلاق، مولد و پرسشگر بودن را بیش از سیستم آموزش رسمی، باید در خود جست‌وجو کنند. و همچنین سیستم آموزشی، در کنار اهمیت ارائه محتوا و روش‌های آموزشی، دادن انگیزه و القای باور به خود را در در دستور کار خود قرار دهد.
*دکتر علیرضا صدرا، استاد دانشکده حقوق و علوم‌سیاسی دانشگاه تهران 4 آبان ماه بر اثر ایست قلبی درگذشت. ایشان از معدود استادانی بود که خود را محدود به فضای آکادمی نمی‌کرد و به‌عنوان نماینده مردم دزفول در دوره چهارم مجلس شورای اسلامی هم حضور داشت.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8039/15/631460/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها