حمایت از گروههای نمایشی معلولان یک ضرورت است
رضا آشفته
منتقد تئاتر
تئاتر معلولان از جمله گونههای کاربردی این هنر است که در هر جامعه مطلوبی باید به آن فکر و پرداخته شود. چراکه این دسته از شهروندان به سبب مواجهه با مشکلات بیشتر نیازمند همراهی در همه حوزهها، از جمله هنر هستند. همانطور که میدانیم افراد دارای معلولیت هر یک باید به طریقی تحت پوشش حمایتهایی قرار بگیرند و ضروری است که هم در مراکز دولتی همانند بهزیستیها و سازمانهای مرتبط و هم در مراکز خصوصی، در این زمینه فعالیتهای چشمگیر و پیگیریهای بسیاری انجام شود. چنانچه در این سالها دیدهایم برای نمونه در کهریزک نمایشهایی با حضور معلولان حرکتی و حتی ذهنی به روی صحنه رفته و در گروههای خصوصی نیز موارد مختلفی بوده است. از جمله این که کارگردانی با همراهی معلولان ذهنی و کارگردان دیگری با حضور نابینایان اجرا داشتهاند و جالب این که به نتایج خوب و در خور تأملی هم رسیدهاند. با این حال بهدلیل فقدان حمایتهای چندجانبه و نبود دسترسی به تالارهای نمایشی و مواردی از این دست، نیازهای مادی و معنوی این گروهها نادیده گرفته شده و آنان با وجود صرف تلاش بسیار و اجراهای در خور توجه به مرور حذف شدهاند و حرکتهای فرهنگیشان نیز تکرار نشده است. همین چند روز پیش بود که در تالار مشاهیر تئاترشهر یک گروه از هنرمندان نابینا با کارگردانی محمدرضا عربی یک متن از محمد چرمشیر را به درستی نمایشنامهخوانی کردند. نمایشنامه «همه چیز میگذرد، تو نمیگذری» که در آن بهدلیل زبان محور بودن و ایجاد یک فضای ذهنی و مالیخولیایی که دلالت بر یک هزارتوی پیچیده داشت، این گروه از بازیگران به خوبی و بنابر تمرکز از پس اجرای دقیق این متن برآمدند. آن هم متن دشواری که یک گروه عادی به راحتی از عهدهاش برنخواهد آمد و حتی شاید بتوان گفت که کمتر گروهی با این همه ظرافت و دقت از پس خلق آن برخواهد آمد. اینکه جمعی نابینا به درستی هم متوجه روخوانی و سطح آن شدهاند و هم در زیربنا و لایههای زیرین و پنهانی اثر، متوجه سیر روایی نمایشنامه شدهاند و از طرفی مجموعهای از آدمها و شرایط را درک کردهاند، کار بزرگی است. این مصداقی است از این که شهروندان مذکور با وجود برخی معلولیتها در مواردی از تواناییهای ویژهتری برخوردارند؛ خصوصیتهایی که مخاطبان عادی را دچار شگفتی میکنند یعنی اینها اگر از چشم و بینایی ظاهری محرومند اما از چشم دلی برخوردارند که برای خود بیکرانهای است در راستای فهم عمیقتر انسان و هستی...
در ضمن میدانیم که محمدرضا عربی تجربه سالها کار با معلولان و بویژه نابینایان را دارد و کارهای موفقی را به روی صحنه آورده که اتفاقاً اجراهای او با معلولان بسیار ویژهتر و حتی چشمگیرتر از اجراهایی است که با بازیگران عادی داشتهاند. بنابراین ضروری است که مرکز هنرهای نمایشی از محمدرضا عربی و دیگر کارگردانانی که در شرایط سخت با معلولان کار میکنند، حمایتهای همهجانبه و لازم را انجام بدهند. یعنی هم گروههای نمایشی آنها را تحت پوشش قرار بدهند و هم این که کاری کنند تا آنان هم با قرار گرفتن در شرایطی برابر بتوانند اجازه اجرا در تالارها پیدا کنند.
بنابراین باید در کنار حمایتهای بهزیستی و دیگر نهادهای ذیربط، شهرداریها ، ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و حتی مرکز هنرهای نمایشی، بهدنبال تعریفهای درست و بسامان از گروههای متفاوت معلولان و پذیرنده این بخش از جامعه باشند. همچنین بر حضور اجتماعی و ارائه ظرفیت هنری و نیروی خلاقانه آنان تأکید شود.
سالنهای تمرین و اجرا باید در اختیار آنان قرار بگیرد و با حمایت از کارگردانان و نویسندگانی که به طور خاص در استقرار گروههای نمایشی میکوشند؛ باعث تقویت و استمرار چنین جریانی شوند. بها دادن به معلولان، بها دادن هرچه بیشتر به گروههای اجتماعی است و به خدمت گرفتن آنان دامنه امید را در سطوح مختلف اجتماعی تقویت خواهد کرد. یک جامعه آرمانی، پاسخگو و متعهد به همه افراد اجتماع است. در پایان ذکر این نکته ضروری است که شاید دراین نوشته تأکید فقط بر تئاتر و گروههای نمایشی بود اما واقعیت این است که نکات مذکور و بایدهایی که برشمردیم درباره دیگر هنرها، فعالیتهای اجتماعی و مهارتی در مورد این قشر نیز قابل تکثیر است.
منتقد تئاتر
تئاتر معلولان از جمله گونههای کاربردی این هنر است که در هر جامعه مطلوبی باید به آن فکر و پرداخته شود. چراکه این دسته از شهروندان به سبب مواجهه با مشکلات بیشتر نیازمند همراهی در همه حوزهها، از جمله هنر هستند. همانطور که میدانیم افراد دارای معلولیت هر یک باید به طریقی تحت پوشش حمایتهایی قرار بگیرند و ضروری است که هم در مراکز دولتی همانند بهزیستیها و سازمانهای مرتبط و هم در مراکز خصوصی، در این زمینه فعالیتهای چشمگیر و پیگیریهای بسیاری انجام شود. چنانچه در این سالها دیدهایم برای نمونه در کهریزک نمایشهایی با حضور معلولان حرکتی و حتی ذهنی به روی صحنه رفته و در گروههای خصوصی نیز موارد مختلفی بوده است. از جمله این که کارگردانی با همراهی معلولان ذهنی و کارگردان دیگری با حضور نابینایان اجرا داشتهاند و جالب این که به نتایج خوب و در خور تأملی هم رسیدهاند. با این حال بهدلیل فقدان حمایتهای چندجانبه و نبود دسترسی به تالارهای نمایشی و مواردی از این دست، نیازهای مادی و معنوی این گروهها نادیده گرفته شده و آنان با وجود صرف تلاش بسیار و اجراهای در خور توجه به مرور حذف شدهاند و حرکتهای فرهنگیشان نیز تکرار نشده است. همین چند روز پیش بود که در تالار مشاهیر تئاترشهر یک گروه از هنرمندان نابینا با کارگردانی محمدرضا عربی یک متن از محمد چرمشیر را به درستی نمایشنامهخوانی کردند. نمایشنامه «همه چیز میگذرد، تو نمیگذری» که در آن بهدلیل زبان محور بودن و ایجاد یک فضای ذهنی و مالیخولیایی که دلالت بر یک هزارتوی پیچیده داشت، این گروه از بازیگران به خوبی و بنابر تمرکز از پس اجرای دقیق این متن برآمدند. آن هم متن دشواری که یک گروه عادی به راحتی از عهدهاش برنخواهد آمد و حتی شاید بتوان گفت که کمتر گروهی با این همه ظرافت و دقت از پس خلق آن برخواهد آمد. اینکه جمعی نابینا به درستی هم متوجه روخوانی و سطح آن شدهاند و هم در زیربنا و لایههای زیرین و پنهانی اثر، متوجه سیر روایی نمایشنامه شدهاند و از طرفی مجموعهای از آدمها و شرایط را درک کردهاند، کار بزرگی است. این مصداقی است از این که شهروندان مذکور با وجود برخی معلولیتها در مواردی از تواناییهای ویژهتری برخوردارند؛ خصوصیتهایی که مخاطبان عادی را دچار شگفتی میکنند یعنی اینها اگر از چشم و بینایی ظاهری محرومند اما از چشم دلی برخوردارند که برای خود بیکرانهای است در راستای فهم عمیقتر انسان و هستی...
در ضمن میدانیم که محمدرضا عربی تجربه سالها کار با معلولان و بویژه نابینایان را دارد و کارهای موفقی را به روی صحنه آورده که اتفاقاً اجراهای او با معلولان بسیار ویژهتر و حتی چشمگیرتر از اجراهایی است که با بازیگران عادی داشتهاند. بنابراین ضروری است که مرکز هنرهای نمایشی از محمدرضا عربی و دیگر کارگردانانی که در شرایط سخت با معلولان کار میکنند، حمایتهای همهجانبه و لازم را انجام بدهند. یعنی هم گروههای نمایشی آنها را تحت پوشش قرار بدهند و هم این که کاری کنند تا آنان هم با قرار گرفتن در شرایطی برابر بتوانند اجازه اجرا در تالارها پیدا کنند.
بنابراین باید در کنار حمایتهای بهزیستی و دیگر نهادهای ذیربط، شهرداریها ، ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و حتی مرکز هنرهای نمایشی، بهدنبال تعریفهای درست و بسامان از گروههای متفاوت معلولان و پذیرنده این بخش از جامعه باشند. همچنین بر حضور اجتماعی و ارائه ظرفیت هنری و نیروی خلاقانه آنان تأکید شود.
سالنهای تمرین و اجرا باید در اختیار آنان قرار بگیرد و با حمایت از کارگردانان و نویسندگانی که به طور خاص در استقرار گروههای نمایشی میکوشند؛ باعث تقویت و استمرار چنین جریانی شوند. بها دادن به معلولان، بها دادن هرچه بیشتر به گروههای اجتماعی است و به خدمت گرفتن آنان دامنه امید را در سطوح مختلف اجتماعی تقویت خواهد کرد. یک جامعه آرمانی، پاسخگو و متعهد به همه افراد اجتماع است. در پایان ذکر این نکته ضروری است که شاید دراین نوشته تأکید فقط بر تئاتر و گروههای نمایشی بود اما واقعیت این است که نکات مذکور و بایدهایی که برشمردیم درباره دیگر هنرها، فعالیتهای اجتماعی و مهارتی در مورد این قشر نیز قابل تکثیر است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه