نگذاریم که کافه کتاب آفتاب تعطیل شود
محمد کاظم کاظمی
شاعر معاصر
خاطراتم را مرور میکنم: نشستهام که یکی از دوستان تماس میگیرد.
_ مشهد آمدهام. میخواستیم از نزدیک همدیگر را ببینیم؟
_ کجا؟
_ کافه کتاب آفتاب.
یکی از دوستان میخواهد غزلی از بیدل را با هم شرح کنیم. کجا؟ کافه کتاب.
استاد کلاهی اهری مجموعه شعر منتشر کرده است. جلسه رونمایی برای کتابشان گرفتهاند. کجا؟ کافه کتاب آفتاب.
گروهی از دوستان از افغانستان آمدهاند. میخواهند درباره مسائل فرهنگی صحبت کنیم. کافه کتاب آفتاب قرار میگذاریم چون به این وسیله با فضای کتاب در مشهد هم آشنا میشوند. یک تیر به دو نشان است و بلکه هزار نشان، که هر کتاب نشانی است.
دایی گرامیام از آلمان آمده است. اهل فضل و ادب است. با ایشان در کافه کتاب آفتاب قرار میگذاریم چون میدانم که آنجا دو چیز دیگر هم هست علاوه بر دیدار. یکی کتاب، دیگری آشنایی با جناب عابس قدسی. و داییام عکسهای گردهماییهای کافه کتاب را میبیند. آرزو دارد که باری در این جلسات هم شرکت کند و امیدوار است که سفر بعدیاش با یکی از این جلسات برخورد داشته باشد. شبهای عاشوراست و من یک عزاداری به شیوه دلخواه خودم دوست دارم. اینکه با وقایع آشنا شویم و شناخت و آگاهیمان از واقعه کربلا بیشتر شود. جلسات متنخوانی درباره عاشورا برقرار است. کجا؟ کافه کتاب. و به این ترتیب کافه کتاب آفتاب نه فقط کافه است، نه فقط کتابفروشی، بلکه پاتوق اهالی ادب و هنر و دانش است. تو میتوانی حتی کاملاً اتفاقی آنجا بروی و شماری از آشنایانی را ببینی که میتوانند حالت را خوش بسازند و به آگاهی تو بیفزایند. صفحه اینستاگرام را باز میکنم. آقای عباس قدسی از تعطیلی عنقریب کافه خبر داده است، خبری که باورناپذیر مینماید. مگر میشود همه این خاطرات، همه این رخدادها و همه این دیدارها را نادیده گرفت و روی همه یک ضربدر درشت کشید؟ این بخشی از هویت فرهنگی شهر است. شهر مشهد شهری است با جلوهها و مجموعههای مختلف که در کنار هم این تصویر جامع از این شهر را میسازند. این تصویر را نباید ناقص کرد. خالیگاهی را که ایجاد میشود با چه پر میکنیم؟ شاید بگوییم خالیگاه را با مصالحی «مطلوب» پر میکنیم. ولی دیدهایم و بارها تجربه شده است که هیچ چیز و هیچ کس جای یکی دیگر را نمیگیرد، که آدمها متلون و متنوعاند و زیبایی و کمال زندگی نیز در همین تنوع و تلون است. نگذارید که کافه کتاب آفتاب تعطیل شود. همه زیان خواهند دید، حتی کسی که به ظاهر تصور میکند سود کرده است.
شاعر معاصر
خاطراتم را مرور میکنم: نشستهام که یکی از دوستان تماس میگیرد.
_ مشهد آمدهام. میخواستیم از نزدیک همدیگر را ببینیم؟
_ کجا؟
_ کافه کتاب آفتاب.
یکی از دوستان میخواهد غزلی از بیدل را با هم شرح کنیم. کجا؟ کافه کتاب.
استاد کلاهی اهری مجموعه شعر منتشر کرده است. جلسه رونمایی برای کتابشان گرفتهاند. کجا؟ کافه کتاب آفتاب.
گروهی از دوستان از افغانستان آمدهاند. میخواهند درباره مسائل فرهنگی صحبت کنیم. کافه کتاب آفتاب قرار میگذاریم چون به این وسیله با فضای کتاب در مشهد هم آشنا میشوند. یک تیر به دو نشان است و بلکه هزار نشان، که هر کتاب نشانی است.
دایی گرامیام از آلمان آمده است. اهل فضل و ادب است. با ایشان در کافه کتاب آفتاب قرار میگذاریم چون میدانم که آنجا دو چیز دیگر هم هست علاوه بر دیدار. یکی کتاب، دیگری آشنایی با جناب عابس قدسی. و داییام عکسهای گردهماییهای کافه کتاب را میبیند. آرزو دارد که باری در این جلسات هم شرکت کند و امیدوار است که سفر بعدیاش با یکی از این جلسات برخورد داشته باشد. شبهای عاشوراست و من یک عزاداری به شیوه دلخواه خودم دوست دارم. اینکه با وقایع آشنا شویم و شناخت و آگاهیمان از واقعه کربلا بیشتر شود. جلسات متنخوانی درباره عاشورا برقرار است. کجا؟ کافه کتاب. و به این ترتیب کافه کتاب آفتاب نه فقط کافه است، نه فقط کتابفروشی، بلکه پاتوق اهالی ادب و هنر و دانش است. تو میتوانی حتی کاملاً اتفاقی آنجا بروی و شماری از آشنایانی را ببینی که میتوانند حالت را خوش بسازند و به آگاهی تو بیفزایند. صفحه اینستاگرام را باز میکنم. آقای عباس قدسی از تعطیلی عنقریب کافه خبر داده است، خبری که باورناپذیر مینماید. مگر میشود همه این خاطرات، همه این رخدادها و همه این دیدارها را نادیده گرفت و روی همه یک ضربدر درشت کشید؟ این بخشی از هویت فرهنگی شهر است. شهر مشهد شهری است با جلوهها و مجموعههای مختلف که در کنار هم این تصویر جامع از این شهر را میسازند. این تصویر را نباید ناقص کرد. خالیگاهی را که ایجاد میشود با چه پر میکنیم؟ شاید بگوییم خالیگاه را با مصالحی «مطلوب» پر میکنیم. ولی دیدهایم و بارها تجربه شده است که هیچ چیز و هیچ کس جای یکی دیگر را نمیگیرد، که آدمها متلون و متنوعاند و زیبایی و کمال زندگی نیز در همین تنوع و تلون است. نگذارید که کافه کتاب آفتاب تعطیل شود. همه زیان خواهند دید، حتی کسی که به ظاهر تصور میکند سود کرده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه