گزارشی از تغییر الگوهای مبارزاتی در سرزمین‌های اشغالی

مقاومت جدید فلسطین؛ تیپ‌های جنین و بیشه شیرها


امیر فرشباف / تحولات درون سرزمین‌های اشغالی در جهتی حرکت می‌کند که می‌توان از تغییر الگوهای مبارزه با اشغالگری سخن گفت. سرچشمه این تحول را در فرمان رهبر انقلاب پس از جنگ 51 روزه غزه مبنی بر لزوم تسلیح کرانه باختری در کنار غزه باید سراغ گرفت. پس از آن بود که شیوه‌ها و صورت‌های مبارزه دستخوش تغییر شد و مرزهای مقاومت در برابر جریان سازش در کرانه غربی روشن‌تر از قبل شد. به عنوان نمونه یکی از شیوه‌های موفقیت‌آمیز گروه‌های مبارز فلسطینی استفاده از بالن‌های آتش‌زا بود که مزارع اشغالگران را دچار حریق می‌کرد. علت توفیق این سبک عملیات در این بود که مویرگ‌های حیاتی صهیونیست‌ها را به طور گسترده هدف قرار می‌داد؛ چراکه به لحاظ تاریخی، منافع اقتصادی برای صهیونیست‌ها جنبه حیاتی دارد و نابودی این مزارع به مثابه از بین رفتن عوامل بقای ایشان بود. قرآن کریم، دنیاطلبی تاریخی بنی‌اسرائیل را در آیه 96 سوره بقره این‌گونه بیان می‌کند: «مسلماً بنی‌اسرائیل را حریص‌ترین مردم به زندگى دنیا خواهى یافت، [حتّى‌] حریص‌تر از مشرکین». البته این تنها موضعی نیست که این قوم در کلام خدا در شرارت نسبت به مشرکین تقدم دارند؛ در آیه 82 سوره مائده نیز بنی‌اسرائیل به عنوان شدیدترین دشمن نسبت به مؤمنان معرفی می‌شوند که در این دشمنی بر مشرکان سبقت و تقدم دارند. تجمیع و به‌کارگیری روش‌های مختلف توسط مبارزان و همبستگی جریان‌ها و گروه‌های مقاومت از دیگر مواردی است که به اشکال گوناگون ظهور کرد، باور به مقاومت مسلحانه توسط گروه‌های فلسطینی حاضر در کرانه باختری یکی از برکات این تغییر راهبرد بود.
از سوی دیگر، نزدیک به 75 سال است که طرح‌های موسوم به «سازش» با تلاش نیروهای بین‌المللی و دولت‌های حامی رژیم صهیونیستی دنبال می‌شود و راهکارهایی مانند طرح «دو دولت» و... هر بار به اشکالی مطرح می‌شوند، ولی تا کنون نتیجه سازش چیزی نبوده جز گسترش شهرک‌سازی برخلاف قوانین بین‌المللی، جنگ‌افروزی و قتل‌عام غیرنظامیان فلسطینی، هویت‌زدایی از قدس، استمرار ترور و ربایش منتقدان و توسعه سیاست سرکوب. در مقابل، باید به مقاومت اشاره کرد که ثمراتی همچون افزایش سیر مهاجرت معکوس صهیونیست‌ها، شکست نظامی ارتش پیشرفته اسرائیل، نمایش شکست طرح‌های سازش و مهم‌تر از همه شکست هیمنه امنیتی و نظامی دولت یهود در افکار عمومی و رواج فرهنگ مقاومت در سراسر جهان را در پی داشته است.
وبگاه مطالعاتی «میدل ایست آی» یادداشتی به قلم هانی المصری منتشر کرده است که در آن تحول راهبرد مبارزاتی و وجوه مختلف آن بررسی شده‌اند. در این یادداشت به سابقه و بستر تاریخی شکل‌گیری شیوه‌های جدید مقاومت در کرانه غربی در کنار نقد سیاست سازش و «فرایند صلح» پرداخته شده است. لزوم تبدیل فرهنگ مقاومت به یک جنبش ملی و دعوت گروه‌های فلسطینی به اتحاد در برابر پرهیز از اختلاف، فقرات دیگر این متن را تشکیل می‌دهند.
***
 سال گذشته غصب زمین‌ها و اخراج فلسطینیان محله شیخ جراح در قدس، جرقه قیامی را زد که در سراسر کرانه باختری و کل فلسطین شعله کشید و به جنگ مه 2021 اسرائیل علیه غزه که توسط فلسطینیان با عنوان نبرد «شمشیر اورشلیم» (سیف‌القدس) شناخته می‌شود، ختم شد. پس از انتفاضه وحدت، 6 زندانی از طریق «تونل آزادی» از حبس رژیم اسرائیل گریختند، همزمان یک عملیات سری مقاومت مسلحانه در کرانه باختری و سرزمین‌های اشغالی 1948؛ آغاز شد و در مقابل، موج جدید عملیات سرکوب موسوم به «شکست امواج» توسط اسرائیل برای توقف تجدید حیات مقاومت مردمی (انتفاضه دوم) که از سال 2004 به صورت موجی شروع شده بود، به راه افتاد.
اما تشکیلات خودگردان فلسطین تحت رهبری محمود عباس از مقاومت در همه اشکال دفاع نمی‌کند و ترجیح می‌دهد از حرکات نمادین و موقت برای خشنود کردن اعضای جنبش فتح که خواهان اتصال به نبض خیابان‌ها و مقاومت در برابر اشغال هستند، حمایت کند. در این دوره، ایالات متحده به تشکیلات خودگردان فلسطین وعده‌های مبهمی داد، از جمله حمایت از «طرح صلح اقتصادی» و هماهنگی امنیتی، بدون هیچ نتیجه سیاسی، به امید اینکه بتوانند وضعیت موجود را حفظ کنند.
 
زمینه شکل‌گیری
این لحظه تاریخی، زمینه را برای تشکیل تیپ‌های جنین و دیگر گروه‌های مقاومت، ازجمله «بیشه شیرها» که نشان‌دهنده تغییر موج‌های قبلی انتفاضه با تکیه بر مقاومت مسلحانه است، تنها در عرض چند ماه فراهم کرد. این گروه‌های مقاومت جدید خواستار رویارویی مستقیم با نیروهای اشغالگر و شهرک‌نشینان مسلح هستند، در حالی که جناح‌های اصلی سیاسی (جناح سازش‌کار) بار دیگر بدون دستیابی به راه‌حل قابل توجهی درگیر مذاکرات آشتی در الجزایر بودند، «بیشه شیرها» خواستار اعتصاب عمومی در کرانه باختری شد. نکته مهم این است که به‌رغم عدم حمایت احزاب سنتی، این فراخوان به طور گسترده اجرا شد.
آنچه این قیام را از سایر حرکت‌ها متمایز می‌کند این است که مقاومت مسلحانه را با دیگر اشکال مبارزه مردمی گرد هم می‌آورد. علاوه بر این، برخلاف «انتفاضه چاقو» که توسط افراد انجام می‌شد، این قیام توسط گروه‌هایی از مردم در سراسر کرانه باختری رهبری می‌شود؛ ابتدا از منطقه شمالی جنین شروع شد و سپس تا نابلس، اورشلیم و تا حدودی به رام‌الله و الخلیل گسترش یافت.
این گروه‌های مقاومت در بیانیه‌های عمومی خود تأکید کرده‌اند که نماینده هیچ جناحی نیستند و اجازه مصادره شهدای خود توسط گروه‌های سیاسی را نمی‌دهند. با این حال آنها از ناحیه گروه‌هایی مانند جبهه مردمی برای آزادی فلسطین و حماس و جهاد اسلامی حمایت می‌شوند. اعضای تمام این گروه‌های فلسطینی واقع در کرانه باختری در این تیپ‌های جدید فعالیت می‌کنند، از جمله افرادی از جنبش فتح که رویکرد تشکیلات خودگردان را رد می‌کنند. با این حال، گروه‌های جنین و نابلس بسیار مراقب هستند تا مستقیماً با تشکیلات خودگردان مقابله نکنند، زیرا آنها معتقدند که سلاح باید به سمت «اشغال» باشد؛ آنها نماینده یک وحدت ملی هستند که پیوسته در حال رشد و هماهنگی با یکدیگر است.
فرصتی برای بازیابی
این راهبردهای مقاومتی جدید ممکن است به دلایلی موفق‌تر بوده و فرصت‌های بیشتری برای رشد و تداوم داشته باشند. اولاً، تجاوزهای اسرائیل با شدت بی‌سابقه، از جمله روند یهودی‌سازی قدس، گسترش شهرک‌ها، تخریب خانه‌ها، دستگیری‌ها، تبعیض نژادی و آپارتاید و همچنین تداوم محاصره نوارغزه، افزایش یافته است. بیش از 165 نفر از ابتدای سال‌جاری تاکنون به شهادت رسیده‌اند که 114 نفرشان، اهل کرانه باختری و بقیه از غزه بوده‌اند. ثانیاً، تشکیلات خودگردان ضعیف‌تر از همیشه بوده و احزاب سنتی قادر به ارائه راه بدیل نبوده و هدفگذاری سیاسی ندارند. فرسودگی نهادهای تشکیلات خودگردان یک خلأ سیاسی ایجاد کرده است و گروه‌های جدید سعی در پر کردن این خلأ دارند.
سه دهه توقف به اصطلاح «فرایند صلح» و وعده‌های توخالی توافقنامه اسلو به اشغالگران اجازه داده است که از این خلأ سیاسی در کرانه باختری و غزه استفاده کرده و اختلافات داخلی را به نفع گروه‌هایی که علاقه‌ای به مقاومت در برابر آن ندارند، افزایش دهند.
 
انتفاضه نسل آزادیخواه
از زمان ترور یاسر عرفات در سال 2004 و انتفاضه دوم، شرایط لازم برای یک قیام همه‌جانبه با یک هدف و برنامه محوری، فراهم نبوده است. اما در حال حاضر، راهبرد تیپ‌های مقاومت محلی، خودجوش و در بیشتر موارد تدافعی بوده است. این گروه‌ها - برخلاف حماس در غزه - در محیط اشغالگری و عدم توازن قدرت ناشی از آن عمل می‌کنند و به مقاومت در برابر یورش‌ها و تهاجمات، ترورها و دستگیری‌هایی می‌پردازند که با گسترش عملیات‌ها به مناطق وسیع‌تر، دشوارتر شده‌اند؛ برای مثال، وقتی نیروهای اشغالگر اسرائیل به شهر قدیمی نابلس حمله می‌کنند، نمی‌جنگند و فرار می‌کنند، در عوض، گروه‌های مقاومت تا شهادت می‌جنگند و آگاهی خود را نشان می‌دهند که انتظار یک پیروزی سریع و قاطع را ندارند و در عوض یک «تکثیر نسل» را بشارت می‌دهند که پس از آن «نسل آزادی» خواهد آمد.
 
آینده‌ای برای مقاومت
در عین‌حال، «بیشه شیرها» و تیپ‌های جنین فاقد یک چتر ملی فراگیر هستند و البته کسانی هستند که معتقدند این پدیده در بدو حیاتش به دلیل سرعت نظامی شدن و عدم تعادل قدرت از بین رفت، ولی این سازمان به سرعت مراحل شکل‌گیری خود را طی کرد و قبل از ارائه ساختارهای سیاسی، عمومی، رهبری و سازمانی که قادر به محافظت از آن و تضمین تداوم آن بودند، عمومی شد. کسانی هم هستند که نگران‌اند که مقاومت در غزه زودتر از موعد وارد نبرد با اشغالگران شود. افرادی هم هستند که نسبت به نفوذ سلفی‌گری و گرایش آن به افراط‌‌گرایی در گروه‌های مقاومت هشدار می‌دهند.
در حالی که این گروه‌های جدید ممکن است نتوانند به یک پیروزی قاطع دست یابند، تلاش‌های آنها در جهت زنده نگه داشتن موضوع [اشغال فلسطین] و به چالش کشیدن اشغالگری اسرائیل قابل توجه است، اما آنها باید به اختلافات پایان داده، وحدت را در نهادهای تشکیلات خودگردان و ساف (سازمان آزادی‌بخش) احیا کنند. آنها همچنین باید با توسل به نیروی مردمی، در همه سطوح و بخش‌ها با ترکیب راهبردها درعین رهبری واحد و اراده سیاسی لازم، آماده رویارویی با چالش‌های پیش رو شوند.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8055/6/633647/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها