مرز باریکتر از موی جسارت و ادب
سارا مؤمنی
دانشجوی دکترای مدیریت رسانه
فیلم بخشی از دانشجویان منتشر شد که در اعتراضات حضور داشتند، اما در رفتار و کلامشان «بیادبی» به طور برجسته و واضح دیده میشد. در حدی که نمیشد به حرفهایشان اسم شعار داد، چرا که خود شعار معنایش «آرمان، نشانه و راه و رسم» است و اینکه «بیادبی» آرمان و نشانه و راه و رسم یک نسل باشد، اتفاق خوبی نیست
رنگ و بوی تفکر نسل Z
کوچکترهایشان الان 13 سالگی را میگذرانند و بزرگترهایشان 28 سالهاند. نسل زد را میگویم. نسل جوان پر شر و شوری که به دلیل ارتباط زیاد و نزدیک آنها با فضای دیجیتال و اینترنت، «نسل نت» هم میگویند. میدانیم برای اینکه ما این چیزی بشویم که هستیم، خانواده، دوستان، مدرسه، دانشگاه و جامعه و در یک کلام «شرایط و عوامل محیطی» روی این چیزی که هستیم، هویتی که داریم، تأثیر دارند. حالا به این عوامل اینترنت، بازیهای دیجیتال، دادههای گسترده، شبکههای اجتماعی جهانی و در یک کلام «فضای مجازی» را هم اضافه کنیم، میبینیم، نه خیلی در عمق، اما در سطح وسیعی روی تمام زندگی ما اثر دارد. هرچه بیشتر و نزدیکتر به این فضا باشیم، همانقدر اثرگذاریاش روی زندگی ما بیشتر است، چرا که زمان برای ما محدود است. در کنار درس و کار و خانواده و فیلم و کتاب و دوستان، تجربه نوعی از زندگی را در فضای مجازی داریم که بهطور مستقیم و غیر مستقیم روی تمام ابعاد دیگر زندگیمان اثرگذار است. مستقیم از آن جهت که کنترل «میزان زمان حضور در فضای مجازی» به دلیل ماهیت وجود و جذابیتهای آن، مشکل است. بنابراین ممکن است مثلاً در میان مطالعه باشیم و دست به گوشی برده که پیامی که برایمان آمده را ببینیم، اما عملاً بعد از حدود چندین دقیقه و ساعت متوجه میشویم که در حال گشت و گذار در شبکهها و کانالهای مجازی هستیم. غیر مستقیم از آن جهت که نوع تعامل و اخلاق و رفتار، ارتباط، شناخت خود و دیگران، دانش و آگاهی و در مجموع ارتباطات انسانی در فضای مجازی، ناخودآگاه یا عامدانه روی ارتباطات انسانی بیرونی ما و زندگی ما در جهان بیرون اثرگذار است. با رنگ و بوی مجازی تصمیم میگیریم ارتباطمان را با دوستانمان یا خانواده خود با کم و کیف مدنظرمان در اخلاق و رفتار و کلام و تعامل و زمان تنظیم کنیم. به این فکر میکردم که نسل زد، بیشتر و نزدیکتر از هر نسلی، زندگیاش با فضای مجازی گره خورده است و بنابراین میتوان اثر و بازتاب فضای مجازی را در آیینه اخلاق، رفتار و ویژگیهای شخصیتی این نسل مشاهده کرد.
«جسور مؤدب!» مسأله این است
قبلتر گفتیم که «محبت» چوبدستی جادویی تعامل نسلهاست. نیاز است که مرز میان جسارت و ادب، آنجا که تبدیل به شجاعت و دلیری میشود، با آنجا که تبدیل به بیادبی و گستاخی میشود، روشن شود. یادم میآید که زمانی که ما میخواستیم درباره عقایدمان و نظرمان با خانواده و یا دوستانمان حرف بزنیم، با ترس، در لفافه حرف میزدیم یا اینکه در مارپیچ سکوت غرق میشدیم و فراموشش میکردیم؛ در حالیکه قدرت تصمیمگیری، اظهارنظر و عقیده، باعث میشود که فرد راحتتر و سریعتر با واقعیت روبهرو شود، درست تصمیم بگیرد، کمالگرایی افراطی را کنار بگذارد، از چندراهی و گمراهی دور شود و در راه هدفش بهطور دقیق و منظم قدم بردارد که در آینده و در سنین میانسالی کمتر دچار بحرانهای روانشناختی فردی و اجتماعی شود. این اتفاقی است که نسل زد به خوبی از پس آن برمیآید. اما نیاز دارد که مرزها را بشناسد؛ جسور باشد، اما مؤدبانه رفتار کند. نسل نت، جسارت را از دنیای دیجیتال که از ابتدا با آن بزرگ شده و زندگی میکند، مشاهده کرده و یاد گرفته، اما در شناخت عمیق و تفاوت آن با بیادبی نیاز به کمک دارد. شناخت این مرزها تنها از راه محبت، خوشرویی، همراهی و باور کردن این نسل در ارتباط و تعامل با نسلهای قبلی اتفاق میافتد.
«محبت و منطق»، چوبدستی جادویی تعامل نسلها
اگرچه باید این مسأله را پذیرفت که نسل زد به تبع محیط و شرایط جدید تربیتی و رشد، با نسلهای قبلتر تفاوت دارد، اما نباید دست روی دست گذاشت و اجازه داد این تفاوت و فاصله و شکاف بیشتر و بیشتر شود و مرز بیادبی و شجاعت برداشته شده و به عنوان امری «معمولی» یا حتی «مطلوب» جا زده شود. خانواده، دوستان، فرهنگ عمومی، تعاملهای واقعی، رفتار مطلوب و اخلاقمداری، همیشه استخوانبندی اصلی هویت یک نوجوان را شکل میدهند؛ فقط باید نوع ارائه، آموزش و همراهی این نسل با این مفاهیم را تغییر داد. یکی از مهمترین عواملی که باعث میشود این شکاف و فاصله کم شود، «محبت در کلام و رفتار» است. میدانیم که یکی از ویژگیهای این نسل، تمایل شدید آنها به «گفتوگو و مذاکره برای بهبود وضعیت» در هر بحران، مسأله و مشکلی است. همین ویژگی یک فرصت برای بزرگترها و نسلهای قبلی ایجاد میکند تا با آمدن در زمین نسل زد، در ابتدا بخواهند که به صورت منطقی شکاف را کم کنند (به گفتوگو و تعامل بنشینند، با علایق و عقاید آنها بدون قضاوت آشنا شوند و به آنها باور داشته باشند) و پس از آن با چوبدستی جادویی یعنی «محبت»، رفتار و تعامل سازندهای را شروع کنند؛ اتفاقی که در نهادهای مختلف جامعه از خانواده تا مدرسه و دانشگاه و محیطهای کاری و نهادهای فرهنگی، کم، کند و نادرست پیش میرود.
ادب از که آموختی؟ از بلاک شدهها!
یکی از ویژگیهای این نسل، علاقه شدید آنها به ارتباطات مجازی و رسانههای دیجیتال است. ادبیات و زبان ارتباطات در فضای مجازی، به تبع قالب و سبکی که دارد، با دنیای بیرون تفاوت دارد و بنابراین بازخوردها، کلام، سکوت، ادامه ارتباط و گفتوگو، همه در گرو جنس ارتباطات و تعامل در فضای مجازی هستند که بروز بیرونی آنها کلامهای نامتجانس و رفتارهای نامطلوبی میشود که اغلب از سوی بزرگترها و نسلهای قبلی، بیادبی محسوب میشود. مثلاً معنای رفتار نوجوان یا جوانی از نسل زد که هنگام ورود میهمان به خانه، از جای خود بلند نمیشود یا از اتاقش بیرون نمیآید، «بیادبی» نیست؛ صرف حضور و ارتباطات در جهان دیجیتال، او را به این رفتار و واکنش رسانده است. یا به کاربردن «عادتگونه» کلمات نامأنوس در گفتوگو با بزرگترها (همانطور که با دوستان همسال خود در جهان بیرون و جهان مجازی تعامل و گفتوگو میکنند) اگرچه برای بزرگترها «نامطلوب» است، اما باید پذیرفت که با توجه به همان نظریه که معتقد است نسل زد اقیانوسی با سطح یک سانتیمتر است، این نوع رفتار و کلام هم، «عمق و عمد» ندارد. همانطور که در فضای مجازی با یک بحث و مجادله کلامی با دوستانشان سریع، صریح و با کلامی تند(اغلب بیادبانه) او را بلاک میکنند و چند روز بعد دوباره به تعامل و دوستی با هم برمیگردند؛ همانطور هم در تعامل با نسلهای قبل که ممکن است پدر، مادر، دوست، استاد، همکار یا رئیسشان باشند، واکنش نشان میدهند.
ادب چیست؟ جسور کیست؟
بد نیست به معنای ادب و جسارت و مرز باریک میان بیادبی و جسور بودن برگردیم. فرهنگلغت معین، «ادب» را فرهنگ، حرمت و روش پسندیده و «بیادب» را بیتربیت، گستاخ و «جسور» میداند. اگرچه وقتی دنبال کلمه جسور در فرهنگ لغت میگشتم دیدم که در کنار «گستاخ»، معنای «دلیر» هم دارد. اگرچه در نمونههایی، در رفتار و واکنش این نسل، مثل همان اتفاقی که چندوقت پیش در میان دانشجویان افتاد، جسارت را به همان معنای بیادبی دیدهایم و دیدیم که مرز میان جسارت و ادب برداشته شد. اما باید گفت که «دلیر» و «شجاع» بودن همان چیزی است که اغلب در نسل زد میبینیم. مثلاً «طرفداری از خلاقیت و نوآوری»، «اظهار نظرات و احساسات شخصی» ازجمله ویژگیهای نسل زد است که نسلهای پیشین به دلایل مختلف تربیتی، روانشناسی فردی و اجتماعی و فرهنگی، با آنها محتاطانه برخورد میکردند و اصطلاحاً سرشان برای باورهایشان درد نمیکرد و آن را دستمال نمیبستند. اما نسل زد با عقایدشان، با گفتوگو، با اظهار نظرات آزادشان «زندگی» میکنند. آنها در حال اظهارنظر هستند، اما ما آن را بیادبی میبینیم، چون خودمان در نسلهای پیشین محجوب، در ترس و احتیاط بودهایم. اگرچه بازهم اشاره میکنم سبک و روش اظهارنظراتشان، روش مطلوبی نیست.
یار دبستانی من! قیمهها و ماستها رو ترکیب نکن!
چند روز دیگر روز دانشجو است. روزی که چند دانشجو در «اعتراض» به دیدار معاون رئیسجمهور وقت امریکا با شاه پهلوی، شهید شدند. حالا اغلب 18 ساله تا همان 28 سالههای نسل زد بخش زیادی از زمان و زندگیشان را در دوران دانشجویی و دانشگاه میگذرانند. چیزی که باعث شد مبحث ادب و جسارت نسل زد را به روز دانشجو پیوند بزنم، «سبک» اعتراضات چند وقت پیش برخی از دانشجویان در دانشگاه بود. تعهد، امید به بهبود وضعیت و احساس مسئولیت اجتماعی در این اعتراضات دانشجویان تحسینبرانگیز بود و میشود گفت میراثی از دانشجویان نسلهای قبلی بود که زبان گویای جامعه بودند و برای آرمانشان تلاش میکردند. اما فیلم بخشی از دانشجویان منتشر شد که در اعتراضات حضور داشتند، اما در رفتار و کلامشان «بیادبی» به طور برجسته و واضح دیده میشد. باید گفت که بخشی از این نسل برای اعتراضشان در دانشگاه به عنوان دانشجو، روش مناسبی نداشتند و اصطلاحاً قیمهها را با ماستها ترکیب کردند؛ در حدی که نمیشد به حرفهایشان اسم شعار داد. چرا که خود شعار معنایش «آرمان، نشانه و راه و رسم» است و اینکه «بیادبی» آرمان و نشانه و راه و رسم یک نسل باشد، اتفاق خوبی نیست. بنابراین شجاعت و جسارت نسل زد مسأله نیست، چرا که شجاعت و نترس بودن یک ویژگی مثبت برای پیشرفت فردی و اجتماعی است؛ اما روش و سبک و سیاق این جسارت و شجاعت است که مهم است؛ آنقدر مهم که اگر به آن توجه نشود، رسیدن به هدف و رشد و پیشرفت چندین پله به عقب میافتد.
دانشجوی دکترای مدیریت رسانه
فیلم بخشی از دانشجویان منتشر شد که در اعتراضات حضور داشتند، اما در رفتار و کلامشان «بیادبی» به طور برجسته و واضح دیده میشد. در حدی که نمیشد به حرفهایشان اسم شعار داد، چرا که خود شعار معنایش «آرمان، نشانه و راه و رسم» است و اینکه «بیادبی» آرمان و نشانه و راه و رسم یک نسل باشد، اتفاق خوبی نیست
رنگ و بوی تفکر نسل Z
کوچکترهایشان الان 13 سالگی را میگذرانند و بزرگترهایشان 28 سالهاند. نسل زد را میگویم. نسل جوان پر شر و شوری که به دلیل ارتباط زیاد و نزدیک آنها با فضای دیجیتال و اینترنت، «نسل نت» هم میگویند. میدانیم برای اینکه ما این چیزی بشویم که هستیم، خانواده، دوستان، مدرسه، دانشگاه و جامعه و در یک کلام «شرایط و عوامل محیطی» روی این چیزی که هستیم، هویتی که داریم، تأثیر دارند. حالا به این عوامل اینترنت، بازیهای دیجیتال، دادههای گسترده، شبکههای اجتماعی جهانی و در یک کلام «فضای مجازی» را هم اضافه کنیم، میبینیم، نه خیلی در عمق، اما در سطح وسیعی روی تمام زندگی ما اثر دارد. هرچه بیشتر و نزدیکتر به این فضا باشیم، همانقدر اثرگذاریاش روی زندگی ما بیشتر است، چرا که زمان برای ما محدود است. در کنار درس و کار و خانواده و فیلم و کتاب و دوستان، تجربه نوعی از زندگی را در فضای مجازی داریم که بهطور مستقیم و غیر مستقیم روی تمام ابعاد دیگر زندگیمان اثرگذار است. مستقیم از آن جهت که کنترل «میزان زمان حضور در فضای مجازی» به دلیل ماهیت وجود و جذابیتهای آن، مشکل است. بنابراین ممکن است مثلاً در میان مطالعه باشیم و دست به گوشی برده که پیامی که برایمان آمده را ببینیم، اما عملاً بعد از حدود چندین دقیقه و ساعت متوجه میشویم که در حال گشت و گذار در شبکهها و کانالهای مجازی هستیم. غیر مستقیم از آن جهت که نوع تعامل و اخلاق و رفتار، ارتباط، شناخت خود و دیگران، دانش و آگاهی و در مجموع ارتباطات انسانی در فضای مجازی، ناخودآگاه یا عامدانه روی ارتباطات انسانی بیرونی ما و زندگی ما در جهان بیرون اثرگذار است. با رنگ و بوی مجازی تصمیم میگیریم ارتباطمان را با دوستانمان یا خانواده خود با کم و کیف مدنظرمان در اخلاق و رفتار و کلام و تعامل و زمان تنظیم کنیم. به این فکر میکردم که نسل زد، بیشتر و نزدیکتر از هر نسلی، زندگیاش با فضای مجازی گره خورده است و بنابراین میتوان اثر و بازتاب فضای مجازی را در آیینه اخلاق، رفتار و ویژگیهای شخصیتی این نسل مشاهده کرد.
«جسور مؤدب!» مسأله این است
قبلتر گفتیم که «محبت» چوبدستی جادویی تعامل نسلهاست. نیاز است که مرز میان جسارت و ادب، آنجا که تبدیل به شجاعت و دلیری میشود، با آنجا که تبدیل به بیادبی و گستاخی میشود، روشن شود. یادم میآید که زمانی که ما میخواستیم درباره عقایدمان و نظرمان با خانواده و یا دوستانمان حرف بزنیم، با ترس، در لفافه حرف میزدیم یا اینکه در مارپیچ سکوت غرق میشدیم و فراموشش میکردیم؛ در حالیکه قدرت تصمیمگیری، اظهارنظر و عقیده، باعث میشود که فرد راحتتر و سریعتر با واقعیت روبهرو شود، درست تصمیم بگیرد، کمالگرایی افراطی را کنار بگذارد، از چندراهی و گمراهی دور شود و در راه هدفش بهطور دقیق و منظم قدم بردارد که در آینده و در سنین میانسالی کمتر دچار بحرانهای روانشناختی فردی و اجتماعی شود. این اتفاقی است که نسل زد به خوبی از پس آن برمیآید. اما نیاز دارد که مرزها را بشناسد؛ جسور باشد، اما مؤدبانه رفتار کند. نسل نت، جسارت را از دنیای دیجیتال که از ابتدا با آن بزرگ شده و زندگی میکند، مشاهده کرده و یاد گرفته، اما در شناخت عمیق و تفاوت آن با بیادبی نیاز به کمک دارد. شناخت این مرزها تنها از راه محبت، خوشرویی، همراهی و باور کردن این نسل در ارتباط و تعامل با نسلهای قبلی اتفاق میافتد.
«محبت و منطق»، چوبدستی جادویی تعامل نسلها
اگرچه باید این مسأله را پذیرفت که نسل زد به تبع محیط و شرایط جدید تربیتی و رشد، با نسلهای قبلتر تفاوت دارد، اما نباید دست روی دست گذاشت و اجازه داد این تفاوت و فاصله و شکاف بیشتر و بیشتر شود و مرز بیادبی و شجاعت برداشته شده و به عنوان امری «معمولی» یا حتی «مطلوب» جا زده شود. خانواده، دوستان، فرهنگ عمومی، تعاملهای واقعی، رفتار مطلوب و اخلاقمداری، همیشه استخوانبندی اصلی هویت یک نوجوان را شکل میدهند؛ فقط باید نوع ارائه، آموزش و همراهی این نسل با این مفاهیم را تغییر داد. یکی از مهمترین عواملی که باعث میشود این شکاف و فاصله کم شود، «محبت در کلام و رفتار» است. میدانیم که یکی از ویژگیهای این نسل، تمایل شدید آنها به «گفتوگو و مذاکره برای بهبود وضعیت» در هر بحران، مسأله و مشکلی است. همین ویژگی یک فرصت برای بزرگترها و نسلهای قبلی ایجاد میکند تا با آمدن در زمین نسل زد، در ابتدا بخواهند که به صورت منطقی شکاف را کم کنند (به گفتوگو و تعامل بنشینند، با علایق و عقاید آنها بدون قضاوت آشنا شوند و به آنها باور داشته باشند) و پس از آن با چوبدستی جادویی یعنی «محبت»، رفتار و تعامل سازندهای را شروع کنند؛ اتفاقی که در نهادهای مختلف جامعه از خانواده تا مدرسه و دانشگاه و محیطهای کاری و نهادهای فرهنگی، کم، کند و نادرست پیش میرود.
ادب از که آموختی؟ از بلاک شدهها!
یکی از ویژگیهای این نسل، علاقه شدید آنها به ارتباطات مجازی و رسانههای دیجیتال است. ادبیات و زبان ارتباطات در فضای مجازی، به تبع قالب و سبکی که دارد، با دنیای بیرون تفاوت دارد و بنابراین بازخوردها، کلام، سکوت، ادامه ارتباط و گفتوگو، همه در گرو جنس ارتباطات و تعامل در فضای مجازی هستند که بروز بیرونی آنها کلامهای نامتجانس و رفتارهای نامطلوبی میشود که اغلب از سوی بزرگترها و نسلهای قبلی، بیادبی محسوب میشود. مثلاً معنای رفتار نوجوان یا جوانی از نسل زد که هنگام ورود میهمان به خانه، از جای خود بلند نمیشود یا از اتاقش بیرون نمیآید، «بیادبی» نیست؛ صرف حضور و ارتباطات در جهان دیجیتال، او را به این رفتار و واکنش رسانده است. یا به کاربردن «عادتگونه» کلمات نامأنوس در گفتوگو با بزرگترها (همانطور که با دوستان همسال خود در جهان بیرون و جهان مجازی تعامل و گفتوگو میکنند) اگرچه برای بزرگترها «نامطلوب» است، اما باید پذیرفت که با توجه به همان نظریه که معتقد است نسل زد اقیانوسی با سطح یک سانتیمتر است، این نوع رفتار و کلام هم، «عمق و عمد» ندارد. همانطور که در فضای مجازی با یک بحث و مجادله کلامی با دوستانشان سریع، صریح و با کلامی تند(اغلب بیادبانه) او را بلاک میکنند و چند روز بعد دوباره به تعامل و دوستی با هم برمیگردند؛ همانطور هم در تعامل با نسلهای قبل که ممکن است پدر، مادر، دوست، استاد، همکار یا رئیسشان باشند، واکنش نشان میدهند.
ادب چیست؟ جسور کیست؟
بد نیست به معنای ادب و جسارت و مرز باریک میان بیادبی و جسور بودن برگردیم. فرهنگلغت معین، «ادب» را فرهنگ، حرمت و روش پسندیده و «بیادب» را بیتربیت، گستاخ و «جسور» میداند. اگرچه وقتی دنبال کلمه جسور در فرهنگ لغت میگشتم دیدم که در کنار «گستاخ»، معنای «دلیر» هم دارد. اگرچه در نمونههایی، در رفتار و واکنش این نسل، مثل همان اتفاقی که چندوقت پیش در میان دانشجویان افتاد، جسارت را به همان معنای بیادبی دیدهایم و دیدیم که مرز میان جسارت و ادب برداشته شد. اما باید گفت که «دلیر» و «شجاع» بودن همان چیزی است که اغلب در نسل زد میبینیم. مثلاً «طرفداری از خلاقیت و نوآوری»، «اظهار نظرات و احساسات شخصی» ازجمله ویژگیهای نسل زد است که نسلهای پیشین به دلایل مختلف تربیتی، روانشناسی فردی و اجتماعی و فرهنگی، با آنها محتاطانه برخورد میکردند و اصطلاحاً سرشان برای باورهایشان درد نمیکرد و آن را دستمال نمیبستند. اما نسل زد با عقایدشان، با گفتوگو، با اظهار نظرات آزادشان «زندگی» میکنند. آنها در حال اظهارنظر هستند، اما ما آن را بیادبی میبینیم، چون خودمان در نسلهای پیشین محجوب، در ترس و احتیاط بودهایم. اگرچه بازهم اشاره میکنم سبک و روش اظهارنظراتشان، روش مطلوبی نیست.
یار دبستانی من! قیمهها و ماستها رو ترکیب نکن!
چند روز دیگر روز دانشجو است. روزی که چند دانشجو در «اعتراض» به دیدار معاون رئیسجمهور وقت امریکا با شاه پهلوی، شهید شدند. حالا اغلب 18 ساله تا همان 28 سالههای نسل زد بخش زیادی از زمان و زندگیشان را در دوران دانشجویی و دانشگاه میگذرانند. چیزی که باعث شد مبحث ادب و جسارت نسل زد را به روز دانشجو پیوند بزنم، «سبک» اعتراضات چند وقت پیش برخی از دانشجویان در دانشگاه بود. تعهد، امید به بهبود وضعیت و احساس مسئولیت اجتماعی در این اعتراضات دانشجویان تحسینبرانگیز بود و میشود گفت میراثی از دانشجویان نسلهای قبلی بود که زبان گویای جامعه بودند و برای آرمانشان تلاش میکردند. اما فیلم بخشی از دانشجویان منتشر شد که در اعتراضات حضور داشتند، اما در رفتار و کلامشان «بیادبی» به طور برجسته و واضح دیده میشد. باید گفت که بخشی از این نسل برای اعتراضشان در دانشگاه به عنوان دانشجو، روش مناسبی نداشتند و اصطلاحاً قیمهها را با ماستها ترکیب کردند؛ در حدی که نمیشد به حرفهایشان اسم شعار داد. چرا که خود شعار معنایش «آرمان، نشانه و راه و رسم» است و اینکه «بیادبی» آرمان و نشانه و راه و رسم یک نسل باشد، اتفاق خوبی نیست. بنابراین شجاعت و جسارت نسل زد مسأله نیست، چرا که شجاعت و نترس بودن یک ویژگی مثبت برای پیشرفت فردی و اجتماعی است؛ اما روش و سبک و سیاق این جسارت و شجاعت است که مهم است؛ آنقدر مهم که اگر به آن توجه نشود، رسیدن به هدف و رشد و پیشرفت چندین پله به عقب میافتد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه