نوجوانی مرحله سخت پیمایش سلسله مراتب اجتماعی
سما شکورزاده
نویسنده
بیش از یک دهه، باربارا ناترسونهورویتز و کاترین باورز، در هرج و مرج، خشم و لذت منوط به نوجوانان غوطهور بودهاند و تحقیق میکردند که چگونه حیوانات وحشی در سراسر جهان گذر خطرناک از کودکی به بزرگسالی را انجام میدهند. این در حالی است که هر کدام از ما در خانه، نوجوانانی از گونه هوموساپینسها را به سختی پرورش میدهیم. از این دو محقق بارها پرسیده شده که چگونه مطالعه رفتار حیوانات نوجوان، تجربیات ما را بهعنوان والدین شکل میدهد و پاسخشان کاملاً کوتاه بوده است.
طبق تحقیقات آنها، نوجوانی، مرحله خطرناکی از زندگی در سراسر قلمرو حیوانات است و در حالی که تفاوتهای زیادی بین گونهها وجود دارد، هدف از این زمان محدود نوجوانی در همه جای جهان مفهومی کلی را در برمیگیرد. بر اساس مشاهدات آنها، چهار مهارت اصلی وجود دارد که رشد نوجوانی تا بزرگسالی را تعریف میکند:
ایمن ماندن از شکارچیان و استثمارگران
پیمایش سلسله مراتب اجتماعی
یادگیری برقراری ارتباط و درک سیگنالهای جنسی
یادگیری چگونگی ترک لانه (یا خانه) بدون اینکه از گرسنگی بمیرند
با آگاهی از اهمیت این چهار مهارت، میتوانیم با نوجوانان خود در مورد خطرات و وسوسههای زندگی صحبت کنیم. نوجوانان در همه گونهها طعمه آسانی هستند و شکارچیان قبل از انتخاب طعمه خود، گروهها را زیر نظر میگیرند. بسیاری نوجوانان را ترجیح میدهند، زیرا آنها سادهلوح هستند، تجربه ندارند و راحتتر فریب میخورند. گونههای طعمه وقتی بالغ میشوند، سیگنالهایی به شکارچیانی که آنها را زیر نظر دارند ارسال میکنند که نشان بدهند آنها طعمه مناسبی نیستند؛ که آنها قوی، هوشیار و سریع شدهاند. یا به عبارت دیگر این پیام را میرسانند که «کس دیگری را انتخاب کن، من فقط وقتت را تلف میکنم.» انسانهای نوجوان سیگنالی که بیانگر نامناسب بودن آنها برای شکار است، ندارند؛ در عوض بیتجربگیای که شکارچیان بهدنبال آن هستند را ناخودآگاه ارسال میکنند.
به جای اینکه نوجوانان خود را سرزنش کنید («با این لباس میری بیرون؟») یا آنها را با کلیگویی بترسانید، به آنها درباره نهنگهای قاتل، جغدهای درنده و گربههای آفریقایی بگویید که طعمههای نوجوانی را که از نظر جثه بزرگ، ولی کم تجربه هستند، هدف قرار میدهند. توضیح بدهید که شکارچیان در اطراف مکانهایی که معمولاً پاتوق طعمههاست کمین میکنند و بهدنبال حیوانات ضعیف و ساده میگردند.
بنابر تحقیقات صورت گرفته در حوزه زیستشناسی، بخش زیادی از مغز نوجوانان انسان با سایر حیوانات نوجوان یکسان است. بهعنوان مثال ماهیها، پرندگان و سایر پستانداران نوجوان در مقایسه با بزرگترهای گونه خود علاقه بیشتری به چیزهای تازه، که نئوفیلیا نامیده میشود، نشان میدهند. با افزایش این اکتشافات، خطرات و وقایع ناگوار نیز افزایش مییابد.
درک بهتر ساختار و عملکرد مغز نوجوانان در میان گونههای گوناگون به ما این امکان را میدهد تا بتوانیم رفتارهای ریسکپذیری و ایمنی را با نگاهی کاملاً جدید ببینیم. در واقع همان تکانهای که نوجوانان را به آزمایش و ریسک کردن سوق میدهد، آنها را برای یافتن دوستان جدید، نزدیک شدن به همسران بالقوه و ساختن زندگی مستقل تشویق میکند. صحبت با فرزندانمان در مورد اساس بیولوژیکی رفتارهای پرخطر، به ما این امکان را میدهد تا قدردان مزایایی باشیم که ریسک کردن و امتحان چیزهای جدید را در اختیار نوجوانانمان قرار میدهد. شواهدی در طبیعت وجود دارد که نشان میدهد برای ایمنتر بودن، لازم است با خطر مواجه شوید؛ هر چند که ممکن است دور از عقل به نظر برسد.
یکی دیگر از نیازهای اساسی در دوران نوجوانی مورد پسند و محبوبیت قرار گرفتن است. در سراسر قلمرو حیوانات، حیواناتی که جایگاه اجتماعی بالاتری دارند، احتمال بیشتری برای زنده ماندن و تولید مثل دارند؛ در حالی که برای حیوانات با جایگاه اجتماعی پایینتر، بیشتر احتمال دارد بمیرند و فرزندی نداشته باشند. مواد شیمیایی مغز به حیوانات برای بالا بردن موقعیت اجتماعی پاداش میدهد. سقوط منزلت اجتماعی با مجازات شیمیایی در مغز همراه است که نتیجه آن بالا آمدن احساسات ناخوشایند است. تحقیر و طرد شدن مانند درد فیزیکی بر مدار عصبی مشابهی تأثیر میگذارد و این احساسات به معنای واقعی کلمه دردآور هستند.
دانستن این موضوع طرز فکر ما را در مورد نوسانات خلقی و زندگی اجتماعی فرزندانمان تغییر میدهد. دیگر نباید تمایل نوجوانان به محبوبیت را بهعنوان نشانهای از سطحینگری یا ناپختگی ببینیم. وقتی نوجوانان ما غمگین و بدخلق هستند، از خود بپرسید: از نظر اجتماعی چه اتفاقی افتاده است؟ آیا در جایگاه اجتماعی آنها تغییری رخ داده است؟ طبق تحقیقات ناترسونهورویتز و باورز، از هر 10 پاسخ، 9 تای آن مثبت بوده؛ این نتایج به ما این امکان را میدهد تا بتوانیم موقعیتها را بهتر کنترل و حل کنیم.
به رابطه فرزندانتان با رسانههای اجتماعی و تأثیر آن بر روحیهشان نگاه کنید. مقایسه خود با دیگران اغلب باعث میشود احساس کمبود کنند. رسانههای اجتماعی میتوانند مواد شیمیاییای را در مغز تحریک کنند که به شما احساس خوبی بدهد (لایکهای زیاد، فالوئرهای بالا، نظرات مثبت) و... باعث میشوند برای دریافت لذت بیشتر به این شبکههای اجتماعی بازگردند. اما برعکس (لایک نگرفتن، کامنتهای تحقیرآمیز) میتواند باعث ترشح مواد شیمیایی دردناک و حتی خطرناک در مغز شود. باید به آنها توضیح دهید که وقتی در رسانههای اجتماعی هستند، حواسشان به احساسات خود باشد. به آنها بگویید اگر روحیه آنها شروع به افت کرد، سریع از شبکههای اجتماعی خارج شوند.
یادگیری درباره تئوری «اثر عجیب و غریب» در طبیعت میتواند به ما کمک کند تا تمایل نوجوانان به شبیه شدن به بقیه را درک کنیم؛ اگرچه این اصرار بر همرنگی میتواند اذیت کننده نیز باشد. احتمالاً شما هم وقتی بچه ۱۲ سالهتان ناگهان استایلش را عوض کند و لباس و مدل موهای دیگران را تقلید کند، مضطرب میشوید. وجود واقعیتی با عنوان «اثر عجیب و غریب» در طبیعت، که حاکی از تمایل ماهیها، پرندگان و پستانداران به طرد افرادی که ظاهر یا رفتار متفاوتی با گروه دارند است، به ما این بینش را میدهد که در مواجهه با نوجوانانمان و رفتارهایشان آگاهانهتر برخورد کنیم. شناسایی افراد ناسازگار جوان برای شکارچیان آسانتر است؛ بنابراین تطابق با دیگر اعضای گروه باعث میشود کمتر مورد هدف قرار بگیرند. افراد با ظاهر یا رفتار عجیب و غریب فقط توجه را به خود جلب نمیکنند، بلکه توجه را به کل گروه جلب میکنند.
زمینه دیگری که مورد تحقیق ناترسونهورویتز و باورز قرار گرفت رژیم غذایی بود، اینکه حیوانات جوان چگونه غذا میخورند و مقایسههایی که در رابطه با علاقه شدید نوجوانان انسان به غذاهای ناسالم وجود داشت. برای حیوانات نوجوان پیدا کردن یک وعده غذایی خوب در طبیعت چالش برانگیز است. داشتن پایینترین جایگاه اجتماعی به معنای در آخر صف بودن است؛ بنابراین آنها باید در خطرناکترین مناطق با محدودترین حق انتخاب به جستوجوی غذا بپردازند. مثالی که در این پژوهش آمده این است: گرگهای نوجوان بیشتر موش میخورند، در حالی که استقامت و قدرت لازم برای شکار گوزن را نیز دارند. مانند کارمندانی که حقوق و جایگاه پایینتری دارند، ولی در حال تلاش برای دستیابی به دستمزدهای بهتر هستند، گزینههای غذایی گرگهای جوان نیز با کسب مهارت بهبود مییابد. زمانی که بالغ میشوند، دیگر مجبور به خوردن جوندگان نیستند. جنبه مثبتی هم وجود دارد؛ حیوانات نوجوان، در مقایسه با بزرگترهایی که به خوبی تغذیه شدهاند، اغلب خلاقترند و برای حل مسائل پیگیرانهتر عمل میکنند.
این مقایسهها در بسیاری از جنبههای دیگر رفتار حیوانات نوجوان نیز انجام میشود. در سراسر جهان، در همین لحظه، پرندگان، خزندگان، پستانداران و ماهیهای نوجوان با همان چهار چالشی که در ابتدای مقاله به آن اشاره شده است، روبهرو هستند. نوجوانان ما نیز همین چالشها را در زندگی دارند یعنی بیتجربه هستند و به احتمال زیاد فاقد موقعیت و منابع افراد بالغ. آنها همچنین در موقعیتهای احساسی و عاشقانه دستپاچه میشوند و همه آنها در حال آماده شدن برای آزمایشها و چالشهای زندگی هستند. بدانید که آسیبپذیر بودن نوجوانان یک مسأله جهانی است؛ اما خلاقیت، اشتیاق و هوش نوجوانان هم نباید نادیده گرفته شود.
نویسنده
بیش از یک دهه، باربارا ناترسونهورویتز و کاترین باورز، در هرج و مرج، خشم و لذت منوط به نوجوانان غوطهور بودهاند و تحقیق میکردند که چگونه حیوانات وحشی در سراسر جهان گذر خطرناک از کودکی به بزرگسالی را انجام میدهند. این در حالی است که هر کدام از ما در خانه، نوجوانانی از گونه هوموساپینسها را به سختی پرورش میدهیم. از این دو محقق بارها پرسیده شده که چگونه مطالعه رفتار حیوانات نوجوان، تجربیات ما را بهعنوان والدین شکل میدهد و پاسخشان کاملاً کوتاه بوده است.
طبق تحقیقات آنها، نوجوانی، مرحله خطرناکی از زندگی در سراسر قلمرو حیوانات است و در حالی که تفاوتهای زیادی بین گونهها وجود دارد، هدف از این زمان محدود نوجوانی در همه جای جهان مفهومی کلی را در برمیگیرد. بر اساس مشاهدات آنها، چهار مهارت اصلی وجود دارد که رشد نوجوانی تا بزرگسالی را تعریف میکند:
ایمن ماندن از شکارچیان و استثمارگران
پیمایش سلسله مراتب اجتماعی
یادگیری برقراری ارتباط و درک سیگنالهای جنسی
یادگیری چگونگی ترک لانه (یا خانه) بدون اینکه از گرسنگی بمیرند
با آگاهی از اهمیت این چهار مهارت، میتوانیم با نوجوانان خود در مورد خطرات و وسوسههای زندگی صحبت کنیم. نوجوانان در همه گونهها طعمه آسانی هستند و شکارچیان قبل از انتخاب طعمه خود، گروهها را زیر نظر میگیرند. بسیاری نوجوانان را ترجیح میدهند، زیرا آنها سادهلوح هستند، تجربه ندارند و راحتتر فریب میخورند. گونههای طعمه وقتی بالغ میشوند، سیگنالهایی به شکارچیانی که آنها را زیر نظر دارند ارسال میکنند که نشان بدهند آنها طعمه مناسبی نیستند؛ که آنها قوی، هوشیار و سریع شدهاند. یا به عبارت دیگر این پیام را میرسانند که «کس دیگری را انتخاب کن، من فقط وقتت را تلف میکنم.» انسانهای نوجوان سیگنالی که بیانگر نامناسب بودن آنها برای شکار است، ندارند؛ در عوض بیتجربگیای که شکارچیان بهدنبال آن هستند را ناخودآگاه ارسال میکنند.
به جای اینکه نوجوانان خود را سرزنش کنید («با این لباس میری بیرون؟») یا آنها را با کلیگویی بترسانید، به آنها درباره نهنگهای قاتل، جغدهای درنده و گربههای آفریقایی بگویید که طعمههای نوجوانی را که از نظر جثه بزرگ، ولی کم تجربه هستند، هدف قرار میدهند. توضیح بدهید که شکارچیان در اطراف مکانهایی که معمولاً پاتوق طعمههاست کمین میکنند و بهدنبال حیوانات ضعیف و ساده میگردند.
بنابر تحقیقات صورت گرفته در حوزه زیستشناسی، بخش زیادی از مغز نوجوانان انسان با سایر حیوانات نوجوان یکسان است. بهعنوان مثال ماهیها، پرندگان و سایر پستانداران نوجوان در مقایسه با بزرگترهای گونه خود علاقه بیشتری به چیزهای تازه، که نئوفیلیا نامیده میشود، نشان میدهند. با افزایش این اکتشافات، خطرات و وقایع ناگوار نیز افزایش مییابد.
درک بهتر ساختار و عملکرد مغز نوجوانان در میان گونههای گوناگون به ما این امکان را میدهد تا بتوانیم رفتارهای ریسکپذیری و ایمنی را با نگاهی کاملاً جدید ببینیم. در واقع همان تکانهای که نوجوانان را به آزمایش و ریسک کردن سوق میدهد، آنها را برای یافتن دوستان جدید، نزدیک شدن به همسران بالقوه و ساختن زندگی مستقل تشویق میکند. صحبت با فرزندانمان در مورد اساس بیولوژیکی رفتارهای پرخطر، به ما این امکان را میدهد تا قدردان مزایایی باشیم که ریسک کردن و امتحان چیزهای جدید را در اختیار نوجوانانمان قرار میدهد. شواهدی در طبیعت وجود دارد که نشان میدهد برای ایمنتر بودن، لازم است با خطر مواجه شوید؛ هر چند که ممکن است دور از عقل به نظر برسد.
یکی دیگر از نیازهای اساسی در دوران نوجوانی مورد پسند و محبوبیت قرار گرفتن است. در سراسر قلمرو حیوانات، حیواناتی که جایگاه اجتماعی بالاتری دارند، احتمال بیشتری برای زنده ماندن و تولید مثل دارند؛ در حالی که برای حیوانات با جایگاه اجتماعی پایینتر، بیشتر احتمال دارد بمیرند و فرزندی نداشته باشند. مواد شیمیایی مغز به حیوانات برای بالا بردن موقعیت اجتماعی پاداش میدهد. سقوط منزلت اجتماعی با مجازات شیمیایی در مغز همراه است که نتیجه آن بالا آمدن احساسات ناخوشایند است. تحقیر و طرد شدن مانند درد فیزیکی بر مدار عصبی مشابهی تأثیر میگذارد و این احساسات به معنای واقعی کلمه دردآور هستند.
دانستن این موضوع طرز فکر ما را در مورد نوسانات خلقی و زندگی اجتماعی فرزندانمان تغییر میدهد. دیگر نباید تمایل نوجوانان به محبوبیت را بهعنوان نشانهای از سطحینگری یا ناپختگی ببینیم. وقتی نوجوانان ما غمگین و بدخلق هستند، از خود بپرسید: از نظر اجتماعی چه اتفاقی افتاده است؟ آیا در جایگاه اجتماعی آنها تغییری رخ داده است؟ طبق تحقیقات ناترسونهورویتز و باورز، از هر 10 پاسخ، 9 تای آن مثبت بوده؛ این نتایج به ما این امکان را میدهد تا بتوانیم موقعیتها را بهتر کنترل و حل کنیم.
به رابطه فرزندانتان با رسانههای اجتماعی و تأثیر آن بر روحیهشان نگاه کنید. مقایسه خود با دیگران اغلب باعث میشود احساس کمبود کنند. رسانههای اجتماعی میتوانند مواد شیمیاییای را در مغز تحریک کنند که به شما احساس خوبی بدهد (لایکهای زیاد، فالوئرهای بالا، نظرات مثبت) و... باعث میشوند برای دریافت لذت بیشتر به این شبکههای اجتماعی بازگردند. اما برعکس (لایک نگرفتن، کامنتهای تحقیرآمیز) میتواند باعث ترشح مواد شیمیایی دردناک و حتی خطرناک در مغز شود. باید به آنها توضیح دهید که وقتی در رسانههای اجتماعی هستند، حواسشان به احساسات خود باشد. به آنها بگویید اگر روحیه آنها شروع به افت کرد، سریع از شبکههای اجتماعی خارج شوند.
یادگیری درباره تئوری «اثر عجیب و غریب» در طبیعت میتواند به ما کمک کند تا تمایل نوجوانان به شبیه شدن به بقیه را درک کنیم؛ اگرچه این اصرار بر همرنگی میتواند اذیت کننده نیز باشد. احتمالاً شما هم وقتی بچه ۱۲ سالهتان ناگهان استایلش را عوض کند و لباس و مدل موهای دیگران را تقلید کند، مضطرب میشوید. وجود واقعیتی با عنوان «اثر عجیب و غریب» در طبیعت، که حاکی از تمایل ماهیها، پرندگان و پستانداران به طرد افرادی که ظاهر یا رفتار متفاوتی با گروه دارند است، به ما این بینش را میدهد که در مواجهه با نوجوانانمان و رفتارهایشان آگاهانهتر برخورد کنیم. شناسایی افراد ناسازگار جوان برای شکارچیان آسانتر است؛ بنابراین تطابق با دیگر اعضای گروه باعث میشود کمتر مورد هدف قرار بگیرند. افراد با ظاهر یا رفتار عجیب و غریب فقط توجه را به خود جلب نمیکنند، بلکه توجه را به کل گروه جلب میکنند.
زمینه دیگری که مورد تحقیق ناترسونهورویتز و باورز قرار گرفت رژیم غذایی بود، اینکه حیوانات جوان چگونه غذا میخورند و مقایسههایی که در رابطه با علاقه شدید نوجوانان انسان به غذاهای ناسالم وجود داشت. برای حیوانات نوجوان پیدا کردن یک وعده غذایی خوب در طبیعت چالش برانگیز است. داشتن پایینترین جایگاه اجتماعی به معنای در آخر صف بودن است؛ بنابراین آنها باید در خطرناکترین مناطق با محدودترین حق انتخاب به جستوجوی غذا بپردازند. مثالی که در این پژوهش آمده این است: گرگهای نوجوان بیشتر موش میخورند، در حالی که استقامت و قدرت لازم برای شکار گوزن را نیز دارند. مانند کارمندانی که حقوق و جایگاه پایینتری دارند، ولی در حال تلاش برای دستیابی به دستمزدهای بهتر هستند، گزینههای غذایی گرگهای جوان نیز با کسب مهارت بهبود مییابد. زمانی که بالغ میشوند، دیگر مجبور به خوردن جوندگان نیستند. جنبه مثبتی هم وجود دارد؛ حیوانات نوجوان، در مقایسه با بزرگترهایی که به خوبی تغذیه شدهاند، اغلب خلاقترند و برای حل مسائل پیگیرانهتر عمل میکنند.
این مقایسهها در بسیاری از جنبههای دیگر رفتار حیوانات نوجوان نیز انجام میشود. در سراسر جهان، در همین لحظه، پرندگان، خزندگان، پستانداران و ماهیهای نوجوان با همان چهار چالشی که در ابتدای مقاله به آن اشاره شده است، روبهرو هستند. نوجوانان ما نیز همین چالشها را در زندگی دارند یعنی بیتجربه هستند و به احتمال زیاد فاقد موقعیت و منابع افراد بالغ. آنها همچنین در موقعیتهای احساسی و عاشقانه دستپاچه میشوند و همه آنها در حال آماده شدن برای آزمایشها و چالشهای زندگی هستند. بدانید که آسیبپذیر بودن نوجوانان یک مسأله جهانی است؛ اما خلاقیت، اشتیاق و هوش نوجوانان هم نباید نادیده گرفته شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه