تصميماتِ ساده آفت مسائل پيچيده است
هنرِ وسط بازی کردن
فاطمه دلاوری پاریزی
پژوهشگر و دانشجوی دکترای فلسفه
حلقههای زنجیر در ابتدا بسیار ساده هستند اما هر حلقهای که اضافه میشود، ماجرا پیچیده میشود. این وضع هر جامعه انسانی است که در سادگی و بساطت اولیه آغاز میشود اما به مرور مسائل پیچیده و اختلافات متنوع رخ مینمایانند. انقلاب اسلامی اتفاقی بود بسیار بزرگ اما ساده؛ ساده به معنی غیر پیچیده. یعنی موقعیت اولیهای که انسانها میدانند چه نمیخواهند اما راجع به چیزی که میخواهند تنها دورنمایی رؤیایی و کلی دارند. آنها ستمشاهی را نمیخواستند و استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی میخواستند. انقلاب که پیروز شد تازه پیچیدگیها خودش را نشان داد؛ همانطور که منطق دیالکتیکی نیز اشاره میکند که هر امر ساده و بسیط خودش را شقه میکند و آنتیتز از درون تز سر بر میآورد و این طبیعت تاریخ است. در ادامه گروهکهای مختلف که در اول انقلاب در کنار هم بودند هرکدام برای «قدرت» شروع به تلاش و کمکم مبارزه کردند. ملت ایران که یکصدا فریاد میزد «مرگ بر شاه» حالا در مواجهه با امریکا نظرهای متفاوتی داشت. کم کم جنگ، سازندگی، جامعه مدنی، عدالت و… هم باعث شدند جامعه، تکثر خود را بیشتر نشان دهد. پذیرش این واقعیت که تکثر، سرنوشت هرجامعه انسانی است و جامعه انسانی پیچیدهتر از چیزی است که بتوان حتی تصور کرد یکی از مهمترین اصول بلوغ یک فرد، جامعه و حاکمیت است. در چنین شرایطی تصمیمهای ساده یعنی ناپختگی؛ تصمیمهایی چون گشت ارشاد، قطع اینترنت، فیلترینگ، امنیتی کردن فضای اجتماعی، اجازه اعتراض و چندصدایی و تکثر ندادن از یکسو راهحلهای ساده برای حل مسائل پیچیده اجتماعی و نگهداشتن جامعه در سادگی و بساطت اولیه است و از دیگر سو تبدیل انتقاد و اعتراض به اغتشاش، تبدیل اصلاحات به نفی کلی حاکمیت، ندیدن تجزیهطلبان و دشمن تحریم کننده و رهبری مسیح و حامد اسماعیلیون، همان راهحلهای ساده برای تغییر وضع موجود.
در شرایط فعلی، وسط بازی کردن به نظر محافظهکاری میآید در حالی که ایدئالیستیکترین، سختترین، پیچیدهترین و درستترین اتفاق ممکن است. جامعه الان به نیروهای پخته، عاقل، دلسوز و شایستهای نیاز دارد که این پیچیدگی و تکثر را درک کنند و با عبور از منطق صوری و فهم منطق دیالکتیکی بتوانند نقش مهم واسطه بین دولت و ملت را ایفا کنند. از یک سو نیازهای متکثر مردم را به حاکمیت منتقل کنند و از دیگر سو خدمات و نگرانیهای حاکمیت را به مردم. این گروه واسطه باید بتوانند در عین به رسمیت شناختن تکثر، وحدتی بیافرینند تا جامعهای بالغ و پخته داشته باشیم که هم بتواند خودش را بخوبی تعریف کند هم دیگری را به رسمیت بشناسد. تنها در چنین حالتی است که «حقیقت» امکان ظهور و بروز پیدا میکند و جامعه به وحدت در عین کثرت میرسد؛ حالتی که در آن کشوری که بر اساس تمدنی هزاران ساله و حکومتی که بر اساس انقلابی آبرومند شکل گرفته (نه مثل امریکا روی خون هزاران سرخپوست نه مثل بسیاری از کشورهای اروپایی روی سرمایههای کشورهای آفریقایی و آسیایی) بتواند مسیر درست خود را پیدا کند و «استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» را نه برای اجرای ساده احکام که برای گستراندن عدل، بهعنوان مهمترین هدف از ساخت جامعه دینی، محقق سازد.
پژوهشگر و دانشجوی دکترای فلسفه
حلقههای زنجیر در ابتدا بسیار ساده هستند اما هر حلقهای که اضافه میشود، ماجرا پیچیده میشود. این وضع هر جامعه انسانی است که در سادگی و بساطت اولیه آغاز میشود اما به مرور مسائل پیچیده و اختلافات متنوع رخ مینمایانند. انقلاب اسلامی اتفاقی بود بسیار بزرگ اما ساده؛ ساده به معنی غیر پیچیده. یعنی موقعیت اولیهای که انسانها میدانند چه نمیخواهند اما راجع به چیزی که میخواهند تنها دورنمایی رؤیایی و کلی دارند. آنها ستمشاهی را نمیخواستند و استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی میخواستند. انقلاب که پیروز شد تازه پیچیدگیها خودش را نشان داد؛ همانطور که منطق دیالکتیکی نیز اشاره میکند که هر امر ساده و بسیط خودش را شقه میکند و آنتیتز از درون تز سر بر میآورد و این طبیعت تاریخ است. در ادامه گروهکهای مختلف که در اول انقلاب در کنار هم بودند هرکدام برای «قدرت» شروع به تلاش و کمکم مبارزه کردند. ملت ایران که یکصدا فریاد میزد «مرگ بر شاه» حالا در مواجهه با امریکا نظرهای متفاوتی داشت. کم کم جنگ، سازندگی، جامعه مدنی، عدالت و… هم باعث شدند جامعه، تکثر خود را بیشتر نشان دهد. پذیرش این واقعیت که تکثر، سرنوشت هرجامعه انسانی است و جامعه انسانی پیچیدهتر از چیزی است که بتوان حتی تصور کرد یکی از مهمترین اصول بلوغ یک فرد، جامعه و حاکمیت است. در چنین شرایطی تصمیمهای ساده یعنی ناپختگی؛ تصمیمهایی چون گشت ارشاد، قطع اینترنت، فیلترینگ، امنیتی کردن فضای اجتماعی، اجازه اعتراض و چندصدایی و تکثر ندادن از یکسو راهحلهای ساده برای حل مسائل پیچیده اجتماعی و نگهداشتن جامعه در سادگی و بساطت اولیه است و از دیگر سو تبدیل انتقاد و اعتراض به اغتشاش، تبدیل اصلاحات به نفی کلی حاکمیت، ندیدن تجزیهطلبان و دشمن تحریم کننده و رهبری مسیح و حامد اسماعیلیون، همان راهحلهای ساده برای تغییر وضع موجود.
در شرایط فعلی، وسط بازی کردن به نظر محافظهکاری میآید در حالی که ایدئالیستیکترین، سختترین، پیچیدهترین و درستترین اتفاق ممکن است. جامعه الان به نیروهای پخته، عاقل، دلسوز و شایستهای نیاز دارد که این پیچیدگی و تکثر را درک کنند و با عبور از منطق صوری و فهم منطق دیالکتیکی بتوانند نقش مهم واسطه بین دولت و ملت را ایفا کنند. از یک سو نیازهای متکثر مردم را به حاکمیت منتقل کنند و از دیگر سو خدمات و نگرانیهای حاکمیت را به مردم. این گروه واسطه باید بتوانند در عین به رسمیت شناختن تکثر، وحدتی بیافرینند تا جامعهای بالغ و پخته داشته باشیم که هم بتواند خودش را بخوبی تعریف کند هم دیگری را به رسمیت بشناسد. تنها در چنین حالتی است که «حقیقت» امکان ظهور و بروز پیدا میکند و جامعه به وحدت در عین کثرت میرسد؛ حالتی که در آن کشوری که بر اساس تمدنی هزاران ساله و حکومتی که بر اساس انقلابی آبرومند شکل گرفته (نه مثل امریکا روی خون هزاران سرخپوست نه مثل بسیاری از کشورهای اروپایی روی سرمایههای کشورهای آفریقایی و آسیایی) بتواند مسیر درست خود را پیدا کند و «استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» را نه برای اجرای ساده احکام که برای گستراندن عدل، بهعنوان مهمترین هدف از ساخت جامعه دینی، محقق سازد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه