آیا تصور زنان از خود را میبینیم؟
ریحانه سادات گرامی
دانشجوی دکترای علوم اجتماعی دانشگاه تهران
انقلاب اسلامی تحولی در تاریخ ایران بود و بخشهای مختلف جامعه از این تحول متأثر شدند. در این میان وضع زنان با شتاب بیشتری تحول یافت؛ آمارهای زیادی از پیشرفت زنان در حوزههای ورزشی، علمی از جمله پزشکی، سلامت و ... منتشر میشود که همگی گواه این تحول چشمگیر هستند اما با وجود این، سؤالی پررنگ وجود دارد و آن این که چرا بخش قابل توجهی از زنان جامعه ما، همان گونه که در جریانهای اعتراضی اخیر شاهد بودیم، آنگونه که واقعیت پیشرفت را نشان میدهد، احساس رضایت از وضع خود ندارند و جایگاه زن در کشور را منفی ارزیابی میکنند؟
شاید عجیب به نظر آید اما باید اذعان داشت که ارزیابیهای ذهنی افراد یک جامعه از یک پدیده یا مسأله، مهمتر از حقیقت و واقعیت عینی آن پدیده در جامعهشان است؛ چرا که از یک طرف افراد جوامع انسانی مبتنی بر ارزیابیها و برساختهای ذهنی خود نسبت به موضوعات و مسائل گوناگون، عکسالعمل نشان میدهند و از طرف دیگر، این برساختهای ذهنی لزوماً و همیشه مطابق با واقعیت نیستند. البته این، به معنای آن نیست که واقعیتهای عینی یک جامعه، هیچ تأثیری در شکلگیری تصاویر ذهنی اهالی آن ندارد؛ چرا که در هر حال، چگونگی ترسیم چهره یک جامعه در اذهان عمومی، متأثر از واقعیتهای عینی همان جامعه است اما نکتهای که در این یادداشت در پی بیانش هستم، این است که تصاویر ذهنی مذکور معمولاً، عیناً و نعل به نعل، مطابق با واقعیتهای انضمامی یک جامعه ساخته نمیشوند. در واقع عوامل بسیار مهم دیگری وجود دارند که در شکلگیری برساختهای مذکور مؤثر هستند و در بسیاری از مواقع، زمینهساز شکلگیری تصویری از جامعه میشوند که فرسنگها با واقعیت فاصله دارد. در این میان، تصویرسازی از زنان در جوامع مختلف نیز، از این قاعده مستثنی نیست. در واقع برساختهای ذهنی که از وضعیت زنان در هر جامعهای، شکل میگیرد، لزوماً با وضعیت عینی زنان آن جامعه، مطابقت کامل ندارد. به عنوان مثال، برساختی که از زن ایرانی، توسط جریانات اعتراضی این روزها (موسوم به زن، زندگی، آزادی) ترسیم میشود، زنی است که در بسیاری از مواقع محدود است و مجبور، اراده و اختیار ندارد، دائماً از سمت خانواده، جامعه و حاکمیت مورد ظلم قرار میگیرد و ... .
حال فارغ از اینکه، واقعیت عینی وضعیت زنان در ایران چگونه است و چقدر با برساختهای مذکور مطابقت دارد، در هر حال، جریان اعتراضی مذکور و موافقان و هواخواهان آن که از قضا بخش قابل توجهی از زنان ایران را هم تشکیل میدهند، مبتنی بر همین برساختها و تصاویر ذهنی، نسبت به مقوله زنان و مسائل آن در ایران، واکنش نشان خواهند داد. بر اساس همین برساختها، مسائل زنان را شناسایی و اولویتبندی خواهند کرد و حتی برای آن راهکار ارائه خواهند داد؛ بنابراین تحلیلگر، فعال اجتماعی و هر آن کس که تصمیمگیر و تصمیمساز در حوزه مسائل زنان است ضروری است که علاوه بر دیدن و درنظر گرفتن واقعیتهای عینی، به برساختهای ذهنی زنان و چگونگی شکلگیری آنها توجه کند.
دانشجوی دکترای علوم اجتماعی دانشگاه تهران
انقلاب اسلامی تحولی در تاریخ ایران بود و بخشهای مختلف جامعه از این تحول متأثر شدند. در این میان وضع زنان با شتاب بیشتری تحول یافت؛ آمارهای زیادی از پیشرفت زنان در حوزههای ورزشی، علمی از جمله پزشکی، سلامت و ... منتشر میشود که همگی گواه این تحول چشمگیر هستند اما با وجود این، سؤالی پررنگ وجود دارد و آن این که چرا بخش قابل توجهی از زنان جامعه ما، همان گونه که در جریانهای اعتراضی اخیر شاهد بودیم، آنگونه که واقعیت پیشرفت را نشان میدهد، احساس رضایت از وضع خود ندارند و جایگاه زن در کشور را منفی ارزیابی میکنند؟
شاید عجیب به نظر آید اما باید اذعان داشت که ارزیابیهای ذهنی افراد یک جامعه از یک پدیده یا مسأله، مهمتر از حقیقت و واقعیت عینی آن پدیده در جامعهشان است؛ چرا که از یک طرف افراد جوامع انسانی مبتنی بر ارزیابیها و برساختهای ذهنی خود نسبت به موضوعات و مسائل گوناگون، عکسالعمل نشان میدهند و از طرف دیگر، این برساختهای ذهنی لزوماً و همیشه مطابق با واقعیت نیستند. البته این، به معنای آن نیست که واقعیتهای عینی یک جامعه، هیچ تأثیری در شکلگیری تصاویر ذهنی اهالی آن ندارد؛ چرا که در هر حال، چگونگی ترسیم چهره یک جامعه در اذهان عمومی، متأثر از واقعیتهای عینی همان جامعه است اما نکتهای که در این یادداشت در پی بیانش هستم، این است که تصاویر ذهنی مذکور معمولاً، عیناً و نعل به نعل، مطابق با واقعیتهای انضمامی یک جامعه ساخته نمیشوند. در واقع عوامل بسیار مهم دیگری وجود دارند که در شکلگیری برساختهای مذکور مؤثر هستند و در بسیاری از مواقع، زمینهساز شکلگیری تصویری از جامعه میشوند که فرسنگها با واقعیت فاصله دارد. در این میان، تصویرسازی از زنان در جوامع مختلف نیز، از این قاعده مستثنی نیست. در واقع برساختهای ذهنی که از وضعیت زنان در هر جامعهای، شکل میگیرد، لزوماً با وضعیت عینی زنان آن جامعه، مطابقت کامل ندارد. به عنوان مثال، برساختی که از زن ایرانی، توسط جریانات اعتراضی این روزها (موسوم به زن، زندگی، آزادی) ترسیم میشود، زنی است که در بسیاری از مواقع محدود است و مجبور، اراده و اختیار ندارد، دائماً از سمت خانواده، جامعه و حاکمیت مورد ظلم قرار میگیرد و ... .
حال فارغ از اینکه، واقعیت عینی وضعیت زنان در ایران چگونه است و چقدر با برساختهای مذکور مطابقت دارد، در هر حال، جریان اعتراضی مذکور و موافقان و هواخواهان آن که از قضا بخش قابل توجهی از زنان ایران را هم تشکیل میدهند، مبتنی بر همین برساختها و تصاویر ذهنی، نسبت به مقوله زنان و مسائل آن در ایران، واکنش نشان خواهند داد. بر اساس همین برساختها، مسائل زنان را شناسایی و اولویتبندی خواهند کرد و حتی برای آن راهکار ارائه خواهند داد؛ بنابراین تحلیلگر، فعال اجتماعی و هر آن کس که تصمیمگیر و تصمیمساز در حوزه مسائل زنان است ضروری است که علاوه بر دیدن و درنظر گرفتن واقعیتهای عینی، به برساختهای ذهنی زنان و چگونگی شکلگیری آنها توجه کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه