عکاسی ذهن و دیده و دل را در یک راستا قرار می‌دهد


مونا طاهری
مدرس و پژوهشگر هنر

​​​​​​​هانری نوجوان از ۱۳-۱۴ سالگی با علاقه زیاد تمرین عکاسی را با دوربین کوچک کداک آغاز کرد و در هر فرصتی از لحظات خوش نزدیکانش، زندگی خانوادگی، تعطیلات یا فعالیت‌هایی که در فضای باز با دوستان پیشاهنگی‌اش انجام می‌داد عکس می‌گرفت. شاید در آن لحظات کسی فکرش را هم نمی‌کرد روزی هانری ایده «لحظه قطعی» را بدهد.
هانری کارتیه برسون در ۱۹۰۸ در شانتلو  زاده شد. او نخست به آموختن نقاشی پرداخت و سپس در ۱۹۳۰ به صورت جدی به عکاسی علاقه‌مند شد. تا ۱۹۳۶ مسافرت‌های بسیار کرد و پس از آن به فرانسه بازگشت و به کار فیلمسازی پرداخت. در سال 1931 به آفریقا سفر کرد، جایی که در میان طبیعت زندگی می‌کرد و تجربیات خود را با یک دوربین مینیاتوری ضبط می‌کرد. در آن سفر به تب سیاه مبتلا می‌شود و به فرانسه باز می‌گردد. برسون عکاسی است که در فرانسه متولد می‌شود اما به دنبال هنر عکاسی به جای جای جهان سفر می‌کند. گزاف‌گویی نیست اگر بگوییم عکس‌های مستند او سند تصویر معتبری است از اتفاقات مهم زمان او. از عکاسی و اسارت در زمان جنگ جهانی دوم تا تأسیس آژانس عکاسی اتحادیه‌ای اروپا موسوم به مگنوم با همکاری عکاس بزرگ امریکایی رابرت کاپا در سال 1947 بزرگ‌ترین فعالیت‌های او در آن دهه بود. تحت حمایت مگنوم، کارتیه برسون بیش از هر زمان دیگری بر عکاسی گزارشگری تمرکز کرد. سه سال بعد رد او را می‌توان در هند، چین، اندونزی و مصر یافت. سال‌های بعد به کوبا، مکزیک و روسیه سفر کرد و عکس‌های مستند خیابانی بسیاری از وقایع مهم آن کشورها ثبت کرد.
شهرت او در ۱۹۵۲ با انتشار نخستین کتاب مهم وی با نام تصاویر آنی که در امریکا با عنوان لحظه قطعی منتشر شد، به اوج رسید. کارتیه برسون عکاسی است که به آحاد بشر می‌اندیشد و نخستین عکاسی است که توجیه کاملی از نگرش خود در این خصوص به‌دست داده است. در مقدمه‌ای که بر کتاب تصاویر آنی خود نگاشته بویژه بر اهمیت این موضوع تأکید کرده است که عکاس باید در کانون تمامی امور قرار گیرد و جذب رویدادها شود. او عملاً هر گونه مفهوم مسئولیت را نفی می‌کند و اظهار می‌دارد که رویدادها خود «ضرباهنگ ساختاری شکل‌ها را پدید می‌آورند.» از دیدگاه کارتیه برسون، عکاسی که بتواند مطابق با این ضرباهنگ کار کند لحظه قطعی را خواهد یافت لحظه‌ای که در آن شکل کاملاً با موضوع خود منطبق می‌شود و ظرف و مظروف یکی می‌شوند. کارتیه برسون به محیطی تعلق داشت که در آن، برای واقع‌گرایی روانی در عرصه هنر اهمیت زیادی قائل بودند و به رمزگشایی از شخصیت دیگران می‌اندیشیدند به‌عنوان مثال رمان‌های نویسندگان واقع‌گرای فرانسوی همچون گی دو موپاسان، ارائه‌گر شخصیت‌هایی است که رازهایی در دل دارند و آکنده از آمال و آرزوهایند و پیرامون‌شان را عاداتی که به دقت حفظ شده فرا گرفته است. عکس‌های کارتیه برسون کوشش‌هایی حقیقی برای درک روح آدمی است که البته با وسیله بیانی متفاوت و تازه‌ای که همانا عکاسی است، تحقق پذیرفته است.
کارتیه برسون از زمره تأثیرگذارترین عکاسان بوده است و هیچ عکاسی هرگز نتوانسته است در سبک کاری وی از او پیشی گیرد و هیچ عکاس دیگری قادر نبوده به مانند او در تمامی پیچ و خم‌های زندگی دیگران نفوذ کند. توجه به این نکته مایه شگفتی است که در حرفه‌ای مانند عکاسی که در آن دوره‌های کاری درخشان غالباً کوتاه‌مدت است او توانسته است قریحه و آفرینندگی خویش را طی زمانی بیش از نیم قرن در یک تراز حفظ کند، بدیهی است که دیدن آدمیانی که جانب احتیاط و عقل را نگاه می‌دارند همواره جالب توجه است و لذات کوچک زندگی از شماره خارج است.
بزرگ‌ترین کار کارتیه برسون این بوده که تصویر ویژه‌ای از کشور فرانسه خلق یا دست‌کم وصف کرده است. این کشور در عکس‌های او به عنوان سرزمینی که دارای مردمانی با شخصیت‌های منحصربه‌فرد، روستاییانی بدخلق و متمکن، متمولینی با ذکاوت و کودکانی شاداب، است، تصویر شده است. سرزمینی که وزنه سنت‌ها بر آن سنگینی می‌کند و کافه‌رستوران‌های پُررونق دارد و فعالیت‌های تجاری روستاهای کوچک آن در محیطی سنتی و آرام در جریان است. کارتیه برسون از کشورهای دیگر نیز همین پیام را با خود آورده و به هر کجا که رفته نشانه‌های شیفتگی، دلبستگی و سنت را یافته است؛ خواه در چین یا هند یا اندونزی یا شوروی با این همه در سرزمین‌های آن سوی دریاها کمتر امکان آن را یافته که حقایق روانی و اجتماعی را دریابد. او در مشرق زمین زیبایی صوری عظیمی را کشف کرده است.
 اگر بگوییم هیچ عکاس مطبوعاتی مهمی که دارای خصوصیات کارتیه برسون باشد، در اروپا پرورده نشد، بیراهه نگفته‌ایم. در امریکا نیز عکاسی همتراز او پدید نیامد، چرا که در این کشور اعتقاد به ارزش عملی هر چیز و اندیشه‌های رؤیایی که احساسات را در درجه اول اهمیت قرار می‌دهد، سبب پیدایش گونه بسیار متفاوتی از عکاسی مطبوعاتی شد. همتایان کارتیه برسون عکاسان فرانسوی هستند که از او بسیار آموخته‌اند. شاید بتوان گفت تنها همین یک جمله او برای هر عکاس مستند بس که راه خود را در عکاسی بیابد: «هیچ چیز در این جهان نیست که یک لحظه قطعی نداشته باشد.»
هانری کارتیه برسونم در 3 آگوست 2004 در سن 95 سالگی در خانه‌اش در استان پروانس درگذشت. در هفته‌های بعد عمده مطبوعات بین‌المللی به وی ادای احترام کردند.
تیتر پاریزین «مرگ غول عکاس» بود و فرانکفورتر راندشو نوشت «چشم قرن بسته شد». بزرگی تیتر خبر در گذشت برسون نشان‌دهنده اهمیت جایگاه او در «معبد رسانه» است. او به یکی از چهره‌های ماندگار هنری قرن بیستم تبدیل شد. شاید گزاف‌گویی نباشد اگر بگویم در تمام سال‌های آموختنم وقتی در کلاس درس اساتید بزرگ عکاسی‌ام حاضر می‌شدم تمام‌شان هنرجویان خود را تشویق به مطالعه زندگی و دیدن عکس‌های هانری کارتیه برسون می‌کردند.
برگرفته از کتاب «عکاسان بزرگ جهان»
کتاب «تیر عکاسانه؛ زندگی و آثار هانری کارتیه برسون»


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8090/16/638436/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها