سند 43 ساله درباره شکست «براندازی»

گروه سیاسی/ روز گذشته رهبر انقلاب اسلامی، پیروزی انقلاب و نجات ایران از سلطه سنگین امریکا را علت اصلی دشمنی با نظام اسلامی برشمردند و با اشاره به انتشار سندی طبقه‌بندی شده از یک مرکز معتبر امریکایی مبنی بر دستور کارتر رئیس‌جمهور وقت برای سرنگونی جمهوری اسلامی، آن‌هم فقط ۱۰ ماه پس از پیروزی انقلاب، فرمودند: «بر اساس این سند، کارتر به سازمان سیا دستور می‌دهد جمهوری اسلامی را سرنگون کند و اولین راهبردی که برای سرنگونی ذکر کرده، استفاده از ابزار تبلیغات است.»
سند مورد اشاره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از اسناد مهمی است که وزارت  خارجه امریکا منتشر کرده است. دفتر تاریخ‌نگاری وزارت خارجه این کشور که متن این سند را به صورت کتاب در کنار ده‌ها سند دیگر منتشر کرده در سند شماره 110 خود به جلسه آذرماه سال 1358 کارتر با کمیته هماهنگی ویژه اطلاعات پرداخته و درباره نوع مواجهه امریکا با انقلاب اسلامی ایران سخن گفته است. از آن جهت که بسیاری به اشتباه مدعی بودند کارتر رئیس‌جمهور وقت امریکا با انقلاب ایران مماشات کرده، این سند حائزاهمیت است. 
بر اساس سند منتشر شده در این جلسه، ترنر رئیس سازمان سیا، برژینسکی مشاور رئیس‌جمهور در امور امنیت ملی، هارولد براون وزیر دفاع و سایروس ونس وزیر خارجه نیز حضور داشته‌اند. خروجی این نشست مهم بعداً با یادداشتی توسط کارتر جمع‌بندی می‌شود که نشان می‌دهد مقامات امریکایی در همه دوره‌ها به سرنگونی انقلاب مردم ایران اعتقاد داشته‌اند. رئیس‌جمهور امریکا در جمع‌بندی خود نوشته است: «من [جیمی کارتر] عملیات زیر در یک کشور خارجی را برای امنیت ملی ایالات‌متحده مهم درمی‌یابم و به رئیس اطلاعات مرکزی [استنسفیلد ترنر] یا نماینده وی دستور می‌دهم مطابق ماده ۶۶۲ [قانون کمک خارجی مصوب سال ۱۹۶۱] این یافته را به کمیته‌های مربوطه در کنگره گزارش دهد و در صورت لزوم جلسات توجیهی ارائه دهد.» وی با اشاره به محدوده این عملیات که ایران است، ادامه داده است: «انجام عملیات تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی برای پشتیبانی از تأسیس یک رژیم مسئول و دموکراتیک در ایران و برقراری تماس با رهبران اپوزیسیون ایرانی و دولت‌های ذی‌نفع با هدف حمایت از تعاملاتی که بتواند به ایجاد جبهه گسترده غربگرا و قادر به تشکیل یک دولت جایگزین شود.»

رؤیای امریکایی
«رؤیای براندازی»، قدمتی به عمر استقلال سیاسی ایران از بهمن 1357 دارد. تنها چند ماه پس از آنکه رئیس‌جمهور امریکا در خصوص وابستگی تهران به واشنگتن با شوق سخن گفته بود و اصطلاح «جزیره ثبات» را برای ایران دوره پهلوی به کار برده بود، قیام مردم ایران علیه استبداد و استعمار نتیجه داد و پایان سیاست امنیتی دو ستونی امریکا با آغاز به کار جمهوری اسلامی ایران رقم خورد. 
از همان ابتدای انقلاب اسلامی سابقه سیاسی امریکا در ارتباط با کشورهای مستقل جهانی نشان می‌داد این کشور سیاست سرنگونی را به طور جد پیگیری می‌کند تا جایی که حمایت‌های سرشار امریکا از رژیم بعث عراق در حمله به ایران نیز که در همین کتاب اسناد امریکا منتشر شده است نشان می‌دهد واشنگتن در مقام عمل از هیچ ابزاری برای تغییر خواست جمعی ایرانیان در استقرار نظام مورد رضایت خود دریغ نکرده است.همان‌طورکه کارتر از پروژه براندازی با عنوان «عملیات تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی برای تأسیس رژیم مسئول» سخن گفته، این کشور در دهه‌های اخیر مجموعه‌ای از اقدامات شامل تهدید، تحریم، نفوذ، اجماع‌سازی علیه ایران و اسلام‌ستیزی را به مرحله اجرا گذاشته است که در رأس همه این کارها استفاده از تبلیغات و پروپاگاندا نقش محوری داشته است.

سرمایه‌گذاری کاخ سفید روی ابزار تبلیغات
سرمایه‌گذاری واشنگتن روی ابزار رسانه و تبلیغات دروغین و اخبار ساختگی و تحریف شده از واقعیات امروز و دیروز کشور در تمام راهبردهای دهه‌های گذشته به وضوح قابل مشاهده است. رسانه‌های صهیونیستی، سعودی و امریکایی و انگلیسی به‌عنوان نقش‌آفرینان اصلی این مسأله که در جریان اغتشاشات پروژه‌هایی نظیر کشته‌سازی، ایجاد تصویرسازی خیالی در خصوص اجماع علیه ایران و وانمود کردن آشوب‌ها به‌عنوان اعتراضات سراسری را برعهده داشته‌اند در این تقلا بوده‌اند که از این ابزار برای هدف غایی خود استفاده کنند. این استفاده تکراری در همه موارد، از فتنه 78 تا فتنه 88 و آشوب‌های اخیر اما کارساز نیفتاده است.بزک کردن دوران وابستگی ایران در زمان رژیم پهلوی و حمله به نقاط قوت ایران در فضای پس از انقلاب از رئوس این رویکرد بوده است. این مسأله در اغتشاشات اخیر و همزمان با گسترش جریان رسانه‌ای ضدایرانی نیز به خوبی دیده شده است. 
تلاش برای از بین بردن امنیت مردم، حمله به نمادهای اقتدار ایران از جمله تصاویر قهرمان ملی ایرانیان یعنی حاج قاسم سلیمانی، تلاش برای اخلال در روند پیشرفت علمی ایران و به تعطیلی کشاندن مراکز علمی و دانشگاهی در جریان اغتشاشات اخیر به خوبی این مسأله را اثبات می‌کند که دشمنان ایران در پروژه اخیر با حمله به مؤلفه‌های قدرت تلاش داشتند قطار پیشرفت کشور را متوقف کنند. آنها پس از اعتراف به شکست فاجعه‌بار کارزار فشار حداکثری و تحریم‌ها، اغتشاشات را به‌عنوان پلن B خود ساماندهی کردند و البته در این مسیر بار دیگر شکست خوردند تا بار دیگر رؤیای چهل ساله امریکایی‌ها نقش برآب شود.