
اعلان جنگ ایران به آلمان
الحاق ایران به اعلامیه ملل متحد
«شهریور» در تاریخ معاصر ایران با جنگ گره خورده است؛ از جنگ جهانی دوم گرفته که در تاریخ 10 شهریور 1318 شعله ور شد تا 20 شهریور 1320 که ایران به اشغال انگلیسیها درآمد و البته 31 شهریور 1359 که جنگ تحمیلی با حمله صدام آغاز شد. ماه شهریور در اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 برای ایرانیان با «التهاب» و «روزهای سیاه» هم معنی است؛ سالهایی که کشور با وجود اعلام بیطرفی اولیه بعد از گذشت دو سال از شروع جنگ با حمله انگلیس از جنوب و غرب و شوروی از شمال اشغال شد. ارتش متفقین حضور مهندسان آلمانی در ایران و نگرانی استفاده ارتش آلمان از خاک ایران برای حمله به شوروی و دستیابی به مناطق نفت خیز جنوب را بهانه حمله به ایران قرار دادند و در نهایت با فشار به محمدرضاشاه و دولت کاری کردند که ایران علاوهبر اخراج تمامی مهندسان آلمانی از کشور، 17 شهریور 1321 به آلمان رسماً اعلان جنگ بدهد.وینستون چرچیل نخستوزیر انگلیس در مهر 1320 خورشیدی به استالین رهبر شوروی مینویسد: «تنها نفعی که ایران برای ما دارد این است که به ما اجازه میدهد سدی در برابر پیشروی آلمانها به طرف مشرق ایجاد کنیم و سپس کمکهای لازم به شما را به منطقه دریای خزر برسانیم. اگر شما میخواهید از 5 یا 6 لشکری که در ایران دارید برای جنگ در جبهه روسیه استفاده کنید ما مسئولیت حفظ نظم در سراسر ایران و بهبودی وضع راههای این کشور را به عهده میگیریم.»
آلمان که در دوره پهلوی اول کشور دوست محسوب میشد و رابطه نزدیکی بین رضاشاه و آدلف هیتلر وجود داشت (تاجایی که هیتلر نوروز 1317 پیام تبریک برای رضاشاه ارسال کرد) دو سال بعد از سقوط رضاشاه (شهریور 20) و در روزهایی که ارتش نازی در آستانه شکست بود به کشور دشمن بدل شد؛ اگرچه که هیچگاه نبردی رودررو بین ایران و آلمان شکل نگرفت. سه روز بعد از اعلان جنگ ایران به آلمان دولتهای شوروی، امریکا، انگلیس و عراق به دولت ایران برای ورود به جنگ علیه دولتهای محور یا متحدین تبریک گفتند و همین موضوع زمینه الحاق ایران به اعلامیه ملل متحد را در تاریخ 22 شهریور 1321 فراهم کرد. وزیر مختار وقت ایران محمد شایسته این سند را در واشنگتن امضا کرد. اصول اساسی که کشورها در این اعلامیه به آن متعهد میشدند شامل بکارگیری تمامی نیروهای خود در جنگ علیه دولتهای محور و اجتناب از صلح جداگانه با دولتهای محور (متحدین) بود.اعلامیه ملل متحد که به پیشنهاد فرانکلین روزولت تهیه شده بود ابتدا در اول ژانویه 1942 (دی 1320) از سوی نمایندگان چهار قدرت اصلی متفقین یعنی روزولت رئیس جمهوری امریکا، وینستون چرچیل نخستوزیر بریتانیا، ماکسیم لیتوینوف نماینده شوروی و ت.و. سونگ نماینده چین برای هم پیمان شدن علیه ارتش متحدین امضا شد و روز بعد نمایندگان ۲۲ کشور دیگر، از جمله نمایندگان دولتهای در تبعید و کشورهای اشغال شده از سوی ارتش متحدین مانند نروژ و لهستان آن را امضا کردند و در شهریور 1321 (حدود 9 ماه بعد از امضا اولیه) ایران هم به آن پیوست.
در این بین البته ایران با امضا و پیوستن به اعلامیه ملل متحد بهدنبال آن بود که در اوج شکستهای ارتش کشورهای محور در صورت پایان جنگ جهانی دوم؛ سهمی از معادلات جهانی پیدا کند و فشار ارتش انگلیس و شوروی را کاهش دهد. تجربه جنگ جهانی اول که هیچ نمایندهای از ایران برای حضور در کنفرانس صلح ورسای در پایان جنگ دعوت نشد درس مهمی به مقامات ایران داده بود و مسئولان وزارت خارجه در سال 1321 میخواستند که جلوی تکرار چنین تجربه احتمالی را بگیرند؛ اتفاقی که البته در عمل هم افتاد زیرا هنگامی که مقدمات کنفرانس سانفرانسیسکو (کنفرانس تشکیل سازمان ملل متحد) آماده شد تنها کشورهایی که تا مارس ۱۹۴۵ اعلامیه ملل متحد را امضا کرده بودند به این کنفرانس دعوت شدند که ایران هم یکی از این کشورها بود. در واقع اعلامیه ملل متحد زمینهساز تشکیل سازمان ملل متحد بعد از جنگ جهانی دوم شد.
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
تیفوس در تهران
شیوع بیماری تیفوس که متأسفانه در اغلب نقاط شهر شدت یافته است اسباب نگرانی و اضطراب عمومی شده و مشکل تازهای بر مشکلات مردم افزوده است.
مرض تیفوس از چندی پیش بطور اپیدمی در تهران وجود داشت و تاکنون تلفات زیادی هم به طبقات مختلف مردم وارد کرده و حتی چند تن از پزشکان و عدهای از جوانان که در دانشکده پزشکی مشغول تحصیل بودهاند و در بیمارستانها به معالجه بیماران تیفوسی اشتغال داشتهاند به این مرض مهلک مبتلا شده و جان خود را فدای صحت عمومی نمودهاند. آنچه که مشهود است سرایت تیفوس از مجامع عمومی است. جمعی که برای تهیه نان و نفت از سر و روی هم بالا میروند، قهوهخانهها و کاروانسراها و سایر محلهایی که محل اقامت مردم مستمند میباشد عامل مؤثری برای انتقال شپش بوده و از همین نقاط است که شپش تیفوس بوسیله اشخاص به سایر جاها منتقل میشود.وظیفه دولت است کلیه قهوهخانهها و مجامع عمومی را که بیشتر سرایت این مرض خطرناک از آنجاها است موقتاً ببندد و در گرمابهها مراقبت و بازرسی دقیقی بشود که نظافت کامل برقرار گردد.
وزارت فرهنگ نیز بهتر است دبستانهای دختران و پسران را برای مدت ۲۰ الی ۳۰ روز تعطیل کرده و برای اینکه به امر تحصیلی شاگردان لطمهای وارد نیاید امتحانات آنها را در این سال یک ماه عقب بیاندازد یا اینکه برای نظافت کلیه اطفال دبستانها ترتیب خاصی با مراقبت پزشکان اتخاذ نمایند زیرا خود دبستانها و برخورد کودکان با یکدیگر موجب سرایت بیماری تیفوس است.کافهها و میهمانخانهها و حتی سینماها بایستی یا بکلی برای مدتی تعطیل شود یا در نظافت آنها از هیچگونه اقدام فروگذاری نشود.
کلیه افراد نیز برای مبارزه با این مرض مهلک بایستی کمک نمایند، خود آنها به قهوهخانهها و مجامع عمومی نروند، در دکانهای نانوایی و محلهای فروش نفت، همچنین در گیشههای راهآهن و اتوبوسها از تماس با یکدیگر خودداری نمایند و در نظافت خود و فرزندانشان از هیچگونه اقدامی فروگذاری نکنند.بعلاوه برای ضدعفونی کردن جایگاه بیماران تیفوسی و البسه آنها نیز بایستی اقدام سریعی بعمل آید.موضوع مهم دیگر که باز از شیوع این بیماری جلوگیری میکند آتش زدن لباسهای بیماران تیفوسی در اداره متوفیات است که ما نمیدانیم شهرداری متوجه این قسمت هست یا خیر و آیا لباس این بیماران در اداره متوفیات آتش زده میشود یا خیر؟مهمتر از همه این مسائل موضوع تهیه سرم ضد تیفوس است. باید یک شورای مبارزه با بیماری تیفوس مرکب از پزشکان و نمایندگان وزارت بهداری و سایر بهداریهای وزارتخانهها بیدرنگ تشکیل گردد و با داشتن اختیارات کافی، شروع به مبارزه کرده و از سرایت مرض جداً جلوگیری نماید و عموم را بوسیله رادیو و روزنامهها و نشر کتابهای مخصوص از وجود بیماری و طرز ابتلا و مراقبت در جلوگیری از مبتلا شدن آگاه نماید.
روزنامه اطلاعات- سهشنبه 9 فروردین 1322
شیوع بیماری های واگیر در مرکز و شهرستانها
مایهکوبی اجباری
این لایحه را آقای وزیر بهداری برای تصویب تقدیم مجلس نمودهاند:مجلس شورای ملی بهطوری که خاطر نمایندگان محترم مستحضر است بیماری تیفوس و تیفوئید در مرکز و شهرستانها بروز و شیوع نموده و گاهی آبله هم در بعضی نقاط دیده شده است. اصولاً یکی از وسایل مهم مبارزه با این نوع بیماریهای واگیر مایهکوبی عمومی و اجباری است. بدیهی است عسرت اعاشه [سختی زندگی] اهالی نیز سبب ازدیاد بیماری شده و میشود. فعلاً از نظر بهداشت عمومی و برای اینکه در موارد لازمه قانوناً بتوان اقدامات مؤثره نسبت به جلوگیری از شیوع این نوع بیماریها نمود، لایحه ذیل ضمن چهار ماده تقدیم مجلس شورای ملی و تقاضای تصویب آن دارد.
ماده اول - وزارت بهداری مجاز است به منظور تأمین تدابیر پیشگیری و مبارزه بر ضد بیماریهای همهگیر، در مواقع لازمه و در نقاطی که مقتضی بداند مایهکوبی عمومی و اجباری را اعلان نماید و همچنین وزارت بهداری مجاز است در مواقع شیوع بیماریهای واگیر و همهگیر، مبتلایان را اجباراً منفرد و در بیمارستانهای مربوطه بستری و تحت معالجه قرار دهد و وزارت بهداری مجاز است منازل آلوده به بیماریهای فوق را مطابق اصول فنی پلشتبری نماید و صاحبان منازل باید با بازرسان بهداری در این باب مساعدت و همکاری نمایند.
ماده دوم - در نقاطی که به موجب ماده اول مایهکوبی عمومی و اجباری از طرف وزارت بهداری اعلان میشود، عموم ساکنین مکلف هستند مایهکوبی نمایند.
تبصره - مایهکوبی عمومی و اجباری مجانی است و هیچگونه تحمیلی به اهالی نخواهد گردید.
ماده سوم - متخلفین از این قانون طبق ماده ۲۲ قانون طرز جلوگیری از بیماریهای آمیزشی و واگیر مصوب خرداد ۱۳۲۰ مورد تعقیب و مجازات خواهند شد.
ماده چهارم - آییننامه اجرای این قانون از طرف وزارت بهداری تدوین و پس از تصویب هیأت وزیران بموقع اجرا گذارده میشود.
نخستوزیر- علی سهیلی ، وزیر بهداری - امانالله اردلان
روزنامه اطلاعات - دوشنبه26 اردیبهشت 1322
تأسیس محبس اطفال
دراثربازدیدی که آقای علی اصغر حکمت، وزیر دادگستری از زندان موقت نمودند، چون مشاهده شد که متهمین بین دوازده و هیجده سال با سایر متهمین در یک زندان بازداشت شدهاند و در نتیجه معاشرت اخلاق آنان فاسد خواهد شد، دستور داده شد به فوریت زندان این قبیل متهمین از زندان سایرین جدا گردد و به اداره کل شهربانی هم اعتبار کرایه خانه و خرید اثاثیه و سایر لوازم از طرف وزارت دادگستری داده شد و به همین زودی محبس اطفال جداگانه تأسیس خواهد شد.
روزنامه اطلاعات- شنبه 1 خرداد1322
انحلال وزارت خواربار
لایحه انحلال وزارت خواربار از طرف آقای علی سهیلی نخستوزیر بشرح زیر تقدیم مجلس شورای ملی گردید:مجلس شورای ملی نظر به اینکه به استناد تبصره ۳ ماده اول قانون اختیارات دکتر میلسپو مورخه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۲۲ اداره قسمتهای خوارباری وزارت خواربار، بنا به پیشنهاد وزارت خواربار و رئیس کل دارایی و تصویب هیأت دولت تحت اختیار رئیس کل دارایی گذاشته شده و به این ترتیب نگاهداری بقیه سازمان وزارت خواربار دیگر موردی ندارد. ماده واحده ذیل برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم میشود.
ماده واحده - مجلس شورای ملی به دولت اجازه میدهد که از تاریخ تصویب این قانون وزارت خواربار را منحل و سازمان آن را ضمیمه وزارت دارایی نماید. نخستوزیر - وزیر خواربار - وزیر دارایی
روزنامه کوشش- جمعه 24 تیر1322
نان تهران قابل خوردن نیست و تازه این نان غیرمأکول هم بقدر کافی به دست نمیآید!چون نان سیلو کفایت اهالی تهران را نمیدهد مردم ناچار هستند از نانواییهای مختلف نان خریداری نمایند و بعد از ساعتها معطلی نانی که بهدست آنها میآید مرکب از موادی است که معلوم نیست چیست؟
معروف است که برخی نانواهای تهران و خصوصاً آنهایی که نان تافتون و نان بربری و سایر نانهایی که از نوع سنگک نمیباشد میفروشند، عدهای را دور خیابانها و کوچهها انداخته و نانهای خشک و سبوس را از خانهدارها خریداری مینمایند که بعد آنها را در آرد داخل کرده و به خورد مردم بدهند!
وقتی از خود نانواها سؤال میشود که این چه نانی است به دست مردم میدهید، در حضور بازرسهای دولت میگویند ما عین آردی را که دولت به ما میدهد ، طبخ مینماییم و اگر قبول ندارید از بازرس بپرسید.ما حیرت میکنیم چطور شد که دولت دو هفته بعد از برداشت محصول و با رعایت اینکه محصول امسال از حیث خوبی و فراوانی از بیست سال قبل به این طرف بینظیر بوده چنین آردی را برای نان پختن به نانواها میدهد. اگر اکنون وضع نان ما اینطور باشد در زمستان چه خواهد شد!؟آیا دولت مناظر فجیع زمستان گذشته؛ کمبود، گرسنگی و بدی نان را در خاطر ندارد و آیا متوجه نیست که تأمین خواربار کشور برعهده دولت است؟ گرچه اخیراً راجع به این موضوع در مجلس شورای ملی استیضاح شده با این وصف دولت و آقای دکتر میلسپو نباید به امر خواربار با نظر بیاعتنایی نگاه کنند؟
این روزها از لحاظ تأمین خواربار زمستان خیلی ذیقیمت است اما با کمال تأسف مشاهده میکنیم که در چنین روزهایی که قاعدتاً باید همه چیز و خصوصاً نان فراوان باشد، نانی که بهدست مردم میرسد مرکب از مواد نامعلومی است که خوردن آن تولید اختلال معده و بیماری میکند! سال گذشته اگر عده زیادی بر اثر کمی خواربار و بدی و کمیابی نان مردند، در فصل زمستان بود و هر عاقلی یقین داشت که دولت از این آزمایش تلخ تا پایان عالم درس عبرت گرفته است. اما امسال با اینکه هنوز هوا گرم است و شاید در بعضی از نقاط ییلاق هنوز گندم را درو نکرده باشند، معذلک مردم در پی نان از این در به آن در میزنند و پس از ساعتها معطلی یک نان غیر مأکول به دستشان میرسد که نمیتوانند تناول نمایند.
این چه موادی است که با این فراوانی گندم در نان میریزند و مردم چه گناهی کردهاند که باید محکوم به خوردن این مواد غیر مأکول و تولیدکننده بیماری بشوند. آیا آقای دکتر میلسپو از وضع نان بیخبرهست و اگر بیخبر هستند برای چه باید بیخبر باشند؟
پارسال عذر دولت این بود که در ایران گندم نیست و به همین جهت مردم از گرسنگی مردند اما امسال دیگر چه عذری دارد؟آقای میلسپو و دولت که با این فراوانی محصول نتوانند نان مردم را تأمین نمایند چگونه از عهده رفع مشکلات دیگر برمیآیند؟
حالا که نان این قدر کم و نامأکول باشد قطعاً در زمستان نایاب خواهد شد و چون ذخیره خواربار مردم و خانهدارها در سال گذشته به پایان رسیده تلفات قحطی و گرسنگی و امراض ناشی از گرسنگی در زمستان آینده خیلی زیادتر و هولناکتر خواهد گردید.
روزنامه کوشش- سهشنبه 15 شهریور 1322