قتل شوهر بداخلاق بعد از طلاق
گروه حوادث / زن میانسال که پس از کشتن و مثله کردن همسر سابقش، به اتهام قتل عمد دستگیر شد طبق رأی پزشکان سازمان پزشکی قانونی بهلحاظ روانی سالم تشخیص داده شد و بزودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه خواهد ایستاد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 96 و با گزارش یک راننده تاکسی که مدعی بود زنی را با جسدی مثله شده به منطقهای در خارج از شهر تهران رسانده است، آغاز شد.
راننده تاکسی در توضیحات بیشتر به مأموران گفت: ساعاتی پیش زنی میانسال که بسته بزرگی بههمراه داشت خودروی من را دربستی کرایه کرد و باهم به خارج از شهر رفتیم اما هنگامی که به مقصد رسید و قصد داشت بسته را از ماشین خارج کند متوجه شدم که داخل بسته جسد مثله شدهای قرار دارد و من هم موضوع را به پلیس گزارش دادم.
پساز اظهارات راننده تاکسی مأموران به نشانی مورد نظر رفتند و زن میانسالی با نام محبوبه را بازداشت کردند و در همان ابتدا مشخص شد که جسد مربوط به همسر سابقش بوده است و در همان بازجوییهای اولیه به قتل او اعتراف کرد و گفت: بیست سال پیش به خاطر اعتیاد ابراهیم از هم جدا شدیم و در همه این سالها دخترمان پیش پدرش زندگی میکرد. همسر سابقم وقتی مواد مصرف میکرد رفتارهایش خشونتآمیز میشد و حتی اجازه نمیداد من دخترم را ببینم و همین مسأله باعث شده بود از او متنفر شوم. مدتها طول کشید تا موفق شدم ابراهیم را قانع کنم که دخترم را ببینم. پساز اینکه دخترم بزرگتر شد او هم مدام به من میگفت که از رفتارهای خشونتآمیز پدرش عذاب میکشد و ناراحت است. بعد از مدتی برای اینکه دخترم اذیت نشود یک روز در میان به خانه آنها میرفتم و کارهایشان را انجام میدادم و ابراهیم هم از این کار من استقبال کرد و پیشنهاد داد تا مدتی در آنجا زندگی کنم و من هم قبول کردم. اما او دوباره کارهای گذشتهاش را شروع کرد و من را مورد ضرب و شتم قرار داد و من هم با توجه به رنج سالهایی که کشیده بودم به یکباره عصبانی شدم و با چاقو او را زدم که کشته شد. بعد از آن خیلی احساس پشیمانی کردم اما دیگر فایدهای نداشت و تصمیم گرفتم با مثله کردن جسدش او را از خانه خارج کنم که راننده تاکسی پس از اطلاع از این ماجرا مرا به پلیس لو داد.
پساز اظهارات محبوبه، بازپرس متهم را به پزشکی قانونی معرفی کرد تا سلامت روانی او مورد بررسی قرار گیرد که متخصصان بعد از بررسی اعلام کردند او دچار اختلال شخصیت مرزی است و متهم در زمان ارتکاب به جرم مسئول اعمال خود نبوده است.
نظر پزشکی قانونی مورد اعتراض اولیای دم قرار گرفت و پرونده به کمیسیون سه نفره و 5 نفره پزشکی قانونی رفت و هر دو کمیسیون روانی بودن متهم را تأیید کردند که بازهم اولیای دم به آن اعتراض کردند و درخواست تشکیل کمیسیون 7 نفره پزشکی را دادند که در این کمیسیون بیماری متهم در حد جنون و رافع مسئولیت کیفری تشخیص داده نشد. با توجه به نقض نظر دو کمیسیون قبلی وکیل متهم بهنظر کمیسیون اعتراض کرد و کمیسیون 9 نفره تشکیل شد، که این بار نیز آنها محبوبه را مسئول اعمال خود تشخیص دادند و گفتند بیماری روانی او بعد از ارتکاب جرم ایجاد شده است. به این ترتیب دختر مقتول برای مادرش درخواست قصاص کرد و کیفرخواست علیه متهم صادر شد.
دختر متهم در خصوص درخواست قصاص مادرش گفت: من خواهان حکم قصاص هستم. هر چند پدرم مرد بداخلاقی بود اما او من را بزرگ کرده بود مادرم میدانست چقدر دوستش دارم.
با توجه به اینکه کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شده، وکیل متهم درخواست کرد با توجه به وخامت حال موکلش او با سند آزاد شود تا بتواند هم روند درمان را پیگیری کند هم شرایطی برای اخذ رضایت اولیای دم فراهم شود. این درخواست روی میز قضات شعبه 10 قرار گرفت و بزودی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و وقت رسیدگی هم برای پرونده متهم تعیین خواهد شد.
مرگ کارگر جوان در گرمای جنوب
گروه حوادث/ کارگر یکی از شرکتهای بندر ماهشهر بهدلیل گرمازدگی هنگام کار جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز خوزستان، محسن بیرانوند فرماندار بندر ماهشهر گفت: ابراهیم عربزاده سی و پنج ساله از کارگران شرکتهای پیمانکاری شرکت تهران جنوب (تأسیسات مخازن و ذخیرهسازی بندرماهشهر) روز سهشنبه بر اثر گرمازدگی جان خود را از دست داد.
بیرانوند با انتقاد از بیتوجهی مسئولان این شرکت نسبت به تأمین نکردن امکانات کمکهای اولیه در محل کار کارگران، خاطرنشان کرد: پیش از این نیز از شرکت تهران جنوب برای نداشتن امکانات درمانی و کمکهای اولیه از سوی مسئولان شبکه بهداشت و درمان شهرستان شکایت شده بود، اما با وجود این مسئولان شرکت نسبت به این موضوع بیتوجه بودند.
فرماندار ماهشهر خاطرنشان کرد: کارگران این شرکت در ایامی که استان بیشترین دمای هوا را پشت سر میگذارد و کمیته بحران استان به کاهش ساعت کاری تأکید کرده بودند، اما ۱۲ ساعت در روز را در محل کار با تحمل گرمای طاقت فرسا حضور پیدا کردهاند که بدون شک با اهمالکاران نسبت به این مسأله برخورد خواهد شد.
اسیدپاشی برای انتقام از پسر معتاد
گروه حوادث / پسر جوان وقتی از سوی یکی از اراذل محل مورد تعرض قرار گرفت برای انتقام اقدام به اسیدپاشی کرد اما خودش نیز تا یک قدمی مرگ پیش رفت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت ۱۲ شب ۶ مرداد گزارش اسیدپاشی در خیابان وحدت اسلامی به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. بةدنبال اعلام این خبر تیم تحقیق وارد عمل شده و با حضور در محل با بدن نیمهجان پسر جوانی روبهرو شدند که بشدت کتک خورده بود و در چند متری او نیز پسر جوان دیگری افتاده بود که از ناحیه چشم و صورت دچار سوختگی با اسید شده بود. سیاوش - قربانی اسیدپاشی - و پسر جوان به بیمارستان منتقل شدند و تحت درمان قرار گرفتند. پسر جوان که با اسید سوخته بود پیمان را عامل اسیدپاشی معرفی کرد بنابراین وقتی پیمان حالش بهبود پیدا کرد از سوی پلیس تحت بازجویی قرار گرفت.
پیمان در تحقیقات اولیه به اسیدپاشی با انگیزه انتقامجویی اعتراف کرد و مدعی شد سیاوش مدتی قبل به او تعرض کرده بود به همین خاطر دست به انتقام زده است.
پیمان گفت: عمهام یک خانه قدیمی دارد که زیرزمین آن را به مردی معروف به عمو شاهرخ اجاره داده بود. این مرد آنجا را تبدیل به لابراتوار ساخت شیشه کرده بود و ماده مخدر تولید میکرد تا به مشتریانش بفروشد. من هم به خانه عمهام رفت و آمد زیادی داشتم و هر ازگاهی هم به زیرزمین میرفتم تا عمو شاهرخ را ببینم.
مرد بدی نبود به درد دلهای من گوش میکرد. من بچه طلاقم و پدر و مادرم سالها قبل از یکدیگر جدا شدهاند. گاهی پیش مادرم میروم و گاهی پدرم. البته عمهام را هم خیلی دوست دارم و مدام به دیدنش میرفتم.
در پاتوق عمو شاهرخ بود که با سیاوش (قربانی اسیدپاشی) آشنا شدم. من در همین زیرزمین معتاد شدم. او هم برای مصرف مواد به پاتوق میآمد که یک روز نقشه شومش را اجرا کرد.
او به من تجاوز و تهدیدم کرد که اگر راز این ماجرا را فاش کنم و یا پیش کسی حرفی بزنم مرا میکشد و جسدم را میسوزاند. من وقتی ده ساله بودم نیز از سوی یک پسر جوان مورد تعرض قرار گرفتم و همیشه کینه او را در دل داشتم اما آن زمان چون کوچک بودم نمیتوانستم انتقام بگیرم این عقده در دلم مانده بود تا اینکه وقتی سیاوش مرا آزار داد تصمیم گرفتم با اسید از او انتقام بگیرم. وقتی اسید را روی سیاوش ریختم دوستانش که آنجا بودند آنقدر مرا کتک زدند که داشتم میمردم.
با اعتراف به اسیدپاشی، متهم جوان به دستور بازپرس ساسان غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی در اختیار کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد تا اظهارات او در خصوص ادعای تعرض بررسی شود.
جنایت به خاطر سرقت 2 سکه طلا
گروه حوادث/ کشف سرنخهایی در صحنه قتل زن 82 ساله از ردپای میهمانی آشنا در این جنایت خبر میدهد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 11 شب سهشنبه 7 مرداد، کشف جسد زنی 82 ساله در حمام خانهاش به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد.
به دنبال این خبر، بازپرس رحیم دشتبان و تیم تحقیق راهی محل جنایت شدند که طبقه دوم ساختمانی در منطقه نارمک بود. با ورود به خانه آنها با جسد پیرزن داخل حمام در حالی مواجه شدند که با روسری قهوهای رنگش خفه شده بود.
متخصصان پزشکی قانونی زمان مرگ را حدود دو ساعت قبل از کشف جسد اعلام کردند.از آنجا که درهای ورودی خانه سالم بود و هیچ نشانی از ورود به زور دیده نمیشد این فرضیه برای تیم جنایی قوت گرفت که عامل یا عاملان این جنایت با پیرزن آشنا بوده و بهعنوان میهمان وارد خانه شدهاند. اما در ادامه بهم ریختگی وسایل خانه و سرقت دو سکه طلا از کمد پیرزن نشان میداد که قتل با انگیزه سرقت رخ داده است.
دختر مقتول که موضوع کشف جسد مادرش را به پلیس اعلام کرده بود در تحقیقات گفت: مثل هر شب با خانه مادرم تماس گرفتم تا حالش را بپرسم اما تلفن را جواب نداد چون جایی برای رفتن نداشت و میدانستم از خانه بیرون نمیرود نگران شدم. فوراً به خانه مادرم رفتم و با کلید یدکی که داشتم وارد خانه شدم. با دیدن خانه که بهم ریخته بود نگرانیام بیشتر شد، هر چه مادرم را صدا زدم از او خبری نبود تا اینکه با گشتن یک به یک اتاقها در نهایت جسد مادرم را داخل حمام پیدا کردم.در ادامه تحقیقات نیز همسایهها از شنیدن صدای درگیری در خانه پیرزن خبر دادند و گفتند که صدای داد و فریاد از داخل آپارتمان پیرزن شنیدند اما ناگهان صدا قطع شد و انگار کسی از خانه خارج شد.
به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت، جسد پیرزن به پزشکی قانونی منتقل شد و کارآگاهان بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه، تحقیق در رابطه با شناسایی افرادی که احتمالاً با پیرزن و خانوادهاش اختلاف داشتند و درنهایت شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان قتل پیرزن را آغاز کردند.
کلاهبرداری 5 میلیاردی با فرو ش خودروهای چپی
گروه حوادث/ سه مرد شیاد که خودروهای تصادفی را بازسازی کرده و با قیمت خودروی سالم میفروختند در حالی دستگیر شدند که با این روش 5 میلیارد تومان از مردم کلاهبرداری کردهاند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اوایل خرداد پروندهای با موضوع کلاهبرداری در دادسرای ناحیه 18 تهران تشکیل شد و به دستور مرجع قضایی پرونده برای کشف و دستگیری متهمان در اختیار کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی قرار گرفت.
شاکی با حضور در پایگاه هشتم گفت: ششم خرداد ماه به قصد خرید یک دستگاه اپتیما به ارزش 8 میلیارد ریال به بررسی سایتهای خرید و فروش پرداختم که به یک آگهی برخورد کردم و با توجه به وضعیت تعریف شده از خودرو قیمت آن را مناسب دیدم و با مالک خودرو تماس گرفته و قرار گذاشتم تا در محل خودرو را بازدید کنم و در صورتی که ایرادی نداشت آن را بخرم.
شاکی در ادامه گفت، به آدرس مالک خودرو واقع در یافت آباد مراجعه کردم و پس از حضور در محل چند نفر دیگر هم بودند که خود را خریدار و کارشناس خودرو معرفی کردند. آنها از محاسن خودرو و اینکه قیمتش بسیار مناسب است و بیشتر از این قیمتها ارزش دارد میگفتند و اعتماد من را جلب کردند و درنهایت وقتی خواستم خودرو را به کارشناس رنگ نشان دهم بلافاصله یک نفر از آنها که مدعی بود، کارشناس رنگ است و لباس مخصوص به تن داشت، پس از بررسی خودرو اعلام کرد خودرو کاملاً سالم و بیرنگ است و در نهایت با این ترفندها من را فریب داده و با مراجعه به دفترخانه سند خودرو را به من انتقال دادند و کل مبلغ خودرو را تمام وکمال دریافت کردند اما پس از گذشت چند روز از خرید خودرو متوجه شدم خودرو چپی بوده و کاملاً دورش رنگ شده و ارزش خودرو 100 میلیون تومان کمتر از قیمت پرداختی من میباشد.وی بیان داشت: با ثبت اظهارات شاکی دستگیری متهمان بهطور ویژه در دستور کار تیم مبارزه با جعل و کلاهبرداری پایگاه قرار گرفت و پس از انجام تحقیقات اولیه و با توجه به اینکه احتمال کلاهبرداری مشابه دیگری متصور بود پس از جمعبندی سرنخهای موجود با هماهنگی بازپرس پرونده نوزدهم تیر ماه پاتوق کلاهبرداران واقع در دهکده المپیک محاصره شد و هر سه متهم به نامهای سینا، وحید و امیر در یک عملیات پلیسی دستگیر شدند. دو دستگاه خودرو النترا و پرشیا نیز که کاملاً تصادفی بود اما متهمان هر دو را بهعنوان خودرو بیرنگ در سایت آگهی کرده بودند کشف و توقیف شد.
سرهنگ عزیز خانی رئیس پایگاه هشتم پلیس آگاهی در این باره گفت: متهمان پس از انتقال به پلیس آگاهی در بازجویی انجام شده به بیش از 5 فقره کلاهبرداری به این شیوه و شگرد اعتراف کرده و اظهار داشتند خودروهای چپی و تصادفی را با قیمت خیلی پایین خریداری و با بازسازی و سرپا کردن خودرو در سایتهای خرید و فروش آگهی میکردیم و با حیله و فریب بهعنوان خودروی سالم و در حد نو میفروختیم و تاکنون بیش از 50 میلیارد ریال از این راه به جیب زدهایم.با تلاش کارآگاهان همه مال باختگان شناسایی شدند و متهمان با قرار صادره برای دستگیری سایر همدستان و کشف زوایای پنهان پرونده در اختیار این یگان هستند. شهروندانی که با این شیوه و شگرد تاکنون از آنها کلاهبرداری شده برای طرح شکایت و پیگیری قانونی به پایگاه هشتم پلیس آگاهی مراجعه کنند.
مردی با چشمان حادثه ساز
راهی برای نجات مردم جزیره
محمد بلوری/ روزنامه نگار
سهراب دانشجوی رشته پزشکی بهعنوان سرپرست درمانگاه مرادآباد همراه با سهیلا دختری که معلم مدرسه این آبادی است، به دیدن استاد ارغنون در محل اقامتش آمدهاند تا درباره فاجعه شیوع ویروس هاری از او کمک بخواهند...
٭٭٭
خانم معلم گفت: شیوع ویروس هاری در این آبادی فاجعه بار شده است. از یک طرف تعداد حیوانات مبتلا به بیماری هاری افزایش پیدا میکند و از طرف دیگر انسانهای بیشتری به این ویروس مرگبار مبتلا میشوند. هر روز در این آبادی با صحنههای هولناکی روبه رو هستیم و شبها این سگها و دیگر جانوران هار هستند که برای پیدا کردن طعمهای به کوچهها هجوم میآورند و حتی برای بیرون کشیدن مردهها از توی قبرها خاک قبرستان را زیر و رو میکنند و روزها هم شاهدیم که بیماران مبتلا به هاری در اوج بحران بیماری از خانهها به کوچه و بازار میزنند و بهوضع دلهرهآوری در برابر دیدگان وحشتزده مردم جان میدهند.
سگها و گربههای اهلی هم که در خانهها نگهداری میشوند در حمله حیوانات وحشی و ولگرد زخم برداشتهاند و به بیماری هاری مبتلا شدهاند که خطرناک هستند و سبب سرایت ویروس هاری در میان اعضای خانوادهها میشوند.
با این وضع بحرانی هیچکس خود را مسئول نجات جان مردم آبادی نمیداند. در حالی که باید تمامی ساکنان آبادی با تزریق واکسن ضد هاری از مرگ دردناک نجات پیدا کنند وگرنه هیچکس از چنین مرضی در امان نخواهد بود.
جوان دانشجو در تأیید سخنان خانم معلم گفت: استاد، متأسفانه حاکم به جای اینکه هر چه زودتر برای تزریق واکسن ضد هاری اقدام کند، شیوع هاری را سزای مردم گناهکار میداند و بهخانوادهها توصیه میکند برای نجات بیماران به دعانویسان مراجعه کنند در حالی که باید تزریق واکسن ضدهاری تا آخرین نفر در سراسر آبادی انجام شود وگرنه انسانی در این آبادی زنده نخواهد ماند.
ارغنون پرسید: پس چرا تزریق واکسن ضدهاری را شروع نمیکنید؟
دانشجوی جوان گفت: دعانویسها برای گرمی بازارشان واکسن ضد هاری را نوعی تزریق شیطانی عنوان میکنند و به مردم تلقین میکنند که چنین تزریقی نوعی مایهکوبی است که روح شیطانی با آن به جسم و جان آنها نفوذ پیدا میکند. همین شایعه پراکنی است که سبب میشود رمالها و دعانویسها با نوشتن دعا یا از طریق رمل و اسطرلاب درآمد هنگفتی به چنگ بیاورند.
استاد فکری کرد و گفت: این ترفند کلاهبرداری رمالها را میشود از بین برد. حاضرم با پیران و ریش سفیدان آبادی گفتوگو کنم تا به کمک هم بتوانیم توطئه رمالها و دعانویس ها را نقش بر آب کنیم و به خانوادهها هشدار بدهیم که راه نجات آنها از مرگ فقط مایه کوبی است. خانوادهها که باید به شما بیش از رمالها و دعانویسها اعتماد داشته باشند. ما ریش سفیدها هم که در میان خانوادهها ارج و قربی داریم در این راه به کمک شما خواهیم آمد.
دانشجوی جوان گفت: در این باره مطمئن هستم استاد اما مشکل اینجاست واکسن ضدهاری به اندازه کافی نداریم.
ارغنون گفت: از پایتخت تقاضا خواهیم کرد واکسن ضدهاری برای نجات مردم این آبادی بفرستند.خانم معلم جواب داد این راه هم بسته است استاد. هیچ ارتباطی با شهرنشینان نداریم. هیچ کشتی یا لنجی به اینجا رفت و آمد ندارد و در بیخبری کامل با مردم بیرون از جزیره هستیم.
استاد با تعجب پرسید: در جزیره وسیلهای نداریم که برای درخواست کمک به آن سوی دریا بفرستیم؟ سهراب گفت: با یک قایق هم نمیشود برای تقاضای کمک کسانی را به پایتخت فرستاد، یک شبانهروز باید در سفر دریایی بود. فقط یک کشتی یا حداقل یک نفر را باید راهی این سفر کرد.
ارغنون به فکر ماند و آنگاه پرسید: معمولاً رفت و آمد کشتیها و لنجها بین جزیره و شهرهای مختلف چه مدتی برقرار بود که کالا و مسافر حمل میکردند.
جوان دانشجو گفت: ما هم حیرت زدهایم فکر میکنیم زلزلهای یا واقعه هولناک و مرگباری در آن سوی آبها برای مردم شهرها پیش آمده که این رفت و آمدها قطع شده؟ وگرنه بیسابقه است! سهراب گفت: خدا کند چنین فاجعهای رخ نداده باشد وگرنه ما مردم جزیره نشین سرنوشت هولناکی خواهیم داشت. گویی ما در این جزیره گرفتار آمدهایم استاد. ارغنون به فکر ماند و در نگاهش سایه پرابهامی نشست، هراسان از اندیشهای خوفناک گفت.
-اگر موادغذایی یا آب سالم برای نوشیدن به مردم آبادی نرسد...؟
سهراب گفت: امسال که به خاطر خشکسالی چند ماه گذشته محصول کشاورزی و درخت قابل توجهی نداشتهایم.
با نگاهی رو به آسمان، نی نی چشمانش را زیر تاقی ابروانش گرداند و گفت: مگر خداوند به دادمان برسد!
دانشجوی جوان گفت: امیدوارم انسانهای آن سوی دریاها فراموشمان نکرده باشند. فاجعه بعد از فاجعه...! فکری به خاطرمان رسید استاد که خدمت شما رسیدیم. استاد با نگاهی به انتظار گفت: خب!
سهراب گفت: به فکرمان رسید چند نفر داوطلب این سفر دریایی شوند و خبر بیاورند که چه بر سر مردم شهرهای آن سوی دریاها آمده. در ضمن هر طور هم که هست برای نجات مردم جزیره از ویروس هاری به فکر تهیه واکسن ضدهاری باشیم. شاید از گرسنگی جان به در ببریم اما ویروس هاری تا آخرین نفر از ساکنان این جزیره را خواهد کشت. پس باید به فکر تهیه واکسن ضدهاری بود.
استاد ارغنون پرسید: اما چگونه؟ با یک قایق هم که نمیشود این راه دراز دریایی را تا رسیدن به ساحل در آن سوی دریاها طی کرد!
دانشجوی جوان جواب داد: شنیدهایم از زمان جنگ یک لنج قراضه و زنگ زده در گوشه انبار یکی از ماهیگیران عمده باقی مانده که شاید بشود تعمیرش کرد و به دریا کشاندش. شنیدهایم این صیاد از دوستان قدیمی ماست. سفارش کنید برای مدتی در اختیارمان بگذارد تا پس از تعمیر اساسی با آن به سفر دریایی برویم.
تصادف زنجیرهای در بزرگراه به خاطر ضایعات مرغ
گروه حوادث/ ریختن ضایعات مرغ و گوشت از یک دستگاه وانت به داخل بزرگراه امام علی(ع) باعث لغزنده شدن زمین و برخورد 12 خودرو با یکدیگر شد.
سرهنگ رازقی، رئیس مرکز کنترل ترافیک پلیس راهور فاتب در تشریح این خبر گفت: با اعلام این تصادف به پلیس بلافاصله تیمهای نزدیک و کارشناسان منطقه ۲۰ پلیس راهور فاتب در محل حادثه حاضر شدند و در حالی که ترافیک سنگینی رخ داده بود ضمن کنترل بار ترافیکی محل و ایمنسازی محدوده تصادف ابتدا ۱۲ خودرو را کنار کشیدند تا خودروهایی که مدتی بود پشت این تصادف از حرکت بازایستاده بودند، به مسیر خود ادامه دهند و کارشناسان به بررسی علت این حادثه پرداختند.
رازقی گفت: حمل این نوع مواد با وانت و نیسانها ممنوع است و باید با کامیونتهای مخصوص یخچالدار انجام شود چرا که ضایعات مرغ و گوشت فاسد شدنی است و بوی نامطبوع دارد و همچنین ریختن این مواد در راه باعث بروز حوادث ناگوار مانند تصادف زنجیرهای خودروها میشود.