محمدرضا درویشی پژوهشگر و آهنگساز از دغدغههای هنرمندان موسیقی نواحی ایران در شرایط امروز بحران ویروس کرونا میگوید
نسل جوان ناجی موسیقی نواحی است
ندا سیجانی
خبرنگار
خبر درگذشت دوهنرمند بزرگ موسیقی نواحی ایران درهفته گذشته- پهلوان رسول بخش زنگشاهی نوازنده ساز قیچک وعیسی رستمیافین نوازنده دوتار خراسانی- و درگذشت استاد «محمدامین رسولی» مشهور به «فقه مینهی نلاس» از استادان پیشکسوت موسیقی مقامی آذربایجانغربی در سردشت باردیگر زنگ خطر جدی برای موسیقی اقوام را به صدا درآورد. استادان و پیشکسوتانی که حافظ میراث گرانقدر هنر و فرهنگ ایران زمین هستند و امروز بسیاری از آنها در قید حیات نیستند و یک به یک در رنج و بیماری و تنگدستی و از همه ناگوارتر در فراموشی از میان ما پر کشیدند و رفتند بیآنکه هنر و فرهنگ نواختن سازهایشان یا آواز و مقامهایی که سالهای سال و نسل در نسل با خود بههمراه داشتهاند ثبت و ضبط گردد. برخی ازاین هنرمندان که سن و سالی از آنها گذشته تنها حرفهشان موسیقی و نوازندگی و خوانندگی است و تعدادی از این هنرمندان نیز منبع درآمد اندکی از نهادهای مختلف دولتی چون صندوق اعتباری هنر یا مؤسسه هنرمندان پیشکسوت دریافت میکنند که به گفته خودشان، کفاف مخارج امروز را نمیدهد خصوصاً اکنون که بیماری کرونا همین اجراهای معدود و انگشت شمار موسیقی نواحی را هم تعطیل کرده است.
محمدرضا درویشی از چهرههای نام آشنای موسیقی، بویژه موسیقی اقوام ایران است. این پژوهشگر وآهنگساز سالهای بسیاری است که زندگی خود را صرف شناسایی، معرفی و حفظ موسیقی نواحی کرده و دراین باره آثار بسیار به تألیف درآورده است. آثار او در جهت شناخت آداب و رسوم و آیینهای موسیقی اقوام مختلف ایران بوده و در تحقیقات و پژوهشهای وسیعتر بزرگترین دایرهالمعارف سازهای ایران را به تألیف درآورده است. درویشی بنیانگذار جشنواره موسیقی نواحی است، جشنوارهای که فرصت و عرصهای برای هنرنمایی بزرگان موسیقی اقوام بوده و هست. درویشی براین نظراست تنها راه نجات موسیقی نواحی همین نسل نوظهور و با استعداد است، نسلی که امروز در جشنوارههای مختلف حضور پیدا کرده و هنرنمایی میکنند البته همچنان نگران آینده این موسیقی است مگر آنکه حمایتی از سوی مسئولان صورت بگیرد. گفتوگو با محمدرضا درویشی را در ادامه میخوانید:
در روزها و ماههای گذشته که بیماری کرونا شیوع پیدا کرده است، بخشی ازکسب و کارها نیمه تعطیل شدهاند و شرایط سختی در جامعه و در کل دنیا ایجاد شده است که البته دراین بین حوزه فرهنگ و هنر و بویژه موسیقی از این اتفاقات تلخ بینصیب نمانده است، بخصوص هنرمندان موسیقی نواحی که آسیب بیشتر و جدی تری را متحمل شدهاند. با توجه به تجربه و شناخت چندین سال شما نسبت به این حوزه، چه تدابیری برای بهتر شدن زندگی هنرمندان موسیقی نواحی باید اندیشیده شود؟
موسیقی اقوام تحت تأثیر همه شرایط مسلط درکشوراست، بهعنوان مثال بخش مهمی ازجایگاه و اجرای این موسیقی درمراسم شادمانی وعروسی است اما از زمان شیوع این بیماری طبق دستور وزارت بهداشت تمامی این مراسمها در کل کشور تعطیل شده و تا زمانی که شرایط کمی بهتر نشود اجازه برگزاری هیچ مراسم عروسی یا عزا وجود ندارد بنابراین کار اجراکنندگان موسیقی نواحی هم تعطیل است. این درحالی است که اجراکنندگان این نوع موسیقی نسل در نسل شغلشان و راه امرار معاش شان همین خوانندگی و نوازندگی است نه به کار کشاورزی وارد هستند و نه دامداری و مشاغل دیگر و متأسفانه امروز میبینیم هنرمندان موسیقی نواحی که تعدادشان هم بسیار کثیر است از نان خوردن افتادهاند. بهطورمثال با نگاه به تعداد شرکتکنندگان جشنواره امسال موسیقی ملی جوان که بنا به شرایط بهوجود آمده بهصورت مجازی درحال برگزاری است، خواهید دید چه تعداد هنرمند و علاقهمند در حوزه موسیقی اقوام وجود دارد؛ زمانی که از آقای هومان اسعدی دبیر این جشنواره سؤال کردم شرکتکنندگان بخش موسیقی نواحی چه تعداد هستند پاسخ داد 800 نفر ؛ میزان تعداد شرکتکننده براساس شرط سنی تا حداکثر 29 سال است اما با حذف شدن شرط سنی با اطمینان میگویم بیش از 1000هزار نفرعلاقهمند در این بخش وجود دارد که از راه خوانندگی و نوازندگی در عزا و عروسیهای مردم کسب درآمد میکنند و روزگار میگذرانند ولی امروز این بخش از درآمد زندگی هنرمندان موسیقی نواحی کسر شده است؛ هنرمندانی که حتی طی سال هم کمتر مورد توجه قرار میگیرند و البته برخی گروهها دراجتماع براین نظرند که این هنرمندان فعل حرام انجام میدهند. این مسائل فقط یک پلان از مشکلات موسیقی نواحی است.
پلان دوم این است که استادان پیشکسوت این حوزه که اکثریت سن بالایی داشتند فوت کردهاند و دیگر در بین ما نیستند، مانند رسول بخش زنگشاهی که ازباقی ماندگان نسل قیچک نواز اهل سیستان و بلوچستان بود که هفته گذشته فوت کرد و امروز تنها یک تتمه میانی از آن دوران باقی مانده است که این عزیزان هم به مرحله پیری رسیدهاند و توانایی چندانی ندارند.اما دراین بین جوانانی هم دیده میشود که جوانه میزنند و رهرو راه گذشتگان هستند. باید بگویم موسیقی نواحی مانند رودخانهای است که توقف ندارد و همیشه در جریان است ولی با شکلهای متفاوت و با توجه به سلایق روز و سلیقه شخصی خود هنرمندان یا تقاضا و میل مردم این موسیقی در حال تغییرو تحول است. این موضوع بدان معنا است که ساز دوتار هیچگاه محو و فراموش نمیشود و تنها شیوه نوازندگی آن تغییر میکند.
متوقف شدن فعالیت امروز هنرمندان موسیقی نواحی بهخاطرحفظ سلامت آنها و مردم در مقابله با این بیماری است.
بله اما نوازندگان موسیقی نواحی روزبهروز دچار آسیبهای جدی تری میشوند.
این آسیبها چیست؟
با توجه به فضای بهوجود آمده، شرایط اجراهای این هنرمندان محدودتر شده است وهمچنان این نگرانی وجود دارد که جشنوارههای موسیقی یک به یک تعطیل شوند. بهطور مثال جشنواره ملی موسیقی جوان که درهر دوره با جوش و خروش روی صحنه اجرا میشد، امروز بهدلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی و محدود کردن سفرها از شهری به شهری دیگر، بهصورت اینترنتی و مجازی برگزار میشود که برای برخی از نوجوانهای هنرمند جذابیتی ندارد. نکته دیگراینکه بسیاری از شرکتکنندگان بخش موسیقی نواحی که در روستاهای دورافتاده زندگی میکنند دسترسی کمتری به اینترنت دارند و امکاناتشان ضعیف است ما حتی در خود شهر تهران هم که کلانشهر بزرگی است مشکل قطعی اینترنت داریم چه برسد به روستاهای دورافتاده و همین امر موجب میشود هنرمندان موسیقی نواحی شناسایی و معرفی نشوند و آسیبهای جدی ببینند. اما درکناراین اتفاقات و مسائل امروز این هنرمندان جای امیدواری است ساز قیچک که در بلوچستان آسیبهای جدی دیده بود در این دوره از جشنواره ملی موسیقی جوان با 6 شرکتکننده کودک و نوجوان حاضر شد که ساز قیچک مینوازند و ما نیز در جهت تشویق، همه این شرکتکنندگان را قبول کردیم تا در جشنواره حضور داشته باشند اما با این اوصاف بازهم اطمینان دارم در گوشه و کنار کشور هستند نوجوانان و جوانان دیگری که بهدلیل عدم امکانات و دسترسی به اینترنت فرصت شرکت دراین جشنواره را از دست دادهاند.
به هر حال در هر استانی انجمنهای موسیقی و دفاتر ارشاد وجود دارد که نظارت براین مسائل از وظایفشان است؟
بله اما آنطور که باید و شاید شناختی از موسیقی نواحی ندارند و نمیدانند فلان هنرمند در آن روستای دورافتاده چه کسی است! انجمنهای موسیقی شهرستانها اغلب به شهرستانهای مرکزی اشراف دارند نه به روستاهای اطراف.
اشاره کردید جشنواره ملی موسیقی جوان میزبان شرکتکنندگان نوجوان و جوان مستعدی درموسیقیهای مختلف بویژه موسیقی نواحی بوده و بیتردید همین نسل جوان میتوانند ناجی وحافظ موسیقی اقوام باشند. سؤال این است آیا تنها راه شناسایی این هنرمندان جوان به جشنواره موسیقی جوان خلاصه میشود؟
تأکید من هم همین است که تنها نسل جوان میتوانند موسیقی اقوام را از خطر فراموشی و نابودی نجات بدهد چرا که بسیاری از پیشکسوتان این حوزه فوت کردهاند یا در روزگار کهنسالی هستند بزرگانی که طلایه دار موسیقی اقوام بوده و هستند. اما برای ادامه این مسیر و حفظ این میراث بزرگ تنها راه آن حمایت دولت از این موسیقی است که دولت هم برای خود هزاران مشکل دارد. دولت باید ابتدا خود موسیقی را به رسمیت بشناسد و دوم رکن شاخص و مهم موسیقی کشور را که موسیقی نواحی و موسیقی اقوام است به رسمیت بشناسد اما تا زمانی که این همه گرفتاری و بدهکاری و مشکلات معیشتی مردم وجود دارد بعید میدانم نوبت به هنر و موسیقی نواحی برسد، درحال حاضر هم که دولت گرفتار تأمین معاش مردم در دوران کرونا است. جای تأسف است که هنر دراین سالها در ردیف دهم بودجه کشور قرار داشته این درحالی است که باید به موسیقی نواحی بودجه جداگانه اختصاص بدهند اما وقتی برایشان مهم نیست بودجهای هم به آن اختصاص پیدا نمیکند.
علاوه برحمایتهای دولتی، خود هنرمندان این موسیقی چه کمکی میتوانند داشته باشند تا این موسیقی آرام آرام فراموش نشود؟
هنرمندان موسیقی نواحی جیبشان خالی است به چه کسی میتوانند کمک کنند و درخواست به چه کسی داشته باشند! این بنده خداها به امید خدا رها شدهاند.
با این اوصاف سرنوشت موسیقی نواحی چه خواهد شد؟
نمی دانم ولی آینده خوبی نخواهد داشت، مگر اینکه نسل جوان در جشنوارههایی همچون جوان و نواحی تشویق بشوند و این موسیقی را نجات بدهند. امسال که جشنواره موسیقی جوان بهصورت مجازی برگزار میشود حالا سال دیگر هم خدا بزرگ است.
وظیفه سازمان میراث فرهنگی در ثبت آواها و سازهای موسیقی نواحی چیست؟
میراث فرهنگی غالباً میراث ملموس یعنی ابنیه و بنا را به رسمیت میشناسد اما میراث فرهنگی تنها خشت و گل نیست، به عقیده من میراث فرهنگی وظیفه دارد بخشهایی از موسیقی نواحی ایران مانند سازها، ادبیات و موسیقی شان را درمیراث غیرملموس به ثبت جهانی برساند اما متأسفانه موضوع کاریشان چیز دیگری است.
تا به امروز سازی از موسیقی نواحی به ثبت ملی یا جهانی رسیده است؟
دقیقاً نمیدانم اما شنیدهام ساز تار به ثبت جهانی رسیده اما هیچ ساز یا مقامی از موسیقی نواحی ثبت میراث فرهنگی نشده است.
آیا طی این سالها سازی از سازهای موسیقی نواحی فراموش شده است؟
بله تعدادی از سازهای ما تا چند سال دیگر فراموش میشوند بهطور مثال یک ساز دایره در استان کرمان است که 10 ضلعی است که یکی دو سال دیگر اساساً فراموش میشود. همچنین ساز دیگری درکرمان وجود دارد به نام «جاریگ» که به شکل یک قوطی بوده و داخل آن شن میریختند این سازهم تا یکی دو سال دیگر فراموش میشود. ساز دیگر جوغ نام دارد که جزو معدود سازهای سنگی دنیا است. این ساز با پوستی که روی آن کشیده شده بود روی سر شتر یا اولین شتر کاروان میانداختند و مینواختند یعنی زمانی که کاروان ها در طوفان شن گیر میکردند، افراد مجبور به بستن سر و صورت خود میشدند لذا یک نفر که روی شتر بهعنوان راه بلد مینشست، جوغ را به شتر میبست و روی آن میکوبید و سایر افراد کاروان با شنیدن صدای این ساز ادامه مسیر را پیدا میکردند، اما اکنون این ساز نوازنده و کاربردی ندارد و منقرض شده است. ناگفته نماند استان کرمان مرکز سازهای عجیب و غریب است که در جلد دوم کتاب دایرهالمعارف هم به آن اشاره کردهام.
این سازهای منسوخ شده جمعآوری شده است؟
بله در موزه موسیقی ایران اکثریت این سازها وجود دارد و تمام این سازها را تهیه کردم و درآنجا نگهداری میشود حتی سازهایی که فراموش شده است.
در بحث تألیف و پژوهش چطور! آیا نسل امروز در این بخش فعالیت میکنند؟
بله درحال حاضر اکثریت جوانان از پژوهشهای من استفاده میکنند که بازهم جای شکرآن باقی است البته جوانهایی هم هستند که دراین زمینه فعالیت میکنند و در جریان کارهای آنها هستم.
پیگیر مشکلات هنرمندان موسیقی نواحی هستیم
سید محمد طباطبایی
دبیر شورای ارزشیابی هنرمندان کشور و مدیرعامل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت
تعدادی از هنرمندان ماهانه مبلغی را بهعنوان مستمری از صندوق اعتباری هنر دریافت میکنند اما در کنار آن طرح تکریم هم وجود دارد که پیشتر هنرمندانی که در این طرح قرار داشتند مبلغ 250 هزار تومان دریافت میکردند اما از دی ماه 98 با پیگیری و دستور وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی رقم آن به 800 هزار تومان افزایش داده شد. طرح تکریم البته ساختار مشخصی دارد وآیین نامه آن مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است و به افرادی تعلق میگیرد که بالای 60 سال سن، 35 سال سابقه هنری و دارای سبک خاص هنری باشند. حال در این بین چه تعداد هنرمند موسیقی نواحی وجود دارد که دارای سبک خاص هنری باشند؟ مشخصاً تعدادشان کم است اما شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور بهعنوان متولی طرح تکریم با مساعدت صندوق اعتباری هنر در راستای کمک به این هنرمندان تغییراتی دراین طرح ایجاد کرده و برای هنرمندان حوزه موسیقی نواحی در مورد شرط دارا بودن سبک خاص هنری با تساهل برخورد میکند، به این صورت که هنرمندانی را که دارای گواهینامه درجه یک هنری باشند حائز این شرط میداند. حالا ممکن است گفته شود برخی از هنرمندان موسیقی نواحی ایران هرسه شرط لازم را دارا هستند اما مبلغ 800 هزار تومان طرح تکریم را دریافت نمیکنند دلیل آن این است که تعدادی از هنرمندان بزرگوار اقدام لازم برای طرح تکریم از جمله عضویت در صندوق اعتباری هنر را به انجام نرساندهاند. از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز بیش از 1000 هنرمند کشورمان در مجموعه رشتههای هنری دارای گواهینامه درجه یک هنری هستند و البته تعداد هنرمندانی که بالای شصت سال سن دارند و دارای این مدرک هستند حدود 700 نفر است که باز تعدادی از این بزرگواران جزو هنرمندان درگذشته محسوب میشوند. از سوی دیگر اطلاعرسانی لازم در مورد طرح تکریم برای هنرمندانی که شرایط استفاده از آن را دارند صورت گرفته اما ممکن است بازهم تعدادی از هنرمندان موسیقی نواحی یا هنرمندان دیگر حوزهها ازاین موضوع مطلع نباشند که برای حل این مسأله اقدام خواهیم کرد. با همه این اوصاف تمام تلاشمان این است اگر هنرمندان موسیقی نواحی شرایط استفاده از این طرح را داشته باشند از آن برخوردار شوند و اگر شرایط آن را دارند و استفاده نکردهاند دبیرخانه شورای ارزشیابی هنرمندان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آماده بررسی درخواست و نقدهای هنرمندان است. علاوه بر اقداماتی که از سوی صندوق اعتباری هنر صورت گرفته مؤسسه هنرمندان پیشکسوت که حدوداً 1000 هنرمند از رشتههای گوناگون هنری عضو آن هستند دراین مدت تمام تلاشهای خود را برای بهبود شرایط هنرمندان انجام داده است. به طور مثال اواخر اسفند ماه و اردیبهشت امسال یک کمک هزینه برای هنرمندان واریز شد و درصدد هستیم کمک هزینه دیگری را هم بزودی واریز کنیم. علاوه بر این اگر مشکلاتی به لحاظ امرارمعاش برای هنرمندان موسیقی نواحی که عضو این مؤسسه هستند به وجود آید حتماً این موضوع را در مؤسسه پیگیری میکنیم و به صراحت میگویم تا به امروز هیچ یک از هنرمندان عضو مؤسسه در حوزه موسیقی نواحی نبوده است که مشکل خود را مطرح کرده باشد و درصدد رفع آن نباشیم و به نتیجه نرسیده باشد. این هنرمندان، میراث فرهنگ و هنر کشورمان هستند که باید از آنها محافظت شود و هنرشان ثبت و ضبط گردد تا برای نسل آینده و مهمتر از آن آرشیو موسیقی ایران بماند مانند استاد رسول بخش زنگشاهی که چندی پیش فوت کرد اگرچه حمایت مادی خوبی از این هنرمند صورت گرفته بود اما ازهنرایشان آنطورکه باید بهرهبرداری نشد و کارهای ایشان ثبت و ضبط نگردید و انتقال تجربه صورت نگرفت.
هنرمندان دست خالی در خانههای خود نشستهاند
محمد اسحاق بلوچ نسب
آهنگساز، خواننده ونوازنده پیشکسوت سیستان و بلوچستان
متأسفانه شیوع ویروس کرونا دراین چند ماه اخیر وحتی شاید درروزهای پیش رو موجب شده همه برنامههای هنری بویژه اجراهای موسیقی به تعطیلی کشیده شود و دراین بین تدریس موسیقی و تعداد اندک جشنوارههایی هم که برگزار میشد متوقف شده است و هنرمندان دست خالی در خانههای خود نشستهاند. نه اجرای موسیقی برای گذراندن امرار معاش وجود دارد و نه کمک چندانی ازسوی نهادهای مختلف فرهنگی و دولتی. البته وزارت ارشاد اعلام کرده بود هنرمندانی که در پی شیوع این بیماری خانه نشین شدهاند و ضرر و زیانهای مالی دیدهاند کمکهای مالی و حمایتی دریافت می کنند . بنابراعلام این خبرحدود دوماه گذشته ازطریق مؤسسه هنرمندان پیشکسوت این موضوع را پیگیری کردیم و نامه نوشتیم اما تا به امروز پاسخی دریافت نشده است.دریافتی من از مؤسسه هنرمندان پیشکسوت ماهیانه 700 هزارتومان است آن هم برای یک خانواده 15 نفره با این تورم و بحران اقتصادی امروز. این میزان پول کفاف چه بخشی از زندگیام را خواهد داد! کسی نمیداند ویروس کرونا بعد ازچند ماه، هفته و روز از بین خواهد رفت اما خورد و خوراک ما که ربطی به کرونا ندارد باید زندگی ما هنرمندان به طریقی اداره شود و حمایت شویم. با تعطیلی مراسمهای عروسی و عزا که بخش مهمی از اجراهای ما هنرمندان در این مراسمها بود و همچنین کلاسهای آموزشی دیگر چه دریافتی میتوانیم داشته باشیم! آن هم هنرمندانی که نه کارمند هستند، نه کاسب، نه کارگر؛ چگونه زندگی کنند! حرفه من تنها خوانندگی است، آن زمان که جوان بودم شغلم خیاطی بود الان دیگر هیچ کاری نمیتوانم انجام بدهم. هرگاه هم که این موضوع را با مسئولان مطرح میکنیم میگویند بودجه نداریم.
البته رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان چابهار آقای محمدی کمک و حمایتهایی داشته و تلاش کردهاند دراین شرایط اجرای موسیقی برای ما برگزار کنند تا بتوانیم زندگی خود را بگذرانیم. بخش آموزشی هم اوضاع بسیار بدی دارد، 4-5 نفر شاگرد در یک اتاق کوچک با ماسک کنار هم نشسته ایم و به سختی کار انجام می گیرد که همین تعداد معدود هم روزبهروز کمتر میشوند.
امروز هم میبینیم که متأسفانه هنرمندان پیشکسوت موسیقی یک به یک فوت میکنند نمونه آن رسول بخش زنگشاهی بود که همین چند روز گذشته از بین ما رفت و آن روز در فضای مجازی نوشتم سلام و صد سلام میفرستم به مرده پرستان دنیایی که تا زمانی که هنرمندان زنده هستند ارزش یک نگرانی ندارند و زمانی که این هنرمندان فوت میکنند پیامهای تسلیت فراوان ارسال میکنند. البته پسر آقای زنگشاهی هم نوشته بود 10 روز پدرم دربیمارستان بستری بود اما یک نفر از مسئولان به عیادت و احوالپرسی او نیامد اما بعد از فوت او همه ابراز ناراحتی کردند. من 78 سال سن دارم و جای تأسف است که باید بگویم تنها نام هنرمند است که برای آنها ارزشمند است برای هنر او هیچ ارزشی قائل نیستند وامروز که رسول بخش زنگشاهی فوت کرده به اسم او خیابان، مجسمه، بزرگداشت و دیگر تشکیلات انجام میگیرد اما این موضوع چه تأثیری بعد از مرگ او خواهد داشت! رسول بخشهای بسیاری از بین ما رفتهاند، هنرمندانی را که زنده هستند دریابید و برای آنها جایگزین پیدا کنید تا موسیقی نواحی و فرهنگ و هنر ایران از بین نرود. هرچند که این انتقادات و مشکلات تنها مختص به هنرمندان سیستان و بلوچستان نبوده بلکه شامل همه هنرمندان موسیقی اقوام در کشور است و از این مسأله رنج میبرند. یک ضرب المثل بلوچی است که میگوید تا زمانی که زنده بود یک دانه خرما روی درخت به او ندادند وقتی که مُرد کل آن خرما را به گردنش میبندند.... تنها امیدوار وخوشحالیم درشرایط امروز وهجمه موسیقیهای مختلف چون رپ و پاپ و... همچنان موسیقی اقوام زنده است و نفس میکشد چرا که این موسیقی ریشه در فرهنگ و هنر کشورمان دارد. بهطور مثال پیش از این تنها دو قیچک نواز بزرگ در بلوچستان بود استاد رسول بخش زنگشاهی و استاد علی محمد بلوچ معروف به «علیوک» اما امروز میبینیم فقط در یکی از روستاهای نزدیک به چابهار 4-5 قیچک نواز جوان علاقهمند، ساز مینوازند.
نگذارید فرهنگ گذشتگان فراموش شود
بخشی علیرضا سلیمانی
خواننده و نوازنده پیشکسوت دوتار خراسان
این روزها شیوع ویروس کرونا همه مردم را خانه نشین کرده و شرایط سختی را میگذرانیم. من نیز از نوروز به بعد هیچ اجرای موسیقی نداشتهام ودرآمدی هم ندارم البته شغلم کشاورزی است و درکنار آن، همه خانواده به موسیقی هم میپردازیم، اما وقتی موسیقی درجریان نباشد آسیب میبیند. هرچند پیش از این هم موسیقی ما اوضاع خوبی نداشت و فعالیتها کم بود و تنها هر کسی به اندازه توان خود تلاش میکرد آن را حفظ کند امروز هم که این اتفاقات در کل دنیا افتاده همه چیز تعطیل شده است. از نوروز 99 هم از سوی شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران عضو طرح تکریم هنرمندان قرار گرفته ام. دراین طرح مبلغی نزدیک به 800 هزار تومان دریافت میکنم که البته معتقدم این مبلغ درشأن ما هنرمندان نیست...
من امروز در سن 75 سالگی هستم و توانایی آموزش دادن موسیقی را ندارم و تنها میتوانم یک کمک کوچکی به جوانان داشته باشم. هرچند در این روزها همین آموزشها هم بهصورت مجازی شده است اگرچه معتقدم آموزش غیر حضوری چندان تأثیرگذار نیست و خاصیت موسیقی ما این است که سینه به سینه منتقل شود. بنابراین با شرایط حال حاضر میراث فرهنگی و وزارت ارشاد موظف هستند برای حفظ موسیقی اقوام ایران وهمین تعداد استاد و پیشکسوت باقی مانده تلاش کنند تا این موسیقی از بین نرود و فراموش نشود چرا که همانطور که شاهد هستیم فرهنگ قدیم بخشی گری در حال نابودی است، اگرچه نسل جوان مشتاقانه دنبال میکنند اما نیاز است این موسیقیها ثبت و ضبط شوند.
من فرزند حاج قربان سلیمانی هستم وآثار بسیار باارزشی از پدرم به یادگار مانده است که وزارت ارشاد باید کمک کند کتابها و آثارموسیقی او ازبین نرود. دراین سالها که در موسیقی فعالیت میکنم تلاش کردم مسیر پدرم را ادامه بدهم تا موسیقی گذشتگانم حفظ و باقی بماند. موسیقی مقامی برای یک روز یا صد سال نیست این موسیقی فرهنگی است که از گذشتگان تا به امروز برجای مانده است و اگر همین را هم حفظ نکنیم و از دست برود دیگر فاتحه این موسیقی خوانده است.