
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سخن روز
امام صادق(ع):
بهشتىها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دست دهنده.
مجموعه ورام، ج ۲، ص ۹۱

وزیر ارشاد: آیتالله جعفری نقش مهمی در ارتقای فرهنگ و صیانت از فرهنگ غنی ایرانی اسلامی ایفا کرد
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی درگذشت آیتالله سید یحیی جعفری را تسلیت گفت. در بخشی از پیام تسلیت سیدعباس صالحی آمده است: «خبر درگذشت عالم جلیلالقدر و متقی، حضرت آیتالله سیدیحیی جعفری(طاب ثراه) موجب تأسف و تألم شد.
آن فقید سعید سالهای متمادی در جایگاه نمایندگی ولیفقیه در استان و امام جمعه شهر کرمان منشأ وحدت نیروهای انقلاب و خدمات و برکات برای مردم شهیدپرور آن دیار بود.
ایشان همچنین در کسوت ریاست شورای فرهنگ عمومی استان در ادوار گوناگون با نظرات راهگشا و روشنگرانه خویش نقش مهمی در ارتقای فرهنگ و صیانت از فرهنگ غنی ایرانی اسلامی ایفا کرد...»

کتابی که خواننده را میخواند
حسین باهر
جامعه شناس
حسن نراقی مانند نام کتابش یعنی «جامعه شناسی خودمانی» خودمانی بود و این خصیصه با او بسیار عجین بود. من از سالها پیش و از زمان دانشگاه حقوق او را میشناختم و در نگاهم انسانی خودمانی، خودساخته، دنیا دیده و پخته بود. حسن نراقی تئوریسین نبود و بهصورت خودجوش مراتبی از فضل و دانشی را که بر اثر کنجکاویهای اجتماعی پیدا کرده بود به قلم میآورد.
میتوانم بگویم حسن نراقی جامعه شناسی را معنی کرد. بهعبارت دیگر جامعه شناسی یعنی جامعه را از نزدیک بشناسیم و یکی از کسانی که این کار را انجام داد او بود. در ایران تنها 3، 4 نفر جامعهشناس کاربردی داریم که حسن نراقی یکی از آنها بود.
برای توضیح درباره اهمیت کار او میتوانم بگویم جامعهشناسیهایی که ما همیشه داشتیم بیشتر تئوری یا ترجمه کتب جامعه شناسی دیگران بوده و علم جامعه شناسی مطرح شده نه عمل جامعه شناسی اما نراقی عمل جامعه شناسی را مطرح میکرد.
او با علم و تئوریها چندان کاری نداشت و با عمل جامعه شناسی و شناخت جامعه از دل جامعه کار داشت و کتابش هم درباره همین است؛ در رابطه با جامعه شناسی ایرانی مطالبی را از دل جامعه بیرون آوردن و نگارش کردن. «جامعه شناسی خودمانی» کتابی است که با خواننده صحبت میکند و در حقیقت به جای اینکه خواننده کتاب را بخواند کتاب خواننده را میخواند.
باوجود همه این فضل و دانشی که بخشی از آن را روایت کردم، حسن نراقی بسیار متواضع و خاضع بود و اهل قیل و قال هم نبود. حتی کتاب «جامعه شناسی خودمانی» را هم به تبلیغات نکشاند و کتاب، خودش را معرفی کرد. در واقع این کتاب را برای فروش تهیه نکرده بود و خودش را بینیاز از پول نشر میدانست و آن را به بسیاری از افراد هدیه داد و به خاطر دارم که نسخهای از آن را هم به من هدیه داد. نراقی انسانی بیمدعا بود و این اواخر گوشهگیری میکرد و با این حال یکی از دوستان مشترکمان گفت آخرین کتابی را که نوشته برایت کنار گذاشته و اکنون بسیار متأثرم که این کتاب را از خودش نمیتوانم بگیرم.
جامعه شناس
حسن نراقی مانند نام کتابش یعنی «جامعه شناسی خودمانی» خودمانی بود و این خصیصه با او بسیار عجین بود. من از سالها پیش و از زمان دانشگاه حقوق او را میشناختم و در نگاهم انسانی خودمانی، خودساخته، دنیا دیده و پخته بود. حسن نراقی تئوریسین نبود و بهصورت خودجوش مراتبی از فضل و دانشی را که بر اثر کنجکاویهای اجتماعی پیدا کرده بود به قلم میآورد.
میتوانم بگویم حسن نراقی جامعه شناسی را معنی کرد. بهعبارت دیگر جامعه شناسی یعنی جامعه را از نزدیک بشناسیم و یکی از کسانی که این کار را انجام داد او بود. در ایران تنها 3، 4 نفر جامعهشناس کاربردی داریم که حسن نراقی یکی از آنها بود.
برای توضیح درباره اهمیت کار او میتوانم بگویم جامعهشناسیهایی که ما همیشه داشتیم بیشتر تئوری یا ترجمه کتب جامعه شناسی دیگران بوده و علم جامعه شناسی مطرح شده نه عمل جامعه شناسی اما نراقی عمل جامعه شناسی را مطرح میکرد.
او با علم و تئوریها چندان کاری نداشت و با عمل جامعه شناسی و شناخت جامعه از دل جامعه کار داشت و کتابش هم درباره همین است؛ در رابطه با جامعه شناسی ایرانی مطالبی را از دل جامعه بیرون آوردن و نگارش کردن. «جامعه شناسی خودمانی» کتابی است که با خواننده صحبت میکند و در حقیقت به جای اینکه خواننده کتاب را بخواند کتاب خواننده را میخواند.
باوجود همه این فضل و دانشی که بخشی از آن را روایت کردم، حسن نراقی بسیار متواضع و خاضع بود و اهل قیل و قال هم نبود. حتی کتاب «جامعه شناسی خودمانی» را هم به تبلیغات نکشاند و کتاب، خودش را معرفی کرد. در واقع این کتاب را برای فروش تهیه نکرده بود و خودش را بینیاز از پول نشر میدانست و آن را به بسیاری از افراد هدیه داد و به خاطر دارم که نسخهای از آن را هم به من هدیه داد. نراقی انسانی بیمدعا بود و این اواخر گوشهگیری میکرد و با این حال یکی از دوستان مشترکمان گفت آخرین کتابی را که نوشته برایت کنار گذاشته و اکنون بسیار متأثرم که این کتاب را از خودش نمیتوانم بگیرم.

شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#مرغ
افزایش عجیب قیمت مرغ باعث شده در شبکههای اجتماعی کاربران زیادی دربارهاش بنویسند. اینکه بسیاری از خانوادهها دیگر توان خرید مرغ را ندارند مسألهای بود که بسیاری از آنها به آن اشاره میکردند. مشکلات مرغدارها و پشت پردههای بازار را هم در میان نوشتهها میدیدیم: «برای بسیاری از خانوادهها که توان خرید گوشت قرمز را نداشتند، مرغ جایگزین مناسبی برای تأمین پروتئین بود. حالا با این قیمتها بخشهای بزرگتری از جامعه توان خرید هیچ گوشتی را نخواهند داشت»، «قیمت مرغ یه جوری شده که خود به خود آدم میره سمت گیاهخواری»، «همین سه چهار سال پیش گوشت رو به قیمت مرغ الان، مرغ رو به قیمت تخم مرغ الان میخریدیم»، «مرغ در عرض دو سال داره هم قیمت گوشت گوسفندی میشه.»، «احزابی که شب انتخابات یاد مردم میکنند و دلسوز میشوند و از این کاندیدا و اون کاندیدا حمایت میکنند حالا که قیمت مرغ و گوشت مردم را آزار میده کجای قصهاند؟ جز این است که دغدغه مردم را ندارند؟» «قیمت مرغ به کیلویی 35 هزار تومان رسیده! «از این به بعد شاهد مَضرات خوردن گوشت مرغ و تأثیرش در سرطان معده و... هستیم»، «حالا که بیشتر فکر میکنم، با این قیمت مرغ واقعاً کشتن حیوانات کار درستی نیست. من از الان گیاهخوارم»، «مرغداریها غذای یارانهای می گیرن بعد میان میلیونها جوجه یه روزه رو معدوم می کنن، بعدش نهادههای دامی یارانه رو به قیمت آزاد تو بازار می فروشن، بعد گزارش خسارت میدن و قیمت مرغ رو گرون می کنن، بازی ده سر برد!»، «فکر کن مرغ شده قیمت گوشت قدیم. گوشت شده قیمت طلای قدیم»، «خب خداروشکر از اعلام لحظهای قیمت دلار گذر کردیم و به مرغ رسیدیم!»، «چهار روزه که توی گرمسار مرغ کمیاب یا بهتره بگم نایاب شده. علت؟ برای مرغ فروشیها سقف قیمت گذاشتن و طبیعتاً برای مرغدار و مرغ فروش به صرفه نیست که وقتی قیمت ذرت و سویا نسبت به پارسال چند برابر شده، مرغ رو به قیمت تعزیراتی بفروشن.»، «وزیر صمت بالاخره به گرونشدن گوشت مرغ واکنش نشون داد. آیا وعده کاهش قیمت رو داد؟ نه. فقط گفت مسئولیت قیمتگذاری گوشت و مرغ با وزارت کشاورزیه و سیگنال دیگهای برای افزایش قیمت مرغ فرستاد. آقای رزمحسینی پس بهتر نیست ستاد تنظیم بازار رو تعطیل کنید که هر بار مجوز افزایش قیمت نده؟»، «مرغدار نمیتونه گرون کنه.کلی فشار روی مرغدار است.به خاطر قیمت و کمیابی دان، مرغدار قادر به جوجه ریختن و پرورش نیست و کمبود مرغ قیمت را مقداری افزایش داده که اونم مرغداری های دولتی و مصادرهای امکان جوجه ریختن دارند».
فروش توپ تاریخی بهعنوان ضایعات
خبر و عکس عجیبی که در شبکههای اجتماعی دست بهدست میچرخید درباره فروش یک توپ جنگی دوران صفوی به کارخانه ذوب آهن اصفهان بهعنوان ضایعات بود. با انتشار این خبر رئیس میراثفرهنگی لنجان اصفهان گفت: «با تماس مدیران کارخانه ذوبآهن متوجه شدیم یک توپ قدیمی در بین ضایعات ارسالی به این کارخانه برای بازیافت پیدا شده. این توپ جنگی متعلق به پادگانهای دوران صفوی بوده و بهمنظور مرمت و جانمایی در مقابل کاخ عالیقاپو به اصفهان منتقل شد.»
کاربران با شوخی و تعجب درباره این خبر و اتفاق مینوشتند: «توپ دوران صفوی رو بهعنوان ضایعاتی فرستاده بودن ذوب آهن اصفهان»، «یخچال کهنه، آهن پاره، توپ جنگی... خریداریم»، «یه سری ضایعات آهن فرستادن کارخونه ذوب آهن اصفهان، دیدن بین ضایعاتیها یه توپ قدیمی دوره صفوی هم هست که اومده بازیافت! یارو گنج رو کیلویی فروخته. آثار تاریخی رو فرستادن ذوب آهن»، «این توپ جنگی متعلق به پادگانهای دوران صفوی است. در آن دوران در ورودی دولتخانه صفوی یعنی کاخ عالیقاپو چند توپ نگهداری میشده. این توپ هم بهمنظور مرمت و جانمایی در مقابل کاخ عالیقاپو به اصفهان منتقل شد.»، «خدا میدونه چندتا از این جور چیزا تا حالا ذوب شده رفته.»، «ببینید تا حالا چندتا از این عتیقهها از بین رفته و هیچکسی متوجه نشده. حالا شانسی این یکی کشف شده.»، «وسط قراضههای کارخانه ذوبآهن دو شیء همشکل پیدا میکنن. چی بوده؟ دو تا توپ جنگی متعلق به دوران صفویه. میراث میاد جمعش میکنه که ببرن جلوی عالیقاپو نصبش کنن. شما فکر کن اگه دقت نمی کردن الان ذوب شده بودن.»، «گاهی وقتا شانس درخونه آدمو میزنه و آدم جای ضایعات میفروشتش به ذوبآهن. چه حرصی میخوره الان اونی که اینو فروخته»، «حدود ده سال پیش کارخونه فولاد غدیر یزد منفجر شد علت حادثه رو بعضی خبرگزاریها وجود مهمات جنگی در بین آهن قراضههای بازیافتی ذکرکردن؛ لوله توپ رو با مهمات توش فرستاده بودن تو کوره ذوب. زیبا نیست؟»

بدرود، نسل طلایی
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
ما روزنامهنگاران و خبرنگاران حوزه سینما و تئاتر تصویری متفاوت از ستارههای سینما، بازیگرها و کارگردانها داریم؛ تصویری که معمولاً با آنچه در ذهن مردم شکل گرفته متفاوت است. این روزها بازیگرها و سینماگران، به یمن وجود شبکههای اجتماعی، ارتباطی بیواسطه و کمتر متکی به رسانههای رسمی و تخصصی با مردم و دوستدارانشان دارند. در این شیوه ارتباطی آنها بیشتر روی نمایش وجوهی از شخصیت خود اهتمام دارند که برای دیگران جذاب و غبطه برانگیز به نظر برسد. آنها کوشش میکنند با موضعگیری درباره مسائل اجتماعی یا همراه شدن با موجهای جامعه خود را کنار مردم نشان بدهند، در بحرانها سوگوارند و در شادیها غرق در سرور. البته این قاعده برای همه صدق نمیکند اما اغلب چهرههای مشهور و محبوب بویژه در عرصه هنر این استراتژی را دنبال میکنند تا فالوئرهایشان را حفظ کنند.
اما تجربه اهالی رسانه از برخوردها و مصاحبهها با این چهرهها، اغلب ربطی به این سیما ندارد. برخوردهای سرد و گاهی زننده، بدقولی در پاسخگویی، بیانگیزگی، کم اطلاعی از حرفه خود و تحمل نکردن سؤالهای انتقادی، بیشترین خاطره آنانی است که سالهاست فعالیت رسانهای انجام میدهند. نقطه تبلور این تفرعن را معمولاً میشود در نشستهای خبری جشنواره فیلم فجر دید؛ جایی که تریبون در اختیار چهرههاست و آنها فرصت جلوهگری دارند. چند موضعگیری حرفهای، منصفانه و درست، چند واکنش بجا و دور از منفعتطلبی در این نشستها به خاطر دارید؟
در میان همین چهرههای شناخته شده، عدهای با اخلاق و حرفهای هستند که سلوک و رفتارشان نشان دهنده روندی است که اخلاق در جامعه ایرانی طی کرده است. هنرمندانی موسفید کرده که به اخلاق و جدی گرفتن حرفهشان شهرهاند. هر چه سینماگران و هنرمندان نسل امروز، متوقع و پرافادهاند و کمتر علاقهای به آموختن و تجربه کردن نشان میدهند، برای قرارشان اهمیت قائل نمیشوند و میتوانند ساعتها یک خبرنگار را سر کار بگذارند، نسل قدیمی محترمند و آدابدان. به وعدهشان پایبندند، احترام گفتوگوکننده را نگه میدارند. ادبیات و تسلطشان نسبت به موضوع و حوزه کاریشان نشاندهنده دانش و تجربهای است که در طول سالها به دست آمده و بیش از هرچیز باعث تواضع آنها شده است.
چنگیز جلیلوند که بتازگی از میانمان رفت یکی از بازماندگان این قافله کمشمار اما باارزش بود؛ هنرمندی تکرارنشدنی با صدایی خاص و کارنامهای رشک برانگیز. با رفتن او فقط هنر دوبله دچار نقصانی بزرگ نشد، جامعه مردی را از دست داد که عمرش را به پای هنر گذاشت و انبوهی خاطره برای مردم سرزمینش ساخت. منوچهر والیزاده، خسرو خسروشاهی، منوچهر اسماعیلی و جلال مقامی هم مانند جلیلوند، عمری را با احترام، عشق و اخلاق حرفهای سپری کردند. استمرار در حرفهای که فراز و فرود بسیاری دیده همتی سترگ میخواهد، آن هم در سرزمینی که بادهای مخالف برای رشد هنر وزیده است. امید که عمرشان طولانی باد. عمر نسلی که با رفتنشان نه تنها هنر این مملکت نحیفتر شده که آداب هنرمند زیستن، به فراموشی سپرده میشود.

فقه پویا درمکتب اهل بیت
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
امام حسن عسکری(ع) یازدهمین خورشید تابان هدایت در سپهر امامت از جایگاه ویژهای در تاریخ اسلام برخوردار بوده و یکی از چهرههای برجسته عصمت و طهارت از خاندان رسول خدا(ص) است که از جمیع فضائل و مکارم اخلاقی برخوردار بود. آن حضرت در شرایطی پا به عرصه وجود نهاد که جهان اسلام درآستانه عبور از دوران «امام حاضر» به عصر «امام غایب» بود. از اینرو برای ولادت امام حسن عسکری(ع) نقل قولهای متفاوتی در منابع تاریخی ذکرشده که حکایت ازغیرعادی بودن اوضاع و شرایط آن دوران دارد. آن حضرت(ع) بهدلیل حصر خانگی در محلهای نظامی به «عسکری» شهرت یافت و از ابتدای عمر تمامی مراحل زندگیاش دور از چشم جاسوسان عباسی نبود. امام حسن عسکری(ع) درکانون علم و سماحت رشد کرده و در مراتب مجد و عظمت همچون دندانههای شانه با پدرانش در یک سطح قرار داشت. وی حدود بیست سال همراه و ملازم پدرش امام هادی(ع) بود و درپی سعایت جاسوسان به دستور متوکل عباسی همراه پدر به اجبار به سامرا کوچ داده شده و تحت نظر دائمی قرار گرفت. باوجود این؛ آن حضرت توانست در حفظ شریعت و دورکردن امت از انحراف فعالیتهایی پنهانی را سامان دهد و با تقویت بنیه دینی عالمان دین آنان را جهت مقابله با تحریف گران و طعنه زنندگان به دین و شریعت حمایت کند. حاکمان عباسی در دوران امامت امام حسن عسکری(ع) باوجود ضعف براثر نفوذ و قدرت یافتن ترکان غزنوی در دستگاه خلافت، از دشمنی خود با جریان امامت نه تنها دست برنداشت بلکه برشدت آن افزودند، چرا که به تواتر شنیده بودند منجی موعود(ع) درخانه آن حضرت متولد خواهد شد. امام حسن عسکری(ع) اما باوجود دشمنی آنان و محدودیتها، نقش مرجعیت دینی و روحی مسلمانان را بخوبی ایفا نموده و ضمن برنامهریزی و زمینه چینی برای ورود مسلمانان به عصر غیبت به نیازهای اعتقادی واجتماعی جامعه نیز پاسخ داد.آن حضرت برای پاسخگویی به نیازهای جامعه به سؤالات آنان از طریق نامه اقدام مینمود که مجموعه آن پرسش و پاسخها راهگشای مسلمانان در حوزه تفسیرآیات قرآن، فقه و سایر امور جمعی و فردی مسلمانان در طول تاریخ محسوب میشود. در موردی یکی از پیروان آن حضرت سؤال میکند، در مسیر نهر آبی در یک روستا، آسیابی وجود دارد که مالک ده میخواهد مسیر آب را تغییرداده و به روستای دیگری ببرد که در این صورت آسیاب از فعالیت باز خواهد ماند آیا مالک این روستا و نهر میتواند این کار را انجام دهد؟ امام حسن عسکری(ع) در پاسخ به این پرسش با درنظر گرفتن مصلحت جمعی و ترجیح آن برمنافع فردی مرقوم میفرماید: «(مالک ده) باید که از خدا بپرهیزد و در این زمینه رفتاری نیکو داشته باشد و به برادرمؤمن خود ضرر نرساند....»

به نام تاریخ
4 آذر
دویستوپنجاهمین روز سال را هم با مرور کوتاهی بر زندگی و آثار چهرههای فرهنگی و هنری ایران و جهان بگذرانیم که امروز متولد شده یا درگذشتهاند. چهرههایی که با بعضی از آنها شاید کمتر آشنا باشید و اکنون فرصت خوبی است برای این آشنایی.
تولدها
کارلو کلودی: نویسنده ایتالیایی داستان پینوکیو سال 1826 در چنین روزی به دنیا آمد. کارلو کلودی در 20 سالگی و با نوشتن مقالهای برای یک انتشاراتی نویسندگی را آغاز کرد و پس از آن روزنامه نگار شد. چند سال بعد با به دست آوردن شهرت بهدلیل نوشتن مقالههای انتقادی برای نشریهها و روزنامههای مختلف، خودش نشریهای منتشر کرد که فکاهی بود. داستاننویسی و نمایشنامهنویسی را از 1850 آغاز کرد و از سال 1870 به ادبیات کودکان علاقه پیدا کرد و چند داستان فرانسوی مانند شنل قرمزی و زیبای خفته را به ایتالیایی ترجمه کرد. داستان پینوکیو برای اولین بار در سال 1881 در یک مجله کودکان ایتالیایی منتشر شد و آن زمان چندان مورد توجه قرار نگرفت اما پس از مرگ کلودی در سال 1890 قصههای پینوکیو به کتابهای درسی دانشآموزان ایتالیایی راه پیدا کرد و پارک بزرگی به نام پینوکیو و پر از مجسمههای چوبی این شخصیت ساخته شد و اکنون یکی از برترین آثار ادبیات کودکان است. پس از مرگ کلودی نوشتههایش توسط خانواده به کتابخانه مرکزی فلورانس اهدا شد.
فیلیپ مسینجر: نمایشنامه نویس انگلیسی سال 1583 در چنین روزی متولد شد. فیلیپ مسینجر بهدلیل روش تازهاش در نمایشنامهنویسی شهرت دارد و از او آثاری مانند «جهیزیه مصیبت بار»، «دوک میلان»، «پیشخدمت باشرافت»، «برده»، «راهی جدید برای پرداخت بدهکاری ها»، «دوک اعظم فلورانس»، «بازیگر رمی» و «قانون پیران» به جا مانده است. بسیاری او را در نوشتن دو نمایشنامه شکسپیر یعنی «دو نجیبزاده خویشاوند» و «هنری هشتم» دخیل میدانند. مسینجر سال 1640 درگذشت.
سالروز تولد دیل کارنگی نویسنده امریکایی، جرج کایسر نمایشنامهنویس آلمانی، بابک افشار آهنگساز و علی شادمان بازیگر هم امروز است.
درگذشتها
جبار باغچهبان: بنیانگذار نخستین کودکستان و مدرسه ناشنوایان و البته اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران، سال 1345 درگذشت. جبار باغچهبان متولد سال 1264 بود و پس از تأسیس کودکستان و مدرسه ناشنوایان در سال 1307 چاپ کتابهای کودک را با نقاشیهایی که خودش میکشید آغاز کرد. با آنکه آن زمان امکانات کافی برای چاپ این کتابها وجود نداشت. «بابا برفی» یکی از این کتاب هاست که شورای جهانی کتاب کودک آن را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد. از باغچه بان داستانها و آثاری مانند «الفبای آسان»، «خانم خزوک»، «گرگ و چوپان»، «بادکنک»، «درخت مروارید»، «عروسان کوه» و «کبوتر من» منتشر شده است.
دیه گو ریورا: نقاش و دیوارنگار مکزیکی سال 1957 درگذشت. دیه گو ریورا متولد سال 1886 بود و از 10 سالگی شروع به نقاشی کرد. پس از مهاجرت به اروپا در اسپانیا و پاریس تحصیلاتش را در زمینه هنر ادامه داد و یکی از دوستان پابلو پیکاسو شد. او پس از بازگشت به مکزیک و از سال 1923 شروع به دیوارنگاری بر ساختمانهای دولتی کرد و در دهه 30 در ساختمانهایی مانند راکفلر در نیویورک هم این کار را انجام داد. ریورا یکی از رهبران جنبش هنر مدرن و یکی از سه پایهگذار جنبش نقاشی دیواری در مکزیک است و با استفادهاش از سبکهای کوبیسم و اکسپرسیونیسم بهعنوان یکی از هنرمندان بزرگ قرن بیستم مطرح میشود.
فردی مرکوری: خواننده مشهور انگلیسی سال 1991 درگذشت. فردی مرکوری در سال 1946 به دنیا آمده بود و از کودکی به موسیقی علاقه داشت. در مدرسه یک گروه موسیقی تشکیل داد و آثار بعضی خوانندگان راکاند رول را بازخوانی کرد. اولین گروه موسیقی اش با نام «هکتیکس» با همراهی چند نفر از دوستانش شکل گرفت و پس از عضویت در یکی دو گروه دیگر در سال 1970 به گروه دیگری پیوست که فردی مرکوری نام آن را کوئین گذاشت. مرکوری یکی از مشهورترین خوانندگان و نوازندگان سبک راک است و ترانههای «حماسه کولی»، «ما قهرمانیم» و «ملکه قاتل» از مشهورترین آثار اوست. کنسرتهای او در جهان بسیار مشهور بود و در سال 2009 در یک نظرسنجی بهعنوان برترین خواننده راک همه دورانها انتحاب شد.
مصطفی مصباحزاده بنیانگذار روزنامه کیهان، عظیم جوانروح فیلمبردار و ملانی تورنتن خواننده انگلیسی هم در چنین روزی درگذشتند.

عکس نوشت
دوچرخه واقعی که کنار اثر جدید بنکسی هنرمند گرافیتیکار مشهور، قرار داشت و بهشکلی مکمل این اثر بود، ناپدید شده است.
این نقاشی دیواری که در شهر ناتینگهام انگلستان قرار دارد دخترکی را در حال بازی با یک لاستیک دوچرخه در کنار یک دوچرخه واقعی که فقط یک لاستیک داشت، نشان میداد و یکی از بازدیدکنندگان آن که یک معلم دبستان است روز گذشته متوجه ناپدید شدن این دوچرخه شد.
در زمان رونمایی اولیه از این اثر، برخی از شهروندان این شهر معتقد بودند این اثر اشارهای به کارخانه دوچرخهسازی مشهور این شهر است و اکنون میگویند سرقت این دوچرخه نهتنها بیاحترامی به هنرمند اثر بلکه بیاحترامی به تمام شهروندان شهر است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
وزیر ارشاد: آیتالله جعفری نقش مهمی در ارتقای فرهنگ و صیانت از فرهنگ غنی ایرانی اسلامی ایفا کرد
-
کتابی که خواننده را میخواند
-
شهروند مجـــازی
-
بدرود، نسل طلایی
-
فقه پویا درمکتب اهل بیت
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت

اخبارایران آنلاین