
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

عاملان و آمران ترور شهید فخریزاده مجازات شوند و تلاشهای علمی او را ادامه دهید
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی با تبریک و تسلیت شهادت و فقدان دانشمند برجسته و ممتاز هستهای و دفاعی جناب آقای محسن فخریزاده، بر مجازات قطعی عاملان و آمران این جنایت و همچنین لزوم پیگیری تلاش علمی و فنی این شهید تأکید کردند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
دانشمند برجسته و ممتاز هستهای و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخریزاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوتپیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کمنظیر جان عزیز و گرانبها را بهخاطر تلاش های علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همه دستاندرکاران باید به جِد در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه بخش هایی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعه علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای / ۸ آذر ۱۳۹۹
بسمالله الرحمن الرحیم
دانشمند برجسته و ممتاز هستهای و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخریزاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوتپیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کمنظیر جان عزیز و گرانبها را بهخاطر تلاش های علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همه دستاندرکاران باید به جِد در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه بخش هایی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعه علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای / ۸ آذر ۱۳۹۹

پاسخ بموقع
روحانی : ملت ایران و مسئولین کشور شجاعتر و غیور تر از آن هستند که این اقدام جنایتکارانه را بی پاسخ بگذارند و مسئولین مربوطه به موقع مناسب پاسخ این جنایت را خواهند داد
در نامه روانچی به دبیرکل سازمان ملل و رئیس شورای امنیت مطرح شد؛ اخطار ایران به امریکا و رژیم صهیونیستی
2 و 3

مولوی و آنهمه خاطره و گفتوگو
محسن بوالحسنی
خبرنگار
سال 1347 وقتی پری صابری تازه از فرانسه برگشته بود مدیر فوق برنامه دانشکده هنرهای زیبا شد و تصمیم گرفت جایی برای اجرای نمایش در آن دانشکده دست و پا کند که پاتوقی فرهنگی برای دانشجویان باشد و قلبی تپنده برای تئاتر ایران. آنطور که خود او روایت میکند تالار دانشکده هنرهای زیبا و تالار فردوسی دو تالاری بود که امکان اجرای تئاتر در آنها وجود داشت اما دانشجویان و استادان تئاتری مجبور بودند بین این دو تالار مدام در رفت و آمد باشند تا اینکه صابری تصمیم میگیرد برای تأسیس یک تالار اختصاصی با رئیس دانشگاه تهران صحبت کند؛ بعد از صحبتهای اولیه صابری انبار تقریباً متروکهای را پیدا میکند که طبقه زیرین رستوران دانشجوها قرار داشت؛ انباری که به تئاتر مولوی یکی از تالارهای مهم تئاتر تهران تبدیل شد، سالنی که از همان روز تأسیس، یعنی از 5 آذر 1351 تا امروز، توجه ویژهاش به دانشجویان و آثار تازه و نوگرایی است که در دل همین فضاهای آموزشی ساخته و پرداخته و روی صحنه میروند. طی سالها فعالیت، این تالار میزبان چهرههای صاحب نامی مثل حمید سمندریان، پری صابری، علی رفیعی، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، اصغر فرهادی، محمد رحمانیان و... بوده که بسیاری از جوانترهای آن روزگار اولین تئاتر حرفهایشان را در همین تالار روی صحنه بردهاند.
حیف از گفتوگوهای دیروزی
اجرای افتتاحیه این تالار به عهده حمید سمندریان بود و نمایش «ملاقات با بانوی سالخورده»؛ نمایشی که دانشجویان بسیاری مشتاقانه گوشهگوشه سالن را به اشتیاق تماشای آن پر کردند.
یکی از این دانشجویان قطبالدین صادقی بود که امروز از چهرههای مطرح تئاتر و سینماست. او در گفتوگو با «ایران» درباره تالار مولوی و افتتاحش میگوید: «تالار مولوی ابتکار خانم صابری بود و من هم مثل بسیاری دیگر از دانشجویان آن روزگار به محض ثبت نام در دفتر فوق برنامههای دانشگاه آنجا را مأمن خود کردیم. یادم میآید که این تالار آن زمان بالای رستوران دانشجویان بود و با این که سقف کوتاهی داشت ،اما با تلاش بسیار بالاخره به یک جای ثابت برای نمایش آثار دانشجویی تبدیل شد و چهرههای جوان و خلاقی آنجا آثار اولیه خود را روی صحنه بردند و دقیقاً از همین صحنه بود که بسیاری به تئاتر ایران معرفی شدند.» صادقی خاطره اولین تجربه خود را از اجرا در مولوی هم اینطور تعریف میکند: «من بعد از انقلاب در مولوی روی صحنه رفتم و خیلیهای دیگر هم مثل من شاید فرزند همین صحنه باشند.» این کارگردان و مدرس دانشگاه نقبی هم به روزگار امروز تئاتر میزند و میگوید: «وقتی صحبت از دوران اوج و شکوه میکنیم و این روزهای تلخ را هم میبینیم واقعاً غم بزرگی به دل هر اهل هنری مینشیند؛ حیف از آن همه ذخیره فرهنگی و حیف که آن همه تصویر و حرف و مکانهای فرهنگی که نماد زندگی مدنی و اجتماعی ما مردم بود به این روز افتاده است و این تعطیلیهای کمرشکن. روزگاری دانشگاهیان با مدیوم تئاتر با هم حرف میزدند و امروز اما شهر فقط شده محل عبور ماشینها و... به نوعی زندگی فرهنگی مردم تعطیل شده و نشان مدنیت و تمدن را دیگر نمیتوانیم در شهر ببینیم؛ انگار به شکل بدوی زندگی برگشتهایم که این واقعاً حسرتبار و تأسفبار است.»
محلی برای خلق و خلاقیت دانشجویی
تاجبخش فنائیان کارگردان و بازیگر تئاتر و یکی از مدیران اسبق تالار مولوی، درباره اهمیت این تالار و نقش آن در پرورش چهرههای مطرح تئاتر به «ایران» میگوید: «از ابتدای عملی شدن ابتکار تأسیس تالار مولوی توسط خانم پری صابری این تالار بستری شد تا دانشجویانی که ایدهها و استعدادهای درخشانی در تئاتر بودند فضایی مناسب برای ارائه کار داشته باشند. همین مسأله باعث شد تا چهرههای بسیاری که امروز در حوزه تئاتر و سینما سرشناس هستند همگی از دل این تالار به جامعه هنری معرفی شوند.» فنائیان با تأکید بر ماهیت ذاتی این تالار که از ابتدا بر پایه کار دانشجویی آغاز به کار کرده بود میگوید: «همانطور که گفتم حضور دانشجویان و کارهایشان به این تالار رنگ و بوی خاصی میداد و این رنگ و بو اصولاً رنگ و بویی نو و با طراوت بود که متأسفانه طی سالیان اخیر از این ماهیت ذاتی و اساسی خود فاصله گرفته است و آن پویایی و رنگ و طراوت سابق را ندارد.» فنائیان امیدوار است که این تالار قدیمی که چندین دهه از عمر خود را پشت سر میگذارد و با زحمت و دغدغهمندی بسیاری از هنرمندان به این جا و جایگاه رسیده دوباره به اوج دوران خود برگردد و مأمن مناسبی برای تجربههای دانشجویی باشد. این کارگردان و مدیر اسبق تالار مولوی به «ایران» میگوید: «شاید بسیاری ندانند که چهرههای سرشناس امروزی مثل اصغر فرهادی، مهران مدیری و دیگران اولین آثار نمایشیشان را در این تالار روی صحنه بردند و حالا بسیاریشان خود به استادانی تبدیل شدهاند که در رشتههای مختلف تئاتر صاحبنظر هستند و این نشان میدهد که چنین تالاری همچنان باید محلی برای خلق و خلاقیتهای دانشجویی باشد و همان مسیر را طی کند.» تالار مولوی سال ۱۳۵۹ و همزمان با انقلاب فرهنگی سه سال تعطیل شد و بعد از بازگشایی و از سال ۱۳۶۴ اداره آن به جهاد دانشگاهی واحد تهران محول شد و سال ۱۳۸۲ فرصتی شد تا در زمان بازسازی و تعمیرات چهار ماهه یک تالار دیگر هم بهنام «سالن کوچک» به آن اضافه شود و در نهایت سال ۱۳۸۹ این تالار باز از مدیریت جهاد دانشگاهی خارج شد و مجدداً زیر نظر اداره کل امورفرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران قرار گرفت. تالار مولوی از ابتدا تا امروز مدیران مختلفی از جمله پری صابری، علیرضا سمیع آذر، علی نوروزطلب، تاجبخش فنائیان، سعید کشن فلاح، محمد مختاری، مهدی مکاری و امیر حسین حریری داشته است.

محدودیتها علیه شتاب کرونا
- 87 شهر از وضعیت قرمز خارج شدند
- میزان رعایت پروتکلهای بهداشتی به بالای 90 درصد رسیده است
- روند بیماری در 145 شهر و شهرستان قرمز، کاهش یافت
- آمار فوتیهای کرونا بعد از یکماه به زیر 400 نفر برگشت
-تعداد بستریها و ورودی بیمارستانها کمتر شد
- رئیس جمهوری : ایجاد محدودیت راهکار اصلی مقابله با کرونا نیست، همه باید پروتکلهای بهداشتی را به صورت کامل رعایت کنیم
-سخنگوی ستاد مقابله با کرونا : همراه داشتن کارت ملی برای دریافت خدمات الزامی است
گروه اجتماعی : رئیسجمهوری ضمن قدردانی از مردم برای همراهی در اجرای محدودیتهای کرونایی در هفته اخیر گفت: البته ما بخوبی میدانیم که محدودیت راهکار اصلی نیست، محدودیت یک علامت و یک هشدار بزرگ است و پشت سر آن باید اقدامات زیادی انجام گیرد تا ما به هدف برسیم.
حسن روحانی در ستاد ملی مقابله با کرونا، افزود: تقریباً از اوایل آبان یعنی از یک ماه پیش، این محدودیتها ابتدا در ۴۳ شهرستان سپس در ۴۶ شهرستان آغاز شد که الحمدلله نتایج این محدودیتها در آمار امروز نمایان بود که بسیار تأثیرگذار و مؤثر بوده است. همچنین از اول آذر در ۱۵۰ شهری که در آنها اعمال محدودیت شدید صورت گرفت در آن شهرها هم ما علائم مثبت را بعد از یک هفته مشاهده میکنیم و امیدواریم تا پایان هفته جاری شاهد تحولات مثبت بیشتری باشیم. وی عنوان کرد: علاقه ما این است که با همکاری مردم مخصوصاً در این هفته شهرهای قرمز به شرایط نارنجی یا شرایط زرد برگردند تا هم مردم بتوانند فعالیت اقتصادی داشته باشند و هم ما بتوانیم این بیماری را بخوبی کنترل کنیم.
روحانی تأکید کرد: راه حل اصلی برای مبارزه با این بیماری، تغییر رفتار اجتماعی مردم است و هیچ راه دیگر غیر از این وجود ندارد؛ مردم باید سبک زندگی را تغییر دهند، فاصله اجتماعی را مراعات کنند و از حضور در تجمعات جزء برای ضرورتها بپرهیزند تا بتوانیم به نقاط مطلوب برسیم.
رئیسجمهوری آموزشها به مردم را ناکافی دانست و افزود: هنوز با گذشت مدتها، طرف میگوید کرونا ندارم، فقط کمی عضلاتم درد میکند یا کمی بیحالم و سرفه میکنم. این نشان میدهد که هنوز آموزشهای ما دقیق نیست و توضیحات ملموس داده نشده است که این علائم را براحتی دریافت کنند.
روحانی بار دیگر تأکید کرد: مردم در چنین شرایطی حتی با ابتلا به سرماخوردگی فرض را بر ابتلا به کرونا بگذارند و با مراقبتهای لازم و مراجعه به پزشک خود را قرنطینه کنند.
رئیسجمهوری گفت: متخصصان بویژه در هفتههای اخیر بر این نکته تأکید کردند که فضای بسته یکی از عوامل مهم همهگیری کروناست.
روحانی افزود: در فصل سرد زمستان و فضای بسته و در اجتماع میهمانیها اگر تهویهای وجود نداشته باشد و افراد در مدت طولانی با یکدیگر صحبت کنند، اگر یک نفر مبتلا حضور داشته باشد حتی اگر سرفه و عطسه نکند و فقط حرف بزند، میتواند مشکل ایجاد کند.
رئیسجمهوری گفت: به همین علت است در شهرهایی که در مناطق قرمز هستند اجتماع بیش از ۱۵ نفر را ممنوع کردهایم، چنانچه حتی در ستاد ملی مقابله با کرونا بخشی در این سالن حضور دارند و شماری در سالن دیگر تا شیوهنامههای بهداشتی را رعایت کنیم.
رئیسجمهوری با تأکید بر برخورد قاطع با متخلفان تا پایان یافتن بیماری کرونا گفت: برخورد قاطع با متخلفان یکی از اصولی است که همیشه باید تا پایان این بیماری ادامه دهیم و این تنها به ۱۵ روز خلاصه نمیشود.
رئیسجمهوری تصریح کرد: باید یک برخورد قاطع براساس مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا شامل جریمه و غیر جریمه داشته باشیم.
روحانی گفت: مصوبه دیگری داشتیم برای خدمت دادن به افرادی که کارت ملی همراهشان نیست و شماره شناسه ملیشان برای ما مشخص نیست، بنابراین در هفتههای اخیر با جدیت بیشتری، نیروی انتظامی، بسیج، سایر ضابطان و از سوی اتحادیهها و کسانی که حق نظارت دارند مانند تعزیرات همه فعال شدند.
رئیسجمهوری افزود: این فعالیت باید همچنان تا پایان کار ادامه داشته باشد.
روحانی گفت: دولت نسبت به گروههای آسیبپذیر در حد توان خودش از طریق تسهیلات یا ارقامی که بهصورت بلاعوض در اختیار مردم قرار میگیرد، کمک کرده و کمک خواهد کرد.
رئیسجمهوری افزود: همچنین کمک به گروههای آسیبپذیر از لحاظ بهداشتی صورت میگیرد و به کسانی که سن بالا و بیماریهای زمینهای دارند هم یاری خواهد شد.
روحانی گفت: در مطالعات به ما اینچنین گفته میشود که در کشورهایی که شرایط بهتری دارند، ناشی از انضباط خوب مردم برای اجرای دستورالعملهای بهداشتی، پایش گستردهای که در آن کشورها انجام میشود، همراه با تستهای بسیار وسیع، محدودیتهای بسیار شدید و برخورد شدید با افراد متخلف است.
رئیسجمهوری افزود: راهی جز این نداریم که دستورالعملهای بهداشتی را اجرا کنیم و مراقبتها را بالا ببریم.
روحانی گفت: دورههای دوهفتهای تحت عنوان قرمز، نارنجی و زرد تمام شود، باز هم ماسک، فاصله اجتماعی و الکترونیکی کردن خدمات دولتی در حد امکان الزامی و ضروری است و نظارت شدید بر دستورالعملها در این شرایط هم ادامه پیدا میکند.
رئیسجمهوری افزود: یک تقسیم کاری هم باید بین مسئولان مختلف انجام گیرد و هم دولت، هم خیرین، هم بسیج و هم سایر نهادهای عمومی این کار را انجام دهند تا در محلات این موضوع بهصورت فعال انجام شود.
روحانی گفت: مردم عزیز و بزرگوار ما بدانند دو هفتهها ممکن است تمام شود، اما اصل تردد باید حداقل باشد و تجمع نباید باشد.
همراه داشتن کارت ملی برای دریافت خدمات الزامی است
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: هموطنان برای دریافت خدمت از هر دستگاه اجرایی و ادارات باید کارت ملی همراه داشته باشند.
بهگزارش خبرگزاری صداوسیما، دکتر رئیسی پس از جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا که با حضور آقای روحانی رئیسجمهوری برگزار شد، درخصوص مصوبات امروز ستاد، تأکید کرد: همراه داشتن کارت ملی برای دریافت هرگونه خدمات، برای حفظ سلامتی هموطنان است.
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا افزود: سامانهای طراحی شده است که نتایج همه آزمایشهای مثبت در این سامانه گردآوری میشود و با کمک این سامانه توانستهایم از سفر هزار و 748 نفر که قصد سوار شدن به هواپیما، قطار یا اتوبوس داشتند، جلوگیری کنیم.
رئیسی گفت: در این هفته همه ادارات دولتی تعطیل هستند مگر اینکه بالاترین مقام مسئول آن اداره الزام داشته باشد که بعضی افراد حضور یابند، همچنین همه مردم برای گرفتن خدمت از ادارات دولتی باید کارت ملی همراه داشته باشند تا اگر در آزمایشگاهی آزمایش آنها مثبت شده باشد با کدملی مشخص شود.
با اعمال محدودیتها آمار کرونا در شهرهای قرمز رو به کاهش گذاشت
دکتر رئیسی همچنین از کاهش آمارهای کرونا در شهرهای قرمز با اجرای طرح محدودیتهای کرونایی خبر داد.
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: با توجه به اعمال محدودیتها از 160 شهر و شهرستان قرمز اکنون در 145 شهر و شهرستان روند بیماری رو به کاهش است.
وی افزود: فقط در 15 شهر و شهرستان شرایط قرمز تغییری نکرده است اما امیدواریم در این هفته شاهد کاهش آمارها در این شهرها باشیم.
وی گفت: تا پایان این ماه میزان آزمایشهای کرونا را به 120 هزار آزمایش در روز خواهیم رساند و با توجه به سرد شدن هوا و بسته شدن پنجرهها مردم باید بسیار مراقب باشند و از هرگونه تجمع و حضور در میهمانیها پرهیز کنند.
- میزان رعایت پروتکلهای بهداشتی به بالای 90 درصد رسیده است
- روند بیماری در 145 شهر و شهرستان قرمز، کاهش یافت
- آمار فوتیهای کرونا بعد از یکماه به زیر 400 نفر برگشت
-تعداد بستریها و ورودی بیمارستانها کمتر شد
- رئیس جمهوری : ایجاد محدودیت راهکار اصلی مقابله با کرونا نیست، همه باید پروتکلهای بهداشتی را به صورت کامل رعایت کنیم
-سخنگوی ستاد مقابله با کرونا : همراه داشتن کارت ملی برای دریافت خدمات الزامی است
گروه اجتماعی : رئیسجمهوری ضمن قدردانی از مردم برای همراهی در اجرای محدودیتهای کرونایی در هفته اخیر گفت: البته ما بخوبی میدانیم که محدودیت راهکار اصلی نیست، محدودیت یک علامت و یک هشدار بزرگ است و پشت سر آن باید اقدامات زیادی انجام گیرد تا ما به هدف برسیم.
حسن روحانی در ستاد ملی مقابله با کرونا، افزود: تقریباً از اوایل آبان یعنی از یک ماه پیش، این محدودیتها ابتدا در ۴۳ شهرستان سپس در ۴۶ شهرستان آغاز شد که الحمدلله نتایج این محدودیتها در آمار امروز نمایان بود که بسیار تأثیرگذار و مؤثر بوده است. همچنین از اول آذر در ۱۵۰ شهری که در آنها اعمال محدودیت شدید صورت گرفت در آن شهرها هم ما علائم مثبت را بعد از یک هفته مشاهده میکنیم و امیدواریم تا پایان هفته جاری شاهد تحولات مثبت بیشتری باشیم. وی عنوان کرد: علاقه ما این است که با همکاری مردم مخصوصاً در این هفته شهرهای قرمز به شرایط نارنجی یا شرایط زرد برگردند تا هم مردم بتوانند فعالیت اقتصادی داشته باشند و هم ما بتوانیم این بیماری را بخوبی کنترل کنیم.
روحانی تأکید کرد: راه حل اصلی برای مبارزه با این بیماری، تغییر رفتار اجتماعی مردم است و هیچ راه دیگر غیر از این وجود ندارد؛ مردم باید سبک زندگی را تغییر دهند، فاصله اجتماعی را مراعات کنند و از حضور در تجمعات جزء برای ضرورتها بپرهیزند تا بتوانیم به نقاط مطلوب برسیم.
رئیسجمهوری آموزشها به مردم را ناکافی دانست و افزود: هنوز با گذشت مدتها، طرف میگوید کرونا ندارم، فقط کمی عضلاتم درد میکند یا کمی بیحالم و سرفه میکنم. این نشان میدهد که هنوز آموزشهای ما دقیق نیست و توضیحات ملموس داده نشده است که این علائم را براحتی دریافت کنند.
روحانی بار دیگر تأکید کرد: مردم در چنین شرایطی حتی با ابتلا به سرماخوردگی فرض را بر ابتلا به کرونا بگذارند و با مراقبتهای لازم و مراجعه به پزشک خود را قرنطینه کنند.
رئیسجمهوری گفت: متخصصان بویژه در هفتههای اخیر بر این نکته تأکید کردند که فضای بسته یکی از عوامل مهم همهگیری کروناست.
روحانی افزود: در فصل سرد زمستان و فضای بسته و در اجتماع میهمانیها اگر تهویهای وجود نداشته باشد و افراد در مدت طولانی با یکدیگر صحبت کنند، اگر یک نفر مبتلا حضور داشته باشد حتی اگر سرفه و عطسه نکند و فقط حرف بزند، میتواند مشکل ایجاد کند.
رئیسجمهوری گفت: به همین علت است در شهرهایی که در مناطق قرمز هستند اجتماع بیش از ۱۵ نفر را ممنوع کردهایم، چنانچه حتی در ستاد ملی مقابله با کرونا بخشی در این سالن حضور دارند و شماری در سالن دیگر تا شیوهنامههای بهداشتی را رعایت کنیم.
رئیسجمهوری با تأکید بر برخورد قاطع با متخلفان تا پایان یافتن بیماری کرونا گفت: برخورد قاطع با متخلفان یکی از اصولی است که همیشه باید تا پایان این بیماری ادامه دهیم و این تنها به ۱۵ روز خلاصه نمیشود.
رئیسجمهوری تصریح کرد: باید یک برخورد قاطع براساس مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا شامل جریمه و غیر جریمه داشته باشیم.
روحانی گفت: مصوبه دیگری داشتیم برای خدمت دادن به افرادی که کارت ملی همراهشان نیست و شماره شناسه ملیشان برای ما مشخص نیست، بنابراین در هفتههای اخیر با جدیت بیشتری، نیروی انتظامی، بسیج، سایر ضابطان و از سوی اتحادیهها و کسانی که حق نظارت دارند مانند تعزیرات همه فعال شدند.
رئیسجمهوری افزود: این فعالیت باید همچنان تا پایان کار ادامه داشته باشد.
روحانی گفت: دولت نسبت به گروههای آسیبپذیر در حد توان خودش از طریق تسهیلات یا ارقامی که بهصورت بلاعوض در اختیار مردم قرار میگیرد، کمک کرده و کمک خواهد کرد.
رئیسجمهوری افزود: همچنین کمک به گروههای آسیبپذیر از لحاظ بهداشتی صورت میگیرد و به کسانی که سن بالا و بیماریهای زمینهای دارند هم یاری خواهد شد.
روحانی گفت: در مطالعات به ما اینچنین گفته میشود که در کشورهایی که شرایط بهتری دارند، ناشی از انضباط خوب مردم برای اجرای دستورالعملهای بهداشتی، پایش گستردهای که در آن کشورها انجام میشود، همراه با تستهای بسیار وسیع، محدودیتهای بسیار شدید و برخورد شدید با افراد متخلف است.
رئیسجمهوری افزود: راهی جز این نداریم که دستورالعملهای بهداشتی را اجرا کنیم و مراقبتها را بالا ببریم.
روحانی گفت: دورههای دوهفتهای تحت عنوان قرمز، نارنجی و زرد تمام شود، باز هم ماسک، فاصله اجتماعی و الکترونیکی کردن خدمات دولتی در حد امکان الزامی و ضروری است و نظارت شدید بر دستورالعملها در این شرایط هم ادامه پیدا میکند.
رئیسجمهوری افزود: یک تقسیم کاری هم باید بین مسئولان مختلف انجام گیرد و هم دولت، هم خیرین، هم بسیج و هم سایر نهادهای عمومی این کار را انجام دهند تا در محلات این موضوع بهصورت فعال انجام شود.
روحانی گفت: مردم عزیز و بزرگوار ما بدانند دو هفتهها ممکن است تمام شود، اما اصل تردد باید حداقل باشد و تجمع نباید باشد.
همراه داشتن کارت ملی برای دریافت خدمات الزامی است
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: هموطنان برای دریافت خدمت از هر دستگاه اجرایی و ادارات باید کارت ملی همراه داشته باشند.
بهگزارش خبرگزاری صداوسیما، دکتر رئیسی پس از جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا که با حضور آقای روحانی رئیسجمهوری برگزار شد، درخصوص مصوبات امروز ستاد، تأکید کرد: همراه داشتن کارت ملی برای دریافت هرگونه خدمات، برای حفظ سلامتی هموطنان است.
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا افزود: سامانهای طراحی شده است که نتایج همه آزمایشهای مثبت در این سامانه گردآوری میشود و با کمک این سامانه توانستهایم از سفر هزار و 748 نفر که قصد سوار شدن به هواپیما، قطار یا اتوبوس داشتند، جلوگیری کنیم.
رئیسی گفت: در این هفته همه ادارات دولتی تعطیل هستند مگر اینکه بالاترین مقام مسئول آن اداره الزام داشته باشد که بعضی افراد حضور یابند، همچنین همه مردم برای گرفتن خدمت از ادارات دولتی باید کارت ملی همراه داشته باشند تا اگر در آزمایشگاهی آزمایش آنها مثبت شده باشد با کدملی مشخص شود.
با اعمال محدودیتها آمار کرونا در شهرهای قرمز رو به کاهش گذاشت
دکتر رئیسی همچنین از کاهش آمارهای کرونا در شهرهای قرمز با اجرای طرح محدودیتهای کرونایی خبر داد.
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: با توجه به اعمال محدودیتها از 160 شهر و شهرستان قرمز اکنون در 145 شهر و شهرستان روند بیماری رو به کاهش است.
وی افزود: فقط در 15 شهر و شهرستان شرایط قرمز تغییری نکرده است اما امیدواریم در این هفته شاهد کاهش آمارها در این شهرها باشیم.
وی گفت: تا پایان این ماه میزان آزمایشهای کرونا را به 120 هزار آزمایش در روز خواهیم رساند و با توجه به سرد شدن هوا و بسته شدن پنجرهها مردم باید بسیار مراقب باشند و از هرگونه تجمع و حضور در میهمانیها پرهیز کنند.

صف خالی زایمانهای تقویمی
فریبا خان احمدی
خبرنگار
در روزهایی که کرونا همچنان جان میگیرد اما امروز برای برخی مادران که در هفتههای آخر بارداری هستند، روز خاصی است. 9/9/99 تاریخ به اصطلاح لاکچری که بازار تاریخهای تولد تقویمی را حسابی این روزها داغ کرده است. به گونهای که با وجود توصیههای مکرر پزشکان گاهی مادران جان فرزندانشان را با این عدد و رقمها معامله میکنند. آنها بیآنکه توجهی به شیوع اپیدمی کرونا نشان دهند، حاضرند پشت اتاقهای عمل صف بکشند تا فرزندشان را در یک تاریخ رند به دنیا بیاورند و به قول خودشان تاریخ تولدش شیک و لاکچری باشد. اگرچه طبق روال هر سال تب تاریخ تولد لاکچری فروکش نکرده اما آنطور که رؤسای بیمارستانهای خصوصی میگویند؛ امروز تعداد محدودی زایمان در بیمارستانها انجام میشود و با وجود درخواستهای زیاد انجام زایمان در تاریخ 9 آذر باید بهدلیل شیوع کووید19 و رعایت دقیق اندیکاسیونهای زایمان حساب و کتاب شدهتر از قبل عمل کنند.
افزایش انجام تولدهای تقویمی به روش سزارین در چند سال گذشته موجب شد امسال معاونت درمان وزارت بهداشت در ابلاغی به معاونان درمان دانشگاههای علوم پزشکی کشور خواستار بررسی عملکرد بیمارستانها و پزشکان در سزارینهای تقویمی 9/9/99 شود. قاسم جان بابایی از اول آذر ماه اعلام کرده است؛ با بیمارستانها و پزشکان دارای سابقه آمار بالای سزارین مدیریت نشده برخورد خواهد شد. همچنین پیرو اصرار برخی خانوادهها برای تولدهای تقویمی و با نزدیک شدن به تاریخ رند 9/9/99 سیفالله ابوترابی سخنگوی سازمان ثبت احوال در تشریح ثبت تاریخ تولد در روز ۹۹.۹.۹ گفت: سازمان ثبت احوال کشور محدودیتی برای ثبت این وقایع ندارد، لذا اگر فردی در تاریخ پنجم یا ششم آذر به دنیا بیاید میتواند به سازمان ثبت احوال کشور مراجعه کند و با تاریخ صدور ۹۹.۹.۹ شناسنامه دریافت کند.
در همین حال از هفتههای گذشته و بهدنبال داغ شدن تاریخ تولد لاکچری در روز 9 آذرماه 99، دریافت قیمتهای نجومی و مبالغ 130 تا 300 میلیونی برای انجام زایمانهای لاکچری از سوی برخی بیمارستانها موجی از واکنشها را میان کاربران فضای مجازی در پی داشت. این در حالی است که طبق تعرفه اعلامی وزارت بهداشت هزینه سزارین در بخش خصوصی 8 میلیون و زایمان طبیعی نیز 6و نیم میلیون تومان است.در همین زمینه دکتر علی فتاح معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی کشور در گفتوگو با «ایران» عنوان میکند که چنانچه هر پزشک و بیمارستانی برای انجام زایمان تقویمی یک ریال هزینه اضافی دریافت کرده به ما اعلام کنند ما برخورد میکنیم. همه جراحان در هر تاریخی زایمان را انجام دهند همان «کا» را میگیرند.
کرونا آمار مراجعه برای انجام زایمان تقویمی را کاهش داد
رئیس سابق بیمارستان بهمن تهران؛ راهکار و اطلاعرسانی سازمان ثبت احوال مبنی بر امکان صدور شناسنامه متولدین ۱۵روز اول آذر به تاریخ رُند 9/9/99 را در کاهش آمار مراجعه برای انجام سزارین در این تاریخ بسیار مؤثر میداند و به «ایران» میگوید:برای اینکه فشار رند کردن تاریخ زایمان از سر بیمارستانهای خصوصی برداشته شود، بخش خصوصی به متخصصهای زنان و زایمان اعلام کرده مطابق بخشنامه وزارت بهداشت عمل کنند. دکتر محسن محور در ادامه از کاهش بار مراجعه برای انجام سزارین در تاریخ رند به بخش خصوصی خبر میدهد و میافزاید: امسال بهدلیل کرونا شرایط نسبت به سال پیش فرق کرده است و آن ازدحام و شلوغی که هر سال در تاریخهای مشخصی زایشگاههای مراکز درمان شلوغ میشدند خبری نیست.
بهگفته او؛ با وجود بخشنامههای سازمان ثبت احوال و وزارت بهداشت و بحران کرونا کماکان برخی پزشکان بهدلیل تبلیغات گستردهای که درفضای مجازی دارند بیمارانشان را به انجام سزارین در تاریخ خاص تشویق میکنند. مسلماً بهدلیل تبلیغات گسترده برخی از پزشکان امروز یعنی نهم آذرماه یکی از بیمارستانهای بخش خصوصی شمال شهر در تهران روز شلوغی را پشت سر خواهد گذاشت.
بنا به گفته متخصصان زنان و زایمان سزارینهای خارج از زمان مناسب میتواند منجر به بستری شدن نوزاد در NICU و عوارض جدی دیگری مانند زردی برای او شود. دکتر کوروش شمیمی رئیس بیمارستان تهران نیز تأکید میکند تولد نوزاد قبل از ۳۹ هفته کامل عوارض زیادی برای جنین و مادر دارد اما گاهی بسته به شرایط مادر و جنین میتوان زمان سزارین را یک هفته تا 12 روز تغییر داد و اینکه بگوییم در این فاصله زایمان زودرس یا دیررس انجام میشود منطقی و علمی نیست.
دکتر شمیمی که رئیس انجمن بیمارستانهای خصوصی هم است در ادامه از جنجال رسانهها مبنی بر دریافت 300 میلیون تومان برای انجام سزارین در تاریخ نهم آذرماه گلایه کرده و به «ایران» میگوید: این ادعادها بیمعنی و بیپایه و اساس است و حیثیت جامعه پزشکی را از بین میبرد اینکه مردم فکر میکنند اگر بچه 9/9/99 بیاید تاج سرشان میگذارند بهدلیل چشم و هم چشمی و رقابت روانی بین خانوادهها است و پزشک تقصیری ندارد. با این حال امسال نسبت به سال گذشته ازدحام و شلوغی نیست و من از سازمان ثبت احوال تشکر میکنم که به این غائله خاتمه داد.
بهگفته دکتر شمیمی؛ امسال بهدلیل بیماری کووید19 مردم از مراجعه بیوقت به مرکز درمانی ترس و واهمه دارند. علاوه بر این پزشکان فشار انجام زایمان را برای نهم آذر نپذیرفتهاند و از همه مهمتر امسال زایمانها با رعایت اصول مراقبت کووید19 انجام میشود. یعنی زائوها باید قبل از آنکه اتاق عمل بروند تست کووید داشته باشند. بنابراین ترافیک بیماران برای زایمان امروز بسیار کم شده است.
قبل از اتاق عمل اندیکاسیون سزارین بیمار بررسی میشود
دکتر فرهاد مهدوی مدیر بیمارستان پارسیان هم به «ایران» میگوید: معاونت درمان وزارت بهداشت از چند وقت پیش مکاتبات زیادی با بیمارستانها درباره زایمانهای مناسبتی داشته است.علاوه بر این امکان صدور شناسنامه متولدین 15 روز اول آذر به تاریخ رند 9/9/99 نیز بسیار کمککننده بود. خانوادهها اطمینان خاطر پیدا کردند. با این حال ممکن است برخی پزشکان در بیمارستانهای معروف پایتخت علیرغم تذکرات زایمانهای مناسبتی را تبلیغ کنند. دکتر مهدوی به این نکته هم اشاره میکند که در نامه معاونت درمان به رعایت تمام اندیکاسیونهای سزارین در افراد واجد شرایط سزارین در تاریخ 9/9/99 تأکید شده است و اگر بدون اندیکاسیون زایمان انجام شده باشد همه مسئولان بیمارستان باید پاسخگو باشند.
مدیر بیمارستان تهران میگوید: از روز اول آذر ماه تا کنون 30 مورد زایمان در این بیمارستان انجام شده بهطور متوسط روزانه 7 الی 8 مورد زایمان داشتیم و 9 آذر نیز همین روند ادامه دارد.
عضو هیأت مدیره بیمارستان عرفان سعادت آباد نیز معتقد است اصرار به انجام زایمانهای مناسبتی از سوی خانوادهها به مسأله فرهنگی بدل شده و نوعی تعصب بیمورد شکل گرفته است. به همین خاطر وزارت بهداشت از مرداد ماه به بیمارستانهای بخش خصوصی نامه زده و هشدارها و تذکراتی داده است.
دکتر وحید پورفرزیانی با بیان اینکه در روزهای عادی سال بهطور معمول روزانه بین 12 تا 15 مورد زایمان در بیمارستان عرفان انجام میشود به «ایران» میگوید: کمترین میزان زایمان در این بیمارستان روزانه به 6 مورد میرسد. با این حال اوایل آذرماه از طریق کانال تلگرامی به متخصصهای زنان و زایمان اطلاعرسانی کردیم که چارچوب و دستورالعملهای علمی زایمان در تاریخ 9/9/99 باید دقیق اجرا شود. بهگفته دکتر پورفرزیانی؛ تا این لحظه (ساعت 13 هشتم آذرماه) متخصصهای زنان درخواست کردهاند فردا 10 مورد زایمان خواهند داشت. البته این عدد قطعی نیست و ممکن است برخیها هم مراجعه نکنند. از طرفی در کمیته بیمارستان از مدیر گروه زنان و زایمان درخواست شده مدارک پزشکی این 10 مورد نیز قبل از ورود بیمار به اتاق عمل بررسی شود و با استفاده از اهرمهای خاصی میتوانیم جلوی سزارینهای بیوقت را بگیریم.
گرایش بهسمت خود نمایی
دکتر حسین سراجزاده جامعهشناس درباره چرایی روی آوردن برخی مردم به زایمانهای به اصطلاح لاکچری در تاریخهای رند به «ایران» توضیح میدهد: «اولاً اطلاعات دقیقی از اینکه چه تعداد از افراد جامعه به این نوع رفتارها علاقه دارند و تعدادشان چند درصد است نداریم اما اگر اقلیت کوچکی هم به این رفتارها علاقه داشته باشند در جمعیت 80 میلیونی به چشم میآیند و رفتارشان مورد توجه رسانهها قرار میگیرد. بهطور کلی این قبیل رفتارها و گرایشها پدیده تازهای نیست. همیشه در جوامع، افرادی که احساس رضایت درونی ندارند با تمسک به برخی پدیدهها خودشان را به چشم میآورند تا دیده شوند. این قبیل خودنماییها ریشه روانشناسانه ممکن است داشته باشد. برای مثال برخی افراد با مصرف تظاهری جای خودشان را در سلسله مراتب اجتماعی نشان میدهند. در جامعهای که معیارهای مصرفگرایانه و مادی اهمیت پیدا میکند به تبع آن اینگونه افراد هم زیادتر میشوند.»
دکتر سراجزاده میافزاید: گاهی افراد با روشهای معمول و قابل قبول اجتماعی، عرفی و اخلاقی نمیتوانند خودشان را مطرح کنند. بنابراین دنبال راههایی میروند که تفاخر کنند. برای مثال شماره موبایل رند میخرند که جنبه کارکردی هم ندارد ولی در ارتباطات عادی مصرف تظاهری دارد.
او میگوید: این قبیل افراد فکر میکنند با انجام زایمان در تاریخ مشخصی میتوانند رؤیتپذیرتر از قبل شوند. البته گاهی این نوع گرایشها زمینه برخی سوداگریها و کاسبیها را برای تعداد محدودی از پزشکان فراهم میکند. بهطور کلی اصل ماجرا مربوط به افرادی میشود که ممکن است بخوبی موقعیتپذیر نشوند و سراغ این راهها میروند. هنوز اطلاعات دقیقی از این افراد نداریم اما نباید نسبتشان بالا باشد.
خبرنگار
در روزهایی که کرونا همچنان جان میگیرد اما امروز برای برخی مادران که در هفتههای آخر بارداری هستند، روز خاصی است. 9/9/99 تاریخ به اصطلاح لاکچری که بازار تاریخهای تولد تقویمی را حسابی این روزها داغ کرده است. به گونهای که با وجود توصیههای مکرر پزشکان گاهی مادران جان فرزندانشان را با این عدد و رقمها معامله میکنند. آنها بیآنکه توجهی به شیوع اپیدمی کرونا نشان دهند، حاضرند پشت اتاقهای عمل صف بکشند تا فرزندشان را در یک تاریخ رند به دنیا بیاورند و به قول خودشان تاریخ تولدش شیک و لاکچری باشد. اگرچه طبق روال هر سال تب تاریخ تولد لاکچری فروکش نکرده اما آنطور که رؤسای بیمارستانهای خصوصی میگویند؛ امروز تعداد محدودی زایمان در بیمارستانها انجام میشود و با وجود درخواستهای زیاد انجام زایمان در تاریخ 9 آذر باید بهدلیل شیوع کووید19 و رعایت دقیق اندیکاسیونهای زایمان حساب و کتاب شدهتر از قبل عمل کنند.
افزایش انجام تولدهای تقویمی به روش سزارین در چند سال گذشته موجب شد امسال معاونت درمان وزارت بهداشت در ابلاغی به معاونان درمان دانشگاههای علوم پزشکی کشور خواستار بررسی عملکرد بیمارستانها و پزشکان در سزارینهای تقویمی 9/9/99 شود. قاسم جان بابایی از اول آذر ماه اعلام کرده است؛ با بیمارستانها و پزشکان دارای سابقه آمار بالای سزارین مدیریت نشده برخورد خواهد شد. همچنین پیرو اصرار برخی خانوادهها برای تولدهای تقویمی و با نزدیک شدن به تاریخ رند 9/9/99 سیفالله ابوترابی سخنگوی سازمان ثبت احوال در تشریح ثبت تاریخ تولد در روز ۹۹.۹.۹ گفت: سازمان ثبت احوال کشور محدودیتی برای ثبت این وقایع ندارد، لذا اگر فردی در تاریخ پنجم یا ششم آذر به دنیا بیاید میتواند به سازمان ثبت احوال کشور مراجعه کند و با تاریخ صدور ۹۹.۹.۹ شناسنامه دریافت کند.
در همین حال از هفتههای گذشته و بهدنبال داغ شدن تاریخ تولد لاکچری در روز 9 آذرماه 99، دریافت قیمتهای نجومی و مبالغ 130 تا 300 میلیونی برای انجام زایمانهای لاکچری از سوی برخی بیمارستانها موجی از واکنشها را میان کاربران فضای مجازی در پی داشت. این در حالی است که طبق تعرفه اعلامی وزارت بهداشت هزینه سزارین در بخش خصوصی 8 میلیون و زایمان طبیعی نیز 6و نیم میلیون تومان است.در همین زمینه دکتر علی فتاح معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی کشور در گفتوگو با «ایران» عنوان میکند که چنانچه هر پزشک و بیمارستانی برای انجام زایمان تقویمی یک ریال هزینه اضافی دریافت کرده به ما اعلام کنند ما برخورد میکنیم. همه جراحان در هر تاریخی زایمان را انجام دهند همان «کا» را میگیرند.
کرونا آمار مراجعه برای انجام زایمان تقویمی را کاهش داد
رئیس سابق بیمارستان بهمن تهران؛ راهکار و اطلاعرسانی سازمان ثبت احوال مبنی بر امکان صدور شناسنامه متولدین ۱۵روز اول آذر به تاریخ رُند 9/9/99 را در کاهش آمار مراجعه برای انجام سزارین در این تاریخ بسیار مؤثر میداند و به «ایران» میگوید:برای اینکه فشار رند کردن تاریخ زایمان از سر بیمارستانهای خصوصی برداشته شود، بخش خصوصی به متخصصهای زنان و زایمان اعلام کرده مطابق بخشنامه وزارت بهداشت عمل کنند. دکتر محسن محور در ادامه از کاهش بار مراجعه برای انجام سزارین در تاریخ رند به بخش خصوصی خبر میدهد و میافزاید: امسال بهدلیل کرونا شرایط نسبت به سال پیش فرق کرده است و آن ازدحام و شلوغی که هر سال در تاریخهای مشخصی زایشگاههای مراکز درمان شلوغ میشدند خبری نیست.
بهگفته او؛ با وجود بخشنامههای سازمان ثبت احوال و وزارت بهداشت و بحران کرونا کماکان برخی پزشکان بهدلیل تبلیغات گستردهای که درفضای مجازی دارند بیمارانشان را به انجام سزارین در تاریخ خاص تشویق میکنند. مسلماً بهدلیل تبلیغات گسترده برخی از پزشکان امروز یعنی نهم آذرماه یکی از بیمارستانهای بخش خصوصی شمال شهر در تهران روز شلوغی را پشت سر خواهد گذاشت.
بنا به گفته متخصصان زنان و زایمان سزارینهای خارج از زمان مناسب میتواند منجر به بستری شدن نوزاد در NICU و عوارض جدی دیگری مانند زردی برای او شود. دکتر کوروش شمیمی رئیس بیمارستان تهران نیز تأکید میکند تولد نوزاد قبل از ۳۹ هفته کامل عوارض زیادی برای جنین و مادر دارد اما گاهی بسته به شرایط مادر و جنین میتوان زمان سزارین را یک هفته تا 12 روز تغییر داد و اینکه بگوییم در این فاصله زایمان زودرس یا دیررس انجام میشود منطقی و علمی نیست.
دکتر شمیمی که رئیس انجمن بیمارستانهای خصوصی هم است در ادامه از جنجال رسانهها مبنی بر دریافت 300 میلیون تومان برای انجام سزارین در تاریخ نهم آذرماه گلایه کرده و به «ایران» میگوید: این ادعادها بیمعنی و بیپایه و اساس است و حیثیت جامعه پزشکی را از بین میبرد اینکه مردم فکر میکنند اگر بچه 9/9/99 بیاید تاج سرشان میگذارند بهدلیل چشم و هم چشمی و رقابت روانی بین خانوادهها است و پزشک تقصیری ندارد. با این حال امسال نسبت به سال گذشته ازدحام و شلوغی نیست و من از سازمان ثبت احوال تشکر میکنم که به این غائله خاتمه داد.
بهگفته دکتر شمیمی؛ امسال بهدلیل بیماری کووید19 مردم از مراجعه بیوقت به مرکز درمانی ترس و واهمه دارند. علاوه بر این پزشکان فشار انجام زایمان را برای نهم آذر نپذیرفتهاند و از همه مهمتر امسال زایمانها با رعایت اصول مراقبت کووید19 انجام میشود. یعنی زائوها باید قبل از آنکه اتاق عمل بروند تست کووید داشته باشند. بنابراین ترافیک بیماران برای زایمان امروز بسیار کم شده است.
قبل از اتاق عمل اندیکاسیون سزارین بیمار بررسی میشود
دکتر فرهاد مهدوی مدیر بیمارستان پارسیان هم به «ایران» میگوید: معاونت درمان وزارت بهداشت از چند وقت پیش مکاتبات زیادی با بیمارستانها درباره زایمانهای مناسبتی داشته است.علاوه بر این امکان صدور شناسنامه متولدین 15 روز اول آذر به تاریخ رند 9/9/99 نیز بسیار کمککننده بود. خانوادهها اطمینان خاطر پیدا کردند. با این حال ممکن است برخی پزشکان در بیمارستانهای معروف پایتخت علیرغم تذکرات زایمانهای مناسبتی را تبلیغ کنند. دکتر مهدوی به این نکته هم اشاره میکند که در نامه معاونت درمان به رعایت تمام اندیکاسیونهای سزارین در افراد واجد شرایط سزارین در تاریخ 9/9/99 تأکید شده است و اگر بدون اندیکاسیون زایمان انجام شده باشد همه مسئولان بیمارستان باید پاسخگو باشند.
مدیر بیمارستان تهران میگوید: از روز اول آذر ماه تا کنون 30 مورد زایمان در این بیمارستان انجام شده بهطور متوسط روزانه 7 الی 8 مورد زایمان داشتیم و 9 آذر نیز همین روند ادامه دارد.
عضو هیأت مدیره بیمارستان عرفان سعادت آباد نیز معتقد است اصرار به انجام زایمانهای مناسبتی از سوی خانوادهها به مسأله فرهنگی بدل شده و نوعی تعصب بیمورد شکل گرفته است. به همین خاطر وزارت بهداشت از مرداد ماه به بیمارستانهای بخش خصوصی نامه زده و هشدارها و تذکراتی داده است.
دکتر وحید پورفرزیانی با بیان اینکه در روزهای عادی سال بهطور معمول روزانه بین 12 تا 15 مورد زایمان در بیمارستان عرفان انجام میشود به «ایران» میگوید: کمترین میزان زایمان در این بیمارستان روزانه به 6 مورد میرسد. با این حال اوایل آذرماه از طریق کانال تلگرامی به متخصصهای زنان و زایمان اطلاعرسانی کردیم که چارچوب و دستورالعملهای علمی زایمان در تاریخ 9/9/99 باید دقیق اجرا شود. بهگفته دکتر پورفرزیانی؛ تا این لحظه (ساعت 13 هشتم آذرماه) متخصصهای زنان درخواست کردهاند فردا 10 مورد زایمان خواهند داشت. البته این عدد قطعی نیست و ممکن است برخیها هم مراجعه نکنند. از طرفی در کمیته بیمارستان از مدیر گروه زنان و زایمان درخواست شده مدارک پزشکی این 10 مورد نیز قبل از ورود بیمار به اتاق عمل بررسی شود و با استفاده از اهرمهای خاصی میتوانیم جلوی سزارینهای بیوقت را بگیریم.
گرایش بهسمت خود نمایی
دکتر حسین سراجزاده جامعهشناس درباره چرایی روی آوردن برخی مردم به زایمانهای به اصطلاح لاکچری در تاریخهای رند به «ایران» توضیح میدهد: «اولاً اطلاعات دقیقی از اینکه چه تعداد از افراد جامعه به این نوع رفتارها علاقه دارند و تعدادشان چند درصد است نداریم اما اگر اقلیت کوچکی هم به این رفتارها علاقه داشته باشند در جمعیت 80 میلیونی به چشم میآیند و رفتارشان مورد توجه رسانهها قرار میگیرد. بهطور کلی این قبیل رفتارها و گرایشها پدیده تازهای نیست. همیشه در جوامع، افرادی که احساس رضایت درونی ندارند با تمسک به برخی پدیدهها خودشان را به چشم میآورند تا دیده شوند. این قبیل خودنماییها ریشه روانشناسانه ممکن است داشته باشد. برای مثال برخی افراد با مصرف تظاهری جای خودشان را در سلسله مراتب اجتماعی نشان میدهند. در جامعهای که معیارهای مصرفگرایانه و مادی اهمیت پیدا میکند به تبع آن اینگونه افراد هم زیادتر میشوند.»
دکتر سراجزاده میافزاید: گاهی افراد با روشهای معمول و قابل قبول اجتماعی، عرفی و اخلاقی نمیتوانند خودشان را مطرح کنند. بنابراین دنبال راههایی میروند که تفاخر کنند. برای مثال شماره موبایل رند میخرند که جنبه کارکردی هم ندارد ولی در ارتباطات عادی مصرف تظاهری دارد.
او میگوید: این قبیل افراد فکر میکنند با انجام زایمان در تاریخ مشخصی میتوانند رؤیتپذیرتر از قبل شوند. البته گاهی این نوع گرایشها زمینه برخی سوداگریها و کاسبیها را برای تعداد محدودی از پزشکان فراهم میکند. بهطور کلی اصل ماجرا مربوط به افرادی میشود که ممکن است بخوبی موقعیتپذیر نشوند و سراغ این راهها میروند. هنوز اطلاعات دقیقی از این افراد نداریم اما نباید نسبتشان بالا باشد.

تورمهای حداکثری و حداقلی استانها
تهران، کمترین تورم استانی و ایلام، بیشترین تورم استانی را داشت
گروه اقتصادی | آنگونه که مرکز آمار گزارش داده استان تهران در ماه آبان کمترین نرخ تورم را در بین استانها داشته و مردم ایلام بیشترین نرخ تورم را در ماه عنوان شده، تجربه کردند.
در شرایطی که همه تصور میکنند که تهران باید بیشترین نرخ تورم را داشته باشد برخی از استانها در ماههای مختلف بالاترین نرخ تورم را ثبت میکنند. در مورد اینکه چگونه نرخ تورم در برخی از استانها سیر صعودی میگیرد نظر چندتن از کارشناسان را جویا شدیم.
یک استاد دانشگاه چرایی این اتفاق را در افزایش صادرات از شهرهای مرزی دانست.
محمد امیرزاده، عضو اتاق بازرگانی ایران هم علت افزایش نرخ تورم در استانها را کمبود کالا مطرح کرد.
همچنین بهنام نیکفر، عضو اتاق بازرگانی ایران، این موضوع را با ضعف نظارت بر بازار گره زد.
مرکز آمار بهصورت رسمی اعلام کرده است بیشترین نرخ تورم ماهانه خانوارهای کشور در ماه آبان مربوط به استان ایلام با ٨.٨ درصد افزایش و کمترین نرخ تورم ماهانه مربوط به استان تهران با ٣.٢ درصد افزایش است. بر اساس این گزارش، در آبان ماه 99 عدد شاخص کل برای خانوارهای کشور به 275 رسید که نسبت به ماه قبل ٥.٢ درصد افزایش نشان میدهد. درصد تغییر شاخص کل نسبت به ماه مشابه سال قبل یا همان تورم نقطه به نقطه برای خانوارهای کشور ٤٦.٤ درصد بوده است. از سوی دیگر بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه مربوط به استان کرمانشاه 54.5 درصد و کمترین آن مربوط به استان قم 42.9 درصد است.
در این میان نرخ تورم دوازده ماهه منتهی به آبان ماه برای خانوارهای کشور به عدد 29درصد رسید که بیشترین نرخ تورم دوازده ماهه مربوط به استان هرمزگان 34.2 درصد و کمترین آن مربوط به استان آذربایجان غربی 25.4 درصد است.
کامران ندری، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) درباره اینکه چرا در برخی از استانها با جمعیت پایین نرخ تورم بالاتر از استانهایی چون تهران، اصفهان، مشهد و شیراز است به «ایران»، گفت:« در ابتدای امر باید بگویم که تفاوت نرخ تورم در استانها به جهت جمعیت و موقعیتی که استانها دارند، طبیعی است. وقتی در استانی مانند ایلام نرخ تورم افزایش پیدا میکند به نظر میرسد که این امر به علت صادرات باشد. از آنجا که امکان صادرات از شهرهای مرزی در قیاس با سایر شهرها فراهمتر است، تورم آن استان بیشتر میشود. نمونه آن صادرات دام است. فردی که با مرز فاصله زیادی دارد زمانی که نرخ ارز افزایش پیدا میکند صادرات برای او سخت است هر چند که تمایل به صادرات دارد، ولی در شهرهای مرزی با رشد قیمت ارز، تقاضا برای صادرات بیشتر میشود.»
او ادامه داد: «زمانی که صادرات از شهرهای مرزی افزایش پیدا میکند، طبیعی است که قیمت کالاها سیر صعودی به خود بگیرد و تورم در آن مناطق بیشتر شود. هر زمان صادرات بیشتر شود افزایش نرخ تورم در شهرهای مرزی سریعتر نمایان میشود و این امر در مورد کالاهای تولیدی شهرهای مرزی بیشتر است، در این راستا رشد صادرات یکی از عوامل افزایش قیمت است.»
وی گفت: «از ابتدای آبان ماه نرخ ارز دوباره جهش پیدا کرد بدین جهت طبیعی است که در شهرهای مرزی نرخ تورم بالا برود، قیمت دلار به کالا تغییری نکرده است اما ارزش ریال در برابر دلار کاهش داشته است لذا بروز تورم در اقلام مختلف طبیعی است.»
مرکز آمار اعلام کرده است در آبان ماه 99 عدد شاخص کل برای خانوارهای شهری به 273 رسید که نسبت به ماه قبل ٤.٧ درصد افزایش نشان میدهد. در این ماه بیشترین نرخ تورم ماهانه خانوارهای شهری مربوط به استان ایلام با ٧.٨ درصد افزایش و کمترین نرخ تورم ماهانه مربوط به استان تهران با ٣.١ درصد افزایش است. درصد تغییر شاخص کل نسبت به ماه مشابه سال قبل برای خانوارهای شهری کشور ٤٥.٧ درصد است. بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه خانوارهای شهری مربوط به استان کرمانشاه ٥٣.٩ درصد و کمترین آن مربوط به استان مازندران٤٢.١ درصد است. نرخ تورم دوازده ماهه منتهی به آبان ماه 99 برای خانوارهای شهری به عدد 29 درصد رسید. بیشترین نرخ تورم دوازده ماهه مربوط به استان هرمزگان ٣٣.٩ درصد و کمترین آن مربوط به استانهای آذربایجان غربی و خراسان رضوی ٢٥.٤ درصد است.
محمد امیرزاده، عضو اتاق بازرگانی ایران درباره چرایی تفاوت نرخ تورم در استانها به «ایران» گفت: «یکی از دلایلی که باعث میشود نرخ تورم در برخی از استانها مسیر افزایشی بگیرد به جهت کمبود کالا است. بعضاً توزیع نامناسب کالا و عدم تحویل بهموقع اقلام اساسی به استانهای دیگر باعث میشود که قیمت کالا بالا برود؛ اگر سیاست تنظیم بازار به گونهای باشد که کالاها بیوقفه توزیع شود خیلی از مشکلات حل خواهد شد و نرخ تورم در استان شیب ملایمی به خود میگیرد.»
او ادامه داد: «به لحاظ جمعیتی که در تهران وجود دارد سیاستگذاران تمام سعی خود را برای توزیع کالا انجام میدهند به همین علت کمتر در شهرهای بزرگ شاهد کمبود کالا هستیم ولی این امر در استانها مورد توجه قرار نمیگیرد و شاهد این هستیم که روند تخصیص کالا با تأخیر مواجه است و حتی برای خرید برخی از کالاها صف ایجاد میشود؛ به طور قطع با چنین شرایطی قیمتها با سرعت افزایش پیدا میکند.»
بهنام نیکفر، عضو دیگر اتاق بازرگانی هم درباره اینکه چگونه استانهای پرجمعیت نرخ تورم کمتری دارند به «ایران» گفت: یکی از مهمترین مشکلاتی که در استانها وجود دارد و بارها به آن پرداخته شده کنترل ضعیف قیمتها است. به نظر میرسد که سیاستها در کنترل قیمتها در برخی از شهرها بهخوبی دنبال نمیشود.»
او ادامه داد: «در برخی از استانها به علت افزایش قیمت حملونقل جهش قیمتها رخ داده است و این امر نرخ تورم را تحت تأثیر قرار داده است، اگر بتوان برای کاهش حملونقل کالاها برنامهریزی کرد میتوان تا حدودی از قیمتها کاست. استانها بهشدت از نظر مالی و معیشت دچار مشکل هستند بدین جهت باید برای حمایت و جلوگیری از رشد قیمتها تمهیداتی اندیشید.»
در آبان ماه 99 عدد شاخص کل برای خانوارهای روستایی به 289 رسید که نسبت به ماه قبل ٧.٦ درصد افزایش داشته است. در این ماه بیشترین نرخ تورم ماهانه خانوارهای روستایی مربوط به استان ایلام با ١٣.٧ درصد افزایش و کمترین نرخ تورم ماهانه مربوط به استان سیستان و بلوچستان با ٤.٢ درصد افزایش است. درصد تغییر شاخص کل نسبت به ماه مشابه سال قبل برای خانوارهای روستایی ٥٠.٣ درصد است. بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه مربوط به استان بوشهر ٦٠.٤ درصد و کمترین آن مربوط به استان تهران 42 است. نرخ تورم دوازده ماهه منتهی به آبان ماه ٩٩ برای خانوارهای روستایی به عدد ٢٨.٨ درصد رسید. بیشترین نرخ تورم دوازده ماهه مربوط به استان هرمزگان با 35 درصد و کمترین آن مربوط به استان خوزستان با 24 درصد است.
در شرایطی که همه تصور میکنند که تهران باید بیشترین نرخ تورم را داشته باشد برخی از استانها در ماههای مختلف بالاترین نرخ تورم را ثبت میکنند. در مورد اینکه چگونه نرخ تورم در برخی از استانها سیر صعودی میگیرد نظر چندتن از کارشناسان را جویا شدیم.
یک استاد دانشگاه چرایی این اتفاق را در افزایش صادرات از شهرهای مرزی دانست.
محمد امیرزاده، عضو اتاق بازرگانی ایران هم علت افزایش نرخ تورم در استانها را کمبود کالا مطرح کرد.
همچنین بهنام نیکفر، عضو اتاق بازرگانی ایران، این موضوع را با ضعف نظارت بر بازار گره زد.
مرکز آمار بهصورت رسمی اعلام کرده است بیشترین نرخ تورم ماهانه خانوارهای کشور در ماه آبان مربوط به استان ایلام با ٨.٨ درصد افزایش و کمترین نرخ تورم ماهانه مربوط به استان تهران با ٣.٢ درصد افزایش است. بر اساس این گزارش، در آبان ماه 99 عدد شاخص کل برای خانوارهای کشور به 275 رسید که نسبت به ماه قبل ٥.٢ درصد افزایش نشان میدهد. درصد تغییر شاخص کل نسبت به ماه مشابه سال قبل یا همان تورم نقطه به نقطه برای خانوارهای کشور ٤٦.٤ درصد بوده است. از سوی دیگر بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه مربوط به استان کرمانشاه 54.5 درصد و کمترین آن مربوط به استان قم 42.9 درصد است.
در این میان نرخ تورم دوازده ماهه منتهی به آبان ماه برای خانوارهای کشور به عدد 29درصد رسید که بیشترین نرخ تورم دوازده ماهه مربوط به استان هرمزگان 34.2 درصد و کمترین آن مربوط به استان آذربایجان غربی 25.4 درصد است.
کامران ندری، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) درباره اینکه چرا در برخی از استانها با جمعیت پایین نرخ تورم بالاتر از استانهایی چون تهران، اصفهان، مشهد و شیراز است به «ایران»، گفت:« در ابتدای امر باید بگویم که تفاوت نرخ تورم در استانها به جهت جمعیت و موقعیتی که استانها دارند، طبیعی است. وقتی در استانی مانند ایلام نرخ تورم افزایش پیدا میکند به نظر میرسد که این امر به علت صادرات باشد. از آنجا که امکان صادرات از شهرهای مرزی در قیاس با سایر شهرها فراهمتر است، تورم آن استان بیشتر میشود. نمونه آن صادرات دام است. فردی که با مرز فاصله زیادی دارد زمانی که نرخ ارز افزایش پیدا میکند صادرات برای او سخت است هر چند که تمایل به صادرات دارد، ولی در شهرهای مرزی با رشد قیمت ارز، تقاضا برای صادرات بیشتر میشود.»
او ادامه داد: «زمانی که صادرات از شهرهای مرزی افزایش پیدا میکند، طبیعی است که قیمت کالاها سیر صعودی به خود بگیرد و تورم در آن مناطق بیشتر شود. هر زمان صادرات بیشتر شود افزایش نرخ تورم در شهرهای مرزی سریعتر نمایان میشود و این امر در مورد کالاهای تولیدی شهرهای مرزی بیشتر است، در این راستا رشد صادرات یکی از عوامل افزایش قیمت است.»
وی گفت: «از ابتدای آبان ماه نرخ ارز دوباره جهش پیدا کرد بدین جهت طبیعی است که در شهرهای مرزی نرخ تورم بالا برود، قیمت دلار به کالا تغییری نکرده است اما ارزش ریال در برابر دلار کاهش داشته است لذا بروز تورم در اقلام مختلف طبیعی است.»
مرکز آمار اعلام کرده است در آبان ماه 99 عدد شاخص کل برای خانوارهای شهری به 273 رسید که نسبت به ماه قبل ٤.٧ درصد افزایش نشان میدهد. در این ماه بیشترین نرخ تورم ماهانه خانوارهای شهری مربوط به استان ایلام با ٧.٨ درصد افزایش و کمترین نرخ تورم ماهانه مربوط به استان تهران با ٣.١ درصد افزایش است. درصد تغییر شاخص کل نسبت به ماه مشابه سال قبل برای خانوارهای شهری کشور ٤٥.٧ درصد است. بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه خانوارهای شهری مربوط به استان کرمانشاه ٥٣.٩ درصد و کمترین آن مربوط به استان مازندران٤٢.١ درصد است. نرخ تورم دوازده ماهه منتهی به آبان ماه 99 برای خانوارهای شهری به عدد 29 درصد رسید. بیشترین نرخ تورم دوازده ماهه مربوط به استان هرمزگان ٣٣.٩ درصد و کمترین آن مربوط به استانهای آذربایجان غربی و خراسان رضوی ٢٥.٤ درصد است.
محمد امیرزاده، عضو اتاق بازرگانی ایران درباره چرایی تفاوت نرخ تورم در استانها به «ایران» گفت: «یکی از دلایلی که باعث میشود نرخ تورم در برخی از استانها مسیر افزایشی بگیرد به جهت کمبود کالا است. بعضاً توزیع نامناسب کالا و عدم تحویل بهموقع اقلام اساسی به استانهای دیگر باعث میشود که قیمت کالا بالا برود؛ اگر سیاست تنظیم بازار به گونهای باشد که کالاها بیوقفه توزیع شود خیلی از مشکلات حل خواهد شد و نرخ تورم در استان شیب ملایمی به خود میگیرد.»
او ادامه داد: «به لحاظ جمعیتی که در تهران وجود دارد سیاستگذاران تمام سعی خود را برای توزیع کالا انجام میدهند به همین علت کمتر در شهرهای بزرگ شاهد کمبود کالا هستیم ولی این امر در استانها مورد توجه قرار نمیگیرد و شاهد این هستیم که روند تخصیص کالا با تأخیر مواجه است و حتی برای خرید برخی از کالاها صف ایجاد میشود؛ به طور قطع با چنین شرایطی قیمتها با سرعت افزایش پیدا میکند.»
بهنام نیکفر، عضو دیگر اتاق بازرگانی هم درباره اینکه چگونه استانهای پرجمعیت نرخ تورم کمتری دارند به «ایران» گفت: یکی از مهمترین مشکلاتی که در استانها وجود دارد و بارها به آن پرداخته شده کنترل ضعیف قیمتها است. به نظر میرسد که سیاستها در کنترل قیمتها در برخی از شهرها بهخوبی دنبال نمیشود.»
او ادامه داد: «در برخی از استانها به علت افزایش قیمت حملونقل جهش قیمتها رخ داده است و این امر نرخ تورم را تحت تأثیر قرار داده است، اگر بتوان برای کاهش حملونقل کالاها برنامهریزی کرد میتوان تا حدودی از قیمتها کاست. استانها بهشدت از نظر مالی و معیشت دچار مشکل هستند بدین جهت باید برای حمایت و جلوگیری از رشد قیمتها تمهیداتی اندیشید.»
در آبان ماه 99 عدد شاخص کل برای خانوارهای روستایی به 289 رسید که نسبت به ماه قبل ٧.٦ درصد افزایش داشته است. در این ماه بیشترین نرخ تورم ماهانه خانوارهای روستایی مربوط به استان ایلام با ١٣.٧ درصد افزایش و کمترین نرخ تورم ماهانه مربوط به استان سیستان و بلوچستان با ٤.٢ درصد افزایش است. درصد تغییر شاخص کل نسبت به ماه مشابه سال قبل برای خانوارهای روستایی ٥٠.٣ درصد است. بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه مربوط به استان بوشهر ٦٠.٤ درصد و کمترین آن مربوط به استان تهران 42 است. نرخ تورم دوازده ماهه منتهی به آبان ماه ٩٩ برای خانوارهای روستایی به عدد ٢٨.٨ درصد رسید. بیشترین نرخ تورم دوازده ماهه مربوط به استان هرمزگان با 35 درصد و کمترین آن مربوط به استان خوزستان با 24 درصد است.

من از این خیابان میترسم
ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
صدای موتور که میشنود پنج متر از جا میپرد. کافی است خیابان کمی تاریک باشد و صدای موتورسواری را از دور بشنود؛ گوشهایش را میگیرد و پا میگذارد به فرار. فقط مسأله موتورسوارها نیست؛ اگر در جای خلوتی باشد و چند نفر پشت سرش هم باشند همین احساس را دارد، دائم برمیگردد و پشت سرش را میپاید. گاهی رفتارهایش موجب تعجب دیگران میشود اما او خاطرات خوبی از زندگی در فضای این شهر ندارد. خودش میگوید دیگر از خیابان میترسم.
اینها بخشی از ترسهای سحر است که در یک سال گذشته دوبار از او سرقت شده. اولین دفعه در خیابان بهشتی قدم میزد که یک موتورسوار به او نزدیک شد و موبایلش را از دستش قاپید: «راستش موبایلم زنگ خورد. تا از کیفم درآوردم، روی هوا غیب شد. نگاهم تا چند ثانیه روی دست خالیام بود. بعد دیدم موتور بسرعت وارد اتوبان شد. فقط نگاه کردم و اشک ریختم. یک سال است دیگر از آن خیابان که محل تردد همیشگیام بود، عبور نمیکنم. راهم را دور میکنم اما حاضر نیستم از آنجا رد شوم.»
شش ماه بعد نزدیک خانهاش در شرق تهران برایش اتفاق مشابهی افتاد. کنار دیوار راه میرفت که موتور سواری پرتش کرد روی زمین و کیفش را زد: «زخمی شدم. باور کن از آن روز به بعد کمتر از خانه بیرون میآیم حالاهم که بهانه کرونا دارم اما راستش را بخواهی مسألهام کرونا نیست، من از خیابانها میترسم. فکر نمیکردم این اتفاق در یک سال دو بار برایم بیفتد و این طور اثر عمیقی رویم بگذارد. این روزها پیش مشاور میروم و امیدوارم دوباره روزی برسد که از خیابانهای شهر نترسم.»
ممکن است خیلی از ما تجربه مشابهی داشته باشیم. اگر هم خودمان خوش شانس بودهایم و این مسأله را تجربه نکردهایم حتماً دوروبرمان کسی را میشناسیم که چنین تجربه دردناکی را از سر گذرانده است.
محسن مرتضوی قربانی اسیدپاشی است. به قول خودش بدترین تجربه ناامنی و خشونتی را که یک آدم میتواند در زندگی تجربه کند از سر گذرانده اما انگار احساس ناامنی در این شهر برایش پایانی ندارد. همین چند ماه پیش در خیابان قائم مقام توی ماشین منتظر بازگشت خانمش از محل کار بود که موتور سواری یک چاقو گذاشت بیخ گوشش و خواست موبایلش را تقدیم کند: «نوزده روز بود گوشیام را خریده بودم اما موبایل نو که چه عرض کنم سوئیچ ماشین را هم میخواست تقدیم میکردم. حال دوباره بیمارستان رفتن را نداشتم.»
محسن به خاطر حادثه اسیدپاشی که چند سال قبل برایش اتفاق افتاده بارها و بارها در بیمارستان بستری شده است: «باورت نمیشود بعد از اینکه پریدند ترک موتور و رفتند خلاف جهت ماشینها دنبالشان میکردم مثل فیلمها چند بار نزدیک بود تصادف کنم. آخر یک سیلی به خودم زدم و گفتم حالا که موبایلت را بردند، چرا میخواهی خودت و دیگران را بکشی؟»
اما این حادثه برای محسن تبعات دیگری هم داشت و آن بازگشت دوباره کابوس اسیدپاشی شدنش به خوابهای شبانه بود حتی وقتی درباره این ماجرا حرف میزند زبانش به لکنت میافتد: «دوباره هر شب خواب اسیدپاشم را میبینم؛ کسی که فکر میکردم بعد از سالها فراموشش کردهام. درباره آن خیابان هم که واقعاً حس بدی دارم اما چون محل کار خانمم آنجاست متأسفانه مجبورم هر بار به آنجا برگردم. هر بار که میآیم جای ماشینم را نگاه میکنم و قضیه را به یاد میآورم، عصبی میشوم و لکنت زبان میگیرم.»
محمد صادقی همین چند روز پیش تجربه موبایل قاپی از پسرش را از سر گذرانده: «تا پسرم از مغازه لوازم التحریری بیرون آمد یک موتور از این سرعتیها نزدیکش شد. پسرم داشت با تلفن حرف میزد که دستش را گرفتند. موتور میرفت و پسرم روی زمین کشیده میشد. من صحنه را میدیدم. دیدم که پسرم چقدر ترسناک با یک طرف صورتش زمین خورد. آن لحظه نمیدانستم چطور رانندگی میکنم؛ لای مردم و ماشینها دنبال موتور میرفتم. آخرش هم نتوانستم ماشین را کنترل کنم و خوردم به بلوکهای بتنی بزرگ وسط بلوار. چند دنده سینه و دستم شکست. از آن طرف هم مردم پسرم را برده بودند بیمارستان. آرنجش شکسته بود و گوشش آسیب دیده بود. دائم میگویم یک گوشی سه چهار میلیونی ارزش این همه عذاب برای دیگران رادارد؟ اینکه من و پسرم به این روز بیفتیم؟ یعنی این آدم ها یک لحظه فکر نمیکنند سر پسرم میخورد به جدول و بلایی سرش میآمد، چه میشد؟ واقعاً برایشان مهم نیست؟»
هنوز دست و پایش از به یاد آوردن این صحنهها میلرزد: «واقعاً مثل یک کابوس بود. آنقدر همه این اتفاقات ترسناک و غیرواقعی بود که هنوز هم فکر میکنم خواب دیدهام. من فقط این را فهمیدم که دیگر در این جامعه هیچ احساس امنیتی موقع تردد در پیاده روها ندارم. ما آسیب دیدیم. ماشینی که با آن امرار معاش میکنم مچاله شد و نمیتوانم درستش کنم. اینها هیچ وقت از یاد من نمیرود.»
سجاد هم که چند وقت پیش در یکی از کوچههای خیابان خرمشهر تهران خفت شده چنین احساسی دارد: «موبایل و نوت بوکم را گرفتند؛ یک چاقو روی شاهرگم گذاشتند و من هم چارهای نداشتم جز اینکه هرچه میخواهند تقدیم کنم. تا چند وقت از آن کوچه رد نمیشدم تا چند ماه بعد از حادثه هم مدام فکر میکردم کسی از پشت سر تعقیبم میکند و مدام برمیگشتم و نگاه میکردم. با اینکه مدت زیادی از این حادثه گذشته ولی هنوز هم در خیابان با تلفن همراه صحبت نمیکنم.»
یعقوب موسوی، جامعه شناس شهری درباره احساس ناامنی که این اتفاقات میتواند ایجاد کند، میگوید: «موبایل یا هر وسیله دیگری که به سرقت میرود پیرامون خود یک فضای ناامن ایجاد میکند. بخشی از آنچه تحت عنوان فضای ناامن شهری تعریف میکنیم معلول همین خلافها و بزههایی است که در محیط شهری رخ میدهد. این نوع اتفاقات در شهری مثل تهران مدام تکرار میشود و این محدود به یک منطقه نیست. این موضوع باعث تولید حس منفی نسبت به فضای شهری میشود، یعنی جرم تنها متوجه خساراتی نیست که به فرد قربانی وارد شده، بلکه حس ناامنی است که همه را درگیر میکند.»
به گفته موسوی در گذشته در جاهایی از شهر که افراد شرور در آنها دست به خشونتهای گروهی میزدند تا سالها کابوس ساکنان آن محلات میشد و بهعنوان خاطراتی تلخ آنها را بازگو میکردند. کابوس جرم؛ چه بزرگ و چه کوچک، در ذهن افراد تا مدتها باقی میماند و برای قربانیان نوع خاصی از عارضههای عاطفی تولید میکند و موجب رنجش پنهان روان افراد میشود و خاطرات تلخ فضاها گاه تا پایان عمر با قربانی باقی میماند.
مازیار طلایی، دیگر جامعه شناس هم از دو منظر به موضوع احساس ناامنی نگاه میکند؛ اول تأثیری که احساس ناامنی روی فرد میگذارد و دوم تأثیراتی که ناامنی بر نسل بعدی دارد: «ناامنی در فرد احساس ترس به وجود میآورد و ترس هم از حس بقا میآید و اینکه این ترس منجر به محافظه کاری میشود و فرد تا جایی که میتواند کمتر در فضای شهری حضور پیدا میکند. این ترس تعاملات اجتماعی را کمتر می کند و از فضای بیرون یک محیط ناامن میسازد که زمینه ساز اضطراب است و پیامدش هم ترس از تهاجم دائمی است که در نهایت منجر به کاهش مشارکت اجتماعی و محدودیتهای شغلی میشود. مجموعه اینها باعث کاهش رضایت از زندگی میشود چون امنیت با رضایت از زندگی ارتباط مستقیم دارد. وقتی امنیت نباشد رضایت از زندگی پایین میآید و سلامت اجتماعی افراد به خطر میافتد. همین طور این احساس عدم اعتماد به نهادهای اجتماعی را به همراه دارد.»
به عقیده این جامعه شناس، فردی که در نیازهای پایهای خود دچار مشکل است در تأمین نیازهای مراتب بالاتر هم مشکل پیدا میکند؛ کسی که امنیت اشتغال و بقا ندارد بدیهی است به نیازهای بالاتر که به سازندگی جامعه میرسد هم توجهی نمیکند و جامعهای که افرادی با احساس امنیت کمتری دارد جامعهای پویا و سالم نخواهد بود. اما بعد دیگر اینکه افرادی که دچار احساس عدم امنیت میشوند این مسأله را به دیگران بخصوص فرزندانشان انتقال میدهند. کسی که محیط بیرون را ناامن میداند دیگران را هم کنترل میکند و سعی میکند نزدیکانش را از جامعه دور نگه دارد. این نگرش به پرورش فرد در یک محیط کلینیکی منجر و باعث میشود محرومیت و نارضایتی شدیدی برای نسل بعد به وجود بیاید و فضای ذهنی و جامعهپذیری او را تحت تأثیر قرار می دهد. مشکل تنها تأمین امنیت افراد در لحظه نیست، مسأله این است که اگر اکنون امنیت افراد تأمین شود نسلهای بعد هم احساس امنیت خواهند کرد.

آیا عمر اوپک به سر رسیده است؟
عطیه لباف
خبرنگار
این هفته چشم بازار نفت به تصمیمات اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام) است که آیا این سازمان و متحدانش در قالب اوپک پلاس، توافق کاهش تولید خود را برای 3 ماه نخست 2021 در سطح کنونی تمدید میکنند یا 2 میلیون بشکه در روز افزایش تولید میدهند؟
تا پیش از کشف واکسن کرونا بازار با اطمینان بیشتری به احتمال تمدید توافق کاهش تولید اوپک پلاس در سطح 7.6 میلیون بشکه در روز میاندیشید؛ اما حالا کشف واکسن و بهبود چشمانداز تقاضا با کاهش شدت همهگیری کرونا از یک سو و فشار برخی از کشورها برای افزایش تولید از سوی دیگر، شرایط اجلاس 180 اوپک و نشست دوازدهم اوپک پلاس را متفاوت کرده است.
تجار و فعالان بازار جهانی نفت خام منتظر نتیجه نشستهای هفته جاری وزرای کشورهای عضو اوپک پلاس هستند. نشستهایی که به نوعی از امروز شروع شده و تا روز یک دسامبر (سهشنبه) ادامه خواهد داشت. بیشتر تحلیلگران انتظار دارند روز سهشنبه نتیجه این دیدارها که از طریق وبینار برگزار میشود، تمدید 3 ماهه توافق در سطح کنونی باشد.
اما یکی از مواردی که کمتر مشخص است سهمیه کشورهاست. اینکه آیا سه ماه دیگر همه کشورها درصد سهمیه یکسانی از کاهش تولید دارند یا اینکه تغییراتی برای سهمیه برخی از کشورها ایجاد خواهد شد تا به توافق دست یابند و جلسه بدون نتیجه به پایان نرسد. چراکه الان سه دسته تولیدکننده در توافق کاهش تولید حاضر هستند. دسته اول، گروهی که تقاضای ادامه کاهش تولید در سطح کنونی را دارند، دسته دوم، کشورهایی که معتقدند در چشمانداز مثبت تقاضا نیازی به این حجم از کاهش تولید نیست و ادامه این روند منجر به قدرت گرفتن مجدد تولید نفت شیل امریکا بهعنوان یک نفت گران و شکلگیری مازاد عرضه میشود. دسته سوم نیز کشورهایی هستند که معتقدند باید از بازار حمایت شود اما بهدلیل شرایط خاص خود نمیتوانند در توافق کاهش تولید حضور داشته باشند.
دردسرهای این هفته اوپک
برای رسیدن به یک توافق و جلوگیری از ریزش قیمتها در بازارهای جهانی رضایت هر سه گروه یادشده شرط است. الان لیبی بهعنوان یک عضو معاف از کاهش تولید، یکی از کشورهایی است که قاطعانه گفته است «تا زمانی که به نقطهای نرسد که بتواند بهطور مستمر 1.75 میلیون بشکه نفت تولید کند، برای کاهش عرضه نفت به بازار همکاری نخواهد کرد.» مقامات این کشور اخیراً در گفتوگو با رویترز به این نکته اشاره کرده بودند.
از دیگر موارد مطرح میتوان به نیجریه اشاره کرد که تقریباً مانند روسیه از میعانات گازی (یک نوع نفت خام سبکتر که غالباً با سایر گریدهای نفت مخلوط میشود) در صادرات خود بهره میبرد اما در محاسبات به آن هیچ اشارهای نمیشود. این کشور حدود 200 هزار بشکه تا 400 هزار بشکه در روز میعانات گازی تولید میکند که در هیچ بخش از محاسبات نمیآید. همچنین روسیه بین 700 هزار تا 800 هزار بشکه در روز تولید میعانات گازی دارد و این نیز در سهمیه روسیه بهعنوان یک متحد غیرعضو در اوپک دیده نشده است.
امارات متحده عربی کشور دیگری است که ممکن است اوپک را دچار سردرد کند. مقامات این کشور از پایبندی به توافق میگویند اما در مقابل اظهاراتی دارند که نشان میدهد ممکن است از عضویت و سهمیه فعلی خود در اوپک ناراضی باشند. عراق نیز از دیگر اعضایی است که بهدنبال افزایش پمپاز نفت به بازار و کسب درآمدهای نفتی برای تأمین هزینههای خود است.
اکنون بازارهای جهانی نفت خام در تعطیلات پایان هفته قرار دارند اما این مسائل روی روند قیمت نفت خام در هفته آتی کاری بسیار تأثیرگذار خواهد بود و با توجه به اینکه یک ماه از سال 2020 بیشتر نمانده است؛ اجلاس 180 اوپک میتواند تا حدودی روی روند قیمتها در آغاز سال 2021 نیز مؤثر باشد. قیمت هر بشکه نفت خام حالا در محدوده 48 دلار است و برای رسیدن به این قله، نفت در سال 2020 مسیر سختی را طی کرده است.
افت قیمتها در 2020 اقتصاد تمام کشورهای نفتی را تحت تأثیر قرار داد. در این میان کشورهای تولید کننده عمده نفت از جمله عربستان و روسیه و تولیدکننده نفت غیرمتعارف مانند امریکا و کانادا، شرایط دشوارتری را داشتهاند. شاید بتوان گفت که در میان 23 کشور حاضر در توافق کاهش تولید اوپک پلاس، کمترین آسیب از کاهش تقاضا در نتیجه شیوع ویروس کرونا و افت قیمت نفت مربوط به ایران و به سبب تحریم بوده است.
آیا اوپک به پایان خود نزدیک است؟
بارها گفته شده است که اوپک دیگر کارکرد ابتدایی خود را ندارد و آن هدفی را که در بدو تأسیس دنبال میکرد - به سبب افزایش عرضه نفت خام به بازار و خروج عرضه از حالت انحصاری - دیگر قابل دستیابی نیست. اما اوپک در 60 سالگی خود با بحران همهگیری کووید19 مواجه شد و نشان داد که هنوز حیات آن برای بازار نفت میتواند مفید باشد.
سایت فارین پالیسی با اشاره به 60 سالگی اوپک در ماه سپتامبر 2020، مینویسد: «درحالی که قدرت این سازمان و اثرگذاری آن بر قیمتهای نفت در طول فعالیتش رو به زوال و کاهش رفته است، اما هرگز کرونا وجود آن را زیر سؤال نبرد. پس از تردیدهای اولیه و محاسبات اشتباه از ماه آوریل، اوپک با اکراه نقش تثبیت کننده بازار را برای نجات صنعت نفت که نزدیک به سقوط بود، بازی کرد.»
اما در این مقاله فارین پالیسی، نویسنده ادامه این روند را به نفع حیات اوپک نمیبیند و مینویسد: «با نگاهی به دنیای انرژی که بسیار رقابت پذیرتر از گذشته است، به نظر میرسد که اوپک باید جاه طلبیهای خود را در زمینه الیگاپالیستیک (انحصار چند فروشنده) کنار بگذارد و عمدتاً بهعنوان بالادست فعالیت کند و این یعنی تکامل.»
نویسنده به سال های 1960 تا 1980 میلادی و تلاش مصرف کنندگان برای کاهش نفوذ تولیدکنندگان در سال های 1980 تا 2000 میلادی اشاره میکند و مینویسد: «در دهه اول 2000 میلادی اگر چینِ تشنه نفت نبود، اوپک با کاهش قیمت نفت به مشکلات بزرگتر برخورد میکرد. با رشد تقاضای چین، در سال 2008 قیمت نفت به بشکهای 150 دلار نزدیک شد و تا سال 2014، اوپک به نوعی ناظر منفعل بازار بود و فقط یک تلاش کوچک در زمان رکود بزرگ انجام داد. اما با آغاز انقلاب شیل در ایالات متحده در سال 2014، اوپک بار دیگر شاهد از بین رفتن قدرت الیگاپالیستیک خود بود. بین سال های 2014 تا اوایل سال 2016، قیمت نفت از 110 دلار در هر بشکه به 29 دلار کاهش یافت. اوپک که نیازمند دلارهای نفتی بود، دوباره به تکاپو افتاد و این بار با روسیه و چند کشور دیگر اتحادی را بهنام اوپک پلاس شکل داد تا بتواند تهدیدها را کاهش دهد. اما شکنندگی اتحاد اوپک پلاس در بحران بیماری کرونا نمایان شد. روسیه برخلاف عربستان معتقد است که این اتحاد همیشگی نباید باشد و موقتی به آن نگاه میکند.»
نویسنده این گزارش در بخشی دیگر عامل اختلافات اوپک پلاس و عدم توافق در اجلاس قبلی را همین نگاه روسها میداند که البته به خاطر شرایط خاص تقاضا با اعمال محدودیتهای کرونایی در جهان و پر شدن حتی مخارن ذخیره سازی، پس از یک بحران شدید عرضه و افت قیمتها و رقم خوردن جنگ قیمتی از سوی عربستان، کنار گذاشته شد. نتیجه هم توافق تاریخی ماه آوریل اوپک پلاس مبنی بر کاهش پلکانی 9.7 میلیون بشکه در روز از تولید اعضا (تقریباً 10 درصد از تولید جهانی) بود.
تاکنون اوپک پلاس نزدیک به
100 درصد پایبندی به توافق داشته و این توافق در پله دوم خود یعنی کاهش 7.6 میلیون بشکه در روز قرار دارد؛ توافقی که قیمتها را نسبتاً ثابت نگه داشته است. اما با رشد قیمتها مجدد به این شرایط میرسیم که اوپک پلاس در موقعیت تعیین کف قیمت است و این تولید کنندگان شیل ایالات متحده هستند که سقف قیمت را تعیین میکنند.
فارین پالیسی در بخش دیگری از گزارش خود به اهمیت الگوبرداری از دوران بیماری کرونا میپردازد و با اشاره به دورهگذار سوختهای فسیلی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر، یک پیشنهاد به اوپک میدهد که میتواند از همین هفته کار روی آن آغاز شود؛ این پیشنهاد فارین پالیسی به اوپک است: «اوپک حتی در ساختار اوپک پلاس نباید فقط یک تثبیت کننده بازار در بحرانهای حاد باشند. امریکا، چین و اروپا در حال حرکت به سمت انرژیهای نو هستند و از اینرو پس از بحران همهگیری نیز تقاضای جهانی رو به کاهش خواهد بود و این درحالی است که اوپک پلاس همچنان یک اتحاد شکننده است. اعضای آن اغلب رقبای ژئوپلیتیک هستند؛ اما در چنین شرایطی میتوان از تجربه همهگیری بهعنوان فرصتی خاص استفاده کرد تا آغاز جدیدی برای سازمان رقم بخورد. اگر اوپک پلاس کارتهای خود را درست بازی کند، میتواند در نهایت تبدیل به مجلسی ارزشمند برای تبادل اطلاعات مهم و به اشتراکگذاری بهترین روشها در میان کشورهای عضو شود تا اقتصاد آنها از وابستگی به درآمد حاصل از صادرات نفت خام رها شود و خود را بهعنوان بازیگران اصلی در اقتصادهای سبز کنند.»
چندی پیش مهدی عسلی ، مدیرکل پیشین امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت و کارشناس بازار نفت نیز در گفتوگو با «ایران» به این مسأله اشاره کرده بود و گفته بود: «اوپک باید پژوهشهای خود را افزایش دهد و بر ابداعها و ابتکارهای مرتبط با توسعه فناوریهای سوختهای فسیلی کمکربن، فناوریهای حبس، ذخیره و استفاده از دیاکسید کربن متمرکز شود. این الزام در فعالیت تک تک اعضا از جمله ایران نیز صادق است.»
خبرنگار
این هفته چشم بازار نفت به تصمیمات اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام) است که آیا این سازمان و متحدانش در قالب اوپک پلاس، توافق کاهش تولید خود را برای 3 ماه نخست 2021 در سطح کنونی تمدید میکنند یا 2 میلیون بشکه در روز افزایش تولید میدهند؟
تا پیش از کشف واکسن کرونا بازار با اطمینان بیشتری به احتمال تمدید توافق کاهش تولید اوپک پلاس در سطح 7.6 میلیون بشکه در روز میاندیشید؛ اما حالا کشف واکسن و بهبود چشمانداز تقاضا با کاهش شدت همهگیری کرونا از یک سو و فشار برخی از کشورها برای افزایش تولید از سوی دیگر، شرایط اجلاس 180 اوپک و نشست دوازدهم اوپک پلاس را متفاوت کرده است.
تجار و فعالان بازار جهانی نفت خام منتظر نتیجه نشستهای هفته جاری وزرای کشورهای عضو اوپک پلاس هستند. نشستهایی که به نوعی از امروز شروع شده و تا روز یک دسامبر (سهشنبه) ادامه خواهد داشت. بیشتر تحلیلگران انتظار دارند روز سهشنبه نتیجه این دیدارها که از طریق وبینار برگزار میشود، تمدید 3 ماهه توافق در سطح کنونی باشد.
اما یکی از مواردی که کمتر مشخص است سهمیه کشورهاست. اینکه آیا سه ماه دیگر همه کشورها درصد سهمیه یکسانی از کاهش تولید دارند یا اینکه تغییراتی برای سهمیه برخی از کشورها ایجاد خواهد شد تا به توافق دست یابند و جلسه بدون نتیجه به پایان نرسد. چراکه الان سه دسته تولیدکننده در توافق کاهش تولید حاضر هستند. دسته اول، گروهی که تقاضای ادامه کاهش تولید در سطح کنونی را دارند، دسته دوم، کشورهایی که معتقدند در چشمانداز مثبت تقاضا نیازی به این حجم از کاهش تولید نیست و ادامه این روند منجر به قدرت گرفتن مجدد تولید نفت شیل امریکا بهعنوان یک نفت گران و شکلگیری مازاد عرضه میشود. دسته سوم نیز کشورهایی هستند که معتقدند باید از بازار حمایت شود اما بهدلیل شرایط خاص خود نمیتوانند در توافق کاهش تولید حضور داشته باشند.
دردسرهای این هفته اوپک
برای رسیدن به یک توافق و جلوگیری از ریزش قیمتها در بازارهای جهانی رضایت هر سه گروه یادشده شرط است. الان لیبی بهعنوان یک عضو معاف از کاهش تولید، یکی از کشورهایی است که قاطعانه گفته است «تا زمانی که به نقطهای نرسد که بتواند بهطور مستمر 1.75 میلیون بشکه نفت تولید کند، برای کاهش عرضه نفت به بازار همکاری نخواهد کرد.» مقامات این کشور اخیراً در گفتوگو با رویترز به این نکته اشاره کرده بودند.
از دیگر موارد مطرح میتوان به نیجریه اشاره کرد که تقریباً مانند روسیه از میعانات گازی (یک نوع نفت خام سبکتر که غالباً با سایر گریدهای نفت مخلوط میشود) در صادرات خود بهره میبرد اما در محاسبات به آن هیچ اشارهای نمیشود. این کشور حدود 200 هزار بشکه تا 400 هزار بشکه در روز میعانات گازی تولید میکند که در هیچ بخش از محاسبات نمیآید. همچنین روسیه بین 700 هزار تا 800 هزار بشکه در روز تولید میعانات گازی دارد و این نیز در سهمیه روسیه بهعنوان یک متحد غیرعضو در اوپک دیده نشده است.
امارات متحده عربی کشور دیگری است که ممکن است اوپک را دچار سردرد کند. مقامات این کشور از پایبندی به توافق میگویند اما در مقابل اظهاراتی دارند که نشان میدهد ممکن است از عضویت و سهمیه فعلی خود در اوپک ناراضی باشند. عراق نیز از دیگر اعضایی است که بهدنبال افزایش پمپاز نفت به بازار و کسب درآمدهای نفتی برای تأمین هزینههای خود است.
اکنون بازارهای جهانی نفت خام در تعطیلات پایان هفته قرار دارند اما این مسائل روی روند قیمت نفت خام در هفته آتی کاری بسیار تأثیرگذار خواهد بود و با توجه به اینکه یک ماه از سال 2020 بیشتر نمانده است؛ اجلاس 180 اوپک میتواند تا حدودی روی روند قیمتها در آغاز سال 2021 نیز مؤثر باشد. قیمت هر بشکه نفت خام حالا در محدوده 48 دلار است و برای رسیدن به این قله، نفت در سال 2020 مسیر سختی را طی کرده است.
افت قیمتها در 2020 اقتصاد تمام کشورهای نفتی را تحت تأثیر قرار داد. در این میان کشورهای تولید کننده عمده نفت از جمله عربستان و روسیه و تولیدکننده نفت غیرمتعارف مانند امریکا و کانادا، شرایط دشوارتری را داشتهاند. شاید بتوان گفت که در میان 23 کشور حاضر در توافق کاهش تولید اوپک پلاس، کمترین آسیب از کاهش تقاضا در نتیجه شیوع ویروس کرونا و افت قیمت نفت مربوط به ایران و به سبب تحریم بوده است.
آیا اوپک به پایان خود نزدیک است؟
بارها گفته شده است که اوپک دیگر کارکرد ابتدایی خود را ندارد و آن هدفی را که در بدو تأسیس دنبال میکرد - به سبب افزایش عرضه نفت خام به بازار و خروج عرضه از حالت انحصاری - دیگر قابل دستیابی نیست. اما اوپک در 60 سالگی خود با بحران همهگیری کووید19 مواجه شد و نشان داد که هنوز حیات آن برای بازار نفت میتواند مفید باشد.
سایت فارین پالیسی با اشاره به 60 سالگی اوپک در ماه سپتامبر 2020، مینویسد: «درحالی که قدرت این سازمان و اثرگذاری آن بر قیمتهای نفت در طول فعالیتش رو به زوال و کاهش رفته است، اما هرگز کرونا وجود آن را زیر سؤال نبرد. پس از تردیدهای اولیه و محاسبات اشتباه از ماه آوریل، اوپک با اکراه نقش تثبیت کننده بازار را برای نجات صنعت نفت که نزدیک به سقوط بود، بازی کرد.»
اما در این مقاله فارین پالیسی، نویسنده ادامه این روند را به نفع حیات اوپک نمیبیند و مینویسد: «با نگاهی به دنیای انرژی که بسیار رقابت پذیرتر از گذشته است، به نظر میرسد که اوپک باید جاه طلبیهای خود را در زمینه الیگاپالیستیک (انحصار چند فروشنده) کنار بگذارد و عمدتاً بهعنوان بالادست فعالیت کند و این یعنی تکامل.»
نویسنده به سال های 1960 تا 1980 میلادی و تلاش مصرف کنندگان برای کاهش نفوذ تولیدکنندگان در سال های 1980 تا 2000 میلادی اشاره میکند و مینویسد: «در دهه اول 2000 میلادی اگر چینِ تشنه نفت نبود، اوپک با کاهش قیمت نفت به مشکلات بزرگتر برخورد میکرد. با رشد تقاضای چین، در سال 2008 قیمت نفت به بشکهای 150 دلار نزدیک شد و تا سال 2014، اوپک به نوعی ناظر منفعل بازار بود و فقط یک تلاش کوچک در زمان رکود بزرگ انجام داد. اما با آغاز انقلاب شیل در ایالات متحده در سال 2014، اوپک بار دیگر شاهد از بین رفتن قدرت الیگاپالیستیک خود بود. بین سال های 2014 تا اوایل سال 2016، قیمت نفت از 110 دلار در هر بشکه به 29 دلار کاهش یافت. اوپک که نیازمند دلارهای نفتی بود، دوباره به تکاپو افتاد و این بار با روسیه و چند کشور دیگر اتحادی را بهنام اوپک پلاس شکل داد تا بتواند تهدیدها را کاهش دهد. اما شکنندگی اتحاد اوپک پلاس در بحران بیماری کرونا نمایان شد. روسیه برخلاف عربستان معتقد است که این اتحاد همیشگی نباید باشد و موقتی به آن نگاه میکند.»
نویسنده این گزارش در بخشی دیگر عامل اختلافات اوپک پلاس و عدم توافق در اجلاس قبلی را همین نگاه روسها میداند که البته به خاطر شرایط خاص تقاضا با اعمال محدودیتهای کرونایی در جهان و پر شدن حتی مخارن ذخیره سازی، پس از یک بحران شدید عرضه و افت قیمتها و رقم خوردن جنگ قیمتی از سوی عربستان، کنار گذاشته شد. نتیجه هم توافق تاریخی ماه آوریل اوپک پلاس مبنی بر کاهش پلکانی 9.7 میلیون بشکه در روز از تولید اعضا (تقریباً 10 درصد از تولید جهانی) بود.
تاکنون اوپک پلاس نزدیک به
100 درصد پایبندی به توافق داشته و این توافق در پله دوم خود یعنی کاهش 7.6 میلیون بشکه در روز قرار دارد؛ توافقی که قیمتها را نسبتاً ثابت نگه داشته است. اما با رشد قیمتها مجدد به این شرایط میرسیم که اوپک پلاس در موقعیت تعیین کف قیمت است و این تولید کنندگان شیل ایالات متحده هستند که سقف قیمت را تعیین میکنند.
فارین پالیسی در بخش دیگری از گزارش خود به اهمیت الگوبرداری از دوران بیماری کرونا میپردازد و با اشاره به دورهگذار سوختهای فسیلی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر، یک پیشنهاد به اوپک میدهد که میتواند از همین هفته کار روی آن آغاز شود؛ این پیشنهاد فارین پالیسی به اوپک است: «اوپک حتی در ساختار اوپک پلاس نباید فقط یک تثبیت کننده بازار در بحرانهای حاد باشند. امریکا، چین و اروپا در حال حرکت به سمت انرژیهای نو هستند و از اینرو پس از بحران همهگیری نیز تقاضای جهانی رو به کاهش خواهد بود و این درحالی است که اوپک پلاس همچنان یک اتحاد شکننده است. اعضای آن اغلب رقبای ژئوپلیتیک هستند؛ اما در چنین شرایطی میتوان از تجربه همهگیری بهعنوان فرصتی خاص استفاده کرد تا آغاز جدیدی برای سازمان رقم بخورد. اگر اوپک پلاس کارتهای خود را درست بازی کند، میتواند در نهایت تبدیل به مجلسی ارزشمند برای تبادل اطلاعات مهم و به اشتراکگذاری بهترین روشها در میان کشورهای عضو شود تا اقتصاد آنها از وابستگی به درآمد حاصل از صادرات نفت خام رها شود و خود را بهعنوان بازیگران اصلی در اقتصادهای سبز کنند.»
چندی پیش مهدی عسلی ، مدیرکل پیشین امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت و کارشناس بازار نفت نیز در گفتوگو با «ایران» به این مسأله اشاره کرده بود و گفته بود: «اوپک باید پژوهشهای خود را افزایش دهد و بر ابداعها و ابتکارهای مرتبط با توسعه فناوریهای سوختهای فسیلی کمکربن، فناوریهای حبس، ذخیره و استفاده از دیاکسید کربن متمرکز شود. این الزام در فعالیت تک تک اعضا از جمله ایران نیز صادق است.»

روز تاریخی فوتبال با تأیید اساسنامه
گروه ورزشی/ مجمع فدراسیون فوتبال ایران برای تأیید اساسنامه روز گذشته در محل هتل آکادمی بهصورت آنلاین با حضور نمایندگان فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا برگزار شد. افراد اولیه حاضر در این مجمع 66 نفر از 75 نفر ممکن بود که بهصورت آنلاین در این مجمع حضور پیدا کردند. حیدر بهاروند، سرپرست فدراسیون فوتبال بیان داشت: «با درایت وزارت ورزش و کمکهایی که صورت گرفت، اساسنامه به تأیید رسید و ما در همه فدراسیونها شاهد بودیم که وزیر ورزش عضو مجمع است اما وزیر محترم ورزش برای حل مشکل اساسنامه شخصاً کمک کردند و پس از خروج وزیر از مجمع، این مشکل با فیفا حل شد. برخی سعی داشتند کارشکنی کنند تا اساسنامه به تأیید نرسد که با وجود این کارشکنیها اساسنامه به تأیید فیفا رسید.»
در ادامه مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان با اشاره به این موضوع که امروز با تأیید اساسنامه میتواند روز تاریخی برای ورزش کشور باشد، بیان داشت: «اقدامات خوبی در اساسنامه رخ داده و این اساسنامه چند ویژگی دارد که ابتدا حضور نفرات بیشتر در مجمع است که اهالی فوتبال حضور پررنگتری خواهند داشت. همچنین برای کاندیداتوری در انتخابات فدراسیون فوتبال تسهیلات بیشتری پیشبینی شده تا نفرات بیشتری بتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند. شرایط بسیار خوبی در اساسنامه پیشبینی شده که با تصویب آن آینده بهتری در انتظار فدراسیون فوتبال است. حالا اعلام میکنم برای شادی هر چه بیشتر فوتبال و شور و شعف میان جوانان، حمایت خود را از فوتبال ادامه خواهیم داد.»
در ادامه روند برگزاری مجمع عمومی فدراسیون فوتبال، تعداد اعضای حاضر در این مجمع به 73 نفر از 75 نفر ممکن رسید و همچنین باید خاطرنشان کرد که نمایندگان فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا هم بهعنوان ناظران مجمع حضور داشتند.
در بخش بعدی صالح صفار، حسابرس مستقل فدراسیون فوتبال برای ارائه گزارش آماده شد که به عدم وصول مطالبات فدراسیون فوتبال، عدم ارائه اسناد 5.5 میلیارد اقلام راکد فدراسیون، عدم تصدیق صورتهای مالی سازمان لیگ، عدم ارائه اسناد و صورتهای مالی فدراسیون فوتبال به مؤسسه حسابرس مستقل فدراسیون فوتبال، عدم ذخیره منابع مالی برای پرداخت پاداش سومی جام ملتها به کارلوس کیروش پس از انعقاد قرارداد، عدم ذخیره منابع مالی برای پرداخت دستمزد مارک ویلموتس و... اشاره کرد. حسابرس مستقل سپس به گزارشهای مالی سالهای گذشته و عدم توجیه انحرافات مالی با بودجه فدراسیون اشاره کرد که به ابهاماتی در خصوص صورتهای مالی اشاره داشت. وی همچنین درباره مسائل پولشویی و بررسی این موارد اشاره کرد و گفت که در بررسیهای صورت گرفته با چنین مواردی برخورد نداشتهاند.پس از آن مهدی محمدنبی، دبیرکل فدراسیون فوتبال اعلام کرد که صورتهای مالی سال 98-97 با 64 رأی موافق به تأیید رسیده است. نکته حائز اهمیت این بود که اعلام شد در خصوص صورتهای مالی رأیگیری صورت گرفته است اما این سؤال به وجود آمد که چگونه پیش از ارائه گزارش از سوی حسابرس مستقل صورتهای مالی به تأیید 64 عضو مجمع رسیده است؟ در ادامه علی سلیمانی، خزانهدار فدراسیون فوتبال عدم ارائه گزارش درباره دستمزد مارک ویلموتس را بهدلیل یک ماه کارکرد او در سال مالی مورد اشاره ارتباط داد و اعلام کرد این گزارش در صورتهای مالی سال جدید آمده است. خزانهدار فدراسیون فوتبال عدم وصول برخی مطالبات را با عدم ارائه گزارش به حسابرس مستقل مرتبط دانست و این مسأله را رد کرد. وی همچنین انتقادی از فیفا و AFC درباره عدم همکاری با فدراسیون فوتبال درباره وصول مطالبات داشت. در ادامه گزارش مالی، مهدی محمدنبی، دبیرکل فدراسیون فوتبال اعلام کرد که مؤسسه حسابرسی رازدار با تعداد 65 رأی بهعنوان حسابرس مستقل سال 99-98 انتخاب شد. در ادامه احمدرضا براتی رئیس کمیته تدوین مقررات فدراسیون در ادامه مجمع فدراسیون فوتبال توضیحاتی در خصوص اساسنامه جدید ارائه داد. وی گفت: «مهمترین مورد در این اساسنامه درباره ماهیت حقوقی فدراسیون بود و ما ماهها تلاش کردیم تا به نقطهای برسیم که فعلاً فدراسیون بهعنوان یک شخصیت حقوقی تعریف شود و بعد فدراسیون یک سال فرصت خواهد داشت تا به نقطهای برسد که بهعنوان یک نهاد مستقل تعیین شود. حتماً باید این تغییر به شیوهای باشد که با همکاری مجلس، وزارت ورزش و AFC انجام شود.»در بخش بعدی مجمع عمومی فدراسیون فوتبال اساسنامه این فدراسیون به رأی گذاشته شد که با اعلام مهدی محمدنبی، دبیرکل، اساسنامه با 70 رأی موافق به تصویب رسید.
علی فلاحتی شهاب الدینی، رئیس کمیته بدوی انتخابات، مهدی کردانی، معاون کمیته بدوی و غلامرضا شاهکرمی بهعنوان عضو کمیته بدوی انتخاب شدند. همچنین حبیبالله حبیبی و تقی سیاری امینی بهعنوان عضو علی البدل این کمیته انتخاب شدند. روزبه وثوق احمدی نیز بهعنوان رئیس کمیته استیناف انتخابات، مهدی پیروزرام، معاون کمیته و احمد مؤمن، عضو کمیته استیناف انتخابات معرفی شدند. حسین تقیپور و فریدون صادقی نیز عضو علی البدل کمیته استیناف انتخابات خواهند بود.
در پایان کلیپی برای نامزدی فدراسیون فوتبال جهت اخذ میزبانی جام ملتهای 2027 پخش شد و مجمع فدراسیون فوتبال به پایان رسید.

اهداف یک ترور زمین و زمان واکنش ما
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری و سخنگوی دولت
ایران پس از انقلاب بارها قربانی تروریسم کور و هوشمندی بوده که یا با هدف ایجاد رعب و القای ناامنی، توده مردم و یا برای حذف «آینده نظام»، مسئولان ارشد را هدف گرفته بود اما این ترورها در سالهای اخیر علاوه بر اهداف فوق، محدود کردن توسعه و پیشرفت علمی، قدرت دفاعی و اقتدار ژئوپلیتیکی را نیز هدف گرفته است. ترور شهید محسن فخریزاده، دانشمند برجسته هستهای و دفاعی پس از ترور شهدای هستهای در 10 سال اخیر و چند ماه پس از ترور شهید قاسم سلیمانی از اهدافی گستردهتر برخوردار است که با موجودیت و بالندگی ایران مرتبط شده است. این ترور نشان داد که کاملاً حسابشده و با برنامهریزی قبلی برای دستیابی به چند هدف طراحی و اجرا شد: ۱: به هم زدن آرامش روانی جامعه، ناامید کردن مردم از دستیابی به پیروزی و به عقب راندن فشار حداکثری؛ ۲: ایجاد سردرگمی در استراتژی ایران و واداشتن به بازی در زمینی که دشمن طراحی کرده و سناریوهای پی در پی را در آن دنبال میکند...
۳: برهم زدن امنیت منطقه و پیشبرد اهداف ایرانهراسی و گرفتن امتیاز از صاحبان منابع نفتی در خاورمیانه و توسعهطلبی بیسروصدا با شکستن مقاومت در منطقه؛ ۴: به هم خوردن فضای امنیت جهانی با توجه به تغییرات احتمالی آتی در سیاستهای بینالمللی در صورتی که جهان پساترامپیسم به دنبال نظمی جدید و احتمال جهانی کم تنشتر باشد که بازندگان اصلی این مسأله رژیم صهیونیستی یا برخی حاکمان منطقهای بودند که با هدف به ثمر ننشستن حقانیت و ایجاد فرصتی برای احقاق حقوق ملت ایران دست به کار شدند. این ترور، منطقهای ناامن و جهانی آشوبزده را دنبال میکند. فضای بینالملل بعد از ترامپیسم به نوعی به نفع آینده جمهوری اسلامی است و این ترور ایجاد منطقهای بهمریخته، تشدید کینهتوزیها و برهم زدن آرامش جهانی پساترامپی را دنبال میکند.
اینکه دشمن با ددمنشانهترین نحوه و ابزار دست به ترور میزند و در کمین سرداران ما چه در بغداد و چه در دماوند نشسته تا انتقام خود را از شکست در عرصه فشار حداکثری و ایجاد نارضایتی اجتماعی بگیرد، نشان میدهد ایران در رسیدن به اهداف صلحآمیز خود در مسیر موفقی قرار گرفته است. چون دشمن نه در عرصه مذاکره توان هماوردی با ما برای دستیابی به اهداف خود را دارد - ترامپ پیشتر اعتراف کرده بود ایران هیچ مذاکرهای را نباخته است - و نه توان جنگیدن با ما را. پس با تروریسم دولتی به میدان میآید. ترور سردار شهید قاسم سلیمانی و شهید محسن فخریزاده، که قربانی تروریسم دولتی شدند، خود گواه آشکار ضعف و زبونی دشمنانی است که عرصه را باختهاند و به مدد آدمکشان و انفجار و ترور میخواهند به تصور خودشان مسیر اقتدار و توسعه ایران را فقط کُند کنند. تاریخ انقلاب در ۴۰ سال اخیر اما نشان داده که نتیجه کاملاً معکوسی نصیب آنان میشود. این ترورها نه تنها به انشقاق اجتماعی نمیانجامد که یکی از عوامل انسجام جامعه و وحدت حول محکومیت تروریستها و پاسداشت شهید میشود. با این حساب تروریستها در پی چه هستند؟
انگارههای جامعهشناسی تروریسم هدف از این نوع ترورها را «ایجاد تغییر» یا «تحت تأثیر قرار دادن جدی جامعه» میداند. یعنی با هدف قرار دادن چهرههای کلیدی - از شهید بهشتی و رجایی گرفته تا سردار سلیمانی و فخریزاده - درصدد این هستند که به خیال خام خود روند توسعه و رشد و نمادهای اقتدار را تغییر داده و مسیر را آهستهتر کنند و بیشتر از آن به هدف غایی خود یعنی تأثیر بر روان جامعه برسند. این فقط ترور یک دانشمند نیست زیرا تروریسم دولتی بخوبی میداند که پیشرفتهای ایران دیگر متکی به فرد نیست. شهید فخریزاده و نمونههای آن بنیانگذار مسیرهای افزایش توان دفاعی و پیشرفت علمی ما بودند. خدمت واقعی فخریزاده، بازتولید دهها دانشمند جوانی است که حتی با انگیزه و نیرویی بیش از او برای پیشرفت علمی ایران مصمماند. آنها هم میدانند با ترور یک دانشمند یا سردار بزرگ، سیاستهای علمی و دفاعی ایران تغییر نخواهد کرد اما از تأثیرات اجتماعی آن میتوانند سود برند. اینجاست که قربانی ترور باید با هوشمندی از «ترورهای بعدی» جلوگیری کند. ترور اول میتواند به ترورهای دیگری از جمله ترور روان جامعه و سیاستگذاری صحیح و مؤثر در پیشبرد اهداف ملی بینجامد. ترور بعدی همان فضای مشوش اجتماعی و بهرهبرداریهای سیاسی و تغییر جهت مسیر درست اجتماعی - سیاسی است که با هجمه تبلیغاتی - روانی میخواهند آن را خلق کنند. اگر گروههای سیاسی و نهادها اجازه ندهند این فاز به مرحله اجرا و توفیق برسد، یعنی توانستهاند امواج ترور اول را خنثی و آن را در جهتی غیر از خواست آمران ترور هدایت کنند. اما مادامی که امواج ترور اول تبدیل به ترور روانی شد، جامعه به چنددستگی رسید، عدهای در فضای ایجاد شده در داخل و خارج سعی در تغییر مسیر درست و اصولی جامعه کنند، دقیقاً هر دو فاز ترور به خواست و هدف اصلی خود نائل میشود.
به تجربه دریافتهام در پی این ترورها عملیات روانی عظیمی شکل میگیرد. ابزارهای رسانهای و اظهارات مرموزانه چه به اسم کارشناسی و چه در قالب نظرات سیاستمداران از جمله در دولت تروریستی، اشکال عملیات روانی پس از ترور را تشکیل خواهند داد. در این میان اولاً نباید نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تضعیف شوند ضمن آنکه این نهادها با هوشمندی باید به ظرفیتهای مقابله با اشکال مختلف عملیات ایرانستیزی مجهز شوند. بدون تردید این توانایی در سازمانهای اطلاعاتی ما وجود دارد. ثانیاً نباید در دام ربط دادن موضوع ترور به مذاکرات انجام شده در دولت مستقر یا برجام، افتاد. پدیده زشت ترور دانشمندان ایرانی، حتی در دورانی که مذاکرات ایران در دولت قبلی به بنبست رسیده بود نیز وجود داشت. اینکه شهید فخریزاده، قربانی گفتوگو با مدیرکل آژانس معرفی شود و یا برجام را عامل این ترور بدانند، نشان از عدم توجه به عمق و ابعاد این ترور دارد یا عدهای در این شرایط سعی دارند کلاهی از این نمد برای خود ببافند.
نظام جمهوری اسلامی چنان که در موارد پیشین نشان داد، تاریخ و جغرافیای پاسخ و واکنش را بخوبی محاسبه میکند و آنگاه پاسخ میدهد. چنان که در ترورهای قبلی نشان دادیم ایران کشوری نیست که با ترور بخواهند مسیر تعالی و تعامل آن را تغییر دهند.
با این نگاه من معتقدم هدف از ترور شهید فخریزاده، همه آحاد جامعه و آینده ایران است. آنها خواستند با حذف ناجوانمردانه یکی از مفاخر علمی و دفاعی کشور، مسیر ایران را تغییر دهند. این راه اما با هوشمندی مردم و مسئولان و هوشیاری نهادهای تصمیمگیر محقق نخواهد شد. البته این ترور یقیناً بیپاسخ نخواهد ماند اما نه در آن زمانی که آنها میخواهند و نه به شیوه و در جایی که انتظارش را میکشند. زمین و زمان بازی را ایران تعیین میکند.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری و سخنگوی دولت
ایران پس از انقلاب بارها قربانی تروریسم کور و هوشمندی بوده که یا با هدف ایجاد رعب و القای ناامنی، توده مردم و یا برای حذف «آینده نظام»، مسئولان ارشد را هدف گرفته بود اما این ترورها در سالهای اخیر علاوه بر اهداف فوق، محدود کردن توسعه و پیشرفت علمی، قدرت دفاعی و اقتدار ژئوپلیتیکی را نیز هدف گرفته است. ترور شهید محسن فخریزاده، دانشمند برجسته هستهای و دفاعی پس از ترور شهدای هستهای در 10 سال اخیر و چند ماه پس از ترور شهید قاسم سلیمانی از اهدافی گستردهتر برخوردار است که با موجودیت و بالندگی ایران مرتبط شده است. این ترور نشان داد که کاملاً حسابشده و با برنامهریزی قبلی برای دستیابی به چند هدف طراحی و اجرا شد: ۱: به هم زدن آرامش روانی جامعه، ناامید کردن مردم از دستیابی به پیروزی و به عقب راندن فشار حداکثری؛ ۲: ایجاد سردرگمی در استراتژی ایران و واداشتن به بازی در زمینی که دشمن طراحی کرده و سناریوهای پی در پی را در آن دنبال میکند...
۳: برهم زدن امنیت منطقه و پیشبرد اهداف ایرانهراسی و گرفتن امتیاز از صاحبان منابع نفتی در خاورمیانه و توسعهطلبی بیسروصدا با شکستن مقاومت در منطقه؛ ۴: به هم خوردن فضای امنیت جهانی با توجه به تغییرات احتمالی آتی در سیاستهای بینالمللی در صورتی که جهان پساترامپیسم به دنبال نظمی جدید و احتمال جهانی کم تنشتر باشد که بازندگان اصلی این مسأله رژیم صهیونیستی یا برخی حاکمان منطقهای بودند که با هدف به ثمر ننشستن حقانیت و ایجاد فرصتی برای احقاق حقوق ملت ایران دست به کار شدند. این ترور، منطقهای ناامن و جهانی آشوبزده را دنبال میکند. فضای بینالملل بعد از ترامپیسم به نوعی به نفع آینده جمهوری اسلامی است و این ترور ایجاد منطقهای بهمریخته، تشدید کینهتوزیها و برهم زدن آرامش جهانی پساترامپی را دنبال میکند.
اینکه دشمن با ددمنشانهترین نحوه و ابزار دست به ترور میزند و در کمین سرداران ما چه در بغداد و چه در دماوند نشسته تا انتقام خود را از شکست در عرصه فشار حداکثری و ایجاد نارضایتی اجتماعی بگیرد، نشان میدهد ایران در رسیدن به اهداف صلحآمیز خود در مسیر موفقی قرار گرفته است. چون دشمن نه در عرصه مذاکره توان هماوردی با ما برای دستیابی به اهداف خود را دارد - ترامپ پیشتر اعتراف کرده بود ایران هیچ مذاکرهای را نباخته است - و نه توان جنگیدن با ما را. پس با تروریسم دولتی به میدان میآید. ترور سردار شهید قاسم سلیمانی و شهید محسن فخریزاده، که قربانی تروریسم دولتی شدند، خود گواه آشکار ضعف و زبونی دشمنانی است که عرصه را باختهاند و به مدد آدمکشان و انفجار و ترور میخواهند به تصور خودشان مسیر اقتدار و توسعه ایران را فقط کُند کنند. تاریخ انقلاب در ۴۰ سال اخیر اما نشان داده که نتیجه کاملاً معکوسی نصیب آنان میشود. این ترورها نه تنها به انشقاق اجتماعی نمیانجامد که یکی از عوامل انسجام جامعه و وحدت حول محکومیت تروریستها و پاسداشت شهید میشود. با این حساب تروریستها در پی چه هستند؟
انگارههای جامعهشناسی تروریسم هدف از این نوع ترورها را «ایجاد تغییر» یا «تحت تأثیر قرار دادن جدی جامعه» میداند. یعنی با هدف قرار دادن چهرههای کلیدی - از شهید بهشتی و رجایی گرفته تا سردار سلیمانی و فخریزاده - درصدد این هستند که به خیال خام خود روند توسعه و رشد و نمادهای اقتدار را تغییر داده و مسیر را آهستهتر کنند و بیشتر از آن به هدف غایی خود یعنی تأثیر بر روان جامعه برسند. این فقط ترور یک دانشمند نیست زیرا تروریسم دولتی بخوبی میداند که پیشرفتهای ایران دیگر متکی به فرد نیست. شهید فخریزاده و نمونههای آن بنیانگذار مسیرهای افزایش توان دفاعی و پیشرفت علمی ما بودند. خدمت واقعی فخریزاده، بازتولید دهها دانشمند جوانی است که حتی با انگیزه و نیرویی بیش از او برای پیشرفت علمی ایران مصمماند. آنها هم میدانند با ترور یک دانشمند یا سردار بزرگ، سیاستهای علمی و دفاعی ایران تغییر نخواهد کرد اما از تأثیرات اجتماعی آن میتوانند سود برند. اینجاست که قربانی ترور باید با هوشمندی از «ترورهای بعدی» جلوگیری کند. ترور اول میتواند به ترورهای دیگری از جمله ترور روان جامعه و سیاستگذاری صحیح و مؤثر در پیشبرد اهداف ملی بینجامد. ترور بعدی همان فضای مشوش اجتماعی و بهرهبرداریهای سیاسی و تغییر جهت مسیر درست اجتماعی - سیاسی است که با هجمه تبلیغاتی - روانی میخواهند آن را خلق کنند. اگر گروههای سیاسی و نهادها اجازه ندهند این فاز به مرحله اجرا و توفیق برسد، یعنی توانستهاند امواج ترور اول را خنثی و آن را در جهتی غیر از خواست آمران ترور هدایت کنند. اما مادامی که امواج ترور اول تبدیل به ترور روانی شد، جامعه به چنددستگی رسید، عدهای در فضای ایجاد شده در داخل و خارج سعی در تغییر مسیر درست و اصولی جامعه کنند، دقیقاً هر دو فاز ترور به خواست و هدف اصلی خود نائل میشود.
به تجربه دریافتهام در پی این ترورها عملیات روانی عظیمی شکل میگیرد. ابزارهای رسانهای و اظهارات مرموزانه چه به اسم کارشناسی و چه در قالب نظرات سیاستمداران از جمله در دولت تروریستی، اشکال عملیات روانی پس از ترور را تشکیل خواهند داد. در این میان اولاً نباید نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تضعیف شوند ضمن آنکه این نهادها با هوشمندی باید به ظرفیتهای مقابله با اشکال مختلف عملیات ایرانستیزی مجهز شوند. بدون تردید این توانایی در سازمانهای اطلاعاتی ما وجود دارد. ثانیاً نباید در دام ربط دادن موضوع ترور به مذاکرات انجام شده در دولت مستقر یا برجام، افتاد. پدیده زشت ترور دانشمندان ایرانی، حتی در دورانی که مذاکرات ایران در دولت قبلی به بنبست رسیده بود نیز وجود داشت. اینکه شهید فخریزاده، قربانی گفتوگو با مدیرکل آژانس معرفی شود و یا برجام را عامل این ترور بدانند، نشان از عدم توجه به عمق و ابعاد این ترور دارد یا عدهای در این شرایط سعی دارند کلاهی از این نمد برای خود ببافند.
نظام جمهوری اسلامی چنان که در موارد پیشین نشان داد، تاریخ و جغرافیای پاسخ و واکنش را بخوبی محاسبه میکند و آنگاه پاسخ میدهد. چنان که در ترورهای قبلی نشان دادیم ایران کشوری نیست که با ترور بخواهند مسیر تعالی و تعامل آن را تغییر دهند.
با این نگاه من معتقدم هدف از ترور شهید فخریزاده، همه آحاد جامعه و آینده ایران است. آنها خواستند با حذف ناجوانمردانه یکی از مفاخر علمی و دفاعی کشور، مسیر ایران را تغییر دهند. این راه اما با هوشمندی مردم و مسئولان و هوشیاری نهادهای تصمیمگیر محقق نخواهد شد. البته این ترور یقیناً بیپاسخ نخواهد ماند اما نه در آن زمانی که آنها میخواهند و نه به شیوه و در جایی که انتظارش را میکشند. زمین و زمان بازی را ایران تعیین میکند.

زمان انتقام را ما تعیین میکنیم
قاسم محبعلی
کارشناس مسائل خاورمیانه
واقعه تروریستی روز جمعه در تهران که یک چهره دانشمند جمهوری اســــلامی را هدف قرار داد در چارچوب یک اقدام امنیتـــی - اطلاعاتـی است که نخستین انــــگشــت اتهــام را بهسمت رژیم صهیونیستی و شخص بنیامین نتانیاهو نشانه میرود. اسرائیل، رژیمی است که از ابتدای تشکیل تاکنون بسیاری از اهداف خود را از طریق اقدامات تروریستی محقق کرده است و در حقیقت ترور، یک ابزار و کارویژه مخصوص این رژیم است و از زمانی که تشکیل شده دست به ترور میزده و بسیاری از شخصیتهای فلسطینی، عربی و غیر عربی و دشمنان خود و حتی یهودیان را از طریق ترور از بین برده است. استفاده از این ابزار در حالی است که مقامهای اسرائیل در دوره دونالد ترامپ بیش از هر دوره دیگری روابط خوبی را با امریکا تجربه کردند. چنانکه نتانیاهو همه تخم مرغهای خود را در سبد امریکا گذاشته بود.
ترامپ کسی بود که همه خواستههای نتانیاهو را مرحله به مرحله محقق میکرد. چنانکه قدس اشغالی را بهعنوان پایتخت اسرائیل پذیرفت، سفارت اسرائیل را به آنجا منتقل کرد، انضمام جولان اشغالی و کرانه باختری به اسرائیل را رسمیت بخشید و از شهرکسازی یهودی در منطقه اشغالی حمایت کرد؛ یعنی هر آنچه نتانیاهو مد نظر داشت، انجام داد.
از سوی دیگر شماری از متحدان عربی امریکا از جمله عربستان هم مشابه چنین روابط نزدیکی را با دولت ترامپ تجربه کردند. این در حالی است که اینک دولت دموکرات بایدن اعلام کرده است که از جنگ عربستان در یمن حمایت نخواهد کرد، صدور سلاح به ریاض را متوقف میکند و مسأله حقوق بشر و قتل خاشقجی را در دستور کار قرار میدهد.
قابل انتظار بود که مجموعه این تحولات موجب نگرانی اسرائیل، عربستان و حتی امارات از رویکرد دولت آینده امریکا شود تا آنها رخدادهای بعدی بویژه احتمال کاسته شدن از بحران رابطه ایران و امریکا را به زیان خود ببینند.
بنابراین اسرائیل و متحدان عربی واشنگتن در هفتههای اخیر تلاش کردند که در فاصلهای که انتقال قدرت در امریکا صورت میگیرد شرایط را به اندازهای بحرانی کنند که امکان تغییر سیاست در امریکا وجود نداشته باشد. آنها حتی بهدنبال این هستند که اگر بتوانند یک بحران بزرگ خلق کنند و جنگی راه بیندازند که باعث شود میراث ترامپ به دولت بعدی برسد و او ناچار باشد به خاطر منافع امریکا از عربستان و رژیم اسرائیل حمایت کند. دیدار اخیر نتانیاهو با سران ریاض و اقدام امارات برای توقف صدور ویزا به شهروندان ایرانی را باید در امتداد تقویت پیوند محور اسرائیلی – عربی دانست که به نظر میرسد در سطحی بزرگتر با اقدام به ترور یک چهره مهم ایرانی میخواهند تقابل را به عرصهای فراتر بکشانند. لذا به نظر میرسد آنها میکوشند در این شرایط با حداکثر توان خود با به هم زدن اوضاع در منطقه، رابطه ایران و امریکا را بحرانیتر کنند.
در چنین فضایی به نظر میرسد که مقامهای جمهوری اسلامی باید این هوشیاری را داشته باشند که در زمین آنها بازی نکنند.در روابط دیپلماتیک اصل «اقدام متقابل» یک اصل پذیرفته شده است و این طور نیست که گفته شود اسرائیل نباید مجازات شود؛ خیر این رژیم باید تقاص این اقدام تروریستی را پس دهد. یعنی اقدام اسرائیل نباید بدون پاسخ بماند و باید پاسخ متناسب داده شود تا جرأت تکرار آن را نداشته باشد زیرا اگر احساس کند که در باز است، جلوتر میآید اما زمان و مکان اقدام تلافی جویانه باید در اختیار خود ایران باشد نه اینکه زمان و مکان را اسرائیل انتخاب کند که منافع خود را به دست آورد و به خواستهاش برسد.
ایران باید بهگونهای عمل کند که نتانیاهو میوههای اقدام ایران را در سبد خود نچیند. لذا باید هوشیارانه عمل کرد و شرایط را سنجید و در ابتدا اقدامات بینالمللی را انجام داد و محکومیت بینالمللی را برای اسرائیل بهدست آورد تا وقتی زمان انتقام فرا رسید قابل توجیه باشد.
کارشناس مسائل خاورمیانه
واقعه تروریستی روز جمعه در تهران که یک چهره دانشمند جمهوری اســــلامی را هدف قرار داد در چارچوب یک اقدام امنیتـــی - اطلاعاتـی است که نخستین انــــگشــت اتهــام را بهسمت رژیم صهیونیستی و شخص بنیامین نتانیاهو نشانه میرود. اسرائیل، رژیمی است که از ابتدای تشکیل تاکنون بسیاری از اهداف خود را از طریق اقدامات تروریستی محقق کرده است و در حقیقت ترور، یک ابزار و کارویژه مخصوص این رژیم است و از زمانی که تشکیل شده دست به ترور میزده و بسیاری از شخصیتهای فلسطینی، عربی و غیر عربی و دشمنان خود و حتی یهودیان را از طریق ترور از بین برده است. استفاده از این ابزار در حالی است که مقامهای اسرائیل در دوره دونالد ترامپ بیش از هر دوره دیگری روابط خوبی را با امریکا تجربه کردند. چنانکه نتانیاهو همه تخم مرغهای خود را در سبد امریکا گذاشته بود.
ترامپ کسی بود که همه خواستههای نتانیاهو را مرحله به مرحله محقق میکرد. چنانکه قدس اشغالی را بهعنوان پایتخت اسرائیل پذیرفت، سفارت اسرائیل را به آنجا منتقل کرد، انضمام جولان اشغالی و کرانه باختری به اسرائیل را رسمیت بخشید و از شهرکسازی یهودی در منطقه اشغالی حمایت کرد؛ یعنی هر آنچه نتانیاهو مد نظر داشت، انجام داد.
از سوی دیگر شماری از متحدان عربی امریکا از جمله عربستان هم مشابه چنین روابط نزدیکی را با دولت ترامپ تجربه کردند. این در حالی است که اینک دولت دموکرات بایدن اعلام کرده است که از جنگ عربستان در یمن حمایت نخواهد کرد، صدور سلاح به ریاض را متوقف میکند و مسأله حقوق بشر و قتل خاشقجی را در دستور کار قرار میدهد.
قابل انتظار بود که مجموعه این تحولات موجب نگرانی اسرائیل، عربستان و حتی امارات از رویکرد دولت آینده امریکا شود تا آنها رخدادهای بعدی بویژه احتمال کاسته شدن از بحران رابطه ایران و امریکا را به زیان خود ببینند.
بنابراین اسرائیل و متحدان عربی واشنگتن در هفتههای اخیر تلاش کردند که در فاصلهای که انتقال قدرت در امریکا صورت میگیرد شرایط را به اندازهای بحرانی کنند که امکان تغییر سیاست در امریکا وجود نداشته باشد. آنها حتی بهدنبال این هستند که اگر بتوانند یک بحران بزرگ خلق کنند و جنگی راه بیندازند که باعث شود میراث ترامپ به دولت بعدی برسد و او ناچار باشد به خاطر منافع امریکا از عربستان و رژیم اسرائیل حمایت کند. دیدار اخیر نتانیاهو با سران ریاض و اقدام امارات برای توقف صدور ویزا به شهروندان ایرانی را باید در امتداد تقویت پیوند محور اسرائیلی – عربی دانست که به نظر میرسد در سطحی بزرگتر با اقدام به ترور یک چهره مهم ایرانی میخواهند تقابل را به عرصهای فراتر بکشانند. لذا به نظر میرسد آنها میکوشند در این شرایط با حداکثر توان خود با به هم زدن اوضاع در منطقه، رابطه ایران و امریکا را بحرانیتر کنند.
در چنین فضایی به نظر میرسد که مقامهای جمهوری اسلامی باید این هوشیاری را داشته باشند که در زمین آنها بازی نکنند.در روابط دیپلماتیک اصل «اقدام متقابل» یک اصل پذیرفته شده است و این طور نیست که گفته شود اسرائیل نباید مجازات شود؛ خیر این رژیم باید تقاص این اقدام تروریستی را پس دهد. یعنی اقدام اسرائیل نباید بدون پاسخ بماند و باید پاسخ متناسب داده شود تا جرأت تکرار آن را نداشته باشد زیرا اگر احساس کند که در باز است، جلوتر میآید اما زمان و مکان اقدام تلافی جویانه باید در اختیار خود ایران باشد نه اینکه زمان و مکان را اسرائیل انتخاب کند که منافع خود را به دست آورد و به خواستهاش برسد.
ایران باید بهگونهای عمل کند که نتانیاهو میوههای اقدام ایران را در سبد خود نچیند. لذا باید هوشیارانه عمل کرد و شرایط را سنجید و در ابتدا اقدامات بینالمللی را انجام داد و محکومیت بینالمللی را برای اسرائیل بهدست آورد تا وقتی زمان انتقام فرا رسید قابل توجیه باشد.

کرونا و رفتار مردم؟
مهرداد عربستانی
استاد دانشگاه
به نظر نمیرسد که ارزیابی «رفتارهای بهداشتی مردم» در ایام کرونا بر اساس بررسی منطقی بوده باشد و ظاهراً بیشتر تحت تأثیر رسانههای اجتماعی و موارد افراطی است که معمولاً در این رسانهها بیننده دارد. لذا ارجاع عدم توفیق کنترل سرایت ویروس به «رفتار مردم» نوعی واکنش ارتجالی و خام است. برای فهم «رفتار» باید در درجه نخست زمینه شکلگیری این رفتارهای مختلف مورد توجه قرار گیرد و پس از آن و در صورت لزوم، برای تغییر رفتار چارهاندیشی کرد. شکلگیری رفتارهای اجتماعی معمولاً عللی چند وجهی دارد و نمیتوان آن را به یک عامل، مثلاً الگوهای فرهنگی نسبت داد. اگرچه خود تبیین امور براساس «الگوهای فرهنگی» نیز خود تبیین ابتری است، چون بلافاصله این سؤال پیش میآید که خود این الگوها چطور شکل گرفتهاند. از طرفی دیگر رفتارهای ناسازوار تقریباً درانواع جوامع دیده میشود.
یکی از زمینههای شکلگیری رفتار موضوع ژنتیک و سیر تکامل نوع بشر است. گونه انسانهای امروزین بیش از 300 هزار سال است که روی زمین پیدا شده و تقریباً تمام این دوران را تا همین حدود 10 هزار سال پیش در گروههای کوچک زندگی کرده است. لذا نظام عصبی انسان به گونهای تحول یافته که برای درک خطر در یک گروه کوچک و اتخاذ رفتار سازوار با صلاح گروه میتواند مناسب باشد، ولی استعداد و توسعه کمتری برای درک خطر در جوامع بزرگ شهری، ملی یا جهانی دارد. لذا بدون مداخلات فرهنگی مناسب- یعنی ادبیات، رسانه، اساطیر و روایاتی که تصویر یک جمعیت بزرگ با هویت و منافعی مشترک را در ذهن مردم ایجاد میکند- بیشتر محتمل است که انسان احتمالاً بر اساس نسخه بیولوژیک صرفش عمل کند، که الزاماً همیشه به صلاح جامعه بزرگ نیست.
بعد دگرمؤثر بر رفتارشهروند ایرانی مشکلات اقتصادی ویژه جامعه ایران است که با موضوع همهگیر در هم تنیده شده است و یک کمپلکس ویژه را ساخته است. این امر به طرق مختلفی روی رفتار بهداشتی مردم میتواند اثر بگذارد. مثلاً بسیاری از مردم برای خرید مایحتاج به مکانهای ارزان (که معمولاً شلوغ هستند، مثل میدان ترهبار و فروشگاههای تخفیفی زنجیرهای) میروند که بخت سرایت بیماری را افزایش میدهد. عدهای دیگر بین فقر قطعی (که خود باعث مرگ رنجآور است) و احتمال بیماری، گزینه دوم را انتخاب میکنند. پس اگر کسانی برای خرید به جاهای شلوغتری بروند، یا در صفهای طولانیتر بایستند یا برای خرید اجناس ارزان هجوم ببرند، نمیتوان آنها را با جاهایی که چنین کمبودهایی ندارند مقایسه کرد. مگر در اوایل شروع بحران کرونا بر سر کاغذ توالت در برخی کشورهای توسعهیافته جنگ و رقابت بین مردم راه نیفتاده بود؟
شهرسازی و جغرافیا هم عامل مهم دیگری در بروز رفتارهای پرخطر است. اگر جایی مردم به مترو هجوم نمیبرند و واگنهای مترو و اتوبوسهای عمومی مملو از مسافرانی نیست که تنگاتنگ کنار همدیگر ایستادهاند، باید ببینیم که ساختار شهرشان چگونه است؟ تراکم جمعیت براساس مساحت چقدر است، چه گزینه دیگری برای رفت و آمد دارند؟ تنها در آن صورت است که شاید بتوان به مقایسه دقیقتری از «تفاوت رفتارها» مثلاً امر حملونقل دست یافت. البته ریشه رفتارهای ناسازوار برای منفعت جمع، ممکن است در مناسک، عادات فرهنگی و نهادهایی باشد که فرصت تجدیدنظر را از شرکتکنندگان سلب کردهاند و با سلب فرصت بازنگری انسانها را گاهی تبدیل به کارگزاران خودکاری میکند که در نهایت میتواند به ضرر خودشان باشد. اینها نیز جزو رفتارهای ناسازواری هستند که ممکن است که در جوامع مختلف دیده شوند. پس از توجه به این تفاوتهای زمینهای است که تازه میتوان به امکان تشویق به تعویض رفتار به سمت رفتاری سازوارتر فکر و برای آن چارهاندیشی کرد. وگرنه شماتت اخلاقی «مردم» کار عبثی است، . پس از این است که میتوان به تأمین و توزیع وسایل مورد نیاز برای رفتار بهداشتی، به آگاهسازی هماهنگ و غیرمتناقض در مورد رفتار مناسب فکر کرد و حتی یک قدم جلوتر میتوان گذاشت و به وضع قوانین و تمهیدات جدی برای ضمانت اجرای آنها فکر کرد. نکته مهم در برنامهریزیها و دستورالعملهای بهداشتی، نفرستادن پیامهای متعارض توسط مسئولان و اجراهای دلبخواهانه توسط مجریان است که قطعاً اعتماد اجتماعی را کاهش میدهد. با برگشت به آنچه در ابتدای مطلب آمد، پس از فهمیدن و لحاظ کردن جوانب مختلف امر شاید بتوان مداخلاتی فرهنگی و تسهیلاتی اجرایی را برای سوق دادن رفتارها به سوی رفتاری سازوارتر در نظر آورد. تثبیت و تقویت تصویر جماعتی با منافع مشترک، آگاهسازی و حساسسازی نسبت امکان سرایت و همینطور راهکارهایی که نیازهای اساسی انسانی را به طور غیرمنطقی نادیده نگیرد و مشروعیت کافی برای اجرای قانونی محدودیتها ایجاد کند.
استاد دانشگاه
به نظر نمیرسد که ارزیابی «رفتارهای بهداشتی مردم» در ایام کرونا بر اساس بررسی منطقی بوده باشد و ظاهراً بیشتر تحت تأثیر رسانههای اجتماعی و موارد افراطی است که معمولاً در این رسانهها بیننده دارد. لذا ارجاع عدم توفیق کنترل سرایت ویروس به «رفتار مردم» نوعی واکنش ارتجالی و خام است. برای فهم «رفتار» باید در درجه نخست زمینه شکلگیری این رفتارهای مختلف مورد توجه قرار گیرد و پس از آن و در صورت لزوم، برای تغییر رفتار چارهاندیشی کرد. شکلگیری رفتارهای اجتماعی معمولاً عللی چند وجهی دارد و نمیتوان آن را به یک عامل، مثلاً الگوهای فرهنگی نسبت داد. اگرچه خود تبیین امور براساس «الگوهای فرهنگی» نیز خود تبیین ابتری است، چون بلافاصله این سؤال پیش میآید که خود این الگوها چطور شکل گرفتهاند. از طرفی دیگر رفتارهای ناسازوار تقریباً درانواع جوامع دیده میشود.
یکی از زمینههای شکلگیری رفتار موضوع ژنتیک و سیر تکامل نوع بشر است. گونه انسانهای امروزین بیش از 300 هزار سال است که روی زمین پیدا شده و تقریباً تمام این دوران را تا همین حدود 10 هزار سال پیش در گروههای کوچک زندگی کرده است. لذا نظام عصبی انسان به گونهای تحول یافته که برای درک خطر در یک گروه کوچک و اتخاذ رفتار سازوار با صلاح گروه میتواند مناسب باشد، ولی استعداد و توسعه کمتری برای درک خطر در جوامع بزرگ شهری، ملی یا جهانی دارد. لذا بدون مداخلات فرهنگی مناسب- یعنی ادبیات، رسانه، اساطیر و روایاتی که تصویر یک جمعیت بزرگ با هویت و منافعی مشترک را در ذهن مردم ایجاد میکند- بیشتر محتمل است که انسان احتمالاً بر اساس نسخه بیولوژیک صرفش عمل کند، که الزاماً همیشه به صلاح جامعه بزرگ نیست.
بعد دگرمؤثر بر رفتارشهروند ایرانی مشکلات اقتصادی ویژه جامعه ایران است که با موضوع همهگیر در هم تنیده شده است و یک کمپلکس ویژه را ساخته است. این امر به طرق مختلفی روی رفتار بهداشتی مردم میتواند اثر بگذارد. مثلاً بسیاری از مردم برای خرید مایحتاج به مکانهای ارزان (که معمولاً شلوغ هستند، مثل میدان ترهبار و فروشگاههای تخفیفی زنجیرهای) میروند که بخت سرایت بیماری را افزایش میدهد. عدهای دیگر بین فقر قطعی (که خود باعث مرگ رنجآور است) و احتمال بیماری، گزینه دوم را انتخاب میکنند. پس اگر کسانی برای خرید به جاهای شلوغتری بروند، یا در صفهای طولانیتر بایستند یا برای خرید اجناس ارزان هجوم ببرند، نمیتوان آنها را با جاهایی که چنین کمبودهایی ندارند مقایسه کرد. مگر در اوایل شروع بحران کرونا بر سر کاغذ توالت در برخی کشورهای توسعهیافته جنگ و رقابت بین مردم راه نیفتاده بود؟
شهرسازی و جغرافیا هم عامل مهم دیگری در بروز رفتارهای پرخطر است. اگر جایی مردم به مترو هجوم نمیبرند و واگنهای مترو و اتوبوسهای عمومی مملو از مسافرانی نیست که تنگاتنگ کنار همدیگر ایستادهاند، باید ببینیم که ساختار شهرشان چگونه است؟ تراکم جمعیت براساس مساحت چقدر است، چه گزینه دیگری برای رفت و آمد دارند؟ تنها در آن صورت است که شاید بتوان به مقایسه دقیقتری از «تفاوت رفتارها» مثلاً امر حملونقل دست یافت. البته ریشه رفتارهای ناسازوار برای منفعت جمع، ممکن است در مناسک، عادات فرهنگی و نهادهایی باشد که فرصت تجدیدنظر را از شرکتکنندگان سلب کردهاند و با سلب فرصت بازنگری انسانها را گاهی تبدیل به کارگزاران خودکاری میکند که در نهایت میتواند به ضرر خودشان باشد. اینها نیز جزو رفتارهای ناسازواری هستند که ممکن است که در جوامع مختلف دیده شوند. پس از توجه به این تفاوتهای زمینهای است که تازه میتوان به امکان تشویق به تعویض رفتار به سمت رفتاری سازوارتر فکر و برای آن چارهاندیشی کرد. وگرنه شماتت اخلاقی «مردم» کار عبثی است، . پس از این است که میتوان به تأمین و توزیع وسایل مورد نیاز برای رفتار بهداشتی، به آگاهسازی هماهنگ و غیرمتناقض در مورد رفتار مناسب فکر کرد و حتی یک قدم جلوتر میتوان گذاشت و به وضع قوانین و تمهیدات جدی برای ضمانت اجرای آنها فکر کرد. نکته مهم در برنامهریزیها و دستورالعملهای بهداشتی، نفرستادن پیامهای متعارض توسط مسئولان و اجراهای دلبخواهانه توسط مجریان است که قطعاً اعتماد اجتماعی را کاهش میدهد. با برگشت به آنچه در ابتدای مطلب آمد، پس از فهمیدن و لحاظ کردن جوانب مختلف امر شاید بتوان مداخلاتی فرهنگی و تسهیلاتی اجرایی را برای سوق دادن رفتارها به سوی رفتاری سازوارتر در نظر آورد. تثبیت و تقویت تصویر جماعتی با منافع مشترک، آگاهسازی و حساسسازی نسبت امکان سرایت و همینطور راهکارهایی که نیازهای اساسی انسانی را به طور غیرمنطقی نادیده نگیرد و مشروعیت کافی برای اجرای قانونی محدودیتها ایجاد کند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
عاملان و آمران ترور شهید فخریزاده مجازات شوند و تلاشهای علمی او را ادامه دهید
-
پاسخ بموقع
-
مولوی و آنهمه خاطره و گفتوگو
-
محدودیتها علیه شتاب کرونا
-
صف خالی زایمانهای تقویمی
-
تورمهای حداکثری و حداقلی استانها
-
من از این خیابان میترسم
-
آیا عمر اوپک به سر رسیده است؟
-
روز تاریخی فوتبال با تأیید اساسنامه
-
اهداف یک ترور زمین و زمان واکنش ما
-
زمان انتقام را ما تعیین میکنیم
-
کرونا و رفتار مردم؟

اخبارایران آنلاین