حال و هوای این روزهای بازار لوازم التحریر تهران
دنیای رنگی «دکتر مداد»
یوسف حیدری
گزارش نویس
نوروزخان را که پایین بروی و کنار مسجد امام خمینی(ره) راسته بازار بینالحرمین را درپیش بگیری وارد بازار لوازم التحریر میشوی و با دیدن اولین مغازه پرت میشوی به دوران کودکی؛ دنیای دفتر و مداد و مداد رنگی و مداد پاک کن. سراغ مغازهای را میگیرم که دنیای آن با همه مغازههای این راسته فرق میکند. چند دقیقه بعد مقابل مغازهای میایستم که رنگین کمانی از رنگ از در و دیوارش بیرون زده است. مغازهای کوچک اما با یک دنیا رنگ و خاطره. نگاه عابران را دنبال میکنم. میایستند و چشمهایشان برق میزند. با ذوق اجازه میگیرند از دنیای مدادرنگیها عکس بگیرند. اینجا همان جایی است که تصاویرش در فضای مجازی دست به دست میشود و خیلیها با آن خاطره بازی میکنند.
بعضی مشتریها به او لقب «دکتر مداد» دادهاند و خیلیها هم میگویند خالق مداد رنگی. اما خودش میگوید عاشق دنیای رنگی. محمد رفیع 51 سال دارد و 30 سالی است که در دنیای مدادرنگیها کار میکند. میگوید اینجا بهشت من است: «از کودکی علاقه زیادی به مداد رنگی داشتم. نقاشی میکشیدم و رنگ آمیزی میکردم. در ذهنم تجسم میکردم با ترکیب رنگها چه رنگهای قشنگ دیگری درست میشود و چقدر خوب بود اگر همه این رنگها مدادرنگی هم داشت. مثلاً ترکیب رنگ زرد و آبی، رنگ سبز قشنگ و خاصی میشود که به آن سبز فیروزهای میگویند ولی هیچ وقت در جعبههای مدادرنگی چنین رنگی پیدا نمیشود. این عشق و علاقه باعث شد وارد حرفهای شوم که با مدادرنگی سروکار داشته باشم. در یک شرکت تولید مداد رنگی کار میکردم تا اینکه 30 سال قبل این مغازه را گرفتم؛ کوچک است ولی از روز اول دوست داشتم اینجا را دنیای مدادرنگی کنم. خیلی از همکارانم وقتی دیدند عاشقانه درحال جمعآوری مدادرنگی هستم به من کمک کردند. شرکتهای تولید کننده هم مدادهای تک رنگشان را برای من میفرستادند. سرانجام دنیای مدادرنگیها کامل شد و امروز همه رنگها را کامل دارم.»
سه دختر دانشآموز با دیدن مدادرنگیهایی که منظم کنار هم چیده شدهاند، نزدیک میشوند. هرکدام با لبخند از مدادرنگی موردعلاقهشان میگویند و اینکه این همه مدادرنگی را یکجا ندیدهاند. محمد میگوید همین شوق و لبخند کسانی که اینجا را میبینند برای من یک دنیا ارزش دارد: «خیلی از بچهها وقتی یکی از رنگهای مدادرنگیشان تمام میشود دیگر علاقهای به جعبه مدادرنگیشان نشان نمیدهند. اما من اینجا همان مدادرنگی را که ندارند در اختیارشان قرار میدهم تا دنیای شیرین رنگیشان خراب نشود. رنگ سفید شاید برای خیلیها در دنیای نقاشی بدون استفاده باشد اما همین مدادهای سفید برای علامتگذاری روی شیشه، پارچه و سنگ کارایی دارد و خیاط با رنگ سفید میتواند مدل را روی پارچه پیاده کند. در دنیای مدادرنگی هیچ رنگی بیاستفاده نیست. کار من مثل آچار فرانسه است و مدادرنگی عاشقان نقاشی و هنر یا مشاغل مختلف را تأمین میکنم. هر روز از کسانی که با علاقه به تماشای این مدادرنگیها چند لحظهای مقابل مغازه میایستند انرژی میگیرم. چهره بچهها با تماشای مدادرنگیها دیدنیتر میشود.»
میگوید در این سالها روانشناس هم شده و میتواند روحیه هر مشتری را با توجه به نوع رنگ مدادی که انتخاب میکند حدس بزند: «پسرها عاشق آبی و قرمز و دخترها عاشق زرد و صورتی و سبزند. از وقتی هم تحقیقات علمی نشان داده رنگ آمیزی تأثیر زیادی در کاهش استرس و افزایش آرامش دارد مشتری از هر سن و سالی که فکر کنی سراغ ما میآید. روحیه و شخصیت هر آدمی را میتوان از رنگهایی که انتخاب میکنند تشخیص داد. وقتی یکی مداد رنگی زرد را انتخاب میکند مشخص است علاقه زیادی به خورشید دارد و خورشید یعنی خانوادهای گرم یا رنگ آبی حکایت از روحیهای آرام دارد و رنگ قرمز و سبز یعنی مهربانی و عشق به طبیعت. چند سال قبل دانشآموزی که میخواست در مسابقات نقاشی شرکت کند اینجا آمد و من 60 نوع مدادرنگی خاص به او دادم. چند هفته بعد خبر برنده شدن او را در مسابقات نقاشی از تلویزیون دیدم و کلی خوشحال شدم.»
محمد دنیای رنگها را شبیه دنیای گلها میداند و گاهی غرق در این دنیا با مداد رنگیهایش حرف میزند: «دنیای مدادرنگیها مثل قدم زدن در دشتی پر از گل است؛ هر طرف را که میبینی گلی زیبا از خاک بیرون زده. این مداد قهوهای را میبینی؟ چند سالی میشود اینجاست. بهش میگویم چرا هنوز نرفتهای و چند سال است پیش خودم ماندهای. وقتی با مداد رنگیها حرف میزنم انرژی میگیرم حتی از این مداد مشکی.»
داستان مدادرنگیها از لحظه ساخت چوب مداد تا لحظهای که تراش میخورند زیبا است. محمد نوک مدادرنگیها را نشان میدهد و میگوید خیلیها تصور میکنند کسانی در کارخانه مداد مسئول تراش دادن اینها هستند درحالی که همه این مدادها روی صفحهای از جنس سمباده غلت میخورند تا نوکشان تراش بخورد: «در ساخت مدادرنگی از رنگهایی که برای دانشآموزان ضرر ندارد استفاده میکنند و آنها را به مغز مداد اضافه میکنند. در کارخانههای مدادسازی آزمایشهای مختلفی روی مداد انجام میدهند تا مبادا سمی و خطرناک باشند. من مدادرنگیهای دوسر را به دانشآموزان نمیدهم چون میتواند خطرناک باشد.»
یادش بخیر مدادهای قرمز و مشکی سوسمار که خاطرات دوران مدرسه خیلی از بچههای دهه 60 و 70 با آن گره خورده است. پاک کنش را میجویدیم و دو طرفش را تراش میدادیم. محمد رفیع مدادهای سوسمار نشان را بهترین نوع مداد میداند و میگوید، مداد خوب باید هم پررنگ باشد هم به راحتی پاک شود: «مدادهای سوسمارنشان یکی از بهترین مدادهایی بود که در ایران تولید میشد و یک شرکت آلمانی دستگاههایش را آورده بود و از چوب ایران و مغزی آلمانی درست میشد. الان از آن مدادها تعداد کمی باقی مانده اما با این حال هنوز هم در ایران مدادهای خوب و با کیفیت تولید میشود. با تخصصی که در این سالها پیدا کردهام با دیدن مداد و نوشتن روی کاغذ میتوانم بگویم که جنس آن از چه چیزی است و چه کیفیتی دارد.
چهار رنگ اصلی و شاد بیشترین طرفدار را دارد و این یعنی خیلیها بخصوص دانشآموزان بهدنبال شادی هستند. این روحیه در همه بچهها وجود دارد که باید پیدایش کرد. سال قبل مرد میانسالی برای خرید مداد رنگی اینجا میآمد و معمولاً هر هفته از من مدادرنگی ارزان میخرید. یک روز کنجکاو شدم و درباره علت خرید مدادرنگی پرسیدم. گفت باربر بازار است و مادرش نقاشی میکند و این هنر به فرزند او هم منتقل شده و احساس میکند میتواند نقاش خوبی شود. گفت پول ندارم که او را به کلاس نقاشی بفرستم و خودش با این مدادهایی که میخرم در خانه نقاشی میکشد. بعد از صحبت، با مداد مشکی در کمتر از یک دقیقه چهره من را روی کاغذ کشید. نقاشی یک هنر ذاتی است که باید آن را شناخت و پرورش داد. به این مرد قول دادم که مدادرنگیهای پسرش را تأمین میکنم تا این هنر را پرورش بدهد.»
محمد با اشاره به خلوتی بازار لوازم التحریر از اوضاع این روزهای کار و کاسبی در دوران کرونا و ضرر و زیانی که تعطیل شدن مدارس به آنها زده میگوید: «وقتی مدارس تعطیل میشود دانشآموز دیگر نیازی به کیف و جامدادی و روپوش و حتی لوازم التحریر پیدا نمیکند. کرونا آسیب زیادی به صنف لوازم التحریر زد و تبلت و گوشی موبایل جای مداد و دفتر را گرفت. امیدوارم با پایان کرونا دوباره زندگی بچهها رنگی شود.»