به بهانه حضور آیدا پناهنده با «تیتی» در جشنواره و نقشآفرینی حامد بهداد در «گیجگاه»
راوی دنیای زنان
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
«ناهید» نام کارگردان جوانی را سر زبان انداخت که پیش از نخستین فیلم بلند سینماییاش، در فضای ادبیات و سینما تنفس کرده بود. آیدا پناهنده قبل از آنکه به سینمای حرفهای ورود کند، بسیار سیاهمشق کرده بود. فیلم کوتاه ساخته بود، داستان و فیلمنامه نوشته بود و آهسته آهسته برای رسیدن به سینمای بلند تجربه کسب کرده بود؛ یکی از فیلمهای تلویزیونی موفق او «قصه داوود و قمری» (با بازی هومن سیدی و حدیث میرامینی) بود. فیلمی با فضایی متفاوت نسبت به اغلب فیلمهای تلویزیونی، با شخصیتهایی جذاب و روابطی واقعی. به شهادت همین کارنامه و پیش از «ناهید» میشد حدس زد این بانوی جوان، در آیندهای نه چندان دور از چهرههای شاخص سینمای ایران میشود. شاید بهدلیل همین تجربهها، «ناهید» بهعنوان یک فیلم اول، با وجود کم و کاستیها، فیلمی متقاعدکننده و امیدبخش از کار درآمد؛ فیلمی که دنیای زنانه را به شکلی باورپذیر به تصویر میکشید، زن را موجودی ضعیف و قابل ترحم نمیدانست و نقش جامعه در وضعیت زنان را بدون آنکه شعار بدهد مطرح میکرد. تصمیم ناهید (ساره بیات) برای انتخاب فرزندش، بیش از آنکه محصول ضعف باشد، حاصل عشق به فرزند است؛ در «اسرافیل» دومین فیلم پناهنده، باز هم شاهد روایت قصهای زنانه هستیم. شخصیت اصلی فیلم بهروز (پژمان بازغی) برای ازدواج با دختری جوان به ایران برمیگردد، ماهی (هدیه تهرانی) که زمانی بهروز دلبسته او بوده، حالا مادری فرزند از دست داده است؛ در «اسرافیل» هم، ماهی است که با وجود علاقه به بهروز، از سر راه مرد کنار میرود تا او زندگی تازهاش را با سارا (هدی زینالعابدین) آغاز کند. «اسرافیل» شبیه به «ناهید» است، قصه در شمال ایران روایت میشود، اما فیلمساز حرفهایتر شده و فیلم دوم پختهتر است. بخشی از شهرت آیدا پناهنده بهدلیل جوایز مختلفی است که فیلمهایش در جشنوارههای بینالمللی به دست آوردهاند. «ناهید» موفق به دریافت جایزه «آینده نویدبخش» از جشنواره فیلم کن ۲۰۱۵ در بخش نوعی نگاه شد که به معرفی این فیلمساز جوان کمک کرد. اما این، همه موفقیت فیلم نبود. «ناهید» در جشنوارههای مختلف در ژاپن، سوئد، کردستان عراق و امریکا روی پرده رفت و از اغلب این جشنوارهها با دست پر بازگشت. این جایزهها مسیر فیلمسازی پناهنده را هموارتر از گذشته کرد. «اسرافیل» که در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت، تقریباً نادیده گرفته شد، اما این فیلم هم در جشنوارههایی در آسیا، اروپا و امریکا نمایش داده شد و جوایزی نصیب سازندهاش کرد. پناهنده پس از «اسرافیل»، فیلم «پاییز نیکایدوها» را در ژاپن ساخت. این فیلم که محصول مشترک ژاپن و هنگ کنگ است، در ایران روی پرده نرفته است. او امسال با «تی تی» به سی و نهمین جشنواره فیلم فجر آمده است. پناهنده در این مدت کوتاه به یکی از سینماگران زن شاخص تبدیل شده و فیلمش در جشنوارهای که دو فیلمساز زن دیگر (نرگس آبیار و فرنوش صمدی) حضور دارند، یکی از بختهای دریافت جایزه است. «تیتی» ترکیب بازیگران کنجکاویبرانگیز دارد. الناز شاکردوست، هوتن شکیبا و پارسا پیروزفر در این فیلم بازی کردهاند. ارسلان امیری همسر پناهنده که در فیلمهای قبلی، همراه او بوده فیلمنامه این فیلم را نوشته و مانند دو ساخته قبلی پناهنده، اینجا هم با یک شخصیت زن و مسائل و مشکلاتش مواجه هستیم. پناهنده در گفتوگوهایش به علاقهاش به سینمای رخشان بنیاعتماد اشاره کرده است، یکی از مهمترین بانوان سینماگر پس از پیروزی انقلاب که در سالهای اخیر کمکار شده است،اگرچه هیچ یک از فیلمهای پناهنده به آثار بنیاعتماد شبیه نیست، اما ظرافت در پرداختن به موقعیت زنان و نزدیک شدن به احوال درونی آنها امتیازی است که سینمای پناهنده دارد، همان طور که سینمای بنیاعتماد همیشه این ویژگی را داشت.
رنگینکمان نقشهای متنوع
نمایش «آخر بازی» (همایون اسعدیان) در نوزدهمین جشنواره فیلم فجر، پدیدهای را به سینمای ایران معرفی کرد که در سالهای بعد، یکی از مهمترین و محبوبترین ستارههای سینمای ایران شد. جوانی که نقش پویا را در فیلم اسعدیان بازی میکرد، در همان نمایشهای جشنوارهای مورد توجه قرار گرفت و نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد. دو سال بعد، بازیاش در نقش مهرداد، فوتبالیست به آخر خط رسیده و معتاد فیلم «بوتیک» (حمید نعمتالله)، توجه سینمای ایران را به این استعداد تازه از راه رسیده جلب کرد. حامد بهداد در دهه هشتاد، تصویرگر سیمای جوانان معترض و عاصی بود، این تصویر تازه، برای سینمادوستان جذابیت داشت؛ با این همه، بهداد همواره کوشیده با انتخابهای دور از هم، قدرت بازیگریاش را نشان بدهد. بهداد در سالهای اخیر، تلاش کرده به نقشهایش تنوع بدهد، کمکارتر از قبل شده، اما کیفیت کارش را حفظ کرده است. این نقشآفرینیها جوایز داخلی و خارجی بسیاری برایش به ارمغان آورده و باعث شده او همچنان یکی از مهمترین بازیگران امروز سینمای ایران باشد. درخشش در «قصر شیرین» که تندیس بهترین بازیگر مرد جشن منتقدان سینمای ایران را برایش بههمراه آورد، بازی خوب در «سد معبر» (محسن قرائی)، حتی نقشآفرینی متفاوتش در «نیمه شب اتفاق افتاد» (تینا پاکروان) عیار بازیگری او را که همواره متهم بوده در نقشهایی خاص قدرت جلوهگری دارد، نشان میدهد. بهداد این سالها، رنگین کمانی از نقشها را بازی کرده، به شخصیتهایی از طبقههای اجتماعی مختلف و در موقعیتهای دور از هم جان داده و بازیاش در همه این فیلمها، دیدنی است؛ میان مسعود در «آرایش غلیظ» (حمید نعمتالله) و نعیم در «جاندار» (پدرام پورامیری، حسین امیری دوماری) دنیایی تفاوت وجود دارد که بهداد در بازی و حرکاتش متجلی کرده است؛ از حامد آبان سرخوش در «نارنجیپوش» (داریوش مهرجویی) تا محسن «سعادتآباد» که آمیزهای از شیطنت، طنازی و منفعتطلبی است، فاصله بسیار است. بهداد هم در فیلمهای کمدی بازی کرده، هم در فیلمهای تلخ اجتماعی. با کارگردانهای جوان و فیلم اولی و کارگردانهای باتجربه همکاری کرده و دستاورد این تجربهگرایی و جسارت، موفقیت بوده است. سینمای ایران، ستارههایی دارد که از بازی در نقشهای منفی پرهیز میکنند، آنها نگران هستند مبادا بازی در نقشهایی که رگههای منفی دارد بر محبوبیتشان تأثیر بگذارد، اما بهداد این خط کشیها و مرزبندیها را برای خود قائل نیست. دشوارترین نقشها و پرچالشترین آنها را بازی کرده و گاه موفق بوده و گاه تلاشش، فرجامی که شایسته نام و کارنامه اوست، نداشته است. بازی در نقش جلال، در «قصر شیرین» یکی از همین چالشها بوده که بهداد به فرصتی برای درخشیدن تبدیل کرده است. در حالی که فیلم، فرصتی برای همدلی با این مرد نمیگذارد، بهداد، نقش را طوری بازی کرده تا این مرد سنگدل، منفور به نظر نرسد. مسعود در «آرایش غلیظ» که جلوه شرارت است، از جنس دیگری است و به رستگاری نمیرسد؛ در کنار این کاراکترهای تلخ و منفی، او در «زندگی جای دیگری است» (منوچهر هادی) یا «مارموز» (کمال تبریزی) دو جنس دیگر از بازیگری را به نمایش میگذارد و در هر دو موفق است. بهداد در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر با فیلم «گیجگاه» (عادل تبریزی) حضور دارد. او در این فیلم کمدی، گریمی متفاوت دارد و برای چندمین بار با باران کوثری همبازی شده است؛ با توجه به حضور مؤثر فیلم اولیها در جشنواره امسال، به نظر میرسد «گیجگاه» و بازیگرانش دیده شوند. شاید، این بار با وجود رقبای سرسختی که در بخش بازیگری مرد وجود دارد، حامد بهداد دوباره سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را به دست آورد، سیمرغی که سالها از او دریغ میشد تا بالاخره با «جرم» روی دستانش آرام گرفت.