کلاهبـرداری با آگهی استخدام راننده
گروه حوادث- مرجان همایونی/ آگهی استخدام راننده، شگردی بود که مرد جوان برای کلاهبرداری از آن استفاده میکرد. گرچه متهم منکر جرم خود است اما بیش از 10 شاکی او را شناسایی کردهاند و مدارک پلیسی علیه اوست.
به گزارش «ایران»، چند روز قبل، یک رهگذر در حال عبور از خیابانی در غرب تهران، متوجه مردی شد که بیهوش روی زمین افتاده بود. او بلافاصله با اورژانس تماس گرفت و مرد جوان به بیمارستان منتقل شد.
وی که امیر نام داشت تحت درمان قرار گرفت و پس از آنکه به هوش آمد، راز یک سرقت میلیونی را فاش کرد و گفت: ساکن شیراز هستم و چند روز قبل در یکی از سایتهایی که آگهی رایگان منتشر میکنند، با آگهی استخدام راننده در تهران مواجه شدم. از آنجایی که در این مدت کار مناسبی پیدا نکرده بودم، با دیدن آگهی، به شماره تلفنی که در آن قید شده بود زنگ زدم.
او ادامه داد: شخصی که تلفن را جواب داد خود را یکی از مقامهای نظامی کشور معرفی کرد و گفت نیاز به راننده دارد و برای این کار ماهی سه میلیون و پانصد هزار تومان هم حقوق و یک و نیم میلیون تومان مزایا به من میدهد. با توجه به شرایط کرونا و بیکاری، حقوق خوبی بود و من هم با وعده هایی که این مرد بهنام هرمز به من داده بود راهی تهران شدم. وقتی به ملاقات هرمز رفتم او در میان صحبتهایش مدام عکسهایش را که با افراد معروف و مقامهای سیاسی و نظامی کشور انداخته بود به من نشان میداد و با ارائه کارتی خودش را عضو یکی از ارگانهای نظامی معرفی کرد.
کلاهبرداریهای سریالی
شاکی ادامه داد: من یک پراید داشتم و بعد از چند روز هرمز به من گفت این خودرو مناسب من نیست و بهتر است آن را عوض کنی. وقتی گفتم که توانایی مالی تعویض خودرو را ندارم، گفت من برایت خودروی مدل بالاتری میخرم و مابقی پول را بهصورت قسطی از حقوقت کم میکنم. شرایط ایدهآلی بود و بهتر از این نمیشد، به همین دلیل شرایط را پذیرفتم. من خودرو را به شکل قولنامهای به هرمز فروختم اما هرمز خیلی اصرار داشت که پول فروش خودرو در حسابش بماند که چون من هنوز به او شک داشتم قبول نکردم و پول را گرفتم.
بعد به من گفت باید گوشی تلفن همراه مدل بالایی هم داشته باشی. درنهایت من و هرمز راهی موبایل فروشی شدیم و دو گوشی تلفن همراه مدل بالا خریدیم. در راه هرمز به من گفت گرسنهاش شده است و از صندوق عقب خودرواش کیک و آبمیوه آورد تا بخوریم، اما به محض خوردن آنها بیهوش شدم. به هوش که آمدم نه از گوشیها خبری بود، نه از کارت عابر بانکم و نه از هرمز، چند دقیقه بعد هم پیامک برداشت پول از حسابم آمد و هرمز کل پول فروش خودروام را از حساب برداشت کرده بود.
10 شاکی در پرونده
بهدنبال اعلام این خبر، کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و در ادامه تحقیقات با شکایتهای مشابه در شهرهای اطراف تهران، همدان، چهار محال و بختیاری و... مواجه شدند. در تمامی سرقتها، هرمز با همین شگرد و به شکل قولنامهای خودروها را از صاحبانش خریداری کرده اما پولی به مالباختهها نداده بود و فقط در آخرین مورد چون مالباخته به او شک کرده بود با شگرد مسمومیت اقدام به سرقت پولها کرده بود. در ادامه بررسیها نیز مشخص شد تصاویری که متهم فراری در کنار مقامات عالی رتبه کشوری به مالباختهها نشان داده است، فتوشاپ و دروغین است.
زن میانسالی که پسرش به این شیوه از سوی متهم مورد کلاهبرداری قرار گرفته و یکی از 10 شاکی این پرونده است به «ایران» گفت: وقتی پسرم با این آگهی در سایت مواجه شد با وعده هایی که هرمز به پسرم داده بود، به او اعتماد کرد. بعد هم خودروی پژو 405 خودش را بهصورت قولنامهای به هرمز فروخت تا او خودروی پژو پرشیا صفری برای پسرم بخرد. البته مدتی بعد پژو را آورد ولی بعد از چند روز مدعی شد که صاحب خودرو از فروش آن پشیمان شده و خودرو را با خودش برد و دیگر هم تلفنش را خاموش کرد.
زن میانسال ادامه داد: او پول خودروی پسرم را سرقت کرد و برای دستگیری متهم خیلی تلاش کردیم، چرا که میگفتند چون فروش خودرو قانونی صورت گرفته شما نمیتوانید شکایت کنید. در این مدت نامزد پسرم از او جدا شد و پسرم افسردگی گرفت. در پروسه شکایت بودم که با شاکیهای دیگر هرمز مواجه شدم و تقریباً بیشتر آنها مثل پسر من قربانی کلاهبرداری او شده بودند.
سرهنگ کارآگاه احمد نجفی، معاون مبارزه با جرایم خاص پلیس آگاهی پایتخت با اعلام این خبر گفت: تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت تا اینکه مأموران اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت با انجام کارهای اطلاعاتی و عملیاتی موفق به دستگیری هرمز شدند. اما متهم در تحقیقات منکر سرقت و کلاهبرداری است و مدعی است که هیچ جرمی مرتکب نشده است.
گفتوگو با متهم
10 شاکی تو را شناسایی کردهاند چطور منکر جرمت هستی؟
من هر کاری انجام دادم قانونی بوده است. خود شاکیها در دفترخانه به شکل قولنامهای ماشینهایشان را به من فروختهاند. آنها میخواهند با این شگرد از من اخاذی کنند. من خودم قربانی یک کلاهبرداری هستم و یک میلیارد از دست دادهام.
چطور قربانی کلاهبرداری شدی؟
با جوانی آشنا شدم، او بعد از مدتی به من گفت 300 میلیون تومان نیاز دارد. من هم به او سکه دادم. او هم سند زمین کشاورزی 10 هکتاری را به نامم زد. وقتی بهدنبال زمین رفتم متوجه شدم یک زمین 9 متری را فروخته و به دروغ زمین دیگری را به من نشان داده است. اگر سکههای آن موقع الان بود یک میلیارد تومان ارزش داشت.
پول خرید خودروها را چطور میدادی؟
به آنها سکه میدادم. تمام معاملات من با سکه است. بخصوص معاملات کوچکی مثل خرید و فروش خودرو.
چرا با سکه خرید و فروش میکنی؟
دو دلیل دارد؛ اول اینکه پول رایج کشور مدام ارزشش کم میشود و طلا و سکه بهتر است و دوم اینکه حوصله بانک رفتن را ندارم.
مدرکی داری که نشان دهد به آنها سکه دادهای؟
نه، هیچ مدرکی ندارم ولی به آنها به جای پول سکه پرداخت کردهام.
شغلت چیست؟
در کار خرید و فروش خودرو، ملک و سکه هستم.
آگهی استخدام راننده را هم تو درسایت ندادی؟
من آگهی دادم اما برای خودم بود. به خاطر شغلم مجبورم مدام این طرف و آن طرف بروم و به همین دلیل نیاز به راننده دارم. من در عمرم بیش از 400 مورد معامله کردهام که این 10 تا اینطوری از آب درآمد.
مادر و پسر یکدیگر را به قتلمتهم کردند
گروه حوادث/ با گذشت 15 سال از ناپدید شدن صاحب یک آجرپز خانه، پسر او در حالی به اتهام قتل پدر بازداشت شده که مدعی است جنایت از سوی مادرش رخ داده و علیه او توطئه کردهاند.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، 9 اسفند زن میانسالی به پلیس قزوین رفت و ادعای عجیبی را مطرح کرد؛ ادعایی که باعث شد پرونده 15 ساله ناپدید شدن همسرش وارد مسیر تحقیقات جدیدی شود. او گفت: همسرم بهنام هوشنگ 18 بهمن سال 85 ناپدید شد. آن روز هوشنگ به همراه همسر دوم خود راهی تهران شد تا به خانه دخترم برود. بعد از آن روز دیگر کسی هوشنگ را ندید. چون او با زن جوانی ازدواج مجدد کرده بود تصور میکردیم که ما را ترک کرده و با او رفته است. اما چند ماه قبل زمانی که صحبت سر ارثیه شد، پسرم بهنام بابک بر سر تقسیم ارثیه با من دعوایش شد و آنجا بود که راز قتل پدرش را برملا کرد.زن میانسال ادامه داد: او گفت 15 سال قبل، وقتی در تهران سرباز بوده، در خانه خواهرش، پدر و زن پدرش را به قتل رسانده و اجسادشان را در چاه انداخته است. وقتی از این راز با خبر شدم، تصمیم گرفتم که از او شکایت کنم.
رسیدگی در پایتخت
با شکایت زن میانسال، پروندهای در دادسرای قزوین تشکیل شد اما از آنجایی که زن میانسال مدعی بود قتل همسرش در پایتخت رخ داده است، پرونده با قرار عدم صلاحیت به دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد.
با ارسال پرونده، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت رسیدگی به پرونده را به عهده گرفت و دستور بازداشت بابک صادر شد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، وارد عمل شده و بابک را با نیابت قضایی در قزوین دستگیر و به تهران منتقل کردند. اما متهم در تحقیقات منکر جنایت شد و قتل را به گردن مادرش انداخت و مدعی شد که جنایت را او مرتکب شده است.
به دستور بازپرس ساسان غلامی، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد تا اظهارات او مورد بررسی قرار گیرد. همچنین بازپرس جنایی دستور احضار مادر بابک برای تحقیقات را صادر کرد. بازپرس جنایی همچنین دستور بررسی پروندههای قدیمی را صادر کرد تا مشخص شود آیا زنی با مشخصات همسر دوم هوشنگ ناپدید شدنش به پلیس اعلام شده یا ماجرا کذب است.
گفتوگو با متهم
چه اتفاقی برای پدرت رخ داده است؟
مادرم او را کشته و تازه متوجه این ماجرا شدم.قبل از این به من گفته بود که پدرت بعد از ازدواج دومش خانه را ترک کرده اما به تازگی از این راز با خبر شدم.
چطور متوجه شدی؟
حدود 4 ماه قبل در یک میهمانی شبانه نشسته بودیم که مادرم گفت یک خانمی شوهرش را به قتل رسانده و برای اینکه مسیر تحقیقات را تغییر دهد به ریش سفید محل مراجعه کرده و گفته شوهرم گم شده و از او خواسته شوهرش را پیدا کند .وقتی این ماجرا را مادرم برایمان تعریف کرد به او مشکوک شدم با خودم گفتم احتمال دارد مادرم خودش مرتکب قتل شده و این داستان برگرفته از زندگی خودش است. حدسم درست بود و فهمیدم مادرم وقتی متوجه شده پدرم سر او هوو آورده است، ابتدا با گاز پیک نیکی به سر پدرم میزند و بعد هم او را به همراه یکی از اقوام حلق آویز میکند و جنازه را نیز مخفی میکند.
در زمانی که پدرت ناپدید شد، تو کجا بودی؟
من آن زمان سرباز بودم و محل خدمتم در تهران بود. وقتی برگشتم به من گفتند که پدرم با همسر دومش خانه را ترک کرده است. حتی آن زمان شکایت و عکس پدرم را در روزنامه چاپ کردیم و تمام کارهای قانونی را انجام دادیم اما از او خبری نشد.
چرا مادرت از تو شکایت کرده؟
دو دلیل داشت، پدرم آجر پز خانه داشت و ارثیه حدود 20 میلیارد تومانی برایمان بهجا گذاشت با این شکایت یک وارث کم میشود. دومین دلیل این بود که من ماجرای قتل را فهمیده بودم و میخواست از شر من راحت شود.
چرا زودتر ماجرا را خبر ندادی؟
برای اینکه مادرم برایم پاپوش درست میکرد. 18 روز مرا در بیمارستان روانی بستری کرد. آنجا داروهایی به من میدادند که شانس آوردم تا حالا زنده ماندهام. وقتی از بیمارستان روانی ترخیص شدم، گفت معتاد هستم و با این ادعا در کمپ ترک اعتیاد دو ماه بستری شدم. وقتی دید با این برنامهها کارش بهجایی نمیرسد، ادعای قاتل بودنم را مطرح کرد. باورتان نمیشود چقدر خوشحالم بازداشت شده ام، اگر مرا دوباره به تیمارستان یا کمپ میبردند معلوم نبود زنده برگردم.
مراقب باشید شب عید کلاه سرتان نرود
گروه حوادث/ همزمان با نزدیک شدن به ایام پایانی سال اغلب فروشگاهها و مراکز خرید اقدام به درج آگهی تبلیغاتی در فضای مجازی با عنوان «فروش ویژه نوروزی» کرده تا بتوانند مشتریان بیشتری جلب کنند اما پلیس فتا ضمن هشدار به خریداران، این نوع تبلیغات را ترفندی برای کلاهبرداری دانسته و از مردم خواسته تا فریب آنها را نخورند.
سرهنگ علیمحمد رجبی رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتای ناجا در این باره به فارس گفت: یکی از چالشهایی که معمولاً در پایان سال با آن مواجه میشویم بحث افزایش کلاهبرداری در قالب فروش تجهیزات، لوازم، پوشاک و وسایل مختلف در فضای مجازی است که عمدتاً از طریق شبکههای اجتماعی رخ میدهد. نکته مهم این است که هیچ کدام از صفحات اینستاگرام و کانالهایی که در تلگرام تحت عنوان مزون و فروشگاههای لباس فعالیت میکنند از هیچ مؤسسه و نهادی مجوز فعالیت نداشته و هیچ احراز هویتی روی آنها وجود ندارد که این امر خودش زمینه کلاهبرداری، سوءاستفاده و سودجویی را فراهم میکند.
همچنین کلاهبرداران با استفاده از شیوههای تبلیغی تحت عنوان «فروش ویژه نوروز» و با ارائه عنوانهای تخفیفدار سعی دارند مخاطب را به سمت خود جذب کنند و در خیلی از مواقع قیمت و تخفیفی را که اعلام میکنند وجود نداشته و مشکلات بعدی را برای خریدار به وجود میآورند.سرهنگ رجبی با بیان این که توصیه مهم پلیس فتا برای کاربران فضای مجازی و افرادی که تمایل دارند خریدهایشان را مجازی انجام دهند، این است که حتماً از طریق فروشگاههای معتبر دارای نماد اعتماد الکترونیک خرید کنند تصریح کرد: اگر افراد برای خرید از روشهای دیگر استفاده میکنند حتماً پرداخت مبلغ را منوط به دریافت کالا کنند. هیچ وقت نباید تحت هیچ عنوانی مبلغی را به عنوان بیعانه یا پیش خرید کالا و پرداخت وجه به صورت اینترنتی برای سایتها، صفحات اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی که هویت مشخصی ندارند، پرداخت کرد؛ چراکه پروندههای متعددی از این دست جرایم وجود دارد.وی خاطرنشان کرد: مردم نباید فریب پیامها و آگهیهای منتشرشده در کانالها و صفحات مجازی با عنوان فروش ویژه نوروز و حراج آنلاین را بخورند.
تقلب در بازی به قیمت جان تمام شد
گروه حوادث/ پسر جوان که هنگام پاسور بازی با دوستانش متوجه تقلب یکی از آنها شده بود به خاطر عصبانیت با کارد میوه خوری دوستش را کشت و پای میز محاکمه ایستاد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این درگیری مرگبار تابستان امسال رخ داد و پسر جوانی به نام کریم که با ضربه کارد میوه خوری مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شد، اما هنگام عمل جراحی بر اثر شدت جراحت وارده و خونریزی جان باخت؛وقتی موضوع به پلیس اعلام شد مأموران کلانتری به بیمارستان رفتند و به تحقیق از دوستان کریم پرداختند.
مأموران در ادامه تحقیقات خود متوجه شدند شب حادثه چند نفر از دوستان کریم در خانه او میهمان بودهاند، اما ناگهان بین او و یکی از دوستانش به نام سعید درگیری رخ داده و سعید با کارد میوه خوری او را زده و فرار کرده است.
به این ترتیب بررسیها برای دستگیری سعید آغاز و بعد از چندین روز تحقیق سرانجام وی بازداشت شد. او بعد از دستگیری به قتل کریم اعتراف کرد و با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس اولیای دم در جایگاه حاضر شده و درخواست صدور حکم قصاص کردند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من و کریم دوست بودیم روز حادثه هم با دوستانم به خانه او رفتیم تا تفریح کنیم و چند ساعتی کنار هم باشیم. مدتی که گذشت کریم پاسور آورد که بازی کنیم سرگرم بازی بودیم که من متوجه شدم کریم تقلب میکند چندباری به او تذکر دادم اما به شوخی و خنده از آن گذشت وقتی بار دیگر متوجه تقلبش شدم با عصبانیت با او درگیر شدم و به هم ناسزا گفتیم که یک باره از شنیدن حرفهایش کنترل خودم را از دست دادم و با کارد میوه خوری که جلوی دستم بود او را زدم بعد هم از ترس فرار کردم.
متهم در پاسخ به این سؤال که چاقو را از کجا آورده است گفت: من چاقو را از بشقاب میوه خوری برداشتم در بشقاب برای میهمانها میوه گذاشته بودند و ما داشتیم بازی میکردیم و میوه میخوردیم. من اصلاً فکر نمیکردم چاقوی به آن کوچکی بتواند باعث مرگ کسی شود. ضمن اینکه یک لحظه عصبانی شدم و قصدم هم کشتن کریم نبود ما رفیق قدیمی بودیم و اصلاً فکر نمیکردم چنین اتفاقی باعث مرگ او شود.
بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافع، سعید یکبار دیگر برای بیان آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفت او گفت: من اتهام قتل را قبول دارم در برابر کاری که کردم هم دفاعی ندارم و شرمنده اولیای دم هستم. از آنها درخواست بخشش دارم وخواهش میکنم مرا به خاطر جوانیام ببخشند.
با پایان جلسه دادگاه هیأت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.