ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی (ع):
جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را روی اولیای خاص خود گشوده است.
نهج البلاغه، خطبه ۲۷
مهتاب کرامتی: خوشحالم که در کنار کارگردانهای مستعد با ایده نو قرار میگیرم
فیلم کوتاه و بلند برای من تفاوتی ندارد بلکه باعث خوشحالی من است که در کنار کارگردانهای مستعد با ایدههای نو قرار بگیرم و از آنها حمایت کنم. رصد فیلمهای کوتاه کارگردانان خوشفکر میتواند چشماندازی از آینده سینمای حرفهای و بلند را ترسیم کند. همچنین کار با بازیگران و عوامل حرفهای سینما برای آن دسته از کارگردانان فیلمهای کوتاه که قصد ورود به سینمای بلند را دارند، تجربه ارزشمندی است. لزوماً هر فیلمسازی که در این عرصه فعالیت میکند، قرار نیست وارد سینمای بلند شود و شاید بخواهد فقط فیلم کوتاه بسازد اما به نظر میرسد اغلب فیلمسازان جوان در گوشه ذهنشان نیمنگاهی به سینمای بلند و حرفهای دارند.
بخشی از سخنان بازیگر و تهیه کننده فیلم کوتاه ورای سکوت /ایرنا
آشتی مخاطب با سالن نمایش در پساکرونا
حمید ابراهیمی
کارگردان، نویسنده و بازیگر تئاتر
ترس از حضور در محیطهای اجتماعی پرازدحام در دوره شیوع کرونا، امری طبیعی است و بیشک این ترس و نگرانی حتی بعد از پایان پاندمی و روزهای دشواری که کرونا برایمان رقم زده با بسیاری از ما خواهد ماند. مخاطب تئاتر نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود و زمان میبرد تا بر این حس غلبه کرد. معتقدم بسط و تبیین هر مقوله اجتماعی نیاز به زیرساختی فرهنگی دارد؛ مثلاً درمورد واکسیناسیون که اینروزها روند آن سرعت گرفته و تشویق مردم به انجام آن اطمینانبخشی درمورد واکسنهای مختلف یا مقابله با واکسنهراسی و از ایندست موارد چه کردیم؟ آنچه رخ داده، جلب اعتماد عمومی با استفاده از بسترهایی نظیر تلویزیون، رادیو، روزنامهها و... بوده. حتماً بعد از آنکه کرونا نیز تمام شود، باز باید با همین ابزار، شروع به فرهنگسازی کرد تا مردم را دوباره به سالنهای تئاتر بازگرداند. البته در این زمینه حضور خود بچههای عرصه تئاتر نیز بسیار اثرگذار است کما اینکه مظلومترین قشر جامعه هنری ما در دوره شیوع کرونا همین تئاتریها بودهاند که بیشترین آسیب را دیدهاند. با اینحال، خود این بچهها نیز باید در این فرآیند فرهنگسازی حضور فعال داشته باشند و با استفاده از روشهای تبلیغاتی در تریبونهایی که دراختیار دارند، فضا را برای حضور مجدد مردم آماده کنند و این تلاش جمعی اصلاً بهخاطر بقای تئاتر است. خودم در جشنواره فجر پارسال اجرایی داشتم که پیشنهاد شد برای اجرای عموم آن برنامه بریزیم؛ اما قبول نکردم چراکه حاضر نبودم نه برای مخاطبی که برای تماشای کارمان میآید و نه برای بچههای گروهمان خداینکرده اتفاقی بیفتد اما شرایط که همیشه اینگونه نخواهد ماند و این روزها سالنها در حال بازگشایی هستند. قصد دارم اگر بهلطف خدا و شرایطی که در حوزه واکسیناسیون عمومی شاهد هستیم، اوضاع بهتر شد و اینماجرای تلخ کرونا پایان یافت بهشخصه وارد میدان شوم و بهعنوان عضو کوچکی از حوزه نمایش اقدام کنم و در این فرهنگسازی سهیم شوم. اینکه میگویم فرهنگسازی، منظورم صرفاً اطلاعرسانی نیست بلکه باید کاری کرد تا مخاطب ترغیب شود به سالن نمایش بیاید که بخشی از آن رفع نگرانی و ترس از حضور در سالن است و بخشی نیز در گرو ارائه کارهای درخور توجه و درجهیک. درواقع بهصحنه بردن اجراهایی که مخاطب را جذب کند بسیار مهم است؛ آثاری که هم متن و ساختار قابلدفاعی دارند و هم از افراد و گروههای شناختهشده هستند. واقعیت اینکه شیوع کرونا دوباره بین مخاطب و نمایش، فاصله انداخته و زحماتی که طی سالهای اخیر کشیده شده را میتوان گفت تاحدی بهباد داده. با اینحال معتقدم که دوباره همهچیز به روال سابق برمیگردد و اگرچه ممکن است کمی زمان ببرد و هزینهبردار شود اما حتماً دوباره تئاتر رونق میگیرد و با صبوری بچههای تئاتر و حتماً با ضررهای اولیه، دوباره اوضاع نمایشی روبهراه میشود بهشرطی که از شرایط پیشآمده درس بگیریم و اینبار با برنامهای اصولی و منطقی جلو برویم. درواقع، باید از همین الان که هنوز درگیر کرونا هستیم برای روزهای بعد از آن فکر کنیم که با وقوع اتفاقهایی مشابه، اینقدر تحتتأثیر قرار نگیریم. نگاه کنید که ژاپن بهعنوان کشوری زلزلهخیز چگونه خود را با تغییر زیرساختها، بهبود فرهنگ مقابله و... در برابر خطرات احتمالی این رویداد طبیعی آماده نگه داشته است و میزان خسارات مالی و جانی خود را تا چه اندازه کاهش داده؛ ما نیز باید «بهگونهای دیگر زیستن» را یاد بگیریم و تمرین کنیم؛ مثلاً تهویه سالنها را تجهیز کنیم یا بهفکر محیطهای روباز باشیم و... فرض کنید کرونا تمام شود و موج زمینگیرکننده تازهای راه بیفتد؛ اتفاقیکه دور از ذهن نیست زیرا بههرحال بعضی قدرتمداران در جهان و جوامع صاحب سرمایه همیشه بههر طریقی به کشورهای ضعیف آسیب زده و آنها را دچار عذاب میکنند. ماییم که باید خود را قوی و آماده کنیم. یکی از راهها، افزایش آگاهی عمومی است که تئاتر میتواند بهعنوان یک پایه فرهنگی، در گسترش آن نقش ایفا کند و با ارائه خوراک مناسب برای مخاطب، این تلاش را صورت دهد؛ مثلاً متنی را آماده دارم که اگر خدا بخواهد و شرایط مهیا شود، بعد از پایان کرونا بهصحنه خواهم برد که در شکلگیری آن از وضعیت این روزهای خودم و تأثیری که کرونا بر من گذاشته است، الهام گرفتهام. قصه انسانی است که در شرایطی دشوار گرفتار آمده و باید شیوه زیست خود را تغییر دهد. بهنظرم تئاتر مانند هر مقوله فرهنگی دیگر باید خود را نهتنها در شیوه ارائه بلکه در مفاهیم نیز بهروز کند و به معضلات روز جامعه بپردازد. این باید از خود «حمید ابراهیمی» که در حوزه تئاتر فعالیت دارد، شروع شود تا به مخاطب و بعد به جامعه تسری پیدا کند.
سیره رسول خدا(ص)2
گنجینه فضائل
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
نیاز انسان به الگوی تربیتی، ناشی از ویژگی تأثیرپذیری اوست. زیرا آفرینش انسان به گونهای است که از ناحیه دیگران متأثر میشود و این تأثیرپذیری نقش مهمی در تربیت فردی و اجتماعی انسان دارد. قرآن کریم صراحتاً پیامبر اسلام را الگوی جهانیان و اسوه مسلمانی در تمام اعصار معرفی کرده است. خوشبختانه گنجینه ارزشمندی از احادیث و کتب سیره، جزئیترین مسائل زندگی پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) را ثبت کردهاند که با سیر در آن گنجینه میتوان با فضیلتهای برتر اخلاقی بسیاری آشنا شده واز آنها پیروی نمود. پیامبر اسلام(ص) دارای شخصیتی است که در میان تمام انسانها و در همه اعصار بینظیر است. آن حضرت(ص) آراسته به کلیه سجایای نیکوی اخلاقی بوده و به همین جهت خدای سبحان او را با عبارت «وانک لعلی خلق عظیم» توصیف نموده است. محمد(ص) برجستهترین نمونه کمال انسانی و بهترین الگوی شایسته برای جهان بشری است و خداوند فرمان داده که او(ص) را پیروی و برای دستیابی به رضوان الهی به توصیههایش جامه عمل بپوشانیم و اینگونه ما را مخاطب ساخته است که «... لقد کان لکم فی رسولالله اسوة حسنه لمن کان یرجواالله و الیوم الاخر و ذکرالله کثیراً» برای کسانی که به پاداش خدا و روز قیامت امیدوار بوده و خدا را زیاد یاد میکنند، رسول الله(ص) برایشان بهترین الگو و سرمشق است.
اگر خضر بر آب حیوان گذشت/محمد ز سر چشمه جان گذشت/سلیمان اگر تخت بر باد بست/محمد ز بازیچه باد رست / اگر طارم موسی از طور بود/سراپرده احمد از نور بود/و گر مهد عیسی به گردون رسید/محمد خود از مهد بیرون پرید (نظامی گنجوی)
با جست وجو در آیات و روایات و تفاسیر و سیره انبیا چنین به نظر میرسد که جز شخصیت با فضیلت و وجود پربرکت حضرت ختمی مرتبت محمدبن عبدالله(ص) اسوه تمام عیار دیگری در عالم انسانی و در قلمرو قرآن یافت نمیشود.
تنها اوست که تمام فضایل اخلاقی و معنوی را در خود گردآورده و خاتم پیامبران و جامع شرایع و ادیان و اسوه اسوههای قرآن گردیده است. همچنین آن حضرت مظهر رحمت و سرچشمه عنایت حق بوده و این مرتبه و درجه، متعاقب صفا و طهارت باطنی، نصیب آن حضرت شده است. این ویژگی از زمان کودکی در وجود مبارکش متجلی شد و تا آخر حیات آن حضرت تداوم یافت.
حضرتش از عالیترین درجه عصمت که همان عصمت کبری است بهره داشت و در این خصوص آیات و روایات فراوانی بر مقام عصمت آن حضرت دلالت دارد که از جمله آنها «آیه تطهیر» است «انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا» (احزاب آیه ۳۳) خدا چنین اراده کرده که رجس و پلیدی را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیبی پاک و منزه گرداند. اگر چه انبیای الهی از ظرفیت روحی بالایی برخوردار بودند و به همین علت، توان ارتباط با عالم غیب را داشته و امواج وحی را دریافت میکردند و در فضای روح و جان انسانها جاری میساختند، این حالت اما به کمال در وجود پیامبر گرامی اسلام(ص) مستقر بود بهطوری که حتی فرشتگان مقرب الهی هم توان درک آن را نداشتند. شدت این ظرفیت گاهی اوقات موجب میشد که آن حضرت مستقیماً با خداوند ارتباط پیدا کند. خود آن حضرت در این مورد میفرماید: برای من با خداوند فرصتی است که نه فرشته مقرب و نه پیامبر مرسل و نه بندهای که خداوند دلش را پر از ایمان کرده قدرت تحمل آن را ندارد. (بحارالانوار ج۱۸ ص۳۶۰)
آن حضرت(ص) تنها اسوهای است که اخلاق سترگ به او ارزانی شده است. «و انک لعلی خلق عظیم (قلم آیه۴) تنها اوست که رسالتش را جملگی رسولان بویژه پیامبران اولوالعزم بشارت دادهاند. تنها اوست که «رحمت مطلق برای عالمیان» معرفی شده است، «وما ارسلناک الا رحمه للعالمین» (انبیاء آیه ۱۰۷)
و تنها اوست که صاحب مقامات و القاب بلند تبلیغی است. «انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الیالله باذنه و سراجاً منیراً» (احزاب آیات ۴۶-۴۵).
دبیر گروه پایداری
نیاز انسان به الگوی تربیتی، ناشی از ویژگی تأثیرپذیری اوست. زیرا آفرینش انسان به گونهای است که از ناحیه دیگران متأثر میشود و این تأثیرپذیری نقش مهمی در تربیت فردی و اجتماعی انسان دارد. قرآن کریم صراحتاً پیامبر اسلام را الگوی جهانیان و اسوه مسلمانی در تمام اعصار معرفی کرده است. خوشبختانه گنجینه ارزشمندی از احادیث و کتب سیره، جزئیترین مسائل زندگی پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) را ثبت کردهاند که با سیر در آن گنجینه میتوان با فضیلتهای برتر اخلاقی بسیاری آشنا شده واز آنها پیروی نمود. پیامبر اسلام(ص) دارای شخصیتی است که در میان تمام انسانها و در همه اعصار بینظیر است. آن حضرت(ص) آراسته به کلیه سجایای نیکوی اخلاقی بوده و به همین جهت خدای سبحان او را با عبارت «وانک لعلی خلق عظیم» توصیف نموده است. محمد(ص) برجستهترین نمونه کمال انسانی و بهترین الگوی شایسته برای جهان بشری است و خداوند فرمان داده که او(ص) را پیروی و برای دستیابی به رضوان الهی به توصیههایش جامه عمل بپوشانیم و اینگونه ما را مخاطب ساخته است که «... لقد کان لکم فی رسولالله اسوة حسنه لمن کان یرجواالله و الیوم الاخر و ذکرالله کثیراً» برای کسانی که به پاداش خدا و روز قیامت امیدوار بوده و خدا را زیاد یاد میکنند، رسول الله(ص) برایشان بهترین الگو و سرمشق است.
اگر خضر بر آب حیوان گذشت/محمد ز سر چشمه جان گذشت/سلیمان اگر تخت بر باد بست/محمد ز بازیچه باد رست / اگر طارم موسی از طور بود/سراپرده احمد از نور بود/و گر مهد عیسی به گردون رسید/محمد خود از مهد بیرون پرید (نظامی گنجوی)
با جست وجو در آیات و روایات و تفاسیر و سیره انبیا چنین به نظر میرسد که جز شخصیت با فضیلت و وجود پربرکت حضرت ختمی مرتبت محمدبن عبدالله(ص) اسوه تمام عیار دیگری در عالم انسانی و در قلمرو قرآن یافت نمیشود.
تنها اوست که تمام فضایل اخلاقی و معنوی را در خود گردآورده و خاتم پیامبران و جامع شرایع و ادیان و اسوه اسوههای قرآن گردیده است. همچنین آن حضرت مظهر رحمت و سرچشمه عنایت حق بوده و این مرتبه و درجه، متعاقب صفا و طهارت باطنی، نصیب آن حضرت شده است. این ویژگی از زمان کودکی در وجود مبارکش متجلی شد و تا آخر حیات آن حضرت تداوم یافت.
حضرتش از عالیترین درجه عصمت که همان عصمت کبری است بهره داشت و در این خصوص آیات و روایات فراوانی بر مقام عصمت آن حضرت دلالت دارد که از جمله آنها «آیه تطهیر» است «انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا» (احزاب آیه ۳۳) خدا چنین اراده کرده که رجس و پلیدی را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیبی پاک و منزه گرداند. اگر چه انبیای الهی از ظرفیت روحی بالایی برخوردار بودند و به همین علت، توان ارتباط با عالم غیب را داشته و امواج وحی را دریافت میکردند و در فضای روح و جان انسانها جاری میساختند، این حالت اما به کمال در وجود پیامبر گرامی اسلام(ص) مستقر بود بهطوری که حتی فرشتگان مقرب الهی هم توان درک آن را نداشتند. شدت این ظرفیت گاهی اوقات موجب میشد که آن حضرت مستقیماً با خداوند ارتباط پیدا کند. خود آن حضرت در این مورد میفرماید: برای من با خداوند فرصتی است که نه فرشته مقرب و نه پیامبر مرسل و نه بندهای که خداوند دلش را پر از ایمان کرده قدرت تحمل آن را ندارد. (بحارالانوار ج۱۸ ص۳۶۰)
آن حضرت(ص) تنها اسوهای است که اخلاق سترگ به او ارزانی شده است. «و انک لعلی خلق عظیم (قلم آیه۴) تنها اوست که رسالتش را جملگی رسولان بویژه پیامبران اولوالعزم بشارت دادهاند. تنها اوست که «رحمت مطلق برای عالمیان» معرفی شده است، «وما ارسلناک الا رحمه للعالمین» (انبیاء آیه ۱۰۷)
و تنها اوست که صاحب مقامات و القاب بلند تبلیغی است. «انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الیالله باذنه و سراجاً منیراً» (احزاب آیات ۴۶-۴۵).
یک دنیای دیوانه
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
بعضیها زندگی شگفتانگیزی دارند، یعنی وقتی ما به زندگیشان نگاه میکنیم شگفتانگیز بهنظر میآیند. بعضیها هم فکر میکنند زندگیشان شگفتانگیز است اما آدمهای معمولیای بیش نیستند. حالا میخواهم بگویم یکی از این شگفتانگیزها مارتین مک دوناست. نمایشنامهنویس و فیلمساز ایرلندی، بریتانیایی که با آثارش آدم را شگفتزده میکند.
اینها را مینویسم به بهانه اجرای نمایش «یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه» از مک دونا که این روزها در تماشاخانه شهرزاد روی صحنه است؛ البته نمایشی که به شکلی آماتوری و تقریباً دانشجویی اجرا شد و بسیاری ایرادها در اجرا داشت؛ اما این متن بود که آدم را با خودش همراه میکرد. این نویسنده دلش میخواهد شما بدانید که خشونت مسألهای جدی است اما آنقدر که جدی است خیلی هم شوخی شوخی اتفاق میافتد. برای همین است که فکر میکنید شخصیتهای نمایش او آدمهایی دیوانه هستند و کمدیای سیاه را رقم میزنند. اما من فکر میکنم آدمهای نمایش او آدمهایی عادی هستند. همین مردمی که دور و بر خودمان میبینیم. همه ما دیوانگیهای خودمان را داریم و دست به خشونتهایی میزنیم که بعد که به آنها فکر میکنیم میبینیم چقدر احمقانه آن کار را انجام دادهایم؛ مثلاً ستوان آینیشمور او را اگر ببینیم میبینیم چقدر یک گربه اهمیت پیدا میکند و چه اتفاقها که به خاطر گربه رخ نمیدهد. اینجا یک دنیای دیوانه است. دنیایی که هیچ خشونتی در آن بعید نیست. بسیاری از قتلهایی را که رخ میدهد اگر ببینیم متوجه میشویم در پس آن هیچ دلیل به درد بخور و قانع کنندهای نیست. مثلاً در همین نمایشنامه از خشونت کشتن تا قطع دست و انگشت و پا وجود دارد با دلیلهای احمقانه. شاید مک دونا میخواهد یادآوری کند که یک دنیای دیوانه ما را احاطه کرده است.
یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه هم پر است از همین دیوانگی. چه در شکل نوشتن و چه در دنیایی که این نویسنده خلق کرده است. او هانس کریستین اندرسن را شخصیت اصلی داستانش قرار میدهد و از شهرت او استفاده میکند و او را در مقابل چارلز دیکنز قرار میدهد و شهرت او را هم تمسخر میکند. انگار دلش میخواهد به همه ما بگوید هیچ قطعیتی در زندگی وجود ندارد. انگار میخواهد بگوید شما هرطور دلتان خواست میتوانید فکر کنید. شما میتوانید عجیبترین چیزها را خلق کنید و دیوانهبازی در بیاورید. اینها دنیای مارتین مک دوناست. دنیایی دیوانه دیوانه که میگوید هانس کریستین اندرسن آن کسی نیست که ما فکرش را میکنیم. چارلز دیکنز هم آن آدمی نیست که ما به آن فکر میکنیم. اینها را در برابر دنیایی سیاه قرار میدهد و نوعی خشونت به سیاهان را هم مورد انتقاد قرار میدهد؛ اصلاً انگار هم میخواهد دیوانه باشد و هم نقادی کند و از جامعه و از مردم و از خودش و از سیاست خرده بگیرد. مارتین مک دونا یک نویسنده شگفتانگیز است که نمیتوان براحتی از کنارش عبور کرد. باید او را خواند و او را دید؛ حتی اگر اجرایی ضعیف از او روی صحنه باشد و عناصر اجرا درست رعایت نشده باشد. شیوه اجرایی غیردقیق، استفاده نادرست از دکور، بازیهای کمابیش متوسط، کارگردانی بیهدف و... اجرا را به قهقرا برده است؛ اما چیزی که در این میان خودنمایی میکند قدرت نویسندگی مارتین مک دوناست.
داستاننویس
بعضیها زندگی شگفتانگیزی دارند، یعنی وقتی ما به زندگیشان نگاه میکنیم شگفتانگیز بهنظر میآیند. بعضیها هم فکر میکنند زندگیشان شگفتانگیز است اما آدمهای معمولیای بیش نیستند. حالا میخواهم بگویم یکی از این شگفتانگیزها مارتین مک دوناست. نمایشنامهنویس و فیلمساز ایرلندی، بریتانیایی که با آثارش آدم را شگفتزده میکند.
اینها را مینویسم به بهانه اجرای نمایش «یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه» از مک دونا که این روزها در تماشاخانه شهرزاد روی صحنه است؛ البته نمایشی که به شکلی آماتوری و تقریباً دانشجویی اجرا شد و بسیاری ایرادها در اجرا داشت؛ اما این متن بود که آدم را با خودش همراه میکرد. این نویسنده دلش میخواهد شما بدانید که خشونت مسألهای جدی است اما آنقدر که جدی است خیلی هم شوخی شوخی اتفاق میافتد. برای همین است که فکر میکنید شخصیتهای نمایش او آدمهایی دیوانه هستند و کمدیای سیاه را رقم میزنند. اما من فکر میکنم آدمهای نمایش او آدمهایی عادی هستند. همین مردمی که دور و بر خودمان میبینیم. همه ما دیوانگیهای خودمان را داریم و دست به خشونتهایی میزنیم که بعد که به آنها فکر میکنیم میبینیم چقدر احمقانه آن کار را انجام دادهایم؛ مثلاً ستوان آینیشمور او را اگر ببینیم میبینیم چقدر یک گربه اهمیت پیدا میکند و چه اتفاقها که به خاطر گربه رخ نمیدهد. اینجا یک دنیای دیوانه است. دنیایی که هیچ خشونتی در آن بعید نیست. بسیاری از قتلهایی را که رخ میدهد اگر ببینیم متوجه میشویم در پس آن هیچ دلیل به درد بخور و قانع کنندهای نیست. مثلاً در همین نمایشنامه از خشونت کشتن تا قطع دست و انگشت و پا وجود دارد با دلیلهای احمقانه. شاید مک دونا میخواهد یادآوری کند که یک دنیای دیوانه ما را احاطه کرده است.
یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه هم پر است از همین دیوانگی. چه در شکل نوشتن و چه در دنیایی که این نویسنده خلق کرده است. او هانس کریستین اندرسن را شخصیت اصلی داستانش قرار میدهد و از شهرت او استفاده میکند و او را در مقابل چارلز دیکنز قرار میدهد و شهرت او را هم تمسخر میکند. انگار دلش میخواهد به همه ما بگوید هیچ قطعیتی در زندگی وجود ندارد. انگار میخواهد بگوید شما هرطور دلتان خواست میتوانید فکر کنید. شما میتوانید عجیبترین چیزها را خلق کنید و دیوانهبازی در بیاورید. اینها دنیای مارتین مک دوناست. دنیایی دیوانه دیوانه که میگوید هانس کریستین اندرسن آن کسی نیست که ما فکرش را میکنیم. چارلز دیکنز هم آن آدمی نیست که ما به آن فکر میکنیم. اینها را در برابر دنیایی سیاه قرار میدهد و نوعی خشونت به سیاهان را هم مورد انتقاد قرار میدهد؛ اصلاً انگار هم میخواهد دیوانه باشد و هم نقادی کند و از جامعه و از مردم و از خودش و از سیاست خرده بگیرد. مارتین مک دونا یک نویسنده شگفتانگیز است که نمیتوان براحتی از کنارش عبور کرد. باید او را خواند و او را دید؛ حتی اگر اجرایی ضعیف از او روی صحنه باشد و عناصر اجرا درست رعایت نشده باشد. شیوه اجرایی غیردقیق، استفاده نادرست از دکور، بازیهای کمابیش متوسط، کارگردانی بیهدف و... اجرا را به قهقرا برده است؛ اما چیزی که در این میان خودنمایی میکند قدرت نویسندگی مارتین مک دوناست.
رمانی معمایی با مضمونی روانشناختی
شهناز ایلدرمی
مترجم
اگر از مترجمی بپرسند کدام اثرت را بیشتر از همه دوستداری معمولاً جواب میدهد: ترجمههایم مثل فرزندانم هستند و نمیتوانم فرقی بینشان بگذارم؛ اما من باید اعتراف کنم از بین هفت کتابی که برای بزرگسالان ترجمه کردم و تا امروز چاپ شده رمان «دروغهایی که گفتیم» اولین یا دومین انتخابم خواهد بود. «دروغهایی که گفتیم» نام رمانی معمایی، هیجانانگیز و روانشناختی است که از جمله اول خواننده را جذب کرده و تا صفحه آخر رهایش نمیکند.
کتاب دو داستان جذاب، پیچیده و دلهره آور را همزمان پیش میبرد و خواننده تا اواخر کتاب مشتاق این است تا بداند این دو داستان چطور به هم میرسند: یک داستان در سال 1980 در کمبریج اتفاق میافتد. بث و همسرش سالها بود بچهدار نمیشدند تا این که بالاخره صاحب دختر زیبایی بهنام هانا میشوند. آنها با لذت و عشق فرزندشان را بزرگ میکنند تا این که متوجه میشوند دخترشان دچار اختلالاتی است. داستان دیگر در سال 2017 در لندن رخ میدهد. کلارا در کنار نامزدش، لوک زندگی خوبی دارد تا این که یک شب نامزدش به خانه نمیآید. او کجا میتواند باشد؟ آیا گم شدن او میتواند ارتباطی با ناپدید شدن خواهرش در بیست سال پیش داشته باشد؟ شما با خواندن این کتاب با داستانی پر رمز و راز که همراه با دلهره و حدس و گمان است دست و پنجه نرم خواهید کرد. در این رمان میخوانیم که چطور ممکن است نزدیک ترین کسان ما، چیزهایی را از ما مخفی کرده یا حتی دروغ گفته باشند. کامیلا وی، نویسنده این رمان خواندنی، بسیار ماهرانه با قطعات پازلی که چیده است خواننده را بازی میگیرد؛ در زمانی که خواننده تصور میکند به بخشی از معما دست یافته است همه چیز دوباره به هم میریزد و معمای جدیدی در ذهنش شکل میگیرد.
پیشنهاد ترجمه این رمان انگلیسی از طرف کتاب مرو که زیرمجموعه انتشارات هیرمند است به من ارائه شد. این کتاب در سال 98 منتشر شده و خوشبختانه در همان سال به چاپ دوم رسید. «دروغهایی که گفتیم» در مجموعه آلن پو نشر قرار دارد. نام این مجموعه برگرفته از نام اولین داستاننویس سبک کارآگاهی است. داستانهای کارآگاهی بهخاطر رازآلود بودن و حال و هوای جناییشان بسیار محبوبند.
دروغهایی که گفتیم
کامیلا وی
مترجم شهناز ایلدرمی
انتشارات هیرمند
مترجم
اگر از مترجمی بپرسند کدام اثرت را بیشتر از همه دوستداری معمولاً جواب میدهد: ترجمههایم مثل فرزندانم هستند و نمیتوانم فرقی بینشان بگذارم؛ اما من باید اعتراف کنم از بین هفت کتابی که برای بزرگسالان ترجمه کردم و تا امروز چاپ شده رمان «دروغهایی که گفتیم» اولین یا دومین انتخابم خواهد بود. «دروغهایی که گفتیم» نام رمانی معمایی، هیجانانگیز و روانشناختی است که از جمله اول خواننده را جذب کرده و تا صفحه آخر رهایش نمیکند.
کتاب دو داستان جذاب، پیچیده و دلهره آور را همزمان پیش میبرد و خواننده تا اواخر کتاب مشتاق این است تا بداند این دو داستان چطور به هم میرسند: یک داستان در سال 1980 در کمبریج اتفاق میافتد. بث و همسرش سالها بود بچهدار نمیشدند تا این که بالاخره صاحب دختر زیبایی بهنام هانا میشوند. آنها با لذت و عشق فرزندشان را بزرگ میکنند تا این که متوجه میشوند دخترشان دچار اختلالاتی است. داستان دیگر در سال 2017 در لندن رخ میدهد. کلارا در کنار نامزدش، لوک زندگی خوبی دارد تا این که یک شب نامزدش به خانه نمیآید. او کجا میتواند باشد؟ آیا گم شدن او میتواند ارتباطی با ناپدید شدن خواهرش در بیست سال پیش داشته باشد؟ شما با خواندن این کتاب با داستانی پر رمز و راز که همراه با دلهره و حدس و گمان است دست و پنجه نرم خواهید کرد. در این رمان میخوانیم که چطور ممکن است نزدیک ترین کسان ما، چیزهایی را از ما مخفی کرده یا حتی دروغ گفته باشند. کامیلا وی، نویسنده این رمان خواندنی، بسیار ماهرانه با قطعات پازلی که چیده است خواننده را بازی میگیرد؛ در زمانی که خواننده تصور میکند به بخشی از معما دست یافته است همه چیز دوباره به هم میریزد و معمای جدیدی در ذهنش شکل میگیرد.
پیشنهاد ترجمه این رمان انگلیسی از طرف کتاب مرو که زیرمجموعه انتشارات هیرمند است به من ارائه شد. این کتاب در سال 98 منتشر شده و خوشبختانه در همان سال به چاپ دوم رسید. «دروغهایی که گفتیم» در مجموعه آلن پو نشر قرار دارد. نام این مجموعه برگرفته از نام اولین داستاننویس سبک کارآگاهی است. داستانهای کارآگاهی بهخاطر رازآلود بودن و حال و هوای جناییشان بسیار محبوبند.
دروغهایی که گفتیم
کامیلا وی
مترجم شهناز ایلدرمی
انتشارات هیرمند
عکس نوشت
پیکر زنده یاد سیامک اطلسی هنرمند پیشکسوت سینما، تلویزیون و صداپیشه باسابقه روز سهشنبه با حضور خانواده و دوستدارانش و با رعایت شیوهنامههای بهداشتی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده شد. سیامک اطلسی که متولد 1315 بود، از دهه ۴۰ کار خود را با گویندگی در انجمن گویندگان آغاز کرد و بعد به سینما رفت و از سال ۵۰ تا سه سال قبل در بیش از ۴۰ فیلم سینمایی بازی کرده بود. یاد و نامش جاوید.
هنرمندان در فضای مجازی
این روزها فضای مجازی آرام است. بهبودی برای عزتالله مهرآوران پستی است که هنرمندان آن را آرزو کردهاند. همچنان هنرمندان از رشادت علی لندی نوجوان فداکار ایذهای مینویسند که همچون ققنوس خود را به آتش زد تا جان هموطنانش را نجات بدهد.
آرزوی بهبودی برای عموعزت سینما
عزتالله مهرآوران و مبتلا شدنش به کرونا مبحث دیگری بود که در فضای مجازی دست به دست شد. در صفحه این بازیگر سینما و تئاتر مطلبی درباره وضعیت سلامتی او منتشر شده که خبر از بستری شدن مهرآوران در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان آتیه و زیر دستگاه ونتیلاتور میدهد. در این متن آمده: «حال عمومی استاد خوب است، فقط مشکل درگیری بالای ریه و سطح اکسیژنشون بدون دستگاه است. 48 ساعت آینده بسیار حیاتی هستند.» در ادامه هم از مردم درخواست شده که با دعای خیر و انرژی مثبت این هنرمند کشورمان را همراهی کنند. سحر دولتشاهی بازیگر سینما و تئاتر هم از جمله هنرمندانی است که با انتشار پستی برای این هنرمند آرزوی بهبودی کرده و نوشته: «آرزوی سلامتی عمو عزت عزیز» حمید رضا آذرنگ هم نوشته: «آقای مهربانی و طنازی، جناب نجیب عاشق، ادیب و شاعر، عزتخان مهرآوران، تو را به عاشقانههای خوشخوانشت، تو را به غزلبازیهای اشکبارت، تو را به دوستی، بمان و مقاومت کن.»
چهرهها
مهدی حجوانی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات با انتشار پستی از انتشار تازهترین شماره پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان خبر داده، گویا در این شما پروندهای با عنوان فهرستها و جوایز کتابهای کودک و نوجوان پیش روی اهالی ادبیات و علاقهمندان قرار گرفته است. بررسی فهرست لاکپشت پرنده هم یکی دیگر از عناوین مندرج در این شماره است.
شهره سلطانی هم در صفحه خود خبر از انتخاب خود شهره سلطانی بهعنوان سفیر و رئیس کمیته هنرمندان و قهرمانان انجمن ورزش در طبیعت فدراسیون ورزشهای همگانی داده است.
نرگس آبیار، نویسنده و کارگردان سینمای کشورمان استاد افتخاری دانشگاه «شیان» چین شده است. این خبر را نوید محمدزاده بازیگر سینما و تئاتر پستی از صفحه خبرسینما را به اشتراک گذاشته است. البته گلاره عباسی هم همین مطلب را بازنشر کرده، این اتفاق در خلال برگزاری جلسه پرسش و پاسخی رخ داده که با حضور آبیار و با همکاری دانشگاه «شیان» برگزار شده است. در این برنامه دانشجویان مقاطع مختلف در رشتههای تئاتر، بازیگری و کارگردانی حضور داشتهاند.
محمدرضا خاکی خودش پستی منتشر نکرده، اما تصویر او در صفحات بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر بازنشر شده است، از جمله در صفحه افشین شحنهتبار، ناشر ایرانی انگلیسی که پستی از صفحه انجمن صنفی مترجمان تهران را استوری کرده. بر این اساس قرار شده پنجشنبه همین هفته، مصادف با هشتم مهرماه مراسم بزرگداشتی برای محمدرضا خاکی برگزار شود. این گرامیداشت همزمان با روز جهانی ترجمه برپا میشود.
یاد هنرمند بزرگ
سجاد افشاریان، بازیگر و کمدین تصویری در پشت صحنه یک تئاتر را بازنشر کرده، تصویری از علی رفیعی با جمعی از بازیگران تئاتر بعد از یک دهه به دستش رسیده است و حالا آن را با متنی در صفحه شخصیاش منتشر کرده. در بخشی از این متن نوشته: «آن روزها از خاطرم نمیرود روزهایی که لحظهشماری میکردم دکتر علی رفیعی آن قله رفیع زیباییشناختی و حساسیت در تئاتر اجراهایم را ببیند و هر بار پس از اجراهایی که دکتر میآمد عاشقانه به شنیدن حرفهایش گوش میشدم و تا عمق چشمهایش را چشمخوانی میکردم.» او در آخر برای استاد خود آرزوی سلامتی کرده و گفته که برقرار عالم بمانید و بسازید آقای دکتر علی رفیعی محترم و عزیز.
آرزوی بهبودی برای عموعزت سینما
عزتالله مهرآوران و مبتلا شدنش به کرونا مبحث دیگری بود که در فضای مجازی دست به دست شد. در صفحه این بازیگر سینما و تئاتر مطلبی درباره وضعیت سلامتی او منتشر شده که خبر از بستری شدن مهرآوران در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان آتیه و زیر دستگاه ونتیلاتور میدهد. در این متن آمده: «حال عمومی استاد خوب است، فقط مشکل درگیری بالای ریه و سطح اکسیژنشون بدون دستگاه است. 48 ساعت آینده بسیار حیاتی هستند.» در ادامه هم از مردم درخواست شده که با دعای خیر و انرژی مثبت این هنرمند کشورمان را همراهی کنند. سحر دولتشاهی بازیگر سینما و تئاتر هم از جمله هنرمندانی است که با انتشار پستی برای این هنرمند آرزوی بهبودی کرده و نوشته: «آرزوی سلامتی عمو عزت عزیز» حمید رضا آذرنگ هم نوشته: «آقای مهربانی و طنازی، جناب نجیب عاشق، ادیب و شاعر، عزتخان مهرآوران، تو را به عاشقانههای خوشخوانشت، تو را به غزلبازیهای اشکبارت، تو را به دوستی، بمان و مقاومت کن.»
چهرهها
مهدی حجوانی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات با انتشار پستی از انتشار تازهترین شماره پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان خبر داده، گویا در این شما پروندهای با عنوان فهرستها و جوایز کتابهای کودک و نوجوان پیش روی اهالی ادبیات و علاقهمندان قرار گرفته است. بررسی فهرست لاکپشت پرنده هم یکی دیگر از عناوین مندرج در این شماره است.
شهره سلطانی هم در صفحه خود خبر از انتخاب خود شهره سلطانی بهعنوان سفیر و رئیس کمیته هنرمندان و قهرمانان انجمن ورزش در طبیعت فدراسیون ورزشهای همگانی داده است.
نرگس آبیار، نویسنده و کارگردان سینمای کشورمان استاد افتخاری دانشگاه «شیان» چین شده است. این خبر را نوید محمدزاده بازیگر سینما و تئاتر پستی از صفحه خبرسینما را به اشتراک گذاشته است. البته گلاره عباسی هم همین مطلب را بازنشر کرده، این اتفاق در خلال برگزاری جلسه پرسش و پاسخی رخ داده که با حضور آبیار و با همکاری دانشگاه «شیان» برگزار شده است. در این برنامه دانشجویان مقاطع مختلف در رشتههای تئاتر، بازیگری و کارگردانی حضور داشتهاند.
محمدرضا خاکی خودش پستی منتشر نکرده، اما تصویر او در صفحات بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر بازنشر شده است، از جمله در صفحه افشین شحنهتبار، ناشر ایرانی انگلیسی که پستی از صفحه انجمن صنفی مترجمان تهران را استوری کرده. بر این اساس قرار شده پنجشنبه همین هفته، مصادف با هشتم مهرماه مراسم بزرگداشتی برای محمدرضا خاکی برگزار شود. این گرامیداشت همزمان با روز جهانی ترجمه برپا میشود.
یاد هنرمند بزرگ
سجاد افشاریان، بازیگر و کمدین تصویری در پشت صحنه یک تئاتر را بازنشر کرده، تصویری از علی رفیعی با جمعی از بازیگران تئاتر بعد از یک دهه به دستش رسیده است و حالا آن را با متنی در صفحه شخصیاش منتشر کرده. در بخشی از این متن نوشته: «آن روزها از خاطرم نمیرود روزهایی که لحظهشماری میکردم دکتر علی رفیعی آن قله رفیع زیباییشناختی و حساسیت در تئاتر اجراهایم را ببیند و هر بار پس از اجراهایی که دکتر میآمد عاشقانه به شنیدن حرفهایش گوش میشدم و تا عمق چشمهایش را چشمخوانی میکردم.» او در آخر برای استاد خود آرزوی سلامتی کرده و گفته که برقرار عالم بمانید و بسازید آقای دکتر علی رفیعی محترم و عزیز.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
مهتاب کرامتی: خوشحالم که در کنار کارگردانهای مستعد با ایده نو قرار میگیرم
-
آشتی مخاطب با سالن نمایش در پساکرونا
-
گنجینه فضائل
-
یک دنیای دیوانه
-
رمانی معمایی با مضمونی روانشناختی
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین