
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سکوت آنکارا درباره سدسازی ارس
زهرا کشوری
دبیر زیست بوم
وزارت امور خارجه ترکیه در واکنش به اعتراض افکارعمومی و رسانههای ایرانی مدعی شد که سدسازیهای این کشور روی دجله و فرات تأثیری در ایجاد ریزگردهایی که این روزها نفس شهروندان ایرانی در جنوب، جنوب غرب و شمال غرب کشور را به شماره انداخته، ندارد. این در حالی است که افکارعمومی، رسانهها و کارشناسان ایرانی این روزها نگران پیامدهای ابرپروژه «داپ» هستند که مستقیم امنیت غذایی و آبی ایران در شمالغرب و شمالشرق ایران را نشانه گرفته است. ریزگردهایی که ترکیه از آنها حرف میزند ناشی از ساخت سد روی دجله و فرات در ابر پروژه «گاپ» است. ترکیه در پروژه داپ بهدنبال ساخت و تکمیل 90 سد روی ارس، دجله و فرات است. کارشناسان آشنا با منطقه هشدار میدهند این پروژه ارس را به سرنوشت دجله و فرات دچار میکند. وزارت امورخارجه این کشور تمام تلاش خود را بهکار گرفته تا جزئیات این پروژه به بیرون درز نکند. ابرپروژه گاپ که به کاهش آورده آب و خشک شدن دجله و فرات منجر شد، واکنش بینالمللی زیادی به سلطهگری ترکیه در حوزه آب منطقه داشت. ترکیه این بار با پنهانکاری میخواهد جلوی هجمه جهانی فعالان محیطزیست به پیامدهای ضد محیطزیستی در داپ را بگیرد.
آیا ایران دوباره فرصت را از دست میدهد؟
ایران در معادلات آبی منطقه نقش کمی دارد. مثال بارز آن ساخت سد کمال خان روی رودخانه هیرمند است که ایران نتوانست جامعه جهانی را متوجه پیامدهای ساخت این سد پیش از افتتاح آن کند. دیپلماسی آب ایران در سالهای گذشته محدود به جلسات و رایزنیهای سیاسی شده است که بسیاری از کارشناسان آن را یک تلاش بینتیجه میدانند. آنها بارها خواستار توجه به اشتراک دیدنی، زبانی و فرهنگی مردم ایران و افغانستان برای تنش آبی شدند اما از این اشتراکات هرگز بهرهبرداری نشد. حالا منطقه سیستان در دو سوی مرز دچار طوفانهای ریزگرد شده و نفس کشیدن برای ساکنان مرزی دو کشور را سخت کرده است.
آیا سدسازی ترکیه نفس شهروندان ایرانی را گرفت؟
عوامل زیادی در ایجاد ریزگردهای منطقهای نقش دارند. همین ریزگردهای منطقهای وقتی با کانونهای داخلی- که نتیجه سیاست غلط آبی در چند دهه گذشته است- همراه میشوند شرایط زیستی را سختتر میکنند. اما آیا دستگاه و سازمانهای متولی مثل سازمان حفاظت محیطزیست و منابع طبیعی و آبخیزداری میدانند که سدسازیهای ترکیه چقدر در ایجاد این ریزگردها نقش دارند؟ «داریوش گل علیزاده» رئیس مرکز ملی هوا وتغییر اقلیم در گفتوگو با «ایران» اعتقاد دارد پاسخ این سؤال را باید ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور بدهد.
«علی محمد طهماسبی بیرگانی» دبیر ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور نیز در گفتوگو با «ایران» علاوهبر سدسازی ترکیه روی دجله و فرات، رهاسازی زمینهای کشاورزی در عراق و ترکیه را هم از جمله عوامل ریزگردهایی میداند که آسمان ایران را خاکستری و نارنجی کرده است! اما درصد دقیق تأثیرگذاری سدسازی ترکیه روی دجله و فرات را در این موضوع نمیداند. موضوعی که به نظر میرسد باعث برد رسانهای ترکیه شده است.
به گفته طهماسبی وزارت نیرو مطالعهای را با همکاری دانشگاه تربیت مدرس شروع کرده و میزان این تأثیر در دست بررسی است. او در نهایت میگوید: «نمیتوان مشخص کرد که هر عامل چند درصد در ایجاد این ریزگردها تأثیر دارد.» بیش از دو دهه است که ایران با ریزگردهای خارجی که در ابتدای ورود از آن به «ریزگردهای عربی» یاد میشد درگیر است. از سوی دیگر ایران نزدیکترین روابط در میان کشورهای منطقه را با عراق و سوریه دارد. این سؤال پیش میآید که چرا باوجود این نزدیکی هنوز هیچ مطالعهای که نشان بدهد هر عاملی چقدر در ایجاد این ریزگردها نقش دارد انجام نگرفته است. در همه این سالها هم ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور و هم سازمان حفاظت محیطزیست و منابع طبیعی و آبخیزی از گفتوگو با عراق درباره ایجاد راهکارهایی برای حل این معضل سخن گفتهاند. طهماسبی پیش از این در گفتوگو با «ایران» از تدوین دو«برنامه عمل» برای حل 150 میلیون تن ریزگردهایی که از سمت جنوب، غرب، شمال و شرق وارد کشور میشود، خبر داده است. آیا این دو برنامه عمل بدون مطالعه منشأ و مشخص کردن سهم هر عامل نوشته شده است؟ آیا الان ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور نباید بداند که سدسازی ترکیه روی دجله و فرات چند درصد در ایجاد این ریزگردها نقش داشته تا این اطلاعات در اختیار وزارت امورخارجه قرار بگیرد. آیا نباید وزارت خارجه با در دست داشتن این اطلاعات، دیپلماسی رسانهای را انتخاب کند و پاسخ وزارت امورخارجه ترکیه را مستند و مستدل بدهد؟
این سؤالها در زمانی پرسیده میشود که دلنگرانی ایرانیها با اطلاعرسانی درباره جزئیات اندکی از ابرپروژه دیگر ترکیه، از موضوع ریزگردها به امنیت آبی و غذایی شمال کشور تغییر پیدا کرده است. آیا دوباره شاهد انفعال در دیپلماسی آب مثل آنچه در هیرمند دیدیم، در ارس هستیم و ما باز هم دیرهنگام واکنش نشان میدهیم؟ طهماسبی سؤالهای مطرح شده در این گزارش را غیر علمی میخواند ومی گوید: «مسئول سدسازی و آب وزارت نیرو است و این سؤالات باید از وزارت نیرو پرسیده شود.» وزارت نیرو یکی از اعضای ستاد ملی مقابله با ریزگرد است. طهماسبی دبیر این ستاد است. به طور طبیعی باید از فعالیتهای انجام گرفته توسط اعضای این ستاد خبر داشته باشد و آنها را مورد سؤال قرار بدهد؟ آیا ستاد احیا میخواهد صبر کند تا ترکیه همان بلایی را که سر دجله و فرات آورد سر ارس بیاورد، بعد برنامه عمل دیگری را برای حل پیامدهای سدسازی ترکیه روی ارس بنویسد؟ مگر قرار نیست که اصل بر «پیشگیری» باشد نه نوشداروی بعد از خشک شدن ارس!
دیپلماسی رسانه
پیش از این «حجت میان آبادی» پژوهشگر حوزه دیپلماسی آب در گفتوگو با «ایران» رسانهای شدن جزئیات طرح را نخستین گام مقابله با سلطه آبی ترکیه در منطقه دانسته بود. او و همکارانش نقش ویژهای در این اطلاعرسانی داشتند. واکنش وزارت امورخارجه ترکیه هم نشان میدهد که آنها شناخت درستی از برنامههای آبی ترکیه دارند.
وزارت خارجه ترکیه در این بیانیه واکنشی مدعی شده است که ترکیه به نیازهای کشورهای پاییندستی رودخانهها توجه دارد، سیاست آبی ترکیه همراه با احترام به قوانین بینالمللی است و این سیاست همواره ادامه خواهد داشت و آنکارا آماده هرگونه همکاری منطقی و علمی با ایران در این زمینه است. بنابراین دیپلماسی رسانهای ایران باید فعالتر از قبل سیاستهای آبی ترکیه را رصد کند تا بتواند نگاه افکارعمومی در منطقه و جهان را به این سمت جلب کند. البته دیپلماسی رسانهای نیاز به اطلاعات دقیق دارد که تنها با مطالعه روی طرح توسط سازمانها و وزارتخانههای متولی به دست میآید!
دبیر زیست بوم
وزارت امور خارجه ترکیه در واکنش به اعتراض افکارعمومی و رسانههای ایرانی مدعی شد که سدسازیهای این کشور روی دجله و فرات تأثیری در ایجاد ریزگردهایی که این روزها نفس شهروندان ایرانی در جنوب، جنوب غرب و شمال غرب کشور را به شماره انداخته، ندارد. این در حالی است که افکارعمومی، رسانهها و کارشناسان ایرانی این روزها نگران پیامدهای ابرپروژه «داپ» هستند که مستقیم امنیت غذایی و آبی ایران در شمالغرب و شمالشرق ایران را نشانه گرفته است. ریزگردهایی که ترکیه از آنها حرف میزند ناشی از ساخت سد روی دجله و فرات در ابر پروژه «گاپ» است. ترکیه در پروژه داپ بهدنبال ساخت و تکمیل 90 سد روی ارس، دجله و فرات است. کارشناسان آشنا با منطقه هشدار میدهند این پروژه ارس را به سرنوشت دجله و فرات دچار میکند. وزارت امورخارجه این کشور تمام تلاش خود را بهکار گرفته تا جزئیات این پروژه به بیرون درز نکند. ابرپروژه گاپ که به کاهش آورده آب و خشک شدن دجله و فرات منجر شد، واکنش بینالمللی زیادی به سلطهگری ترکیه در حوزه آب منطقه داشت. ترکیه این بار با پنهانکاری میخواهد جلوی هجمه جهانی فعالان محیطزیست به پیامدهای ضد محیطزیستی در داپ را بگیرد.
آیا ایران دوباره فرصت را از دست میدهد؟
ایران در معادلات آبی منطقه نقش کمی دارد. مثال بارز آن ساخت سد کمال خان روی رودخانه هیرمند است که ایران نتوانست جامعه جهانی را متوجه پیامدهای ساخت این سد پیش از افتتاح آن کند. دیپلماسی آب ایران در سالهای گذشته محدود به جلسات و رایزنیهای سیاسی شده است که بسیاری از کارشناسان آن را یک تلاش بینتیجه میدانند. آنها بارها خواستار توجه به اشتراک دیدنی، زبانی و فرهنگی مردم ایران و افغانستان برای تنش آبی شدند اما از این اشتراکات هرگز بهرهبرداری نشد. حالا منطقه سیستان در دو سوی مرز دچار طوفانهای ریزگرد شده و نفس کشیدن برای ساکنان مرزی دو کشور را سخت کرده است.
آیا سدسازی ترکیه نفس شهروندان ایرانی را گرفت؟
عوامل زیادی در ایجاد ریزگردهای منطقهای نقش دارند. همین ریزگردهای منطقهای وقتی با کانونهای داخلی- که نتیجه سیاست غلط آبی در چند دهه گذشته است- همراه میشوند شرایط زیستی را سختتر میکنند. اما آیا دستگاه و سازمانهای متولی مثل سازمان حفاظت محیطزیست و منابع طبیعی و آبخیزداری میدانند که سدسازیهای ترکیه چقدر در ایجاد این ریزگردها نقش دارند؟ «داریوش گل علیزاده» رئیس مرکز ملی هوا وتغییر اقلیم در گفتوگو با «ایران» اعتقاد دارد پاسخ این سؤال را باید ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور بدهد.
«علی محمد طهماسبی بیرگانی» دبیر ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور نیز در گفتوگو با «ایران» علاوهبر سدسازی ترکیه روی دجله و فرات، رهاسازی زمینهای کشاورزی در عراق و ترکیه را هم از جمله عوامل ریزگردهایی میداند که آسمان ایران را خاکستری و نارنجی کرده است! اما درصد دقیق تأثیرگذاری سدسازی ترکیه روی دجله و فرات را در این موضوع نمیداند. موضوعی که به نظر میرسد باعث برد رسانهای ترکیه شده است.
به گفته طهماسبی وزارت نیرو مطالعهای را با همکاری دانشگاه تربیت مدرس شروع کرده و میزان این تأثیر در دست بررسی است. او در نهایت میگوید: «نمیتوان مشخص کرد که هر عامل چند درصد در ایجاد این ریزگردها تأثیر دارد.» بیش از دو دهه است که ایران با ریزگردهای خارجی که در ابتدای ورود از آن به «ریزگردهای عربی» یاد میشد درگیر است. از سوی دیگر ایران نزدیکترین روابط در میان کشورهای منطقه را با عراق و سوریه دارد. این سؤال پیش میآید که چرا باوجود این نزدیکی هنوز هیچ مطالعهای که نشان بدهد هر عاملی چقدر در ایجاد این ریزگردها نقش دارد انجام نگرفته است. در همه این سالها هم ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور و هم سازمان حفاظت محیطزیست و منابع طبیعی و آبخیزی از گفتوگو با عراق درباره ایجاد راهکارهایی برای حل این معضل سخن گفتهاند. طهماسبی پیش از این در گفتوگو با «ایران» از تدوین دو«برنامه عمل» برای حل 150 میلیون تن ریزگردهایی که از سمت جنوب، غرب، شمال و شرق وارد کشور میشود، خبر داده است. آیا این دو برنامه عمل بدون مطالعه منشأ و مشخص کردن سهم هر عامل نوشته شده است؟ آیا الان ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور نباید بداند که سدسازی ترکیه روی دجله و فرات چند درصد در ایجاد این ریزگردها نقش داشته تا این اطلاعات در اختیار وزارت امورخارجه قرار بگیرد. آیا نباید وزارت خارجه با در دست داشتن این اطلاعات، دیپلماسی رسانهای را انتخاب کند و پاسخ وزارت امورخارجه ترکیه را مستند و مستدل بدهد؟
این سؤالها در زمانی پرسیده میشود که دلنگرانی ایرانیها با اطلاعرسانی درباره جزئیات اندکی از ابرپروژه دیگر ترکیه، از موضوع ریزگردها به امنیت آبی و غذایی شمال کشور تغییر پیدا کرده است. آیا دوباره شاهد انفعال در دیپلماسی آب مثل آنچه در هیرمند دیدیم، در ارس هستیم و ما باز هم دیرهنگام واکنش نشان میدهیم؟ طهماسبی سؤالهای مطرح شده در این گزارش را غیر علمی میخواند ومی گوید: «مسئول سدسازی و آب وزارت نیرو است و این سؤالات باید از وزارت نیرو پرسیده شود.» وزارت نیرو یکی از اعضای ستاد ملی مقابله با ریزگرد است. طهماسبی دبیر این ستاد است. به طور طبیعی باید از فعالیتهای انجام گرفته توسط اعضای این ستاد خبر داشته باشد و آنها را مورد سؤال قرار بدهد؟ آیا ستاد احیا میخواهد صبر کند تا ترکیه همان بلایی را که سر دجله و فرات آورد سر ارس بیاورد، بعد برنامه عمل دیگری را برای حل پیامدهای سدسازی ترکیه روی ارس بنویسد؟ مگر قرار نیست که اصل بر «پیشگیری» باشد نه نوشداروی بعد از خشک شدن ارس!
دیپلماسی رسانه
پیش از این «حجت میان آبادی» پژوهشگر حوزه دیپلماسی آب در گفتوگو با «ایران» رسانهای شدن جزئیات طرح را نخستین گام مقابله با سلطه آبی ترکیه در منطقه دانسته بود. او و همکارانش نقش ویژهای در این اطلاعرسانی داشتند. واکنش وزارت امورخارجه ترکیه هم نشان میدهد که آنها شناخت درستی از برنامههای آبی ترکیه دارند.
وزارت خارجه ترکیه در این بیانیه واکنشی مدعی شده است که ترکیه به نیازهای کشورهای پاییندستی رودخانهها توجه دارد، سیاست آبی ترکیه همراه با احترام به قوانین بینالمللی است و این سیاست همواره ادامه خواهد داشت و آنکارا آماده هرگونه همکاری منطقی و علمی با ایران در این زمینه است. بنابراین دیپلماسی رسانهای ایران باید فعالتر از قبل سیاستهای آبی ترکیه را رصد کند تا بتواند نگاه افکارعمومی در منطقه و جهان را به این سمت جلب کند. البته دیپلماسی رسانهای نیاز به اطلاعات دقیق دارد که تنها با مطالعه روی طرح توسط سازمانها و وزارتخانههای متولی به دست میآید!

خلیج گرگان از لایروبی زنده بیرون میآید؟
بیتا میرعظیمی
خبرنگار
قرار است به منظور نجات «خلیج گرگان» از خشک شدن کامل و ممانعت از ایجاد ریزگردها در منطقه، تعدادی از کانالهای این خلیج لایروبی شود که این طرح مخالفان و موافقان بسیاری را با خود همراه دارد. مخالفان بر این باورند که مشاور طرح، نمیتواند اطمینان دهد که بعد از لایروبی دهانه، آبی در خلیج گرگان بماند. بنابراین در این خصوص باید مطالعات دقیق انجام شده و سپس اقدام شود. اما از دیگر سو، موافقان لایروبی را راهکاری مهم در نجات خلیج گرگان دانسته و این اقدام را در جلوگیری از شدت خشک شدن آن مؤثر میدانند.
«مجتبی ذوالجودی» معاون محیطزیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست در این خصوص به «ایران» میگوید: ستاد ملی احیای تالابها در پروژه لایروبی خلیج گرگان، پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی را مکلف کرده است تا این مطالعات را انجام دهد. این پژوهشگاه نیز پس از انجام مطالعات، لایروبی خلیج را توصیه کرده است. پس مبنای کار بر اساس مطالعات انجام شده و هم اکنون نیز نحوه انجام کار در حال بررسی است. وی میافزاید: بر اساس مطالعات و نتایج خروجی، مطالعات کار کلید خورده و البته در ستاد ملی احیای تالابها نیز سازمان بنادر و دریانوردی مکلف به اجرای این پروژه شده است. در حقیقت سازمان محیطزیست ناظر این پروژه بوده و همزمان با بررسی امور، قوانین را نیز پیگیری میکند.
خلیج گرگان در خطر است
«حمید خلیلی» مدیرکل مهندسی سواحل و بنادر سازمان بنادر و دریانوردی به «ایران» میگوید: بر اساس اصل ظروف مرتبط و با توجه به روند نزولی تراز آب دریای خزر طی چند سال اخیر، طبیعی است که تراز آب خلیج گرگان نیز به دنبال کاهش تراز آب دریای خزر کاهش پیدا کند. بنابراین راهکار لایروبی که طی چند سال گذشته نیز مطرح بوده است، به جلوگیری از شدت خشک شدن خلیج گرگان کمک خواهد کرد.
وی میافزاید: هم اکنون ارتفاع آب در ورودی برخی از کانالهای خلیج گرگان، در مجاورت دریای خزر به 20 سانتیمتر رسیده است، حال در چنین شرایطی اگر کاهش سالانه تراز ادامه پیدا کند، خلیج گرگان عملاً به دریاچه تبدیل خواهد شد.
به گفته خلیلی، از آنجایی که شدت تبخیر سالانه تقریباً بیش از 2 برابر شدت بارش سالانه است، تداوم استمرار کاهش تراز آب، منجر به تشدید خشک شدن خلیج خواهد شد. لذا لایروبی برای جلوگیری از تشدید چنین اتفاقی البته با رعایت تمامی الزامات محیطزیستی، ضروری و اجتنابناپذیر است. نکته مهم در این خصوص این است که کار لایروبی یکی از کارهایی است که به جلوگیری از شدت مشکلات در خلیج گرگان کمک میکند و برای حل عمده مشکلات خلیج گرگان، باید سایر اقدامات برابر مصوبه کمیته ملی تالابهای کشور در دستور کار متولیان مربوطه قرار گیرد.
لایروبی برای نجات خلیج
در همین حال «محمد حسین نعمتی» رئیس اداره مهندسی سازمان بنادر و دریانوردی نیز به «ایران» میگوید: در مصوبه چهارمین جلسه ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالابهای کشور، لایروبی کانالهای ورودی خلیج گرگان تصویب شد. برای تسهیل جریان آب بین خلیج گرگان و دریای خزر و طبق مطالعات پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی، مقرر شد سازمان بنادر و دریانوردی نسبت به لایروبی مسیر تبادل آبی خلیج گرگان از تنگههای طبیعی با اولویت چپاقلی و آشوراده و ضمن رعایت الزامات زیست محیطی به عرض 200 متر و عمق 1.5 متر اقدام شود. در همین خصوص نیز سازمان بنادر، مجری مصوبات ستاد ملی تالابها، متولی انجام پروژه خواهد بود. وی ادامه میدهد: بر اساس اصل ظروف مرتبط، دو بدنه دریای خزر و خلیج گرگان، اگر ارتباط آبی با یکدیگر داشته باشند در یک تراز قرار داشته و مشکلی را ایجاد نخواهند کرد. اما اگر بعد از 3 یا 4 سال تراز آبی دریای خزر با همین روند کاهش پیدا کند، ارتباط دو بدنه قطع خواهد شد. بنابراین مقرر است تا با لایروبی زمان قطع شدن بدنه خلیج گرگان از دریای خزر و در نتیجه خشک شدن آن تا چند سال آینده به تعویق انداخته شود. سازمان محیطزیست هم در همین بازه زمانی راهکارهای بلندمدت را پیشبینی کرده و اجرایی خواهد کرد.
«لایروبی»، سناریویی غیرقابل اعتماد
در همین حال «مزدک دربیکی» عضو کمیسیون مناطق حفاظت شده اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت به «ایران» میگوید: برای باز کردن دهانه خلیج گرگان و لایروبی آن، سناریوی قابل اعتمادی روی میز تصمیمگیران نیست. لایروبی این دهانه یکی از گزینهها است، اما مشاور طرح نمیتواند اطمینان بدهد بعد از لایروبی دهانه، آبی در خلیج گرگان بماند. بنابراین در این خصوص باید مطالعات دقیق انجام شود.
«علی اکبر یداللهی» معاون فنی اداره کل حفاظت محیطزیست مازندران نیز در گفتوگو با «ایران» از انجام اقدامات کوتاه مدت برای نجات خلیج گرگان سخن میگوید، اما آن را کافی نمیداند. به گفته او، لایروبی ۶۶ کیلومتر از کانالهای منتهی به خلیج گرگان مثل باز کردن و بالن زدن رگهای مسدود شده این قلب است و خلیج گرگان برای نجات، نیازمند جراحی قلب است.
«عبدالمجید نادری» عضو هیأت علمی پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی نیز به «ایران» میگوید: خلیج گرگان دیر یا زود از دریای خزر جدا خواهد افتاد. حتی بالا آمدن تراز دریای خزر نیز بهدلیل آنکه رسوبگذاری در امتداد میانکاله همچنان ادامه دارد، نخواهد توانست کمکی به باز ماندن این خلیج کند. اقداماتی نظیر لایروبی ورودی خلیج گرگان که امروزه در حال انجام آن هستیم، گرچه میتواند فرصتی را برای اقدامات بعدی فراهم کند ولی اینگونه اقدامات، موقتی و هزینهبر هستند.
بـــرش
«محمدرضا رضاییکوچی» رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی گفت: با تلاش مجمع نمایندگان گلستان در مجلس، اجرای طرح لایروبی خلیج گرگان، هر ساله دارای ردیف بودجه شده است. این در حالی است که سالهای سال این منابع وجود داشته، اما نتوانستند از آن بهرهبرداری لازم را کنند.وی افزود: نیاز است کار اساسی در خصوص خلیج گرگان انجام شود، زیرا لایروبی یک مُسَکن و درمان موقتی است، البته برای لایروبی خلیج با توجه به شرایط موجود، مبلغ قابل توجهی مورد نیاز است که امید داریم، بتوانیم در مجلس اعتبارات را مصوب و دولت بموقع تخصیص را انجام دهد.
خبرنگار
قرار است به منظور نجات «خلیج گرگان» از خشک شدن کامل و ممانعت از ایجاد ریزگردها در منطقه، تعدادی از کانالهای این خلیج لایروبی شود که این طرح مخالفان و موافقان بسیاری را با خود همراه دارد. مخالفان بر این باورند که مشاور طرح، نمیتواند اطمینان دهد که بعد از لایروبی دهانه، آبی در خلیج گرگان بماند. بنابراین در این خصوص باید مطالعات دقیق انجام شده و سپس اقدام شود. اما از دیگر سو، موافقان لایروبی را راهکاری مهم در نجات خلیج گرگان دانسته و این اقدام را در جلوگیری از شدت خشک شدن آن مؤثر میدانند.
«مجتبی ذوالجودی» معاون محیطزیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست در این خصوص به «ایران» میگوید: ستاد ملی احیای تالابها در پروژه لایروبی خلیج گرگان، پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی را مکلف کرده است تا این مطالعات را انجام دهد. این پژوهشگاه نیز پس از انجام مطالعات، لایروبی خلیج را توصیه کرده است. پس مبنای کار بر اساس مطالعات انجام شده و هم اکنون نیز نحوه انجام کار در حال بررسی است. وی میافزاید: بر اساس مطالعات و نتایج خروجی، مطالعات کار کلید خورده و البته در ستاد ملی احیای تالابها نیز سازمان بنادر و دریانوردی مکلف به اجرای این پروژه شده است. در حقیقت سازمان محیطزیست ناظر این پروژه بوده و همزمان با بررسی امور، قوانین را نیز پیگیری میکند.
خلیج گرگان در خطر است
«حمید خلیلی» مدیرکل مهندسی سواحل و بنادر سازمان بنادر و دریانوردی به «ایران» میگوید: بر اساس اصل ظروف مرتبط و با توجه به روند نزولی تراز آب دریای خزر طی چند سال اخیر، طبیعی است که تراز آب خلیج گرگان نیز به دنبال کاهش تراز آب دریای خزر کاهش پیدا کند. بنابراین راهکار لایروبی که طی چند سال گذشته نیز مطرح بوده است، به جلوگیری از شدت خشک شدن خلیج گرگان کمک خواهد کرد.
وی میافزاید: هم اکنون ارتفاع آب در ورودی برخی از کانالهای خلیج گرگان، در مجاورت دریای خزر به 20 سانتیمتر رسیده است، حال در چنین شرایطی اگر کاهش سالانه تراز ادامه پیدا کند، خلیج گرگان عملاً به دریاچه تبدیل خواهد شد.
به گفته خلیلی، از آنجایی که شدت تبخیر سالانه تقریباً بیش از 2 برابر شدت بارش سالانه است، تداوم استمرار کاهش تراز آب، منجر به تشدید خشک شدن خلیج خواهد شد. لذا لایروبی برای جلوگیری از تشدید چنین اتفاقی البته با رعایت تمامی الزامات محیطزیستی، ضروری و اجتنابناپذیر است. نکته مهم در این خصوص این است که کار لایروبی یکی از کارهایی است که به جلوگیری از شدت مشکلات در خلیج گرگان کمک میکند و برای حل عمده مشکلات خلیج گرگان، باید سایر اقدامات برابر مصوبه کمیته ملی تالابهای کشور در دستور کار متولیان مربوطه قرار گیرد.
لایروبی برای نجات خلیج
در همین حال «محمد حسین نعمتی» رئیس اداره مهندسی سازمان بنادر و دریانوردی نیز به «ایران» میگوید: در مصوبه چهارمین جلسه ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالابهای کشور، لایروبی کانالهای ورودی خلیج گرگان تصویب شد. برای تسهیل جریان آب بین خلیج گرگان و دریای خزر و طبق مطالعات پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی، مقرر شد سازمان بنادر و دریانوردی نسبت به لایروبی مسیر تبادل آبی خلیج گرگان از تنگههای طبیعی با اولویت چپاقلی و آشوراده و ضمن رعایت الزامات زیست محیطی به عرض 200 متر و عمق 1.5 متر اقدام شود. در همین خصوص نیز سازمان بنادر، مجری مصوبات ستاد ملی تالابها، متولی انجام پروژه خواهد بود. وی ادامه میدهد: بر اساس اصل ظروف مرتبط، دو بدنه دریای خزر و خلیج گرگان، اگر ارتباط آبی با یکدیگر داشته باشند در یک تراز قرار داشته و مشکلی را ایجاد نخواهند کرد. اما اگر بعد از 3 یا 4 سال تراز آبی دریای خزر با همین روند کاهش پیدا کند، ارتباط دو بدنه قطع خواهد شد. بنابراین مقرر است تا با لایروبی زمان قطع شدن بدنه خلیج گرگان از دریای خزر و در نتیجه خشک شدن آن تا چند سال آینده به تعویق انداخته شود. سازمان محیطزیست هم در همین بازه زمانی راهکارهای بلندمدت را پیشبینی کرده و اجرایی خواهد کرد.
«لایروبی»، سناریویی غیرقابل اعتماد
در همین حال «مزدک دربیکی» عضو کمیسیون مناطق حفاظت شده اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت به «ایران» میگوید: برای باز کردن دهانه خلیج گرگان و لایروبی آن، سناریوی قابل اعتمادی روی میز تصمیمگیران نیست. لایروبی این دهانه یکی از گزینهها است، اما مشاور طرح نمیتواند اطمینان بدهد بعد از لایروبی دهانه، آبی در خلیج گرگان بماند. بنابراین در این خصوص باید مطالعات دقیق انجام شود.
«علی اکبر یداللهی» معاون فنی اداره کل حفاظت محیطزیست مازندران نیز در گفتوگو با «ایران» از انجام اقدامات کوتاه مدت برای نجات خلیج گرگان سخن میگوید، اما آن را کافی نمیداند. به گفته او، لایروبی ۶۶ کیلومتر از کانالهای منتهی به خلیج گرگان مثل باز کردن و بالن زدن رگهای مسدود شده این قلب است و خلیج گرگان برای نجات، نیازمند جراحی قلب است.
«عبدالمجید نادری» عضو هیأت علمی پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی نیز به «ایران» میگوید: خلیج گرگان دیر یا زود از دریای خزر جدا خواهد افتاد. حتی بالا آمدن تراز دریای خزر نیز بهدلیل آنکه رسوبگذاری در امتداد میانکاله همچنان ادامه دارد، نخواهد توانست کمکی به باز ماندن این خلیج کند. اقداماتی نظیر لایروبی ورودی خلیج گرگان که امروزه در حال انجام آن هستیم، گرچه میتواند فرصتی را برای اقدامات بعدی فراهم کند ولی اینگونه اقدامات، موقتی و هزینهبر هستند.
بـــرش
«محمدرضا رضاییکوچی» رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی گفت: با تلاش مجمع نمایندگان گلستان در مجلس، اجرای طرح لایروبی خلیج گرگان، هر ساله دارای ردیف بودجه شده است. این در حالی است که سالهای سال این منابع وجود داشته، اما نتوانستند از آن بهرهبرداری لازم را کنند.وی افزود: نیاز است کار اساسی در خصوص خلیج گرگان انجام شود، زیرا لایروبی یک مُسَکن و درمان موقتی است، البته برای لایروبی خلیج با توجه به شرایط موجود، مبلغ قابل توجهی مورد نیاز است که امید داریم، بتوانیم در مجلس اعتبارات را مصوب و دولت بموقع تخصیص را انجام دهد.

وزارت میراث فرهنگی طرح حراج اشیا یتاریخی را برخلاف قوانین مصوب کشور دانست
«علی دارابی» قائممقام وزیر میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی در نامهای به نمایندگان مجلس، طرح «استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنجها» را بدون پشتوانه کارشناسى، علمى و تخصصى دانسته و تأکید میکند این طرح از بعد معناشناسانه، عبرت اندوزی و هویتی میراث فرهنگی را به امری مادی و اقتصادی تقلیل داده و همچنین در تجارب جهانی این نگاه در مدیریت میراث فرهنگی تغییر یافته است. این طرح همچنین ناقض کنوانسیونهای جهانی خواهد بود که ایران از متقدمین پیوستن به آنها بوده است و احکامی را که دادگاههای بینالمللی برای استرداد اشیای تاریخی ایران از سایر کشورها صادر خواهند کرد نیز تحتالشعاع قرار خواهد داد. این طرح در عین حال ناقض چندین قانون مصوب مجلسهای سده گذشته مانند قانون حفظ آثار ملی مصوب ١٣٠٩، قانون حفاریهای غیرمجاز مصوب ١٣٥٨ و... بوده و با تصویب آن قانون نهضت عظیمی برای حفاری غیرقانونی در کشور ایجاد خواهد شد. به گفته جامعه دانشگاهی کشور و نهادهاى علمى و تخصصى، این طرح همسو با اصول علوم باستانشناسی و حفاظت از مواریث و ارزشهای فرهنگی نبوده و در سایر کشورهای مترقی در امر حفاظت، مسبوق به سابق نبوده است. بیشک راهکار جلوگیری از چنین رویهای تأسی به اصل ٨٣ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که تأکید دارد تلاشها باید در جهت پیشگیری از خرید و فروش آثار باستانی و نفایس ملی از طریق وضع قوانین در دستور کار قرار گیرد. بر این اساس، انتظار میرود نمایندگان ارجمند، با انصراف از طرح مذکور، نگرانى و بیم را از حوزه میراث فرهنگى دور کنند.

نگاه سودجویانه سیاستمداران به میراث فرهنگی
علی هژبری
دانشجوی دکترای باستانشناسی دانشگاه تهران
به طرح تعدادی از نمایندگان مجلس با عنوان «استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنجها» اشکالاتی وارد است که جهت تنویر افکار عمومی باید به این نکات مهم توجه کرد. حفاظت از میراث فرهنگی ملموس یا مادی، شامل حفاظت فیزیکی، حفاظت فنی و قانونی است: ۱- حفاظت فیزیکی: بدین معنا که در مورد اشیا، اقداماتی همچون قرار دادن آن در جایی مناسب مانند ویترین ضد سرقت یا مخزن امن و برای تپه و بناها کارهایی همچون تعیین عرصه و پیشنهاد حریم انجام میشود. معمولاً عامل اصلی در اینگونه تخریبها نیز عوامل انسانی همانند کاوش غیر مجاز، سرقت موزه و... است ۲- حفاظت فنی نیز شامل مرمت، بازسازی، اقدامات بازدارنده از تخریب طبیعی است. معمولاً عامل اصلی در اینگونه تخریبها، عوامل طبیعی مانند فرسودگی اشیا در مقابل هوازدگی، فرسایش طبیعی، سیل و زلزله و... است ۳- حفاظت قانونی: ایجاد مفاد قانونی برای التزام دستگاههای ذیربط جهت اقدامات حفاظتی آثار باستانی و تاریخی و نیز گنجاندن مواد قانونی بازدارنده برای جلوگیری از تخریبها و البته قوانین تنبیهی برای مجرمان را شامل میشود. معمولاً پیشنهاد این مهم بر عهده وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و تأیید آن بر عهده قوه مقننه است که در صورت تخلف، قوه قضائیه به آن رسیدگی میکند. البته در مورد حفاظت میراث فرهنگی ناملموس یا معنوی نیز مشکلات عدیدهای وجود دارد که باید به آن توجه کافی کرد. با این اوصاف، نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، موظف به تعیین قوانینی هستند که به تمامیت ارضی کشور کوچک ترین خدشهای وارد نکرده و مالکیت ایران بر منابع طبیعی و معدنی، فرهنگی و تاریخی و زیستی و انسانی را تأمین کند. ناگفته پیداست که ارسال طرح «استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنجها» در مجلس پیش از هر چیز باید در کمیسیونهای تخصصی مطرح شود که در آن نمایندگانی از دستگاههای ذیربط حضور داشته باشند. با توجه به این متن، این مشاورههای کارشناسی صورت نگرفته است.
مطرح شدن این طرح علاوهبر نشان دادن پشت پرده در خصوص تخریب آثار، خرید و فروش آن در داخل و خارج از کشور، نگاه سودجویانه به آن توسط سیاستمداران را آشکارتر میکند. همچنین این طرح گویای عدم توجه به وظایف محوله در تمام دستگاههای ذیربط خواهد بود که صدمات بزرگی را نیز به کشور وارد خواهد کرد.
دانشجوی دکترای باستانشناسی دانشگاه تهران
به طرح تعدادی از نمایندگان مجلس با عنوان «استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنجها» اشکالاتی وارد است که جهت تنویر افکار عمومی باید به این نکات مهم توجه کرد. حفاظت از میراث فرهنگی ملموس یا مادی، شامل حفاظت فیزیکی، حفاظت فنی و قانونی است: ۱- حفاظت فیزیکی: بدین معنا که در مورد اشیا، اقداماتی همچون قرار دادن آن در جایی مناسب مانند ویترین ضد سرقت یا مخزن امن و برای تپه و بناها کارهایی همچون تعیین عرصه و پیشنهاد حریم انجام میشود. معمولاً عامل اصلی در اینگونه تخریبها نیز عوامل انسانی همانند کاوش غیر مجاز، سرقت موزه و... است ۲- حفاظت فنی نیز شامل مرمت، بازسازی، اقدامات بازدارنده از تخریب طبیعی است. معمولاً عامل اصلی در اینگونه تخریبها، عوامل طبیعی مانند فرسودگی اشیا در مقابل هوازدگی، فرسایش طبیعی، سیل و زلزله و... است ۳- حفاظت قانونی: ایجاد مفاد قانونی برای التزام دستگاههای ذیربط جهت اقدامات حفاظتی آثار باستانی و تاریخی و نیز گنجاندن مواد قانونی بازدارنده برای جلوگیری از تخریبها و البته قوانین تنبیهی برای مجرمان را شامل میشود. معمولاً پیشنهاد این مهم بر عهده وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و تأیید آن بر عهده قوه مقننه است که در صورت تخلف، قوه قضائیه به آن رسیدگی میکند. البته در مورد حفاظت میراث فرهنگی ناملموس یا معنوی نیز مشکلات عدیدهای وجود دارد که باید به آن توجه کافی کرد. با این اوصاف، نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، موظف به تعیین قوانینی هستند که به تمامیت ارضی کشور کوچک ترین خدشهای وارد نکرده و مالکیت ایران بر منابع طبیعی و معدنی، فرهنگی و تاریخی و زیستی و انسانی را تأمین کند. ناگفته پیداست که ارسال طرح «استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنجها» در مجلس پیش از هر چیز باید در کمیسیونهای تخصصی مطرح شود که در آن نمایندگانی از دستگاههای ذیربط حضور داشته باشند. با توجه به این متن، این مشاورههای کارشناسی صورت نگرفته است.
مطرح شدن این طرح علاوهبر نشان دادن پشت پرده در خصوص تخریب آثار، خرید و فروش آن در داخل و خارج از کشور، نگاه سودجویانه به آن توسط سیاستمداران را آشکارتر میکند. همچنین این طرح گویای عدم توجه به وظایف محوله در تمام دستگاههای ذیربط خواهد بود که صدمات بزرگی را نیز به کشور وارد خواهد کرد.

لایروبی، وضعیت «خلیج گرگان» را وخیمتر میکند
راضیه لک
رئیس پژوهشکده علومزمین سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور
«خلیج گرگان» سالهاست که با چالشهایی نظیرکمبود آب برای حیات آبزیان، شکار بیرویه و افزایش تعداد مزارع پرورش ماهی در بالا دست و... دست و پنجه نرم میکند. مجموعه این عوامل، شرایط منطقه را به مرز بحران رسانده و ضرورت تلاش مسئولان برای حل آن را جدیتر از همیشه کرده است. در حقیقت ثبت خلیج گرگان به همراه تالاب میانکاله و لپو زاغمرز در استان مازندران، بهعنوان نخستین مجموعه تالاب بینالمللی جهان در فهرست تالابهای کنوانسیون رامسر، ارزشمندی زیست محیطی این مجموعه و اثرگذاری مستقیم آن بر معیشت جوامع محلی و... را دو چندان کرده است. این خلیج با کارکرد اقتصادی و اکولوژیک در تکثیر آبزیان و ماهیان استخوانی و غضروفی، جذب پرندگان مهاجر و حفظ چرخه زیست دریای خزر، یکی از بزرگترین مخازن آب شیرین متصل به دریای خزر بوده و تداوم زندگی بسیاری از جانداران، به اتصال آن با دریا وابسته است. در حقیقت خلیج میانکاله، خلیج گرگان و شبه جزیره میانکاله که در قسمت شمالی آنها دریای کاسپین قرار دارد، یک مجموعه متصل و یک اکوسیستم جداناشدنی است؛ اما نوسان و بالا و پایین رفتن سطح آب کاسپین، تأثیر زیادی بر سواحل کمشیب ایجاد کرده و موجب شده است تا مرتباً ساحل گسترش پیدا کند. در حال حاضر بهدلیل عقب آمدن سطح آب دریای کاسپین، ارتباط آب با خلیج گرگان محدود شده است؛ اما نکته مهم این است که حتی اگر آب، ارتباط ضعیفی با خلیج داشته باشد، آب دریای کاسپین به یک اندازه با خلیج گرگان مبادله شده و با لایروبی، مقدار ورودی آب به خلیج بیشتر نخواهد شد!
همچنین اگر ارتباطات دریای خزر و خلیج گرگان را افزایش دهیم، هیچ تغییری در تراز آب خلیج گرگان ایجاد نشده و در نتیجه لایروبی کانالها بر افزایش تراز آب خلیج گرگان تأثیری نخواهد گذاشت.
بیشک با انجام لایروبی، ارتباط خزر با خلیج گرگان بیشتر خواهد شد. با توجه به اینکه جهت جریانهای دریای خزر در گوشه جنوب شرقی آن، شمال غرب به جنوب شرق یعنی به سمت کانالهای آشوراده و چوپوقلی است، افزایش ارتباط آب دریا با خلیج گرگان با توجه به جهت جریان میتواند رسوب بیشتری را به خلیج گرگان وارد کند. از سویی دیگر جریان آب در خلیج گرگان، افقی و از غرب به شرق بوده و شدت زیادی ندارد. بنابراین این خلیج، قادر نخواهد بود رسوب را به سمت دریای خزر عقب بزند. پس بیشتر شدن راه ارتباطی دریای خزر با خلیج گرگان، سبب ورود رسوب بیشتر به این خلیج خواهد شد؛ و درست زمانی که رسوب بیشتری وارد خلیج گرگان میشود، عمق خلیج با سرعت بیشتری کم شده و سرعت خشک شدن این خلیج بیشتر میشود و در نهایت این اقدام به نابودی سریعتر اکوسیستم منطقه منجر خواهد شد!
بنابراین باید این رسوبات را در نزدیکی بخش جنوبی میانکاله کنترل کرده و با نصب تلهگیرهای رسوبی در محل ارتباط و دهانه دو کانال ذکر شده، نرخ رسوب گذاری خلیج گرگان را کاهش دهیم،اگرچه راهکار ارائه شده مبنی بر لایروبی کانالها، مشکل تردد کشتیها در بنادر منطقه را حل میکند، اما در حل مشکل محیط زیست خلیج گرگان تأثیر مثبتی نخواهد داشت، اما اگر قرار است لایروبی انجام شود، بهتر است که این کار به جای کانالها روی قسمتهای خشک و کمآب خلیج گرگان انجام شود، زیرا با کاهش ورود رسوب از خزر به خلیج، سرعت خشک شدن خلیج گرگان را تا حد زیادی به تأخیر خواهیم انداخت.
رئیس پژوهشکده علومزمین سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور
«خلیج گرگان» سالهاست که با چالشهایی نظیرکمبود آب برای حیات آبزیان، شکار بیرویه و افزایش تعداد مزارع پرورش ماهی در بالا دست و... دست و پنجه نرم میکند. مجموعه این عوامل، شرایط منطقه را به مرز بحران رسانده و ضرورت تلاش مسئولان برای حل آن را جدیتر از همیشه کرده است. در حقیقت ثبت خلیج گرگان به همراه تالاب میانکاله و لپو زاغمرز در استان مازندران، بهعنوان نخستین مجموعه تالاب بینالمللی جهان در فهرست تالابهای کنوانسیون رامسر، ارزشمندی زیست محیطی این مجموعه و اثرگذاری مستقیم آن بر معیشت جوامع محلی و... را دو چندان کرده است. این خلیج با کارکرد اقتصادی و اکولوژیک در تکثیر آبزیان و ماهیان استخوانی و غضروفی، جذب پرندگان مهاجر و حفظ چرخه زیست دریای خزر، یکی از بزرگترین مخازن آب شیرین متصل به دریای خزر بوده و تداوم زندگی بسیاری از جانداران، به اتصال آن با دریا وابسته است. در حقیقت خلیج میانکاله، خلیج گرگان و شبه جزیره میانکاله که در قسمت شمالی آنها دریای کاسپین قرار دارد، یک مجموعه متصل و یک اکوسیستم جداناشدنی است؛ اما نوسان و بالا و پایین رفتن سطح آب کاسپین، تأثیر زیادی بر سواحل کمشیب ایجاد کرده و موجب شده است تا مرتباً ساحل گسترش پیدا کند. در حال حاضر بهدلیل عقب آمدن سطح آب دریای کاسپین، ارتباط آب با خلیج گرگان محدود شده است؛ اما نکته مهم این است که حتی اگر آب، ارتباط ضعیفی با خلیج داشته باشد، آب دریای کاسپین به یک اندازه با خلیج گرگان مبادله شده و با لایروبی، مقدار ورودی آب به خلیج بیشتر نخواهد شد!
همچنین اگر ارتباطات دریای خزر و خلیج گرگان را افزایش دهیم، هیچ تغییری در تراز آب خلیج گرگان ایجاد نشده و در نتیجه لایروبی کانالها بر افزایش تراز آب خلیج گرگان تأثیری نخواهد گذاشت.
بیشک با انجام لایروبی، ارتباط خزر با خلیج گرگان بیشتر خواهد شد. با توجه به اینکه جهت جریانهای دریای خزر در گوشه جنوب شرقی آن، شمال غرب به جنوب شرق یعنی به سمت کانالهای آشوراده و چوپوقلی است، افزایش ارتباط آب دریا با خلیج گرگان با توجه به جهت جریان میتواند رسوب بیشتری را به خلیج گرگان وارد کند. از سویی دیگر جریان آب در خلیج گرگان، افقی و از غرب به شرق بوده و شدت زیادی ندارد. بنابراین این خلیج، قادر نخواهد بود رسوب را به سمت دریای خزر عقب بزند. پس بیشتر شدن راه ارتباطی دریای خزر با خلیج گرگان، سبب ورود رسوب بیشتر به این خلیج خواهد شد؛ و درست زمانی که رسوب بیشتری وارد خلیج گرگان میشود، عمق خلیج با سرعت بیشتری کم شده و سرعت خشک شدن این خلیج بیشتر میشود و در نهایت این اقدام به نابودی سریعتر اکوسیستم منطقه منجر خواهد شد!
بنابراین باید این رسوبات را در نزدیکی بخش جنوبی میانکاله کنترل کرده و با نصب تلهگیرهای رسوبی در محل ارتباط و دهانه دو کانال ذکر شده، نرخ رسوب گذاری خلیج گرگان را کاهش دهیم،اگرچه راهکار ارائه شده مبنی بر لایروبی کانالها، مشکل تردد کشتیها در بنادر منطقه را حل میکند، اما در حل مشکل محیط زیست خلیج گرگان تأثیر مثبتی نخواهد داشت، اما اگر قرار است لایروبی انجام شود، بهتر است که این کار به جای کانالها روی قسمتهای خشک و کمآب خلیج گرگان انجام شود، زیرا با کاهش ورود رسوب از خزر به خلیج، سرعت خشک شدن خلیج گرگان را تا حد زیادی به تأخیر خواهیم انداخت.

خبر در خبر
زیست بوم - اواخر هفته گذشته تعدادی از فعالان محیط زیست، تصاویری از حفر زمین و تعبیه لولههای کوتاه در چندین نقطه از سواحل محمودآباد (ساحل شرقی دریا 57) را برای روزنامه ایران ارسال کردند. «علیاصغر اسماعیلزاده» رئیس اداره منابع طبیعی آمل در توضیح این تصاویر به «ایران» میگوید: فرمانداری محمودآباد طبق جلسات اخیر، مقوله طرح ساماندهی سواحل یا سالمسازی سواحل دریا (مردانه و زنانه کردن مکان شنا) را در 7 نقطه از شهرستان، مدیریت میکند. یکی از این طرحها نیز مرتبط با تصویر منتشر شده است. وی میافزاید: به هیچوجه این تصویر با تصرف دریا ارتباطی نداشته و تنها طرح سالمسازی در سواحل محمودآباد در حال اجرا است. در این طرح محوطهای از چادرهای برزنتی تعبیه خواهد شد تا فضای تفریحات شنا برای زنان و مردان جدا شود. در داخل این فضا نیز مقرر شده است تا نجات غریق حضور داشته و هلال احمر نیز خدماتی را به مردم و گردشگران ارائه دهد. نیروی انتظامی نیز قرار است شنا کردن در بیرون از این محوطهها را محدودتر کند. این مقام مسئول در پاسخ به این سؤال که چرا روی ماشینها آرم شرکت نفت دیده میشود، میگوید: امکانات شهرداری منطقه محدود بوده و در امر نوسازی از وسایل نقلیه شرکت نفت استفاده کردهاند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سکوت آنکارا درباره سدسازی ارس
-
خلیج گرگان از لایروبی زنده بیرون میآید؟
-
وزارت میراث فرهنگی طرح حراج اشیا یتاریخی را برخلاف قوانین مصوب کشور دانست
-
نگاه سودجویانه سیاستمداران به میراث فرهنگی
-
لایروبی، وضعیت «خلیج گرگان» را وخیمتر میکند
-
خبر در خبر

اخبارایران آنلاین