آخرین خبر از پرونده سانحه اتوبوس خبرنگاران محیط زیست
صدور قرار «جلب به دادرسی» برای سه متهم
نیلوفر منصوری
خبرنگار
با گذشت یک سال و نیم از سانحه تلخ واژگونی اتوبوس خبرنگاران محیط زیست و جانباختن ۲ خبرنگار و مصدوم شدن تعداد زیادی از خبرنگاران حاضر در این اتوبوس، وکیل پرونده اتوبوس خبرنگاران محیط زیست از روند پرونده و تعیین تکلیف عدهای از مقصران این حادثه میگوید. آنطور که محمد داسمه به «ایران» میگوید: برای راننده و دو نفر از مسئولان استانی کیفرخواست صادر شده است.
در جریان روند رسیدگی به پرونده، بعد از اینکه پرونده از دادسرای عمومی و انقلاب نقده به دلیل توجه اتهام (به معنای آنکه بازپرس نقده معتقد بود علاوه بر راننده، مسئولان سفر هم در این حادثه مقصر هستند و باید پاسخگو باشند) به دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه ارجاع شده بود اما شعبه بازپرسی دادسرای ارومیه، اتهام را تنها متوجه راننده دانست و مسئولین از سوی بازپرس ارومیه تبرئه شده بودند. آنطور که وکیل پرونده در گفتوگو با «ایران» میگوید: با توجه به اینکه بازپرس پرونده رأی به منع تعقیب مدیران خاطی داده بود و مسئولان نیز در این زمینه مقصر بودند، به همین جهت اعتراض خود را به دادگاه کیفری 2 ارومیه ارسال و مطرح کردیم که نسبت به این قضیه رسیدگی شود.»
او ادامه میدهد: «جلسه دادرسی برگزار شد و خوشبختانه دادگاه اعتراض را قبول کرد و نتیجه آن نقض قرار منع تعقیب برای دو نفر از مسئولان سفر و قرار جلب به دادرسی صادر شد. پس از آن دادسرا برای سه نفر از متهمان کیفرخواست صادر کرده و اکنون علاوه بر راننده دو نفر از مسئولان سفر استانی مذکور برایشان قرار «جلب به دادرسی» و کیفرخواست صادر شده است.»
داسمه در خصوص احتمال افزایش تعداد متهمان میگوید: علاوه بر مسئولان فوق، مسئولان دیگری نیز به عنوان مقصران واژگونی اتوبوس خبرنگاران وجود دارند که با ارائه مدارک جدید آنهاهم باید در مقام دادگاه پاسخگو باشند. آنها مسئولان سفر مطبوعاتی هستند که هرگز به پایان نرسید. خبرنگاران مدعو 2 تیرماه 1400 با هدف تهیه گزارش از پروژه تونل انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه به این سفر رفته بودند.
عوامل واژگونی
واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران محیط زیست که اکثر آنها هم خانم بودند، به دلیل نقص فنی اتوبوس، پنهانکاری راننده درباره نقص فنی اتوبوس، بیتوجهی نماینده ستاد احیای دریاچه ارومیه در اتوبوس به هشدارهای راننده، عدم بازرسی اتوبوس توسط پلیس راهنمایی و رانندگی و... بود. عواملی که دست در دست هم موجب واژگونی اتوبوس در اول جاده پرپیچ و خم و قدیمی پیرانشهر به نقده میشوند. حادثه تلخی که هر بار از آن یاد میشود داغ جامعه مطبوعاتی تازهتر میشود.
آنگونه که وکیل پرونده میگوید: مدیرکل وقت حفاظت محیط زیست استان و دبیر استانی و منطقهای ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه، مسئولان سفر مطبوعاتی خبرنگاران محیط زیست هستند که باید برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده پاسخگو باشند. او میافزاید: قرار کیفرخواست برای سه نفر از مسببان پرونده مانع از پیگیری دیگر مسئولان مقصر احتمالی نمیشود. آنها هم باید در این دادگاه حاضر شوند و در باب مسئولیت مدیران از باب اسباب طولی و نظریه اشتراک پاسخگو باشند.
آنگونه که وکیل پرونده خبرنگاران میگوید: در مورد مشابه، دادنامه قطعی از حادثه تلخ واژگونی اتوبوس دانشگاه علوم و تحقیقات تهران درباره واژگونی ارائه کرده بودیم که در آن نظریه و رأی معتقد بودند مسئولان باید به میزان قصورشان پاسخگو باشند. خدا را شکر دادگاه کیفری 2 استان قرار منع تعقیب صادره را نقض کرد و حال سه شخص به محاکمه خواهند رفت.
به گفته داسمه، در دادسرا قرار صادر میشود و قرار جلب به دادرسی برای رسیدگی به دادگاه ارجاع میشود و در مرحله دادگاه است که مجازات اشخاص تعیین میشود. لذا باید جلسات محاکمه متهمین برگزار شود. او در خصوص روند بعدی پرونده میگوید: باید منتظر تعیین وقت و ابلاغ جلسات دادگاه برای محاکمه باشیم.
کمیته جهانی ثبت میراث ناملموس، میراث ایرانی را به نام دیگر کشورها می زند
دلالی یونسکو برای کشورهای همسایه ایران
زهرا کشوری
دبیر گروه زیست بوم
یونسکو همواره دلیل ثبت جهانی میراثبشری کشورهای مختلف را ایجاد صلح و همبستگی در میان کشورهای عضو اعلام کرده اما آیا کشورهای همسایه با ثبت میراث ایران، سرزمین مادریشان، بهدنبال صلح هستند؟ اگر چنین است چرا جمهوری باکو حاضر نشد تا به پرونده ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی الحاق شود؟ مگر نه اینکه پرونده ثبت جهانی جنگلهای باستانی هیرکانی را ابتدا این دولت به یونسکو برد. 98 درصد هیرکانی در ایران قرار دارد و دو درصد آن در جغرافیای جمهوری باکو. وقتی ایران متوجه برنامه دولت باکو شد، شکایت به یونسکو برد و یونسکو حق را به ایران داد و از دو کشور خواست تا زندهترین فسیل باستانی دنیا را در یک پرونده مشترک ثبت جهانی کند. جمهوری باکو ابتدا به این شرط که مدیر پرونده باشد پذیرفت تا پرونده مشترک ثبت شود اما چون ایران به دلیل داشتن جغرافیایی 98 درصد از تمام جنگلهای هیرکانی شرط مدیریت این کشور را بر پرونده نپذیرفت، به پرونده الحاق نشد. باکو بعد از آن دست روی چوگان گذاشت. خیلی تلاش کرد تا چوگان را به نام خودش ثبت جهانی کند اما تلاشهای کارشناسانی چون «فرهاد نظری» مدیر اسبق دفتر ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی اجازه نداد و باکو در نهایت چوگان در قرهباغ را به نام خود در حافظه یونسکو ثبت کرد. جای چنین کارشناسانی قطعاً امسال در نشست یونسکو در مراکش خالی بود. کارشناسانی که ثبت ورزشهای زورخانهای به نام باکو را باعث زنده نگاهداشتن تاریخ ایران نمیدانند آن هم توسط دولتی که بخشی از کشور ایران را در برنامههای رسمی خود جزئی از کشورش میداند و در نامگذاری جعلی آن را آذربایجان جنوبی[!] میخواند. الهام علیاف رئیسجمهور باکو گفته است: «ما تمام تلاش خود را برای برقراری امنیت، توسعه زندگی و توسعه سکولار آذربایجان و آذربایجانیها ازجمله آذربایجانیهای جغرافیای ایران به کار خواهیم بست، آذربایجانیهای ایران بخشی از مردم ما هستند.» این واکنش تنها به رئیسجمهور باکو محدود نیست.
قدرت حسنقلیاف هم که نماینده مجلس جمهوری باکوست از پیشنهاد تغییر نام «جمهوری آذربایجان» به «آذربایجان شمالی» حرف میزند و از ضرورت تغییر نام این کشور در قانون اساسی جدید آذربایجان میگوید: «اولین قدمی که ما باید برداریم تغییر نام آذربایجان است. ما (آذربایجان شمالی) فقط 20 درصد کل آذربایجان را تشکیل میدهیم... نام کشور ما باید آذربایجان شمالی باشد. دقیقاً مانند نام سایر ملل تقسیم شده که دارای عبارت شمالی و جنوبی هستند. معتقدم این تغییر نام، انگیزه و مشوق جدیدی برای (استقلالخواهی) مردم آذربایجان جنوبی خواهد بود.»
مجری تلویزیون جمهوری باکو هم در برنامهاش میگوید: «از ایران نمیترسیم و از این به بعد برنامه را با سلام به آذربایجان جنوبی آغاز میکنیم!» آیا یونسکو نمیداند این سخنان دقیقاً تهدید تمامیت ارضی یک کشور است؟ آیا زمان آن نرسیده یونسکو با توجه به واقعیتهای ملموس منطقه پروندهها را بررسی کند.؟
برخورد دوگانه یونسکو
برخورد دوگانه یونسکو با پروندههای میراث ناملموس به چه معنا است؟ سالها است که کشور امارات به دنبال ثبت معماری بادگیرها به نام خودش است. این کشور البته به دلیل اعتراض کارشناسان ایران در سالهای گذشته موفق به ثبت این معماری نشد اما تلاش همین کشور برای سرقت معماری ایران هم باعث شد که ایران تا به امروز نتواند معماری بادگیرها را به نام خودش جهانی کند. «استرکیش لاروش» رئیس اسبق دفتر منطقهای یونسکو در اعتراض به چرایی این رفتار یونسکو گفته بود کنوانسیون 2003 در ثبت جهانی میراث ناملموس کشورها به دنبال تقارب فرهنگها است نه رقابت آنها. یعنی اگر شما بگویید من نخستین کشوری هستم که عاشورا دارم، پرونده شما رد میشود چون این رقابت باعث میشود که شما از کشورهای دیگر دور شوید در حالی که اساس اصل کنوانسیون 2003 تقارب فرهنگهاست. چرا یونسکو در چنین پروندهای توجه ندارد که امارات سالها است مدعی سه جزیره ایرانی است و چند دهه است که به دنبال عادیسازی یک نام جعلی برای خلیج فارس است؟ چطور تلاش یک کشور کهن را برای جلوگیری از ثبت معماری کهناش به نام یک کشور 50 ساله، رقابت میخواند اما مشکلی با تحریف تاریخ معماری ایران توسط امارات ندارد و تلاشهای امارات برای سه جزیره ایرانی را نقض صلحطلبی یونسکو نمیداند؟ در حالی که این کشورها با همین تاریخسازیهای جعلی به دنبال یادگیری هستند؟