ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مراسم بزرگداشت سالروز حماسه 9دی در تهران و هزار شهر کشور برگزار شد
پاسداشت عبور از فتنه
گروه سیاسی/ در سالگرد حماسه بینظیر ایرانیان در راهپیمایی فراموشنشدنی 9 دی ماه 1388 که در واکنش به 8 ماه هتک دین، جمهوریت و انقلاب اسلامی از سوی سران «کودتای سبز» با حمایت همهجانبه امریکا صورت گرفت، سراسر کشور روز بصیرت و ولایتمداری را گرامی داشتند.
مراسم بزرگداشت تهران عصر پنجشنبه با حضور اقشار مختلف مردم در فضای باز میدان آیینی امام حسین(ع) برگزار شد. در این مراسم که با نام «روز بصیرت و میثاق امت با ولایت» و همچنین شعارمحوری «میثاق مردم با رهبری؛ مقابله با جنگ ترکیبی دشمن» به دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی برگزار شد، حجتالاسلام والمسلمین علی سعیدی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا در سخنانی با اشاره به نقش امریکا در برنامهریزی برای طرح براندازی در سال۸۸ اظهار کرد: دشمن طمع کرد تا ایران را به دامن غرب برگرداند و به همین منظور طرحی سراسری را برنامهریزی کردند. وی در ادامه تأکید کرد: دشمن در سال ۸۸ دنبال جدایی ملت از رهبری خود بود ولی کور خواند و باید این آرزو را به گور ببرد.
3 عامل خنثیسازی فتنه
رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا همچنین گفت: سه عامل در خنثی کردن این فتنهها مؤثر بود. عامل اول، نقش رهبر معظم رهبر انقلاب است که ایشان ملت را در فتنهها راهنمایی کردند. عامل دوم مردم بودند که حماسه آفریدند و پای آرمانهای انقلاب اسلامی ایستادند. ملت در برابر سختترین شرایط ایستادند. عامل سوم نیروهای نظامی و انتظامی هستند. در این فتنه۱۴۰۱ محکم ایستادند و یک نفر نگفت خسته شدم. دشمن دنبال کشتهسازی بود، نیروی انتظامی آسیب دید اما اجازه نداد دشمن به هدف خود برسد. وی قدرت دفاعی، بویژه قدرت موشکی و هستهای، قدرت منطقهای و حضور ایران در غرب آسیا را از دلایل دشمنی امریکا با جمهوری اسلامی ایران برشمرد. در ادامه این مراسم مداحان اهل بیت(ص) به حماسهسرایی و مرثیهسرایی پرداختند.
همچنین مراسم بزرگداشت حماسه ۹ دی ماه دیروز جمعه نیز در تمامی استانها و در بیش از هزار شهر در نقاط مختلف کشور همزمان با برپایی نمازجمعه در این شهرها، برگزار شد.
سالروز حماسه نهم دی و سالگرد شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی از جمله محورهای خطبههای نماز جمعه دیروز تهران بود که توسط حجت الاسلام و المسلمین کاظم صدیقی اقامه شد. خطیب جمعه تهران، نهم دی را روز احیای دین، پیروزی آرمانهای شهیدان دانست و افزود: در این روز به برکت حضور مردم، دشمن ناکام ماند و همه نقشههایش به هم ریخت و آرامش از دست رفته به ملت بازگردانده شد و انسجام بین امام و امت بار دیگر استحکام خود را نشان داد. صدیقی در بخش دیگری از خطبهها با تأکید بر اینکه شهید سلیمانی یک شخص نیست؛ یک جریان، تفکر، مکتب و ابری پرباران و الگوست، خاطرنشان کرد: سلیمانی اکسیر غیرت و معنویت و شهامت و دینداری است. خدای متعال این مرد را با این خصوصیات در دوره مجاهدت خود که جهادش عظیم بود، نشان داد.
مراسم بزرگداشت تهران عصر پنجشنبه با حضور اقشار مختلف مردم در فضای باز میدان آیینی امام حسین(ع) برگزار شد. در این مراسم که با نام «روز بصیرت و میثاق امت با ولایت» و همچنین شعارمحوری «میثاق مردم با رهبری؛ مقابله با جنگ ترکیبی دشمن» به دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی برگزار شد، حجتالاسلام والمسلمین علی سعیدی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا در سخنانی با اشاره به نقش امریکا در برنامهریزی برای طرح براندازی در سال۸۸ اظهار کرد: دشمن طمع کرد تا ایران را به دامن غرب برگرداند و به همین منظور طرحی سراسری را برنامهریزی کردند. وی در ادامه تأکید کرد: دشمن در سال ۸۸ دنبال جدایی ملت از رهبری خود بود ولی کور خواند و باید این آرزو را به گور ببرد.
3 عامل خنثیسازی فتنه
رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا همچنین گفت: سه عامل در خنثی کردن این فتنهها مؤثر بود. عامل اول، نقش رهبر معظم رهبر انقلاب است که ایشان ملت را در فتنهها راهنمایی کردند. عامل دوم مردم بودند که حماسه آفریدند و پای آرمانهای انقلاب اسلامی ایستادند. ملت در برابر سختترین شرایط ایستادند. عامل سوم نیروهای نظامی و انتظامی هستند. در این فتنه۱۴۰۱ محکم ایستادند و یک نفر نگفت خسته شدم. دشمن دنبال کشتهسازی بود، نیروی انتظامی آسیب دید اما اجازه نداد دشمن به هدف خود برسد. وی قدرت دفاعی، بویژه قدرت موشکی و هستهای، قدرت منطقهای و حضور ایران در غرب آسیا را از دلایل دشمنی امریکا با جمهوری اسلامی ایران برشمرد. در ادامه این مراسم مداحان اهل بیت(ص) به حماسهسرایی و مرثیهسرایی پرداختند.
همچنین مراسم بزرگداشت حماسه ۹ دی ماه دیروز جمعه نیز در تمامی استانها و در بیش از هزار شهر در نقاط مختلف کشور همزمان با برپایی نمازجمعه در این شهرها، برگزار شد.
سالروز حماسه نهم دی و سالگرد شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی از جمله محورهای خطبههای نماز جمعه دیروز تهران بود که توسط حجت الاسلام و المسلمین کاظم صدیقی اقامه شد. خطیب جمعه تهران، نهم دی را روز احیای دین، پیروزی آرمانهای شهیدان دانست و افزود: در این روز به برکت حضور مردم، دشمن ناکام ماند و همه نقشههایش به هم ریخت و آرامش از دست رفته به ملت بازگردانده شد و انسجام بین امام و امت بار دیگر استحکام خود را نشان داد. صدیقی در بخش دیگری از خطبهها با تأکید بر اینکه شهید سلیمانی یک شخص نیست؛ یک جریان، تفکر، مکتب و ابری پرباران و الگوست، خاطرنشان کرد: سلیمانی اکسیر غیرت و معنویت و شهامت و دینداری است. خدای متعال این مرد را با این خصوصیات در دوره مجاهدت خود که جهادش عظیم بود، نشان داد.
محمدرضا فرزین با رأی اعتماد هیأت دولت رئیس کل بانک مرکزی شد
حرکت به سمت ثبات نرخ ارز
خوشامدگویی بازار به رئیسکل جدید بانک مرکزی
نگاه مثبت اقتصاددانان و نمایندگان مجلس به انتصاب فرزین به ریاست بانک مرکزی
از روز پنجشنبه و همزمان با حضور محمدرضا فرزین به عنوان رئیسکل جدید در ساختمان میرداماد، نخستین نشانههای تغییر مسیر در بازار ارز نیز نمایان شد، به طوری که کارشناسان افت قیمت ارز در بازار غیررسمی را واکنش مثبت بازار به رئیسکل جدید ارزیابی میکنند. درحالی که طی هفتههای اخیر، بازار آزاد ارز بیتوجه به آنچه در بازار رسمی میگذرد، به صورت لحظهای قیمت ارز در کانالهای تلگرامی را بالا میبرد، اما تغییر مدیریت در بانک مرکزی و اعلام سیاستهای جدید ارزی که مهمترین آن تثبیت نرخ ارز نیمایی روی 28 هزار و 500 تومان است، دلالان را به عقب راند. درمجموع هشتم دیماه، روز پرخبری برای بازار ارز بود، درکنار تغییر رئیس کل بانک مرکزی و رأی اعتماد هیأت دولت به فرزین، بازار متشکل ارزی نیز در اطلاعیهای مهم اعلام کرد که از روز پنجشنبه انجام معاملات توافقی بدون دامنه نوسان صورت گرفت. رئیسکل جدید بانک مرکزی در نخستین اظهارات خود گفت: حتماً نرخ نیما را روی قیمت 28 هزار و 500 تومان تثبیت خواهیم کرد و واردات تمام کالاهای اساسی و مواد اولیه و ماشینآلات را با این نرخ تأمین خواهیم کرد. محمدرضا فرزین در گفتوگوی تلویزیونی ضمن تشکر از هیأت دولت و رئیسجمهور برای اعتماد به وی برای تصدی ریاست بانک مرکزی، گفت: مهمترین وظیفه بانک مرکزی، کنترل نرخ تورم و نرخ ارز است.
7 و8
7 و8
«ایران» ادعاهای اخیر رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم را بررسی میکند
خلاف گویی در دفاع از کارنامه ضعیف
صفحه 13
درگذشت پله اسطوره برزیلی تلخترین اتفاق پایان سال 2022
بدرود پادشاه عاشقانههای فوتبال
فرخ حسابی/ پله اسطوره برزیلی فوتبال جهان پنجشنبه در سن 82 سالگی از دنیا رفت. این خبر تلخ و کوتاهی بود که فوتبال جهان را در ماتم فرو برد، حتی با وجودی که پله مدتها بود با بیماری دست و پنجه نرم میکرد و خیلیها منتظر چنین خبری بودند. نام جاویدان فوتبال جهان یکی از کسانی بود که بیشترین سهم را در محبوبسازی این ورزش در بین مردم دنیا داشت و اولین عاشقانههای فوتبالی را برای دوستداران این ورزش رقم زد. او اولین و تنها فوتبالیست بین زنان و مردان است که توانسته 3 قهرمانی در جام جهانی را به دست بیاورد و رکوردهای فوقالعادهای نیز در زمینه گلزنی در تاریخ فوتبال رقم بزند. مرگ او یک جای خالی بزرگ در فوتبال دنیا ایجاد کرد؛ یک ستاره بزرگ دیگر از زمین کم و به آسمان فوتبال اضافه شد.
گلزنی در اولین بازی
او در 23 اکتبر 1940 در شهر کوچک ترس کوراکوئس در ایالت میناس گرایس با نام ادسون آرانتس دوناسیمنتو متولد شد. او کفشهای مردم را برق میانداخت تا بتواند لوازم خیلی معمولی برای فوتبال تهیه کند. استعداد پله مورد توجه قرار گرفت وقتی تنها 11 سال داشت و یک بازیکن حرفهای فوتبال او را به تیم جوانان سانتوس برد و خیلی طول نکشید تا به تیم اصلی باشگاه برسد. او با وجود جوانی و 172 سانتیمتر قد برابر مردان کامل به همان راحتی گل میزد که در بازیهای دوستانه در اطراف خانه گل میزد. پله فوتبال حرفهای را در سال 1956 در حالی که تنها 15 سال داشت شروع کرد. او در آن سن در خط حمله سانتوس قرار گرفت در حالی که فقط چند ماه قبل از آن با این باشگاه بعد از مدتی حضور آزمایشی قرارداد بسته بود. اولین بازی او مقابل کورینتیانس سانتو اندره بود. پله در برد 7-1 تیم گلزنی کرد و شروع یک دوران طلایی در فوتبال باشگاهی را رقم زد، دورانی که نزدیک به 18 سال طول کشید؛ البته گل خیلی زیبایی نبود بلکه پله نوجوان با یک بغل پای ساده روی یک توپ برگشتی گل زد اما همان گل هم ظهور یک نابغه در فوتبال جهان را رقم زد. سپس در جولای 1957 نوبت به گلزنی پله در رده بینالمللی رسید با پیراهن تیم ملی برزیل و مقابل رقیب قدیمی این تیم یعنی آرژانتین. در این مراحل او هنوز به عنوان بازیکنی بزرگ در سانتوس مطرح نبود اما سیلویو پیریلو سرمربی برزیل تحت تأثیر تواناییهای او قرار گرفته بود.
تولد یک سوپراستار
پله در جام جهانی 1958 سوئد خود را به مخاطبان جهانی فوتبال معرفی کرد. پس از اینکه فقط یک بار در مرحله گروهی بازی کرد، شکوفایی او در مرحله یک چهارم نهایی رقم خورد؛ زمانی که او از خط دفاعی ولز عبور کرد و پیروزی 1-0 و صعود تیمش را تضمین کرد. اوضاع در نیمه نهایی بهتر شد، زمانی که پله با هت تریک به برزیل کمک کرد تا جاست فونتن و فرانسه را شکست دهد. جایگاه اسطورهای او در فینال زمانی که سلسائو میزبان جام یعنی سوئد را با نتیجه 5-2 شکست داد، تضمین شد چرا که پله جوان دو گل زد. اولین گل او در آن بازی مشخصه درخشش او بود. پس از ارسال یک سانتر عمیق در محوطه جریمه، او توپ را روی مدافع تنومند سوئدی بنگت گوستاوسون کنترل کرد، فرود آورد و سپس با یک ضربه دیدنی دروازه را باز کرد.
مقایسه با مارادونا
او در کهکشان ستارههایی که در تیم افسانهای جامجهانی 1970 جمع شده بودند بیشتر درخشید و گل اول پیروزی 4-1 مقابل ایتالیا را در فینال استادیوم آزتک مکزیک به ثمر رساند. پله به عقیده خیلیها اولین و بزرگترین شماره 10 تاریخ است. وقتی در مورد اینکه چه کسی بهترین بازیکن فوتبال است بحث میشود، آرژانتینیها نام دیگو مارادونای فقید را میآورند؛ کسی که تقریباً به تنهایی آرژانتین را به قهرمانی سال 1986 رساند. آرژانتینیها حتی جانشین مارادونا «لیونل مسی» را هم رقیب دیگری برای بزرگی پله میدانند و این بحث هرگز به رضایت کامل هیچیک از دو دشمن امریکای جنوبی منتهی نمیشود. پله اما جنبه تاریک مارادونا را نداشت. به عنوان مثال مارادونا از جام جهانی 1994 امریکا به دلیل مثبت شدن تست داروی افدرین اخراج شد.
ناامیدی در جام جهانی
پله هم ناامیدیهای جامجهانی را تجربه کرد و در سال 1966 به طرز دردناکی از مسابقاتی که در انگلیس بود، خارج شد. او در شکست 3-1 مقابل پرتغال در گودیسون پارک زمین را در حالی ترک کرد که خطاهای متوالی روی پایش باعث لنگیدنش شده بود. او با وجود مصدومیت شدید زانوی پایش مجبور شد به بازی ادامه بدهد زیرا تعویض مجاز نبود. آن آسیبدیدگی زانو ناشی از بازی قبلی برزیل مقابل بلغارستان بود و پله آنقدر سر درمان پایش عذاب کشید که قسم خورد دیگر در جامجهانی بازی نکند؛ تصمیمی که بعداً تغییر کرد. قهرمانی برزیل در جام جهانی 1970 اوج کار پله بود. او نقطه کانونی یک تیم رؤیایی بود که در تاریخ ثبت شده است. پله تیتر خبرها را به خود اختصاص میداد، اما نام او با نامهایی مانند ریولینو، جرزینیو، توستائو و گرسون و همچنین کاپیتان و رهبر بزرگ کارلوس آلبرتو همراه بود.
پله؛ نماد جهانی
پله قبل از سالهای نقل و انتقالات در سراسر جهان، روزهای اوج خود را سپری کرد، اما حتی نمیتوان حدس زد که اگر او در این روزها به اوج میرسید چه مبلغ هنگفتی برای انتقال او نیاز بود. هنگامی که لیگ فوتبال امریکای شمالی در تلاش برای شناساندن فوتبال به ایالات متحده تشکیل شد، پله هدفی غیرقابل اجتناب بود. فرانتس بکنباوئر بزرگ آلمانی نیز در کانون توجه قرار گرفت، اما پله زرق و برق بیشتری به لیگ اضافه کرد و در سال 1975 راهی ایالات متحده شد تا کار خود را در نیویورک کاسموس به پایان برساند. شهرت جهانی پله تا حدی بود که نامش به تنهایی اعتبار آنی به تیم و لیگ اضافه کرد. پرده آخر دوران حرفهای او با بازی نمایشی و تماشایی کاسموس و سانتوس در اکتبر 1977 به پایان رسید.پله مسلماً اولین فوقستاره جهانی فوتبال بود، جایگاهی که پس از پایان بازیاش هم همچنان ادامه داشت. تنها ذکر نام او تصاویری از تیمهای بزرگ برزیل و خاطراتی را از ماراکانا تا مکزیک تداعی میکند.
زندگی بعد از فوتبال
پله به عنوان سفیر فوتبال به سراسر جهان سفر کرد و باشگاهها و سازمانهای بزرگ مشتاقانه از شهرت و جایگاه او استفاده میکردند. او در مراسم شخصیت ورزشی سال 2005 بیبیسی جایزه یک عمر تلاش و موفقیت را دریافت کرد. قبل از دریافت جایزه، صدای ضبط شده افرادی مانند بکنباوئر، یوهان کرویف و سربابی چارلتون پخش شد. بکنباوئر گفت: «او بهترین بازیکن فوتبال جهان است.» این بازیکن بزرگ برزیلی در مارس 2015 برای یک بازدید تبلیغاتی به انگلیس بازگشت و در نیمه بازی لیورپول مقابل منچستریونایتد در زمین آنفیلد ظاهر شد و هواداران سرتاسر ورزشگاه ایستاده او را تشویق کردند. او همچنین به عنوان سفیر برزیل در مراسم اختتامیه المپیک 2012 لندن ظاهر شد.نام پله همیشه با «بازی زیبا» همراه خواهد بود، و درواقع هرگز هیچکسی زیباتر از او فوتبال بازی نکرده است.
آمار متفاوت
منابع مختلف با استناد به بازیهای متفاوت آمار گلی متنوع از پله منتشر میکنند که از 650 گل در بازیهای لیگ تا 1281 گل در تمام بازیها که برخی مقابل رقبای سطح پایین در مسابقاتی نه چندان معتبر به ثمر رسیده است. بازیکنی که به لقب «سلطان» شناخته میشد، در 17 سالگی در جام جهانی 1958 به جهان معرفی شد که جوانترین بازیکن تاریخ جام جهانی است. او بعد از زدن دو گل در برد 5 بر 2 برزیل در فینال مسابقات مقابل سوئد میزبان روی شانه همتیمیهایش رفت. در سال 1962 که برزیل با موفقیت از عنوان قهرمانی خود دفاع کرد، پله به دلیل مصدومیت تنها دو بازی انجام داد اما پله نماد کشورش در قهرمانی جام جهانی 1970 در مکزیک بود. او در پیروزی 4 بر یک فینال مقابل ایتالیا که آخرین بازیاش در جام جهانی بود، یک گل زد و یک پاس گل استثنایی به کارلوس آلبرتو داد که گل آخر را بزند. جام جهانی 1966 برای او تلخ بود و برزیل از مرحله گروهی حذف شد. پله در مجموع 114 بازی برای برزیل انجام داد و 95 گل زد که 77 تا در بازیهای رسمی بود. کارش با سانتوس به سه دهه کشید و در پایان فصل 1972 نیمه بازنشسته شد. باشگاههای ثروتمند اروپایی به دنبال جذب او بودند اما دولت برزیل مداخله کرد و با اشاره به اینکه او سرمایه ملی است، اجازه رفتن نداد.
پله و محمدعلی؛ دو اسطوره در دیار باقی
پله پس از بازنشستگی، سخنگوی فوتبال جهان شد و به اقصی نقاط دنیا سفر کرد تا مبلغ این ورزش و تصویر خود بهعنوان یک سلبریتی باشد. این کار به او اجازه داد تا با شخصیتهای بیشماری آشنا شود که برخی از آنها در سطح خودشان جزو بهترین چهرههای ورزش بودند. یکی از مهمترین آنها هم کسی نبود جز محمد علی، کسی که در رشته ورزش خود، بوکس، «بزرگترین» محسوب میشود. لحظه تاریخی ملاقات پله و محمد علی کلی در تاریخ 1 اکتبر 1977 رخ داد، بعد از آنکه پله برای همیشه از فوتبال حرفهای بازنشسته شد و با پیراهن تیم نیویورک کاسموس به دوران بازیگریاش پایان داد. آن شب محمدعلی در ورزشگاه قدیمی جاینتس حضور داشت و در پایان بازی برای تبریک به پله به زمین رفت و حتی او را تا رختکن همراهی کرد. این یکی از موارد متعددی بود که دو چهره سرشناس ورزشی در یک فضای عمومی کنار هم دیده شدند. آنها اما نه تنها هم عصر بودند بلکه حتی یکدیگر را دوست خود میدانستند.
پیام تسلیت پله به مناسبت فوت محمد علی
پس از مرگ کلی در سال 2016 به دلیل پارکینسون، پله اعتراف کرد که شخص خاصی را در زندگی خود از دست داده است. او گفت: «دوست، بت و قهرمان من. آرزو میکنم که روحت در کنار خدا در آرامش باشد.» ستاره برزیلی به همین مناسبت در شبکههای اجتماعی خود عکسی از شب انجام آخرین بازیاش منتشر کرد که تحسین محمد علی را برانگیخت و با تبریک او همراه شده بود. پله در ادامه پیامش درباره کلی گفت: «ما لحظات زیادی را با هم گذراندیم و در تمام این سالها همیشه در ارتباط بودیم.» او حتی به جملاتی که بهترین بوکسور تاریخ به او در آن لحظات احساسی گفته بود اشاره کرد و هنگام یادآوری آنها به گریه افتاد: «همه باید از تو تشکر کنند.»
دو افسانه هم عصر
پله به خاطر 3 بار قهرمانی در جام جهانی با برزیل شناخته میشود و علاوه بر این حرکات پا به توپ جادوییاش همه را مسحور میکرد. او تنها بازیکنی است که 3 جام جهانی را برده است. محمدعلی کلی هم اما در حرفهاش 56 پیروزی که 37 مورد آن با ناک اوت رقم خورد و تنها 5 شکست که یکی از آنها با ناک اوت بود، سمبل قدرت، سرعت و زیبایی مانند پرواز یک پروانه در رینگ، در بوکس سنگین وزن بود. یکی از زیباترین اتفاقات دوران حرفهای پله و کلی، مصادف شدن دوران اوج آنها بود. پله اولین بازی خود را در 7 سپتامبر 1956 انجام داد، زمانی که تنها 15 سال داشت. محمد علی 4 سال بعد در 27 دسامبر 1960 اولین مسابقه خود را انجام داد و طلای المپیک توکیو را به دست آورد. اولین قهرمانی پله در عرصه بینالمللی جام جهانی سوئد 1958 بود و محمد علی هم اولین قهرمانی جهانی خود را پس از غافلگیری سانی لیستون با تجربه در سال 1964 به دست آورد تا کمربندهای قهرمانی شورا و اتحادیه جهانی بوکس را از او بگیرد.
سیل واکنشها به مرگ اسطوره
مرگ پله موج عظیمی از احساسات را در تمام دنیا بخصوص زادگاهش برزیل برانگیخت و سیاستمداران، افراد مشهور و نمادهای ورزشی پیامهایی را منتشر کردند. در این بین دولت برزیل هم به پله ادای احترام کرد و در بیانیهای نوشت: «کمال فوتبال. پله تقریباً مترادف با سرزمین خود برزیل بود. نسلهای آینده او را بهعنوان یک جنتلمن خارج از زمین و یک جادوگر در زمین به یاد خواهند آورد.»
جیانی اینفانتینو، رئیس فیفا:میراث او را نمیتوان در کلمات خلاصه کرد. به خانواده و دوستان او، فدراسیون فوتبال برزیل، به کشور برزیل و به همه هواداران فوتبال که او را بسیار دوست داشتند، صمیمانه تسلیت خود را ابراز میکنم. امروز همه ما در غم از دست دادن پله عزیزمان عزادار هستیم، اما او مدتها پیش به جاودانگی دست یافت و بنابراین تا ابد با ما خواهد بود.
سیلوستر استالونه بازیگر، همبازی پله در فیلم «فرار به سوی پیروزی»: پله بزرگ! روحش شاد! مرد خوبی بود.
لیونل مسی، کاپیتان آرژانتین: در آرامش باش پله.
آلبرتو فرناندز، رئیس جمهور آرژانتین: یکی از بزرگترین فوتبالیستهای تاریخ ما را ترک کرد. ما همیشه آن سالهایی را که پله با مهارتهای خود جهان را خیره کرد به یاد خواهیم آورد. آغوشی بزرگ برای خانواده او و مردم برزیل که او را در قلب خود خواهند داشت.
فرانس بکن باوئر: فوتبال امروز بزرگترین بازیکن تاریخ خود را از دست داد و من یک دوست منحصر به فرد را از دست دادم. فوتبال برای همیشه مال تو خواهد بود. در آرامش باش پله.
توماس باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک: با درگذشت پله، جهان یک نماد بزرگ ورزشی را از دست داد. همانطور که تجربهاش را داشتم، او به ارزشهای المپیک اعتقاد واقعی داشت و یک حامل افتخارآمیز شعله المپیک بود. اهدای نشان المپیک به او یک افتخار بود.
کریستیانو رونالدو: عمیقترین تسلیت من به تمام برزیل و بویژه به خانواده آقای ادسون آرانتس دو ناسیمنتو. یک «خداحافظ» با آن پادشاه ابدی هرگز برای بیان دردی که در این لحظه تمام دنیای فوتبال را دربرمیگیرد کافی نخواهد بود. یک الگو برای میلیونها نفر، مرجع دیروز، امروز، همیشه.
نیمار، مهاجم برزیل: پیش از پله، ۱۰ فقط یک عدد بود، من این جمله را جایی خوانده بودم، این جمله زیباست اما کامل نیست، میخواهم بگویم فوتبال قبل از پله فقط یک ورزش بود، پله این ورزش را به کلی تغییر داد، او فوتبال را به هنر بدل کرد، به سرگرمی، پله صدای بینوایان شد، صدای سیاه پوستان شد.او نگاهها را به برزیل معطوف کرد و به برزیل قدرت خودنمایی داد. فوتبال و برزیل به لطف شاه پله ارتقا یافتند، او رفت اما جادویش تا همیشه خواهد ماند. پله جاودان است.
گلزنی در اولین بازی
او در 23 اکتبر 1940 در شهر کوچک ترس کوراکوئس در ایالت میناس گرایس با نام ادسون آرانتس دوناسیمنتو متولد شد. او کفشهای مردم را برق میانداخت تا بتواند لوازم خیلی معمولی برای فوتبال تهیه کند. استعداد پله مورد توجه قرار گرفت وقتی تنها 11 سال داشت و یک بازیکن حرفهای فوتبال او را به تیم جوانان سانتوس برد و خیلی طول نکشید تا به تیم اصلی باشگاه برسد. او با وجود جوانی و 172 سانتیمتر قد برابر مردان کامل به همان راحتی گل میزد که در بازیهای دوستانه در اطراف خانه گل میزد. پله فوتبال حرفهای را در سال 1956 در حالی که تنها 15 سال داشت شروع کرد. او در آن سن در خط حمله سانتوس قرار گرفت در حالی که فقط چند ماه قبل از آن با این باشگاه بعد از مدتی حضور آزمایشی قرارداد بسته بود. اولین بازی او مقابل کورینتیانس سانتو اندره بود. پله در برد 7-1 تیم گلزنی کرد و شروع یک دوران طلایی در فوتبال باشگاهی را رقم زد، دورانی که نزدیک به 18 سال طول کشید؛ البته گل خیلی زیبایی نبود بلکه پله نوجوان با یک بغل پای ساده روی یک توپ برگشتی گل زد اما همان گل هم ظهور یک نابغه در فوتبال جهان را رقم زد. سپس در جولای 1957 نوبت به گلزنی پله در رده بینالمللی رسید با پیراهن تیم ملی برزیل و مقابل رقیب قدیمی این تیم یعنی آرژانتین. در این مراحل او هنوز به عنوان بازیکنی بزرگ در سانتوس مطرح نبود اما سیلویو پیریلو سرمربی برزیل تحت تأثیر تواناییهای او قرار گرفته بود.
تولد یک سوپراستار
پله در جام جهانی 1958 سوئد خود را به مخاطبان جهانی فوتبال معرفی کرد. پس از اینکه فقط یک بار در مرحله گروهی بازی کرد، شکوفایی او در مرحله یک چهارم نهایی رقم خورد؛ زمانی که او از خط دفاعی ولز عبور کرد و پیروزی 1-0 و صعود تیمش را تضمین کرد. اوضاع در نیمه نهایی بهتر شد، زمانی که پله با هت تریک به برزیل کمک کرد تا جاست فونتن و فرانسه را شکست دهد. جایگاه اسطورهای او در فینال زمانی که سلسائو میزبان جام یعنی سوئد را با نتیجه 5-2 شکست داد، تضمین شد چرا که پله جوان دو گل زد. اولین گل او در آن بازی مشخصه درخشش او بود. پس از ارسال یک سانتر عمیق در محوطه جریمه، او توپ را روی مدافع تنومند سوئدی بنگت گوستاوسون کنترل کرد، فرود آورد و سپس با یک ضربه دیدنی دروازه را باز کرد.
مقایسه با مارادونا
او در کهکشان ستارههایی که در تیم افسانهای جامجهانی 1970 جمع شده بودند بیشتر درخشید و گل اول پیروزی 4-1 مقابل ایتالیا را در فینال استادیوم آزتک مکزیک به ثمر رساند. پله به عقیده خیلیها اولین و بزرگترین شماره 10 تاریخ است. وقتی در مورد اینکه چه کسی بهترین بازیکن فوتبال است بحث میشود، آرژانتینیها نام دیگو مارادونای فقید را میآورند؛ کسی که تقریباً به تنهایی آرژانتین را به قهرمانی سال 1986 رساند. آرژانتینیها حتی جانشین مارادونا «لیونل مسی» را هم رقیب دیگری برای بزرگی پله میدانند و این بحث هرگز به رضایت کامل هیچیک از دو دشمن امریکای جنوبی منتهی نمیشود. پله اما جنبه تاریک مارادونا را نداشت. به عنوان مثال مارادونا از جام جهانی 1994 امریکا به دلیل مثبت شدن تست داروی افدرین اخراج شد.
ناامیدی در جام جهانی
پله هم ناامیدیهای جامجهانی را تجربه کرد و در سال 1966 به طرز دردناکی از مسابقاتی که در انگلیس بود، خارج شد. او در شکست 3-1 مقابل پرتغال در گودیسون پارک زمین را در حالی ترک کرد که خطاهای متوالی روی پایش باعث لنگیدنش شده بود. او با وجود مصدومیت شدید زانوی پایش مجبور شد به بازی ادامه بدهد زیرا تعویض مجاز نبود. آن آسیبدیدگی زانو ناشی از بازی قبلی برزیل مقابل بلغارستان بود و پله آنقدر سر درمان پایش عذاب کشید که قسم خورد دیگر در جامجهانی بازی نکند؛ تصمیمی که بعداً تغییر کرد. قهرمانی برزیل در جام جهانی 1970 اوج کار پله بود. او نقطه کانونی یک تیم رؤیایی بود که در تاریخ ثبت شده است. پله تیتر خبرها را به خود اختصاص میداد، اما نام او با نامهایی مانند ریولینو، جرزینیو، توستائو و گرسون و همچنین کاپیتان و رهبر بزرگ کارلوس آلبرتو همراه بود.
پله؛ نماد جهانی
پله قبل از سالهای نقل و انتقالات در سراسر جهان، روزهای اوج خود را سپری کرد، اما حتی نمیتوان حدس زد که اگر او در این روزها به اوج میرسید چه مبلغ هنگفتی برای انتقال او نیاز بود. هنگامی که لیگ فوتبال امریکای شمالی در تلاش برای شناساندن فوتبال به ایالات متحده تشکیل شد، پله هدفی غیرقابل اجتناب بود. فرانتس بکنباوئر بزرگ آلمانی نیز در کانون توجه قرار گرفت، اما پله زرق و برق بیشتری به لیگ اضافه کرد و در سال 1975 راهی ایالات متحده شد تا کار خود را در نیویورک کاسموس به پایان برساند. شهرت جهانی پله تا حدی بود که نامش به تنهایی اعتبار آنی به تیم و لیگ اضافه کرد. پرده آخر دوران حرفهای او با بازی نمایشی و تماشایی کاسموس و سانتوس در اکتبر 1977 به پایان رسید.پله مسلماً اولین فوقستاره جهانی فوتبال بود، جایگاهی که پس از پایان بازیاش هم همچنان ادامه داشت. تنها ذکر نام او تصاویری از تیمهای بزرگ برزیل و خاطراتی را از ماراکانا تا مکزیک تداعی میکند.
زندگی بعد از فوتبال
پله به عنوان سفیر فوتبال به سراسر جهان سفر کرد و باشگاهها و سازمانهای بزرگ مشتاقانه از شهرت و جایگاه او استفاده میکردند. او در مراسم شخصیت ورزشی سال 2005 بیبیسی جایزه یک عمر تلاش و موفقیت را دریافت کرد. قبل از دریافت جایزه، صدای ضبط شده افرادی مانند بکنباوئر، یوهان کرویف و سربابی چارلتون پخش شد. بکنباوئر گفت: «او بهترین بازیکن فوتبال جهان است.» این بازیکن بزرگ برزیلی در مارس 2015 برای یک بازدید تبلیغاتی به انگلیس بازگشت و در نیمه بازی لیورپول مقابل منچستریونایتد در زمین آنفیلد ظاهر شد و هواداران سرتاسر ورزشگاه ایستاده او را تشویق کردند. او همچنین به عنوان سفیر برزیل در مراسم اختتامیه المپیک 2012 لندن ظاهر شد.نام پله همیشه با «بازی زیبا» همراه خواهد بود، و درواقع هرگز هیچکسی زیباتر از او فوتبال بازی نکرده است.
آمار متفاوت
منابع مختلف با استناد به بازیهای متفاوت آمار گلی متنوع از پله منتشر میکنند که از 650 گل در بازیهای لیگ تا 1281 گل در تمام بازیها که برخی مقابل رقبای سطح پایین در مسابقاتی نه چندان معتبر به ثمر رسیده است. بازیکنی که به لقب «سلطان» شناخته میشد، در 17 سالگی در جام جهانی 1958 به جهان معرفی شد که جوانترین بازیکن تاریخ جام جهانی است. او بعد از زدن دو گل در برد 5 بر 2 برزیل در فینال مسابقات مقابل سوئد میزبان روی شانه همتیمیهایش رفت. در سال 1962 که برزیل با موفقیت از عنوان قهرمانی خود دفاع کرد، پله به دلیل مصدومیت تنها دو بازی انجام داد اما پله نماد کشورش در قهرمانی جام جهانی 1970 در مکزیک بود. او در پیروزی 4 بر یک فینال مقابل ایتالیا که آخرین بازیاش در جام جهانی بود، یک گل زد و یک پاس گل استثنایی به کارلوس آلبرتو داد که گل آخر را بزند. جام جهانی 1966 برای او تلخ بود و برزیل از مرحله گروهی حذف شد. پله در مجموع 114 بازی برای برزیل انجام داد و 95 گل زد که 77 تا در بازیهای رسمی بود. کارش با سانتوس به سه دهه کشید و در پایان فصل 1972 نیمه بازنشسته شد. باشگاههای ثروتمند اروپایی به دنبال جذب او بودند اما دولت برزیل مداخله کرد و با اشاره به اینکه او سرمایه ملی است، اجازه رفتن نداد.
پله و محمدعلی؛ دو اسطوره در دیار باقی
پله پس از بازنشستگی، سخنگوی فوتبال جهان شد و به اقصی نقاط دنیا سفر کرد تا مبلغ این ورزش و تصویر خود بهعنوان یک سلبریتی باشد. این کار به او اجازه داد تا با شخصیتهای بیشماری آشنا شود که برخی از آنها در سطح خودشان جزو بهترین چهرههای ورزش بودند. یکی از مهمترین آنها هم کسی نبود جز محمد علی، کسی که در رشته ورزش خود، بوکس، «بزرگترین» محسوب میشود. لحظه تاریخی ملاقات پله و محمد علی کلی در تاریخ 1 اکتبر 1977 رخ داد، بعد از آنکه پله برای همیشه از فوتبال حرفهای بازنشسته شد و با پیراهن تیم نیویورک کاسموس به دوران بازیگریاش پایان داد. آن شب محمدعلی در ورزشگاه قدیمی جاینتس حضور داشت و در پایان بازی برای تبریک به پله به زمین رفت و حتی او را تا رختکن همراهی کرد. این یکی از موارد متعددی بود که دو چهره سرشناس ورزشی در یک فضای عمومی کنار هم دیده شدند. آنها اما نه تنها هم عصر بودند بلکه حتی یکدیگر را دوست خود میدانستند.
پیام تسلیت پله به مناسبت فوت محمد علی
پس از مرگ کلی در سال 2016 به دلیل پارکینسون، پله اعتراف کرد که شخص خاصی را در زندگی خود از دست داده است. او گفت: «دوست، بت و قهرمان من. آرزو میکنم که روحت در کنار خدا در آرامش باشد.» ستاره برزیلی به همین مناسبت در شبکههای اجتماعی خود عکسی از شب انجام آخرین بازیاش منتشر کرد که تحسین محمد علی را برانگیخت و با تبریک او همراه شده بود. پله در ادامه پیامش درباره کلی گفت: «ما لحظات زیادی را با هم گذراندیم و در تمام این سالها همیشه در ارتباط بودیم.» او حتی به جملاتی که بهترین بوکسور تاریخ به او در آن لحظات احساسی گفته بود اشاره کرد و هنگام یادآوری آنها به گریه افتاد: «همه باید از تو تشکر کنند.»
دو افسانه هم عصر
پله به خاطر 3 بار قهرمانی در جام جهانی با برزیل شناخته میشود و علاوه بر این حرکات پا به توپ جادوییاش همه را مسحور میکرد. او تنها بازیکنی است که 3 جام جهانی را برده است. محمدعلی کلی هم اما در حرفهاش 56 پیروزی که 37 مورد آن با ناک اوت رقم خورد و تنها 5 شکست که یکی از آنها با ناک اوت بود، سمبل قدرت، سرعت و زیبایی مانند پرواز یک پروانه در رینگ، در بوکس سنگین وزن بود. یکی از زیباترین اتفاقات دوران حرفهای پله و کلی، مصادف شدن دوران اوج آنها بود. پله اولین بازی خود را در 7 سپتامبر 1956 انجام داد، زمانی که تنها 15 سال داشت. محمد علی 4 سال بعد در 27 دسامبر 1960 اولین مسابقه خود را انجام داد و طلای المپیک توکیو را به دست آورد. اولین قهرمانی پله در عرصه بینالمللی جام جهانی سوئد 1958 بود و محمد علی هم اولین قهرمانی جهانی خود را پس از غافلگیری سانی لیستون با تجربه در سال 1964 به دست آورد تا کمربندهای قهرمانی شورا و اتحادیه جهانی بوکس را از او بگیرد.
سیل واکنشها به مرگ اسطوره
مرگ پله موج عظیمی از احساسات را در تمام دنیا بخصوص زادگاهش برزیل برانگیخت و سیاستمداران، افراد مشهور و نمادهای ورزشی پیامهایی را منتشر کردند. در این بین دولت برزیل هم به پله ادای احترام کرد و در بیانیهای نوشت: «کمال فوتبال. پله تقریباً مترادف با سرزمین خود برزیل بود. نسلهای آینده او را بهعنوان یک جنتلمن خارج از زمین و یک جادوگر در زمین به یاد خواهند آورد.»
جیانی اینفانتینو، رئیس فیفا:میراث او را نمیتوان در کلمات خلاصه کرد. به خانواده و دوستان او، فدراسیون فوتبال برزیل، به کشور برزیل و به همه هواداران فوتبال که او را بسیار دوست داشتند، صمیمانه تسلیت خود را ابراز میکنم. امروز همه ما در غم از دست دادن پله عزیزمان عزادار هستیم، اما او مدتها پیش به جاودانگی دست یافت و بنابراین تا ابد با ما خواهد بود.
سیلوستر استالونه بازیگر، همبازی پله در فیلم «فرار به سوی پیروزی»: پله بزرگ! روحش شاد! مرد خوبی بود.
لیونل مسی، کاپیتان آرژانتین: در آرامش باش پله.
آلبرتو فرناندز، رئیس جمهور آرژانتین: یکی از بزرگترین فوتبالیستهای تاریخ ما را ترک کرد. ما همیشه آن سالهایی را که پله با مهارتهای خود جهان را خیره کرد به یاد خواهیم آورد. آغوشی بزرگ برای خانواده او و مردم برزیل که او را در قلب خود خواهند داشت.
فرانس بکن باوئر: فوتبال امروز بزرگترین بازیکن تاریخ خود را از دست داد و من یک دوست منحصر به فرد را از دست دادم. فوتبال برای همیشه مال تو خواهد بود. در آرامش باش پله.
توماس باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک: با درگذشت پله، جهان یک نماد بزرگ ورزشی را از دست داد. همانطور که تجربهاش را داشتم، او به ارزشهای المپیک اعتقاد واقعی داشت و یک حامل افتخارآمیز شعله المپیک بود. اهدای نشان المپیک به او یک افتخار بود.
کریستیانو رونالدو: عمیقترین تسلیت من به تمام برزیل و بویژه به خانواده آقای ادسون آرانتس دو ناسیمنتو. یک «خداحافظ» با آن پادشاه ابدی هرگز برای بیان دردی که در این لحظه تمام دنیای فوتبال را دربرمیگیرد کافی نخواهد بود. یک الگو برای میلیونها نفر، مرجع دیروز، امروز، همیشه.
نیمار، مهاجم برزیل: پیش از پله، ۱۰ فقط یک عدد بود، من این جمله را جایی خوانده بودم، این جمله زیباست اما کامل نیست، میخواهم بگویم فوتبال قبل از پله فقط یک ورزش بود، پله این ورزش را به کلی تغییر داد، او فوتبال را به هنر بدل کرد، به سرگرمی، پله صدای بینوایان شد، صدای سیاه پوستان شد.او نگاهها را به برزیل معطوف کرد و به برزیل قدرت خودنمایی داد. فوتبال و برزیل به لطف شاه پله ارتقا یافتند، او رفت اما جادویش تا همیشه خواهد ماند. پله جاودان است.
رزمایش مشترک ذوالفقار ۱۴۰۱ در سواحل مکران آغاز شد
پیام اقتدار از گلوگاه نفتی جهان
گروه سیاسی/ رزمایش مشترک ذوالفقار ۱۴۰۱ ارتش جمهوری اسلامی ایران با رمز یا زهرا(س) از نخستین دقایق روز جمعه در منطقه جاسک و شرق تنگه هرمز تا مدار ۱۰ درجه شمالی در شمال اقیانوس هند و با اجرای عملیات شبانه دفاع مستحکم ساحلی آغاز شد. برگزاری این رزمایش در این مقطع زمانی آن هم در سواحل مکران با این پیام واضح همراه بود که خوابهای دشمنان برای ایران از جمله تقلای بیهودهشان برای تفرقه و تجزیه تعبیری جز شکست در برابر قدرت و اراده نیروهای مسلح برای حفاظت از تمامیت ارضی ایران نخواهد داشت. چنانکه امیر دریادار سیاری معاون هماهنگکننده ارتش با اشاره به اجرای 200 تمرین اعم از اجرای تاکتیکها و آزمایش انواع موشکهای مختلف، آتشهای توپخانهای و بهکارگیری سلاح و تجهیزات پیشبینی شده در رزمایش مشترک ذوالفقار 1401، گفت: اجرای موفق این رزمایش به دشمنان نشان میدهد که هر زمان و هر کجا علیه تمامیت ارضی کشور اقدام کنند جواب پشیمانکنندهای دریافت خواهند کرد.
آغاز رزمایش با عملیات دفاع ساحلی
امیر سرتیپ علیرضا شیخ، سخنگوی رزمایش مشترک ذوالفقار ۱۴۰۱ ارتش درباره عملیات آغازین این رزمایش با اشاره به اجرای تاکتیکهای نوین و سناریوهای پدافندی در تاریکی شب از سوی تکاوران دریایی ارتش با بهکارگیری موشکهای دهلاویه و تاو و دوشپرتاب «میثاق» در برابر تک هجومی دشمن در این عملیات دفاع ساحلی، گفت: یگانهای تکاور و تفنگداران دریایی نیروی دریایی ارتش با بهکارگیری انواع تجهیزات و سلاحهای خود ازجمله قایقهای تندرو، شناورهای هجومی، زیردریاییهای مرطوب و ناوچههای راکتانداز، با استفاده از اصل غافلگیری، یگانهای حملهور در نقش دشمن را منهدم کردند. وی با اشاره به برقراری ارتباط امن میان یگانهای عملکننده با مراکز فرماندهی در این مرحله از رزمایش بزرگ ذوالفقار 1401، گفت: پایداری ارتباطات در فضای مطلق جنگ الکترونیک از جمله نقاط قوت این عملیات است که با موفقیت اجرا شد.
اجرای عملیات بیچینگ با تانکها و نفربرها
در ادامه مراحل اصلی این رزمایش و در یک عملیات مشترک نیروی دریایی و نیروی زمینی، یک فروند ناو آب ـ خاکی تنب، تانکهای T-72 و نفربرهای BMP-2 را برای اجرای عملیات بیچینگ یا تصرف سرپل از دریا به ساحل دشمن منتقل کرد. در این عملیات، ناو آب ـ خاکی تنب به حدی خود را به نزدیکی ساحل رساند که بتواند با گشودن درب سه تکه خود، تجهیزات زرهی را در ساحل پیاده کند.
جمهوری اسلامی ایران تنها کشور در منطقه خلیج فارس است که ناوگان نیروبر سنگین با قابلیت جابهجایی ادوات زرهی دارد، همچنین ابتکار عملیات بیچینگ در تاخت آب ـ خاکی متعلق به ایرانیها در ادوار گذشته است و سایر کشورها این عملیات را از ایرانیها فرا گرفتهاند که در سراسر جهان با استفاده از تجهیزات بهروز انجام میشود.
شناسایی و انهدام اهداف توسط پهپادها
در جریان برگزاری رزمایش مشترک ذوالفقار 1401 ارتش، پهپادهای «مهاجر 6»، «ابابیل 3 نوین» و «آرش» با پرواز بر فراز منطقه عمومی رزمایش، تحرکات نیروهای دشمن را رصد کرده و اهداف مدنظر را منهدم کردند. بر اساس اعلام سخنگوی رزمایش پهپاد مهاجر 6 با برد 2 هزار کیلومتری بهعنوان یک پهپاد تاکتیکی و رزمی قادر است تا ۴۰ کیلوگرم تسلیحات را زیربالهای خود حمل کند. این پهپاد همچنین قابلیت نصب و استفاده از موشکهای هدایت لیزری، بمبهای هدایتشونده و سقوط آزاد را دارد. پهپاد «ابابیل ۳ نوین» با افزایش سرعت و سقف پروازی بیش از ۱۵ هزار پا قادر است مأموریتهای مراقبت، شناسایی و جنگ الکترونیک را با مداومت پروازی مناسب در عمق عملیاتی بیش از 400 کیلومتر انجام دهد. همچنین پهپاد انهدامی «آرش» که با برد 2 هزار کیلومتری توسط متخصصان ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی و تولید شده و مجهز به جستوجوگر فروسرخ و الکترواپتیکی است با جستوجوگرهای متنوع خود قادر است اهداف مختلف ثابت و متحرک را با دقت بالا هدف قرار دهد.
قدرت ترکیبی نیروهای مسلح
سردار غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از جمله فرماندهان حاضر در محل برگزاری رزمایش بود در سخنانی با تأکید بر اجماع نیروهای مسلح بر قرار داشتن رژیم صهیونیستی در رده نخست تهدیدات نظامی ـ امنیتی مخرب برای تمام کشورهای منطقه و ایران، یادآور شد که نیروهای مسلح ما با قدرت ترکیبی در برابر دشمنان خواهند جنگید که قدرتی ویرانگر خواهد بود.
وی با بیان اینکه «ما رزمایش را نیمی از جنگ و بلکه جنگِ ماقبلِ جنگ میدانیم»، گفت: هر دشمنی که با محاسبه غلط راهبردی بخواهد تعرضی به آبها، جزایر، سواحل و تأسیسات متعلق به ملت ما داشته باشد فقط با قدرت نیروی دریایی راهبردی ارتش روبهرو نخواهد شد، بلکه تمام قدرت دفاعی ـ تهاجمی ارتش جمهوری اسلامی ایران و تمام قدرت دفاعی ـ تهاجمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تمام قدرت دفاعی ـ تهاجمی منطقهای ما به صورت یکپارچه و هماهنگ و در مأموریت مشترک و در جغرافیایی بسیار گسترده، دشمنان را درهم خواهند کوبید.
آغاز رزمایش با عملیات دفاع ساحلی
امیر سرتیپ علیرضا شیخ، سخنگوی رزمایش مشترک ذوالفقار ۱۴۰۱ ارتش درباره عملیات آغازین این رزمایش با اشاره به اجرای تاکتیکهای نوین و سناریوهای پدافندی در تاریکی شب از سوی تکاوران دریایی ارتش با بهکارگیری موشکهای دهلاویه و تاو و دوشپرتاب «میثاق» در برابر تک هجومی دشمن در این عملیات دفاع ساحلی، گفت: یگانهای تکاور و تفنگداران دریایی نیروی دریایی ارتش با بهکارگیری انواع تجهیزات و سلاحهای خود ازجمله قایقهای تندرو، شناورهای هجومی، زیردریاییهای مرطوب و ناوچههای راکتانداز، با استفاده از اصل غافلگیری، یگانهای حملهور در نقش دشمن را منهدم کردند. وی با اشاره به برقراری ارتباط امن میان یگانهای عملکننده با مراکز فرماندهی در این مرحله از رزمایش بزرگ ذوالفقار 1401، گفت: پایداری ارتباطات در فضای مطلق جنگ الکترونیک از جمله نقاط قوت این عملیات است که با موفقیت اجرا شد.
اجرای عملیات بیچینگ با تانکها و نفربرها
در ادامه مراحل اصلی این رزمایش و در یک عملیات مشترک نیروی دریایی و نیروی زمینی، یک فروند ناو آب ـ خاکی تنب، تانکهای T-72 و نفربرهای BMP-2 را برای اجرای عملیات بیچینگ یا تصرف سرپل از دریا به ساحل دشمن منتقل کرد. در این عملیات، ناو آب ـ خاکی تنب به حدی خود را به نزدیکی ساحل رساند که بتواند با گشودن درب سه تکه خود، تجهیزات زرهی را در ساحل پیاده کند.
جمهوری اسلامی ایران تنها کشور در منطقه خلیج فارس است که ناوگان نیروبر سنگین با قابلیت جابهجایی ادوات زرهی دارد، همچنین ابتکار عملیات بیچینگ در تاخت آب ـ خاکی متعلق به ایرانیها در ادوار گذشته است و سایر کشورها این عملیات را از ایرانیها فرا گرفتهاند که در سراسر جهان با استفاده از تجهیزات بهروز انجام میشود.
شناسایی و انهدام اهداف توسط پهپادها
در جریان برگزاری رزمایش مشترک ذوالفقار 1401 ارتش، پهپادهای «مهاجر 6»، «ابابیل 3 نوین» و «آرش» با پرواز بر فراز منطقه عمومی رزمایش، تحرکات نیروهای دشمن را رصد کرده و اهداف مدنظر را منهدم کردند. بر اساس اعلام سخنگوی رزمایش پهپاد مهاجر 6 با برد 2 هزار کیلومتری بهعنوان یک پهپاد تاکتیکی و رزمی قادر است تا ۴۰ کیلوگرم تسلیحات را زیربالهای خود حمل کند. این پهپاد همچنین قابلیت نصب و استفاده از موشکهای هدایت لیزری، بمبهای هدایتشونده و سقوط آزاد را دارد. پهپاد «ابابیل ۳ نوین» با افزایش سرعت و سقف پروازی بیش از ۱۵ هزار پا قادر است مأموریتهای مراقبت، شناسایی و جنگ الکترونیک را با مداومت پروازی مناسب در عمق عملیاتی بیش از 400 کیلومتر انجام دهد. همچنین پهپاد انهدامی «آرش» که با برد 2 هزار کیلومتری توسط متخصصان ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی و تولید شده و مجهز به جستوجوگر فروسرخ و الکترواپتیکی است با جستوجوگرهای متنوع خود قادر است اهداف مختلف ثابت و متحرک را با دقت بالا هدف قرار دهد.
قدرت ترکیبی نیروهای مسلح
سردار غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از جمله فرماندهان حاضر در محل برگزاری رزمایش بود در سخنانی با تأکید بر اجماع نیروهای مسلح بر قرار داشتن رژیم صهیونیستی در رده نخست تهدیدات نظامی ـ امنیتی مخرب برای تمام کشورهای منطقه و ایران، یادآور شد که نیروهای مسلح ما با قدرت ترکیبی در برابر دشمنان خواهند جنگید که قدرتی ویرانگر خواهد بود.
وی با بیان اینکه «ما رزمایش را نیمی از جنگ و بلکه جنگِ ماقبلِ جنگ میدانیم»، گفت: هر دشمنی که با محاسبه غلط راهبردی بخواهد تعرضی به آبها، جزایر، سواحل و تأسیسات متعلق به ملت ما داشته باشد فقط با قدرت نیروی دریایی راهبردی ارتش روبهرو نخواهد شد، بلکه تمام قدرت دفاعی ـ تهاجمی ارتش جمهوری اسلامی ایران و تمام قدرت دفاعی ـ تهاجمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تمام قدرت دفاعی ـ تهاجمی منطقهای ما به صورت یکپارچه و هماهنگ و در مأموریت مشترک و در جغرافیایی بسیار گسترده، دشمنان را درهم خواهند کوبید.
کل رقم بودجه سال آینده ۵۰۰۰ هزار میلیارد تومان است
نرخ دلار بودجه ۲۳ هزار تومان
براساس پیگیریهای انجامشده کل بودجه سال ۱۴۰۲ در مجموع به ۵۰۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است و درآمدهای مالیاتی حدود ۷۰۰ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده که با احتساب درآمدهای حاصل از عوارض گمرکی به ۸۲۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.
به گزارش تسنیم، با توجه به اینکه لایحه بودجه سال 1402 بعدازظهر روز دوشنبه به مجلس ارائه شده است اما اعلام وصول آن بهصورت رسمی رخ نداده است پیگیریهایی در خصوص ارقام کلان بودجه انجام شد، بر این اساس گفته شده است که بودجه عمومی دولت 2000 هزار میلیارد تومان و بودجه شرکتها نیز 3000 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است، بدینترتیب کل بودجه به 5000 هزار میلیارد تومان رسیده است. درآمدهای مالیاتی حدود 700 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده که با احتساب درآمدهای حاصل از عوارض گمرکی به 820 هزار میلیارد تومان رسیده است.
از مجموع 2000 هزار میلیارد تومان بودجه عمومی دولت، 1000 هزار میلیارد تومان آن را هزینههای حقوق و دستمزد تشکیل میدهد، 1000 هزار میلیارد تومان دیگر نیز مربوط به سایر هزینهها و تلفیق منابع و مصارف تبصره 14 است.
در بودجه نیز شاهد افزایش حقوق 20 درصدی هستیم البته همچنان مدل دقیق این افزایش مشخص نیست و در نهایت باید دید که در مجلس چه تصمیمی در این خصوص گرفته میشود.
براساس شنیدهها پیشنهاد ابتدایی نرخ ارز در بودجه 26 هزار تومان بوده که مورد موافقت قرار نگرفته است، بهنظر میرسد که نرخ 23 هزار تومان که در بودجه سال جاری نیز قرار گرفته بود در بودجه سال آینده نیز قرار خواهد داشت.
در خصوص تبصره 14 نیز باید گفت که منابع آن وارد بودجه شده است اما پیگیریها نشان میدهد این اقدام قرار نیست که تغییر بهخصوصی ایجاد کند و تنها نظم بودجه را افزایش خواهد داد، در این بین منابع تبصره 14 نیز نزدیک به 700 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.
با توجه به اینکه 700 هزار میلیارد تومان از تبصره 14 وارد بودجه عمومی شده است و رقم هزینههای حقوق و دستمزد نیز 1000 هزار میلیارد تومان تعیین شده، بهنظر میرسد که حدود 300 تا 400 هزار میلیارد تومان برای بحث بازخرید اوراق و همچنین بودجه عمرانی کشور در نظر گرفته شده است.
یکی از نکاتی که در خصوص لایحه بودجه سال 1402 مطرح شده این است که در حقیقت تغییری قابل توجه در آن رخ نداده است و بخشی قابل توجه از رشد درآمدها و هزینهها مربوط به تورم سالجاری است.
حق اولاد کارمندان ۲ برابر میشود
بر اساس ارقام پیشنهادی لایحه بودجه ۱۴۰۲، سقف معافیت مالیاتی حقوق در سال آینده ۷ میلیون تومان درنظر گرفته شده و حق عائلهمندی و حق اولاد هم در حکم حقوق کارمندان دولت به ترتیب ۵۰ و ۱۰۰ درصد افزایش خواهد داشت.
خبرهای دریافتی تسنیم از لایحه بودجه 1402 که اواسط هفته قبل به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد، حاکی است، دولت رشد 20 درصدی ضریب حقوق در حکم کارگزینی کارکنان را در نظر گرفته است. البته منابع این رشد حقوقها در قسمت منابع بودجه بهصورت مشخص لحاظ شده تا با کسری بودجه، فشارهای تورمی از این ناحیه به مردم وارد نشود.
بر اساس این گزارش، سقف معافیت مالیاتی حقوق برای سال آینده 7 میلیون تومان در ماه و 84 میلیون تومان در سال پیشنهاد شده است. این در حالی است که در سال 1401 سقف معافیت مالیاتی حقوق 5 میلیون و 600 هزار تومان در ماه بوده است.همچنین بر اساس لایحه بودجه 1402 پیشنهاد شده حق عائلهمندی و حق اولاد هم به ترتیب 50 و100 درصد افزایش یابد.
واردات خودرو سال آینده ۲ برابر میشود
دولت در اقدامی مهم برای تنظیم بازار خودرو ظرفیت ارزی واردات خودرو در بودجه ۱۴۰۲ را به دو برابر افزایش داده است. اخبار دریافتی از لایحه بودجه 1402 که بهتازگی به مجلس شورای اسلامی ارسال شده است نشان میدهد دولت برای سال آینده حدود 2 میلیارد دلار برای واردات خودروی خارجی لحاظ کرده است.
لازم به ذکر است در بودجه 1401 حدود یک میلیارد دلار برای واردات خودروهای اقتصادی بین 10 تا 20 هزار دلار لحاظ شده بود که از اوایل دی ماه روند ورود خودروهای خارجی به کشور آغاز شده است.
افزایش دوبرابری ظرفیت ارزی جهت تأمین منابع واردات خودروی خارجی از عزم جدی دولت برای تنظیم بازار خودرو که این روزها وضعیت نامتعادلی از محل کمبود عرضه دارد، خبر میدهد.
به گزارش تسنیم، با توجه به اینکه لایحه بودجه سال 1402 بعدازظهر روز دوشنبه به مجلس ارائه شده است اما اعلام وصول آن بهصورت رسمی رخ نداده است پیگیریهایی در خصوص ارقام کلان بودجه انجام شد، بر این اساس گفته شده است که بودجه عمومی دولت 2000 هزار میلیارد تومان و بودجه شرکتها نیز 3000 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است، بدینترتیب کل بودجه به 5000 هزار میلیارد تومان رسیده است. درآمدهای مالیاتی حدود 700 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده که با احتساب درآمدهای حاصل از عوارض گمرکی به 820 هزار میلیارد تومان رسیده است.
از مجموع 2000 هزار میلیارد تومان بودجه عمومی دولت، 1000 هزار میلیارد تومان آن را هزینههای حقوق و دستمزد تشکیل میدهد، 1000 هزار میلیارد تومان دیگر نیز مربوط به سایر هزینهها و تلفیق منابع و مصارف تبصره 14 است.
در بودجه نیز شاهد افزایش حقوق 20 درصدی هستیم البته همچنان مدل دقیق این افزایش مشخص نیست و در نهایت باید دید که در مجلس چه تصمیمی در این خصوص گرفته میشود.
براساس شنیدهها پیشنهاد ابتدایی نرخ ارز در بودجه 26 هزار تومان بوده که مورد موافقت قرار نگرفته است، بهنظر میرسد که نرخ 23 هزار تومان که در بودجه سال جاری نیز قرار گرفته بود در بودجه سال آینده نیز قرار خواهد داشت.
در خصوص تبصره 14 نیز باید گفت که منابع آن وارد بودجه شده است اما پیگیریها نشان میدهد این اقدام قرار نیست که تغییر بهخصوصی ایجاد کند و تنها نظم بودجه را افزایش خواهد داد، در این بین منابع تبصره 14 نیز نزدیک به 700 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.
با توجه به اینکه 700 هزار میلیارد تومان از تبصره 14 وارد بودجه عمومی شده است و رقم هزینههای حقوق و دستمزد نیز 1000 هزار میلیارد تومان تعیین شده، بهنظر میرسد که حدود 300 تا 400 هزار میلیارد تومان برای بحث بازخرید اوراق و همچنین بودجه عمرانی کشور در نظر گرفته شده است.
یکی از نکاتی که در خصوص لایحه بودجه سال 1402 مطرح شده این است که در حقیقت تغییری قابل توجه در آن رخ نداده است و بخشی قابل توجه از رشد درآمدها و هزینهها مربوط به تورم سالجاری است.
حق اولاد کارمندان ۲ برابر میشود
بر اساس ارقام پیشنهادی لایحه بودجه ۱۴۰۲، سقف معافیت مالیاتی حقوق در سال آینده ۷ میلیون تومان درنظر گرفته شده و حق عائلهمندی و حق اولاد هم در حکم حقوق کارمندان دولت به ترتیب ۵۰ و ۱۰۰ درصد افزایش خواهد داشت.
خبرهای دریافتی تسنیم از لایحه بودجه 1402 که اواسط هفته قبل به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد، حاکی است، دولت رشد 20 درصدی ضریب حقوق در حکم کارگزینی کارکنان را در نظر گرفته است. البته منابع این رشد حقوقها در قسمت منابع بودجه بهصورت مشخص لحاظ شده تا با کسری بودجه، فشارهای تورمی از این ناحیه به مردم وارد نشود.
بر اساس این گزارش، سقف معافیت مالیاتی حقوق برای سال آینده 7 میلیون تومان در ماه و 84 میلیون تومان در سال پیشنهاد شده است. این در حالی است که در سال 1401 سقف معافیت مالیاتی حقوق 5 میلیون و 600 هزار تومان در ماه بوده است.همچنین بر اساس لایحه بودجه 1402 پیشنهاد شده حق عائلهمندی و حق اولاد هم به ترتیب 50 و100 درصد افزایش یابد.
واردات خودرو سال آینده ۲ برابر میشود
دولت در اقدامی مهم برای تنظیم بازار خودرو ظرفیت ارزی واردات خودرو در بودجه ۱۴۰۲ را به دو برابر افزایش داده است. اخبار دریافتی از لایحه بودجه 1402 که بهتازگی به مجلس شورای اسلامی ارسال شده است نشان میدهد دولت برای سال آینده حدود 2 میلیارد دلار برای واردات خودروی خارجی لحاظ کرده است.
لازم به ذکر است در بودجه 1401 حدود یک میلیارد دلار برای واردات خودروهای اقتصادی بین 10 تا 20 هزار دلار لحاظ شده بود که از اوایل دی ماه روند ورود خودروهای خارجی به کشور آغاز شده است.
افزایش دوبرابری ظرفیت ارزی جهت تأمین منابع واردات خودروی خارجی از عزم جدی دولت برای تنظیم بازار خودرو که این روزها وضعیت نامتعادلی از محل کمبود عرضه دارد، خبر میدهد.
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی در گفتوگو با «ایران»:
موج هشتم کرونا کم تلفات است
فریبا خاناحمدی
خبرنگار
با ادامه تداوم کاهش عدد و رقمهای کرونا از نیمه دوم اردیبهشت ماه در کشور، خبرهای رسیده از وضعیت پاندمی در جهان حکایت از خیز کرونا با زیر سویه BQ1 و XBB که از پیشینیان اُمیکرون است، دارد. بررسی این ساب واریانت هال که تاکنون در 35 کشور جهان گزارش شده، نشان میدهد شدت بیماریزایی آن کم ولی در عوض سرعت گسترشپذیری بالاتری دارند و همزمان با آغاز سال نوی میلادی شیوع زیر سویههای اُمیکرون در چین، ژاپن، فرانسه و امریکا دردسرساز شده است. ایران نیز در آستانه پیک جدید بیماری است. هر چند این پیک طبق گفته دکتر علیرضا ناجی رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران به «ایران» ممکن است پیک بلندی نباشد، اما پیشبینیها حاکی از این است که خیزش موج هشتم ویروس کرونا از اوائل دی ماه شروع شده و تا اسفند ادامه یافته و تا آخر سال کاهش یابد. آمارهای کرونا نیز حکایت از این دارد که در 24 ساعت منتهی به روز گذشته تعداد موارد فوتی کرونا صفر بوده و 60 مبتلای جدید شناسایی شدهاند. روز پنجشنبه وزارت بهداشت اعلام کرد که سه مورد ابتلا به زیر سویههای جدید اُمیکرون که در بسیاری از کشورهای جهان شایع است در کشورمان مشاهده شد. از این سه مورد دو نمونه مربوط به زیر سویه BQ1 و یک مورد مربوط به زیر سویه XBB است. این نمونهها در آزمایشگاه مرجع دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران تشخیص داده شده اند. مرور خبرهای رسمی منتشر شده از زبان برخی متخصصان حوزه سلامت و نیز مقامات وزارت بهداشت بر این است که کووید در ایران در حال خیزش جدید است. از طرفی این روزها بحث زدن دوزهای بوستر واکسنهای کرونا نیز داغ شده است. در خبری به نقل از عضو کمیته علمی کرونا آمده است که بهشرط گذشت یک سال از واکسن کووید، مردم به زدن واکسن کووید موجود در ایران اقدام کنند. طبق گفته دکتر ناجی خیزش کووید19 عمدتاً ممکن است با ورود واریانت جدید مرتبط نباشد و معمولاً خیزها با کاهش ایمنی نسبت به کووید رخ میدهد. این ویروسشناس در ادامه میافزاید: «زیر سویههای BQ1 و XBB بسیار مسری هستند و همچنین هر دوی این زیر سویه ها آنتی بادیهای مونوکلونال را بیاثر میکنند که این داروها در کمک به محافظت از افراد دارای سیستم ایمنی ضعیف در برابر کووید مهم هستند.»
چرا موج هشتم پیک بلندی را در ایران ایجاد نخواهد کرد؟
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی در پاسخ به این سؤال که آیا شیوع زیر سویههای اُمیکرون که به تازگی در ایران مشاهده شده است میتواند موج هشتم را از نظر بیماری وخیمتر و جدیتر حتی نسبت به پیشینیان اُمیکرون ایجاد کند. عنوان میکند: «اولاً باید به این نکته تأکید کنم که وقوع موج هشتم بیماری به دلیل شناسایی دو زیر سویه جدید اُمیکرون نیست، یعنی ورود زیر سویههای BQ1 و XBB الزاماً باعث ایجاد پیک بیماری نمیشوند، بلکه وقوع پیکها و خیزشها بیشتر عمدتاً مبتنی بر این است که دورهای از بیماری میگذرد و بهدلیل کاهش سیستم ایمنی در جامعه و آنتیبادیها پیک بهوجود میآید. بنابراین موج جدید را نباید گردن این زیر سویهها بیندازیم بلکه نوعی همزمانی بین شرایط مساعد جامعه برای رخداد پیک بیماری و شناسایی زیر سویهها ایجاد شده است. از سوی دیگر به دو دلیل زیر سویههای BQ1 و XBB در ایران نمیتواند پیک بلندی ایجاد کند؛ اولاً به دلیل ابتلای طبیعی تعداد زیادی از جمعیت ایران طی دو خیز ششم و هفتم، آنتیبادیهای طبیعی در بدن سطح زیادی از افراد جامعه وجود دارد، دوم اینکه در ایران واکسیناسیون نسبتاً گستردهای چه بهصورت دوز اول و دوم و چه دوزهای بوستر بعدی انجام شده است که هر دوی این عوامل تا حدودی میتواند جمعیت ایران را مصون کرده و بشدت بروز پیک بلند را کاهش دهد. همچنین هیچ نشانهای وجود ندارد که هر دو زیر سویه جدید اُمیکرون، بتواند برخلاف خیزش دلتا (موج پنجم و ششم) بیماری وخیمتر و جدیتری حتی نسبت به سویههای قبلی اُمیکرون ایجاد کنند.»
دکتر ناجی درباره اهمیت تزریق دوزهای بوستر واکسنهای کرونا نیز توضیح میدهد: «افرادی که در برابر کووید آسیبپذیر هستند یعنی افراد چاق، دیابتی، مبتلا به بیماریهای قلبی و افراد بالای 65 سال اگر در شش ماه گذشته دوز بوستر واکسن نزدهاند یا به کووید مبتلا نشدهاند باید برای زدن دوز بوستر سریعاً اقدام کنند. البته دوزهای بوستر واکسنهای موجود از ابتلای شدید به ویروس و بستری شدن در بیمارستان جلوگیری میکند.»
او در همین زمینه میافزاید: «توصیه به زدن یا نزدن واکسن بایستی بر اساس مستندات صورت پذیرد. مطالعهای که هفته پیش در مجله «جاما» چاپ شده به کارایی واکسنهای اصلی که علیه سویه ووهان است در برابر واریانت دلتا و اُمیکرون پرداخته و نشان داده است که کارایی واکسنهای فایزر و مدرنا به درجات مختلف در برابر دلتا و اُمیکرون کاهش یافته است، در برابر دلتا کمتر و در برابر اُمیکرون بسیار بیشتر. البته دوز بوستر تا حدودی کمک میکند تا این کارایی تا حدودی بالا رود و تا 61 درصد بعد از یک هفته بعد از دوز سوم افزایش یابد. اما امروزه توصیه به دریافت دوز بوستر از واکسن جدید ارتقا یافته کووید است.»
دکتر ناجی در پاسخ به اینکه آیا فعال بودن سیستم ایمنی بدن میتواند جامعه را از ابتلا به بیماری وخیم و شدید به زیر سویههای اُمیکرون مصون نگه دارد، عنوان میکند: «من اصطلاح فعال بودن را به کار نمیبرم اما برای پاسخ به این سؤال وضعیت ایران را با کشور چین مقایسه میکنم. چین از همان ابتدای شیوع ویروس کرونا سیاست «کووید صفر» را اتخاذ کرده است یعنی با قرنطینههای شدید موجب شد تعداد افرادی که با ویروس کرونا برخورد میکنند، بسیار پایین باشد از طرفی سطح پوشش واکسیناسیون نیز در چین با جمعیت نزدیک به یک و نیم میلیارد نفر نسبتاً زیاد نبود در کنار این، چینیها از واکسنهایی استفاده کردند که مؤثر نبوده است. تمامی مطالعات نشان میدهد کارایی و اثر بخشی واکسنهای غیر فعال به اندازه واکسنهای با پایه ژنوم، وکتور و پروتئینی کمتر است. همه اینها دست به دست هم داده تا جمعیت نسبتاً بالایی در چین نسبت به ویروس کووید19 مصون نباشند. بر اساس آمار تنها 16 درصد از چینیها بر اثر ابتلا به کووید19 عفونت طبیعی دارند.»
شکست سیاست کووید صفر در چین
این ویروسشناس میگوید: «اگر بخواهم چین را با ایران مقایسه کنم باید بگویم کشور ما پیکهای متعددی را پشت سر گذاشته است، پوشش واکسیناسیون نسبتاً بالایی داریم (آمارها نشان میدهد نزدیک به 80 درصد مردم دوز اول و دوم را تزریق کردهاند البته تزریق دوزسوم چندان زیاد نیست) همچنین به دلیل گردش بالای ویروس اُمیکرون در جامعه در پیک ششم و هفتم بیماری به نوعی ایمنی هیبرید یا دوگانه در سطح جامعه بهوجود آمده است (منظور ایمنی حاصل از واکسیناسیون و ابتلای طبیعی به ویروس است) بنابراین آرامش فعلی در ایران به دلایلی است که اشاره کردم.»
او در ادامه خبر میدهد که پیشبینیها بر این است که موج هشتم ویروس کرونا در ایران پیک بلندی ایجاد نخواهد کرد و میگوید: «ممکن است تعداد موارد سرپایی افزایش یابد اما بستریها زیاد نخواهد شد. زیر سویههای BQ1 وXBB مشابه همه زیرسویههای اُمیکرون سرایت بسیار بالایی دارند، ایمنگریزند ولی بیماری شدیدی ایجاد نمیکنند، البته ما درباره یکسری افراد از جمله افراد بالای 65 سال نگرانیهایی داریم که باید مورد توجه قرار گیرد و این افراد را برای تزریق دوز بوستر توصیه می کنیم. البته مشکلی که در این زمینه وجود دارد عدم استقبال مردم از تزریق دوزهای بوستر است چون اطلاعات کافی درباره اثربخشی واکسنها ندارند و متأسفانه ما هم اطلاعات زیادی درباره درصد کارایی واکسنها ندادیم.»
دکتر ناجی با بیان اینکه در حال حاضر واریانت اُمیکرون در واقع سروتیپ جدیدی از کووید است که بسیار متفاوت از سویههای قبلی است عنوان میکند: «ویروس سارس کووید19 دو نوع سروتیپ دارد؛ واریانت اُمیکرون در واقع سروتیپ جدید از کووید است که بسیار متفاوت از سویههای قبلی است و ایمنی حاصل از واکسنهای قدیمی تأثیر چندانی در جلوگیری از عفونت در برابر واریانتهای اُمیکرون ندارند. شاخههای آنتیبادی سروتیپ اُمیکرون تغییر کردهاند در حالی که آنتیبادیهای حاصل از واکسن و عفونت قبلی نمیتوانند ویروس اُمیکرون را خنثی کنند برای همین در برابر واریانت اُمیکرون استیصال داشتیم و جلوی ابتلا به عفونت را نتوانستیم بگیریم. مطالعات نشان میدهد تزریق دوز بوستر واکسنها میتواند به میزان قابلتوجهی از بیماری شدید و بستری جلوگیری کند. برای همین دنیا به این نتیجه رسیده است که حتماً باید واکسنها ارتقا یابند. در ایران نیز واکسن برکت پلاس بر اساس پایه اُمیکرون ساخته شده که جای خوشبختی است.»
او درباره تغییرات پی در پی واریانت اُمیکرون نیز توضیح میدهد: تغییرات واریانت اُمیکرون از B.A.1 تا B.A.5 شروع شد. به این تغییرات به اصطلاح «فراگمنتیشن» میگویند. شاخه شدنهای مختلفی از این واریانت را در نقاط مختلف جغرافیایی میبینیم و به دلیل شاخه شدنهای زیاد واریانت اُمیکرون نیاز به ارتقای واکسنهای کووید داریم، برای همین نیاز است در ایران درصد افرادی را که دوز بوستر تزریق کردهاند ، مشخص کنیم و با مشخص شدن درصد افراد در معرض خطر برنامهریزی کنیم و به سمت تولید واکسنهای جدید برویم.»
برش
جلسه ستاد ملی کرونا با حضور رئیس جمهور برگزار میشود
رئیس شورای اطلاعرسانی دولت از تشکیل جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا در روز شنبه دهم دی ماه با حضور رئیس جمهور خبر داد.
به گزارش ایسنا، سپهر خلجی گفت: در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا که امروز برگزار میشود، گزارشهای وزارت بهداشت، وزارت کشور و قرارگاه عملیاتی ستاد ملی کرونا به رئیس جمهور تقدیم خواهد شد. وی افزود: بخشی از دستور جلسه به تدابیر مرتبط با واکسیناسیون کرونا اختصاص دارد و ستاد ملی با توجه به رصد زیر سویههای جدید اُمیکرون در کشور تدابیری در این زمینه خواهد داشت.
خبرنگار
با ادامه تداوم کاهش عدد و رقمهای کرونا از نیمه دوم اردیبهشت ماه در کشور، خبرهای رسیده از وضعیت پاندمی در جهان حکایت از خیز کرونا با زیر سویه BQ1 و XBB که از پیشینیان اُمیکرون است، دارد. بررسی این ساب واریانت هال که تاکنون در 35 کشور جهان گزارش شده، نشان میدهد شدت بیماریزایی آن کم ولی در عوض سرعت گسترشپذیری بالاتری دارند و همزمان با آغاز سال نوی میلادی شیوع زیر سویههای اُمیکرون در چین، ژاپن، فرانسه و امریکا دردسرساز شده است. ایران نیز در آستانه پیک جدید بیماری است. هر چند این پیک طبق گفته دکتر علیرضا ناجی رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران به «ایران» ممکن است پیک بلندی نباشد، اما پیشبینیها حاکی از این است که خیزش موج هشتم ویروس کرونا از اوائل دی ماه شروع شده و تا اسفند ادامه یافته و تا آخر سال کاهش یابد. آمارهای کرونا نیز حکایت از این دارد که در 24 ساعت منتهی به روز گذشته تعداد موارد فوتی کرونا صفر بوده و 60 مبتلای جدید شناسایی شدهاند. روز پنجشنبه وزارت بهداشت اعلام کرد که سه مورد ابتلا به زیر سویههای جدید اُمیکرون که در بسیاری از کشورهای جهان شایع است در کشورمان مشاهده شد. از این سه مورد دو نمونه مربوط به زیر سویه BQ1 و یک مورد مربوط به زیر سویه XBB است. این نمونهها در آزمایشگاه مرجع دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران تشخیص داده شده اند. مرور خبرهای رسمی منتشر شده از زبان برخی متخصصان حوزه سلامت و نیز مقامات وزارت بهداشت بر این است که کووید در ایران در حال خیزش جدید است. از طرفی این روزها بحث زدن دوزهای بوستر واکسنهای کرونا نیز داغ شده است. در خبری به نقل از عضو کمیته علمی کرونا آمده است که بهشرط گذشت یک سال از واکسن کووید، مردم به زدن واکسن کووید موجود در ایران اقدام کنند. طبق گفته دکتر ناجی خیزش کووید19 عمدتاً ممکن است با ورود واریانت جدید مرتبط نباشد و معمولاً خیزها با کاهش ایمنی نسبت به کووید رخ میدهد. این ویروسشناس در ادامه میافزاید: «زیر سویههای BQ1 و XBB بسیار مسری هستند و همچنین هر دوی این زیر سویه ها آنتی بادیهای مونوکلونال را بیاثر میکنند که این داروها در کمک به محافظت از افراد دارای سیستم ایمنی ضعیف در برابر کووید مهم هستند.»
چرا موج هشتم پیک بلندی را در ایران ایجاد نخواهد کرد؟
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی در پاسخ به این سؤال که آیا شیوع زیر سویههای اُمیکرون که به تازگی در ایران مشاهده شده است میتواند موج هشتم را از نظر بیماری وخیمتر و جدیتر حتی نسبت به پیشینیان اُمیکرون ایجاد کند. عنوان میکند: «اولاً باید به این نکته تأکید کنم که وقوع موج هشتم بیماری به دلیل شناسایی دو زیر سویه جدید اُمیکرون نیست، یعنی ورود زیر سویههای BQ1 و XBB الزاماً باعث ایجاد پیک بیماری نمیشوند، بلکه وقوع پیکها و خیزشها بیشتر عمدتاً مبتنی بر این است که دورهای از بیماری میگذرد و بهدلیل کاهش سیستم ایمنی در جامعه و آنتیبادیها پیک بهوجود میآید. بنابراین موج جدید را نباید گردن این زیر سویهها بیندازیم بلکه نوعی همزمانی بین شرایط مساعد جامعه برای رخداد پیک بیماری و شناسایی زیر سویهها ایجاد شده است. از سوی دیگر به دو دلیل زیر سویههای BQ1 و XBB در ایران نمیتواند پیک بلندی ایجاد کند؛ اولاً به دلیل ابتلای طبیعی تعداد زیادی از جمعیت ایران طی دو خیز ششم و هفتم، آنتیبادیهای طبیعی در بدن سطح زیادی از افراد جامعه وجود دارد، دوم اینکه در ایران واکسیناسیون نسبتاً گستردهای چه بهصورت دوز اول و دوم و چه دوزهای بوستر بعدی انجام شده است که هر دوی این عوامل تا حدودی میتواند جمعیت ایران را مصون کرده و بشدت بروز پیک بلند را کاهش دهد. همچنین هیچ نشانهای وجود ندارد که هر دو زیر سویه جدید اُمیکرون، بتواند برخلاف خیزش دلتا (موج پنجم و ششم) بیماری وخیمتر و جدیتری حتی نسبت به سویههای قبلی اُمیکرون ایجاد کنند.»
دکتر ناجی درباره اهمیت تزریق دوزهای بوستر واکسنهای کرونا نیز توضیح میدهد: «افرادی که در برابر کووید آسیبپذیر هستند یعنی افراد چاق، دیابتی، مبتلا به بیماریهای قلبی و افراد بالای 65 سال اگر در شش ماه گذشته دوز بوستر واکسن نزدهاند یا به کووید مبتلا نشدهاند باید برای زدن دوز بوستر سریعاً اقدام کنند. البته دوزهای بوستر واکسنهای موجود از ابتلای شدید به ویروس و بستری شدن در بیمارستان جلوگیری میکند.»
او در همین زمینه میافزاید: «توصیه به زدن یا نزدن واکسن بایستی بر اساس مستندات صورت پذیرد. مطالعهای که هفته پیش در مجله «جاما» چاپ شده به کارایی واکسنهای اصلی که علیه سویه ووهان است در برابر واریانت دلتا و اُمیکرون پرداخته و نشان داده است که کارایی واکسنهای فایزر و مدرنا به درجات مختلف در برابر دلتا و اُمیکرون کاهش یافته است، در برابر دلتا کمتر و در برابر اُمیکرون بسیار بیشتر. البته دوز بوستر تا حدودی کمک میکند تا این کارایی تا حدودی بالا رود و تا 61 درصد بعد از یک هفته بعد از دوز سوم افزایش یابد. اما امروزه توصیه به دریافت دوز بوستر از واکسن جدید ارتقا یافته کووید است.»
دکتر ناجی در پاسخ به اینکه آیا فعال بودن سیستم ایمنی بدن میتواند جامعه را از ابتلا به بیماری وخیم و شدید به زیر سویههای اُمیکرون مصون نگه دارد، عنوان میکند: «من اصطلاح فعال بودن را به کار نمیبرم اما برای پاسخ به این سؤال وضعیت ایران را با کشور چین مقایسه میکنم. چین از همان ابتدای شیوع ویروس کرونا سیاست «کووید صفر» را اتخاذ کرده است یعنی با قرنطینههای شدید موجب شد تعداد افرادی که با ویروس کرونا برخورد میکنند، بسیار پایین باشد از طرفی سطح پوشش واکسیناسیون نیز در چین با جمعیت نزدیک به یک و نیم میلیارد نفر نسبتاً زیاد نبود در کنار این، چینیها از واکسنهایی استفاده کردند که مؤثر نبوده است. تمامی مطالعات نشان میدهد کارایی و اثر بخشی واکسنهای غیر فعال به اندازه واکسنهای با پایه ژنوم، وکتور و پروتئینی کمتر است. همه اینها دست به دست هم داده تا جمعیت نسبتاً بالایی در چین نسبت به ویروس کووید19 مصون نباشند. بر اساس آمار تنها 16 درصد از چینیها بر اثر ابتلا به کووید19 عفونت طبیعی دارند.»
شکست سیاست کووید صفر در چین
این ویروسشناس میگوید: «اگر بخواهم چین را با ایران مقایسه کنم باید بگویم کشور ما پیکهای متعددی را پشت سر گذاشته است، پوشش واکسیناسیون نسبتاً بالایی داریم (آمارها نشان میدهد نزدیک به 80 درصد مردم دوز اول و دوم را تزریق کردهاند البته تزریق دوزسوم چندان زیاد نیست) همچنین به دلیل گردش بالای ویروس اُمیکرون در جامعه در پیک ششم و هفتم بیماری به نوعی ایمنی هیبرید یا دوگانه در سطح جامعه بهوجود آمده است (منظور ایمنی حاصل از واکسیناسیون و ابتلای طبیعی به ویروس است) بنابراین آرامش فعلی در ایران به دلایلی است که اشاره کردم.»
او در ادامه خبر میدهد که پیشبینیها بر این است که موج هشتم ویروس کرونا در ایران پیک بلندی ایجاد نخواهد کرد و میگوید: «ممکن است تعداد موارد سرپایی افزایش یابد اما بستریها زیاد نخواهد شد. زیر سویههای BQ1 وXBB مشابه همه زیرسویههای اُمیکرون سرایت بسیار بالایی دارند، ایمنگریزند ولی بیماری شدیدی ایجاد نمیکنند، البته ما درباره یکسری افراد از جمله افراد بالای 65 سال نگرانیهایی داریم که باید مورد توجه قرار گیرد و این افراد را برای تزریق دوز بوستر توصیه می کنیم. البته مشکلی که در این زمینه وجود دارد عدم استقبال مردم از تزریق دوزهای بوستر است چون اطلاعات کافی درباره اثربخشی واکسنها ندارند و متأسفانه ما هم اطلاعات زیادی درباره درصد کارایی واکسنها ندادیم.»
دکتر ناجی با بیان اینکه در حال حاضر واریانت اُمیکرون در واقع سروتیپ جدیدی از کووید است که بسیار متفاوت از سویههای قبلی است عنوان میکند: «ویروس سارس کووید19 دو نوع سروتیپ دارد؛ واریانت اُمیکرون در واقع سروتیپ جدید از کووید است که بسیار متفاوت از سویههای قبلی است و ایمنی حاصل از واکسنهای قدیمی تأثیر چندانی در جلوگیری از عفونت در برابر واریانتهای اُمیکرون ندارند. شاخههای آنتیبادی سروتیپ اُمیکرون تغییر کردهاند در حالی که آنتیبادیهای حاصل از واکسن و عفونت قبلی نمیتوانند ویروس اُمیکرون را خنثی کنند برای همین در برابر واریانت اُمیکرون استیصال داشتیم و جلوی ابتلا به عفونت را نتوانستیم بگیریم. مطالعات نشان میدهد تزریق دوز بوستر واکسنها میتواند به میزان قابلتوجهی از بیماری شدید و بستری جلوگیری کند. برای همین دنیا به این نتیجه رسیده است که حتماً باید واکسنها ارتقا یابند. در ایران نیز واکسن برکت پلاس بر اساس پایه اُمیکرون ساخته شده که جای خوشبختی است.»
او درباره تغییرات پی در پی واریانت اُمیکرون نیز توضیح میدهد: تغییرات واریانت اُمیکرون از B.A.1 تا B.A.5 شروع شد. به این تغییرات به اصطلاح «فراگمنتیشن» میگویند. شاخه شدنهای مختلفی از این واریانت را در نقاط مختلف جغرافیایی میبینیم و به دلیل شاخه شدنهای زیاد واریانت اُمیکرون نیاز به ارتقای واکسنهای کووید داریم، برای همین نیاز است در ایران درصد افرادی را که دوز بوستر تزریق کردهاند ، مشخص کنیم و با مشخص شدن درصد افراد در معرض خطر برنامهریزی کنیم و به سمت تولید واکسنهای جدید برویم.»
برش
جلسه ستاد ملی کرونا با حضور رئیس جمهور برگزار میشود
رئیس شورای اطلاعرسانی دولت از تشکیل جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا در روز شنبه دهم دی ماه با حضور رئیس جمهور خبر داد.
به گزارش ایسنا، سپهر خلجی گفت: در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا که امروز برگزار میشود، گزارشهای وزارت بهداشت، وزارت کشور و قرارگاه عملیاتی ستاد ملی کرونا به رئیس جمهور تقدیم خواهد شد. وی افزود: بخشی از دستور جلسه به تدابیر مرتبط با واکسیناسیون کرونا اختصاص دارد و ستاد ملی با توجه به رصد زیر سویههای جدید اُمیکرون در کشور تدابیری در این زمینه خواهد داشت.
گزارش «ایران» از اهداف سفر اخیر وزیر امور خارجه به عمان
رمزگشایی از سفر ناگهانی به مسقط
گروه سیاسی/ به عقیده ناظران سیاسی، سفر ناگهانی هفته گذشته حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه به عمان از فعال شدن نقش این کشور در روند مذاکرات رفع تحریمها پرده برداشته است. وزیر امور خارجه پس از این سفر که ششم دی ماه صورت گرفت، در یک گزارش توئیتری محور اصلی ملاقات خود با سلطان «هیثم بن طارق» در مسقط را مذاکرات وین اعلام کرد و با بیان اینکه این گفتوگوها مود توجه سلطان عمان قرار دارد، نوشت: «عمان علاوه بر تلاش برای وصول توافق وین، یکی از مراکز نقل و انتقال دارایی ارزی ایران از سایر بانکهاست».
این سفر کمی پس از آن انجام شد که «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همراه با «انریکه مورا»، معاونش از فرصت برگزاری نشست «بغداد 2» در اردن بهره گرفت و با حضور در این نشست در دیدار با امیرعبداللهیان و علی باقری، معاون وزارت امور خارجه برای به نتیجه رساندن گفتوگوهای وین به تبادل پیام پرداخت. بسیاری معتقدند «بورل» برای بنبستشکنی از این مذاکرات، حامل پیامی از طرف کشورهای طرف توافق بود تا معلوم شود با وجود تلاش این کشورها که میکوشیدند خواستههای مذاکراتی خود را در زمین بازی دیگری یعنی اغتشاش و آشوب در ایران دنبال کنند، بار دیگر چاره کار را تمرکز بر دیپلماسی با ایران دیدهاند. در این میان سلطان «هیثم بن طارق» درصدد است محتوای این تبادلات دیپلماتیک را از سطح معمول بالاتر ببرد و در کنار ایرانی که بیش از فعال بودن سیاست خارجی به هدفمندی آن اعتقاد دارد، مذاکرات رفع تحریمها را به نقطه روشنی برساند.
در عمان چه گذشت؟
فروکش کردن ناآرامیها در ایران که رهبران غربی برای تحقق خواستههای خود در وین به آن دل بسته بودند، سبب شد تا «رابرت مالی»، نماینده ویژه امریکا در امور ایران پس از آنکه کشورش اعلام کرد دیگر مذاکرات هستهای ایران در اولویت برنامههای کاخ سفید قرار ندارد، در یک چرخش قابل پیشبینی بار دیگر بر یافتن راهکاری دیپلماتیک برای پرونده هستهای ایران تأکید کند. در همین حال بود که روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» نیز در گزارشی به نقل از مقامهای اسرائیلی آگاه نوشت که دولت امریکا همچنان بهدنبال دستیابی به توافق هستهای با ایران است.
از این رو سفر هفته گذشته «بورل» به «امان» ارتباط مستقیم با تحولاتی داشت که در واشنگتن نسبت به مذاکره با جمهوری اسلامی ایران میگذشت. مسئول سیاست خارجی اروپا پس از دیدار با امیرعبداللهیان در اردن از توافق با مقام ایرانی برای بازنگه داشتن مجاری دیپلماسی خبر داد اما به نظر میرسید او در این ملاقات، پیشنهاداتی را روی میز گذاشت تا تمایل تهران را برای پیگیری مذاکرات افزایش دهد. در چنین شرایطی بود که سلطان عمان سعی کرد یک بار دیگر نقش کشور خود را در نشان دادن مهارتهایش بهعنوان یک واسطه امتحان کند. او برای به جریان انداختن روند گفتوگوهای وین، با وزیر امور خارجه ایران به گفتوگو نشست و در عینحال با کمک به ایران جهت نقل و انتقال دارایی ارزی، نشان داد که بهصورت همهجانبه ظرفیت خود را برای گرهگشایی از یک مسأله بینالمللی به کار گرفته است.
هشدار تهران
در این راستا سفر امیرعبداللهیان به مسقط و گفتوگو با سلطان عمان درباره پیامهای جدید غرب نشان میدهد که جمهوری اسلامی علاوه بر جستوجوی راههای دیگر برای تحقق اهداف اقتصادیاش در رابطه با کشورهای منطقه و آسیا نهتنها از پیگیری دیپلماسی در قبال مذاکرات هستهای پا پس نکشیده است که نشان میدهد خود اصلیترین بازیگر نقشآفرین در این رویداد است. خاصه آنکه دولت سیزدهم در مدت زمان طی شده از آغاز به کار خود علاوه بر بازسازی و ارتقای سطح روابط با همسایگان به موفقیتهایی همچون افزایش تولید نفت و آزادسازی بخش زیادی از منابع ارزی بلوکه شدهاش در خارج از کشور دست یافته است. موفقیتهایی که به طرفهای مذاکره نشان میدهد قصد ندارد مسائل حیاتی کشور را معطل توافق با آنها نگاه دارد و از هر امکانی برای بیاثر ساختن تحریمها بهره میگیرد. این چنین بود که امیرعبداللهیان پس از دیدار ویژهاش با پادشاه عمان و اعلام اینکه پنجره دیپلماسی امروز باز است، ضروری دید هشدار دهد که «اگر طرفهای مقابل بویژه امریکاییها دست از ریاکاری برندارند و غربیها واقعبینانه برخورد نکنند معلوم نیست پنجرهای که امروز باز است فردا هم باز بماند». در همین حال، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی هم اعلام کرد که «برای احیای برجام، یک موضوع و چند عبارت در متن توافق باقی مانده است و اگر طرف مقابل به تعهدات خودش بازگردد و تحریمها را رفع کند، ما هم اقدامات جبرانی را انجام میدهیم.»
طرف بیاثر ماجرا
مذاکرات وین در حالی تحولات جدیدی را پیش روی خود میبیند که این موضعگیری «آناتولی، کریستوفر برگر»، سخنگوی وزارت خارجه آلمان مبنی بر اینکه: «از دید ما، در حال حاضر هیچ الزام یا دلیلی برای ازسرگیری مذاکرات هستهای با ایران وجود ندارد»، نشان داد اروپا به سیاق گذشته همچنان در روند مذاکرات وین، طرف منفعل ماجراست. آلمان در کنار فرانسه و انگلیس در حالی سه کشور اروپایی طرف برجام به شمار میآیند که پس از خروج یکجانبه امریکا از توافق نهتنها کمترین اقدام مقابلهای از خود نشان ندادند که در تحولات پس از آن از جمله در پی بروز اغتشاشات و ناآرامیهای ایران دوشادوش ایالات متحده برای تحقق خواستههای زیاده از حد این کشور قرار گرفتند. حالا در شرایطی که بهنظر میرسد با واسطهگری مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نقشآفرینی سلطان عمان تبادلات پیام در جریان است، تمایل یا عدم تمایل صوری اروپا برای مذاکره با ایران نمیتواند چندان محلی از اعراب داشته باشد.
واکنش روسیه به آلمان
فحوای واکنش «میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در مذاکرات وین به موضعگیری سخنگوی وزارت خارجه آلمان نیز چندان بیارتباط با نقش منفعلانه اروپا در مذاکرات نبود. «اولیانوف» در توئیتر در واکنش به این اظهارات مقام آلمانی نوشت: «وزارت خارجه آلمان گفته که برلین دلیلی برای از سرگیری مذاکرات وین نمیبیند. ظاهراً آلمان اهمیت منع اشاعه هستهای و همچنین مخاطرات تنشهای جدی و حتی کنترلنشده در صورت عدم اتمام مذاکرات برجام را دست کم میگیرد». در همین حال «سرگئی لاوروف»، وزیر خارجه روسیه نیز در یک گفتوگوی تلویزیونی بر اهمیت پیگیری مذاکرات تأکید کرده و گفته است که «این گفتوگوها به نقطه بیبازگشت نرسیده است و جستوجو برای جایگزین، به تشدید تنش و مسابقه تسلیحاتی منجر خواهد شد.»
به این ترتیب به نظر میرسد چند هفته بعد از آنکه مقامات ایران با فرونشاندن اغتشاشات، امیدهای غرب برای بازکردن راهی برای تحقق خواستههای یکجانبهشان را نقش بر آب کردند، این شد که امریکا بار دیگر ترجیح داده استراتژی مذاکره را مورد اعتنا قرار دهد. استراتژیای که شاید سلطان خوشنام عمان بتواند با بهرهگیری از سابقه تاریخی کشورش برای به نتیجه رساندن آن ایفاگر نقشی اثرگذار باشد و چنانکه وزیر امور خارجه یادآور شده با ابتکار عمل راه را برای حصول یک نتیجه و توافق خوب، قوی و پایدار تسهیل کند.
این سفر کمی پس از آن انجام شد که «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همراه با «انریکه مورا»، معاونش از فرصت برگزاری نشست «بغداد 2» در اردن بهره گرفت و با حضور در این نشست در دیدار با امیرعبداللهیان و علی باقری، معاون وزارت امور خارجه برای به نتیجه رساندن گفتوگوهای وین به تبادل پیام پرداخت. بسیاری معتقدند «بورل» برای بنبستشکنی از این مذاکرات، حامل پیامی از طرف کشورهای طرف توافق بود تا معلوم شود با وجود تلاش این کشورها که میکوشیدند خواستههای مذاکراتی خود را در زمین بازی دیگری یعنی اغتشاش و آشوب در ایران دنبال کنند، بار دیگر چاره کار را تمرکز بر دیپلماسی با ایران دیدهاند. در این میان سلطان «هیثم بن طارق» درصدد است محتوای این تبادلات دیپلماتیک را از سطح معمول بالاتر ببرد و در کنار ایرانی که بیش از فعال بودن سیاست خارجی به هدفمندی آن اعتقاد دارد، مذاکرات رفع تحریمها را به نقطه روشنی برساند.
در عمان چه گذشت؟
فروکش کردن ناآرامیها در ایران که رهبران غربی برای تحقق خواستههای خود در وین به آن دل بسته بودند، سبب شد تا «رابرت مالی»، نماینده ویژه امریکا در امور ایران پس از آنکه کشورش اعلام کرد دیگر مذاکرات هستهای ایران در اولویت برنامههای کاخ سفید قرار ندارد، در یک چرخش قابل پیشبینی بار دیگر بر یافتن راهکاری دیپلماتیک برای پرونده هستهای ایران تأکید کند. در همین حال بود که روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» نیز در گزارشی به نقل از مقامهای اسرائیلی آگاه نوشت که دولت امریکا همچنان بهدنبال دستیابی به توافق هستهای با ایران است.
از این رو سفر هفته گذشته «بورل» به «امان» ارتباط مستقیم با تحولاتی داشت که در واشنگتن نسبت به مذاکره با جمهوری اسلامی ایران میگذشت. مسئول سیاست خارجی اروپا پس از دیدار با امیرعبداللهیان در اردن از توافق با مقام ایرانی برای بازنگه داشتن مجاری دیپلماسی خبر داد اما به نظر میرسید او در این ملاقات، پیشنهاداتی را روی میز گذاشت تا تمایل تهران را برای پیگیری مذاکرات افزایش دهد. در چنین شرایطی بود که سلطان عمان سعی کرد یک بار دیگر نقش کشور خود را در نشان دادن مهارتهایش بهعنوان یک واسطه امتحان کند. او برای به جریان انداختن روند گفتوگوهای وین، با وزیر امور خارجه ایران به گفتوگو نشست و در عینحال با کمک به ایران جهت نقل و انتقال دارایی ارزی، نشان داد که بهصورت همهجانبه ظرفیت خود را برای گرهگشایی از یک مسأله بینالمللی به کار گرفته است.
هشدار تهران
در این راستا سفر امیرعبداللهیان به مسقط و گفتوگو با سلطان عمان درباره پیامهای جدید غرب نشان میدهد که جمهوری اسلامی علاوه بر جستوجوی راههای دیگر برای تحقق اهداف اقتصادیاش در رابطه با کشورهای منطقه و آسیا نهتنها از پیگیری دیپلماسی در قبال مذاکرات هستهای پا پس نکشیده است که نشان میدهد خود اصلیترین بازیگر نقشآفرین در این رویداد است. خاصه آنکه دولت سیزدهم در مدت زمان طی شده از آغاز به کار خود علاوه بر بازسازی و ارتقای سطح روابط با همسایگان به موفقیتهایی همچون افزایش تولید نفت و آزادسازی بخش زیادی از منابع ارزی بلوکه شدهاش در خارج از کشور دست یافته است. موفقیتهایی که به طرفهای مذاکره نشان میدهد قصد ندارد مسائل حیاتی کشور را معطل توافق با آنها نگاه دارد و از هر امکانی برای بیاثر ساختن تحریمها بهره میگیرد. این چنین بود که امیرعبداللهیان پس از دیدار ویژهاش با پادشاه عمان و اعلام اینکه پنجره دیپلماسی امروز باز است، ضروری دید هشدار دهد که «اگر طرفهای مقابل بویژه امریکاییها دست از ریاکاری برندارند و غربیها واقعبینانه برخورد نکنند معلوم نیست پنجرهای که امروز باز است فردا هم باز بماند». در همین حال، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی هم اعلام کرد که «برای احیای برجام، یک موضوع و چند عبارت در متن توافق باقی مانده است و اگر طرف مقابل به تعهدات خودش بازگردد و تحریمها را رفع کند، ما هم اقدامات جبرانی را انجام میدهیم.»
طرف بیاثر ماجرا
مذاکرات وین در حالی تحولات جدیدی را پیش روی خود میبیند که این موضعگیری «آناتولی، کریستوفر برگر»، سخنگوی وزارت خارجه آلمان مبنی بر اینکه: «از دید ما، در حال حاضر هیچ الزام یا دلیلی برای ازسرگیری مذاکرات هستهای با ایران وجود ندارد»، نشان داد اروپا به سیاق گذشته همچنان در روند مذاکرات وین، طرف منفعل ماجراست. آلمان در کنار فرانسه و انگلیس در حالی سه کشور اروپایی طرف برجام به شمار میآیند که پس از خروج یکجانبه امریکا از توافق نهتنها کمترین اقدام مقابلهای از خود نشان ندادند که در تحولات پس از آن از جمله در پی بروز اغتشاشات و ناآرامیهای ایران دوشادوش ایالات متحده برای تحقق خواستههای زیاده از حد این کشور قرار گرفتند. حالا در شرایطی که بهنظر میرسد با واسطهگری مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نقشآفرینی سلطان عمان تبادلات پیام در جریان است، تمایل یا عدم تمایل صوری اروپا برای مذاکره با ایران نمیتواند چندان محلی از اعراب داشته باشد.
واکنش روسیه به آلمان
فحوای واکنش «میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در مذاکرات وین به موضعگیری سخنگوی وزارت خارجه آلمان نیز چندان بیارتباط با نقش منفعلانه اروپا در مذاکرات نبود. «اولیانوف» در توئیتر در واکنش به این اظهارات مقام آلمانی نوشت: «وزارت خارجه آلمان گفته که برلین دلیلی برای از سرگیری مذاکرات وین نمیبیند. ظاهراً آلمان اهمیت منع اشاعه هستهای و همچنین مخاطرات تنشهای جدی و حتی کنترلنشده در صورت عدم اتمام مذاکرات برجام را دست کم میگیرد». در همین حال «سرگئی لاوروف»، وزیر خارجه روسیه نیز در یک گفتوگوی تلویزیونی بر اهمیت پیگیری مذاکرات تأکید کرده و گفته است که «این گفتوگوها به نقطه بیبازگشت نرسیده است و جستوجو برای جایگزین، به تشدید تنش و مسابقه تسلیحاتی منجر خواهد شد.»
به این ترتیب به نظر میرسد چند هفته بعد از آنکه مقامات ایران با فرونشاندن اغتشاشات، امیدهای غرب برای بازکردن راهی برای تحقق خواستههای یکجانبهشان را نقش بر آب کردند، این شد که امریکا بار دیگر ترجیح داده استراتژی مذاکره را مورد اعتنا قرار دهد. استراتژیای که شاید سلطان خوشنام عمان بتواند با بهرهگیری از سابقه تاریخی کشورش برای به نتیجه رساندن آن ایفاگر نقشی اثرگذار باشد و چنانکه وزیر امور خارجه یادآور شده با ابتکار عمل راه را برای حصول یک نتیجه و توافق خوب، قوی و پایدار تسهیل کند.
بنیامین نتانیاهو در پارلمان رژیم صهیونیستی مطرح کرد
قدرت ایران متوقف نشود اسرائیل نابود میشود
گروه سیاســــــی/ بنیامین نتانــــیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در پارلمان این رژیم مهمترین مأموریت خود را «جلوگیری از نابودی اسرائیل توسط ایران» اعلام و مدعی شد رژیم متبوعش برای خنثی کردن تلاشهای تهران برای دستیابی به سلاح هستهای تلاش خواهد کرد. وی هدف اول خود را متوقف کردن ایران و بقا و امنیت رژیم صهیونیستی معرفی کرد و سپس به سه هدف بعدی خود اشاره کرد.
بازگشت امنیت به داخل سرزمینهای اشغالی، رسیدگی به هزینههای زندگی و بحران مسکن و گسترش چشمگیر پروژه عادیسازی رابطه با کشورهای عربی سه هدف بعدی است که نتانیاهو از آن نام برد. اما چرا نتانیاهو اولویت اول خود را ایران معرفی کرده و این ادعاها را مطرح کرده است؟ برای بررسی این مسأله «ایران» به وضعیت داخلی رژیم صهیونیستی و ریشههای این اولویتبندی در سایه بحرانهای داخلی این رژیم میپردازد.
ترس از سراشیبی سقوط
نتانیاهو در حالی مهمترین مأموریت دولت خود را جلوگیری از نابودی این رژیم از طریق متوقف کردن قدرت ایران معرفی میکند که این موضوع دارای یک اعتراف بزرگ و راهبردی است. جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شکلگیری با کشیدن ترمز پیشرویهای این رژیم جعلی راهبردهای کلان اسرائیل برای تسلط بر منطقه نیل تا فرات و تسخیر غرب آسیا و تبدیل شدن این نظام جعلی به هژمون منطقه را به شکست کشانده است. در دهههای اخیر رژیم صهیونیستی که روزی ادعا داشت در برابر چندین کشور عربی به پیروزی شش روزه نائل شده است به وضعیتی رسیده که نتوانسته در هیچ جنگی پیروز از میدان خارج شود. این اتفاق نه در تقابل مستقیم با دولتها و کشورها که حتی در برابر گروههای مقاومت منطقه ثابت شده است. رژیم صهیونیستی در حالی در برابر گروههای مقاومت منطقه شکست خورده است که هر بار ایران را متهم اصلی معرفی میکند. در همین ارتباط باید توجه داشت که نتانیاهو خود یکی از مصادیق سیاستهای شکست خورده این رژیم علیه ایران و مقاومت است. او که چندین بار مسئولیت نخست وزیری را برعهده داشته در هر دوره تجربه شکست از مقاومت را چشیده است. وی در پایان دوره اول نخست وزیری خود شاهد فرار نیروهای رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان بوده و در دورههای بعدی نیز این رژیم مجبور به زانو زدن در مواجهه با فلسطینیها و حزبالله لبنان شده است.
پوسیدگی از درون
علاوه بر شکستهای میدانی و منطقهای، این رژیم در داخل سرزمینهای اشغالی با مشکلات عدیده و بحرانهای جدی روبهروست. برگزاری 5 انتخابات در 4 سال و آرای شکننده و دولتهای متزلزل و کوتاه مدت که اساساً در پیشبرد راهبردهای خود زمان کافی ندارند خود از جمله مشکلات این رژیم است و نشان میدهد تا چه حد انشقاق و اختلاف در جامعه صهیونیستی ریشه دوانده است.
بنیامین نتانیاهو در حالی در پارلمان این رژیم هدف اول خود را ایران معرفی کرده و دو اولویت بعدی خود را ناامنی داخلی و مشکلات اقتصادی معرفی کرده است که فضای داخل و بیرون پارلمان بشدت متشنج بود. نمایندگان پارلمان سخنان او را در حالی با شعارهای خود قطع میکردند که هزاران تن از مخالفین وی نیز اقدام به برپایی راهپیمایی اعتراضی در برابر ساختمان پارلمان این رژیم کرده بودند. معترضین کابینه جدید نتانیاهو را کابینه مجرمان و خلافکاران دانسته و خواستار کنارهگیری وی از قدرت شدند. موشه یعلون، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در این خصوص میگوید: «ما شاهد دولتی هستیم که جنایتکاران زیادی دارد و در رأس آن فردی است که به دلیل دست داشتن در پروندههای فساد با سیستم قضایی مبارزه میکند.»
سیاست ضداسرائیلی نتانیاهو
چهرههای شناخته شده این رژیم نیز هر کدام با ناامیدی درخصوص دولت جدید نتانیاهو ابراز نظر کردهاند. اولمرت نخست وزیر سابق این رژیم در این خصوص گفت: «فکر میکنم این اولین بار است که دولتی تشکیل میشود که میتوان گفت ضد اسرائیل است. من طرف این حزب نیستم، برای دولت آرزوی موفقیت ندارم، بلکه شکست آنرا میخواهم، زیرا اگر دولت موفق شود، اسرائیل شکست خواهد خورد.»
ناامیدی از رژیم نتانیاهو به قدری بالاست که یائیر لاپید پیش از تحویل پست نخست وزیری با دفاع از دولت خود در کنایه به این مسأله که عمر دولت جدید نیز کوتاه خواهد بود گفت: «سعی کنید خرابش نکنید، ما بزودی برمیگردیم.» وی در حالی این سخنان را مطرح کرد که برای دست دادن و رودررویی با نتانیاهو نیز منتظر نماند و بدون عکس یادگاری و مراسم ویژه و مرسوم، پست نخست وزیری را تحویل داد. او پس از این اعلام کرد برای سال آینده رژیم صهیونیستی بدبینی، سیاهی و بیم از آیندهای تاریک را پیشبینی میکنم.
وحشت امریکا از رویارویی با ایران
نتانیاهو نه تنها مخالفان سرسختی در این رژیم دارد که کرانه باختری در ماههای اخیر شاهد عملیاتهای مسلحانه فلسطینیها علیه نیروهای این رژیم بوده و اقدامات علیه این رژیم بشدت بالا گرفته است. راهبردهای ضدفلسطینی و رادیکال نتانیاهو که ظرفیت آزادسازی خشم فلسطینیها را دارد تا جایی بوده است که بسیاری از کارشناسان معتقدند او میتواند زمینهساز انتفاضهای دیگر باشد که بنیادهای این رژیم را متزلزلتر نماید. همین مسأله باعث شده است تا پادشاه اردن و گروههای مقاومت نسبت به شکلگیری جنگ و درگیریهای بیشتر با اجرایی شدن سیاستهای نتانیاهو هشدار دهند.
به همین دلیل نتانیاهو تلاش دارد سیاستهای منطقهای افراطی و ضدایرانی خود را به صهیونیستها فروخته و تنشهای داخلی خود را در پشت این مسأله پنهان کند. اما سابقه نشان داده که او در این مسأله نیز ناموفق است. درحالی که کابینه فاشیستی نتانیاهو به جنگسالاری مشهور است که این اقدام اساساً برای رژیم صهیونیستی به منزله نابودی تلقی میشود. نتانیاهو در حالی تلاش دارد تا ایران را در نقطه اصلی سیاستهای خود معرفی کند که که پیشتر در ترغیب دونالد ترامپ رئیس جمهور جمهوریخواه امریکا برای پیوستن به تلآویو جهت حمله نظامی علیه ایران، ناکام مانده بود. چند ماه پیش از انتخابات امریکا نیز در دیدار با بایدن تحریمهای اقتصادی و حتی ایجاد یک ائتلاف نظامی دفاعی در برابر ایران را ناکافی دانسته و ادعا کرده بود که تنها «یک گزینه تهاجمی قابل اعتماد چیزی است که باید آن را در برابر ایران، به کار برد.» او همچنین ادعا کرده بود: «چنانچه دوباره رهبری اسرائیل را در دست گیرد، همچنان این موضع را در قبال ایران خواهد داشت.» آنچه تاکنون پیداست این است که رویکرد رژیم صهیونیستی که بحرانآفرینی در منطقه را عرصه عمل خود میداند، با مواجهه تمامقد ایران تاکنون به شکست کشانده شده و در آینده نیز به همین سرنوشت دچار خواهد شد. ضمن آنکه مشکلات داخلی این رژیم در سرزمینهای اشغالی و همچنین وحشت امریکاییها از رویارویی تمام عیار با ایران هر بار مانعی جدی برای زیاده خواهیهای مقامات رژیم بوده است.
باخت بزرگ بیبی!
رژیم نتانیاهو با سابقه سالها حکمرانی در سرزمینهای اشغالی بخوبی می داند سرزمینهای محدود این رژیم تحمل اقدام متقابل تهران را ندارد. حملات موشکی، راکتی، پهپادهای انفجاری، توانمندیهای گروههای مقاومت منطقهای و اشتیاق آنها در کنار ایران برای حذف کامل رژیم غصبی از سرزمینهای اسلامی باعث شده است تا ساکنان خانه شیشهای از سنگ پراکنی واهمه داشته باشند، چراکه این مسأله نمیتواند به آنها کمک نماید که اتفاق نابودی این رژیم را قطعی میکند. حال به صراحت میتوان گفت اگر دولت نتانیاهو بخواهد از سر اشتباه راهبردی دست به اقدامی بزند تنها نابودی صهیونیستها را سرعت بخشیده است. چنانچه اولمرت نخست وزیر سابق این رژیم در این خصوص گفته است: «فکر میکنم این اولین بار است که دولتی تشکیل میشود که میتوان گفت ضد اسرائیل است. من طرف این حزب نیستم، برای دولت آرزوی موفقیت ندارم، بلکه شکست آن را میخواهم، زیرا اگر دولت موفق شود، اسرائیل شکست خواهد خورد.»
بــــرش
رژیم صهیونیستی ماهواره جاسوسی به فضا فرستاد
رژیم صهیونیستی ماهوارهای به نام «إیروس C-۳» را برای جاسوسی از ایران و سوریه به فضا فرستاد. به گزارش تسنیم، شرکت اسرائیلی «Imagist International»، تصاویر و خدمات ماهوارهای ارائه میکند و معمولاً تصاویری از تأسیسات هستهای ایران یا آثار خسارات به سایتهایی که در حملات هوایی اسرائیل در سوریه مورد هدف قرار گرفتهاند، منتشر میکند.
بازگشت امنیت به داخل سرزمینهای اشغالی، رسیدگی به هزینههای زندگی و بحران مسکن و گسترش چشمگیر پروژه عادیسازی رابطه با کشورهای عربی سه هدف بعدی است که نتانیاهو از آن نام برد. اما چرا نتانیاهو اولویت اول خود را ایران معرفی کرده و این ادعاها را مطرح کرده است؟ برای بررسی این مسأله «ایران» به وضعیت داخلی رژیم صهیونیستی و ریشههای این اولویتبندی در سایه بحرانهای داخلی این رژیم میپردازد.
ترس از سراشیبی سقوط
نتانیاهو در حالی مهمترین مأموریت دولت خود را جلوگیری از نابودی این رژیم از طریق متوقف کردن قدرت ایران معرفی میکند که این موضوع دارای یک اعتراف بزرگ و راهبردی است. جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شکلگیری با کشیدن ترمز پیشرویهای این رژیم جعلی راهبردهای کلان اسرائیل برای تسلط بر منطقه نیل تا فرات و تسخیر غرب آسیا و تبدیل شدن این نظام جعلی به هژمون منطقه را به شکست کشانده است. در دهههای اخیر رژیم صهیونیستی که روزی ادعا داشت در برابر چندین کشور عربی به پیروزی شش روزه نائل شده است به وضعیتی رسیده که نتوانسته در هیچ جنگی پیروز از میدان خارج شود. این اتفاق نه در تقابل مستقیم با دولتها و کشورها که حتی در برابر گروههای مقاومت منطقه ثابت شده است. رژیم صهیونیستی در حالی در برابر گروههای مقاومت منطقه شکست خورده است که هر بار ایران را متهم اصلی معرفی میکند. در همین ارتباط باید توجه داشت که نتانیاهو خود یکی از مصادیق سیاستهای شکست خورده این رژیم علیه ایران و مقاومت است. او که چندین بار مسئولیت نخست وزیری را برعهده داشته در هر دوره تجربه شکست از مقاومت را چشیده است. وی در پایان دوره اول نخست وزیری خود شاهد فرار نیروهای رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان بوده و در دورههای بعدی نیز این رژیم مجبور به زانو زدن در مواجهه با فلسطینیها و حزبالله لبنان شده است.
پوسیدگی از درون
علاوه بر شکستهای میدانی و منطقهای، این رژیم در داخل سرزمینهای اشغالی با مشکلات عدیده و بحرانهای جدی روبهروست. برگزاری 5 انتخابات در 4 سال و آرای شکننده و دولتهای متزلزل و کوتاه مدت که اساساً در پیشبرد راهبردهای خود زمان کافی ندارند خود از جمله مشکلات این رژیم است و نشان میدهد تا چه حد انشقاق و اختلاف در جامعه صهیونیستی ریشه دوانده است.
بنیامین نتانیاهو در حالی در پارلمان این رژیم هدف اول خود را ایران معرفی کرده و دو اولویت بعدی خود را ناامنی داخلی و مشکلات اقتصادی معرفی کرده است که فضای داخل و بیرون پارلمان بشدت متشنج بود. نمایندگان پارلمان سخنان او را در حالی با شعارهای خود قطع میکردند که هزاران تن از مخالفین وی نیز اقدام به برپایی راهپیمایی اعتراضی در برابر ساختمان پارلمان این رژیم کرده بودند. معترضین کابینه جدید نتانیاهو را کابینه مجرمان و خلافکاران دانسته و خواستار کنارهگیری وی از قدرت شدند. موشه یعلون، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در این خصوص میگوید: «ما شاهد دولتی هستیم که جنایتکاران زیادی دارد و در رأس آن فردی است که به دلیل دست داشتن در پروندههای فساد با سیستم قضایی مبارزه میکند.»
سیاست ضداسرائیلی نتانیاهو
چهرههای شناخته شده این رژیم نیز هر کدام با ناامیدی درخصوص دولت جدید نتانیاهو ابراز نظر کردهاند. اولمرت نخست وزیر سابق این رژیم در این خصوص گفت: «فکر میکنم این اولین بار است که دولتی تشکیل میشود که میتوان گفت ضد اسرائیل است. من طرف این حزب نیستم، برای دولت آرزوی موفقیت ندارم، بلکه شکست آنرا میخواهم، زیرا اگر دولت موفق شود، اسرائیل شکست خواهد خورد.»
ناامیدی از رژیم نتانیاهو به قدری بالاست که یائیر لاپید پیش از تحویل پست نخست وزیری با دفاع از دولت خود در کنایه به این مسأله که عمر دولت جدید نیز کوتاه خواهد بود گفت: «سعی کنید خرابش نکنید، ما بزودی برمیگردیم.» وی در حالی این سخنان را مطرح کرد که برای دست دادن و رودررویی با نتانیاهو نیز منتظر نماند و بدون عکس یادگاری و مراسم ویژه و مرسوم، پست نخست وزیری را تحویل داد. او پس از این اعلام کرد برای سال آینده رژیم صهیونیستی بدبینی، سیاهی و بیم از آیندهای تاریک را پیشبینی میکنم.
وحشت امریکا از رویارویی با ایران
نتانیاهو نه تنها مخالفان سرسختی در این رژیم دارد که کرانه باختری در ماههای اخیر شاهد عملیاتهای مسلحانه فلسطینیها علیه نیروهای این رژیم بوده و اقدامات علیه این رژیم بشدت بالا گرفته است. راهبردهای ضدفلسطینی و رادیکال نتانیاهو که ظرفیت آزادسازی خشم فلسطینیها را دارد تا جایی بوده است که بسیاری از کارشناسان معتقدند او میتواند زمینهساز انتفاضهای دیگر باشد که بنیادهای این رژیم را متزلزلتر نماید. همین مسأله باعث شده است تا پادشاه اردن و گروههای مقاومت نسبت به شکلگیری جنگ و درگیریهای بیشتر با اجرایی شدن سیاستهای نتانیاهو هشدار دهند.
به همین دلیل نتانیاهو تلاش دارد سیاستهای منطقهای افراطی و ضدایرانی خود را به صهیونیستها فروخته و تنشهای داخلی خود را در پشت این مسأله پنهان کند. اما سابقه نشان داده که او در این مسأله نیز ناموفق است. درحالی که کابینه فاشیستی نتانیاهو به جنگسالاری مشهور است که این اقدام اساساً برای رژیم صهیونیستی به منزله نابودی تلقی میشود. نتانیاهو در حالی تلاش دارد تا ایران را در نقطه اصلی سیاستهای خود معرفی کند که که پیشتر در ترغیب دونالد ترامپ رئیس جمهور جمهوریخواه امریکا برای پیوستن به تلآویو جهت حمله نظامی علیه ایران، ناکام مانده بود. چند ماه پیش از انتخابات امریکا نیز در دیدار با بایدن تحریمهای اقتصادی و حتی ایجاد یک ائتلاف نظامی دفاعی در برابر ایران را ناکافی دانسته و ادعا کرده بود که تنها «یک گزینه تهاجمی قابل اعتماد چیزی است که باید آن را در برابر ایران، به کار برد.» او همچنین ادعا کرده بود: «چنانچه دوباره رهبری اسرائیل را در دست گیرد، همچنان این موضع را در قبال ایران خواهد داشت.» آنچه تاکنون پیداست این است که رویکرد رژیم صهیونیستی که بحرانآفرینی در منطقه را عرصه عمل خود میداند، با مواجهه تمامقد ایران تاکنون به شکست کشانده شده و در آینده نیز به همین سرنوشت دچار خواهد شد. ضمن آنکه مشکلات داخلی این رژیم در سرزمینهای اشغالی و همچنین وحشت امریکاییها از رویارویی تمام عیار با ایران هر بار مانعی جدی برای زیاده خواهیهای مقامات رژیم بوده است.
باخت بزرگ بیبی!
رژیم نتانیاهو با سابقه سالها حکمرانی در سرزمینهای اشغالی بخوبی می داند سرزمینهای محدود این رژیم تحمل اقدام متقابل تهران را ندارد. حملات موشکی، راکتی، پهپادهای انفجاری، توانمندیهای گروههای مقاومت منطقهای و اشتیاق آنها در کنار ایران برای حذف کامل رژیم غصبی از سرزمینهای اسلامی باعث شده است تا ساکنان خانه شیشهای از سنگ پراکنی واهمه داشته باشند، چراکه این مسأله نمیتواند به آنها کمک نماید که اتفاق نابودی این رژیم را قطعی میکند. حال به صراحت میتوان گفت اگر دولت نتانیاهو بخواهد از سر اشتباه راهبردی دست به اقدامی بزند تنها نابودی صهیونیستها را سرعت بخشیده است. چنانچه اولمرت نخست وزیر سابق این رژیم در این خصوص گفته است: «فکر میکنم این اولین بار است که دولتی تشکیل میشود که میتوان گفت ضد اسرائیل است. من طرف این حزب نیستم، برای دولت آرزوی موفقیت ندارم، بلکه شکست آن را میخواهم، زیرا اگر دولت موفق شود، اسرائیل شکست خواهد خورد.»
بــــرش
رژیم صهیونیستی ماهواره جاسوسی به فضا فرستاد
رژیم صهیونیستی ماهوارهای به نام «إیروس C-۳» را برای جاسوسی از ایران و سوریه به فضا فرستاد. به گزارش تسنیم، شرکت اسرائیلی «Imagist International»، تصاویر و خدمات ماهوارهای ارائه میکند و معمولاً تصاویری از تأسیسات هستهای ایران یا آثار خسارات به سایتهایی که در حملات هوایی اسرائیل در سوریه مورد هدف قرار گرفتهاند، منتشر میکند.
مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی در گفتوگو با «ایران»:
52 درصد بازنشستگیها پیشاز موعد است
حدود 90 هزار میلیارد تومان بدهی انباشته دولت قبل در حوزه تأمین اجتماعی تسویه شد
محدثه جعفری
خبرنگار
سازمان تأمین اجتماعی با 45 میلیون نفر افراد تحت پوشش بهعنوان یکی از بزرگترین سازمانهای بیمهگر کشور شناخته میشود. این سازمان عریض و طویل با توجه به گستره و تنوع ذینفعان در سه گروه بیمهشدگان، کارفرمایان و مستمریبگیران باید تعادل مناسبی را میان این سه گروه برقرار کرده تا بتواند تضمینی به ادامه حیات و ارائه خدمت به افراد تحت پوشش خود ایجاد کند. با توجه به اهمیت این سازمان برای کشور و مردم در آغازین روزهای سال جاری مقام معظم رهبری سیاستهای کلی را همچون چراغی روشن پیش روی این سازمان قرار دادند تا با کاهش دغدغهها و مشکلات به افزایش خدمات به جمعیت تحت پوششاش بپردازد. در این راستا با میرهاشم موسوی، مدیرعامل سازمان تأمیناجتماعی گفتوگویی را ترتیب دادیم تا از اقدامات این سازمان آگاه شویم؛
با توجه به سیاستهای کلی تأمیناجتماعی که از سوی مقام معظم رهبری در سال 1401 ابلاغ شد در وظایفی که بر دوش این سازمان با 45 میلیون زیرمجموعه گذاشته شده است مقرر شده بود ظرف شش ماه لایحه آن نوشته و به مجلس شورای اسلامی برای رأیگیری ارسال شود. سازمان تأمیناجتماعی دراین زمینه چه اقداماتی انجام داده است؟
ابــــــلاغ سیــــــاسـتهـــــای کلـــــی تأمیناجتماعی، یک نقطهعطف تاریخی و از بهترین اتفاقات حوزه رفاه و تأمیناجتماعی است. اینکه مقام معظم رهبری بهعنوان بالاترین مقام کشور چنین نگاه موشکافانه و دقیقی به این حوزه داشتهاند، بسیار حائز اهمیت است و ما نباید این فرصت را از دست بدهیم. بعد از چهل و اندی سال از استقرار نظام اسلامی و در گام دوم انقلاب اسلامی، این سیاستها با در نظر داشتن دستاوردهای سالیان گذشته و مشکلات و کاستیهای این حوزه و با شناسایی دقیق ریشههای اصلی کاستیهای این حوزه، تدوین و ابلاغ شده است، هرچند ترمیم و اصلاح مسائل و چالشهای حوزه رفاه و تأمین اجتماعی کار آسانی نیست اما با توجه به اینکه این سیاستها با سطوح و جوانب مختلف زندگی مردم در ارتباط است، اگر به شکل صحیح و هدفمند این سیاستها را اجرا کنیم، اقشار مختلف مردم از دستاوردهای آن منتفع خواهند شد. این سند، پاسخ به شرایط و کژکارکردیهای حوزه رفاه و تأمیناجتماعی و همچنین پاسخ به مشکلات محیط پیرامونی آن است که طیف گستردهای از حوزههای بهداشت، درمان، معیشت، مسکن و... را در بر میگیرد. به بیان دیگر در شناخت ریشههای اصلی و آبشخور چالشهای امروز کشور در این سیاستها، به نوعی نقطهزنی شده و به این جهت این سیاستها نسبت به سایر سیاستهای کلی ابلاغی، ویژگیهای متمایز و برجستهای دارد. مسائلی که ما سالها در این حوزه با آنها مواجه بودهایم و برخی از این مسائل، امروز تبدیل به ابرچالش شدهاند مورد توجه قرار گرفته و با درنظر داشتن ریشهها، دلایل و نیز بسترهای اصلی میتوانیم مبتنی بر سیاستهای راهبردی، راهکارهای برونرفت از چالشهای امروز حوزه رفاه و تأمیناجتماعی کشور را طراحی کنیم. طرح راهکارهایی همچون توسعه فراگیری بیمه پایه در کنار طراحی و استقرار بیمههای مازاد و تکمیلی، سطحبندی خدمات و الزام به تهیه پیوست تأمیناجتماعی برای همه طرحها و برنامههای کلان کشور که مورد تأکید قرار گرفته، فرصت ارزشمندی برای مقابله مؤثر با چالشهای پیش روی صندوقهای بیمهگر فراهم کرده است. این مجموعه سیاستها که در ابتدای قرن جدید ابلاغ شده، افق آینده کشور را در حوزه تأمیناجتماعی روشن میکند.
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از سوی ریاست محترم جمهوری، مکلف به ارائه برنامه جامع تحقق این سیاستها و طراحی آییننامهها و دستورالعملهای مورد نیاز شده و مقرر است برنامه عملیاتی استقرار و پیشبرد این سیاستها طراحی شود. همچنین بلافاصله بعد از ابلاغ این سیاستها، در سازمان تأمیناجتماعی نیز دبیرخانه دائمی پیگیری سیاستها تشکیل شد. این دبیرخانه دارای کارگروههای اجرایی و علمی و پژوهشی است. در حوزه رفاه و تأمیناجتماعی، سازمانها و نهاهای متعددی فعالیت دارند و هر کدام در حد توان و شرایط خود در حال انجام وظیفه هستند،اما مسأله این است که نتیجه نهایی و برآیند فعالیت این نهادها با وضع مطلوب فاصله دارد، هنوز بخشی از جامعه ما بیرون از دایره پوشش حوزه بیمهای قرار دارد و در حوزه آسیبهای اجتماعی با مسائل دردآوری مواجه هستیم.
اما بخش عمده سیاستهای ابلاغی، راهکارهای تحقق تأمین اجتماعی فراگیر و جامع در لایههای مختلف بیمهای، امدادی و حمایتی مورد اشاره قرار گرفته است. برای این مهم چه کارهایی صورت گرفته است؟
بله ،موضوعاتی چون فعالیت بیمههای تکمیلی و مازاد در کنار بیمههای پایه و با مشارکت ذینفعان، لزوم پیشبینی منابع پایدار و اهمیت رعایت محاسبات بیمهای مطرح شده است. استفاده از تمامی داشتهها و ظرفیتهای کشور و تجربیات انباشته مدیران و کارشناسان حوزه رفاه و تأمیناجتماعی برای اجرایی شدن دقیق سیاستهای کلی تأمیناجتماعی، مورد توجه این سازمان قرار دارد و از همه ظرفیتهای بخشی و فرابخشی و داشتههای این سازمان که ظرفیت بسیار بزرگی در حوزه رفاه و تأمیناجتماعی کشور است، برای عملیاتیسازی این سیاستها استفاده شده و خواهد شد. همانطور که عرض کردم ما از همان روزهای اول ابلاغ این سیاستها، دبیرخانه دائمی پیگیری سیاستهای ابلاغی را در سازمان تأمیناجتماعی فعال کردیم، اما پیگیری سیاستهای ابلاغی در سازمان تأمین اجتماعی منحصر به فرصت در نظر گرفته شده برای ارائه برنامه به مجلس نخواهد بود، بلکه دبیرخانه یادشده، مسئولیت پیگیری دائمی این سیاستها را برعهده خواهد داشت ،چرا که به نظر میرسد پیگیریهای موقتی و مقطعی، موجب شکست اصلاحات پیشین در حوزه تأمین اجتماعی شده است.
باید در پاسخ به پرسش شما عرض کنم که جمعبندی نظرات کارشناسی و سازکار اجرایی و راهبردهای عملیاتیسازی سیاستهای ابلاغی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام شده که بنا بر اطلاعاتی که داریم در وزارتخانه هم لایحه مورد نظر آماده شده و در حال پیگیری است.
آماری وجود دارد که چه تعدادی در حوزههای مرتبط با سازمان تأمیناجتماعی مشغول به کار هستند اما تحت پوشش این بیمه اجتماعی قرار ندارند؟ سازمان برای جذب این افراد چه اقداماتی را انجام داده است؟
شرایط فعلی نظام رفاه و تأمین اجتماعی قطعاً قابل دفاع است و روند رو به پیشرفت داشتهایم. در زمینه فقرزدایی و پوشش بیمهای و شاخصهای مختلف رفاه و تأمیناجتماعی پیشرفتهای قابل توجهی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشتهایم هرچند در شاخصهای مختلف با وضعیت مطلوب و افق آرمانی نیز فاصله داریم. تغییر دیدمان یا پارادایم حاکم بر حوزه کلان تأمین اجتماعی از رویکرد جبرانی و تمهیدی به رویکرد تضمینی، از ویژگیهای اصلی مورد توجه در سیاستهای ابلاغی است و با اجرای درست این سیاستها، دسترسی آحاد جامعه به خدمات تأمین اجتماعی باید تضمین شود. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، پوشش بیمههای اجتماعی در کشور حدود 20 درصد کل جمعیت بود که در حال حاضر به حدود 73 درصد افزایش یافته و در حوزه بیمههای درمانی نیز به پوشش حدود صد درصدی رسیدهایم. نرخ امید به زندگی هم از حدود 50 سال پیش از انقلاب به حدود 75 سال رسیده است که اینها دستاوردهایی بسیار ارزشمند است. در اسناد بالادستی و در قانون اساسی نظام اسلامی هم حق برخورداری از خدمات تأمیناجتماعی بهعنوان حق آحاد جامعه و نیز تکلیف دولت مورد تأکید قرار گرفته است. سازمان تأمین اجتماعی بهمنظور توسعه و تعمیم بیمههای اجتماعی طرح بیمه خانواده ایرانی را از سال گذشته به اجرا گذاشته است که با استقبال جامعه همراه شده است. در این طرح زنان خانهدار، دختران و دانشجویان میتوانند تحت پوشش تأمین اجتماعی قرار گیرند. در زمینه بیمهپردازی اختیاری برای جبران کسری سوابق جاری بیمهشدگان تسهیلات خوبی ایجاد شده است ؛ بهعنوان مثال بیمهشدهای که 10 روز یا 20 روز در طول یک ماه اشتغال دارد و از محل کار برای او بیمهپردازی میشود، این امکان را دارد که مابقی روزهای هر ماه را به صورت اختیاری بیمهپردازی کند. آمار بیمه شدگان تأمین اجتماعی در یک سال اخیر روند افزایشی قابل قبولی داشته است و بیش از یک میلیون و 400 هزار نفر بیمهشده جدید تحت پوشش سازمان تأمیناجتماعی قرار گرفتهاند، اما واقعیت این است که هنوز با تحقق کامل اصل 29 قانون اساسی و پوشش کامل بیمه اجتماعی فاصله داریم و 30 درصد از جمعیت کشور فاقد پوشش بیمه اجتماعی هستند. پنجره فرصت احیای صندوقهای بازنشستگی کشور و پایدارسازی آنها، پوشش همین اقشار فاقد پوشش بیمه اجتماعی است که پوشش این افراد علاوه بر تحقق کامل اصل 29 قانون اساسی، میتواند به نوعی بخشی از چالشها و مشکلات فعلی صندوقهای بازنشستگی را هم تعدیل کند.
اقدامات سازمان تأمین اجتماعی برای جلوگیری از انباشت بدهی کارفرمایان و دولت برای جبران ناترازی منابع و مصارف سازمان چه بوده؟ میزان بدهی دولت و کارفرمایان به این صندوق بیمهای چقدر است و دولت سیزدهم برای کاهش بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی چه اقداماتی انجام داده و از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم چقدر از این بدهیها به سازمان پرداخت شده است؟
مطالبات تأمیناجتماعی از دولت عمدتاً مربوط به اجرای قوانینی است که در ادوار مختلف با رویکرد حمایت دولت از گسترش پوشش بیمهاجتماعی اقشار مختلف، به تصویب رسیده و پرداخت بخشی از حق بیمه اقشار مختلف جامعه را برعهده دولت گذاشته است. در سالهای قبل و در زمان تصویب اینگونه قوانین به دلیل تعداد کمتر مستمریبگیران، سازمان تأمیناجتماعی نیازی به پیگیری جدی برای دریافت منابع مورد نظر از دولت نداشته است و همین وضعیت باعث انباشت مطالبات این سازمان از دولت شده است. از سوی دیگر تصویب قوانینی که برای برخی اقشار و اصناف معافیتهایی تعریف کرده برافزایش بدهی دولت به تأمیناجتماعی تأثیر گذاشته است. باید اشاره کنم که در سیاستهای ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری چنین چالشهایی و دلایل شکلگیری آنها مورد توجه قرار گرفته و در بند 4 این سیاستها بر پرهیز از تحمیل طرحهای فاقد تضمین مالی بیننسلی به صندوقهای بازنشستگی تأکید شده است.
برای عبور از وضعیت فعلی در گام اول باید از انباشت بیشتر بدهی دولت به تأمین اجتماعی جلوگیری کنیم. به این معنی که دولت ، هر سال مطالبات جاری تأمین اجتماعی را پرداخت کند. برهمین اساس از زمان شروع به کار دولت مردمی سیزدهم و بویژه در سا لجاری بیشترین فعالیتها برای پرداخت مطالبات تأمین اجتماعی انجام شده و بیشترین میزان تأدیه بدهی در دولت سیزدهم انجام گرفته است. نکته مهم دیگر این است که در سنوات قبل در زمان پرداخت مطالبات تأمین اجتماعی شاهد بودیم که سهام شرکتهای زیانده را به تأمیناجتماعی واگذار میکردند که نه تنها کمکی به این سازمان نکرده است بلکه مشکلات جدیدی نیز ایجاد کرده است. حمایت دولت مردمی و مجلس انقلابی از سازمان تأمین اجتماعی در این دوره تقریباً بینظیر بوده است و با این حمایت ما موفق شدیم بدهی انباشته بانکی سازمان تأمین اجتماعی به نظام بانکی را که به حدود 90 هزار میلیارد تومان رسیده بود، تسویه کنیم و درواقع بزرگترین تسویه تاریخ نظام بانکی کشور را به این ترتیب رقم زدیم. در بودجه سال 1400 دولت و مجلس بازپرداخت 90 هزار میلیارد تومان از مطالبات سازمان را پیشبینی کردند که تقریباً به شکل کامل محقق شد و در بودجه سال جاری هم بازپرداخت حدود 90 هزار میلیارد تومان دیگر از مطالبات پیشبینی شده که در حال پیگیری مراحل نهایی آن هستیم. ما ضمن قدردانی از این رویکرد حمایتی دولت، تلاش داریم در قوانین بودجه هر سال، ردیف مشخصی برای پرداخت تعهدات جاری دولت در آن سال و نیز ردیفی برای بازپرداخت بدهیهای انباشته قبلی پیشبینی و تصویب شود تا این صندوق بتواند ضمن استمرار اجرای بموقع تعهدات خود، در مسیر ارتقای سطح خدمات نیز گام بردارد. براساس آخرین آمارها و بررسیهای انجام شده در مورد بدهی بیمهای کارفرمایان باید عرض کنم که بدهی قطعی کارفرمایان بخش خصوصی به سازمان تأمین اجتماعی حدود 20 هزار میلیارد تومان است و تقریباً به همین میزان هم مطالبه قطعی نشده و برآوردی از کارفرمایان داریم اما با توجه به شرایط اقتصادی موجود و با هدف تعامل با حوزه کسب و کار در این شرایط، ارائه برنامه تسهیلگری برای پرداخت با رویکرد تقسیط بدهی و روشهای دیگر مانند تهاتر بدهیها را دنبال میکنیم.
با توجه به تعهدات سازمان در قبال بیمهشدگان و بازنشستگانش و اینکه به صورت استاندارد ۶ یا ۶.۵ بیمهپرداز به ازای هر بازنشسته باید در صندوق وجود داشته باشد، اکنون در صندوق سازمان تأمیناجتماعی این میزان چقدر است و در صورت کمبود چه زیانی را به صورت بلندمدت برای سازمان به بار میآورد؟
یکی از معیارهای علمی در بررسی وضعیت صندوقهای بازنشستگی، نسبت پشتیبانی یا نسبت تعداد افراد بیمهپرداز به صندوق به تعداد مستمریبگیران از صندوق است. در برخی صندوقهای بازنشستگی در حال حاضر این نسبت به زیر یک کاهش یافته ،یعنی این صندوقها با منابعی که از بیمهپردازان فعلی دریافت میکنند، قادر به اجرای تعهدات خود در قبال بازنشستگان نیستند و در این زمینه متکی به کمک دولت هستند. این نسبت در سازمان تأمین اجتماعی در حال حاضر حدود 4.2 است یعنی به ازای هر مستمریبگیر 4.2 نفر بیمه پرداز وجود دارد که نسبت مطلوب و متناسبی نیست. در سالهای ابتدای انقلاب، نسبت پشتیبانی حدود عدد 20 بوده است اما رفتهرفته روند کاهشی شدید نسبت پشتیبانی آغاز میشود و در سالهای میانی دهه 60 نسبت پشتیبانی به زیر 10 میرسد. در دهههای 70 و 80 و 90 نسبت پشتیبانی با شیب ملایم روند کاهشی پیدا میکند و در میانه دهه 90 این نسبت از 5 کمتر میشود. سال 1400 نسبت پشتیبانی به 4.22 رسیده است. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه شود این است که سازمان تأمین اجتماعی مستمری بازنشستگان و تعهدات خود در قبال جامعه تحت پوشش را به صورت نقدی پرداخت میکند اما حق بیمه را درمورد بسیاری از اقشار تحت پوشش نقداً دریافت نمیکند و بخش زیادی از منابع سازمان تعهدی است. درصورتی که تمامی منابع به صورت نقدی به تأمین اجتماعی پرداخت شود، این سازمان محدودیتی برای ایفای تعهدات و پرداخت مستمریها نخواهد داشت، البته با نگاه بلندمدت حتی در صورت پرداخت تمامی منابع تأمین اجتماعی و حتی پرداخت تمامی بدهی دولت به این سازمان، باز هم نیاز به انجام برخی اصلاحات پارامتریک برای بالا بردن نسبت پشتیبانی ضروری است و باید قوانین را به گونهای تنظیم کنیم که روند کاهشی نسبت پشتیبانی متوقف شود، البته بدیهی است در انجام اصلاحات پارامتریک احتمالی باید به شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه توجه شود و در طراحی و اجرای این اصلاحات، شرکای اجتماعی صندوقها ،یعنی ذینفعان آنها شامل بیمهپردازان و مستمریبگیران باید مشارکت جدی و مؤثر داشته باشند. در این زمینه لازم است به روند افزایش صعودی تعداد بازنشستگان پیش از موعد بهعنوان یکی از چالشهای جدی پیش روی سازمان اشاره کنم. در حالی که همانطور که قبلاً عرض کردم متوسط سن امید به زندگی نسبت به زمان تصویب قانون تأمین اجتماعی در سال 1354 حدود 20 سال افزایش یافته و در چنین شرایطی معمولاً برای حفظ پایداری صندوقهای بازنشستگی به اصلاحاتی مانند افزایش سن بازنشستگی فکر میکنند اما در کشور ما برخلاف جریان علمی جهانی و متأثر از قوانین مختلف بازنشستگی پیش از موعد، سن بازنشستگی کاهش پیدا کرده است. امروز آمارها حکایت از آن دارند که بیش از نیمی از بازنشستگان تأمیناجتماعی، افرادی هستند که با استفاده از انواع مختلف قوانین بازنشستگی پیش از موعد، زودتر از موعد مصرح در قانون تأمین اجتماعی بازنشسته شدهاند. در سال 92 فقط 19 درصد موارد بازنشستگیهای سازمان را بازنشستگیهای پیش از موعد تشکیل میداد،در حالیکه این عدد در حال حاضر به 52 درصد رسیده است. با توجه به سیاستهای کلی ابلاغی تأمین اجتماعی و تأکید این سیاستها بر «پایبندی به حقوق و رعایت تعهدات بیننسلی و عدم تحمیل طرحهای فاقد تضمین مالی بیننسلی، تأمین منابع پایدار، رعایت محاسبات بیمهای و تعادل بین منابع و مصارف»، این مسائل و چالشها باید در شرایط حاضر و در طراحی و تصویب قانون برنامه هفتم و نیز بودجه سال آینده مورد توجه قرار گیرد تا پایداری این صندوق که متکفل معیشت و سلامت بالغ بر 45 میلیون نفر از مردم است، حفظ شود.
در قوانین بازنشستگی مشاغل سخت و زیانآور قرار بوده است عوامل زیانآور از محیط کار حذف شوند، اما به جای حذف این عوامل، تنها بر خروج پیش از موعد عوامل اشتغال از محیط کار تمرکز شده که سن بازنشستگی را به شکلی غیرمنطقی و غیرعلمی کاهش داده است. با توجه به فشار مالی بسیار زیادی که موضوع بازنشستگی پیش از موعد به سازمان وارد میکند برنامه تأمیناجتماعی در خصوص این نوع از بازنشستگی چیست؟
همانطور که گفته شد یکی از عوامل کاهش نسبت پشتیبانی، قوانین و مقرراتی است که زمینه بازنشستگی پیش از موعد را فراهم میکند. بازنشستگی زودهنگام مشاغل سخت و زیانآور یکی از نمونههای این نوع از بازنشستگیها است. اراده قانونگذار در این موضوع، حذف عوامل زیانآور از محیط کار بوده است و شرایط محیط کار با اجرای تکالیف این قانون باید به سمتی میرفت که محیط کار عاری از عوامل مخل سلامتی نیروی انسانی کار میشد. متأسفانه این موضوع به ریل غلطی رفته است و به جای اینکه استانداردهای سلامتی افراد را تضمین کند، با پذیرش تلویحی کاهش سن کار، تهدید سلامتی نیروی انسانی نهادینه شده است. در مواردی بازنشستگی بدون شرط سنی افرادی با 20 سال سابقه کار در مشاغل سخت و زیانآور، منجر به بازنشستگی افراد در سنین حدود 40 سال و حتی کمتر از 40 سال شده که هم تهدیدی برای سلامتی افراد است و هم پایداری صندوقهای بازنشستگی را تهدید میکند و با هیچ منطق بیمهای سازگار نیست. در قانون مشاغل سخت و زیانآور تمهیدات متعددی برای اصلاح و بازنگری ویژگیهای سخت و زیانآور بودن کارها پیشبینی شده است که هیچکدام از آنها به صورت جدی و مؤثر اجرایی نمیشود و تنها بازنشستگی پیش از موعد است که به اجرا درمیآید و متأسفانه بازنشستگی پیش از موعد حتی در مواردی باعث از بین رفتن انگیزهها برای رفع مشکلات کارگاهها میشود. به نظر من بازنگری و اصلاح قوانین مشاغل سخت و زیانآور باید در صدر اولویتها قرار گیرد و در مسیری حرکت کنیم که شرایط مشاغل سخت و زیانآور بهینه باشد. البته در هر حال ما پایبند به قانون هستیم و هر آنچه که قانون گفته است، اجرا میکنیم.
خبرنگار
سازمان تأمین اجتماعی با 45 میلیون نفر افراد تحت پوشش بهعنوان یکی از بزرگترین سازمانهای بیمهگر کشور شناخته میشود. این سازمان عریض و طویل با توجه به گستره و تنوع ذینفعان در سه گروه بیمهشدگان، کارفرمایان و مستمریبگیران باید تعادل مناسبی را میان این سه گروه برقرار کرده تا بتواند تضمینی به ادامه حیات و ارائه خدمت به افراد تحت پوشش خود ایجاد کند. با توجه به اهمیت این سازمان برای کشور و مردم در آغازین روزهای سال جاری مقام معظم رهبری سیاستهای کلی را همچون چراغی روشن پیش روی این سازمان قرار دادند تا با کاهش دغدغهها و مشکلات به افزایش خدمات به جمعیت تحت پوششاش بپردازد. در این راستا با میرهاشم موسوی، مدیرعامل سازمان تأمیناجتماعی گفتوگویی را ترتیب دادیم تا از اقدامات این سازمان آگاه شویم؛
با توجه به سیاستهای کلی تأمیناجتماعی که از سوی مقام معظم رهبری در سال 1401 ابلاغ شد در وظایفی که بر دوش این سازمان با 45 میلیون زیرمجموعه گذاشته شده است مقرر شده بود ظرف شش ماه لایحه آن نوشته و به مجلس شورای اسلامی برای رأیگیری ارسال شود. سازمان تأمیناجتماعی دراین زمینه چه اقداماتی انجام داده است؟
ابــــــلاغ سیــــــاسـتهـــــای کلـــــی تأمیناجتماعی، یک نقطهعطف تاریخی و از بهترین اتفاقات حوزه رفاه و تأمیناجتماعی است. اینکه مقام معظم رهبری بهعنوان بالاترین مقام کشور چنین نگاه موشکافانه و دقیقی به این حوزه داشتهاند، بسیار حائز اهمیت است و ما نباید این فرصت را از دست بدهیم. بعد از چهل و اندی سال از استقرار نظام اسلامی و در گام دوم انقلاب اسلامی، این سیاستها با در نظر داشتن دستاوردهای سالیان گذشته و مشکلات و کاستیهای این حوزه و با شناسایی دقیق ریشههای اصلی کاستیهای این حوزه، تدوین و ابلاغ شده است، هرچند ترمیم و اصلاح مسائل و چالشهای حوزه رفاه و تأمین اجتماعی کار آسانی نیست اما با توجه به اینکه این سیاستها با سطوح و جوانب مختلف زندگی مردم در ارتباط است، اگر به شکل صحیح و هدفمند این سیاستها را اجرا کنیم، اقشار مختلف مردم از دستاوردهای آن منتفع خواهند شد. این سند، پاسخ به شرایط و کژکارکردیهای حوزه رفاه و تأمیناجتماعی و همچنین پاسخ به مشکلات محیط پیرامونی آن است که طیف گستردهای از حوزههای بهداشت، درمان، معیشت، مسکن و... را در بر میگیرد. به بیان دیگر در شناخت ریشههای اصلی و آبشخور چالشهای امروز کشور در این سیاستها، به نوعی نقطهزنی شده و به این جهت این سیاستها نسبت به سایر سیاستهای کلی ابلاغی، ویژگیهای متمایز و برجستهای دارد. مسائلی که ما سالها در این حوزه با آنها مواجه بودهایم و برخی از این مسائل، امروز تبدیل به ابرچالش شدهاند مورد توجه قرار گرفته و با درنظر داشتن ریشهها، دلایل و نیز بسترهای اصلی میتوانیم مبتنی بر سیاستهای راهبردی، راهکارهای برونرفت از چالشهای امروز حوزه رفاه و تأمیناجتماعی کشور را طراحی کنیم. طرح راهکارهایی همچون توسعه فراگیری بیمه پایه در کنار طراحی و استقرار بیمههای مازاد و تکمیلی، سطحبندی خدمات و الزام به تهیه پیوست تأمیناجتماعی برای همه طرحها و برنامههای کلان کشور که مورد تأکید قرار گرفته، فرصت ارزشمندی برای مقابله مؤثر با چالشهای پیش روی صندوقهای بیمهگر فراهم کرده است. این مجموعه سیاستها که در ابتدای قرن جدید ابلاغ شده، افق آینده کشور را در حوزه تأمیناجتماعی روشن میکند.
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از سوی ریاست محترم جمهوری، مکلف به ارائه برنامه جامع تحقق این سیاستها و طراحی آییننامهها و دستورالعملهای مورد نیاز شده و مقرر است برنامه عملیاتی استقرار و پیشبرد این سیاستها طراحی شود. همچنین بلافاصله بعد از ابلاغ این سیاستها، در سازمان تأمیناجتماعی نیز دبیرخانه دائمی پیگیری سیاستها تشکیل شد. این دبیرخانه دارای کارگروههای اجرایی و علمی و پژوهشی است. در حوزه رفاه و تأمیناجتماعی، سازمانها و نهاهای متعددی فعالیت دارند و هر کدام در حد توان و شرایط خود در حال انجام وظیفه هستند،اما مسأله این است که نتیجه نهایی و برآیند فعالیت این نهادها با وضع مطلوب فاصله دارد، هنوز بخشی از جامعه ما بیرون از دایره پوشش حوزه بیمهای قرار دارد و در حوزه آسیبهای اجتماعی با مسائل دردآوری مواجه هستیم.
اما بخش عمده سیاستهای ابلاغی، راهکارهای تحقق تأمین اجتماعی فراگیر و جامع در لایههای مختلف بیمهای، امدادی و حمایتی مورد اشاره قرار گرفته است. برای این مهم چه کارهایی صورت گرفته است؟
بله ،موضوعاتی چون فعالیت بیمههای تکمیلی و مازاد در کنار بیمههای پایه و با مشارکت ذینفعان، لزوم پیشبینی منابع پایدار و اهمیت رعایت محاسبات بیمهای مطرح شده است. استفاده از تمامی داشتهها و ظرفیتهای کشور و تجربیات انباشته مدیران و کارشناسان حوزه رفاه و تأمیناجتماعی برای اجرایی شدن دقیق سیاستهای کلی تأمیناجتماعی، مورد توجه این سازمان قرار دارد و از همه ظرفیتهای بخشی و فرابخشی و داشتههای این سازمان که ظرفیت بسیار بزرگی در حوزه رفاه و تأمیناجتماعی کشور است، برای عملیاتیسازی این سیاستها استفاده شده و خواهد شد. همانطور که عرض کردم ما از همان روزهای اول ابلاغ این سیاستها، دبیرخانه دائمی پیگیری سیاستهای ابلاغی را در سازمان تأمیناجتماعی فعال کردیم، اما پیگیری سیاستهای ابلاغی در سازمان تأمین اجتماعی منحصر به فرصت در نظر گرفته شده برای ارائه برنامه به مجلس نخواهد بود، بلکه دبیرخانه یادشده، مسئولیت پیگیری دائمی این سیاستها را برعهده خواهد داشت ،چرا که به نظر میرسد پیگیریهای موقتی و مقطعی، موجب شکست اصلاحات پیشین در حوزه تأمین اجتماعی شده است.
باید در پاسخ به پرسش شما عرض کنم که جمعبندی نظرات کارشناسی و سازکار اجرایی و راهبردهای عملیاتیسازی سیاستهای ابلاغی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام شده که بنا بر اطلاعاتی که داریم در وزارتخانه هم لایحه مورد نظر آماده شده و در حال پیگیری است.
آماری وجود دارد که چه تعدادی در حوزههای مرتبط با سازمان تأمیناجتماعی مشغول به کار هستند اما تحت پوشش این بیمه اجتماعی قرار ندارند؟ سازمان برای جذب این افراد چه اقداماتی را انجام داده است؟
شرایط فعلی نظام رفاه و تأمین اجتماعی قطعاً قابل دفاع است و روند رو به پیشرفت داشتهایم. در زمینه فقرزدایی و پوشش بیمهای و شاخصهای مختلف رفاه و تأمیناجتماعی پیشرفتهای قابل توجهی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشتهایم هرچند در شاخصهای مختلف با وضعیت مطلوب و افق آرمانی نیز فاصله داریم. تغییر دیدمان یا پارادایم حاکم بر حوزه کلان تأمین اجتماعی از رویکرد جبرانی و تمهیدی به رویکرد تضمینی، از ویژگیهای اصلی مورد توجه در سیاستهای ابلاغی است و با اجرای درست این سیاستها، دسترسی آحاد جامعه به خدمات تأمین اجتماعی باید تضمین شود. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، پوشش بیمههای اجتماعی در کشور حدود 20 درصد کل جمعیت بود که در حال حاضر به حدود 73 درصد افزایش یافته و در حوزه بیمههای درمانی نیز به پوشش حدود صد درصدی رسیدهایم. نرخ امید به زندگی هم از حدود 50 سال پیش از انقلاب به حدود 75 سال رسیده است که اینها دستاوردهایی بسیار ارزشمند است. در اسناد بالادستی و در قانون اساسی نظام اسلامی هم حق برخورداری از خدمات تأمیناجتماعی بهعنوان حق آحاد جامعه و نیز تکلیف دولت مورد تأکید قرار گرفته است. سازمان تأمین اجتماعی بهمنظور توسعه و تعمیم بیمههای اجتماعی طرح بیمه خانواده ایرانی را از سال گذشته به اجرا گذاشته است که با استقبال جامعه همراه شده است. در این طرح زنان خانهدار، دختران و دانشجویان میتوانند تحت پوشش تأمین اجتماعی قرار گیرند. در زمینه بیمهپردازی اختیاری برای جبران کسری سوابق جاری بیمهشدگان تسهیلات خوبی ایجاد شده است ؛ بهعنوان مثال بیمهشدهای که 10 روز یا 20 روز در طول یک ماه اشتغال دارد و از محل کار برای او بیمهپردازی میشود، این امکان را دارد که مابقی روزهای هر ماه را به صورت اختیاری بیمهپردازی کند. آمار بیمه شدگان تأمین اجتماعی در یک سال اخیر روند افزایشی قابل قبولی داشته است و بیش از یک میلیون و 400 هزار نفر بیمهشده جدید تحت پوشش سازمان تأمیناجتماعی قرار گرفتهاند، اما واقعیت این است که هنوز با تحقق کامل اصل 29 قانون اساسی و پوشش کامل بیمه اجتماعی فاصله داریم و 30 درصد از جمعیت کشور فاقد پوشش بیمه اجتماعی هستند. پنجره فرصت احیای صندوقهای بازنشستگی کشور و پایدارسازی آنها، پوشش همین اقشار فاقد پوشش بیمه اجتماعی است که پوشش این افراد علاوه بر تحقق کامل اصل 29 قانون اساسی، میتواند به نوعی بخشی از چالشها و مشکلات فعلی صندوقهای بازنشستگی را هم تعدیل کند.
اقدامات سازمان تأمین اجتماعی برای جلوگیری از انباشت بدهی کارفرمایان و دولت برای جبران ناترازی منابع و مصارف سازمان چه بوده؟ میزان بدهی دولت و کارفرمایان به این صندوق بیمهای چقدر است و دولت سیزدهم برای کاهش بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی چه اقداماتی انجام داده و از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم چقدر از این بدهیها به سازمان پرداخت شده است؟
مطالبات تأمیناجتماعی از دولت عمدتاً مربوط به اجرای قوانینی است که در ادوار مختلف با رویکرد حمایت دولت از گسترش پوشش بیمهاجتماعی اقشار مختلف، به تصویب رسیده و پرداخت بخشی از حق بیمه اقشار مختلف جامعه را برعهده دولت گذاشته است. در سالهای قبل و در زمان تصویب اینگونه قوانین به دلیل تعداد کمتر مستمریبگیران، سازمان تأمیناجتماعی نیازی به پیگیری جدی برای دریافت منابع مورد نظر از دولت نداشته است و همین وضعیت باعث انباشت مطالبات این سازمان از دولت شده است. از سوی دیگر تصویب قوانینی که برای برخی اقشار و اصناف معافیتهایی تعریف کرده برافزایش بدهی دولت به تأمیناجتماعی تأثیر گذاشته است. باید اشاره کنم که در سیاستهای ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری چنین چالشهایی و دلایل شکلگیری آنها مورد توجه قرار گرفته و در بند 4 این سیاستها بر پرهیز از تحمیل طرحهای فاقد تضمین مالی بیننسلی به صندوقهای بازنشستگی تأکید شده است.
برای عبور از وضعیت فعلی در گام اول باید از انباشت بیشتر بدهی دولت به تأمین اجتماعی جلوگیری کنیم. به این معنی که دولت ، هر سال مطالبات جاری تأمین اجتماعی را پرداخت کند. برهمین اساس از زمان شروع به کار دولت مردمی سیزدهم و بویژه در سا لجاری بیشترین فعالیتها برای پرداخت مطالبات تأمین اجتماعی انجام شده و بیشترین میزان تأدیه بدهی در دولت سیزدهم انجام گرفته است. نکته مهم دیگر این است که در سنوات قبل در زمان پرداخت مطالبات تأمین اجتماعی شاهد بودیم که سهام شرکتهای زیانده را به تأمیناجتماعی واگذار میکردند که نه تنها کمکی به این سازمان نکرده است بلکه مشکلات جدیدی نیز ایجاد کرده است. حمایت دولت مردمی و مجلس انقلابی از سازمان تأمین اجتماعی در این دوره تقریباً بینظیر بوده است و با این حمایت ما موفق شدیم بدهی انباشته بانکی سازمان تأمین اجتماعی به نظام بانکی را که به حدود 90 هزار میلیارد تومان رسیده بود، تسویه کنیم و درواقع بزرگترین تسویه تاریخ نظام بانکی کشور را به این ترتیب رقم زدیم. در بودجه سال 1400 دولت و مجلس بازپرداخت 90 هزار میلیارد تومان از مطالبات سازمان را پیشبینی کردند که تقریباً به شکل کامل محقق شد و در بودجه سال جاری هم بازپرداخت حدود 90 هزار میلیارد تومان دیگر از مطالبات پیشبینی شده که در حال پیگیری مراحل نهایی آن هستیم. ما ضمن قدردانی از این رویکرد حمایتی دولت، تلاش داریم در قوانین بودجه هر سال، ردیف مشخصی برای پرداخت تعهدات جاری دولت در آن سال و نیز ردیفی برای بازپرداخت بدهیهای انباشته قبلی پیشبینی و تصویب شود تا این صندوق بتواند ضمن استمرار اجرای بموقع تعهدات خود، در مسیر ارتقای سطح خدمات نیز گام بردارد. براساس آخرین آمارها و بررسیهای انجام شده در مورد بدهی بیمهای کارفرمایان باید عرض کنم که بدهی قطعی کارفرمایان بخش خصوصی به سازمان تأمین اجتماعی حدود 20 هزار میلیارد تومان است و تقریباً به همین میزان هم مطالبه قطعی نشده و برآوردی از کارفرمایان داریم اما با توجه به شرایط اقتصادی موجود و با هدف تعامل با حوزه کسب و کار در این شرایط، ارائه برنامه تسهیلگری برای پرداخت با رویکرد تقسیط بدهی و روشهای دیگر مانند تهاتر بدهیها را دنبال میکنیم.
با توجه به تعهدات سازمان در قبال بیمهشدگان و بازنشستگانش و اینکه به صورت استاندارد ۶ یا ۶.۵ بیمهپرداز به ازای هر بازنشسته باید در صندوق وجود داشته باشد، اکنون در صندوق سازمان تأمیناجتماعی این میزان چقدر است و در صورت کمبود چه زیانی را به صورت بلندمدت برای سازمان به بار میآورد؟
یکی از معیارهای علمی در بررسی وضعیت صندوقهای بازنشستگی، نسبت پشتیبانی یا نسبت تعداد افراد بیمهپرداز به صندوق به تعداد مستمریبگیران از صندوق است. در برخی صندوقهای بازنشستگی در حال حاضر این نسبت به زیر یک کاهش یافته ،یعنی این صندوقها با منابعی که از بیمهپردازان فعلی دریافت میکنند، قادر به اجرای تعهدات خود در قبال بازنشستگان نیستند و در این زمینه متکی به کمک دولت هستند. این نسبت در سازمان تأمین اجتماعی در حال حاضر حدود 4.2 است یعنی به ازای هر مستمریبگیر 4.2 نفر بیمه پرداز وجود دارد که نسبت مطلوب و متناسبی نیست. در سالهای ابتدای انقلاب، نسبت پشتیبانی حدود عدد 20 بوده است اما رفتهرفته روند کاهشی شدید نسبت پشتیبانی آغاز میشود و در سالهای میانی دهه 60 نسبت پشتیبانی به زیر 10 میرسد. در دهههای 70 و 80 و 90 نسبت پشتیبانی با شیب ملایم روند کاهشی پیدا میکند و در میانه دهه 90 این نسبت از 5 کمتر میشود. سال 1400 نسبت پشتیبانی به 4.22 رسیده است. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه شود این است که سازمان تأمین اجتماعی مستمری بازنشستگان و تعهدات خود در قبال جامعه تحت پوشش را به صورت نقدی پرداخت میکند اما حق بیمه را درمورد بسیاری از اقشار تحت پوشش نقداً دریافت نمیکند و بخش زیادی از منابع سازمان تعهدی است. درصورتی که تمامی منابع به صورت نقدی به تأمین اجتماعی پرداخت شود، این سازمان محدودیتی برای ایفای تعهدات و پرداخت مستمریها نخواهد داشت، البته با نگاه بلندمدت حتی در صورت پرداخت تمامی منابع تأمین اجتماعی و حتی پرداخت تمامی بدهی دولت به این سازمان، باز هم نیاز به انجام برخی اصلاحات پارامتریک برای بالا بردن نسبت پشتیبانی ضروری است و باید قوانین را به گونهای تنظیم کنیم که روند کاهشی نسبت پشتیبانی متوقف شود، البته بدیهی است در انجام اصلاحات پارامتریک احتمالی باید به شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه توجه شود و در طراحی و اجرای این اصلاحات، شرکای اجتماعی صندوقها ،یعنی ذینفعان آنها شامل بیمهپردازان و مستمریبگیران باید مشارکت جدی و مؤثر داشته باشند. در این زمینه لازم است به روند افزایش صعودی تعداد بازنشستگان پیش از موعد بهعنوان یکی از چالشهای جدی پیش روی سازمان اشاره کنم. در حالی که همانطور که قبلاً عرض کردم متوسط سن امید به زندگی نسبت به زمان تصویب قانون تأمین اجتماعی در سال 1354 حدود 20 سال افزایش یافته و در چنین شرایطی معمولاً برای حفظ پایداری صندوقهای بازنشستگی به اصلاحاتی مانند افزایش سن بازنشستگی فکر میکنند اما در کشور ما برخلاف جریان علمی جهانی و متأثر از قوانین مختلف بازنشستگی پیش از موعد، سن بازنشستگی کاهش پیدا کرده است. امروز آمارها حکایت از آن دارند که بیش از نیمی از بازنشستگان تأمیناجتماعی، افرادی هستند که با استفاده از انواع مختلف قوانین بازنشستگی پیش از موعد، زودتر از موعد مصرح در قانون تأمین اجتماعی بازنشسته شدهاند. در سال 92 فقط 19 درصد موارد بازنشستگیهای سازمان را بازنشستگیهای پیش از موعد تشکیل میداد،در حالیکه این عدد در حال حاضر به 52 درصد رسیده است. با توجه به سیاستهای کلی ابلاغی تأمین اجتماعی و تأکید این سیاستها بر «پایبندی به حقوق و رعایت تعهدات بیننسلی و عدم تحمیل طرحهای فاقد تضمین مالی بیننسلی، تأمین منابع پایدار، رعایت محاسبات بیمهای و تعادل بین منابع و مصارف»، این مسائل و چالشها باید در شرایط حاضر و در طراحی و تصویب قانون برنامه هفتم و نیز بودجه سال آینده مورد توجه قرار گیرد تا پایداری این صندوق که متکفل معیشت و سلامت بالغ بر 45 میلیون نفر از مردم است، حفظ شود.
در قوانین بازنشستگی مشاغل سخت و زیانآور قرار بوده است عوامل زیانآور از محیط کار حذف شوند، اما به جای حذف این عوامل، تنها بر خروج پیش از موعد عوامل اشتغال از محیط کار تمرکز شده که سن بازنشستگی را به شکلی غیرمنطقی و غیرعلمی کاهش داده است. با توجه به فشار مالی بسیار زیادی که موضوع بازنشستگی پیش از موعد به سازمان وارد میکند برنامه تأمیناجتماعی در خصوص این نوع از بازنشستگی چیست؟
همانطور که گفته شد یکی از عوامل کاهش نسبت پشتیبانی، قوانین و مقرراتی است که زمینه بازنشستگی پیش از موعد را فراهم میکند. بازنشستگی زودهنگام مشاغل سخت و زیانآور یکی از نمونههای این نوع از بازنشستگیها است. اراده قانونگذار در این موضوع، حذف عوامل زیانآور از محیط کار بوده است و شرایط محیط کار با اجرای تکالیف این قانون باید به سمتی میرفت که محیط کار عاری از عوامل مخل سلامتی نیروی انسانی کار میشد. متأسفانه این موضوع به ریل غلطی رفته است و به جای اینکه استانداردهای سلامتی افراد را تضمین کند، با پذیرش تلویحی کاهش سن کار، تهدید سلامتی نیروی انسانی نهادینه شده است. در مواردی بازنشستگی بدون شرط سنی افرادی با 20 سال سابقه کار در مشاغل سخت و زیانآور، منجر به بازنشستگی افراد در سنین حدود 40 سال و حتی کمتر از 40 سال شده که هم تهدیدی برای سلامتی افراد است و هم پایداری صندوقهای بازنشستگی را تهدید میکند و با هیچ منطق بیمهای سازگار نیست. در قانون مشاغل سخت و زیانآور تمهیدات متعددی برای اصلاح و بازنگری ویژگیهای سخت و زیانآور بودن کارها پیشبینی شده است که هیچکدام از آنها به صورت جدی و مؤثر اجرایی نمیشود و تنها بازنشستگی پیش از موعد است که به اجرا درمیآید و متأسفانه بازنشستگی پیش از موعد حتی در مواردی باعث از بین رفتن انگیزهها برای رفع مشکلات کارگاهها میشود. به نظر من بازنگری و اصلاح قوانین مشاغل سخت و زیانآور باید در صدر اولویتها قرار گیرد و در مسیری حرکت کنیم که شرایط مشاغل سخت و زیانآور بهینه باشد. البته در هر حال ما پایبند به قانون هستیم و هر آنچه که قانون گفته است، اجرا میکنیم.
گزارش «ایران» از داستان تکراری تقلب در امتحانات نهایی و پاسخ مسئولان آموزش و پرورش
نمره صفر برای دانشآموزان متقلب
اکرم رضایی ثانی
خبرنگار
امتحانات نهایی از سوم دی ماه آغاز شده و تا ۲۶ ماه جاری ادامه دارد. با توجه به اهمیت امتحانات نهایی و سراسری بودن و همچنین تأثیر نمرات این امتحانات در پذیرش کنکور، خبرهایی که حول و حوش ناامنی در برگزاری امتحانات از جمله لو رفتن سؤالات قبل از امتحانات یا تقلبها، حساسیت برانگیز است و حالا مدتی است هر بار که این امتحانات برگزار میشود - که اصلیترین آن در خردادماه است- همه گوشها به زنگ میشود. حالا باز هم اخبار متعدد درباره تقلب در امتحانات دی ماه که آزمونهای ترمیمی نهایی است یا کسانی که در خرداد ماه نتوانستند در آن شرکت کنند، به گوش میرسد. برخی دانشآموزان با نگرانی مدارکی دال بر انتشار سؤالات امتحانات نهایی حین برگزاری آزمون برای روزنامه ایران ارسال کردهاند. موضوع نگران کننده برای دانشآموزان، برخی کانالهای تلگرامی هستند که اقدام به انتشار سؤالات و پاسخها کردهاند. محتوای کانالهای تلگرامی شامل دروسی از جمله تعلیمات دینی هستند. روز دوشنبه پنجم دیماه ساعت ۱۰ صبح امتحان دینی برگزار شد و طی آن یکی از همین کانالهایی که دانشآموزان برای ما ارسال کردهاند پاسخهای ناقصی از درس تعلیمات دینی منتشر کرد.
دانشآموزان پس از خروج از جلسه امتحان با دیدن این کانالهای تلگرامی مستأصل و نا امید با پاسخ سؤالات درس دینی مواجه شدند و عمده نگرانی آنها این بود که با وضع موجود چطور میتوان سابقه تحصیلی امنی بهدست آورد در حالی که برخی دانشآموزان با شیوههای مختلف تقلب به پاسخها دست مییابند. محسن زارعی رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی در گفتوگو با «ایران» در توضیح انتشار پاسخ سؤالات امتحان نهایی در فضای مجازی اظهار داشت: وقتی پاسخ سؤالات بعد از ساعت برگزاری آزمون منتشر شده یعنی سؤالی لو نرفته ولی اگر پیش از ساعت ۱۰ باشد میتوان گفت که سؤالات لو رفته است.
وی ادامه داد: ما کانالهای تلگرامی را رصد کردیم عکسی از صفحه برگه امتحانی درس دینی منتشر نشده است ولی اگر مواردی باشد حتماً با متخلف برخورد خواهد شد. ما از دانشآموزان میخواهیم اگر سؤالی یا تصویری از برگه امتحانی در کانالهای تلگرامی دیدند سریعاً به ما اطلاع دهند، ما میتوانیم کسی که عکس برگه سؤال امتحانی را منتشر کرده پیدا کنیم.
زارعی خاطرنشان کرد: این مسأله برای درس ریاضی هم اتفاق افتاده بود. یعنی عکس برگه امتحانی درس ریاضی منتشر شده بود، سپس ما توانستیم دانشآموزی که این کار را انجام داده شناسایی کنیم.
وی در پاسخ به این سؤال که چند دانشآموز متقلب که سؤالات را به بیرون بردهاند، شناسایی کردهاید، گفت: در امتحان ریاضی سه و ریاضیات گسسته دو نفر از دانشآموزان را که از برگه امتحانی عکس گرفته و منتشر کرده بودند شناسایی کردیم و تمام دروسشان صفر شد و رئیس حوزه نیز از ریاست حوزه اجرا برکنار و به هیأت متخلفان معرفی شد. مسئولان حوزه باید در نظر داشته باشند که هیچگونه اهمال کاری از آنها در حوزههای امتحانی قابل قبول نیست.
رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی با تأکید بر اینکه نباید تا ۳۰ دقیقه بعد از آزمون برگه امتحانی دانشآموزان جمعآوری شود، گفت: طبق مقررات نباید تا ۳۰ دقیقه بعد از شروع امتحان، هیچ برگهای از دانشآموزان جمعآوری شود ولی ممکن است بعضاً در دو امتحان ریاضی و دینی این مسأله رعایت نشده باشد، یا دانشآموزان برای اینکه برگه را تحویل بدهند اصرار کرده باشند یا هر اقدام دیگری که منجر به پخش شدن سؤالات در فضای تلگرام شده است.
وی اشاره کرد: البته خروج برگه از جلسه آزمون ممنوع شده اما ممکن است که فرد سؤالات را یادداشت کند و از جلسه بیرون ببرد. به همین دلیل ما چندین جلسه بهصورت وبیناری با مدیران و رؤسای مناطق داشتیم که تمهیدات لازم برای جلسات آزمونها را داشته باشند تا به هیچ عنوان، نیم ساعت بعد از آزمون کسی از حوزه امتحانی خارج نشود.
زارعی با بیان اینکه برخی افراد با کارتهایی که دارای سیگنال انتقال پیام هستند دست به تقلب میزنند، گفت: حوزههای امتحانی میتوانند برای مدیریت این مسأله از دستگاههای سیگنالیاب استفاده کنند و آن را داخل حوزه ببرند تا ابزارهای تقلب شناسایی شوند. بهعنوان مثال کارتهایی است که متقلبان توسط آن سیگنال به بیرون مبادله میکنند. به طور کلی وسایلی بجز گوشی موبایل وجود دارد که میتواند اطلاعات را به بیرون برساند و در زمان استفاده میتوان آنها را شناسایی کرد. به هر حال تمهیداتی انجام شده که امنیت امتحان وجود داشته باشد.
وی اظهار داشت: وظیفه ما این است که امنیت را بالا ببریم و تقلب را به صفر برسانیم و این کار را هم انجام دادهایم. بهعنوان مثال طراحان سؤال از زمان طراحی سؤال تا پایان آزمونها در قرنطینه هستند و ارسال سؤالات به شکل الکترونیکی انجام میشود و همچنین رمز سؤالات را چند دقیقه قبل از آزمون ارسال میکنیم اما از هر کسی که ادعایی درباره لو رفتن سؤالات امتحانی دارد درخواست میکنم که مستندات را ارسال کند. نمیگوییم که مستندات را برای ما اثبات کنند بلکه ما خودمان آن را پیگیری خواهیم کرد.
رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی خاطرنشان کرد: از دانشآموزان و داوطلبان میخواهیم که در این زمینه اگر مدارکی دارند برای ما ارسال کنند. متأسفانه با همه این تدابیر انتشار سؤالات در همه آزمونهای کشور رخ میدهد و حتی در کنکور هم شاهد این مسأله هستیم که با توجه به تمام تمهیداتی که سازمان سنجش برای آزمونها دارد باز هم اخباری مبنی بر لو رفتن سؤالات شنیده میشود.
خبرنگار
امتحانات نهایی از سوم دی ماه آغاز شده و تا ۲۶ ماه جاری ادامه دارد. با توجه به اهمیت امتحانات نهایی و سراسری بودن و همچنین تأثیر نمرات این امتحانات در پذیرش کنکور، خبرهایی که حول و حوش ناامنی در برگزاری امتحانات از جمله لو رفتن سؤالات قبل از امتحانات یا تقلبها، حساسیت برانگیز است و حالا مدتی است هر بار که این امتحانات برگزار میشود - که اصلیترین آن در خردادماه است- همه گوشها به زنگ میشود. حالا باز هم اخبار متعدد درباره تقلب در امتحانات دی ماه که آزمونهای ترمیمی نهایی است یا کسانی که در خرداد ماه نتوانستند در آن شرکت کنند، به گوش میرسد. برخی دانشآموزان با نگرانی مدارکی دال بر انتشار سؤالات امتحانات نهایی حین برگزاری آزمون برای روزنامه ایران ارسال کردهاند. موضوع نگران کننده برای دانشآموزان، برخی کانالهای تلگرامی هستند که اقدام به انتشار سؤالات و پاسخها کردهاند. محتوای کانالهای تلگرامی شامل دروسی از جمله تعلیمات دینی هستند. روز دوشنبه پنجم دیماه ساعت ۱۰ صبح امتحان دینی برگزار شد و طی آن یکی از همین کانالهایی که دانشآموزان برای ما ارسال کردهاند پاسخهای ناقصی از درس تعلیمات دینی منتشر کرد.
دانشآموزان پس از خروج از جلسه امتحان با دیدن این کانالهای تلگرامی مستأصل و نا امید با پاسخ سؤالات درس دینی مواجه شدند و عمده نگرانی آنها این بود که با وضع موجود چطور میتوان سابقه تحصیلی امنی بهدست آورد در حالی که برخی دانشآموزان با شیوههای مختلف تقلب به پاسخها دست مییابند. محسن زارعی رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی در گفتوگو با «ایران» در توضیح انتشار پاسخ سؤالات امتحان نهایی در فضای مجازی اظهار داشت: وقتی پاسخ سؤالات بعد از ساعت برگزاری آزمون منتشر شده یعنی سؤالی لو نرفته ولی اگر پیش از ساعت ۱۰ باشد میتوان گفت که سؤالات لو رفته است.
وی ادامه داد: ما کانالهای تلگرامی را رصد کردیم عکسی از صفحه برگه امتحانی درس دینی منتشر نشده است ولی اگر مواردی باشد حتماً با متخلف برخورد خواهد شد. ما از دانشآموزان میخواهیم اگر سؤالی یا تصویری از برگه امتحانی در کانالهای تلگرامی دیدند سریعاً به ما اطلاع دهند، ما میتوانیم کسی که عکس برگه سؤال امتحانی را منتشر کرده پیدا کنیم.
زارعی خاطرنشان کرد: این مسأله برای درس ریاضی هم اتفاق افتاده بود. یعنی عکس برگه امتحانی درس ریاضی منتشر شده بود، سپس ما توانستیم دانشآموزی که این کار را انجام داده شناسایی کنیم.
وی در پاسخ به این سؤال که چند دانشآموز متقلب که سؤالات را به بیرون بردهاند، شناسایی کردهاید، گفت: در امتحان ریاضی سه و ریاضیات گسسته دو نفر از دانشآموزان را که از برگه امتحانی عکس گرفته و منتشر کرده بودند شناسایی کردیم و تمام دروسشان صفر شد و رئیس حوزه نیز از ریاست حوزه اجرا برکنار و به هیأت متخلفان معرفی شد. مسئولان حوزه باید در نظر داشته باشند که هیچگونه اهمال کاری از آنها در حوزههای امتحانی قابل قبول نیست.
رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی با تأکید بر اینکه نباید تا ۳۰ دقیقه بعد از آزمون برگه امتحانی دانشآموزان جمعآوری شود، گفت: طبق مقررات نباید تا ۳۰ دقیقه بعد از شروع امتحان، هیچ برگهای از دانشآموزان جمعآوری شود ولی ممکن است بعضاً در دو امتحان ریاضی و دینی این مسأله رعایت نشده باشد، یا دانشآموزان برای اینکه برگه را تحویل بدهند اصرار کرده باشند یا هر اقدام دیگری که منجر به پخش شدن سؤالات در فضای تلگرام شده است.
وی اشاره کرد: البته خروج برگه از جلسه آزمون ممنوع شده اما ممکن است که فرد سؤالات را یادداشت کند و از جلسه بیرون ببرد. به همین دلیل ما چندین جلسه بهصورت وبیناری با مدیران و رؤسای مناطق داشتیم که تمهیدات لازم برای جلسات آزمونها را داشته باشند تا به هیچ عنوان، نیم ساعت بعد از آزمون کسی از حوزه امتحانی خارج نشود.
زارعی با بیان اینکه برخی افراد با کارتهایی که دارای سیگنال انتقال پیام هستند دست به تقلب میزنند، گفت: حوزههای امتحانی میتوانند برای مدیریت این مسأله از دستگاههای سیگنالیاب استفاده کنند و آن را داخل حوزه ببرند تا ابزارهای تقلب شناسایی شوند. بهعنوان مثال کارتهایی است که متقلبان توسط آن سیگنال به بیرون مبادله میکنند. به طور کلی وسایلی بجز گوشی موبایل وجود دارد که میتواند اطلاعات را به بیرون برساند و در زمان استفاده میتوان آنها را شناسایی کرد. به هر حال تمهیداتی انجام شده که امنیت امتحان وجود داشته باشد.
وی اظهار داشت: وظیفه ما این است که امنیت را بالا ببریم و تقلب را به صفر برسانیم و این کار را هم انجام دادهایم. بهعنوان مثال طراحان سؤال از زمان طراحی سؤال تا پایان آزمونها در قرنطینه هستند و ارسال سؤالات به شکل الکترونیکی انجام میشود و همچنین رمز سؤالات را چند دقیقه قبل از آزمون ارسال میکنیم اما از هر کسی که ادعایی درباره لو رفتن سؤالات امتحانی دارد درخواست میکنم که مستندات را ارسال کند. نمیگوییم که مستندات را برای ما اثبات کنند بلکه ما خودمان آن را پیگیری خواهیم کرد.
رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی خاطرنشان کرد: از دانشآموزان و داوطلبان میخواهیم که در این زمینه اگر مدارکی دارند برای ما ارسال کنند. متأسفانه با همه این تدابیر انتشار سؤالات در همه آزمونهای کشور رخ میدهد و حتی در کنکور هم شاهد این مسأله هستیم که با توجه به تمام تمهیداتی که سازمان سنجش برای آزمونها دارد باز هم اخباری مبنی بر لو رفتن سؤالات شنیده میشود.
بررسی مستند «بازمانده» با موضوع رقابت ورزشی با رژیم صهیونیستی در میادین بینالمللی
تصمیم با ورزشکار است و فراموشی با مسئولان
فرهنگی/ پس از حضور مستند «بازمانده» با موضوع «رقابت ورزشی با رژیم صهیونیستی در میادین بینالمللی» در شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت، با حضور سعید مولایی یکی از سوژههای اصلی مستند در خاک سرزمینهای اشغالی فلسطین و دیدار با برخی سیاستمداران این رژیم و حتی اهدای مدال به رئیس فدراسیون رژیم صهیونیستی بار دیگر اهمیت و ضرورت ساخت چنین مستندهایی در کانون توجه قرار گرفت. علیرضا کرمی در این مستند به ورزشکاران ایرانی چون محمد بریمانلو (جودوکار)، سعید مولایی (جودوکار) و علیرضا کریمی (کشتیگیر) که در مسابقات با حریفهایی از رژیم صهیونیستی مواجه شدهاند پرداخته است. درباره این موضوع، پیشتر دو مستند _یکی توسط شبکههای معاند و یکی عملیات المپیک در داخل کشور_ ساخته شده اما این مستند رویکرد و زاویه نگاه متفاوتی دارد. همزمانی وقایع ذکر شده بهانهای شد تا در گفتوگویی با علیرضا کرمی، کارگردان و پژوهشگر این اثر به بررسی موضوع مستند و نوع روایت آن بپردازیم.
هر بار در مواجهه با وقایع مشابه این سؤال در ذهن برخی افراد شکل میگیرد که چرا وقتی کشورهای عربی در میدانهای ورزشی با رژیم صهیونیستی مسابقه میدهند اصطلاحاً ما کاسه داغتر از آش شویم و منافع خودمان را با بازی نکردن با رژیم صهیونیستی در خطر بیندازیم و محروم شویم؟
کشورهای دیگر بر تصمیمات فردی استوارند یعنی ورزشکار تصمیم میگیرد بازی کند یا نکند. برخی از کشورهای اسلامی که ارتباطات سیاسی ندارند و اصلاً به رژیم صهیونیستی راه ورود نمیدهند. در کشور ما دستور قانونی چه در مجلس و چه در فدراسیون برای این منظور تصویب نشده است. اما انگار یک قانونی نانوشته است که ما وارد میدان مسابقه شویم و آن را ترک کنیم.
اگر همانطور که با تیمهای ورزشی امریکا و انگلیس مسابقه میدهیم رویکردمان این باشد که در بازی ببریم و قدرت و اقتدار خودمان را روی تشک نشان بدهیم چطور؟
ما قطعاً رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسیم و این یک بحث مهم است؛ ممکن است یک نفر نظرش این باشد که برویم بازی کنیم و با قدرت ببریم. به شخصه اعتقادم این است که نباید با رژیمی که سر و تهش معلوم نیست و به کودککشی شهره است بازی کنیم. آنهایی که میگویند بازی کنیم و ببریم، احتمالاً در نظر نمیگیرند که همین بازی کردن به فرایند عادیسازی رسمیت این رژیم کمک میکند و فضای ارتباطی با خیلی از کشورهای عربی هم به همین شکل شروع شد. در امارات و عربستان به همین شکل به رسمیت شناختند و روابطشان عادی شده است. در مقابل این نظریه که همچون رقابت با امریکا و انگلیس تلاش کنیم که برنده میدان باشیم باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که این کشورها با وجود تمام مسائل و مشکلات از جانب کشورمان به رسمیت شناخته میشود.
رژیم صهیونیستی برای پذیرفته شدن در مجامع بینالمللی ورزشی هزینه و تلاش زیادی میکند حتی همکاریهایی با نهادهای بینالمللی در جهت محرومیتها دارد که در مستند هم به آن اشاره شده است.
ایـــن رژیـــــم تمـــــرکـــزش را روی کمهزینهترین رشتههای ورزشی که انفرادی هم هستند مثل جودو، کشتی و وزنهبرداری گذاشته است. علاوه بر این اقدامات کارهای دیگری هم میکند مثلاً به یک تیم باشگاهی آسیایی یک بازیکن میدهد و تنها درخواستش همراهی این بازیکن در مسابقات است. یعنی همین که اسمش در فهرست بازیکنان یک تیم که قرار است با یکی از تیمهای عربی یا باشگاه ایران بازی کند، کافی است که گرچه پس از آن بحث مشکلات ویزا پیش میآید.
در راستای مباحث مطرح شده، در این مستند مقایسه ظریفی بین جودو و کشتی وجود دارد. چه شد که کشتی ما به اندازه جودو آسیب ندید؟
بحثی که درباره روابط دیپلماسی داخل فیلم آمده نکته مهمی است. در زمان ترامپ مسابقات کشتی در امریکا برگزار میشد و به رسول خادم و تیم کشتی ویزای امریکا نمیدادند. بهخاطر ارتباطاتی که رسول خادم داشت ورزشکارهای امریکایی با زدن توئیت، ترامپ را مجبور کردند که به ورزشکاران ما ویزا بدهد. در جایی از فیلم یک مربی با داد از علیرضا کریمی میخواهد ببازد، «باید ببازی» را چون مسأله شخصی جلوه دادند بزرگ نشد؛ حاکمیتی و حکومتی نکردند که بخواهد فدراسیون یا کشور ضربه بخورد. این صحیح است.
برداشت شما از این تصمیمها چیست؟
ما میگوییم اگر هدفتان برد است باید بیایید روی تشک و بعد از حضور ورزشکار رژیم صهیونیستی بگویید من او را نمیشناسم و بازی را ترک کنید. این اقدام باعث ایجاد فضای رسانهای میشود. اگر ما پرچمدار مبارزه با رژیم صهیونیستی هستیم باید حرکت و عملکردمان تأثیرگذار باشد و از موضع ضعف نباشد. اگر میخواهیم تعلیق نشویم باید این اتفاق فردی شود یعنی ورزشکار بگوید من بازی نکردم. ورزشکارهای حوزه جودو و کشتی از لایههای ضعیف جامعه هستند. با جایزههایی که در مسابقات میگیرند زندگیشان میچرخد. دوره قهرمانی آنها 8 تا 10 سال است. باید مشکل معیشتی آنها بر طرف شود. ما الان جودوکاری داریم که در یک سال چهار بار به رژیم صهیونیستی خورده است و در دور بعد هم با مسابقاتش به ورزشکار این رژیم خورده است. این درحالی است که نه مردم عادی و نه مدیر و مسئول مربوطه اسمش را به یاد دارند. دوران ورزش او تمام و نابود شده و الان راننده اسنپ است. در دوره مدیریتی آرش میراسماعیلی هم بود. در مستند «بازمانده» ما اسمی از او نمیآوریم چون موضوعش به فیلم ما نمیخورد. سیستم باید این آدم را نگهداری و حمایت مالی کند. راهحل درست همین است که موضوع از حاکمیتی بودن در بیاید و شخصی شود اما در عین حال از ورزشکار حمایت جدی شود. اگر ورزشکار روی تشک برود و بگوید من این رژیم را به رسمیت نمیشناسم و انصراف دهد، در این صورت تحریمها به فدراسیون برنمیگردد. ورزشکار الجزایری میگوید من طرف مقابل را به رسمیت نمیشناسم و بازی نمیکنم؛ ده سال محروم میشود و از ورزش کنار میرود اما در کشورش حمایتش میکنند. ما هم باید ورزشکار را حمایت مالی کنیم تا با اطمینان بگوید من بازی نمیکنم.
آنطور که در مستندتان روایت میکنید به نظر میرسد شما مسئولان را مقصر اصلی ماجرا میدانید و در عین حال در قبال برخی ورزشکاران مظلومنمایی هم میکنید از جمله کسی مثل مولایی که از هیچ کاری علیه وطنش فروگذار نبوده و اظهاراتش درباره رژیم صهیونیستی موجود است. این رویکردتان بیطرفانه است؟ خیلی در همراهی با ورزشکاران نیست؟
من که رفاقتی با سعید مولایی ندارم. کار من کار ورزشی است و ضعف هم ضعف مدیریتی است. یکی از کارشناسان مستند، رودکی است؛ کسی که خودش ورزشی و قهرمان جهان است. فرزند شهید است و پدرش را رژیم صهیونیستی شهید کرده است. او اینطور میگوید. نخیر، مظلومنمایی نبود، بلکه واقعیت بود. ما نتوانستیم این آدم را حفظ کنیم. مسلماً مولایی اشتباه کرده و ما هم منکر خطا و اشتباه او نیستیم. در فیلم هم به اشتباه بودن رفتارش اذعان داریم اما ما که نمیتوانیم مسیر روایی فیلم را تغییر بدهیم برای اینکه بگوییم که مثلاً غلط کرده رفته سرزمینهای اشغالی یا اشتباه کرده بازی کرده است.
گویا مستندتان را به یک جمع تقدیم کردهاید. راجع به این تصمیم برایمان توضیح دهید.
بله من این مستند را به جمعی از ورزشکاران تقدیم کردم که حاضر به رقابت با حریفی از رژیم صهیونیستی نشدند. تعداد این دست ورزشکارها خیلی زیاد است و خیلیهاشان گمنام هستند. مثلاً علیرضا خجستهای خیلی گمنام است. در نوجوانان و جوانان این اتفاق به وفور یافت میشود بحث این است که چرا به چشممان نمیآید دلیلش این است که اقدام ورزشکار جهانی و بینالمللی نمیشود. اگر در یک رویداد مهم المپیکی این اتفاق میافتاد شاید خیلیها در سطح جهان خبردار میشدند اما حتی ما خودمان آماری نداریم که چند ورزشکارمان به رژیم صهیونیستی خورده است. این موضوع را من در پژوهشهایم فهمیدم که در این زمینه آماری وجود ندارد.
هر بار در مواجهه با وقایع مشابه این سؤال در ذهن برخی افراد شکل میگیرد که چرا وقتی کشورهای عربی در میدانهای ورزشی با رژیم صهیونیستی مسابقه میدهند اصطلاحاً ما کاسه داغتر از آش شویم و منافع خودمان را با بازی نکردن با رژیم صهیونیستی در خطر بیندازیم و محروم شویم؟
کشورهای دیگر بر تصمیمات فردی استوارند یعنی ورزشکار تصمیم میگیرد بازی کند یا نکند. برخی از کشورهای اسلامی که ارتباطات سیاسی ندارند و اصلاً به رژیم صهیونیستی راه ورود نمیدهند. در کشور ما دستور قانونی چه در مجلس و چه در فدراسیون برای این منظور تصویب نشده است. اما انگار یک قانونی نانوشته است که ما وارد میدان مسابقه شویم و آن را ترک کنیم.
اگر همانطور که با تیمهای ورزشی امریکا و انگلیس مسابقه میدهیم رویکردمان این باشد که در بازی ببریم و قدرت و اقتدار خودمان را روی تشک نشان بدهیم چطور؟
ما قطعاً رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسیم و این یک بحث مهم است؛ ممکن است یک نفر نظرش این باشد که برویم بازی کنیم و با قدرت ببریم. به شخصه اعتقادم این است که نباید با رژیمی که سر و تهش معلوم نیست و به کودککشی شهره است بازی کنیم. آنهایی که میگویند بازی کنیم و ببریم، احتمالاً در نظر نمیگیرند که همین بازی کردن به فرایند عادیسازی رسمیت این رژیم کمک میکند و فضای ارتباطی با خیلی از کشورهای عربی هم به همین شکل شروع شد. در امارات و عربستان به همین شکل به رسمیت شناختند و روابطشان عادی شده است. در مقابل این نظریه که همچون رقابت با امریکا و انگلیس تلاش کنیم که برنده میدان باشیم باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که این کشورها با وجود تمام مسائل و مشکلات از جانب کشورمان به رسمیت شناخته میشود.
رژیم صهیونیستی برای پذیرفته شدن در مجامع بینالمللی ورزشی هزینه و تلاش زیادی میکند حتی همکاریهایی با نهادهای بینالمللی در جهت محرومیتها دارد که در مستند هم به آن اشاره شده است.
ایـــن رژیـــــم تمـــــرکـــزش را روی کمهزینهترین رشتههای ورزشی که انفرادی هم هستند مثل جودو، کشتی و وزنهبرداری گذاشته است. علاوه بر این اقدامات کارهای دیگری هم میکند مثلاً به یک تیم باشگاهی آسیایی یک بازیکن میدهد و تنها درخواستش همراهی این بازیکن در مسابقات است. یعنی همین که اسمش در فهرست بازیکنان یک تیم که قرار است با یکی از تیمهای عربی یا باشگاه ایران بازی کند، کافی است که گرچه پس از آن بحث مشکلات ویزا پیش میآید.
در راستای مباحث مطرح شده، در این مستند مقایسه ظریفی بین جودو و کشتی وجود دارد. چه شد که کشتی ما به اندازه جودو آسیب ندید؟
بحثی که درباره روابط دیپلماسی داخل فیلم آمده نکته مهمی است. در زمان ترامپ مسابقات کشتی در امریکا برگزار میشد و به رسول خادم و تیم کشتی ویزای امریکا نمیدادند. بهخاطر ارتباطاتی که رسول خادم داشت ورزشکارهای امریکایی با زدن توئیت، ترامپ را مجبور کردند که به ورزشکاران ما ویزا بدهد. در جایی از فیلم یک مربی با داد از علیرضا کریمی میخواهد ببازد، «باید ببازی» را چون مسأله شخصی جلوه دادند بزرگ نشد؛ حاکمیتی و حکومتی نکردند که بخواهد فدراسیون یا کشور ضربه بخورد. این صحیح است.
برداشت شما از این تصمیمها چیست؟
ما میگوییم اگر هدفتان برد است باید بیایید روی تشک و بعد از حضور ورزشکار رژیم صهیونیستی بگویید من او را نمیشناسم و بازی را ترک کنید. این اقدام باعث ایجاد فضای رسانهای میشود. اگر ما پرچمدار مبارزه با رژیم صهیونیستی هستیم باید حرکت و عملکردمان تأثیرگذار باشد و از موضع ضعف نباشد. اگر میخواهیم تعلیق نشویم باید این اتفاق فردی شود یعنی ورزشکار بگوید من بازی نکردم. ورزشکارهای حوزه جودو و کشتی از لایههای ضعیف جامعه هستند. با جایزههایی که در مسابقات میگیرند زندگیشان میچرخد. دوره قهرمانی آنها 8 تا 10 سال است. باید مشکل معیشتی آنها بر طرف شود. ما الان جودوکاری داریم که در یک سال چهار بار به رژیم صهیونیستی خورده است و در دور بعد هم با مسابقاتش به ورزشکار این رژیم خورده است. این درحالی است که نه مردم عادی و نه مدیر و مسئول مربوطه اسمش را به یاد دارند. دوران ورزش او تمام و نابود شده و الان راننده اسنپ است. در دوره مدیریتی آرش میراسماعیلی هم بود. در مستند «بازمانده» ما اسمی از او نمیآوریم چون موضوعش به فیلم ما نمیخورد. سیستم باید این آدم را نگهداری و حمایت مالی کند. راهحل درست همین است که موضوع از حاکمیتی بودن در بیاید و شخصی شود اما در عین حال از ورزشکار حمایت جدی شود. اگر ورزشکار روی تشک برود و بگوید من این رژیم را به رسمیت نمیشناسم و انصراف دهد، در این صورت تحریمها به فدراسیون برنمیگردد. ورزشکار الجزایری میگوید من طرف مقابل را به رسمیت نمیشناسم و بازی نمیکنم؛ ده سال محروم میشود و از ورزش کنار میرود اما در کشورش حمایتش میکنند. ما هم باید ورزشکار را حمایت مالی کنیم تا با اطمینان بگوید من بازی نمیکنم.
آنطور که در مستندتان روایت میکنید به نظر میرسد شما مسئولان را مقصر اصلی ماجرا میدانید و در عین حال در قبال برخی ورزشکاران مظلومنمایی هم میکنید از جمله کسی مثل مولایی که از هیچ کاری علیه وطنش فروگذار نبوده و اظهاراتش درباره رژیم صهیونیستی موجود است. این رویکردتان بیطرفانه است؟ خیلی در همراهی با ورزشکاران نیست؟
من که رفاقتی با سعید مولایی ندارم. کار من کار ورزشی است و ضعف هم ضعف مدیریتی است. یکی از کارشناسان مستند، رودکی است؛ کسی که خودش ورزشی و قهرمان جهان است. فرزند شهید است و پدرش را رژیم صهیونیستی شهید کرده است. او اینطور میگوید. نخیر، مظلومنمایی نبود، بلکه واقعیت بود. ما نتوانستیم این آدم را حفظ کنیم. مسلماً مولایی اشتباه کرده و ما هم منکر خطا و اشتباه او نیستیم. در فیلم هم به اشتباه بودن رفتارش اذعان داریم اما ما که نمیتوانیم مسیر روایی فیلم را تغییر بدهیم برای اینکه بگوییم که مثلاً غلط کرده رفته سرزمینهای اشغالی یا اشتباه کرده بازی کرده است.
گویا مستندتان را به یک جمع تقدیم کردهاید. راجع به این تصمیم برایمان توضیح دهید.
بله من این مستند را به جمعی از ورزشکاران تقدیم کردم که حاضر به رقابت با حریفی از رژیم صهیونیستی نشدند. تعداد این دست ورزشکارها خیلی زیاد است و خیلیهاشان گمنام هستند. مثلاً علیرضا خجستهای خیلی گمنام است. در نوجوانان و جوانان این اتفاق به وفور یافت میشود بحث این است که چرا به چشممان نمیآید دلیلش این است که اقدام ورزشکار جهانی و بینالمللی نمیشود. اگر در یک رویداد مهم المپیکی این اتفاق میافتاد شاید خیلیها در سطح جهان خبردار میشدند اما حتی ما خودمان آماری نداریم که چند ورزشکارمان به رژیم صهیونیستی خورده است. این موضوع را من در پژوهشهایم فهمیدم که در این زمینه آماری وجود ندارد.
ساکنان منطقه 22 تهران چشم انتظار افتتاح پروژه فاضلاب
همه راهها به خرگوش دره میرسد
کارگران در موازات خیابانهای اصلی محوطه اطراف دریاچه چیتگر مشغول کار هستند. چاهها کنده شده و مهندسان در رفتوآمد و سرکشی مداوم روی پروژههایی هستند که قرار است به صورت موازی در چند خط مختلف فاضلاب منطقه 22 را به شبکه درحال احداث متصل کنند.
محمد معصومیان
گزارشنویس
کارگران در موازات خیابانهای اصلی محوطه اطراف دریاچه چیتگر مشغول کار هستند. چاهها کنده شده و مهندسان در رفتوآمد و سرکشی مداوم روی پروژههایی هستند که قرار است به صورت موازی در چند خط مختلف فاضلاب منطقه 22 را به شبکه درحال احداث متصل کنند. همین چند هفته پیش بود که گزارشی در رابطه با مشکلات شهروندان این منطقه نوشتم که در آن مردم از دردسرهای چاههای فاضلاب گفتند؛ از پر شدن مداوم چاه و دردسر تخلیه و ریزش و بالا زدن چاه که بوی بد و مشکلات بهداشتی زیادی برای مردم به وجود آورده بود. بعضی از گرانقیمت بودن قیمت تمامشده مراقبت و بهینه کردن چاهها گفتند و بعضی از خطراتی که این چاهها در نبود یک شبکه فاضلاب متصل به هم میتواند برای برجها و ساکنان آنها به همراه داشته باشد.
بعد از انتشار گزارش «چه کنیم با این همه چاه؟» در تاریخ 13 آذرماه شرکت فاضلاب تهران طی تماسی از نگارنده خواست برای بازدید از پروژههای این شرکت به منطقه 22 تهران بروم. در اولین ملاقات، آیدین تکلیفی مدیر نظارت بر اجرای شبکه فاضلاب منطقه 21 و 22 تهران را در دفتر کارش میبینم. مدیر جوانی که دغدغههای مردم را میشناسد و از طرحهایی میگوید که درحال اجرا است. او از غفلتهایی میگوید که در آغاز ایجاد این منطقه جدید پیش آمده است؛ از در نظر نگرفتن زیرساخت مناسب برای فاضلاب تا اجازه ساخت به ساختمانهایی که نسبت به رفع مشکل فاضلاب دغدغه جدی نداشتهاند: «در مبحث 16 مقررات ملی ساختمان آمده است در جاهایی که امکان اتصال به شبکه جمعآوری فاضلاب و بهرهبرداری از آن وجود ندارد تا زمانی که این امکان به وجود بیاید باید فاضلاب آن ساختمان داخل همان پلاک مدیریت شود.» مدیریتی که تاکنون به وسیله چاههای جذبی، سپتیک یا تصفیهخانههایی که درون ساختمان قرار دارند، اجرایی شده است، اما حتی کسانی هم که این راهکارها را در نظر گرفتهاند حالا با مشکلات مختلفی روبهرو هستند. بخشی هم با دور زدن این قوانین فاضلاب را در جوی آب رها میکنند که همین مسأله باعث ایجاد بوی ناخوشایندی شده است.
تکلیفی میگوید: «یک طرح خطوط اضطراری درحال انجام است تا فاضلاب از سطح منطقه جمع شود و به سمت تصفیهخانههای پاییندست مانند فیروزبهرام که گنجایش لازم را دارد، برود. ما یازده سال پیش تفاهمنامهای با شهرداری امضا کردیم که براساس آن تفاهمنامه قرار بود شهرداری 4 زمین بلامعارض به ما بدهد تا در آن تصفیهخانه احداث کنیم. قرار بر این بود که بتوانیم پساب را در محل تصفیه کنیم و پساب تصفیه را به شهرداری بدهیم تا با توجه به بیآبی کشور در آبیاری فضای سبز استفاده کند» اما متأسفانه این زمینها با توجه به سخت بودن تملک، بودجه هنگفت، هماهنگی دستگاههای ذیربط مانند محیطزیست و... هنوز از طرف شهرداری در اختیار شرکت فاضلاب قرار نگرفته است. با همه اینها آیدین تکلیفی امیدوار است این واگذاریها با مساعدت شهرداری در اختیار شرکت فاضلاب قرار بگیرد.
یکی از بدترین اتفاقاتی که رهاسازی فاضلاب در جویهای منطقه ایجاد کرده است با چشمانی ناباور تماشا میکنم؛ اینجا در شمالغرب دریاچه چیتگر وسط زمینی بایر در چند صد متری شهرکهایی با برجهای سر به فلک کشیده، تالابی از فاضلاب تشکیل شده و نیزاری بزرگ به وجود آمده است که آب متعفنی در زیر آن جریان دارد و این اکوسیستم جدید توانسته است موشها و کلاغهای زیادی را به خود جذب کند. بالای تپهای میایستم و ردیف برجهایی را میبینم که فاضلابشان را در این منطقه در نزدیکی خیابانی پررفتوآمد رها میکنند. کافی است جریان آب را دنبال کنیم تا بفهمیم چطور از جوی کنار خیابان میگذرد؛ با آبراهه از زیر خیابان عبور کرده و مانند آبشاری به این زمین بایر میریزد. راه فاضلاب وقتی به نیزار میرسد گم میشود اما میتوان حوضچههای کوچکی را لابهلای این نیزار انبوه دید که به گورستانی از پلاستیک تبدیل شده است. این تالاب متعفن واضحترین بلایی است که نبود زیرساخت فاضلاب متصل، بر سر منطقه آورده است.
آن طرفتر ردیف چاههایی را میبینم که کنار جاده تا دوردست کشیده شده است و کارگران مشغول کار هستند. مهندس مهدی متقی سرپرست نظارت مشاور لار که بهعنوان مشاور کارفرما ما را همراهی میکند، توضیح میدهد: «ما دو خط اضطراری در نظر گرفتهایم؛ یکی این خط است که از خیابان جوزانی به سمت غرب میرود و انتهای چهارراه به سمت پایین میپیچد و از آنجا با لولههایی به قطر یکهزار و 200 به طرف زمینی که قرار است شهرداری در اختیار ما قرار دهد ادامه پیدا میکند. مسیر دیگری را هم در شمالشرق اجرا کردهایم. این دو خط اضطراری، فاضلاب را جمع میکند تا بتوانیم در ادامه، خطوط اصلی را اجرایی کنیم. این خطوط به صورت اضطراری مزاحمت بهداشتی را کم میکند.»
قرار است در آینده تصفیهخانههایی در همان زمین شهرداری ساخته شود و آنطور که از گفتوگو با آیدین تکلیفی و مهندس متقی متوجه میشوم زمانبندی اجرای این کارها به تخصیص بودجه بستگی دارد و نکتهای که کمی به نگرانیها میافزاید بالا رفتن قیمت مصالحی مانند لوله و تجهیزات تصفیه است.
تکلیفی تأکید میکند با وجود همه اما و اگرها در رابطه با زمینهایی که قرار است برای احداث 4 تصفیهخانه محلی واگذار شود، او و تیم شرکت فاضلاب مقدمات کار را فراهم کردهاند: «از یک سال پیش که صحبت زمینی در خرگوشدره پیش آمده است، فارغ از اینکه چه زمانی این زمین را تحویل بدهند، ما خودمان کارهای مقدماتی را آغاز کردهایم. مطالعات فاز یک آن تصویب شده و مطالعات فاز دو در حال تصویب است. در واقع ما فرض را بر این گذاشتیم که این زمین واگذار شده است و وارد مرحله جانمایی و اسناد مناقصه شدهایم که همه اینها آماده است. حالا اگر زمین تحویل داده شود، شرکت فاضلاب میتواند در عرض دو ماه عملیات اجرایی را آغاز کند.
اگر واگذاری زمین خرگوشدره اتفاق بیفتد، پیشبینی کردهایم بتوانیم مشکل جمعیتی در حدود 320 هزار نفر را در دو فاز برطرف کنیم. این پرظرفیتترین تصفیهخانه ما خواهد بود. همیشه بیم این بود که شهرداری نتواند زمین را در اختیار ما قرار بدهد و این باعث شد خطوط اصلی به سمت فیروزبهرام را طوری ببینیم که گنجایش فاضلاب اینجا را داشته باشد. یعنی اگر زمین هم در اختیار ما قرار نگیرد، میتوانیم فاضلاب را به تصفیهخانه فیروزبهرام وصل کنیم. این نقشه دوم است.»
به سمت زمین مسطحی میرویم که مجاور اتوبان خرازی در رمپ تقاطع خرازی و جنگلبان، برای احداث تصفیهخانه اختصاص داده شده است. آنطور که آیدین تکلیفی میگوید قرار است در این مکان تصفیهخانهای اضطراری برای جمعآوری فاضلاب شهرکهایی که در شرق و غرب این مکان قرار دارند، احداث شود: «ما برای حل معضل زیستمحیطی حوزه آبشار، شهرک امید دژبان و نمونه سپاه یک، پکیج تصفیهخانه اضطراری در رمپ لوپ، تقاطع بزرگراه خرازی و جنگلبان پیشبینی کردهایم که زمین نیز تحویل داده شده و پیمانکار برنده هم اعلام شده است.» در مسیر، مهندس فرشید فرزاد رئیس کارگاه منطقه 20 و21، جوی آبی را به ما نشان میدهد که فاضلاب چند شهرک در آن روان است و بوی بدی در اتوبان پیچیده است. مهندس متقی که زودتر رسیده است از جمع شدن چاههای شهرکهای اطراف میگوید: «از اینجا تا سر بلوار کاج و از این طرف هم بعد از بیمارستان تریتا تا خیابان کرمانشاه، همه فاضلاب اینجا جمع میشود. آبی که اینجا به صورت استاندارد تصفیه میشود، میتواند برای آبیاری فضای سبز به کار شهرداری بیاید.»
به سمت خرگوشدره میرویم که زمینی بزرگ در شمالشرق دریاچه چیتگر است؛ زمینی پر از درختهای برگسوزنی که زمانی یک پیست دوچرخهسواری از وسط آن میگذشت و از روی پلی که هنوز بقایای آن مانده عبور میکرد. خرگوشدره در نقشه چسبیده به محوطه سبز ورزشگاه آزادی است و در گذشته این پیست از دریاچه شهدای خلیجفارس تا اینجا کشیده میشد. خطوط سفیدی که در اطراف جنگل به چشم میخورد مکان احتمالی احداث تصفیهخانه است. در ضلع شرقی هم خطوط ریل متروی تهران-کرج دیده میشود؛ جایی که همه مطالعات آن انجام شده و مردم چشمانتظار شروع پروژهای هستند که قرار است بخشی از مشکلات آنها را حل کند.
محمد معصومیان
گزارشنویس
کارگران در موازات خیابانهای اصلی محوطه اطراف دریاچه چیتگر مشغول کار هستند. چاهها کنده شده و مهندسان در رفتوآمد و سرکشی مداوم روی پروژههایی هستند که قرار است به صورت موازی در چند خط مختلف فاضلاب منطقه 22 را به شبکه درحال احداث متصل کنند. همین چند هفته پیش بود که گزارشی در رابطه با مشکلات شهروندان این منطقه نوشتم که در آن مردم از دردسرهای چاههای فاضلاب گفتند؛ از پر شدن مداوم چاه و دردسر تخلیه و ریزش و بالا زدن چاه که بوی بد و مشکلات بهداشتی زیادی برای مردم به وجود آورده بود. بعضی از گرانقیمت بودن قیمت تمامشده مراقبت و بهینه کردن چاهها گفتند و بعضی از خطراتی که این چاهها در نبود یک شبکه فاضلاب متصل به هم میتواند برای برجها و ساکنان آنها به همراه داشته باشد.
بعد از انتشار گزارش «چه کنیم با این همه چاه؟» در تاریخ 13 آذرماه شرکت فاضلاب تهران طی تماسی از نگارنده خواست برای بازدید از پروژههای این شرکت به منطقه 22 تهران بروم. در اولین ملاقات، آیدین تکلیفی مدیر نظارت بر اجرای شبکه فاضلاب منطقه 21 و 22 تهران را در دفتر کارش میبینم. مدیر جوانی که دغدغههای مردم را میشناسد و از طرحهایی میگوید که درحال اجرا است. او از غفلتهایی میگوید که در آغاز ایجاد این منطقه جدید پیش آمده است؛ از در نظر نگرفتن زیرساخت مناسب برای فاضلاب تا اجازه ساخت به ساختمانهایی که نسبت به رفع مشکل فاضلاب دغدغه جدی نداشتهاند: «در مبحث 16 مقررات ملی ساختمان آمده است در جاهایی که امکان اتصال به شبکه جمعآوری فاضلاب و بهرهبرداری از آن وجود ندارد تا زمانی که این امکان به وجود بیاید باید فاضلاب آن ساختمان داخل همان پلاک مدیریت شود.» مدیریتی که تاکنون به وسیله چاههای جذبی، سپتیک یا تصفیهخانههایی که درون ساختمان قرار دارند، اجرایی شده است، اما حتی کسانی هم که این راهکارها را در نظر گرفتهاند حالا با مشکلات مختلفی روبهرو هستند. بخشی هم با دور زدن این قوانین فاضلاب را در جوی آب رها میکنند که همین مسأله باعث ایجاد بوی ناخوشایندی شده است.
تکلیفی میگوید: «یک طرح خطوط اضطراری درحال انجام است تا فاضلاب از سطح منطقه جمع شود و به سمت تصفیهخانههای پاییندست مانند فیروزبهرام که گنجایش لازم را دارد، برود. ما یازده سال پیش تفاهمنامهای با شهرداری امضا کردیم که براساس آن تفاهمنامه قرار بود شهرداری 4 زمین بلامعارض به ما بدهد تا در آن تصفیهخانه احداث کنیم. قرار بر این بود که بتوانیم پساب را در محل تصفیه کنیم و پساب تصفیه را به شهرداری بدهیم تا با توجه به بیآبی کشور در آبیاری فضای سبز استفاده کند» اما متأسفانه این زمینها با توجه به سخت بودن تملک، بودجه هنگفت، هماهنگی دستگاههای ذیربط مانند محیطزیست و... هنوز از طرف شهرداری در اختیار شرکت فاضلاب قرار نگرفته است. با همه اینها آیدین تکلیفی امیدوار است این واگذاریها با مساعدت شهرداری در اختیار شرکت فاضلاب قرار بگیرد.
یکی از بدترین اتفاقاتی که رهاسازی فاضلاب در جویهای منطقه ایجاد کرده است با چشمانی ناباور تماشا میکنم؛ اینجا در شمالغرب دریاچه چیتگر وسط زمینی بایر در چند صد متری شهرکهایی با برجهای سر به فلک کشیده، تالابی از فاضلاب تشکیل شده و نیزاری بزرگ به وجود آمده است که آب متعفنی در زیر آن جریان دارد و این اکوسیستم جدید توانسته است موشها و کلاغهای زیادی را به خود جذب کند. بالای تپهای میایستم و ردیف برجهایی را میبینم که فاضلابشان را در این منطقه در نزدیکی خیابانی پررفتوآمد رها میکنند. کافی است جریان آب را دنبال کنیم تا بفهمیم چطور از جوی کنار خیابان میگذرد؛ با آبراهه از زیر خیابان عبور کرده و مانند آبشاری به این زمین بایر میریزد. راه فاضلاب وقتی به نیزار میرسد گم میشود اما میتوان حوضچههای کوچکی را لابهلای این نیزار انبوه دید که به گورستانی از پلاستیک تبدیل شده است. این تالاب متعفن واضحترین بلایی است که نبود زیرساخت فاضلاب متصل، بر سر منطقه آورده است.
آن طرفتر ردیف چاههایی را میبینم که کنار جاده تا دوردست کشیده شده است و کارگران مشغول کار هستند. مهندس مهدی متقی سرپرست نظارت مشاور لار که بهعنوان مشاور کارفرما ما را همراهی میکند، توضیح میدهد: «ما دو خط اضطراری در نظر گرفتهایم؛ یکی این خط است که از خیابان جوزانی به سمت غرب میرود و انتهای چهارراه به سمت پایین میپیچد و از آنجا با لولههایی به قطر یکهزار و 200 به طرف زمینی که قرار است شهرداری در اختیار ما قرار دهد ادامه پیدا میکند. مسیر دیگری را هم در شمالشرق اجرا کردهایم. این دو خط اضطراری، فاضلاب را جمع میکند تا بتوانیم در ادامه، خطوط اصلی را اجرایی کنیم. این خطوط به صورت اضطراری مزاحمت بهداشتی را کم میکند.»
قرار است در آینده تصفیهخانههایی در همان زمین شهرداری ساخته شود و آنطور که از گفتوگو با آیدین تکلیفی و مهندس متقی متوجه میشوم زمانبندی اجرای این کارها به تخصیص بودجه بستگی دارد و نکتهای که کمی به نگرانیها میافزاید بالا رفتن قیمت مصالحی مانند لوله و تجهیزات تصفیه است.
تکلیفی تأکید میکند با وجود همه اما و اگرها در رابطه با زمینهایی که قرار است برای احداث 4 تصفیهخانه محلی واگذار شود، او و تیم شرکت فاضلاب مقدمات کار را فراهم کردهاند: «از یک سال پیش که صحبت زمینی در خرگوشدره پیش آمده است، فارغ از اینکه چه زمانی این زمین را تحویل بدهند، ما خودمان کارهای مقدماتی را آغاز کردهایم. مطالعات فاز یک آن تصویب شده و مطالعات فاز دو در حال تصویب است. در واقع ما فرض را بر این گذاشتیم که این زمین واگذار شده است و وارد مرحله جانمایی و اسناد مناقصه شدهایم که همه اینها آماده است. حالا اگر زمین تحویل داده شود، شرکت فاضلاب میتواند در عرض دو ماه عملیات اجرایی را آغاز کند.
اگر واگذاری زمین خرگوشدره اتفاق بیفتد، پیشبینی کردهایم بتوانیم مشکل جمعیتی در حدود 320 هزار نفر را در دو فاز برطرف کنیم. این پرظرفیتترین تصفیهخانه ما خواهد بود. همیشه بیم این بود که شهرداری نتواند زمین را در اختیار ما قرار بدهد و این باعث شد خطوط اصلی به سمت فیروزبهرام را طوری ببینیم که گنجایش فاضلاب اینجا را داشته باشد. یعنی اگر زمین هم در اختیار ما قرار نگیرد، میتوانیم فاضلاب را به تصفیهخانه فیروزبهرام وصل کنیم. این نقشه دوم است.»
به سمت زمین مسطحی میرویم که مجاور اتوبان خرازی در رمپ تقاطع خرازی و جنگلبان، برای احداث تصفیهخانه اختصاص داده شده است. آنطور که آیدین تکلیفی میگوید قرار است در این مکان تصفیهخانهای اضطراری برای جمعآوری فاضلاب شهرکهایی که در شرق و غرب این مکان قرار دارند، احداث شود: «ما برای حل معضل زیستمحیطی حوزه آبشار، شهرک امید دژبان و نمونه سپاه یک، پکیج تصفیهخانه اضطراری در رمپ لوپ، تقاطع بزرگراه خرازی و جنگلبان پیشبینی کردهایم که زمین نیز تحویل داده شده و پیمانکار برنده هم اعلام شده است.» در مسیر، مهندس فرشید فرزاد رئیس کارگاه منطقه 20 و21، جوی آبی را به ما نشان میدهد که فاضلاب چند شهرک در آن روان است و بوی بدی در اتوبان پیچیده است. مهندس متقی که زودتر رسیده است از جمع شدن چاههای شهرکهای اطراف میگوید: «از اینجا تا سر بلوار کاج و از این طرف هم بعد از بیمارستان تریتا تا خیابان کرمانشاه، همه فاضلاب اینجا جمع میشود. آبی که اینجا به صورت استاندارد تصفیه میشود، میتواند برای آبیاری فضای سبز به کار شهرداری بیاید.»
به سمت خرگوشدره میرویم که زمینی بزرگ در شمالشرق دریاچه چیتگر است؛ زمینی پر از درختهای برگسوزنی که زمانی یک پیست دوچرخهسواری از وسط آن میگذشت و از روی پلی که هنوز بقایای آن مانده عبور میکرد. خرگوشدره در نقشه چسبیده به محوطه سبز ورزشگاه آزادی است و در گذشته این پیست از دریاچه شهدای خلیجفارس تا اینجا کشیده میشد. خطوط سفیدی که در اطراف جنگل به چشم میخورد مکان احتمالی احداث تصفیهخانه است. در ضلع شرقی هم خطوط ریل متروی تهران-کرج دیده میشود؛ جایی که همه مطالعات آن انجام شده و مردم چشمانتظار شروع پروژهای هستند که قرار است بخشی از مشکلات آنها را حل کند.
ترور شهید سلیمانی، نقض آشکار حقوق بینالملل
یادداشت
دکتر عباسعلی کدخدایی
رئیس کمیته ویژه پیگیری حقوقی و بینالمللی پرونده ترور و شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی
ویژگی عصر حاضر، تأثیرپذیری جهان از رخدادهای محلی و منطقهای است و این امر، تمام کشورهای جهان را خواسته یا ناخواسته متأثر از آسیبهای ناشی از اقدامات تروریستی میسازد. بر این اساس مسئولیت حفظ صلح و امنیت بینالملل بر عهده یکایک مدافعان حقوق بشری قرار گرفته است، بنابراین ضرورت مبارزه مؤثر و مستمر جمهوری اسلامی ایران با گروهکهای تروریستی غرب آسیا چه به استناد قانون اساسی و چه بر اساس تعهدات حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلح کشور و از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را رأساً در صف اول مبارزه با تروریسم قرارداد تا با هدف حفظ صلح و استقرار امنیت منطقهای و بینالمللی، به حمایت از قربانیان جنایات ضد بشری بپردازد. از مبارزه با رژیم جنایتکار صدام در طول جنگ تحمیلی تا مبارزه با گروهکهای تروریستی وابسته به القاعده در منطقه، و از مبارزه با رژیم اشغالگر صهیونیستی تا مبارزه با گروه تروریستی داعش، روایت چهار دهه فعالیت ضدتروریستی جمهوری اسلامی ایران را بازگو میکند که با تلاش و مجاهدت خستگیناپذیر مجاهدانی چون شهید سرافراز، حاج قاسم سلیمانی محقق شده است.
شهید سلیمانی در دوران مجاهدتها و مبارزات بشردوستانه بیوقفه خود، با بزرگترین تروریستهای تاریخ به مبارزه پرداخت و درپایان، با توفیق در مأموریت خود در نابودی کامل گروه تروریستی داعش، پایان موفقیتآمیز این مأموریت خطیر را با ارسال نامهای به رهبر معظم انقلاب اعلام کرد تا نقش کلیدی و غیرقابلانکار جمهوری اسلامی ایران در عرصه مبارزه با تروریسم را بر جهانیان آشکار سازد.
پایان عمر داعش به همت سردار عزیز شهید سلیمانی، اتفاقی بود که مقامات رسمی رژیم تروریستپرور ایالات متحده امریکارا بهعنوان بانی اصلی تروریسم و افراطگرایی، به تکاپو برای جبران شکستهایش در منطقه غرب آسیا واداشت؛ شکستی سنگین که به اذعان مقامات رسمی امریکا، 7تریلیون دلار برای این کشور هزینه بههمراه داشته است. طرفه اینکه اما پاداش مبارزه با تروریسم، ترور و قتل خودسرانه شهید سلیمانی در روز جمعه، 13 دیماه 1398 بود. آن هم هنگامی که بنا به دعوت رسمی مقامات دولت عراق و برای انجام مأموریتی بینالمللی وارد خاک این کشور شده بود.
این در حالی است که فرمانده ارشد نظامی دولت ایران مطابق کنوانسیونهای بینالمللی دارای مصونیت و از تمامی حمایتهای لازم بینالمللی برخوردار بوده است، مضاف بر اینکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان بخشی از نیروهای مسلح و حاکمیت دولت جمهوری اسلامی ایران، از مصونیتی برخوردار است که مانع از هر گونه اعمال حاکمیت سایر دول علیه آن میشود؛ تعهدی که رژیم امریکا با وضع قوانین داخلی و سایر اقدامات خود، آن را بهدفعات نقض کرده است. قرارگیری نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست نهادهای تروریستی خارجی (موسوم بهFTO ) و ترور شهید سلیمانی بهعنوان فرمانده ارشد نظامی ایران در کشور ثالث، تماماً بیانگر نقض تعهدات قراردادی و عرفی این رژیم متخلف بینالمللی است.
لازم به ذکر است که ترور مقامات رسمی یک کشور نهتنها از منظر حقوق بینالملل قراردادی و عرفی، نامشروع تلقی میشود که طبق قوانین داخلی امریکا نیز فاقد وجاهت قانونی است. قانون جرایم و دادرسی کیفری این کشور در بخش 1116 از فصل 51 که شامل جرایم مربوط به «قتل» است، مقرر میدارد: «هرکس یک مقام خارجی، مهمان رسمی یا کسی را که از نظر بینالمللی تحت حفاظت است به قتل برساند یا اقدام به قتل وی کند، طبق احکام بخش1111، 1112 و 1113 این قانون مجازات میشود.»
در ادامه نیز بیان میدارد که طبق بند (c)، دادگاههای این کشور صلاحیت خواهند داشت تا به جرایم افرادی که این مقرره را حتی در خارج از خاک ایالات متحده امریکا نقض کرده و تبعه ایالات متحده امریکا باشند یا در خاک این کشور یافت شوند، رسیدگی کنند[1]
حال با توجه به شخصیت و جایگاه تحت حمایت بینالمللی شهید سلیمانی بهعنوان مقام رسمی دولت ایران در عراق، ترور او مصداق نقض قانون داخلی امریکا میشود و هرگونه کوتاهی محاکم قضایی امریکا در محاکمه مباشرین این جنایت، نقض صریح کنوانسیونهای ضدتروریستی بالاخص کنوانسیون 1973 راجع به جلوگیری و مجازات جرایم علیه اشخاص مورد حمایت بینالمللی ازجمله مأمورین سیاسی را درپی خواهد داشت که دولت جمهوری اسلامی ایران در مقام استیفای کامل حقوق خود میتواند محاکمه مباشرین و مسببین این جنایت را مطالبه کند.
اما ترور سردار سلیمانی توسط مقامات رژیم امریکا، علاوه بر نقض قانون داخلی این کشور، یک عمل متخلفانه بینالمللی نیز محسوب میشود که موجبات اقدام متقابل را برای دولت جمهوری اسلامی ایران فراهم خواهد آورد. باید افزود ترور شهید سلیمانی در حالی توسط این رژیم تروریستپرور در خاک کشور عراق صورت گرفت که منشور ملل متحد بهمنظور ممانعت از وقوع هرگونه جنگ، بر اصولی همچون منع مداخله، حق حاکمیت و عدم توسل به زور، که به عنوان مفاهیم بنیادین و کلیدی حقوق بینالملل و پایههای این سند تاریخی است، تأکید داشته است.
همچنین فقدان درگیری مسلحانه بینالمللی میان امریکا و ایران (طبق تعاریف اسناد بینالمللی) این جنایت را که در پس آن، قصدی جز ارعاب و بهکارگیری خشونت وجود نداشت، در زمره مصادیق فعل «ترور» و در چهارچوب «تروریسم» قرار میدهد که از سوی عاملان آن صورت پذیرفت و مسئولیت کیفری بینالمللی آنان را محرز ساخت.
آنچه در خصوص تروریسم و عوامل بهوجود آورنده آن طبق اذعان گزارش کمیته ویژه سازمان ملل متحد در حوزه تروریسم وجود دارد، تجاوز به استقلال سیاسی، حاکمیت و یکپارچگی سیاسی کشورها و همچنین نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر به واسطه اقدامات تروریستی است که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در قطعنامه شماره 61/40، همه اعمال، روشها و شیوههای ترور را بهعنوان عملی جنایتکارانه صرفنظر از عامل یا عاملان (دولتی یا غیردولتی آن) صراحتاً محکوم میدارد. اقداماتی همچون قتل، ایجاد رعب و وحشت برای غیرنظامیان یا سازماندهی و تشویق اقدامات فوق همواره بهعنوان نقض فاحش حقوق بشر نزد جامعه بینالملل محکوم بودهاند و تمام اسناد لازمالاتباع بینالمللی نیز خود مؤید این گزاره است که دولتها موظف به اجتناب از هر نحو مشارکت، تحریک یا سازماندهی اقدامات تروریستی هستند.[2]
به همین دلیل است که ترور شهید سلیمانی توسط مقامات رژیم امریکا را نمیتوان با هیچ جنایت مشابه دیگری قیاس کرد. تاکنون نیروهای نظامی هیچکشوری بهصورت رسمی، شخص عالیرتبه و تحت حمایت بینالمللی کشوری دیگر را بهوسیله پهپاد ترور نکرده بودند که این جنایت، اولین و ددمنشانهترین آن را در تاریخ رقم زد. ناروایی اقدام تروریستی امریکا تا آن حد مبرهن بود که به فاصله اندکی بعد از ترور شهید سلیمانی، اگنس کالامارد گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، در گزارش رسمی خود حمله پهپادی امریکا را نامشروع و ناقض حقوق بینالملل بشر خواند. وی تصریح کرد: «این برای اولین بار در طول تاریخ است که یک پهپاد مسلح، یک مقام عالیرتبه دولت خارجی را در خاک یک کشور ثالث مورد هدف خود قرار میدهد. هدف قرار دادن [شهید] سلیمانی و [شهادت] افراد و همراهان ایشان، بیگمان موجب مسئولیت بینالمللی دولت امریکا خواهد بود. این جنایت نشان میدهد دولت امریکا حتی به قوانین داخلی خود نیز پایبند نیست، چراکه عملاً با این اقدام، قوانین داخلی خود در پذیرش حق حیات افراد را نقض کرده است. [3]
به یقین مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران تا استیفای کامل حقوق خود در پیگرد خون بهناحق ریخته شده شهید سلیمانی و همراهان آن شهید و در دفاع از حقوق بشر و برای حمایت از مردم منطقه از پای نخواهند نشست و تلاش خواهند کرد تا از هر طریق ممکن انتقام همه شهدای مبارزه با تروریسم از جمله شهید سلیمانی و یاران شهیدش را از مسببین و مباشرین این جنایت بگیرند.
[1] https://www.law.cornell.edu/uscode/text/18/1116
[2] UN General Assembly, Measures to prevent international terrorism which endangers or takes innocent human lives or jeopardizes fundamental freedoms and study of the underlying causes of those forms of terrorism and acts of violence which lie in misery, frustration, grievance and despair and which cause some people to sacrifice human lives, including their own, in an attempt to effect radical changes: resolution / adopted by the General Assembly, 9 December 1985, A/RES/40/61
[3] Human Rights Council, Report of the Special Rapporteur on extrajudicial, summary or arbitrary executions, Forty-fourth session, 15 June-3 July 2020
دکتر عباسعلی کدخدایی
رئیس کمیته ویژه پیگیری حقوقی و بینالمللی پرونده ترور و شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی
ویژگی عصر حاضر، تأثیرپذیری جهان از رخدادهای محلی و منطقهای است و این امر، تمام کشورهای جهان را خواسته یا ناخواسته متأثر از آسیبهای ناشی از اقدامات تروریستی میسازد. بر این اساس مسئولیت حفظ صلح و امنیت بینالملل بر عهده یکایک مدافعان حقوق بشری قرار گرفته است، بنابراین ضرورت مبارزه مؤثر و مستمر جمهوری اسلامی ایران با گروهکهای تروریستی غرب آسیا چه به استناد قانون اساسی و چه بر اساس تعهدات حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلح کشور و از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را رأساً در صف اول مبارزه با تروریسم قرارداد تا با هدف حفظ صلح و استقرار امنیت منطقهای و بینالمللی، به حمایت از قربانیان جنایات ضد بشری بپردازد. از مبارزه با رژیم جنایتکار صدام در طول جنگ تحمیلی تا مبارزه با گروهکهای تروریستی وابسته به القاعده در منطقه، و از مبارزه با رژیم اشغالگر صهیونیستی تا مبارزه با گروه تروریستی داعش، روایت چهار دهه فعالیت ضدتروریستی جمهوری اسلامی ایران را بازگو میکند که با تلاش و مجاهدت خستگیناپذیر مجاهدانی چون شهید سرافراز، حاج قاسم سلیمانی محقق شده است.
شهید سلیمانی در دوران مجاهدتها و مبارزات بشردوستانه بیوقفه خود، با بزرگترین تروریستهای تاریخ به مبارزه پرداخت و درپایان، با توفیق در مأموریت خود در نابودی کامل گروه تروریستی داعش، پایان موفقیتآمیز این مأموریت خطیر را با ارسال نامهای به رهبر معظم انقلاب اعلام کرد تا نقش کلیدی و غیرقابلانکار جمهوری اسلامی ایران در عرصه مبارزه با تروریسم را بر جهانیان آشکار سازد.
پایان عمر داعش به همت سردار عزیز شهید سلیمانی، اتفاقی بود که مقامات رسمی رژیم تروریستپرور ایالات متحده امریکارا بهعنوان بانی اصلی تروریسم و افراطگرایی، به تکاپو برای جبران شکستهایش در منطقه غرب آسیا واداشت؛ شکستی سنگین که به اذعان مقامات رسمی امریکا، 7تریلیون دلار برای این کشور هزینه بههمراه داشته است. طرفه اینکه اما پاداش مبارزه با تروریسم، ترور و قتل خودسرانه شهید سلیمانی در روز جمعه، 13 دیماه 1398 بود. آن هم هنگامی که بنا به دعوت رسمی مقامات دولت عراق و برای انجام مأموریتی بینالمللی وارد خاک این کشور شده بود.
این در حالی است که فرمانده ارشد نظامی دولت ایران مطابق کنوانسیونهای بینالمللی دارای مصونیت و از تمامی حمایتهای لازم بینالمللی برخوردار بوده است، مضاف بر اینکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان بخشی از نیروهای مسلح و حاکمیت دولت جمهوری اسلامی ایران، از مصونیتی برخوردار است که مانع از هر گونه اعمال حاکمیت سایر دول علیه آن میشود؛ تعهدی که رژیم امریکا با وضع قوانین داخلی و سایر اقدامات خود، آن را بهدفعات نقض کرده است. قرارگیری نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست نهادهای تروریستی خارجی (موسوم بهFTO ) و ترور شهید سلیمانی بهعنوان فرمانده ارشد نظامی ایران در کشور ثالث، تماماً بیانگر نقض تعهدات قراردادی و عرفی این رژیم متخلف بینالمللی است.
لازم به ذکر است که ترور مقامات رسمی یک کشور نهتنها از منظر حقوق بینالملل قراردادی و عرفی، نامشروع تلقی میشود که طبق قوانین داخلی امریکا نیز فاقد وجاهت قانونی است. قانون جرایم و دادرسی کیفری این کشور در بخش 1116 از فصل 51 که شامل جرایم مربوط به «قتل» است، مقرر میدارد: «هرکس یک مقام خارجی، مهمان رسمی یا کسی را که از نظر بینالمللی تحت حفاظت است به قتل برساند یا اقدام به قتل وی کند، طبق احکام بخش1111، 1112 و 1113 این قانون مجازات میشود.»
در ادامه نیز بیان میدارد که طبق بند (c)، دادگاههای این کشور صلاحیت خواهند داشت تا به جرایم افرادی که این مقرره را حتی در خارج از خاک ایالات متحده امریکا نقض کرده و تبعه ایالات متحده امریکا باشند یا در خاک این کشور یافت شوند، رسیدگی کنند[1]
حال با توجه به شخصیت و جایگاه تحت حمایت بینالمللی شهید سلیمانی بهعنوان مقام رسمی دولت ایران در عراق، ترور او مصداق نقض قانون داخلی امریکا میشود و هرگونه کوتاهی محاکم قضایی امریکا در محاکمه مباشرین این جنایت، نقض صریح کنوانسیونهای ضدتروریستی بالاخص کنوانسیون 1973 راجع به جلوگیری و مجازات جرایم علیه اشخاص مورد حمایت بینالمللی ازجمله مأمورین سیاسی را درپی خواهد داشت که دولت جمهوری اسلامی ایران در مقام استیفای کامل حقوق خود میتواند محاکمه مباشرین و مسببین این جنایت را مطالبه کند.
اما ترور سردار سلیمانی توسط مقامات رژیم امریکا، علاوه بر نقض قانون داخلی این کشور، یک عمل متخلفانه بینالمللی نیز محسوب میشود که موجبات اقدام متقابل را برای دولت جمهوری اسلامی ایران فراهم خواهد آورد. باید افزود ترور شهید سلیمانی در حالی توسط این رژیم تروریستپرور در خاک کشور عراق صورت گرفت که منشور ملل متحد بهمنظور ممانعت از وقوع هرگونه جنگ، بر اصولی همچون منع مداخله، حق حاکمیت و عدم توسل به زور، که به عنوان مفاهیم بنیادین و کلیدی حقوق بینالملل و پایههای این سند تاریخی است، تأکید داشته است.
همچنین فقدان درگیری مسلحانه بینالمللی میان امریکا و ایران (طبق تعاریف اسناد بینالمللی) این جنایت را که در پس آن، قصدی جز ارعاب و بهکارگیری خشونت وجود نداشت، در زمره مصادیق فعل «ترور» و در چهارچوب «تروریسم» قرار میدهد که از سوی عاملان آن صورت پذیرفت و مسئولیت کیفری بینالمللی آنان را محرز ساخت.
آنچه در خصوص تروریسم و عوامل بهوجود آورنده آن طبق اذعان گزارش کمیته ویژه سازمان ملل متحد در حوزه تروریسم وجود دارد، تجاوز به استقلال سیاسی، حاکمیت و یکپارچگی سیاسی کشورها و همچنین نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر به واسطه اقدامات تروریستی است که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در قطعنامه شماره 61/40، همه اعمال، روشها و شیوههای ترور را بهعنوان عملی جنایتکارانه صرفنظر از عامل یا عاملان (دولتی یا غیردولتی آن) صراحتاً محکوم میدارد. اقداماتی همچون قتل، ایجاد رعب و وحشت برای غیرنظامیان یا سازماندهی و تشویق اقدامات فوق همواره بهعنوان نقض فاحش حقوق بشر نزد جامعه بینالملل محکوم بودهاند و تمام اسناد لازمالاتباع بینالمللی نیز خود مؤید این گزاره است که دولتها موظف به اجتناب از هر نحو مشارکت، تحریک یا سازماندهی اقدامات تروریستی هستند.[2]
به همین دلیل است که ترور شهید سلیمانی توسط مقامات رژیم امریکا را نمیتوان با هیچ جنایت مشابه دیگری قیاس کرد. تاکنون نیروهای نظامی هیچکشوری بهصورت رسمی، شخص عالیرتبه و تحت حمایت بینالمللی کشوری دیگر را بهوسیله پهپاد ترور نکرده بودند که این جنایت، اولین و ددمنشانهترین آن را در تاریخ رقم زد. ناروایی اقدام تروریستی امریکا تا آن حد مبرهن بود که به فاصله اندکی بعد از ترور شهید سلیمانی، اگنس کالامارد گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، در گزارش رسمی خود حمله پهپادی امریکا را نامشروع و ناقض حقوق بینالملل بشر خواند. وی تصریح کرد: «این برای اولین بار در طول تاریخ است که یک پهپاد مسلح، یک مقام عالیرتبه دولت خارجی را در خاک یک کشور ثالث مورد هدف خود قرار میدهد. هدف قرار دادن [شهید] سلیمانی و [شهادت] افراد و همراهان ایشان، بیگمان موجب مسئولیت بینالمللی دولت امریکا خواهد بود. این جنایت نشان میدهد دولت امریکا حتی به قوانین داخلی خود نیز پایبند نیست، چراکه عملاً با این اقدام، قوانین داخلی خود در پذیرش حق حیات افراد را نقض کرده است. [3]
به یقین مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران تا استیفای کامل حقوق خود در پیگرد خون بهناحق ریخته شده شهید سلیمانی و همراهان آن شهید و در دفاع از حقوق بشر و برای حمایت از مردم منطقه از پای نخواهند نشست و تلاش خواهند کرد تا از هر طریق ممکن انتقام همه شهدای مبارزه با تروریسم از جمله شهید سلیمانی و یاران شهیدش را از مسببین و مباشرین این جنایت بگیرند.
[1] https://www.law.cornell.edu/uscode/text/18/1116
[2] UN General Assembly, Measures to prevent international terrorism which endangers or takes innocent human lives or jeopardizes fundamental freedoms and study of the underlying causes of those forms of terrorism and acts of violence which lie in misery, frustration, grievance and despair and which cause some people to sacrifice human lives, including their own, in an attempt to effect radical changes: resolution / adopted by the General Assembly, 9 December 1985, A/RES/40/61
[3] Human Rights Council, Report of the Special Rapporteur on extrajudicial, summary or arbitrary executions, Forty-fourth session, 15 June-3 July 2020
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
پاسداشت عبور از فتنه
-
حرکت به سمت ثبات نرخ ارز
-
خلاف گویی در دفاع از کارنامه ضعیف
-
بدرود پادشاه عاشقانههای فوتبال
-
پیام اقتدار از گلوگاه نفتی جهان
-
نرخ دلار بودجه ۲۳ هزار تومان
-
موج هشتم کرونا کم تلفات است
-
رمزگشایی از سفر ناگهانی به مسقط
-
قدرت ایران متوقف نشود اسرائیل نابود میشود
-
52 درصد بازنشستگیها پیشاز موعد است
-
نمره صفر برای دانشآموزان متقلب
-
تصمیم با ورزشکار است و فراموشی با مسئولان
-
همه راهها به خرگوش دره میرسد
-
ترور شهید سلیمانی، نقض آشکار حقوق بینالملل
اخبارایران آنلاین